۱۳۹۲/۰۴/۱۰
–
۱۷۸ بازدید
علامه در تفسیر سوره توحید با بیانی شیوا از همان صمد و بی نیاز بودن خداوند متعال اثبات می کند که خداوند فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. می فرماید: اما اینکه متولد نشدن چیزی از خدا فرع صمدیت اوست بیانش این است که ولادت که خود نوعی تجزی و قسمت پذیری است به هر معنایی که تفسیر شود بدون ترکیب تصور ندارد کسی که می زاید و چیزی از او جدا می شود باید خودش دارای أجزائی باشد و چیزی که جزء دارد محتاج به جزء خویش است چون بدیهی است موجود مرکب از چند چیز، وقتی موجود است که آن چند جزء را داشته باشد و خدای سبحان صمد است و هر محتاجی در حاجتش به او منتهی می گردد.
علامه در تفسیر سوره توحید با بیانی شیوا از همان صمد و بی نیاز بودن خداوند متعال اثبات می کند که خداوند فرزند ندارد و فرزند کسی نیست. می فرماید: اما اینکه متولد نشدن چیزی از خدا فرع صمدیت اوست بیانش این است که ولادت که خود نوعی تجزی و قسمت پذیری است به هر معنایی که تفسیر شود بدون ترکیب تصور ندارد کسی که می زاید و چیزی از او جدا می شود باید خودش دارای أجزائی باشد و چیزی که جزء دارد محتاج به جزء خویش است چون بدیهی است موجود مرکب از چند چیز، وقتی موجود است که آن چند جزء را داشته باشد و خدای سبحان صمد است و هر محتاجی در حاجتش به او منتهی می گردد. و چنین کسی احتیاج در او تصور ندارد.(ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبائی(ره)، جلد 20، ص 673، ذیل سوره توحید) پس یقین به وحدانیت خداوند ملازم با یقین به این است که خداوند نه فرزند کسی است و نه فرزندی دارد.
منظور از «لم یلد » در آیه مبارکه, یعنی این که: خداوند فرزندی متولد نکرده است, زیرا تولد فرزند مستلزم ترکیب خداوند از اجزاء است و این با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار است. اما این که خداوند منشأ هر گونه خلقت و آفرینش است امری درست و منطقی است. چنان که قرآن کریم می فرماید: «الله خالق کل شئی ؛ خداوند خالق هر چیزی است». اما خلقت و آفرینش« تولید مثل » و «متولد نمودن فرزند» تفاوت دارد. خلقت به اراده الهی انجام می پذیرد و مثل خداوند از آن پدید نمی آید. لذا تولید مثل در رابطه با خداوند معنا ندارد زیرا مستلزم اثبات یکسری ترکیبات و همچون امکان تعدد و مثل پذیری برای خداوند است. و این مطلب منافاتی با خالق بودن و منشأ خلقت بودن خداوند ندارد. زیرا این تولید با آن تولید (تولید مثل ) مشترک لفظی است.
منظور از «لم یلد » در آیه مبارکه, یعنی این که: خداوند فرزندی متولد نکرده است, زیرا تولد فرزند مستلزم ترکیب خداوند از اجزاء است و این با واجب الوجود بودن خداوند ناسازگار است. اما این که خداوند منشأ هر گونه خلقت و آفرینش است امری درست و منطقی است. چنان که قرآن کریم می فرماید: «الله خالق کل شئی ؛ خداوند خالق هر چیزی است». اما خلقت و آفرینش« تولید مثل » و «متولد نمودن فرزند» تفاوت دارد. خلقت به اراده الهی انجام می پذیرد و مثل خداوند از آن پدید نمی آید. لذا تولید مثل در رابطه با خداوند معنا ندارد زیرا مستلزم اثبات یکسری ترکیبات و همچون امکان تعدد و مثل پذیری برای خداوند است. و این مطلب منافاتی با خالق بودن و منشأ خلقت بودن خداوند ندارد. زیرا این تولید با آن تولید (تولید مثل ) مشترک لفظی است.