۱۳۹۲/۰۴/۰۸
–
۱۲۵۲۹ بازدید
سلام. سبحان الله را تفسیر بفرمایید و ثواب ذکرش را نیز نقل کنید. ممنون.
در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید .
الف. معنای « سبحان الله »
1. تسبیح به معنای منزه و مبرا و پاک و مقدس دانستن خداوند است از هرنقص و نیاز و شریک و هر امری که سزاوار خداوند نیست و بالاترین حد تسبیح نفی صفات از خداوند است چرا که پرستش خدا از طریق صفات شرک است. پس تسبیح خدا به معنای حرکت از شرک به سوی توحید و از صفات به سوی ذات است .
سبحان در اصل، مصدر است مانند غفران و گاه به عنوان یکی از اسماء الاهی نیز استعمال شده همچنانکه سبوح و قدوس هم از اسماء الاهی است .
و در جمله سبحان الله، کلمه سبحان، مفعول مطلقى است که قائم مقام و جانشین فعل شده ، بنابر این، معنای سبحان اللَّه در واقع سبحت اللَّه تسبیحا است یعنى خداى را تنزیه مى کنم تنزیه کردنی مخصوص، و آن تنزیه و مبرا ساختن او ست از هر چیزی که لایق ساحت قدسش نباشد .
پس بطور ساده معنای سبحان الله این است که : تنزیه می کنم خدای را از هرچیزی که لایق به ساحت قدس او نیست .
به این ترتیب حمد به معنای ستایش کردن خداست و تسبیح به معنای مقدس و منزه دانستن خدا. این دو مفهوم در اکثر آیات قرآن و اذکار نماز و ادعیه و … همراه هم ذکر شده و کامل کننده هم محسوب می شوند .
2. در معناى تسبیح سه امر وجود دارد که بدون تحقق هر یک معناى حقیقى تسبیح حاصل نمى شود: 1- نفى هر نقصى از خداوند، 2- علم و شعور تسبیح گوینده، 3- قولى بودن تسبیح. نسبت به تحقق امر اول در موجودات عالم بحثى نیست. هر مخلوقى در این عالم با زبان فقر و احتیاج خود، خبر از خالق سبحان مى دهد و این همان معناى تسبیح تکوینى است (هر مخلوقى در این جهان به عنوان این که معلول است، خبر از خالق و علت خود مى دهد و از آن جا که موجود ناقص و نیازمندى است، خبر از کمال و بى نیازى علت خود مى دهد .
قرآن کریم درباره این معنی از تسبیح می فرماید :
الإسراء : 44 «…َ وَ إِنْ مِنْ شَیْ ءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبیحَهُمْ إِنَّهُ کانَ حَلیماً غَفُوراً ؛و هر موجودى، تسبیح و حمد او مى گوید ولى شما تسبیح آنها را نمى فهمید او بردبار و آمرزنده است . »
امر دوم (شعور و آگاهى) نیز از دیدگاه قرآن در همه موجودات هست. البته این بدان معنا نیست که علم همه موجودات، یکسان و از یک نوع است. خداوند درباره اعضاى بدن انسان مى گوید :
فصلت، ایه 21 و 22
« حَتَّى إِذا ما جاؤُها شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ وَ قالُوا لِجُلُودِهِمْ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَیْنا قالُوا أَنْطَقَنَا اَللَّهُ اَلَّذِی أَنْطَقَ کُلَّ شَیْ ءٍ وَ هُوَ خَلَقَکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ تا چون بدان رسند، گوششان و دیدگانشان و پوستشان به آنچه مى کرده اند، بر ضدشان گواهى دهند و به پوست بدن خود مى گویند: چرا بر ضد ما شهادت دادید؟ مى گویند: همان خدایى که هر چیزى را به زبان درآورده ما را گویا گردانیده است و او نخستین بار شما را آفرید و به سوى او برگردانیده مى شوید »
معنای تسبیح در نماز :
اما تسبیح (سبحان الله) به معنای اعلام انزجار از طرز فکر مشرکان است: «سبحان الله عما یشرکون حشر/23 و «سبحان الله عَما یصفون صافات/159 ؛ در حقیقت، «سبحان الله» تبرّی عمومی از همه کسانی است که نسبت به خدای سبحان دارای بینش شرک آلودند .
ذکر تسبیح در سرتاسر ارکان و اجزاء نماز وجود دارد. در ذکر رکوع , سجده و در تسبیحات اربعه در رکعات سوم و چهارم.در هرکدام از این موارد هم یک تفسیر مخصوص به خود دارد لکن آن چه در همه مشترک است اذعان و اعتراف به پاکی و بی عیب و نقص بودن خداوند دارد .
با ذکر سبحان الله خداوند را از هرگونه نقص منزه می دانیم و با ذکر سبحان ربی اذعان می کنیم که خداوند متعال در مرتبه ربوبیت و تربیت ما هیچ نقص و کمبودی نگذاشته است و هر انچه نقص و کاستی وجود دارد از ناحیه ما است. سر نجات بندگان شایسته خداوند در رسیدن به این حقیقت است .
در ذکر یونسیه در قرآن کریم (انبیا : 87) می خوانیم:«لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین ».
در حقیقت آنچه باعث نجات حضرت یونس از مهلکه شد رسیدن به حقیقت تسبیح و اعتراف به آن بود . بعد از انکه حضرت یونس به توحید خداوند اعتراف کرد و با گفتن ذکر تسبیح به این حقییقت اشاره نمود که خدایا هر چه نقص و کاستی و عجله است از من است و تو در مربیگری و تربیت خود چیزی کم نگذاشتی !! آنگاه نجات یافت و در ادامه این ذکر قران می فرماید« فاستجبنا له و نجیناه من الغم » خداوند می فرماید حال که به نقص خویش آگاهی یافتی و به پاکی من شهادت دادی دعایت را اجابت می کنم و تو را از مهلکه ضلالت نجات می دهم و از غم خارج می کنم . و هرکس که به این روش عمل کند او را نیز نجات خواهم داد.«و کذلک ننجی المومنین؛ و دیگر مومنین را هم به همین گونه نجات خواهم داد ».
یعنی در سختیها و مصایب تسبیح و اعتراف به این حقیقت که خداوند در هدایت خویش چیزی کم نگذاشته و انچه از مصیبتها به ما وارد می شود از ظلمی است که خود بر خود کرده ایم (انی کنت من الظالمین ) سبب می شود که مهلکه و مصیبت خارج شویم و نظر لطف الهی نصیبمان گردد .
ب. ثواب گفتن « سبحان الله »
احادیث مختلفی وجود دارند که برای گفتن ذکر «سبحان الله» به تنهایی ثوابهایی قرار داده شده است :
1. پیامبر اسلام(ص) فرمود: «هر که صد مرتبه سُبحانَ اللَّه بگوید، بهتر است از راندن صد شتر [که با خود به حج برد تا آنها را از براى خدا قربانی کند ]». [1]
2. مردی از امام علی(ع) پرسید، اى ابو الحسن! تفسیر «سُبْحانَ اللَّهِ » چیست؟ آن حضرت فرمود: «بزرگداشتن عزّت و شکوه خداوند، بزرگ و پاک دانستن او از هر آلایشى که مشرکین به ساحت مقدّسش نسبت دهند، لذا هر وقت بنده اى این کلمه را بگوید همه فرشتگان براى او طلب رحمت نمایند ». [2]
3. امام باقر(ع) فرمود: «هر کس در مسجد خیف در منى صد مرتبه سبحان اللَّه بگوید خداوند تعالى ثواب آزاد کردن یک بنده، در نامه عمل او بنویسد ». [3]
4. امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا(ص) فرمود: «هر کس که سبحان اللَّه بگوید، خداوند درختى در بهشت برایش مى کارد ». [4]
5. یونس بن یعقوب نقل مى کند که به امام صادق(ع) عرض کردم: آیا کسى که صد بار ذکر «سبحان اللَّه» را بگوید در زُمره کسانى است که، «ذکر و یاد خدا را بسیار کنند؟ !» [5] فرمود: «بلى ». [6]
این اذکار علاوه بر این که در فرائض یومیه بارها تکرار می شوند بطور مستحبی نیز سفارش شده و از اصلی ترین اذکار در اسلام محسوب می شوند علی (ع) در روایتی در مورد جایگاه ویژه حمد و تسبیح می فرمایند: التسبیح نصف المیزان و الحمد لله یملأ المیزان؛ «تسبیح» نصف میزان است و «حمد» میزان را پر می کند [ کلینی، الکافی ، ج2،ص506، دار الکتب الاسلامیه، تهران، 1365 ه ش .]
islamquest.net
[1] . کلینى، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج 2، ص 505، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق .
[2] . شیخ صدوق، معانی الأخبار، محقق و مصحح: غفارى، على اکبر، ص 9 – 10، دفتر انتشارات اسلامى، قم، چاپ اول، 1403ق .
[3] . شیخ حر عاملى، محمد بن حسن، وسائل الشیعة، ج 5، ص 269 – 270، مؤسسة آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1409ق .
[4] . شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 11، دار الشریف الرضی للنشر، قم، چاپ دوم، 1406ق .
[5] . « ذَکرَ اللَّهَ کثِیراً»؛ احزاب، 21 .
[6] . ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 12 .