کسانی که درمعرض آزمایش سخت الهی واقع شده و مورد نزول بلا و مصایب بزرگ و بسیار قرارگرفته اندک نیستند ولیکن در میان همه، حضرت زینب علیها السلام امتیاز ویژه ای دارد و مصایب و نوایب او به حدی است که به این موضوع اشتهار یافته و او را امّ المصائب و محل تجمع و تمرکز آلام بی شمار و غصه ها و رنجهای بی پایان و جانکاه می دانند.این مخدّره قابلیّت و استعدادی داشته که جز خدا کسی نمی تواند مقاماتش را بفهمد و مصایب ایشان نیز در خور مقاماتش بوده است. مصائبی که هر مصیبتی در کنار آن سهل و آسان می شود و در دنیا برای احدی اتفاق نیفتاده است. حتی اگر از میان انبیا و اولیای الهی به برخی از این مصائب گرفتار شدند، همۀ آنها باهم و در یک منزل به ایشان وارد نشده است. برای نمونه بعضی از شباهت های میان مصائب حضرت زینب (علیها السلام) و انبیای عظام را بیان می کنیم:اگرحضرت آدم به مفارقت بهشت[1] و حوّا و به مصیبت هابیل[2] مبتلا شد، این مظلومه به فراق حرم جدّ و برادر و مادرش که بهترین روضات بهشت بوده و به فراق برادر و مصیبت او و مصیبت فرزندان برادر و فرزندانش مبتلا شد.
اگرحضرت نوح به زحمت قوم خویش[3] مبتلا شد و به برکت خمسۀ طیّبه نجات یافت، این بانو مبتلا شد به اهل کوفه و شام که بدتر از قوم نوح بودند، و در دریای بلیّات غرق گردید!
حضرت ابراهیم به آتش نمرودیان[4] مبتلا شد و به قربانی کردن فرزندش[5] مأمور شد، حضرت زینب (علیها السلام) به آتشی بدتر از نمرودیان در روز عاشورامبتلا شد. و این در حالی بود که ابراهیم (علیه السلام) در میان آتش، در فکر بیمار و اطفالش نبود و آتش بر ابراهیم گل و ریحان شد، اما آن مظلومه میان شعله های آتش با جانبازی خود از بانوان و اطفال محافظت می کرد!
حضرت یعقوب مبتلا شد به هجران یوسف و در مفارقت او چنان گریست تا دیده هایش نابینا شد[6] در حالیکه می دانست یوسف زنده است و در آخر به وصال یوسف رسید. این مظلومه مبتلا شد به مفارقت شش برادر و دو فرزند و چند تن جوان هاشمی که در عالم برای آنها نظیری نبود و همه را به چشمِ خود کشته و پاره پاره دید و صبر نمود!
اگر حضرت موسی مبتلا شد به فرعون و قارون[7]، بالاخره به آنها نفرین نمود و آنان به عذاب الهی مبتلا شدند. این مظلومه مبتلا شد به ابن زیاد و یزید که هردو بدتر از فرعون و قارون بودند!
اگر بر فرق زکریّا مِنشار نهادند[8]، سر و کتف این مظلومه آن قدر تازیانه و کعب نیزه زدند تا ورم نموده و سیاه و کبود شد!
یحیی را سر بریده[9] و در حضور سلطان حاضر نمودند، این مظلومه را اسیر نمودند و سر برادر را با او داخل مجلس یزید آوردند!
جرجیس[10] و دیگر پیامبران را بعد از اذیّت های فراوان کشتند. این مظلومه را نیز بعد از اذیّت های بسیار اسیر نمودند که هر یک از مصیباتش سخت تر از قتل بوده است!
یوسف به چاه[11] و زندان[12] مبتلا شد، این مظلومه نیز به زندان ابن زیاد و خرابۀ شام مبتلا شد!
حضرت زینب (علیها السلام) حتی در مصایبی که به جدّ نازنینش حضرت رسول و پدر و مادر و برادر ها صلوات الله علیهم اجمعین وارد آمده شریک بوده است.
اگر مشرکین خاکستر بر سر مبارک پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) ریختند[13]، اهل شام هم خاکستر گرم و دسته های نی آتش زده بر سر زینب ریختند.
اگرحضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) را نسبت هذیان گفتن دادند[14]، این مظلومه را نیز گفتند: «کذبت یا عدوّة الله»[15]به گردن امیرالمؤمنین (علیه السلام) ریسمان انداختند و به مسجد بردند، این مظلومه را هم بازو بسته و هم ریسمان به گردن انداختند، به مجلس ابن زیاد ملعون و یزید خبیث لعین بردند!
مادرش صدّیقۀ کبری (علیها السلام) را سیلی زدند.[16] این مظلومه را هم سیلی زدند!
مادرش را تازیانه و غلاف شمشیر زدند[17]، این مظلومه را با تازیانه و کعب نی اذیّت نمودند.
حضرت مجتبی (علیه السلام) را زخم زبان زدنداین مظلومه را نیز زخم زبان زدند.
جگر مبارک حضرت مجتبی (علیه السلام) را به زهر جفا قطعه قطعه کردند، جگراین مظلومه نیز به داغ جوانهایش پاره پاره نمودند!
با حضرت سیّد الشّهداء (علیه السلام) در جمیع مصایب و شداید شریک و سهیم بوده و هر داغ و مصیبتی را که برادر دیده، خواهر نیز دیده است. پس همانطور که در مصایب برادر شریک بود، در اجر و ثواب و مظلومیّت او نیز شریک بوده است. و هر اجری برای توسّل و گریه بر مصیبات برادر عطا می شود، در توسّل و گریه به حال خواهر مظلومه هم عطا می شود.
آنچه در این مختصرذکرشد قطره ای بود از دریای فضایل و مصائب حضرت زینب کبری (علیها السلام) که البته درک عظمت مصیبت وارده بر ایشان و مقامی را که در اثر تحمّل این مصیبت نایل شد، برای ما مقدور نیست. و خدا داند چه استعدادی در این وجود مبارک و عقل محض بوده که چنین امتحان شد و از همه ی امتحانات سربلند بیرون آمد و در هرحال ثابت قدم بود. از روی همین میزان می توان گفت:
اولاً: آن مخدره دارای استعدادی بوده که اغلب انبیاء چنین استعدادی را دارا نبوده اند.
دوماً: بر اساس اینکه مقامات ومثوبات هرکس به اندازه ی امتحانات اوست، لذا می توان ادعا کرد که حضرت زینب دارای مقاماتی است که دیگران از آن محروم بوده اند.
برگرفته از کتاب خصایص زینبیه
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۲۷ به بعد.
[2] ر.ک: تفسیر قمی: ج ۱، ص ۱۶۵؛ النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۵۶.
[3] ر.ک: بحارالانوار: ج ۱۱، ص ۲۸۷ به نقل از قصص راوندی و النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۶۷ به بعد.
[4] ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۱۰۳.
[5] ر.ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۱۲۷؛ خصال: ج ۱، ص ۵۸،۵۷؛ مجمع البیان: مجلد ۴، ج ۸، ص ۷۱۰.
[6] ر.ک: خصال: ج ۱، ص ۲۷۲؛ روضة الواعظین: ص ۴۹۳.
[7] ر.ک: النورالمبین: ص ۲۳۴ به بعد.
[8] علل الشرایع: ص ۸۰، النورالمبین: ص ۳۹۹.
[9] بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۱؛ النورالمبین: ص ۴۰۰ به نقل از قصص راوندی.
[10] بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۴۵۵؛ کامل ابن اثیر: ج ۱، ص ۲۱۴؛ عرائس
[11] تفسیر قمی ج ۱ ص ۳۷۴
[12] تفسیر قمی ج ۱ ص ۳۴۴
[13] بحارالانوارج ۴۵ ص ۱۱۴ وج ۴۳ ص ۱۹۷
[14] کامل ابن اثیر ج ۲ ص ۹۱
[15] وقعة الطف؛ ص ۲۷۲
[16] کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۶۵۸
[17] کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۵۸۵
اگرحضرت نوح به زحمت قوم خویش[3] مبتلا شد و به برکت خمسۀ طیّبه نجات یافت، این بانو مبتلا شد به اهل کوفه و شام که بدتر از قوم نوح بودند، و در دریای بلیّات غرق گردید!
حضرت ابراهیم به آتش نمرودیان[4] مبتلا شد و به قربانی کردن فرزندش[5] مأمور شد، حضرت زینب (علیها السلام) به آتشی بدتر از نمرودیان در روز عاشورامبتلا شد. و این در حالی بود که ابراهیم (علیه السلام) در میان آتش، در فکر بیمار و اطفالش نبود و آتش بر ابراهیم گل و ریحان شد، اما آن مظلومه میان شعله های آتش با جانبازی خود از بانوان و اطفال محافظت می کرد!
حضرت یعقوب مبتلا شد به هجران یوسف و در مفارقت او چنان گریست تا دیده هایش نابینا شد[6] در حالیکه می دانست یوسف زنده است و در آخر به وصال یوسف رسید. این مظلومه مبتلا شد به مفارقت شش برادر و دو فرزند و چند تن جوان هاشمی که در عالم برای آنها نظیری نبود و همه را به چشمِ خود کشته و پاره پاره دید و صبر نمود!
اگر حضرت موسی مبتلا شد به فرعون و قارون[7]، بالاخره به آنها نفرین نمود و آنان به عذاب الهی مبتلا شدند. این مظلومه مبتلا شد به ابن زیاد و یزید که هردو بدتر از فرعون و قارون بودند!
اگر بر فرق زکریّا مِنشار نهادند[8]، سر و کتف این مظلومه آن قدر تازیانه و کعب نیزه زدند تا ورم نموده و سیاه و کبود شد!
یحیی را سر بریده[9] و در حضور سلطان حاضر نمودند، این مظلومه را اسیر نمودند و سر برادر را با او داخل مجلس یزید آوردند!
جرجیس[10] و دیگر پیامبران را بعد از اذیّت های فراوان کشتند. این مظلومه را نیز بعد از اذیّت های بسیار اسیر نمودند که هر یک از مصیباتش سخت تر از قتل بوده است!
یوسف به چاه[11] و زندان[12] مبتلا شد، این مظلومه نیز به زندان ابن زیاد و خرابۀ شام مبتلا شد!
حضرت زینب (علیها السلام) حتی در مصایبی که به جدّ نازنینش حضرت رسول و پدر و مادر و برادر ها صلوات الله علیهم اجمعین وارد آمده شریک بوده است.
اگر مشرکین خاکستر بر سر مبارک پیامبر (صلّی الله علیه وآله وسلم) ریختند[13]، اهل شام هم خاکستر گرم و دسته های نی آتش زده بر سر زینب ریختند.
اگرحضرت رسول (صلّی الله علیه وآله وسلم) را نسبت هذیان گفتن دادند[14]، این مظلومه را نیز گفتند: «کذبت یا عدوّة الله»[15]به گردن امیرالمؤمنین (علیه السلام) ریسمان انداختند و به مسجد بردند، این مظلومه را هم بازو بسته و هم ریسمان به گردن انداختند، به مجلس ابن زیاد ملعون و یزید خبیث لعین بردند!
مادرش صدّیقۀ کبری (علیها السلام) را سیلی زدند.[16] این مظلومه را هم سیلی زدند!
مادرش را تازیانه و غلاف شمشیر زدند[17]، این مظلومه را با تازیانه و کعب نی اذیّت نمودند.
حضرت مجتبی (علیه السلام) را زخم زبان زدنداین مظلومه را نیز زخم زبان زدند.
جگر مبارک حضرت مجتبی (علیه السلام) را به زهر جفا قطعه قطعه کردند، جگراین مظلومه نیز به داغ جوانهایش پاره پاره نمودند!
با حضرت سیّد الشّهداء (علیه السلام) در جمیع مصایب و شداید شریک و سهیم بوده و هر داغ و مصیبتی را که برادر دیده، خواهر نیز دیده است. پس همانطور که در مصایب برادر شریک بود، در اجر و ثواب و مظلومیّت او نیز شریک بوده است. و هر اجری برای توسّل و گریه بر مصیبات برادر عطا می شود، در توسّل و گریه به حال خواهر مظلومه هم عطا می شود.
آنچه در این مختصرذکرشد قطره ای بود از دریای فضایل و مصائب حضرت زینب کبری (علیها السلام) که البته درک عظمت مصیبت وارده بر ایشان و مقامی را که در اثر تحمّل این مصیبت نایل شد، برای ما مقدور نیست. و خدا داند چه استعدادی در این وجود مبارک و عقل محض بوده که چنین امتحان شد و از همه ی امتحانات سربلند بیرون آمد و در هرحال ثابت قدم بود. از روی همین میزان می توان گفت:
اولاً: آن مخدره دارای استعدادی بوده که اغلب انبیاء چنین استعدادی را دارا نبوده اند.
دوماً: بر اساس اینکه مقامات ومثوبات هرکس به اندازه ی امتحانات اوست، لذا می توان ادعا کرد که حضرت زینب دارای مقاماتی است که دیگران از آن محروم بوده اند.
برگرفته از کتاب خصایص زینبیه
پی نوشت ها:
[1] ر.ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۲۷ به بعد.
[2] ر.ک: تفسیر قمی: ج ۱، ص ۱۶۵؛ النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۵۶.
[3] ر.ک: بحارالانوار: ج ۱۱، ص ۲۸۷ به نقل از قصص راوندی و النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۶۷ به بعد.
[4] ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۱۰۳.
[5] ر.ک: النورالمبین فی قصص الانبیاء ص ۱۲۷؛ خصال: ج ۱، ص ۵۸،۵۷؛ مجمع البیان: مجلد ۴، ج ۸، ص ۷۱۰.
[6] ر.ک: خصال: ج ۱، ص ۲۷۲؛ روضة الواعظین: ص ۴۹۳.
[7] ر.ک: النورالمبین: ص ۲۳۴ به بعد.
[8] علل الشرایع: ص ۸۰، النورالمبین: ص ۳۹۹.
[9] بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۱۸۱؛ النورالمبین: ص ۴۰۰ به نقل از قصص راوندی.
[10] بحارالانوار: ج ۱۴، ص ۴۵۵؛ کامل ابن اثیر: ج ۱، ص ۲۱۴؛ عرائس
[11] تفسیر قمی ج ۱ ص ۳۷۴
[12] تفسیر قمی ج ۱ ص ۳۴۴
[13] بحارالانوارج ۴۵ ص ۱۱۴ وج ۴۳ ص ۱۹۷
[14] کامل ابن اثیر ج ۲ ص ۹۱
[15] وقعة الطف؛ ص ۲۷۲
[16] کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۶۵۸
[17] کتاب سلیم بن قیس ج ۲ ص ۵۸۵