غدیر در آینه قرآن و روایات- مجید معارف
۱۳۹۲/۰۴/۰۷
–
۶۷۳ بازدید
غدیر در آینه قرآن و روایات- مجید معارف
مقدمه
۷
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
۹
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
۱۳
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
۱۹
۱ ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
۱۹
۲ ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
۲۱
نقد و بررسی عقاید مفسران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ
۳۱
۱ ـ بررسی فرض نخست ـ نزول آیه در مکه
۳۱
۲ ـ بررسی فرض دوم ـ نزول آیه درباره اهل کتاب
۳۶
۳ ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ
۴۰
۴ ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ
۴۴
منابع و مآخذ
۶۱
خود را بیازمایید
۶۳
غدیر در آینه قرآن و روایات- مجید معارف
مقدمه
7
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
9
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
13
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
19
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
19
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
21
نقد و بررسی عقاید مفسران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ
31
1 ـ بررسی فرض نخست ـ نزول آیه در مکه
31
2 ـ بررسی فرض دوم ـ نزول آیه درباره اهل کتاب
36
3 ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ
40
4 ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ
44
منابع و مآخذ
61
خود را بیازمایید
63
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
مقدمه
از شواهد قطعی بر امامت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده است، حادثه غدیرخم می باشد. در این باره آیاتی در سوره مائده وجود دارد که به عقیده مفسران شیعه و نیز بسیاری از مفسّران اهل سنّت تطبیقی جز با ولایت و امامت علی(علیه السلام) ندارد. همچنین در تفسیر این آیات روایاتی در کتب حدیث و تفسیر شیعه و سنّی وارد شده که خلافت بلافصل علی(علیه السلام) را قطعی و مسلّم می کند; به گونه ای که برای حقیقت طلبان تردیدی در اولویّت علی(علیه السلام) نسبت به دیگران در تصدّی مقام خلافت باقی نمی گذارد. در این کتاب بر آنیم که با تکیه بر شواهد قرآنی و روایی به بررسی حادثه غدیرخم پرداخته و امامت علی(علیه السلام) را از این منظر مبرهن سازیم.
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
با حلول ماه ذی القعده سال دهم هجری، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و ادای فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد. این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگی می کردند رسید، به طوری که در اندک زمان هزاران نفر برای برگزاری فریضه حج در کنار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حاضر شدند.
در بیست و پنجم ذی القعده کاروان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با شمار زیادی از مسلمانان که مورخان تعداد آن ها را تا صد هزار نفر و یا اندکی بیشتر ذکر کرده اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید. این عده غیر از کسانی بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادی های اطراف آن به حج گزاران ملحق شدند.
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
پس از برخورد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست. اندکی قبل از این پیشامد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه ها و معادن را از اهالی آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجران ـ از حلّه و پول متعهد شده بودند، دریافت کند. حضرت علی(علیه السلام) به محل مأموریت خود عزیمت کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به کس دیگری غیر از علی(علیه السلام) در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید. حضرتش علی(علیه السلام) را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتی که بر عهده اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آهنگ حج نمود و پس از آن که جمعیت زیادی از مدینه و اطراف آن با پیامبر(صلی الله علیه وآله)همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذی القعده از مدینه خارج گردید. همزمان با آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نامه ای به علی(علیه السلام) که در یمن به سر می برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگی نیت آن مطلبی برای علی(علیه السلام) ننوشت.
به هر حال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در جمع مسلمانان به سوی مکه به راه افتاد و حضرت علی(علیه السلام) نیز با سپاهی که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود. حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصی سپرد و خود جهت دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله)به سرعت روانه گشت به طوری که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کند و درباره سفر خود و حلّه ها و هدایایی که آورده بود گزارشی تقدیم نماید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ضمن اظهار خرسندی از دیدار علی(علیه السلام) از او سؤال کرد که: ای علی، به چه نیتی احرام بستی؟ علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شما برای من ننوشته بودی که خود به چه نیتی احرام خواهی بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیّت شما پیوند زدم و گفتم: بار خدایا، من به همان نیّتی احرام می بندم که رسول تو بسته است و سی و چهار شتر نیز برای قربانی با خود آورده ام. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: الله اکبر! من شصت و شش شتر برای قربانی آورده ام. تو در حج و مناسک و انجام قربانی با من شریک هستی. اکنون بر احرام خود باش و به سوی لشکر باز گرد و آنان را سریعاً بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جهت انجام مناسک حج چند روزی در مکه به سر برد. آن حضرت در روز عرفه ـ و به روایتی در روز عید ـ خطبه ای در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقوای الهی، تعهد به ارزش های اخلاقی و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود(1). پس از آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید. فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهی پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند. هنگامی که این کاروان عظیم به نزدیک جُحفه رسید، امین وحی الهی در نقطه ای به نام غدیرخم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل کرد که:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ).
یعنی: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان. و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم حفظ می کند. و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.
با نزول این آیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانی را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند
ـــــــــــــــــــــ
1 . جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویه معروف به سیره ابن هشام، ج4، ص250
(2)2 . سوره مائده : 67
و کسانی که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود; به طوری که مردم قسمتی از عبای خود را بر سر و قسمتی دیگر را به زیر پا افکندند. وقت نماز فرا رسید و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان اطلاع داد که همه باید برای شنیدن پیام تازه ای آماده شوند. در اینجا مسلمانان منبری از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر بالای آن قرار گرفت و خطبه تاریخی خود را به شرحی که خواهد آمد، ایراد فرمود(1).
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
علامه امینی در کتاب «الغدیر» با استفاده از مدارک معتبر، خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در غدیرخم چنین گزارش کرده است:
حمد و ثنا مخصوص خداست. از او یاری می طلبیم. و به او ایمان داریم. و بر او توکل می کنیم و از بدی ها و اعمال ناروای خود به او پناه می بریم. گمراهان را جز او راهنمایی نیست. و هر کس را که هدایت کرد، گمراه کننده ای برای او نخواهد بود. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و پیامبر اوست.
ـــــــــــــــــــــ
1 . ارشاد شیخ مفید، ج1، ص158 ـ 165، با اندکی تلخیص. و نیز بنگرید به: اعلام الوری، ج1، صص259 ـ 263 ; سیرة المصطفی، ص693: مبحث غدیرخم.
هان ای مردم! نزدیک است که دعوت حق را لبّیک گویم و از میان شما بروم. من مسؤولم و شما نیز مسؤولید، اینک اندیشه و گفتار شما درباره من چیست؟ در این هنگام مردم گفتند: گواهی می دهیم که تو رسالت خود را انجام دادی و برای ما کوشش نمودی. خداوند تو را پاداش نیک دهد…
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از اندکی فرمود: همانا من در انتقال به سرای دیگر بر شما سبقت خواهم گرفت، اما دو چیز گرانمایه در میان شما می گذارم. بیندیشید که با این دو چیز چگونه رفتار می نمایید.
در اینجا یک نفر از میان جمعیت گفت: یا رسول الله، منظور از آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ رسول اسلام(صلی الله علیه وآله)فرمود: یکی کتاب خدا که بزرگتر است و وسیله ارتباط شما با خداوند است و آن دیگر که کوچکتر است، عترت و اهل بیت من است. و خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. هان ای مردم! از آن دو پیشی نگیرید و از پیروی از هر دو کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل هر دو نمایان گردید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مسلمانان را به این صورت مورد خطاب قرار داد که:
«ایّهاالنّاس! من اولی النّاس بالمؤمنین من انفسهم؟»
یعنی: ای مردم چه کسی از مردم به مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: همانا خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و من بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله…».
یعنی: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار. محبوب بدار آن کس را که او را محبوب دارد و مبغوض دار آن کس که او را مبغوض دارد. یارانش را یاری کن و واگذارندگان او را واگذار. و او را معیار و میزان حق قرار ده.
سپس فرمود:
«الا فلیبلّغ الشاهد الغائب».
یعنی: آگاه باشید حاضران بایستی این امر را به غایبان برسانند.
هنوز جمعیت پراکنده نشده بودند که بار دیگر جبرئیل
________________________________________ 16 ________________________________________
نازل گشت و این آیه را بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرود آورد که:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً).
امروز آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما برایتان پسندیدم.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با نزول این آیه فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من.
در این هنگام مردم نزدیک شدند و به علی(علیه السلام) به جهت این مقام و منزلت تهنیت گفتند. از جمله کسانی که قبل از دیگران به علی(علیه السلام) تبریک گفتند ابوبکر و عمر بودند که گفتند: به تو باد ای پسر ابوطالب که مولای ما و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی!
سپس حسّان بن ثابت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که در این باره شعری بگوید. پیامبر(صلی الله علیه وآله)به او اجازه فرمود و او اشعاری سرود که ترجمه قسمتی از آن به شرح زیر است:
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان در روز غدیر ندا داد. و چه سزاست ندای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را شنیدن.
ـ فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کسی است؟ و آن ها بدون چشم پوشی و اغماض گفتند که:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . مائده: 3.
ـ خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی. و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد.
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی گفت: برخیز; زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کرده ام.
ـ و سپس فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، شما هم از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.
ـ در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد: بار خدایا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار…
پس از آن که حسّان بن ثابت شعر خود را سرود، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جمله معروف خود را درباره حسّان به زبان آورد که: «تا وقتی که با زبان خود ما را یاری می کنی روح القدس مویّد تو است»(1).
پس از پایان مراسم تعیین جانشین در سرزمین غدیرخم، مسلمانان برخاستند و هر گروه و دسته ای به جانب مقصدی روانه گشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عده زیادی که از مدینه به همراه آن حضرت آمده بودند نیز راه مدینه را در
ـــــــــــــــــــــ
1 . برای اطلاع بیشتر از خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر و تفصیل ماجرا بنگرید به: الغدیر، ج1، صص31 ـ 34، با ترجمه فارسی سیرة المصطفی، ص693، نقل از منابع مختلف اهل سنت، ارشاد شیخ مفید، ج1، ص165، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صص512 ـ 518
پیش گرفتند به طوری که هنوز سال دهم به پایان نرسیده بود وارد مدینه شدند. و چندی بعد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به بستر بیماری افتاد که به رحلت آن سرور انجامید، در صورتی که اندکی قبل از آن تکلیف جانشین و رهبریِ پس از خود را تعیین کرده بود.
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
آنچه در ماجرای غدیرخم قابل توجه است، نزول دو آیه از قرآن کریم درباره این حادثه بزرگ است. این آیات، آیه 67 از سوره مائده معروف به «آیه تبلیغ» و آیه سوم از همین سوره معروف به «آیه اکمال» است. با توجه به این دو آیه، بحث غدیر وارد حوزه تفسیر شده و توجیهات مختلفی را از سوی مفسران شیعه و سنّی به وجود آورده است. علاوه بر آن، واقعه غدیر عرصه منابع حدیثی، تاریخی، کلامی و حتی ادبی را در نوردیده و جایگاه وسیعی را در این منابع به خود اختصاص داده است. مطابق تحقیقات علامه امینی، 110 نفر در طبقه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)و 84 نفر در طبقه تابعین ـ که شاگردان صحابه بوده اند ـ به نقل این واقعه پرداخته اند. و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامی در قرن های مختلف واقعه غدیر را به شکل مفصل یا مختصر در کتاب های خود آورده اند.
طبقه دیگری که به این رویداد تاریخی توجه کرده اند، شعرا و نویسندگان بوده اند که در هر عصر و زمان با الهام از این واقعه، زیباترین قطعه های ادبی و قصاید خود را سروده و آن ها را به ارمغان تاریخ گذاشته اند. از این جهت می توان گفت: کمتر واقعه تاریخی در جهان بسان رویداد «غدیر» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متکلّم و فیلسوف، از خطیب و شاعر و از مورخ و سیره نویس قرار گرفته و این اندازه به آن عنایت شده است. چنان که گذشت یکی از علل ابدیت و جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن پیرامون این واقعه است. و تا روزی که قرآن ابدی و جاودانی است، واقعه غدیر نیز ابدی بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد(2).
دلیل دیگر در زنده بودن این حادثه تاریخی، بزرگداشت سالروز این واقعه به عنوان یکی از اعیاد اسلامی در بین مسلمانان است. بسیاری از دانشمندان اسلامی از جمله ابن خلکان در «وفیات الاعیان» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» عید غدیر را از جمله عیدهایی بر شمرده اند که همه مسلمانان بر پا می داشتند و جشن می گرفتند.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . بنگرید به: الغدیر، ج1، صص40 ـ 240
2 . فرازهایی از تاریخ اسلام، ص514
علاوه بر کسانی که در منابع حدیثی، تفسیری، تاریخی و کلامی به بحث درباره واقعه غدیر پرداخته اند، تعداد 26 نفر از دانشمندان اسلامی کتب مستقلی در این باره تألیف کرده اند که نام آن ها و خصوصیات آثارشان در جلد نخست کتاب الغدیر آمده است. اما بدون تردید جامع ترین اثری که درباره واقعه غدیرخم تألیف شده، کتاب «الغدیر» است که به قلم محقق بزرگ شیعه آیت الله عبدالحسین امینی نگارش یافته است; به طوری که مطالعه این کتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده ای در موضوع ولایت و جانشینی علی(علیه السلام) تمام می کند.
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
الف ـ تفاسیر شیعه
مفسّران شیعه در ذیل تفسیر آیات «تبلیغ» و «اکمال دین» این دو آیه را با امامت علی(علیه السلام) منطبق دانسته و در این خصوص مباحث متنوّعی را درج کرده اند. در این مباحث هم به روایاتی که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان مذهب وارد شده، استناده شده است و هم به شیوه کلامی استدلال هایی در اثبات امامت علی(علیه السلام) آورده شده است، به طوری که ارتباط هر دو آیه با امامت علی(علیه السلام) مبرهن می شود.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . فرازهایی از تاریخ اسلام: ص515
________________________________________ 22 ________________________________________
به عنوان مثال در تفسیر عیّاشی که از قدیمی ترین تفاسیر شیعه بوده و رنگ روایی دارد چندین روایت در ارتباط آیات تبلیغ و اکمال دین با ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در یکی از این روایات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاری آمده است که: «خداوند به پیامبر فرمان داده بود که علی(علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر سازد، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران بود که مردم بگویند او از پسر عموی خود حمایت کرده و در نتیجه سر به طغیان گذارند; تا آن که خداوند آیه: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…)» را نازل ساخت و پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر خم ولایت علی(علیه السلام)را اعلام فرمود»(1).
مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی پس از نقل همین روایت در تفسیر مجمع البیان می نویسد: «این روایت را به همین شکل ابوالقاسم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» ذکر کرده است. و علاوه بر آن ثعلبی در تفسیر خود این حدیث را با سندی که به ابن عباس می رسد، آورده است»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص360
2 . مجمع البیان، ج3، ص344
________________________________________ 23 ________________________________________
طبرسی سپس می افزاید: «روایات وارده درباره حدیث غدیر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در حدّ شهرت (وتواتر) است و حاصل این روایات آن که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نگران بود که اعلام جانشینی علی(علیه السلام) برای عده ای از اصحاب امری سنگین و غیر قابل تحمل باشد; تا آن که خداوند این آیه (آیه تبلیغ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغیب و دلگرم ساخت که به این کار اقدام کند. بنابراین مفهوم آیه چنین می شود که: اگر تبلیغ آنچه را بر تو نازل شده ترک کنی و آن را پنهان بداری، گویی ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چیزی از پیام های پروردگارت را نرسانده باشی»(1).
پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسالت خود را در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود به پایان برد آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً)(2) نازل گردید. عیّاشی در ذیل همین آیه روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که در آن به زراره فرمود: «آخرین فریضه و امر واجبی که خداوند نازل کرد ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود. و سپس این آیه نازل گشت که: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان: ج3، ص344
2 . مائده: 3
________________________________________ 24 ________________________________________
و بعد از این موضوع خداوند فریضه ای نازل نکرد تا آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنیا برفت»(1).
طبرسی نیز به نقل از منابع اهل سنت همین مطلب را از قول ابوسعید خُدری نقل کرده و به دنبال آن افزوده است که با نزول آیه اکمال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی»(2).
نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ
به عقیده مفسران شیعه(3) در آیه تبلیغ نکات مهمی وجود دارد که ارتباط این آیه را با موضوع جانشینی علی(علیه السلام) قطعی و مسلم می کند. برخی از آن ها عبارتند از:
1 ـ در آیه تبلیغ به مسأله مهمی اشاره شده است که اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به گوش مردم نرساند، رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است. و به عبارت دیگر این مسأله چیزی معادل اصل نبوت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است که در صورت عدم ابلاغ آن اصل رسالت ناقص می شده است. چرا که می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص321
2 . مجمع البیان، ج3، ص246
3 . برای اطلاع بیشتر از این نکات بنگرید به: تفسیر المیزان، ج5، صص67 ـ 85 ; پیام قرآن، ج9، ص190، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ص131
________________________________________ 25 ________________________________________
یعنی: اگر این کار را نکنی رسالت او را ادا نکرده ای.
2 ـ این مسأله چیزی از قبیل نماز، روزه، حج و سایر عبادات اسلامی و یا اعتقادات دینی مثل توحید و معاد نبوده است. زیرا آیه تبلیغ در سوره مائده قرار دارد و سوره مائده در شمار آخرین سوره هایی است که بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل گردید و حتی طبق برخی از روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنّی آمده است، آخرین سوره ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد(1) و تا این تاریخ تمام احکام عبادی و مسائل حلال و حرام نازل شده و به مردم ابلاغ گردیده بود.
3 ـ مسأله مورد نظر در آیه تبلیغ، مسأله ای خطیر بوده است; به گونه ای که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ آن واهمه داشت و نگرانی ها و ملاحظاتی را مدّ نظر قرار داده بود. لذا خداوند با پیام: (…وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، حمایت خود را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام نمود و در ابلاغ آن مسأله از سوی حضرتش دستور قطعی داد.
4 ـ کسانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت و احتمالا شورش آن ها بوده است، مشرکان قریش نبوده اند. چرا که در این زمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر جزیرة العرب سیطره داشت و با برچیده شدن بت پرستی در سال هشتم هجری، دیگر اثری از نفوذ و قدرت مشرکان بر جای نمانده بود. و نیز آنان
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج1، ص413 ; تفسیر ابن کثیر، ج2، ص3
________________________________________ 26 ________________________________________
مخالفان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اهل کتاب نبوده اند. چرا که در پایان عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اهل کتاب نیز قدرت و نفوذی در عربستان نداشتند; به خصوص که یهودیان در نبردهای مختلف خود با مسلمانان قلع و قمع شدند و نفوذ آن ها از عربستان برچیده شد(1).
بنابراین مصداق «ناس» در عبارت قرآنی: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، کسانی جز منافقان درون جامعه اسلامی نبوده اند که با حسّاسیت فراوان تحوّلات اجتماعی را دنبال کرده و نگران رهبری جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده اند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود، از مخالفت گروه دیگری غیر از آنان واهمه نداشته است.
5 ـ با توجه به نکات فوق روشن می شود که تنها مسأله مهم که ابلاغ آن تا آن زمان به صورت همگانی و علنی صورت نگرفته بود، مسأله رهبری امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و معرفی مصداق آن یعنی علی(علیه السلام)بوده است. و از آنجا که امامت و رهبری، اصلی در طول نبوت و رسالت به شمار می رود، خدای متعال به رسول خود(صلی الله علیه وآله)اخطار نمود که:
(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . در این باره بحث بیشتری از نظر خواهد گذشت.
________________________________________ 27 ________________________________________
و پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) با مقدمه های مناسبی که در حدیث غدیر وجود دارد ـ مثل: «ایّها النّاس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم ـ به انجام رسالت الهی خود مبادرت ورزید.
6 ـ و آخرین نکته آن که: به تناسب آیه تبلیغ که در آن خداوند می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ…). پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی نمود، آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً). نازل گردید که نشان می دهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بدون واهمه به ابلاغ اوامر الهی اقدام نمود و در نتیجه مسأله کمال دین و تمام شدن نعتمهای الهی به مسلمانان در همان حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) تحقق یافت.
ب ـ تفاسیر اهل سنّت
مفسّران اهل سنّت در تفسیر آیه تبلیغ بر دو مطلب بیشتر تأکید کرده اند که عبارتند از:
1 ـ آیه تبلیغ در مکه و در ابتدای دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نازل گردید و هدف از نزول آن، ترغیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ابلاغ آیات و احکام الهی به مشرکان بوده است. و با توجه به سیطره کفار و مشرکان در مکه، خداوند به رسول خود(صلی الله علیه وآله) وعده دادکه او را از شرّ دشمنانش حفظ کند.
________________________________________ 28 ________________________________________
2 ـ آیه تبلیغ در مدینه نازل شده و با نزول آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) موظف گردید که حقایق اسلام را بدون واهمه به اهل کتاب ابلاغ کند. خدای متعال نیز وعده فرمود که پیامبر خود را از کید یهود و نصارا حفظ نماید.
قابل ذکر است که علاوه بر این دو نظر، احتمالات دیگری نیز در تفاسیر اهل سنت آمده است که اکثر آن ها بر نزول آیه تبلیغ در مدینه دلالت می کند. به عنوان مثال فخر رازی در تفسیر آیه تبلیغ ده احتمال را ذکر کرده و از جمله در احتمال دهم می نویسد: «این آیه در فضیلت علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل گردید و پس از نزول آن، پیامبر(صلی الله علیه وآله)دست علی را گرفت و فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».
در اینجا بود که عمر با علی(علیه السلام) ملاقات کرد و گفت: ای پسر ابوطالب! این مقام گوارای تو باد که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی». فخر رازی سپس ادامه داده است: «این مطلب از ابن عباس، بَراءبن عازب و محمدبن علی امام باقر(علیه السلام) روایت شده است(1).
فخر رازی پس از آن نظر انتخابی خود را به این صورت ذکر کرده است: «روایات و نظرات در باب آیه تبلیغ گرچه فراوان است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
________________________________________ 29 ________________________________________
اما اولی آن است که بگوئیم خداوند پیامبر(صلی الله علیه وآله) خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد تا بدون واهمه به تبلیغ حقایق دینی بپردازد. دلیل این نظر آن است که آیات قبل و بعد از آیه تبلیغ درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر موضوع از آیات قبل و بعد از خود منقطع و بیگانه باشد»(1).
از مفسران دیگر که درباره آیه تبلیغ سخن رانده است، شیخ محمد عبده در تفسیر المنار است. او برخلاف فخر رازی معتقد است که آیه تبلیغ در مکه نازل گشت و هدف از نزول آن ابلاغ فرامین و احکام الهی به مشرکان بوده است. سخن صاحب تفسیر المنار چنین شروع می شود: «آنچه به ظاهر از آیه تبلیغ به ذهن متبادر می شود آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در اوایل دعوت خود مأمور گردید که اسلام را در بین عموم مردم تبلیغ کند; چنان که مفسران، خصوصاً در تفاسیر روایی به این مطلب تصریح کرده اند. اگر این فرض صحیح نباشد، احتمال دارد مراد از آیه، ابلاغ حقایق اسلام به اهل کتاب باشد; اهل کتابی که در آیات بعد سخن از آنان رفته است. گویی که خداوند فرموده است: «بلّغ ما انزل الیک فی شأن اهل الکتاب».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
(2)2 . تفسیر المنار، ج6، ص467
________________________________________ 30 ________________________________________
قابل توجه است که شیخ محمد عبده نیز ـ همانند فخر رازی ـ در تفسیر خود به طرح ماجرای غدیرخم پرداخته و این جریان را به عنوان یک واقعه تاریخی تأیید می کند، اما در عین حال تلاش کرده است که اولاً: رابطه آیه تبلیغ را با ماجرای غدیرخم مورد انکار قرار دهد. و ثانیاً: در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مولی را به معنی دوست و یاور تفسیر کند(1).
و چنان که می دانیم این عقیده، دیدگاه اکثر علمای اهل سنت است که بدون آن که به نفی ماجرای غدیر خم بپردازند، عملا تلاش می کنند که ارتباط واقعه غدیر را با امامت و رهبری علی(علیه السلام) انکار کرده و آن را در حدّ سفارش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به دوستی با علی(علیه السلام) تنزّل دهند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر المنار، ج6، ص465
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
مقدمه
از شواهد قطعی بر امامت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده است، حادثه غدیرخم می باشد. در این باره آیاتی در سوره مائده وجود دارد که به عقیده مفسران شیعه و نیز بسیاری از مفسّران اهل سنّت تطبیقی جز با ولایت و امامت علی(علیه السلام) ندارد. همچنین در تفسیر این آیات روایاتی در کتب حدیث و تفسیر شیعه و سنّی وارد شده که خلافت بلافصل علی(علیه السلام) را قطعی و مسلّم می کند; به گونه ای که برای حقیقت طلبان تردیدی در اولویّت علی(علیه السلام) نسبت به دیگران در تصدّی مقام خلافت باقی نمی گذارد. در این کتاب بر آنیم که با تکیه بر شواهد قرآنی و روایی به بررسی حادثه غدیرخم پرداخته و امامت علی(علیه السلام) را از این منظر مبرهن سازیم.
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
با حلول ماه ذی القعده سال دهم هجری، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و ادای فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد. این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگی می کردند رسید، به طوری که در اندک زمان هزاران نفر برای برگزاری فریضه حج در کنار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حاضر شدند.
در بیست و پنجم ذی القعده کاروان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با شمار زیادی از مسلمانان که مورخان تعداد آن ها را تا صد هزار نفر و یا اندکی بیشتر ذکر کرده اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید. این عده غیر از کسانی بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادی های اطراف آن به حج گزاران ملحق شدند.
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
پس از برخورد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست. اندکی قبل از این پیشامد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه ها و معادن را از اهالی آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجران ـ از حلّه و پول متعهد شده بودند، دریافت کند. حضرت علی(علیه السلام) به محل مأموریت خود عزیمت کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به کس دیگری غیر از علی(علیه السلام) در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید. حضرتش علی(علیه السلام) را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتی که بر عهده اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آهنگ حج نمود و پس از آن که جمعیت زیادی از مدینه و اطراف آن با پیامبر(صلی الله علیه وآله)همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذی القعده از مدینه خارج گردید. همزمان با آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نامه ای به علی(علیه السلام) که در یمن به سر می برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگی نیت آن مطلبی برای علی(علیه السلام) ننوشت.
به هر حال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در جمع مسلمانان به سوی مکه به راه افتاد و حضرت علی(علیه السلام) نیز با سپاهی که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود. حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصی سپرد و خود جهت دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله)به سرعت روانه گشت به طوری که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کند و درباره سفر خود و حلّه ها و هدایایی که آورده بود گزارشی تقدیم نماید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ضمن اظهار خرسندی از دیدار علی(علیه السلام) از او سؤال کرد که: ای علی، به چه نیتی احرام بستی؟ علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شما برای من ننوشته بودی که خود به چه نیتی احرام خواهی بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیّت شما پیوند زدم و گفتم: بار خدایا، من به همان نیّتی احرام می بندم که رسول تو بسته است و سی و چهار شتر نیز برای قربانی با خود آورده ام. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: الله اکبر! من شصت و شش شتر برای قربانی آورده ام. تو در حج و مناسک و انجام قربانی با من شریک هستی. اکنون بر احرام خود باش و به سوی لشکر باز گرد و آنان را سریعاً بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جهت انجام مناسک حج چند روزی در مکه به سر برد. آن حضرت در روز عرفه ـ و به روایتی در روز عید ـ خطبه ای در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقوای الهی، تعهد به ارزش های اخلاقی و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود(1). پس از آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید. فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهی پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند. هنگامی که این کاروان عظیم به نزدیک جُحفه رسید، امین وحی الهی در نقطه ای به نام غدیرخم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل کرد که:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ).
یعنی: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان. و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم حفظ می کند. و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.
با نزول این آیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانی را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند
ـــــــــــــــــــــ
1 . جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویه معروف به سیره ابن هشام، ج4، ص250
(2)2 . سوره مائده : 67
و کسانی که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود; به طوری که مردم قسمتی از عبای خود را بر سر و قسمتی دیگر را به زیر پا افکندند. وقت نماز فرا رسید و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان اطلاع داد که همه باید برای شنیدن پیام تازه ای آماده شوند. در اینجا مسلمانان منبری از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر بالای آن قرار گرفت و خطبه تاریخی خود را به شرحی که خواهد آمد، ایراد فرمود(1).
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
علامه امینی در کتاب «الغدیر» با استفاده از مدارک معتبر، خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در غدیرخم چنین گزارش کرده است:
حمد و ثنا مخصوص خداست. از او یاری می طلبیم. و به او ایمان داریم. و بر او توکل می کنیم و از بدی ها و اعمال ناروای خود به او پناه می بریم. گمراهان را جز او راهنمایی نیست. و هر کس را که هدایت کرد، گمراه کننده ای برای او نخواهد بود. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و پیامبر اوست.
ـــــــــــــــــــــ
1 . ارشاد شیخ مفید، ج1، ص158 ـ 165، با اندکی تلخیص. و نیز بنگرید به: اعلام الوری، ج1، صص259 ـ 263 ; سیرة المصطفی، ص693: مبحث غدیرخم.
هان ای مردم! نزدیک است که دعوت حق را لبّیک گویم و از میان شما بروم. من مسؤولم و شما نیز مسؤولید، اینک اندیشه و گفتار شما درباره من چیست؟ در این هنگام مردم گفتند: گواهی می دهیم که تو رسالت خود را انجام دادی و برای ما کوشش نمودی. خداوند تو را پاداش نیک دهد…
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از اندکی فرمود: همانا من در انتقال به سرای دیگر بر شما سبقت خواهم گرفت، اما دو چیز گرانمایه در میان شما می گذارم. بیندیشید که با این دو چیز چگونه رفتار می نمایید.
در اینجا یک نفر از میان جمعیت گفت: یا رسول الله، منظور از آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ رسول اسلام(صلی الله علیه وآله)فرمود: یکی کتاب خدا که بزرگتر است و وسیله ارتباط شما با خداوند است و آن دیگر که کوچکتر است، عترت و اهل بیت من است. و خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. هان ای مردم! از آن دو پیشی نگیرید و از پیروی از هر دو کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل هر دو نمایان گردید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مسلمانان را به این صورت مورد خطاب قرار داد که:
«ایّهاالنّاس! من اولی النّاس بالمؤمنین من انفسهم؟»
یعنی: ای مردم چه کسی از مردم به مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: همانا خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و من بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله…».
یعنی: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار. محبوب بدار آن کس را که او را محبوب دارد و مبغوض دار آن کس که او را مبغوض دارد. یارانش را یاری کن و واگذارندگان او را واگذار. و او را معیار و میزان حق قرار ده.
سپس فرمود:
«الا فلیبلّغ الشاهد الغائب».
یعنی: آگاه باشید حاضران بایستی این امر را به غایبان برسانند.
هنوز جمعیت پراکنده نشده بودند که بار دیگر جبرئیل
________________________________________ 16 ________________________________________
نازل گشت و این آیه را بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرود آورد که:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً).
امروز آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما برایتان پسندیدم.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با نزول این آیه فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من.
در این هنگام مردم نزدیک شدند و به علی(علیه السلام) به جهت این مقام و منزلت تهنیت گفتند. از جمله کسانی که قبل از دیگران به علی(علیه السلام) تبریک گفتند ابوبکر و عمر بودند که گفتند: به تو باد ای پسر ابوطالب که مولای ما و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی!
سپس حسّان بن ثابت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که در این باره شعری بگوید. پیامبر(صلی الله علیه وآله)به او اجازه فرمود و او اشعاری سرود که ترجمه قسمتی از آن به شرح زیر است:
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان در روز غدیر ندا داد. و چه سزاست ندای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را شنیدن.
ـ فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کسی است؟ و آن ها بدون چشم پوشی و اغماض گفتند که:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . مائده: 3.
ـ خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی. و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد.
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی گفت: برخیز; زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کرده ام.
ـ و سپس فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، شما هم از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.
ـ در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد: بار خدایا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار…
پس از آن که حسّان بن ثابت شعر خود را سرود، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جمله معروف خود را درباره حسّان به زبان آورد که: «تا وقتی که با زبان خود ما را یاری می کنی روح القدس مویّد تو است»(1).
پس از پایان مراسم تعیین جانشین در سرزمین غدیرخم، مسلمانان برخاستند و هر گروه و دسته ای به جانب مقصدی روانه گشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عده زیادی که از مدینه به همراه آن حضرت آمده بودند نیز راه مدینه را در
ـــــــــــــــــــــ
1 . برای اطلاع بیشتر از خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر و تفصیل ماجرا بنگرید به: الغدیر، ج1، صص31 ـ 34، با ترجمه فارسی سیرة المصطفی، ص693، نقل از منابع مختلف اهل سنت، ارشاد شیخ مفید، ج1، ص165، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صص512 ـ 518
پیش گرفتند به طوری که هنوز سال دهم به پایان نرسیده بود وارد مدینه شدند. و چندی بعد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به بستر بیماری افتاد که به رحلت آن سرور انجامید، در صورتی که اندکی قبل از آن تکلیف جانشین و رهبریِ پس از خود را تعیین کرده بود.
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
آنچه در ماجرای غدیرخم قابل توجه است، نزول دو آیه از قرآن کریم درباره این حادثه بزرگ است. این آیات، آیه 67 از سوره مائده معروف به «آیه تبلیغ» و آیه سوم از همین سوره معروف به «آیه اکمال» است. با توجه به این دو آیه، بحث غدیر وارد حوزه تفسیر شده و توجیهات مختلفی را از سوی مفسران شیعه و سنّی به وجود آورده است. علاوه بر آن، واقعه غدیر عرصه منابع حدیثی، تاریخی، کلامی و حتی ادبی را در نوردیده و جایگاه وسیعی را در این منابع به خود اختصاص داده است. مطابق تحقیقات علامه امینی، 110 نفر در طبقه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)و 84 نفر در طبقه تابعین ـ که شاگردان صحابه بوده اند ـ به نقل این واقعه پرداخته اند. و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامی در قرن های مختلف واقعه غدیر را به شکل مفصل یا مختصر در کتاب های خود آورده اند.
طبقه دیگری که به این رویداد تاریخی توجه کرده اند، شعرا و نویسندگان بوده اند که در هر عصر و زمان با الهام از این واقعه، زیباترین قطعه های ادبی و قصاید خود را سروده و آن ها را به ارمغان تاریخ گذاشته اند. از این جهت می توان گفت: کمتر واقعه تاریخی در جهان بسان رویداد «غدیر» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متکلّم و فیلسوف، از خطیب و شاعر و از مورخ و سیره نویس قرار گرفته و این اندازه به آن عنایت شده است. چنان که گذشت یکی از علل ابدیت و جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن پیرامون این واقعه است. و تا روزی که قرآن ابدی و جاودانی است، واقعه غدیر نیز ابدی بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد(2).
دلیل دیگر در زنده بودن این حادثه تاریخی، بزرگداشت سالروز این واقعه به عنوان یکی از اعیاد اسلامی در بین مسلمانان است. بسیاری از دانشمندان اسلامی از جمله ابن خلکان در «وفیات الاعیان» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» عید غدیر را از جمله عیدهایی بر شمرده اند که همه مسلمانان بر پا می داشتند و جشن می گرفتند.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . بنگرید به: الغدیر، ج1، صص40 ـ 240
2 . فرازهایی از تاریخ اسلام، ص514
علاوه بر کسانی که در منابع حدیثی، تفسیری، تاریخی و کلامی به بحث درباره واقعه غدیر پرداخته اند، تعداد 26 نفر از دانشمندان اسلامی کتب مستقلی در این باره تألیف کرده اند که نام آن ها و خصوصیات آثارشان در جلد نخست کتاب الغدیر آمده است. اما بدون تردید جامع ترین اثری که درباره واقعه غدیرخم تألیف شده، کتاب «الغدیر» است که به قلم محقق بزرگ شیعه آیت الله عبدالحسین امینی نگارش یافته است; به طوری که مطالعه این کتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده ای در موضوع ولایت و جانشینی علی(علیه السلام) تمام می کند.
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
الف ـ تفاسیر شیعه
مفسّران شیعه در ذیل تفسیر آیات «تبلیغ» و «اکمال دین» این دو آیه را با امامت علی(علیه السلام) منطبق دانسته و در این خصوص مباحث متنوّعی را درج کرده اند. در این مباحث هم به روایاتی که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان مذهب وارد شده، استناده شده است و هم به شیوه کلامی استدلال هایی در اثبات امامت علی(علیه السلام) آورده شده است، به طوری که ارتباط هر دو آیه با امامت علی(علیه السلام) مبرهن می شود.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . فرازهایی از تاریخ اسلام: ص515
________________________________________ 22 ________________________________________
به عنوان مثال در تفسیر عیّاشی که از قدیمی ترین تفاسیر شیعه بوده و رنگ روایی دارد چندین روایت در ارتباط آیات تبلیغ و اکمال دین با ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در یکی از این روایات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاری آمده است که: «خداوند به پیامبر فرمان داده بود که علی(علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر سازد، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران بود که مردم بگویند او از پسر عموی خود حمایت کرده و در نتیجه سر به طغیان گذارند; تا آن که خداوند آیه: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…)» را نازل ساخت و پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر خم ولایت علی(علیه السلام)را اعلام فرمود»(1).
مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی پس از نقل همین روایت در تفسیر مجمع البیان می نویسد: «این روایت را به همین شکل ابوالقاسم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» ذکر کرده است. و علاوه بر آن ثعلبی در تفسیر خود این حدیث را با سندی که به ابن عباس می رسد، آورده است»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص360
2 . مجمع البیان، ج3، ص344
________________________________________ 23 ________________________________________
طبرسی سپس می افزاید: «روایات وارده درباره حدیث غدیر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در حدّ شهرت (وتواتر) است و حاصل این روایات آن که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نگران بود که اعلام جانشینی علی(علیه السلام) برای عده ای از اصحاب امری سنگین و غیر قابل تحمل باشد; تا آن که خداوند این آیه (آیه تبلیغ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغیب و دلگرم ساخت که به این کار اقدام کند. بنابراین مفهوم آیه چنین می شود که: اگر تبلیغ آنچه را بر تو نازل شده ترک کنی و آن را پنهان بداری، گویی ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چیزی از پیام های پروردگارت را نرسانده باشی»(1).
پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسالت خود را در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود به پایان برد آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً)(2) نازل گردید. عیّاشی در ذیل همین آیه روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که در آن به زراره فرمود: «آخرین فریضه و امر واجبی که خداوند نازل کرد ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود. و سپس این آیه نازل گشت که: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان: ج3، ص344
2 . مائده: 3
________________________________________ 24 ________________________________________
و بعد از این موضوع خداوند فریضه ای نازل نکرد تا آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنیا برفت»(1).
طبرسی نیز به نقل از منابع اهل سنت همین مطلب را از قول ابوسعید خُدری نقل کرده و به دنبال آن افزوده است که با نزول آیه اکمال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی»(2).
نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ
به عقیده مفسران شیعه(3) در آیه تبلیغ نکات مهمی وجود دارد که ارتباط این آیه را با موضوع جانشینی علی(علیه السلام) قطعی و مسلم می کند. برخی از آن ها عبارتند از:
1 ـ در آیه تبلیغ به مسأله مهمی اشاره شده است که اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به گوش مردم نرساند، رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است. و به عبارت دیگر این مسأله چیزی معادل اصل نبوت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است که در صورت عدم ابلاغ آن اصل رسالت ناقص می شده است. چرا که می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص321
2 . مجمع البیان، ج3، ص246
3 . برای اطلاع بیشتر از این نکات بنگرید به: تفسیر المیزان، ج5، صص67 ـ 85 ; پیام قرآن، ج9، ص190، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ص131
________________________________________ 25 ________________________________________
یعنی: اگر این کار را نکنی رسالت او را ادا نکرده ای.
2 ـ این مسأله چیزی از قبیل نماز، روزه، حج و سایر عبادات اسلامی و یا اعتقادات دینی مثل توحید و معاد نبوده است. زیرا آیه تبلیغ در سوره مائده قرار دارد و سوره مائده در شمار آخرین سوره هایی است که بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل گردید و حتی طبق برخی از روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنّی آمده است، آخرین سوره ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد(1) و تا این تاریخ تمام احکام عبادی و مسائل حلال و حرام نازل شده و به مردم ابلاغ گردیده بود.
3 ـ مسأله مورد نظر در آیه تبلیغ، مسأله ای خطیر بوده است; به گونه ای که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ آن واهمه داشت و نگرانی ها و ملاحظاتی را مدّ نظر قرار داده بود. لذا خداوند با پیام: (…وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، حمایت خود را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام نمود و در ابلاغ آن مسأله از سوی حضرتش دستور قطعی داد.
4 ـ کسانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت و احتمالا شورش آن ها بوده است، مشرکان قریش نبوده اند. چرا که در این زمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر جزیرة العرب سیطره داشت و با برچیده شدن بت پرستی در سال هشتم هجری، دیگر اثری از نفوذ و قدرت مشرکان بر جای نمانده بود. و نیز آنان
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج1، ص413 ; تفسیر ابن کثیر، ج2، ص3
________________________________________ 26 ________________________________________
مخالفان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اهل کتاب نبوده اند. چرا که در پایان عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اهل کتاب نیز قدرت و نفوذی در عربستان نداشتند; به خصوص که یهودیان در نبردهای مختلف خود با مسلمانان قلع و قمع شدند و نفوذ آن ها از عربستان برچیده شد(1).
بنابراین مصداق «ناس» در عبارت قرآنی: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، کسانی جز منافقان درون جامعه اسلامی نبوده اند که با حسّاسیت فراوان تحوّلات اجتماعی را دنبال کرده و نگران رهبری جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده اند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود، از مخالفت گروه دیگری غیر از آنان واهمه نداشته است.
5 ـ با توجه به نکات فوق روشن می شود که تنها مسأله مهم که ابلاغ آن تا آن زمان به صورت همگانی و علنی صورت نگرفته بود، مسأله رهبری امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و معرفی مصداق آن یعنی علی(علیه السلام)بوده است. و از آنجا که امامت و رهبری، اصلی در طول نبوت و رسالت به شمار می رود، خدای متعال به رسول خود(صلی الله علیه وآله)اخطار نمود که:
(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . در این باره بحث بیشتری از نظر خواهد گذشت.
________________________________________ 27 ________________________________________
و پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) با مقدمه های مناسبی که در حدیث غدیر وجود دارد ـ مثل: «ایّها النّاس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم ـ به انجام رسالت الهی خود مبادرت ورزید.
6 ـ و آخرین نکته آن که: به تناسب آیه تبلیغ که در آن خداوند می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ…). پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی نمود، آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً). نازل گردید که نشان می دهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بدون واهمه به ابلاغ اوامر الهی اقدام نمود و در نتیجه مسأله کمال دین و تمام شدن نعتمهای الهی به مسلمانان در همان حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) تحقق یافت.
ب ـ تفاسیر اهل سنّت
مفسّران اهل سنّت در تفسیر آیه تبلیغ بر دو مطلب بیشتر تأکید کرده اند که عبارتند از:
1 ـ آیه تبلیغ در مکه و در ابتدای دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نازل گردید و هدف از نزول آن، ترغیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ابلاغ آیات و احکام الهی به مشرکان بوده است. و با توجه به سیطره کفار و مشرکان در مکه، خداوند به رسول خود(صلی الله علیه وآله) وعده دادکه او را از شرّ دشمنانش حفظ کند.
________________________________________ 28 ________________________________________
2 ـ آیه تبلیغ در مدینه نازل شده و با نزول آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) موظف گردید که حقایق اسلام را بدون واهمه به اهل کتاب ابلاغ کند. خدای متعال نیز وعده فرمود که پیامبر خود را از کید یهود و نصارا حفظ نماید.
قابل ذکر است که علاوه بر این دو نظر، احتمالات دیگری نیز در تفاسیر اهل سنت آمده است که اکثر آن ها بر نزول آیه تبلیغ در مدینه دلالت می کند. به عنوان مثال فخر رازی در تفسیر آیه تبلیغ ده احتمال را ذکر کرده و از جمله در احتمال دهم می نویسد: «این آیه در فضیلت علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل گردید و پس از نزول آن، پیامبر(صلی الله علیه وآله)دست علی را گرفت و فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».
در اینجا بود که عمر با علی(علیه السلام) ملاقات کرد و گفت: ای پسر ابوطالب! این مقام گوارای تو باد که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی». فخر رازی سپس ادامه داده است: «این مطلب از ابن عباس، بَراءبن عازب و محمدبن علی امام باقر(علیه السلام) روایت شده است(1).
فخر رازی پس از آن نظر انتخابی خود را به این صورت ذکر کرده است: «روایات و نظرات در باب آیه تبلیغ گرچه فراوان است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
________________________________________ 29 ________________________________________
اما اولی آن است که بگوئیم خداوند پیامبر(صلی الله علیه وآله) خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد تا بدون واهمه به تبلیغ حقایق دینی بپردازد. دلیل این نظر آن است که آیات قبل و بعد از آیه تبلیغ درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر موضوع از آیات قبل و بعد از خود منقطع و بیگانه باشد»(1).
از مفسران دیگر که درباره آیه تبلیغ سخن رانده است، شیخ محمد عبده در تفسیر المنار است. او برخلاف فخر رازی معتقد است که آیه تبلیغ در مکه نازل گشت و هدف از نزول آن ابلاغ فرامین و احکام الهی به مشرکان بوده است. سخن صاحب تفسیر المنار چنین شروع می شود: «آنچه به ظاهر از آیه تبلیغ به ذهن متبادر می شود آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در اوایل دعوت خود مأمور گردید که اسلام را در بین عموم مردم تبلیغ کند; چنان که مفسران، خصوصاً در تفاسیر روایی به این مطلب تصریح کرده اند. اگر این فرض صحیح نباشد، احتمال دارد مراد از آیه، ابلاغ حقایق اسلام به اهل کتاب باشد; اهل کتابی که در آیات بعد سخن از آنان رفته است. گویی که خداوند فرموده است: «بلّغ ما انزل الیک فی شأن اهل الکتاب».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
(2)2 . تفسیر المنار، ج6، ص467
________________________________________ 30 ________________________________________
قابل توجه است که شیخ محمد عبده نیز ـ همانند فخر رازی ـ در تفسیر خود به طرح ماجرای غدیرخم پرداخته و این جریان را به عنوان یک واقعه تاریخی تأیید می کند، اما در عین حال تلاش کرده است که اولاً: رابطه آیه تبلیغ را با ماجرای غدیرخم مورد انکار قرار دهد. و ثانیاً: در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مولی را به معنی دوست و یاور تفسیر کند(1).
و چنان که می دانیم این عقیده، دیدگاه اکثر علمای اهل سنت است که بدون آن که به نفی ماجرای غدیر خم بپردازند، عملا تلاش می کنند که ارتباط واقعه غدیر را با امامت و رهبری علی(علیه السلام) انکار کرده و آن را در حدّ سفارش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به دوستی با علی(علیه السلام) تنزّل دهند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر المنار، ج6، ص465
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
نقد و بررسی عقاید
مفسران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ
1 ـ بررسی فرض نخست ـ نزول آیه در مکه
عده ای از مفسران بر این عقیده اند که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و هدف از نزول آن سفارش خداوند به رسول خود در تبلیغ احکام دین به مشرکان بوده است. به عقیده آنان از آنجا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه در شرایط ضعف به سر می برد لازم بود که خداوند آن حضرت را از حمایت خود مطمئن ساخته و نسبت به ابلاغ حقایق اسلام به مشرکان دلگرم سازد.
این مفسران در تأیید نظر خود به روایاتی استناد کرده اند که بر مسؤولیت ابوطالب در حفاظت از جان پیامبر(صلی الله علیه وآله) دلالت می کند. در یکی از این روایات آمده است: «هر گاه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از منزل خارج می گشت، ابوطالب عده ای را به دنبال او گسیل می داشت که از وی پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: «خداوند مرا از شر جن و انس حفظ می کند»(2). و از اینجا روشن می شود که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در مکه بدون خوف و واهمه به ادای رسالت الهی خود مشغول گردید. اما به دلایلی باید گفت که این نظر یعنی مکّی النّزول بودن آیه تبلیغ و مسأله حفاظت از جان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه و منتفی شدن مراقبت از آن حضرت آنهم به دلیل: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نظریه باطلی است و مهم ترین دلایل عبارتند از:
است(4). بنابراین چگونه ممکن است که آیه تبلیغ در مکه نازل شده باشد؟ برخی از مفسران در پاسخ به این سؤال گفته اند: «سوره مائده در مدینه نازل شده به استثنای آیاتی
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر ابن کثیر، ج2، ص81
2 . همان، ج2، ص81
3 . ثعالبی در تفسیر خود نوشته است: «هذه السورة مدنیة بالاجماع»، ج1، ص404
4 . تفسیر تبیان، ج1، ص433
از آن که در مکه نازل شده است» و مقصودشان همان آیه تبلیغ یا آیه اکمال است(1). اما در نقد این پاسخ باید گفت که در اثبات این ادعا نه دلیل قطعی از روایات وجود دارد و نه دلیل قانع کننده از ادلّه عقلی. زیرا به فرض که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و در اواخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در سوره مائده جاگذاری شده باشد، سؤالی که مطرح است آن که: در این سال های نسبتاً طولانی این آیه در کجا قرار داشته و به چه شکل قرائت می شده است؟ آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله) این آیه را بایگانی فرمود تا دیگر آیات سوره مائده نازل شود و آن وقت آیه را در ردیف آیات سوره مائده قرار دهد؟
این سؤالی است که در برابر آن پاسخ روشن و قانع کننده ای وجود ندارد. به همین دلیل ابن کثیر دمشقی پس از نقل حدیث مربوط به مراقبت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه و نزول: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نوشته است: «هذا حدیث غریب و فیه نکارة. فانّ هذه الآیة مدنیة و هذا الحدیث تقتضی انها مکّیّة». یعنی: این روایت حدیث غریبی است و خلاف مشهور است. زیرا آیه تبلیغ مدنی است در صورتی که مقتضای حدیث آن است که آیه در مکه نازل شده باشد»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر البحر المحیط، ج4، ص323 ; تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص5
2 . تفسیر ابن کثیر، ج1، ص81
________________________________________ 34 ________________________________________
ابن کثیر در نقد دومین روایت مربوط به مراقبت از جان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و نزول: آیه (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نیز می نویسد: «این حدیث هم حدیث غریبی است. نظر صحیح آن است که آیه تبلیغ در مدینه نازل شده، بلکه این آیه از آخرین آیاتی است که از قرآن نازل شده است. و خدا به حقایق آگاهتر است»(1).
ب ـ این مطلب که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و به دنبال آن، اولاً: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)موظّف به ابلاغ احکام الهی به مشرکان گردید، و ثانیاً: خداوند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) وعده فرمود که آن حضرت را از شرّ کافران مکه حفظ کند، مطلب قابل قبولی نیست و دلیل آن نقض هر دو فرض یاد شده به وسیله آیات دیگری از قرآن است. زیرا در قرآن کریم به خصوص در سوره های مکی آیات بسیاری وجود دارد که در آن آیات، خداوند رسول خدا را مأمور ابلاغ آیات وحی به مشرکان ساخته و به آن حضرت وعده حمایت و یاری در مقابل توطئه دشمنان داده است. دو نمونه از این وعده ها در سوره های علق و حجر وجود دارد که هر دو از قدیمی ترین سوره های نازله در مکه می باشد. در سوره حجر آمده است:
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر ابن کثیر، ج1، ص81
________________________________________ 35 ________________________________________
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ * الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ)(1).
«آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان. ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; همان ها که معبود دیگری با خدا قرار دادند. اما به زودی خواهند فهمید».
ابن کثیر در تفسیر این آیه از قول عبدالله بن مسعود آورده است: «رسول خدا(صلی الله علیه وآله)مخفیانه به دعوت خود ادامه می داد تا آن که آیه: (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ) نازل گردید. در اینجا بود که آن حضرت و مسلمانان دعوت خود را علنی ساختند(2). او سپس در تفسیر: (وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) نوشته است: «مفهوم این دو آیه آن است که: آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و به مشرکان که در صدد بازداشتن تو از ابلاغ آیات الهی هستند توجه مکن و از آن ها مترس; که خداوند تو را کفایت خواهد کرد»(3).
با توجه به این آیات که در آن خداوند حمایت قاطع خود را از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه اعلام کرده است، قابل قبول نخواهد بود که تصوّر کنیم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در انجام مأموریت الهی خود قصور ورزید و یا نسبت به وعده خداوند در حفظ خودش از شرّ کافران نامطمئن بوده است، به طوری که با نزول آیه تبلیغ در مکه بار دیگر بر ابلاغ دستورهای خداوند به مشرکان و محفوظ ماندن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از توطئه های دشمنان تأکید شود.
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره حجر 94 ـ 96
2 . تفسیر ابن کثیر، ج2، ص579
3 . همان، ج2، ص580
________________________________________ 36 ________________________________________
2 ـ بررسی فرض دوم ـ نزول آیه درباره اهل کتاب
تفسیر (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ…) می نویسد: «ای ما انزل الیک من الرّجم و القصاص الذی غیّره الیهود فی التّوراة و النّصاری فی الانجیل.»(2) یعنی: ای پیامبر آنچه از احکام سنگسار کردن و قصاص نمودن بر تو نازل شده، ابلاغ کن; همان احکامی که یهودیان نسبت به تورات ونصارا نسبت به انجیل تغییر داده اند. ابوحیان در ادامه
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
2 . تفسیر البحر المحیط، ج4، ص321
________________________________________ 37 ________________________________________
می افزاید: «آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود آن که:
خداوند پیامبر خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد که به تبلیغ هر آنچه از قرآن درباره آن ها نازل شده اقدام کند بدون آن که به احدی از آنان توجه کند. زیرا کلام قبل و بعد از این آیه درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر مفهوم بیگانه از آیات قبل و بعد از خود باشد»(1).
اما به دلیل زیر این احتمال نیز احتمال درستی نیست:
الف ـ نه تنها مفسران شیعه بلکه بسیاری از مفسران اهل سنّت نیز بر این مطلب تصریح کرده اند که آیه تبلیغ در اواخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و مشخصاً در حجّة الوداع نازل شده است(2) و اهل کتاب در این زمان در موقعیتی نبوده اند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ حقایق اسلام از آنان واهمه کند.
جهت اطلاع بیشتر یادآور می شویم که: یهود و نصارا اصولا نه در مکه و نه در مدینه قدرت و نفوذ چندانی نداشتند که بتوانند در مقابل پیشرفت اسلام سدّی به شمار آیند. مقارن با بعثت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چند طایفه یهودی در مدینه زندگی می کردند; اما آنان از نظر قدرت در اقلیت به سر می بردند; به طوری که همواره منتظر بودند تا پیامبر
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر البحر المحیط، ج4، ص321
2 . از جمله بنگرید به مجمع البیان، ج3، ص344 ; غرائب القرآن نیشابوری، ج2، ص616 ; فتح القدیر، ج1، ص60
________________________________________ 38 ________________________________________
خاتم ظهور کرده و آنان با کمک این پیامبر بر کافران (از اوس و خزرج) پیروز شوند(1).
حتی با مشرکان قریش و منافقان مدینه ـ بر ضد مسلمانان ـ هم پیمان شدند. در اینجا بود که جنگ هایی بین مسلمانان و یهودیان اتفاق افتاد که مهم ترین این جنگ ها غزوه بنی قریظه و غزوه خیبر می باشد. نتیجه این جنگ ها چیزی جز شکست و آوارگی برای یهودیان و به عبارتی برچیده شدن نفوذ آنان از عربستان نبود(3) که این موضوع در سال هفتم هجری اتفاق افتاد.
درباره مسیحیان نیز باید گفت: این عده اساساً در عربستان و به ویژه مدینه سکونت نداشته اند و تنها در سال نهم هجری گروهی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند و در جریان دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قرار گرفتند. و چنان که معروف است بین آنان و رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ابتدا توافقی نسبت
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره بقره آیه 89 درباره این یهودیان می فرماید: (وَلَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَکانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا).
2 . سیره ابن هشام، ج2، صص147 ـ 150
3 . بنگرید به: سوره احزاب، صص26 و 27 ; سوره حشر : 2
به اجرای مباهله به عمل آمد(1) اما در روز مباهله مسیحیان از این کار منصرف شدند و به پرداخت جزیه راضی گشتند.
دیگر از سوره ها عقاید آنان مورد انکار و تخطئه قرار گرفته،(3) و حتی در پاره ای از آیات قرآن بر جنگ با اهل کتاب (مرتدّان و توطئه گران آنان) تا راضی شدن به پرداخت جزیه فرمان داده شده است(4).
ب ـ این مطلب که چون آیه تبلیغ در بین آیاتی است که درباره اهل کتاب مطالبی را بیان می کند پس به ناچار مرتبط با اهل کتاب است; ضرورتاً مطلب درستی نیست. زیرا چنان که روشن است نزول آیات قرآن و تکمیل شدن سوره ها ـ خصوصاً سوره های بزرگ مدنی ـ امری تدریجی بوده است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره آل عمران : 61، معروف به آیه مباهله.
2 . از جمله آیه 61 سوره بقره که می فرماید: (وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَباؤُ بِغَضَب مِنَ اللهِ) و نظیر آن: سوره آل عمران : 112
3 . از جمله بنگرید به آیات 153 الی 161 از سوره نساء، آیات 63 به بعد از سوره مائده و سوره توبه آیات 30 و 31
4 . توبه : 29
________________________________________ 40 ________________________________________
و نکته دیگر آن که: قرار گرفتن آیات در ضمن یک سوره و به عبارتی ترتیب آیات یک سوره لزوماً به معنای ترتیب زمانی نزول آن ها و یا مترتب بودن مطالب آن ها نسبت به یکدیگر نیست. ترتیب آیات سوره ها اصطلاحاً امری توقیفی است که مطابق با صلاحدید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) انجام یافته است(1). در پاره ای از موارد روابط آیات با یکدیگر امری واضح و روشن است و در پاره ای دیگر روابط و تناسب آیات برای ما مبهم و نامشخص می باشد. اما این موضوع که آیه تبلیغ به آیات قبل و بعد از خود ارتباط دارد یا خیر، مطلبی است که در مباحث آینده به آن خواهیم پرداخت.
3 ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ
مفسران شیعه و سنّی به عنوان صائب ترین نظر تصریح کرده اند که آیه تبلیغ در حجة الوداع نازل شده است. با این تفاوت که مفسران شیعه نزول آیه تبلیغ را در ارتباط با واقعه غدیرخم دانسته اند،(2) ________________________________________
ـــــــــــــــــــــ
1 . تاریخ قرآن، دکتر رامیار، ص574
2 . بنگرید به: مجمع البیان، ج3، ص344 ; تفسیر نورالثقلین، ج1، صص651 ـ 658 در روایات مختلف و نیز از مفسران اهل سنت بنگرید به: تفسیر فتح القدیر، ج1، ص60 ; تفسیر غرائب القرآن، ج2، ص616
در صورتی که برخی از مفسران اهل سنّت اظهار کرده اند که آیه تبلیغ بنا به پاره ای از مناسبت هاکه خواهد آمد ـ در مدینه یا برخی از غزوات نازل شده است(1).
نشده بلکه دانشمندان اهل سنت نیز نزول آیه تبلیغ را با واقعه غدیرخم مرتبط داشته و آن را در کتاب های خود نقل کرده اند. از جمله نیشابوری در تفسیر غرایب القرآن به عنوان نخستین احتمال از قول ابوسعید خُدری نوشته است: «این آیه در فضیلت علی بن ابیطالب و در روز غدیرخم نازل گردید و پس از آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه…»(3) از سوی دیگر برخی از مفسران اهل سنت کوشیده اند که رابطه نزول آیه تبلیغ و حادثه غدیرخم را مورد انکار قرار دهند. این مفسران درباره شأن نزول آیه تبلیغ مطالبی ذکر کرده اند که ابداً قابل توجه و اعتنا نمی باشد. فخر رازی در مقام نقل پاره ای از
ـــــــــــــــــــــ
1 . بنگرید به تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص52
2 . الغدیر، ج2، صص88 ـ 114 که با استفاده از 30 مأخذ این مطلب را تحقیق کرده است.
3 . تفسیر غرایب القرآن، ج2، ص616
این احتمالات نوشته است:
– برخی گفته اند که آیه تبلیغ درباره ابلاغ حکم رجم و قصاص نازل گردید (آن هم با توجه به تحریف هایی که در این دو حکم واقع شده بود).
– برخی بر این باورند که آیه تبلیغ ناظر به عیبجویی ها و طعن های یهودیان نازل گردید.
– برخی نزول آیه تبلیغ را مرتبط به اعلام حکم تخییر از سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به زنان خود دانسته اند(1).
– برخی گفته اند که نزول آیه در ارتباط با ابلاغ حکم جهاد است که مورد کراهت منافقان بوده است(2).
در نقد اظهارات یاد شده باید گفت: هیچ یک از مطالب و یا احکام مذکور در این احتمالات، به گونه ای نیست که اولا: ابلاغ نکردن آن عدم ابلاغ رسالت الهی تلقی شود; و ثانیاً: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در بیان اعلام آن ترس و واهمه ای به خود راه دهد و نیاز به وعده (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، داشته باشد.
ـــــــــــــــــــــ
1 . مقصود از حکم تخییر آیات 28 به بعد از سوره احزاب است که در آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) همسران خود را بین طلاق و بهره برداری از زندگانی دنیا و نیز اختیار خدا و رسول و پیشه سازی قناعت مخیّر ساخت.
2 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص49 ; تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص52
و گذشته از این به طوری که علامه امینی تذکّر داده است هیچ یک از احتمالات یاد شده مبتنی بر حدیث وروایت صحیحی نبوده و فراتر از حدس و گمان نمی باشد(1).
احتمال نزول آیه تبلیغ در روز عرفه نیز احتمال قابل قبولی نیست. زیرا خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز عرفه در اکثر کتاب های حدیثی و تاریخی ضبط شده است(2). در این خطبه رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) مردم را مورد خطاب قرار داده و درباره مسائل اجتماعی و اخلاقی امور سودمندی را به مسلمانان تذکر داده است.این خطبه به نوعی جهان بینی اسلامی را در حوزه روابط اجتماعی در اسلام، رعایت حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر، حفظ تقوا و حدود الهی، رعایت حقوق و شخصیت زنان و مطالبی از این قبیل به دست می دهد. روشن است که تذکر این مطلب تا آن زمان امری بی سابقه نبوده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از اعلام آن واهمه نماید و نیاز به وعده الهی در مصونیّت از شرّ مخالفان داشته باشد. ضمناً چنان که می دانیم پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مفاد آیه تبلیغ عمل نمود، آیه اکمال دین یعنی: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ…). نازل شد که مطابق تحقیقات به عمل آمده این آیه نیز پس از واقعه غدیرخم نازل گردیده است(3).
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، صص109 ـ 113
2 . از جمله بنگرید به، اصول کافی، ج1، ص403 ; سنن ترمذی، ج5، ص34 ; سنن دارمی، ج1، ص74 و سیره ابن هشام، ج 4، ص250
3 . الغدیر، ج2، صص115 ـ 137
4 ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ
الف ـ رابطه آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد آن چیست؟
اکثر آیات سوره مائده درباره اهل کتاب نازل شده و آیه تبلیغ هم در بین این آیات قرار دارد. بر این اساس برخی از مفسران اهل سنّت معتقدند که مفاد آیه تبلیغ نیز درباره اهل کتاب است; زیرا در غیر این صورت آیه تبلیغ از نظر مفهوم از آیات قبل و بعد از خود منقطع خواهد شد و چنین چیزی زیبنده قرآن نمی باشد.
اما به عقیده بسیاری از محقّقان آیه تبلیغ در عین آن که درباره حادثه غدیرخم نازل شده است، با آیات قبل و بعد از خود نیز هماهنگ بوده و بدون ارتباط نمی باشد. به عنوان وجه تناسب و ارتباط می توان گفت که:
خداوند متعال در آیه 51 از سوره مائده به مؤمنان تأکید کرده است که از ولایت یهود و نصارا احتراز کنند و به دنبال آن در آیات 52 و 53 از کسانی که تمایل به پذیرش ولایت آنان پیدا کرده اند، به شدت انتقاد فرموده است.
در آیه 55 این سوره آیه معروف ولایت ذکر شده است که در آن بر ولایت خدا و رسول او و نیز مؤمنانی که نماز به پا می دارند و زکات پرداخت می کنند ـ در حالی که در رکوع به سر می برند ـ تأکید شده است.
در آیه 57 این سوره قرآن مجدداً به مؤمنان تکلیف می کند که از پذیرش ولایت مسخره کنندگان در دین ـ اعمّ از اهل کتاب و کافران ـ خودداری کنند و با چنین فضا و زمینه ای آیات سوره مائده ادامه پیدا می کند تا آن که خداوند در آیه 67 این سوره خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…).
و از آنجا که در آیات قبل به نوعی سخن از ولایت به میان آمده است، مفاد آیه تبلیغ نیز ـ چنان که به تفصیل گذشت ـ چیزی جز اعلام عمومی ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نمی باشد.
اما در آیه 68 سوره مائده ـ یعنی یک آیه بعد از آیه تبلیغ ـ بار دیگر خطاب متوجه اهل کتاب شده و نسبت به آنان آمده است: «ای اهل کتاب، شما بر هیچ چیزی نیستید (آیین صحیحی ندارید) مگر آن که تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده، به پا دارید و…». به عقیده ما عمل به این آیه شریفه توسط اهل کتاب جز اعتراف به حقّانیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ولایت علی(علیه السلام) نتیجه ای در بر ندارد. زیرا مطابق آیات قرآن، نشانه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در تورات و انجیل مذکور بوده و اهل کتاب نیز به این حقیقت واقف بوده اند، لکن آنان از باب حسادت و عناد به کتمان حقایق اقدام می نمودند(1) و در واقع به نوعی خواهان ادامه سلطه و ولایت خود بودند.
با توجه به این تحلیل، چنان که برخی از مفسران نوشته اند: «مفاد آیه تبلیغ دستوری است که از سوی خدا به پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای اعلام استقلال مسلمانان از یهود و انتقال ولایت و خلافت از آنان به مسلمانان نازل شده و تأکید بر این که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این مطالب را صریحاً به مردم ابلاغ کند و هراسی از دشمنان به دل راه ندهد که خداوند او را محافظت خواهد کرد. در این صورت مراد از «النّاس» (مردمی که بیم زیان رساندن از سوی آنان می رود) اعمّ از یهودیان و کافران و مسلمان نماهای منافق است; چرا که آن ها فکر می کردند چون پیامبر پسر و جانشینی ندارد، با مرگ او همه چیز تمام می شود و آن ها بار دیگر سلطه خود را پس از مرگ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) باز خواهند یافت و بدیهی است که آیات پیشین مبنی بر کنار گذاردن ولایت یهود و نصارا و تمسک به ولایت خدا و پیامبر و پس از پیامبر به ولایت علی(علیه السلام) دشمنان را سخت ناراحت سازد و در صدد توطئه برآیند;
ـــــــــــــــــــــ
1 . بنگرید به سوره اعراف آیه 157 با فراز: (یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَاْلإِنْجِیلِ) و سوره بقره آیه 146 که می فرماید: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ…).
چون این ابلاغ در واقع به منزله سلب ولایت و خلافت زمین از یهود و نصارا و انتقال آن به مسلمانان و ادامه آن بعد از پیامبر اکرم است»(1).
همچنین می توان آیه تبلیغ را زمینه و عاملی جهت مقایسه وضعیت احتمالی مسلمانان در آینده و سرنوشتی که یهودیان و نصرانیان بدان دچار شده، در نظر گرفت و از آن این پیام را دریافت نمود که: «ای رسول ما! امت اسلامی نیز مانند یهود و نصارا نیازمند آن هستند که بعد از تو مولا و رهبری داشته باشند تا از رهنمود او بهرهور گردند. اگر امت اسلامی بعد از تو بی مولا و رهبر بمانند به سرنوشتی بدتر و شوم تر از سرنوشت یهود و نصارا دچار خواهند گشت. از این رو مفاد آیتی را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شد و اولین مولای مؤمنین را که بعد از تو باید بر مسند بنشیند و با ذکر یک نشانی به حضورت معرفی کرد، به مردم ابلاغ کن و آن کسی را که در حال رکوع انفاق می کرد: (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ)(2) به مردم بشناسان»(3).
بدین ترتیب: «روابط و همگونی آیات نشان می دهد که آیه تبلیغ در عین ارتباط کامل با قوم یهود، بر مهم ترین چیزی که بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده و نیز پیغمبر(صلی الله علیه وآله) مأمور به ابلاغ آن است یعنی اعلام پایان خلافت و ولایت یهود و آغاز ولایت خدا، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) ، دلالت می کند».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر کاشف، ج3، ص152
2 . مائده: 55
3 . معانی القرآن، ج1، ص118 و نیز بنگرید به پژوهشی در نظم قرآن، ص109
ب ـ چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اعلام ولایت علی(علیه السلام) واهمه داشت؟
با وجود تأکیدهای مکرّر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر افضلیت علی(علیه السلام) در بین صحابه، به دلایل زیر مخالفت هایی با رهبری علی(علیه السلام) وجود داشته است:
1 ـ علی(علیه السلام) در بین اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارای فضایل و مناقبی است که احدی در آن ها با آن حضرت شریک نمی باشد. علی(علیه السلام) خود در سخنی شمار این فضایل را هفتاد مورد اعلام فرموده است(2). از جمله این فضایل نزول آیات و سوره هایی از قرآن در شأن آن حضرت است که به عنوان نمونه می توان به آیات لیلة المبیت، ولایت، مباهله، تطهیر، سوره دهر و… اشاره کرد.
خلق حماسه های بزرگ در جنگ های بدر، احد، احزاب، فتح مکه و انجام مأموریت های مهم مانند ابلاغ آیات ابتدای سوره توبه در جمع مشرکان، مأموریت یمن،
ماندن در مدینه در جریان جنگ تبوک، شرکت در جریان مباهله، گوشه های دیگر از این فضایل اختصاصی را نشان
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . تفسیر کاشف، ج3، ص158
2 . البیان، ج2، ص151، به نقل از معانی الاخبار صدوق.
می دهد. در گفتوگوی سعدبن ابیوقاص با معاویه، که مسلم در صحیح خود آن را نقل کرده است، آمده است که علی(علیه السلام) دارای سه فضیلت اختصاصی بوده است که سعد حاضر نبود یکی از این فضایل را (در صورتی که دارا بود) با شتران سرخ مو عوض کند. این فضایل از نظر سعدبن ابیوقاص، نقش آفرینی علی(علیه السلام) در جنگ خیبر، شرکت علی(علیه السلام) در جریان مباهله و صدور حدیث منزلت درباره او بود(1).
بدیهی است که ظهور چنین فضایلی در شخصیت علی(علیه السلام) زمینه ساز حسادت ها و رقابت های فراوان در مقابل علی(علیه السلام) می گردید و در شرایطی به بدگویی هایی درباره آن حضرت نیز می انجامید. با چنین زمینه ای طرح رهبری علی(علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) چه واکنشی می توانست داشته باشد؟
2 ـ چنان که می دانیم علی(علیه السلام) در جنگ های اسلام (از جمله: بدر، احد، احزاب، حنین و…) بسیاری از پهلوانان قریش و سران شرک و کفر را به خاک افکند; کسانی که بعدها بستگانشان ـ پس از فتح مکه ـ به اسلام گرویدند. این موضوع چیزی نبود که خاطره آن به سرعت از اذهان زدوده شود; آنهم در بین اعراب که مهم ترین عامل
ـــــــــــــــــــــ
1 . صحیح مسلم، ج4، ص1871
وحدتشان پیوندهای خونی و اتحادهای قومی و قبیلگی بود. از این رو حتی پس از برچیده شدن بت پرستی و مسلمان شدن بزرگان قریش از جمله ابوسفیان، کینه توزی قریش و به خصوص بنی امیه نسبت به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) از بین نرفت و آنان گر چه به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند، اما همواره مترصّد تصفیه حساب با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و خاندان او بودند. حادثه رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز نشان داد که قریش مهم ترین نقش را در تحولات جامعه اسلامی ایفا کرده و نه تنها اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، که انصار مدینه را نیز از بسیاری از حقوقشان محروم نمود. در این شرایط رهبری علی(علیه السلام) که ادامه دهنده راه پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، برای قریش امری ناگوار به شمار می آمد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت علنی آنان و به طور کلی کارشکنی منافقان در معرفی علی(علیه السلام) به عنوان جانشین خود بود.
3 ـ علی(علیه السلام) در همان زمانِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به عنوان شخصیتی مؤمن و سازش ناپذیر ظاهر گردید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره او دعا فرمود که:
«اللهم ادر الحقّ معه حیث دار»(1).
«خدایا حق را همواره با او قرار بده».
ـــــــــــــــــــــ
1 . سنن ترمذی، ج5، ص522
با توجه به این مطلب علی(علیه السلام) تجسّم ایمان و محور حق و حقیقت بود و در راه رضای خدا و کسب خشنودی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. روشن است که چنین شخصیتی برای بسیاری از بیمار دلان و نفاق پیشگان قابل تحمل نبود. به تدریج وجود مبارک علی(علیه السلام) به عنوان میزان و معیاری جهت تمایز مؤمنان از منافقان درآمد. چنان که ابوسعید خُدری می گوید: «ما جماعت انصار منافقان را از میزان بغضی که به علی داشتند می شناختیم»(1).
با توجه به چنین شخصیتی از علی(علیه السلام) ، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می دانست که معرفی آن حضرت به عنوان جانشین خود خالی از دشواری نخواهد بود. ضمناً از سخنان برخی از مخالفان و رقیبان علی(علیه السلام) بر می آید که آنان جوانی علی(علیه السلام) را بهانه ای برای دور کردن آن حضرت از صحنه امامت عنوان کردند(2).
ناگفته نماند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جهت تحکیم ارزش های اسلامی و از بین بردن فرهنگی که زاییده نظام جاهلیت بود، عملا جوانان لایق را به مناصب حسّاس می گمارد که البته در بسیاری از مواقع نسبت به انتصابات رسول گرامی(صلی الله علیه وآله)واکنش های مخالف به عمل می آمد. به عنوان مثال رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آخرین روزهای حیات خود به مسلمانان دستور داد تا در رکاب اُسامة بن زید بسیج شوند و به سمت تبوک حرکت کنند،
ـــــــــــــــــــــ
1 . سنن ترمذی، ج5، ص593
2 . بنگرید به: الغدیر، ج2، صص370 و 371، به نقل از شرح ابن ابی الحدید. اما عده زیادی از مردم از این دستور تخلف کردند و جوانی اسامة بن زید را بهانه خود ساختند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)متخلفان را مورد لعنت قرار داد و با همان حال بیماری به مسجد آمده و پس از حمد و ثنای خدا چنین فرمود:
«هان ای مردم! من از تأخیر حرکت سپاه ناراحتم. گویا فرماندهی اسامه بر گروهی از شما گران آمده و زبان به انتقاد گشوده اید، ولی اعتراض و سرپیچی شما تازگی ندارد. شما قبلاً از فرماندهی پدر او «زید» هم انتقاد می کردید. به خدا سوگند هم پدر او شایسته این منصب بود و هم فرزندش برای این مقام لایق و شایسته است»(1).
در جریان جنگ تبوک نیز رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جای خود در مدینه قرار داد و خود با سپاهیان عازم تبوک گردید. منافقان که حضور علی(علیه السلام) را در شهر مانع اجرای نقشه های خود می دانستند، زبان به انتقاد گشودند و شایع نمودند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)علی(علیه السلام) را در ردیف زنان و کودکان قرار داده و به این جهت از همراه ساختن آن حضرت با خود صرف نظر کرده است. هنگامی که علی(علیه السلام)گزارش این شایعه پراکنی را به گوش رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رساند،
ـــــــــــــــــــــ
1 . به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص522
آن حضرت ضمن دلداری علی(علیه السلام) او را مجدداً به مدینه بازگرداند و خطاب به او فرمود:
«انت منّی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لا نبیّ بعدی»(1).
«تو نسبت به من همانند هارون نسبت به حضرت موسی(علیه السلام) هستی; با این تفاوت که پیامبری بعد از من نخواهد بود.»
طبیعی است که وقتی در حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)چنین مواضعی نسبت به انتصاب های پیامبر(صلی الله علیه وآله) و به خصوص جانشینی علی(علیه السلام) وجود داشته باشد، میزان مخالفت ها در تعیین علی(علیه السلام) به عنوان جانشین دائمی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بیشتر خواهد بود. و این همان حقیقتی است که موجب نگرانی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود و آن حضرت را در ابلاغ پیام الهی به صورت علنی دچار تردید می ساخت تا آن که خداوند با وعده: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، به آن حضرت تکلیف نمود که در ادای رسالت الهی خود تعلّل نکند که در غیر این صورت رسالت او ناقص خواهد بود.
ج ـ در حدیث غدیر «مولی» به چه معنی است؟
یکی از مسائلی که از دیر باز بین شیعه و سنّی مطرح بوده است، بحث در مفهوم «مولی» است. به عقیده شیعه کلمه مولی در عبارت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
معنایی جز اولی به تصرّف و رهبر ندارد; در حالی که مفسران اهل سنت کلمه «مولی» را به معنای ناصر و یاور دانسته اند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . صحیح مسلم، ج4، ص1871
صاحب تفسیر المنار در این زمینه می نویسد: «به عقیده اهل سنت حدیث غدیرخم بر ولایت سلطه که عبارت از امامت یا خلافت است، دلالتی ندارد. زیرا این لفظ به این معنا در قرآن وارد نشده است. بلکه مراد از ولایت در این حدیث ولایت نصرت و مودت است که خداوند با تعبیر: (بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض)(1) آن را درباره مؤمنان و کافران به کار برده است. بنابراین معنی حدیث چنین خواهد بود که: هر کس من دوست و ناصر او باشم، علی(علیه السلام) هم دوست و ناصر اوست. یا: هر کس که مرا دوست دارد و یاری می رساند، علی(علیه السلام) را هم دوست بدارد و یاری کند»(2).
در نقد این نظریه باید گفت: کلمه مولی در زبان عرب به معانی گوناگونی استعمال شده است که از جمله می توان به معانی دوست، یاور، سید، مالک، صاحب پیمان و سرپرست و اولی به تصرف اشاره کرد. و در مواردی که یک کلمه در معانی مختلفی استعمال می شود، مطابق عرف حاکم در ادبیات، قرائن داخلی و خارجی کلام و سخن، تعیین کننده معنای واقعی آن کلمه خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــ
1 . مائده: 51
2 . تفسیر المنار، ج6، ص465
و با توجه به قرائنی که در حدیث غدیر وجود دارد، کلمه مولی به معنایی جز سرپرست و رهبر نباید تفسیر شود. تعداد این قرائن بسیار زیاد است و مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر تا بیست قرینه از قرائن مختلف را بر شمرده است(1). در اینجا به مهمترین این قرائن اشاره می گردد:
1 ـ برخلاف نظر صاحب المنار نه تنها کلمه مولی از نظر لغوی به معنای اولی استعمال شده، بلکه در قرآن کریم نیز این کلمه در معنای «اولی» به کار رفته است. شاهد این مطلب آیه 15 از سوره حدید است که می فرماید:
(فَالْیَوْمَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلاَ مِنْ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمْ النَّارُ هِیَ مَوْلاَکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ).
«امروز از شما (منافقان) و نه از کافران، فدیه ای پذیرفته نمی شود. جایگاه شما آتش است و آتش اولی و سزاوارتر است به شما. و چه بد سرانجامی است.»
چنان که ملاحظه می شود لفظ مولی در این آیه نمی تواند به معنای دوست و یاور باشد بلکه به معنی اولی و سزاوارتر است و عده بسیاری از مفسران در این آیه کلمه مولی را به همین معنا دانسته اند(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، صص339 ـ 364 تحت عنوان: قرائن معنیّة.
2 . بنگریدبه: الغدیر، ج2، ص297 ـ 301 با عنوان مفعل به معنای افعل.
2 ـ مسأله دوستی علی(علیه السلام) با مؤمنان و بالعکس مودّت مؤمنان با علی(علیه السلام)، مطلبی نبود که نیاز به تأکید و بیان داشته باشد. قرآن کریم می فرماید:
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض…).
«مردان و زنان با ایمان برخی نسبت به دیگری ولی و یاور یکدیگرند.»
و بالاتر از آن تصریح می کند که:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ…);
«مؤمنان در حکم برادران یکدیگرند.»
با توجه به این حقایق، چه معنا دارد که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)کاروان عظیم همراهان خود را در بیابانی گرم و سوزان نگه دارد و تنها پیام دوستی با علی(علیه السلام) را ابلاغ فرماید؟!
3 ـ رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از معرفی علی(علیه السلام) به عنوان مولای مؤمنان، ابتدا مردم را مورد خطاب قرار داد که:
«الست اولی بکم من انفسکم؟».
«آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟»
و بعد از آن که مردم اقرار کردند که پیامبر از آنان به خودشان سزاوارتر است حضرت فرمود:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . توبه : 71
(2)2 . حجرات : 10
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه».
به گفته علامه امینی اکثر قریب به اتفاق دانشمندانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند، حدیث را با همین مقدمه ـ یعنی: الست اولی بکم من انفسکم ـ ذکر کرده اند(1).
با توجه به این جمله رسول خدا(صلی الله علیه وآله) «مولی» معنایی جز اولی به تصرف نخواهد داشت. زیرا سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ناظر به اختیاراتی است که مطابق آیه: (…النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ…);(2) خداوند برای رسول خود معین کرده است.
4 ـ تبریک هایی که مردم در این واقعه تاریخی به علی(علیه السلام)گفتند، مخصوصاً تبریک های عمر و ابوبکر، نشان می دهد که مسأله غدیر چیزی جز مسأله نصب علی(علیه السلام) به خلافت نبوده است. زیرا اعلام دوستی با علی(علیه السلام) مطلبی نیست که در خور تبریک عمومی مسلمانان باشد. به طوری که از روایات تاریخی بر می آید، عمر علی(علیه السلام) را ملاقات کرد و به او گفت:
«هنیئاً یابن ابی طالب! اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة»(3).
«گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب! تو مولای من و
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، ص340، با نقل از 641 نفر از بزرگان اهل سنت.
2 . احزاب / 6.
3 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
مولای هر مرد و زن باایمان گشتی.»
و نظیر این جمله از ابوبکر هم نقل شده است.
5 ـ اشعاری که در این باره سروده شده است گواه دیگری است که نشان می دهد سرایندگان این اشعار از کلمه مولی دریافتی غیر از امامت و رهبری نداشته اند. مثلا در اشعار حسّان بن ثابت آمده است که:
فقال له قم یا علیّ فانّنی رضیتک من بعدی إماماً و هادیاً
یعنی: پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی(علیه السلام) فرمود: برخیز، زیرا من تو را بعد از خودم امام و هادی انتخاب کرده ام.
علاوه بر اشعار، روایاتی نیز از برخی از صحابه نقل شده است که بر این مطلب تأکید می کند که بعد از نزول آیه تبلیغ و حادثه غدیرخم، علی(علیه السلام) به عنوان مولی و رهبر مؤمنان شناخته گردید. سیوطی از ابن مسعود روایت می کند که او گفته است: «ما در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله)آیه تبلیغ را به این صورت می خواندیم: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ…)ـ انّ علیّاً مولی المؤمنین ـ (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)(2) که البته مقصود ابن مسعود از «انّ علیّاً مولی المؤمنین» توضیح (ما أُنْزِلَ إِلَیْک) می باشد نه آن که قسمتی از آیه حذف شده باشد.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . اعلام الوری، ج1، ص263
2 . به نقل از القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج2، ص191 و نیز تفسیر فتح القدیر شوکانی، ج1، ص60
6 ـ پس از جریان غدیرخم آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ…). نازل گردید و این مطلب خود قرینه دیگری است که لفظ مولی در حدیث غدیر معنایی جز رهبری و سرپرستی ندارد. چه، کمال دین در گرو مشخص شدن وضعیت رهبری جامعه پس از رحلت پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) است و اعلام دوستی با علی(علیه السلام) با تمام ارزشی که دارد، ارتباطی با کامل شدن دین خدا از هر جهت ندارد. از این رو پیامبر اسلام در پی نزول آیه اکمال دین فرمود:
«الله اکبر! الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و الولایة لعلی من بعدی»(1). و در این جمله ولایت علی(علیه السلام) در طول رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)طرح شده که خود تأکیدی بر مفهوم رهبری برای واژه ولایت می نماید.
ـــــــــــــــــــــ
1 . اعلام الوری، ج1، ص263 ; تفسیر مجمع البیان، ج3، ص264
منابع و مآخذ
1 ـ قرآن مجید
2 ـ الارشاد، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)
3 ـ اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی
4 ـ البیان فی تفسیرالقرآن، آیة الله ابوالقاسم خویی
5 ـ بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ولی الله نقی پورفر
6 ـ پیام قرآن (تفسیر نمونه موضوعی)، ناصر مکارم و جمعی از نویسندگان
7 ـ پژوهشی در نظم قرآن، عبدالهادی فقهی زاده
8 ـ تاریخ قرآن، دکتر محمود رامیار
9 ـ تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی
10 ـ تفسیر تبیان، محمد بن حسن طوسی
11 ـ تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی
12 ـ تفسیر معالم التنزیل، حسین بن مسعود فرّاء بغوی
13 ـ تفسیر الجواهر الحسان، عبدالرحمن ثعالبی
14 ـ تفسیر غرائب القرآن، نظام الدین نیشابوری
15 ـ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی
16 ـ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی
17 ـ تفسیر البحر المحیط، ابوحیان توحیدی
18 ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی حویزی
19 ـ تفسیر فتح القدیر، محمد علی شوکانی
20 ـ تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبائی
21 ـ تفسیر المنار، شیخ محمد عبده ـ سید محمد رشید رضا
22 ـ تفسیر الکاشف، دکتر سید محمدباقر حجتی ـ عبدالکریم، بی آزار شیرازی
23 ـ سیرة المصطفی، هاشم معروف حسنی
24 ـ سیره ابن هشام (السیرة النبویه)، محمد بن هشام
25 ـ سنن ترمذی، محمدبن عیسی ترمذی
26 ـ سنن دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن
27 ـ صحیح مسلم، محمد بن مسلم بن حجاج
28 ـ الغدیر فی الکتاب و…، عبدالحسین امینی
29 ـ فرازهایی از تاریخ اسلام، جعفر سبحانی
30 ـ القرآن الکریم و روایات المدرستین، سید مرتضی عسکری
31 ـ الکافی (اصول)، محمدبن یعقوب کلینی
32 ـ معانی القرآن، محمدباقربهبودی
خود را بیازمایید
1 ـ رابطه آیه تبلیغ و غدیر را شرح دهید.
2 ـ آیه اکمال را با ترجمه فارسی آن بنویسید.
3 ـ زمان نزول آیه اکمال را بیان کرده، پیام آن را شرح دهید.
4 ـ در حدیث غدیر چه موضوعاتی مطرح شده است، فهرستوار بیان فرمایید.
5 ـ کلمه «مولی» در خطبه غدیر ـ با توجه به معانی متعدد آن در زبان عرب ـ را تحلیل فرمایید.
مقدمه
7
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
9
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
13
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
19
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
19
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
21
نقد و بررسی عقاید مفسران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ
31
1 ـ بررسی فرض نخست ـ نزول آیه در مکه
31
2 ـ بررسی فرض دوم ـ نزول آیه درباره اهل کتاب
36
3 ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ
40
4 ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ
44
منابع و مآخذ
61
خود را بیازمایید
63
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
مقدمه
از شواهد قطعی بر امامت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده است، حادثه غدیرخم می باشد. در این باره آیاتی در سوره مائده وجود دارد که به عقیده مفسران شیعه و نیز بسیاری از مفسّران اهل سنّت تطبیقی جز با ولایت و امامت علی(علیه السلام) ندارد. همچنین در تفسیر این آیات روایاتی در کتب حدیث و تفسیر شیعه و سنّی وارد شده که خلافت بلافصل علی(علیه السلام) را قطعی و مسلّم می کند; به گونه ای که برای حقیقت طلبان تردیدی در اولویّت علی(علیه السلام) نسبت به دیگران در تصدّی مقام خلافت باقی نمی گذارد. در این کتاب بر آنیم که با تکیه بر شواهد قرآنی و روایی به بررسی حادثه غدیرخم پرداخته و امامت علی(علیه السلام) را از این منظر مبرهن سازیم.
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
با حلول ماه ذی القعده سال دهم هجری، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و ادای فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد. این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگی می کردند رسید، به طوری که در اندک زمان هزاران نفر برای برگزاری فریضه حج در کنار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حاضر شدند.
در بیست و پنجم ذی القعده کاروان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با شمار زیادی از مسلمانان که مورخان تعداد آن ها را تا صد هزار نفر و یا اندکی بیشتر ذکر کرده اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید. این عده غیر از کسانی بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادی های اطراف آن به حج گزاران ملحق شدند.
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
پس از برخورد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست. اندکی قبل از این پیشامد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه ها و معادن را از اهالی آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجران ـ از حلّه و پول متعهد شده بودند، دریافت کند. حضرت علی(علیه السلام) به محل مأموریت خود عزیمت کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به کس دیگری غیر از علی(علیه السلام) در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید. حضرتش علی(علیه السلام) را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتی که بر عهده اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آهنگ حج نمود و پس از آن که جمعیت زیادی از مدینه و اطراف آن با پیامبر(صلی الله علیه وآله)همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذی القعده از مدینه خارج گردید. همزمان با آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نامه ای به علی(علیه السلام) که در یمن به سر می برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگی نیت آن مطلبی برای علی(علیه السلام) ننوشت.
به هر حال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در جمع مسلمانان به سوی مکه به راه افتاد و حضرت علی(علیه السلام) نیز با سپاهی که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود. حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصی سپرد و خود جهت دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله)به سرعت روانه گشت به طوری که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کند و درباره سفر خود و حلّه ها و هدایایی که آورده بود گزارشی تقدیم نماید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ضمن اظهار خرسندی از دیدار علی(علیه السلام) از او سؤال کرد که: ای علی، به چه نیتی احرام بستی؟ علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شما برای من ننوشته بودی که خود به چه نیتی احرام خواهی بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیّت شما پیوند زدم و گفتم: بار خدایا، من به همان نیّتی احرام می بندم که رسول تو بسته است و سی و چهار شتر نیز برای قربانی با خود آورده ام. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: الله اکبر! من شصت و شش شتر برای قربانی آورده ام. تو در حج و مناسک و انجام قربانی با من شریک هستی. اکنون بر احرام خود باش و به سوی لشکر باز گرد و آنان را سریعاً بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جهت انجام مناسک حج چند روزی در مکه به سر برد. آن حضرت در روز عرفه ـ و به روایتی در روز عید ـ خطبه ای در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقوای الهی، تعهد به ارزش های اخلاقی و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود(1). پس از آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید. فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهی پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند. هنگامی که این کاروان عظیم به نزدیک جُحفه رسید، امین وحی الهی در نقطه ای به نام غدیرخم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل کرد که:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ).
یعنی: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان. و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم حفظ می کند. و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.
با نزول این آیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانی را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند
ـــــــــــــــــــــ
1 . جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویه معروف به سیره ابن هشام، ج4، ص250
(2)2 . سوره مائده : 67
و کسانی که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود; به طوری که مردم قسمتی از عبای خود را بر سر و قسمتی دیگر را به زیر پا افکندند. وقت نماز فرا رسید و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان اطلاع داد که همه باید برای شنیدن پیام تازه ای آماده شوند. در اینجا مسلمانان منبری از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر بالای آن قرار گرفت و خطبه تاریخی خود را به شرحی که خواهد آمد، ایراد فرمود(1).
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
علامه امینی در کتاب «الغدیر» با استفاده از مدارک معتبر، خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در غدیرخم چنین گزارش کرده است:
حمد و ثنا مخصوص خداست. از او یاری می طلبیم. و به او ایمان داریم. و بر او توکل می کنیم و از بدی ها و اعمال ناروای خود به او پناه می بریم. گمراهان را جز او راهنمایی نیست. و هر کس را که هدایت کرد، گمراه کننده ای برای او نخواهد بود. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و پیامبر اوست.
ـــــــــــــــــــــ
1 . ارشاد شیخ مفید، ج1، ص158 ـ 165، با اندکی تلخیص. و نیز بنگرید به: اعلام الوری، ج1، صص259 ـ 263 ; سیرة المصطفی، ص693: مبحث غدیرخم.
هان ای مردم! نزدیک است که دعوت حق را لبّیک گویم و از میان شما بروم. من مسؤولم و شما نیز مسؤولید، اینک اندیشه و گفتار شما درباره من چیست؟ در این هنگام مردم گفتند: گواهی می دهیم که تو رسالت خود را انجام دادی و برای ما کوشش نمودی. خداوند تو را پاداش نیک دهد…
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از اندکی فرمود: همانا من در انتقال به سرای دیگر بر شما سبقت خواهم گرفت، اما دو چیز گرانمایه در میان شما می گذارم. بیندیشید که با این دو چیز چگونه رفتار می نمایید.
در اینجا یک نفر از میان جمعیت گفت: یا رسول الله، منظور از آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ رسول اسلام(صلی الله علیه وآله)فرمود: یکی کتاب خدا که بزرگتر است و وسیله ارتباط شما با خداوند است و آن دیگر که کوچکتر است، عترت و اهل بیت من است. و خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. هان ای مردم! از آن دو پیشی نگیرید و از پیروی از هر دو کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل هر دو نمایان گردید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مسلمانان را به این صورت مورد خطاب قرار داد که:
«ایّهاالنّاس! من اولی النّاس بالمؤمنین من انفسهم؟»
یعنی: ای مردم چه کسی از مردم به مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: همانا خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و من بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله…».
یعنی: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار. محبوب بدار آن کس را که او را محبوب دارد و مبغوض دار آن کس که او را مبغوض دارد. یارانش را یاری کن و واگذارندگان او را واگذار. و او را معیار و میزان حق قرار ده.
سپس فرمود:
«الا فلیبلّغ الشاهد الغائب».
یعنی: آگاه باشید حاضران بایستی این امر را به غایبان برسانند.
هنوز جمعیت پراکنده نشده بودند که بار دیگر جبرئیل
________________________________________ 16 ________________________________________
نازل گشت و این آیه را بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرود آورد که:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً).
امروز آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما برایتان پسندیدم.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با نزول این آیه فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من.
در این هنگام مردم نزدیک شدند و به علی(علیه السلام) به جهت این مقام و منزلت تهنیت گفتند. از جمله کسانی که قبل از دیگران به علی(علیه السلام) تبریک گفتند ابوبکر و عمر بودند که گفتند: به تو باد ای پسر ابوطالب که مولای ما و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی!
سپس حسّان بن ثابت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که در این باره شعری بگوید. پیامبر(صلی الله علیه وآله)به او اجازه فرمود و او اشعاری سرود که ترجمه قسمتی از آن به شرح زیر است:
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان در روز غدیر ندا داد. و چه سزاست ندای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را شنیدن.
ـ فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کسی است؟ و آن ها بدون چشم پوشی و اغماض گفتند که:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . مائده: 3.
ـ خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی. و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد.
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی گفت: برخیز; زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کرده ام.
ـ و سپس فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، شما هم از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.
ـ در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد: بار خدایا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار…
پس از آن که حسّان بن ثابت شعر خود را سرود، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جمله معروف خود را درباره حسّان به زبان آورد که: «تا وقتی که با زبان خود ما را یاری می کنی روح القدس مویّد تو است»(1).
پس از پایان مراسم تعیین جانشین در سرزمین غدیرخم، مسلمانان برخاستند و هر گروه و دسته ای به جانب مقصدی روانه گشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عده زیادی که از مدینه به همراه آن حضرت آمده بودند نیز راه مدینه را در
ـــــــــــــــــــــ
1 . برای اطلاع بیشتر از خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر و تفصیل ماجرا بنگرید به: الغدیر، ج1، صص31 ـ 34، با ترجمه فارسی سیرة المصطفی، ص693، نقل از منابع مختلف اهل سنت، ارشاد شیخ مفید، ج1، ص165، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صص512 ـ 518
پیش گرفتند به طوری که هنوز سال دهم به پایان نرسیده بود وارد مدینه شدند. و چندی بعد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به بستر بیماری افتاد که به رحلت آن سرور انجامید، در صورتی که اندکی قبل از آن تکلیف جانشین و رهبریِ پس از خود را تعیین کرده بود.
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
آنچه در ماجرای غدیرخم قابل توجه است، نزول دو آیه از قرآن کریم درباره این حادثه بزرگ است. این آیات، آیه 67 از سوره مائده معروف به «آیه تبلیغ» و آیه سوم از همین سوره معروف به «آیه اکمال» است. با توجه به این دو آیه، بحث غدیر وارد حوزه تفسیر شده و توجیهات مختلفی را از سوی مفسران شیعه و سنّی به وجود آورده است. علاوه بر آن، واقعه غدیر عرصه منابع حدیثی، تاریخی، کلامی و حتی ادبی را در نوردیده و جایگاه وسیعی را در این منابع به خود اختصاص داده است. مطابق تحقیقات علامه امینی، 110 نفر در طبقه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)و 84 نفر در طبقه تابعین ـ که شاگردان صحابه بوده اند ـ به نقل این واقعه پرداخته اند. و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامی در قرن های مختلف واقعه غدیر را به شکل مفصل یا مختصر در کتاب های خود آورده اند.
طبقه دیگری که به این رویداد تاریخی توجه کرده اند، شعرا و نویسندگان بوده اند که در هر عصر و زمان با الهام از این واقعه، زیباترین قطعه های ادبی و قصاید خود را سروده و آن ها را به ارمغان تاریخ گذاشته اند. از این جهت می توان گفت: کمتر واقعه تاریخی در جهان بسان رویداد «غدیر» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متکلّم و فیلسوف، از خطیب و شاعر و از مورخ و سیره نویس قرار گرفته و این اندازه به آن عنایت شده است. چنان که گذشت یکی از علل ابدیت و جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن پیرامون این واقعه است. و تا روزی که قرآن ابدی و جاودانی است، واقعه غدیر نیز ابدی بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد(2).
دلیل دیگر در زنده بودن این حادثه تاریخی، بزرگداشت سالروز این واقعه به عنوان یکی از اعیاد اسلامی در بین مسلمانان است. بسیاری از دانشمندان اسلامی از جمله ابن خلکان در «وفیات الاعیان» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» عید غدیر را از جمله عیدهایی بر شمرده اند که همه مسلمانان بر پا می داشتند و جشن می گرفتند.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . بنگرید به: الغدیر، ج1، صص40 ـ 240
2 . فرازهایی از تاریخ اسلام، ص514
علاوه بر کسانی که در منابع حدیثی، تفسیری، تاریخی و کلامی به بحث درباره واقعه غدیر پرداخته اند، تعداد 26 نفر از دانشمندان اسلامی کتب مستقلی در این باره تألیف کرده اند که نام آن ها و خصوصیات آثارشان در جلد نخست کتاب الغدیر آمده است. اما بدون تردید جامع ترین اثری که درباره واقعه غدیرخم تألیف شده، کتاب «الغدیر» است که به قلم محقق بزرگ شیعه آیت الله عبدالحسین امینی نگارش یافته است; به طوری که مطالعه این کتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده ای در موضوع ولایت و جانشینی علی(علیه السلام) تمام می کند.
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
الف ـ تفاسیر شیعه
مفسّران شیعه در ذیل تفسیر آیات «تبلیغ» و «اکمال دین» این دو آیه را با امامت علی(علیه السلام) منطبق دانسته و در این خصوص مباحث متنوّعی را درج کرده اند. در این مباحث هم به روایاتی که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان مذهب وارد شده، استناده شده است و هم به شیوه کلامی استدلال هایی در اثبات امامت علی(علیه السلام) آورده شده است، به طوری که ارتباط هر دو آیه با امامت علی(علیه السلام) مبرهن می شود.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . فرازهایی از تاریخ اسلام: ص515
________________________________________ 22 ________________________________________
به عنوان مثال در تفسیر عیّاشی که از قدیمی ترین تفاسیر شیعه بوده و رنگ روایی دارد چندین روایت در ارتباط آیات تبلیغ و اکمال دین با ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در یکی از این روایات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاری آمده است که: «خداوند به پیامبر فرمان داده بود که علی(علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر سازد، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران بود که مردم بگویند او از پسر عموی خود حمایت کرده و در نتیجه سر به طغیان گذارند; تا آن که خداوند آیه: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…)» را نازل ساخت و پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر خم ولایت علی(علیه السلام)را اعلام فرمود»(1).
مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی پس از نقل همین روایت در تفسیر مجمع البیان می نویسد: «این روایت را به همین شکل ابوالقاسم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» ذکر کرده است. و علاوه بر آن ثعلبی در تفسیر خود این حدیث را با سندی که به ابن عباس می رسد، آورده است»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص360
2 . مجمع البیان، ج3، ص344
________________________________________ 23 ________________________________________
طبرسی سپس می افزاید: «روایات وارده درباره حدیث غدیر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در حدّ شهرت (وتواتر) است و حاصل این روایات آن که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نگران بود که اعلام جانشینی علی(علیه السلام) برای عده ای از اصحاب امری سنگین و غیر قابل تحمل باشد; تا آن که خداوند این آیه (آیه تبلیغ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغیب و دلگرم ساخت که به این کار اقدام کند. بنابراین مفهوم آیه چنین می شود که: اگر تبلیغ آنچه را بر تو نازل شده ترک کنی و آن را پنهان بداری، گویی ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چیزی از پیام های پروردگارت را نرسانده باشی»(1).
پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسالت خود را در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود به پایان برد آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً)(2) نازل گردید. عیّاشی در ذیل همین آیه روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که در آن به زراره فرمود: «آخرین فریضه و امر واجبی که خداوند نازل کرد ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود. و سپس این آیه نازل گشت که: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان: ج3، ص344
2 . مائده: 3
________________________________________ 24 ________________________________________
و بعد از این موضوع خداوند فریضه ای نازل نکرد تا آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنیا برفت»(1).
طبرسی نیز به نقل از منابع اهل سنت همین مطلب را از قول ابوسعید خُدری نقل کرده و به دنبال آن افزوده است که با نزول آیه اکمال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی»(2).
نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ
به عقیده مفسران شیعه(3) در آیه تبلیغ نکات مهمی وجود دارد که ارتباط این آیه را با موضوع جانشینی علی(علیه السلام) قطعی و مسلم می کند. برخی از آن ها عبارتند از:
1 ـ در آیه تبلیغ به مسأله مهمی اشاره شده است که اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به گوش مردم نرساند، رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است. و به عبارت دیگر این مسأله چیزی معادل اصل نبوت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است که در صورت عدم ابلاغ آن اصل رسالت ناقص می شده است. چرا که می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص321
2 . مجمع البیان، ج3، ص246
3 . برای اطلاع بیشتر از این نکات بنگرید به: تفسیر المیزان، ج5، صص67 ـ 85 ; پیام قرآن، ج9، ص190، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ص131
________________________________________ 25 ________________________________________
یعنی: اگر این کار را نکنی رسالت او را ادا نکرده ای.
2 ـ این مسأله چیزی از قبیل نماز، روزه، حج و سایر عبادات اسلامی و یا اعتقادات دینی مثل توحید و معاد نبوده است. زیرا آیه تبلیغ در سوره مائده قرار دارد و سوره مائده در شمار آخرین سوره هایی است که بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل گردید و حتی طبق برخی از روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنّی آمده است، آخرین سوره ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد(1) و تا این تاریخ تمام احکام عبادی و مسائل حلال و حرام نازل شده و به مردم ابلاغ گردیده بود.
3 ـ مسأله مورد نظر در آیه تبلیغ، مسأله ای خطیر بوده است; به گونه ای که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ آن واهمه داشت و نگرانی ها و ملاحظاتی را مدّ نظر قرار داده بود. لذا خداوند با پیام: (…وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، حمایت خود را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام نمود و در ابلاغ آن مسأله از سوی حضرتش دستور قطعی داد.
4 ـ کسانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت و احتمالا شورش آن ها بوده است، مشرکان قریش نبوده اند. چرا که در این زمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر جزیرة العرب سیطره داشت و با برچیده شدن بت پرستی در سال هشتم هجری، دیگر اثری از نفوذ و قدرت مشرکان بر جای نمانده بود. و نیز آنان
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج1، ص413 ; تفسیر ابن کثیر، ج2، ص3
________________________________________ 26 ________________________________________
مخالفان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اهل کتاب نبوده اند. چرا که در پایان عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اهل کتاب نیز قدرت و نفوذی در عربستان نداشتند; به خصوص که یهودیان در نبردهای مختلف خود با مسلمانان قلع و قمع شدند و نفوذ آن ها از عربستان برچیده شد(1).
بنابراین مصداق «ناس» در عبارت قرآنی: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، کسانی جز منافقان درون جامعه اسلامی نبوده اند که با حسّاسیت فراوان تحوّلات اجتماعی را دنبال کرده و نگران رهبری جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده اند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود، از مخالفت گروه دیگری غیر از آنان واهمه نداشته است.
5 ـ با توجه به نکات فوق روشن می شود که تنها مسأله مهم که ابلاغ آن تا آن زمان به صورت همگانی و علنی صورت نگرفته بود، مسأله رهبری امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و معرفی مصداق آن یعنی علی(علیه السلام)بوده است. و از آنجا که امامت و رهبری، اصلی در طول نبوت و رسالت به شمار می رود، خدای متعال به رسول خود(صلی الله علیه وآله)اخطار نمود که:
(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . در این باره بحث بیشتری از نظر خواهد گذشت.
________________________________________ 27 ________________________________________
و پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) با مقدمه های مناسبی که در حدیث غدیر وجود دارد ـ مثل: «ایّها النّاس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم ـ به انجام رسالت الهی خود مبادرت ورزید.
6 ـ و آخرین نکته آن که: به تناسب آیه تبلیغ که در آن خداوند می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ…). پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی نمود، آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً). نازل گردید که نشان می دهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بدون واهمه به ابلاغ اوامر الهی اقدام نمود و در نتیجه مسأله کمال دین و تمام شدن نعتمهای الهی به مسلمانان در همان حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) تحقق یافت.
ب ـ تفاسیر اهل سنّت
مفسّران اهل سنّت در تفسیر آیه تبلیغ بر دو مطلب بیشتر تأکید کرده اند که عبارتند از:
1 ـ آیه تبلیغ در مکه و در ابتدای دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نازل گردید و هدف از نزول آن، ترغیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ابلاغ آیات و احکام الهی به مشرکان بوده است. و با توجه به سیطره کفار و مشرکان در مکه، خداوند به رسول خود(صلی الله علیه وآله) وعده دادکه او را از شرّ دشمنانش حفظ کند.
________________________________________ 28 ________________________________________
2 ـ آیه تبلیغ در مدینه نازل شده و با نزول آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) موظف گردید که حقایق اسلام را بدون واهمه به اهل کتاب ابلاغ کند. خدای متعال نیز وعده فرمود که پیامبر خود را از کید یهود و نصارا حفظ نماید.
قابل ذکر است که علاوه بر این دو نظر، احتمالات دیگری نیز در تفاسیر اهل سنت آمده است که اکثر آن ها بر نزول آیه تبلیغ در مدینه دلالت می کند. به عنوان مثال فخر رازی در تفسیر آیه تبلیغ ده احتمال را ذکر کرده و از جمله در احتمال دهم می نویسد: «این آیه در فضیلت علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل گردید و پس از نزول آن، پیامبر(صلی الله علیه وآله)دست علی را گرفت و فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».
در اینجا بود که عمر با علی(علیه السلام) ملاقات کرد و گفت: ای پسر ابوطالب! این مقام گوارای تو باد که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی». فخر رازی سپس ادامه داده است: «این مطلب از ابن عباس، بَراءبن عازب و محمدبن علی امام باقر(علیه السلام) روایت شده است(1).
فخر رازی پس از آن نظر انتخابی خود را به این صورت ذکر کرده است: «روایات و نظرات در باب آیه تبلیغ گرچه فراوان است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
________________________________________ 29 ________________________________________
اما اولی آن است که بگوئیم خداوند پیامبر(صلی الله علیه وآله) خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد تا بدون واهمه به تبلیغ حقایق دینی بپردازد. دلیل این نظر آن است که آیات قبل و بعد از آیه تبلیغ درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر موضوع از آیات قبل و بعد از خود منقطع و بیگانه باشد»(1).
از مفسران دیگر که درباره آیه تبلیغ سخن رانده است، شیخ محمد عبده در تفسیر المنار است. او برخلاف فخر رازی معتقد است که آیه تبلیغ در مکه نازل گشت و هدف از نزول آن ابلاغ فرامین و احکام الهی به مشرکان بوده است. سخن صاحب تفسیر المنار چنین شروع می شود: «آنچه به ظاهر از آیه تبلیغ به ذهن متبادر می شود آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در اوایل دعوت خود مأمور گردید که اسلام را در بین عموم مردم تبلیغ کند; چنان که مفسران، خصوصاً در تفاسیر روایی به این مطلب تصریح کرده اند. اگر این فرض صحیح نباشد، احتمال دارد مراد از آیه، ابلاغ حقایق اسلام به اهل کتاب باشد; اهل کتابی که در آیات بعد سخن از آنان رفته است. گویی که خداوند فرموده است: «بلّغ ما انزل الیک فی شأن اهل الکتاب».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
(2)2 . تفسیر المنار، ج6، ص467
________________________________________ 30 ________________________________________
قابل توجه است که شیخ محمد عبده نیز ـ همانند فخر رازی ـ در تفسیر خود به طرح ماجرای غدیرخم پرداخته و این جریان را به عنوان یک واقعه تاریخی تأیید می کند، اما در عین حال تلاش کرده است که اولاً: رابطه آیه تبلیغ را با ماجرای غدیرخم مورد انکار قرار دهد. و ثانیاً: در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مولی را به معنی دوست و یاور تفسیر کند(1).
و چنان که می دانیم این عقیده، دیدگاه اکثر علمای اهل سنت است که بدون آن که به نفی ماجرای غدیر خم بپردازند، عملا تلاش می کنند که ارتباط واقعه غدیر را با امامت و رهبری علی(علیه السلام) انکار کرده و آن را در حدّ سفارش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به دوستی با علی(علیه السلام) تنزّل دهند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر المنار، ج6، ص465
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
مقدمه
از شواهد قطعی بر امامت امیر مؤمنان علی(علیه السلام) که در قرآن و روایات بر آن تأکید شده است، حادثه غدیرخم می باشد. در این باره آیاتی در سوره مائده وجود دارد که به عقیده مفسران شیعه و نیز بسیاری از مفسّران اهل سنّت تطبیقی جز با ولایت و امامت علی(علیه السلام) ندارد. همچنین در تفسیر این آیات روایاتی در کتب حدیث و تفسیر شیعه و سنّی وارد شده که خلافت بلافصل علی(علیه السلام) را قطعی و مسلّم می کند; به گونه ای که برای حقیقت طلبان تردیدی در اولویّت علی(علیه السلام) نسبت به دیگران در تصدّی مقام خلافت باقی نمی گذارد. در این کتاب بر آنیم که با تکیه بر شواهد قرآنی و روایی به بررسی حادثه غدیرخم پرداخته و امامت علی(علیه السلام) را از این منظر مبرهن سازیم.
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
زمینه های تاریخی حادثه غدیر
با حلول ماه ذی القعده سال دهم هجری، رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) تصمیم خود را جهت زیارت خانه خدا و ادای فریضه حج با مسلمانان در میان نهاد. این خبر به سرعت در شهر مدینه و اطراف آن منتشر گردید و علاوه بر آن به گوش مسلمانان دیگر که در نقاط مختلف عربستان زندگی می کردند رسید، به طوری که در اندک زمان هزاران نفر برای برگزاری فریضه حج در کنار رسول خدا(صلی الله علیه وآله) حاضر شدند.
در بیست و پنجم ذی القعده کاروان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با شمار زیادی از مسلمانان که مورخان تعداد آن ها را تا صد هزار نفر و یا اندکی بیشتر ذکر کرده اند، از مدینه به قصد مکه خارج گردید. این عده غیر از کسانی بودند که از نقاط دیگر عربستان از جمله ساکنان مکه و آبادی های اطراف آن به حج گزاران ملحق شدند.
شیخ مفید در کتاب الارشاد آورده است:
پس از برخورد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با مسیحیان نجران و جریان مباهله، حجة الوداع به وقوع پیوست. اندکی قبل از این پیشامد، پیامبر(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به یمن فرستاد تا خمس گنجینه ها و معادن را از اهالی آنجا بگیرد و آنچه را که مسیحیان نجران ـ از حلّه و پول متعهد شده بودند، دریافت کند. حضرت علی(علیه السلام) به محل مأموریت خود عزیمت کرد. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به کس دیگری غیر از علی(علیه السلام) در این کار اعتماد نکرد و در میان مردم هیچکس را شایسته این کار ندید. حضرتش علی(علیه السلام) را به عنوان نایب خود به این سفر گسیل داشت، زیرا درباره انجام مأموریتی که بر عهده اش گذاشته بود، آسوده خاطر بود. در همین ایام رسول خدا(صلی الله علیه وآله) آهنگ حج نمود و پس از آن که جمعیت زیادی از مدینه و اطراف آن با پیامبر(صلی الله علیه وآله)همراه شدند، آن حضرت در بیست و پنجم ذی القعده از مدینه خارج گردید. همزمان با آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نامه ای به علی(علیه السلام) که در یمن به سر می برد ارسال کرد و در آن به آن حضرت سفارش کرد که از یمن به مکه آید، اما در مورد نوع حج خود و چگونگی نیت آن مطلبی برای علی(علیه السلام) ننوشت.
به هر حال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در جمع مسلمانان به سوی مکه به راه افتاد و حضرت علی(علیه السلام) نیز با سپاهی که همراهش بودند، از یمن به سمت مکه حرکت نمود. حضرتش با نزدیک شدن به مکه، سپاه را به شخصی سپرد و خود جهت دیدار پیامبر(صلی الله علیه وآله)به سرعت روانه گشت به طوری که موفق شد قبل از ورود به مکه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) را ملاقات کند و درباره سفر خود و حلّه ها و هدایایی که آورده بود گزارشی تقدیم نماید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ضمن اظهار خرسندی از دیدار علی(علیه السلام) از او سؤال کرد که: ای علی، به چه نیتی احرام بستی؟ علی(علیه السلام) در پاسخ گفت: ای رسول خدا(صلی الله علیه وآله) شما برای من ننوشته بودی که خود به چه نیتی احرام خواهی بست، من به نیت شما آگاه نبودم، از این رو به هنگام احرام و تلبیه نیتم را به نیّت شما پیوند زدم و گفتم: بار خدایا، من به همان نیّتی احرام می بندم که رسول تو بسته است و سی و چهار شتر نیز برای قربانی با خود آورده ام. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)فرمود: الله اکبر! من شصت و شش شتر برای قربانی آورده ام. تو در حج و مناسک و انجام قربانی با من شریک هستی. اکنون بر احرام خود باش و به سوی لشکر باز گرد و آنان را سریعاً بیاور تا در مکه به هم ملحق گردیم.
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جهت انجام مناسک حج چند روزی در مکه به سر برد. آن حضرت در روز عرفه ـ و به روایتی در روز عید ـ خطبه ای در جمع مسلمانان ایراد فرمود که در آن همگان را به رعایت تقوای الهی، تعهد به ارزش های اخلاقی و مراعات حقوق یکدیگر سفارش نمود(1). پس از آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) تصمیم گرفت که مکه را به قصد مدینه ترک گوید. فرمان حرکت صادر گردید و بار دیگر خیل عظیم مردم به همراهی پیامبر خود مکه را به قصد مدینه پشت سر گذاشتند. هنگامی که این کاروان عظیم به نزدیک جُحفه رسید، امین وحی الهی در نقطه ای به نام غدیرخم فرود آمد و این آیه را به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل کرد که:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ).
یعنی: ای پیامبر! آنچه را از سوی پروردگارت نازل شده است، به مردم برسان. و اگر چنین نکنی، رسالت او را انجام نداده ای. و خداوند تو را از (خطرهای احتمالی) مردم حفظ می کند. و خداوند جمعیت کافران را هدایت نخواهد کرد.
با نزول این آیه پیامبر(صلی الله علیه وآله)دستور داد که کاروان از حرکت باز ماند و با این فرمان، مسلمانان کسانی را که در پیشاپیش قافله در حرکت بودند، به بازگشت دعوت کردند
ـــــــــــــــــــــ
1 . جهت اطلاع از این خطبه بنگرید به السیرة النبویه معروف به سیره ابن هشام، ج4، ص250
(2)2 . سوره مائده : 67
و کسانی که در عقب بودند نیز به تدریج، به دیگران پیوستند. هنگام ظهر فرا رسیده بود و هوا به شدت گرم بود; به طوری که مردم قسمتی از عبای خود را بر سر و قسمتی دیگر را به زیر پا افکندند. وقت نماز فرا رسید و پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان اطلاع داد که همه باید برای شنیدن پیام تازه ای آماده شوند. در اینجا مسلمانان منبری از جهاز شتران ترتیب دادند و رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر بالای آن قرار گرفت و خطبه تاریخی خود را به شرحی که خواهد آمد، ایراد فرمود(1).
خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) در غدیر خم
علامه امینی در کتاب «الغدیر» با استفاده از مدارک معتبر، خطبه پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در غدیرخم چنین گزارش کرده است:
حمد و ثنا مخصوص خداست. از او یاری می طلبیم. و به او ایمان داریم. و بر او توکل می کنیم و از بدی ها و اعمال ناروای خود به او پناه می بریم. گمراهان را جز او راهنمایی نیست. و هر کس را که هدایت کرد، گمراه کننده ای برای او نخواهد بود. گواهی می دهم که معبودی جز او نیست و محمد(صلی الله علیه وآله) بنده و پیامبر اوست.
ـــــــــــــــــــــ
1 . ارشاد شیخ مفید، ج1، ص158 ـ 165، با اندکی تلخیص. و نیز بنگرید به: اعلام الوری، ج1، صص259 ـ 263 ; سیرة المصطفی، ص693: مبحث غدیرخم.
هان ای مردم! نزدیک است که دعوت حق را لبّیک گویم و از میان شما بروم. من مسؤولم و شما نیز مسؤولید، اینک اندیشه و گفتار شما درباره من چیست؟ در این هنگام مردم گفتند: گواهی می دهیم که تو رسالت خود را انجام دادی و برای ما کوشش نمودی. خداوند تو را پاداش نیک دهد…
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) پس از اندکی فرمود: همانا من در انتقال به سرای دیگر بر شما سبقت خواهم گرفت، اما دو چیز گرانمایه در میان شما می گذارم. بیندیشید که با این دو چیز چگونه رفتار می نمایید.
در اینجا یک نفر از میان جمعیت گفت: یا رسول الله، منظور از آن دو چیز گرانبها و ارجمند چیست؟ رسول اسلام(صلی الله علیه وآله)فرمود: یکی کتاب خدا که بزرگتر است و وسیله ارتباط شما با خداوند است و آن دیگر که کوچکتر است، عترت و اهل بیت من است. و خداوند به من خبر داده است که این دو از هم جدا نمی شوند تا در کنار حوض بر من وارد شوند. هان ای مردم! از آن دو پیشی نگیرید و از پیروی از هر دو کوتاهی نکنید که هلاک خواهید شد. در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و بالا برد به طوری که زیر بغل هر دو نمایان گردید. پیامبر(صلی الله علیه وآله) مسلمانان را به این صورت مورد خطاب قرار داد که:
«ایّهاالنّاس! من اولی النّاس بالمؤمنین من انفسهم؟»
یعنی: ای مردم چه کسی از مردم به مؤمنان از خود آن ها سزاوارتر است؟ گفتند: خدا و رسولش داناترند. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: همانا خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و من بر آنان از خودشان سزاوارترم. سپس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه، اللهم وال من والاه و عاد من عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله…».
یعنی: هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست. خداوندا، دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار. محبوب بدار آن کس را که او را محبوب دارد و مبغوض دار آن کس که او را مبغوض دارد. یارانش را یاری کن و واگذارندگان او را واگذار. و او را معیار و میزان حق قرار ده.
سپس فرمود:
«الا فلیبلّغ الشاهد الغائب».
یعنی: آگاه باشید حاضران بایستی این امر را به غایبان برسانند.
هنوز جمعیت پراکنده نشده بودند که بار دیگر جبرئیل
________________________________________ 16 ________________________________________
نازل گشت و این آیه را بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرود آورد که:
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمْ الاِْسْلاَمَ دِیناً).
امروز آیین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما برایتان پسندیدم.
پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) با نزول این آیه فرمود: الله اکبر بر اکمال دین و اتمام نعمت و خشنودی خدا به رسالت من و ولایت علی بعد از من.
در این هنگام مردم نزدیک شدند و به علی(علیه السلام) به جهت این مقام و منزلت تهنیت گفتند. از جمله کسانی که قبل از دیگران به علی(علیه السلام) تبریک گفتند ابوبکر و عمر بودند که گفتند: به تو باد ای پسر ابوطالب که مولای ما و مولای هر مرد و زن مؤمنی گشتی!
سپس حسّان بن ثابت از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اجازه خواست که در این باره شعری بگوید. پیامبر(صلی الله علیه وآله)به او اجازه فرمود و او اشعاری سرود که ترجمه قسمتی از آن به شرح زیر است:
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به آنان در روز غدیر ندا داد. و چه سزاست ندای پیامبر(صلی الله علیه وآله) را شنیدن.
ـ فرمود: مولای شما و پیامبر شما چه کسی است؟ و آن ها بدون چشم پوشی و اغماض گفتند که:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . مائده: 3.
ـ خدای تو مولای ماست و تو پیامبر مایی. و ما از پذیرش ولایت تو سرپیچی نخواهیم کرد.
ـ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی گفت: برخیز; زیرا من تو را بعد از خودم امام و رهبر انتخاب کرده ام.
ـ و سپس فرمود: هر کس که من مولا و رهبر اویم، این مرد مولا و رهبر اوست، شما هم از سر صدق و راستی از او پیروی کنید.
ـ در این هنگام پیامبر(صلی الله علیه وآله) عرض کرد: بار خدایا، دوست او را دوست بدار و دشمن او را دشمن بدار…
پس از آن که حسّان بن ثابت شعر خود را سرود، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) جمله معروف خود را درباره حسّان به زبان آورد که: «تا وقتی که با زبان خود ما را یاری می کنی روح القدس مویّد تو است»(1).
پس از پایان مراسم تعیین جانشین در سرزمین غدیرخم، مسلمانان برخاستند و هر گروه و دسته ای به جانب مقصدی روانه گشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) و عده زیادی که از مدینه به همراه آن حضرت آمده بودند نیز راه مدینه را در
ـــــــــــــــــــــ
1 . برای اطلاع بیشتر از خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر و تفصیل ماجرا بنگرید به: الغدیر، ج1، صص31 ـ 34، با ترجمه فارسی سیرة المصطفی، ص693، نقل از منابع مختلف اهل سنت، ارشاد شیخ مفید، ج1، ص165، فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، صص512 ـ 518
پیش گرفتند به طوری که هنوز سال دهم به پایان نرسیده بود وارد مدینه شدند. و چندی بعد رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به بستر بیماری افتاد که به رحلت آن سرور انجامید، در صورتی که اندکی قبل از آن تکلیف جانشین و رهبریِ پس از خود را تعیین کرده بود.
بررسی هایی درباره حادثه غدیرخم
1 ـ جایگاه واقعه غدیر در منابع اسلامی
آنچه در ماجرای غدیرخم قابل توجه است، نزول دو آیه از قرآن کریم درباره این حادثه بزرگ است. این آیات، آیه 67 از سوره مائده معروف به «آیه تبلیغ» و آیه سوم از همین سوره معروف به «آیه اکمال» است. با توجه به این دو آیه، بحث غدیر وارد حوزه تفسیر شده و توجیهات مختلفی را از سوی مفسران شیعه و سنّی به وجود آورده است. علاوه بر آن، واقعه غدیر عرصه منابع حدیثی، تاریخی، کلامی و حتی ادبی را در نوردیده و جایگاه وسیعی را در این منابع به خود اختصاص داده است. مطابق تحقیقات علامه امینی، 110 نفر در طبقه اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله)و 84 نفر در طبقه تابعین ـ که شاگردان صحابه بوده اند ـ به نقل این واقعه پرداخته اند. و علاوه بر آن 360 تن از دانشمندان اسلامی در قرن های مختلف واقعه غدیر را به شکل مفصل یا مختصر در کتاب های خود آورده اند.
طبقه دیگری که به این رویداد تاریخی توجه کرده اند، شعرا و نویسندگان بوده اند که در هر عصر و زمان با الهام از این واقعه، زیباترین قطعه های ادبی و قصاید خود را سروده و آن ها را به ارمغان تاریخ گذاشته اند. از این جهت می توان گفت: کمتر واقعه تاریخی در جهان بسان رویداد «غدیر» مورد توجه طبقات مختلف از محدّث و مفسّر و از متکلّم و فیلسوف، از خطیب و شاعر و از مورخ و سیره نویس قرار گرفته و این اندازه به آن عنایت شده است. چنان که گذشت یکی از علل ابدیت و جاودانی بودن این حدیث، نزول دو آیه از آیات قرآن پیرامون این واقعه است. و تا روزی که قرآن ابدی و جاودانی است، واقعه غدیر نیز ابدی بوده و از خاطره ها محو نخواهد شد(2).
دلیل دیگر در زنده بودن این حادثه تاریخی، بزرگداشت سالروز این واقعه به عنوان یکی از اعیاد اسلامی در بین مسلمانان است. بسیاری از دانشمندان اسلامی از جمله ابن خلکان در «وفیات الاعیان» و ابوریحان بیرونی در «آثار الباقیه» عید غدیر را از جمله عیدهایی بر شمرده اند که همه مسلمانان بر پا می داشتند و جشن می گرفتند.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . بنگرید به: الغدیر، ج1، صص40 ـ 240
2 . فرازهایی از تاریخ اسلام، ص514
علاوه بر کسانی که در منابع حدیثی، تفسیری، تاریخی و کلامی به بحث درباره واقعه غدیر پرداخته اند، تعداد 26 نفر از دانشمندان اسلامی کتب مستقلی در این باره تألیف کرده اند که نام آن ها و خصوصیات آثارشان در جلد نخست کتاب الغدیر آمده است. اما بدون تردید جامع ترین اثری که درباره واقعه غدیرخم تألیف شده، کتاب «الغدیر» است که به قلم محقق بزرگ شیعه آیت الله عبدالحسین امینی نگارش یافته است; به طوری که مطالعه این کتاب و تأمّل در مباحث گوناگون آن حجت را بر هر خواننده ای در موضوع ولایت و جانشینی علی(علیه السلام) تمام می کند.
2 ـ بازتاب واقعه غدیر در تفاسیر قرآن
الف ـ تفاسیر شیعه
مفسّران شیعه در ذیل تفسیر آیات «تبلیغ» و «اکمال دین» این دو آیه را با امامت علی(علیه السلام) منطبق دانسته و در این خصوص مباحث متنوّعی را درج کرده اند. در این مباحث هم به روایاتی که از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان مذهب وارد شده، استناده شده است و هم به شیوه کلامی استدلال هایی در اثبات امامت علی(علیه السلام) آورده شده است، به طوری که ارتباط هر دو آیه با امامت علی(علیه السلام) مبرهن می شود.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . فرازهایی از تاریخ اسلام: ص515
________________________________________ 22 ________________________________________
به عنوان مثال در تفسیر عیّاشی که از قدیمی ترین تفاسیر شیعه بوده و رنگ روایی دارد چندین روایت در ارتباط آیات تبلیغ و اکمال دین با ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نقل شده است. از جمله در یکی از این روایات از قول ابن عباس و جابربن عبدالله انصاری آمده است که: «خداوند به پیامبر فرمان داده بود که علی(علیه السلام) را به جانشینی خود منصوب سازد و مردم را از ولایت او باخبر سازد، اما پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران بود که مردم بگویند او از پسر عموی خود حمایت کرده و در نتیجه سر به طغیان گذارند; تا آن که خداوند آیه: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…)» را نازل ساخت و پس از آن پیامبر(صلی الله علیه وآله) در روز غدیر خم ولایت علی(علیه السلام)را اعلام فرمود»(1).
مفسر بزرگ اسلام مرحوم طبرسی پس از نقل همین روایت در تفسیر مجمع البیان می نویسد: «این روایت را به همین شکل ابوالقاسم حسکانی در کتاب «شواهد التنزیل» ذکر کرده است. و علاوه بر آن ثعلبی در تفسیر خود این حدیث را با سندی که به ابن عباس می رسد، آورده است»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص360
2 . مجمع البیان، ج3، ص344
________________________________________ 23 ________________________________________
طبرسی سپس می افزاید: «روایات وارده درباره حدیث غدیر از امام باقر و امام صادق(علیهما السلام) در حدّ شهرت (وتواتر) است و حاصل این روایات آن که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)نگران بود که اعلام جانشینی علی(علیه السلام) برای عده ای از اصحاب امری سنگین و غیر قابل تحمل باشد; تا آن که خداوند این آیه (آیه تبلیغ) را نازل ساخت و در آن رسول خود را ترغیب و دلگرم ساخت که به این کار اقدام کند. بنابراین مفهوم آیه چنین می شود که: اگر تبلیغ آنچه را بر تو نازل شده ترک کنی و آن را پنهان بداری، گویی ـ از جهت مستحق عقوبت و مجازات شدن ـ چیزی از پیام های پروردگارت را نرسانده باشی»(1).
پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رسالت خود را در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود به پایان برد آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً)(2) نازل گردید. عیّاشی در ذیل همین آیه روایتی از امام باقر(علیه السلام) نقل کرده است که در آن به زراره فرمود: «آخرین فریضه و امر واجبی که خداوند نازل کرد ولایت علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود. و سپس این آیه نازل گشت که: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . مجمع البیان: ج3، ص344
2 . مائده: 3
________________________________________ 24 ________________________________________
و بعد از این موضوع خداوند فریضه ای نازل نکرد تا آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از دنیا برفت»(1).
طبرسی نیز به نقل از منابع اهل سنت همین مطلب را از قول ابوسعید خُدری نقل کرده و به دنبال آن افزوده است که با نزول آیه اکمال، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) فرمود:
«الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و ولایة علی بن ابی طالب من بعدی»(2).
نکات مهم و قابل توجه در تفسیر آیه تبلیغ
به عقیده مفسران شیعه(3) در آیه تبلیغ نکات مهمی وجود دارد که ارتباط این آیه را با موضوع جانشینی علی(علیه السلام) قطعی و مسلم می کند. برخی از آن ها عبارتند از:
1 ـ در آیه تبلیغ به مسأله مهمی اشاره شده است که اگر پیامبر(صلی الله علیه وآله) آن را به گوش مردم نرساند، رسالت پروردگار را ابلاغ نکرده است. و به عبارت دیگر این مسأله چیزی معادل اصل نبوت و رسالت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده است که در صورت عدم ابلاغ آن اصل رسالت ناقص می شده است. چرا که می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر عیاشی، ج1، ص321
2 . مجمع البیان، ج3، ص246
3 . برای اطلاع بیشتر از این نکات بنگرید به: تفسیر المیزان، ج5، صص67 ـ 85 ; پیام قرآن، ج9، ص190، بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ص131
________________________________________ 25 ________________________________________
یعنی: اگر این کار را نکنی رسالت او را ادا نکرده ای.
2 ـ این مسأله چیزی از قبیل نماز، روزه، حج و سایر عبادات اسلامی و یا اعتقادات دینی مثل توحید و معاد نبوده است. زیرا آیه تبلیغ در سوره مائده قرار دارد و سوره مائده در شمار آخرین سوره هایی است که بر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نازل گردید و حتی طبق برخی از روایاتی که در تفاسیر شیعه و سنّی آمده است، آخرین سوره ای است که بر پیامبر(صلی الله علیه وآله) نازل شد(1) و تا این تاریخ تمام احکام عبادی و مسائل حلال و حرام نازل شده و به مردم ابلاغ گردیده بود.
3 ـ مسأله مورد نظر در آیه تبلیغ، مسأله ای خطیر بوده است; به گونه ای که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ آن واهمه داشت و نگرانی ها و ملاحظاتی را مدّ نظر قرار داده بود. لذا خداوند با پیام: (…وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، حمایت خود را از پیامبر(صلی الله علیه وآله) اعلام نمود و در ابلاغ آن مسأله از سوی حضرتش دستور قطعی داد.
4 ـ کسانی که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت و احتمالا شورش آن ها بوده است، مشرکان قریش نبوده اند. چرا که در این زمان، پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر جزیرة العرب سیطره داشت و با برچیده شدن بت پرستی در سال هشتم هجری، دیگر اثری از نفوذ و قدرت مشرکان بر جای نمانده بود. و نیز آنان
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر تبیان شیخ طوسی، ج1، ص413 ; تفسیر ابن کثیر، ج2، ص3
________________________________________ 26 ________________________________________
مخالفان پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اهل کتاب نبوده اند. چرا که در پایان عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اهل کتاب نیز قدرت و نفوذی در عربستان نداشتند; به خصوص که یهودیان در نبردهای مختلف خود با مسلمانان قلع و قمع شدند و نفوذ آن ها از عربستان برچیده شد(1).
بنابراین مصداق «ناس» در عبارت قرآنی: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، کسانی جز منافقان درون جامعه اسلامی نبوده اند که با حسّاسیت فراوان تحوّلات اجتماعی را دنبال کرده و نگران رهبری جامعه اسلامی پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) بوده اند و پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)در معرفی علی(علیه السلام) به جانشینی خود، از مخالفت گروه دیگری غیر از آنان واهمه نداشته است.
5 ـ با توجه به نکات فوق روشن می شود که تنها مسأله مهم که ابلاغ آن تا آن زمان به صورت همگانی و علنی صورت نگرفته بود، مسأله رهبری امت اسلامی پس از رحلت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و معرفی مصداق آن یعنی علی(علیه السلام)بوده است. و از آنجا که امامت و رهبری، اصلی در طول نبوت و رسالت به شمار می رود، خدای متعال به رسول خود(صلی الله علیه وآله)اخطار نمود که:
(وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ).
ـــــــــــــــــــــ
1 . در این باره بحث بیشتری از نظر خواهد گذشت.
________________________________________ 27 ________________________________________
و پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) با مقدمه های مناسبی که در حدیث غدیر وجود دارد ـ مثل: «ایّها النّاس من اولی الناس بالمؤمنین من انفسهم ـ به انجام رسالت الهی خود مبادرت ورزید.
6 ـ و آخرین نکته آن که: به تناسب آیه تبلیغ که در آن خداوند می فرماید: (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ…). پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جانشینی خود معرفی نمود، آیه: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ اْلإِسْلامَ دِیناً). نازل گردید که نشان می دهد پیامبر(صلی الله علیه وآله) بدون واهمه به ابلاغ اوامر الهی اقدام نمود و در نتیجه مسأله کمال دین و تمام شدن نعتمهای الهی به مسلمانان در همان حیات پیامبر(صلی الله علیه وآله) تحقق یافت.
ب ـ تفاسیر اهل سنّت
مفسّران اهل سنّت در تفسیر آیه تبلیغ بر دو مطلب بیشتر تأکید کرده اند که عبارتند از:
1 ـ آیه تبلیغ در مکه و در ابتدای دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)نازل گردید و هدف از نزول آن، ترغیب رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به ابلاغ آیات و احکام الهی به مشرکان بوده است. و با توجه به سیطره کفار و مشرکان در مکه، خداوند به رسول خود(صلی الله علیه وآله) وعده دادکه او را از شرّ دشمنانش حفظ کند.
________________________________________ 28 ________________________________________
2 ـ آیه تبلیغ در مدینه نازل شده و با نزول آن رسول گرامی(صلی الله علیه وآله) موظف گردید که حقایق اسلام را بدون واهمه به اهل کتاب ابلاغ کند. خدای متعال نیز وعده فرمود که پیامبر خود را از کید یهود و نصارا حفظ نماید.
قابل ذکر است که علاوه بر این دو نظر، احتمالات دیگری نیز در تفاسیر اهل سنت آمده است که اکثر آن ها بر نزول آیه تبلیغ در مدینه دلالت می کند. به عنوان مثال فخر رازی در تفسیر آیه تبلیغ ده احتمال را ذکر کرده و از جمله در احتمال دهم می نویسد: «این آیه در فضیلت علی بن ابی طالب(علیه السلام) نازل گردید و پس از نزول آن، پیامبر(صلی الله علیه وآله)دست علی را گرفت و فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه. اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه».
در اینجا بود که عمر با علی(علیه السلام) ملاقات کرد و گفت: ای پسر ابوطالب! این مقام گوارای تو باد که مولای من و مولای هر مرد و زن مؤمنی شدی». فخر رازی سپس ادامه داده است: «این مطلب از ابن عباس، بَراءبن عازب و محمدبن علی امام باقر(علیه السلام) روایت شده است(1).
فخر رازی پس از آن نظر انتخابی خود را به این صورت ذکر کرده است: «روایات و نظرات در باب آیه تبلیغ گرچه فراوان است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
________________________________________ 29 ________________________________________
اما اولی آن است که بگوئیم خداوند پیامبر(صلی الله علیه وآله) خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد تا بدون واهمه به تبلیغ حقایق دینی بپردازد. دلیل این نظر آن است که آیات قبل و بعد از آیه تبلیغ درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر موضوع از آیات قبل و بعد از خود منقطع و بیگانه باشد»(1).
از مفسران دیگر که درباره آیه تبلیغ سخن رانده است، شیخ محمد عبده در تفسیر المنار است. او برخلاف فخر رازی معتقد است که آیه تبلیغ در مکه نازل گشت و هدف از نزول آن ابلاغ فرامین و احکام الهی به مشرکان بوده است. سخن صاحب تفسیر المنار چنین شروع می شود: «آنچه به ظاهر از آیه تبلیغ به ذهن متبادر می شود آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)در اوایل دعوت خود مأمور گردید که اسلام را در بین عموم مردم تبلیغ کند; چنان که مفسران، خصوصاً در تفاسیر روایی به این مطلب تصریح کرده اند. اگر این فرض صحیح نباشد، احتمال دارد مراد از آیه، ابلاغ حقایق اسلام به اهل کتاب باشد; اهل کتابی که در آیات بعد سخن از آنان رفته است. گویی که خداوند فرموده است: «بلّغ ما انزل الیک فی شأن اهل الکتاب».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
(2)2 . تفسیر المنار، ج6، ص467
________________________________________ 30 ________________________________________
قابل توجه است که شیخ محمد عبده نیز ـ همانند فخر رازی ـ در تفسیر خود به طرح ماجرای غدیرخم پرداخته و این جریان را به عنوان یک واقعه تاریخی تأیید می کند، اما در عین حال تلاش کرده است که اولاً: رابطه آیه تبلیغ را با ماجرای غدیرخم مورد انکار قرار دهد. و ثانیاً: در حدیث: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» مولی را به معنی دوست و یاور تفسیر کند(1).
و چنان که می دانیم این عقیده، دیدگاه اکثر علمای اهل سنت است که بدون آن که به نفی ماجرای غدیر خم بپردازند، عملا تلاش می کنند که ارتباط واقعه غدیر را با امامت و رهبری علی(علیه السلام) انکار کرده و آن را در حدّ سفارش پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) به دوستی با علی(علیه السلام) تنزّل دهند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر المنار، ج6، ص465
کتابخانه تخصصی حج > اعتقادات و پاسخ به شبهات > غدیر در آینه قرآن و روایات
نقد و بررسی عقاید
مفسران اهل سنّت درباره آیه تبلیغ
1 ـ بررسی فرض نخست ـ نزول آیه در مکه
عده ای از مفسران بر این عقیده اند که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و هدف از نزول آن سفارش خداوند به رسول خود در تبلیغ احکام دین به مشرکان بوده است. به عقیده آنان از آنجا که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه در شرایط ضعف به سر می برد لازم بود که خداوند آن حضرت را از حمایت خود مطمئن ساخته و نسبت به ابلاغ حقایق اسلام به مشرکان دلگرم سازد.
این مفسران در تأیید نظر خود به روایاتی استناد کرده اند که بر مسؤولیت ابوطالب در حفاظت از جان پیامبر(صلی الله علیه وآله) دلالت می کند. در یکی از این روایات آمده است: «هر گاه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از منزل خارج می گشت، ابوطالب عده ای را به دنبال او گسیل می داشت که از وی پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: «خداوند مرا از شر جن و انس حفظ می کند»(2). و از اینجا روشن می شود که پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در مکه بدون خوف و واهمه به ادای رسالت الهی خود مشغول گردید. اما به دلایلی باید گفت که این نظر یعنی مکّی النّزول بودن آیه تبلیغ و مسأله حفاظت از جان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه و منتفی شدن مراقبت از آن حضرت آنهم به دلیل: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نظریه باطلی است و مهم ترین دلایل عبارتند از:
است(4). بنابراین چگونه ممکن است که آیه تبلیغ در مکه نازل شده باشد؟ برخی از مفسران در پاسخ به این سؤال گفته اند: «سوره مائده در مدینه نازل شده به استثنای آیاتی
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر ابن کثیر، ج2، ص81
2 . همان، ج2، ص81
3 . ثعالبی در تفسیر خود نوشته است: «هذه السورة مدنیة بالاجماع»، ج1، ص404
4 . تفسیر تبیان، ج1، ص433
از آن که در مکه نازل شده است» و مقصودشان همان آیه تبلیغ یا آیه اکمال است(1). اما در نقد این پاسخ باید گفت که در اثبات این ادعا نه دلیل قطعی از روایات وجود دارد و نه دلیل قانع کننده از ادلّه عقلی. زیرا به فرض که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و در اواخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در سوره مائده جاگذاری شده باشد، سؤالی که مطرح است آن که: در این سال های نسبتاً طولانی این آیه در کجا قرار داشته و به چه شکل قرائت می شده است؟ آیا پیامبر(صلی الله علیه وآله) این آیه را بایگانی فرمود تا دیگر آیات سوره مائده نازل شود و آن وقت آیه را در ردیف آیات سوره مائده قرار دهد؟
این سؤالی است که در برابر آن پاسخ روشن و قانع کننده ای وجود ندارد. به همین دلیل ابن کثیر دمشقی پس از نقل حدیث مربوط به مراقبت از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه و نزول: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نوشته است: «هذا حدیث غریب و فیه نکارة. فانّ هذه الآیة مدنیة و هذا الحدیث تقتضی انها مکّیّة». یعنی: این روایت حدیث غریبی است و خلاف مشهور است. زیرا آیه تبلیغ مدنی است در صورتی که مقتضای حدیث آن است که آیه در مکه نازل شده باشد»(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . از جمله بنگرید به تفسیر البحر المحیط، ج4، ص323 ; تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص5
2 . تفسیر ابن کثیر، ج1، ص81
________________________________________ 34 ________________________________________
ابن کثیر در نقد دومین روایت مربوط به مراقبت از جان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و نزول: آیه (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، نیز می نویسد: «این حدیث هم حدیث غریبی است. نظر صحیح آن است که آیه تبلیغ در مدینه نازل شده، بلکه این آیه از آخرین آیاتی است که از قرآن نازل شده است. و خدا به حقایق آگاهتر است»(1).
ب ـ این مطلب که آیه تبلیغ در مکه نازل شده و به دنبال آن، اولاً: رسول خدا(صلی الله علیه وآله)موظّف به ابلاغ احکام الهی به مشرکان گردید، و ثانیاً: خداوند به پیامبر(صلی الله علیه وآله) وعده فرمود که آن حضرت را از شرّ کافران مکه حفظ کند، مطلب قابل قبولی نیست و دلیل آن نقض هر دو فرض یاد شده به وسیله آیات دیگری از قرآن است. زیرا در قرآن کریم به خصوص در سوره های مکی آیات بسیاری وجود دارد که در آن آیات، خداوند رسول خدا را مأمور ابلاغ آیات وحی به مشرکان ساخته و به آن حضرت وعده حمایت و یاری در مقابل توطئه دشمنان داده است. دو نمونه از این وعده ها در سوره های علق و حجر وجود دارد که هر دو از قدیمی ترین سوره های نازله در مکه می باشد. در سوره حجر آمده است:
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر ابن کثیر، ج1، ص81
________________________________________ 35 ________________________________________
(فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ * الَّذِینَ یَجْعَلُونَ مَعَ اللهِ إِلهاً آخَرَ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ)(1).
«آنچه را مأموریت داری، آشکارا بیان کن و از مشرکان روی گردان. ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد; همان ها که معبود دیگری با خدا قرار دادند. اما به زودی خواهند فهمید».
ابن کثیر در تفسیر این آیه از قول عبدالله بن مسعود آورده است: «رسول خدا(صلی الله علیه وآله)مخفیانه به دعوت خود ادامه می داد تا آن که آیه: (فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ) نازل گردید. در اینجا بود که آن حضرت و مسلمانان دعوت خود را علنی ساختند(2). او سپس در تفسیر: (وَأَعْرِضْ عَنِ الْمُشْرِکِینَ * إِنّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) نوشته است: «مفهوم این دو آیه آن است که: آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به مردم ابلاغ کن و به مشرکان که در صدد بازداشتن تو از ابلاغ آیات الهی هستند توجه مکن و از آن ها مترس; که خداوند تو را کفایت خواهد کرد»(3).
با توجه به این آیات که در آن خداوند حمایت قاطع خود را از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در مکه اعلام کرده است، قابل قبول نخواهد بود که تصوّر کنیم رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در انجام مأموریت الهی خود قصور ورزید و یا نسبت به وعده خداوند در حفظ خودش از شرّ کافران نامطمئن بوده است، به طوری که با نزول آیه تبلیغ در مکه بار دیگر بر ابلاغ دستورهای خداوند به مشرکان و محفوظ ماندن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از توطئه های دشمنان تأکید شود.
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره حجر 94 ـ 96
2 . تفسیر ابن کثیر، ج2، ص579
3 . همان، ج2، ص580
________________________________________ 36 ________________________________________
2 ـ بررسی فرض دوم ـ نزول آیه درباره اهل کتاب
تفسیر (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ…) می نویسد: «ای ما انزل الیک من الرّجم و القصاص الذی غیّره الیهود فی التّوراة و النّصاری فی الانجیل.»(2) یعنی: ای پیامبر آنچه از احکام سنگسار کردن و قصاص نمودن بر تو نازل شده، ابلاغ کن; همان احکامی که یهودیان نسبت به تورات ونصارا نسبت به انجیل تغییر داده اند. ابوحیان در ادامه
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
2 . تفسیر البحر المحیط، ج4، ص321
________________________________________ 37 ________________________________________
می افزاید: «آنچه از ظاهر آیه استفاده می شود آن که:
خداوند پیامبر خود را از مکر یهود و نصارا در امان نگه داشت و به او فرمان داد که به تبلیغ هر آنچه از قرآن درباره آن ها نازل شده اقدام کند بدون آن که به احدی از آنان توجه کند. زیرا کلام قبل و بعد از این آیه درباره اهل کتاب است و بعید است که این آیه از نظر مفهوم بیگانه از آیات قبل و بعد از خود باشد»(1).
اما به دلیل زیر این احتمال نیز احتمال درستی نیست:
الف ـ نه تنها مفسران شیعه بلکه بسیاری از مفسران اهل سنّت نیز بر این مطلب تصریح کرده اند که آیه تبلیغ در اواخر عمر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و مشخصاً در حجّة الوداع نازل شده است(2) و اهل کتاب در این زمان در موقعیتی نبوده اند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در ابلاغ حقایق اسلام از آنان واهمه کند.
جهت اطلاع بیشتر یادآور می شویم که: یهود و نصارا اصولا نه در مکه و نه در مدینه قدرت و نفوذ چندانی نداشتند که بتوانند در مقابل پیشرفت اسلام سدّی به شمار آیند. مقارن با بعثت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چند طایفه یهودی در مدینه زندگی می کردند; اما آنان از نظر قدرت در اقلیت به سر می بردند; به طوری که همواره منتظر بودند تا پیامبر
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر البحر المحیط، ج4، ص321
2 . از جمله بنگرید به مجمع البیان، ج3، ص344 ; غرائب القرآن نیشابوری، ج2، ص616 ; فتح القدیر، ج1، ص60
________________________________________ 38 ________________________________________
خاتم ظهور کرده و آنان با کمک این پیامبر بر کافران (از اوس و خزرج) پیروز شوند(1).
حتی با مشرکان قریش و منافقان مدینه ـ بر ضد مسلمانان ـ هم پیمان شدند. در اینجا بود که جنگ هایی بین مسلمانان و یهودیان اتفاق افتاد که مهم ترین این جنگ ها غزوه بنی قریظه و غزوه خیبر می باشد. نتیجه این جنگ ها چیزی جز شکست و آوارگی برای یهودیان و به عبارتی برچیده شدن نفوذ آنان از عربستان نبود(3) که این موضوع در سال هفتم هجری اتفاق افتاد.
درباره مسیحیان نیز باید گفت: این عده اساساً در عربستان و به ویژه مدینه سکونت نداشته اند و تنها در سال نهم هجری گروهی از مسیحیان نجران به مدینه آمدند و در جریان دعوت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) قرار گرفتند. و چنان که معروف است بین آنان و رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ابتدا توافقی نسبت
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره بقره آیه 89 درباره این یهودیان می فرماید: (وَلَمّا جاءَهُمْ کِتابٌ مِنْ عِنْدِ اللهِ مُصَدِّقٌ لِما مَعَهُمْ وَکانُوا مِنْ قَبْلُ یَسْتَفْتِحُونَ عَلَی الَّذِینَ کَفَرُوا).
2 . سیره ابن هشام، ج2، صص147 ـ 150
3 . بنگرید به: سوره احزاب، صص26 و 27 ; سوره حشر : 2
به اجرای مباهله به عمل آمد(1) اما در روز مباهله مسیحیان از این کار منصرف شدند و به پرداخت جزیه راضی گشتند.
دیگر از سوره ها عقاید آنان مورد انکار و تخطئه قرار گرفته،(3) و حتی در پاره ای از آیات قرآن بر جنگ با اهل کتاب (مرتدّان و توطئه گران آنان) تا راضی شدن به پرداخت جزیه فرمان داده شده است(4).
ب ـ این مطلب که چون آیه تبلیغ در بین آیاتی است که درباره اهل کتاب مطالبی را بیان می کند پس به ناچار مرتبط با اهل کتاب است; ضرورتاً مطلب درستی نیست. زیرا چنان که روشن است نزول آیات قرآن و تکمیل شدن سوره ها ـ خصوصاً سوره های بزرگ مدنی ـ امری تدریجی بوده است.
ـــــــــــــــــــــ
1 . سوره آل عمران : 61، معروف به آیه مباهله.
2 . از جمله آیه 61 سوره بقره که می فرماید: (وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَباؤُ بِغَضَب مِنَ اللهِ) و نظیر آن: سوره آل عمران : 112
3 . از جمله بنگرید به آیات 153 الی 161 از سوره نساء، آیات 63 به بعد از سوره مائده و سوره توبه آیات 30 و 31
4 . توبه : 29
________________________________________ 40 ________________________________________
و نکته دیگر آن که: قرار گرفتن آیات در ضمن یک سوره و به عبارتی ترتیب آیات یک سوره لزوماً به معنای ترتیب زمانی نزول آن ها و یا مترتب بودن مطالب آن ها نسبت به یکدیگر نیست. ترتیب آیات سوره ها اصطلاحاً امری توقیفی است که مطابق با صلاحدید رسول خدا(صلی الله علیه وآله) انجام یافته است(1). در پاره ای از موارد روابط آیات با یکدیگر امری واضح و روشن است و در پاره ای دیگر روابط و تناسب آیات برای ما مبهم و نامشخص می باشد. اما این موضوع که آیه تبلیغ به آیات قبل و بعد از خود ارتباط دارد یا خیر، مطلبی است که در مباحث آینده به آن خواهیم پرداخت.
3 ـ تحقیقی درباره شأن نزول آیه تبلیغ
مفسران شیعه و سنّی به عنوان صائب ترین نظر تصریح کرده اند که آیه تبلیغ در حجة الوداع نازل شده است. با این تفاوت که مفسران شیعه نزول آیه تبلیغ را در ارتباط با واقعه غدیرخم دانسته اند،(2) ________________________________________
ـــــــــــــــــــــ
1 . تاریخ قرآن، دکتر رامیار، ص574
2 . بنگرید به: مجمع البیان، ج3، ص344 ; تفسیر نورالثقلین، ج1، صص651 ـ 658 در روایات مختلف و نیز از مفسران اهل سنت بنگرید به: تفسیر فتح القدیر، ج1، ص60 ; تفسیر غرائب القرآن، ج2، ص616
در صورتی که برخی از مفسران اهل سنّت اظهار کرده اند که آیه تبلیغ بنا به پاره ای از مناسبت هاکه خواهد آمد ـ در مدینه یا برخی از غزوات نازل شده است(1).
نشده بلکه دانشمندان اهل سنت نیز نزول آیه تبلیغ را با واقعه غدیرخم مرتبط داشته و آن را در کتاب های خود نقل کرده اند. از جمله نیشابوری در تفسیر غرایب القرآن به عنوان نخستین احتمال از قول ابوسعید خُدری نوشته است: «این آیه در فضیلت علی بن ابیطالب و در روز غدیرخم نازل گردید و پس از آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) دست علی(علیه السلام) را گرفت و فرمود: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه وعاد من عاداه…»(3) از سوی دیگر برخی از مفسران اهل سنت کوشیده اند که رابطه نزول آیه تبلیغ و حادثه غدیرخم را مورد انکار قرار دهند. این مفسران درباره شأن نزول آیه تبلیغ مطالبی ذکر کرده اند که ابداً قابل توجه و اعتنا نمی باشد. فخر رازی در مقام نقل پاره ای از
ـــــــــــــــــــــ
1 . بنگرید به تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص52
2 . الغدیر، ج2، صص88 ـ 114 که با استفاده از 30 مأخذ این مطلب را تحقیق کرده است.
3 . تفسیر غرایب القرآن، ج2، ص616
این احتمالات نوشته است:
– برخی گفته اند که آیه تبلیغ درباره ابلاغ حکم رجم و قصاص نازل گردید (آن هم با توجه به تحریف هایی که در این دو حکم واقع شده بود).
– برخی بر این باورند که آیه تبلیغ ناظر به عیبجویی ها و طعن های یهودیان نازل گردید.
– برخی نزول آیه تبلیغ را مرتبط به اعلام حکم تخییر از سوی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به زنان خود دانسته اند(1).
– برخی گفته اند که نزول آیه در ارتباط با ابلاغ حکم جهاد است که مورد کراهت منافقان بوده است(2).
در نقد اظهارات یاد شده باید گفت: هیچ یک از مطالب و یا احکام مذکور در این احتمالات، به گونه ای نیست که اولا: ابلاغ نکردن آن عدم ابلاغ رسالت الهی تلقی شود; و ثانیاً: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در بیان اعلام آن ترس و واهمه ای به خود راه دهد و نیاز به وعده (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، داشته باشد.
ـــــــــــــــــــــ
1 . مقصود از حکم تخییر آیات 28 به بعد از سوره احزاب است که در آن رسول خدا(صلی الله علیه وآله) همسران خود را بین طلاق و بهره برداری از زندگانی دنیا و نیز اختیار خدا و رسول و پیشه سازی قناعت مخیّر ساخت.
2 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص49 ; تفسیر معالم التنزیل، ج2، ص52
و گذشته از این به طوری که علامه امینی تذکّر داده است هیچ یک از احتمالات یاد شده مبتنی بر حدیث وروایت صحیحی نبوده و فراتر از حدس و گمان نمی باشد(1).
احتمال نزول آیه تبلیغ در روز عرفه نیز احتمال قابل قبولی نیست. زیرا خطبه رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در روز عرفه در اکثر کتاب های حدیثی و تاریخی ضبط شده است(2). در این خطبه رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) مردم را مورد خطاب قرار داده و درباره مسائل اجتماعی و اخلاقی امور سودمندی را به مسلمانان تذکر داده است.این خطبه به نوعی جهان بینی اسلامی را در حوزه روابط اجتماعی در اسلام، رعایت حقوق مسلمانان نسبت به یکدیگر، حفظ تقوا و حدود الهی، رعایت حقوق و شخصیت زنان و مطالبی از این قبیل به دست می دهد. روشن است که تذکر این مطلب تا آن زمان امری بی سابقه نبوده است که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از اعلام آن واهمه نماید و نیاز به وعده الهی در مصونیّت از شرّ مخالفان داشته باشد. ضمناً چنان که می دانیم پس از آن که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به مفاد آیه تبلیغ عمل نمود، آیه اکمال دین یعنی: (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ…). نازل شد که مطابق تحقیقات به عمل آمده این آیه نیز پس از واقعه غدیرخم نازل گردیده است(3).
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، صص109 ـ 113
2 . از جمله بنگرید به، اصول کافی، ج1، ص403 ; سنن ترمذی، ج5، ص34 ; سنن دارمی، ج1، ص74 و سیره ابن هشام، ج 4، ص250
3 . الغدیر، ج2، صص115 ـ 137
4 ـ بررسی چند مسأله پیرامون آیه تبلیغ
الف ـ رابطه آیه تبلیغ با آیات قبل و بعد آن چیست؟
اکثر آیات سوره مائده درباره اهل کتاب نازل شده و آیه تبلیغ هم در بین این آیات قرار دارد. بر این اساس برخی از مفسران اهل سنّت معتقدند که مفاد آیه تبلیغ نیز درباره اهل کتاب است; زیرا در غیر این صورت آیه تبلیغ از نظر مفهوم از آیات قبل و بعد از خود منقطع خواهد شد و چنین چیزی زیبنده قرآن نمی باشد.
اما به عقیده بسیاری از محقّقان آیه تبلیغ در عین آن که درباره حادثه غدیرخم نازل شده است، با آیات قبل و بعد از خود نیز هماهنگ بوده و بدون ارتباط نمی باشد. به عنوان وجه تناسب و ارتباط می توان گفت که:
خداوند متعال در آیه 51 از سوره مائده به مؤمنان تأکید کرده است که از ولایت یهود و نصارا احتراز کنند و به دنبال آن در آیات 52 و 53 از کسانی که تمایل به پذیرش ولایت آنان پیدا کرده اند، به شدت انتقاد فرموده است.
در آیه 55 این سوره آیه معروف ولایت ذکر شده است که در آن بر ولایت خدا و رسول او و نیز مؤمنانی که نماز به پا می دارند و زکات پرداخت می کنند ـ در حالی که در رکوع به سر می برند ـ تأکید شده است.
در آیه 57 این سوره قرآن مجدداً به مؤمنان تکلیف می کند که از پذیرش ولایت مسخره کنندگان در دین ـ اعمّ از اهل کتاب و کافران ـ خودداری کنند و با چنین فضا و زمینه ای آیات سوره مائده ادامه پیدا می کند تا آن که خداوند در آیه 67 این سوره خطاب به رسول اکرم(صلی الله علیه وآله)می فرماید:
(یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ…).
و از آنجا که در آیات قبل به نوعی سخن از ولایت به میان آمده است، مفاد آیه تبلیغ نیز ـ چنان که به تفصیل گذشت ـ چیزی جز اعلام عمومی ولایت و رهبری علی(علیه السلام) نمی باشد.
اما در آیه 68 سوره مائده ـ یعنی یک آیه بعد از آیه تبلیغ ـ بار دیگر خطاب متوجه اهل کتاب شده و نسبت به آنان آمده است: «ای اهل کتاب، شما بر هیچ چیزی نیستید (آیین صحیحی ندارید) مگر آن که تورات و انجیل و آنچه را از سوی پروردگارتان بر شما نازل شده، به پا دارید و…». به عقیده ما عمل به این آیه شریفه توسط اهل کتاب جز اعتراف به حقّانیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و ولایت علی(علیه السلام) نتیجه ای در بر ندارد. زیرا مطابق آیات قرآن، نشانه های پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) در تورات و انجیل مذکور بوده و اهل کتاب نیز به این حقیقت واقف بوده اند، لکن آنان از باب حسادت و عناد به کتمان حقایق اقدام می نمودند(1) و در واقع به نوعی خواهان ادامه سلطه و ولایت خود بودند.
با توجه به این تحلیل، چنان که برخی از مفسران نوشته اند: «مفاد آیه تبلیغ دستوری است که از سوی خدا به پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای اعلام استقلال مسلمانان از یهود و انتقال ولایت و خلافت از آنان به مسلمانان نازل شده و تأکید بر این که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) این مطالب را صریحاً به مردم ابلاغ کند و هراسی از دشمنان به دل راه ندهد که خداوند او را محافظت خواهد کرد. در این صورت مراد از «النّاس» (مردمی که بیم زیان رساندن از سوی آنان می رود) اعمّ از یهودیان و کافران و مسلمان نماهای منافق است; چرا که آن ها فکر می کردند چون پیامبر پسر و جانشینی ندارد، با مرگ او همه چیز تمام می شود و آن ها بار دیگر سلطه خود را پس از مرگ رسول خدا(صلی الله علیه وآله) باز خواهند یافت و بدیهی است که آیات پیشین مبنی بر کنار گذاردن ولایت یهود و نصارا و تمسک به ولایت خدا و پیامبر و پس از پیامبر به ولایت علی(علیه السلام) دشمنان را سخت ناراحت سازد و در صدد توطئه برآیند;
ـــــــــــــــــــــ
1 . بنگرید به سوره اعراف آیه 157 با فراز: (یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَاْلإِنْجِیلِ) و سوره بقره آیه 146 که می فرماید: (الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ یَعْرِفُونَهُ کَما یَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ وَ…).
چون این ابلاغ در واقع به منزله سلب ولایت و خلافت زمین از یهود و نصارا و انتقال آن به مسلمانان و ادامه آن بعد از پیامبر اکرم است»(1).
همچنین می توان آیه تبلیغ را زمینه و عاملی جهت مقایسه وضعیت احتمالی مسلمانان در آینده و سرنوشتی که یهودیان و نصرانیان بدان دچار شده، در نظر گرفت و از آن این پیام را دریافت نمود که: «ای رسول ما! امت اسلامی نیز مانند یهود و نصارا نیازمند آن هستند که بعد از تو مولا و رهبری داشته باشند تا از رهنمود او بهرهور گردند. اگر امت اسلامی بعد از تو بی مولا و رهبر بمانند به سرنوشتی بدتر و شوم تر از سرنوشت یهود و نصارا دچار خواهند گشت. از این رو مفاد آیتی را که از سوی پروردگارت بر تو نازل شد و اولین مولای مؤمنین را که بعد از تو باید بر مسند بنشیند و با ذکر یک نشانی به حضورت معرفی کرد، به مردم ابلاغ کن و آن کسی را که در حال رکوع انفاق می کرد: (الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَهُمْ راکِعُونَ)(2) به مردم بشناسان»(3).
بدین ترتیب: «روابط و همگونی آیات نشان می دهد که آیه تبلیغ در عین ارتباط کامل با قوم یهود، بر مهم ترین چیزی که بر پیغمبر(صلی الله علیه وآله) نازل شده و نیز پیغمبر(صلی الله علیه وآله) مأمور به ابلاغ آن است یعنی اعلام پایان خلافت و ولایت یهود و آغاز ولایت خدا، رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) ، دلالت می کند».
ـــــــــــــــــــــ
1 . تفسیر کاشف، ج3، ص152
2 . مائده: 55
3 . معانی القرآن، ج1، ص118 و نیز بنگرید به پژوهشی در نظم قرآن، ص109
ب ـ چرا پیامبر(صلی الله علیه وآله) از اعلام ولایت علی(علیه السلام) واهمه داشت؟
با وجود تأکیدهای مکرّر رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بر افضلیت علی(علیه السلام) در بین صحابه، به دلایل زیر مخالفت هایی با رهبری علی(علیه السلام) وجود داشته است:
1 ـ علی(علیه السلام) در بین اصحاب پیامبر(صلی الله علیه وآله) دارای فضایل و مناقبی است که احدی در آن ها با آن حضرت شریک نمی باشد. علی(علیه السلام) خود در سخنی شمار این فضایل را هفتاد مورد اعلام فرموده است(2). از جمله این فضایل نزول آیات و سوره هایی از قرآن در شأن آن حضرت است که به عنوان نمونه می توان به آیات لیلة المبیت، ولایت، مباهله، تطهیر، سوره دهر و… اشاره کرد.
خلق حماسه های بزرگ در جنگ های بدر، احد، احزاب، فتح مکه و انجام مأموریت های مهم مانند ابلاغ آیات ابتدای سوره توبه در جمع مشرکان، مأموریت یمن،
ماندن در مدینه در جریان جنگ تبوک، شرکت در جریان مباهله، گوشه های دیگر از این فضایل اختصاصی را نشان
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . تفسیر کاشف، ج3، ص158
2 . البیان، ج2، ص151، به نقل از معانی الاخبار صدوق.
می دهد. در گفتوگوی سعدبن ابیوقاص با معاویه، که مسلم در صحیح خود آن را نقل کرده است، آمده است که علی(علیه السلام) دارای سه فضیلت اختصاصی بوده است که سعد حاضر نبود یکی از این فضایل را (در صورتی که دارا بود) با شتران سرخ مو عوض کند. این فضایل از نظر سعدبن ابیوقاص، نقش آفرینی علی(علیه السلام) در جنگ خیبر، شرکت علی(علیه السلام) در جریان مباهله و صدور حدیث منزلت درباره او بود(1).
بدیهی است که ظهور چنین فضایلی در شخصیت علی(علیه السلام) زمینه ساز حسادت ها و رقابت های فراوان در مقابل علی(علیه السلام) می گردید و در شرایطی به بدگویی هایی درباره آن حضرت نیز می انجامید. با چنین زمینه ای طرح رهبری علی(علیه السلام) بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه وآله) چه واکنشی می توانست داشته باشد؟
2 ـ چنان که می دانیم علی(علیه السلام) در جنگ های اسلام (از جمله: بدر، احد، احزاب، حنین و…) بسیاری از پهلوانان قریش و سران شرک و کفر را به خاک افکند; کسانی که بعدها بستگانشان ـ پس از فتح مکه ـ به اسلام گرویدند. این موضوع چیزی نبود که خاطره آن به سرعت از اذهان زدوده شود; آنهم در بین اعراب که مهم ترین عامل
ـــــــــــــــــــــ
1 . صحیح مسلم، ج4، ص1871
وحدتشان پیوندهای خونی و اتحادهای قومی و قبیلگی بود. از این رو حتی پس از برچیده شدن بت پرستی و مسلمان شدن بزرگان قریش از جمله ابوسفیان، کینه توزی قریش و به خصوص بنی امیه نسبت به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و علی(علیه السلام) از بین نرفت و آنان گر چه به ظاهر اسلام را پذیرفته بودند، اما همواره مترصّد تصفیه حساب با رسول خدا(صلی الله علیه وآله) و خاندان او بودند. حادثه رحلت رسول خدا(صلی الله علیه وآله) نیز نشان داد که قریش مهم ترین نقش را در تحولات جامعه اسلامی ایفا کرده و نه تنها اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله)، که انصار مدینه را نیز از بسیاری از حقوقشان محروم نمود. در این شرایط رهبری علی(علیه السلام) که ادامه دهنده راه پیامبر(صلی الله علیه وآله) بود، برای قریش امری ناگوار به شمار می آمد و پیامبر(صلی الله علیه وآله) نگران مخالفت علنی آنان و به طور کلی کارشکنی منافقان در معرفی علی(علیه السلام) به عنوان جانشین خود بود.
3 ـ علی(علیه السلام) در همان زمانِ پیامبر(صلی الله علیه وآله) به عنوان شخصیتی مؤمن و سازش ناپذیر ظاهر گردید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درباره او دعا فرمود که:
«اللهم ادر الحقّ معه حیث دار»(1).
«خدایا حق را همواره با او قرار بده».
ـــــــــــــــــــــ
1 . سنن ترمذی، ج5، ص522
با توجه به این مطلب علی(علیه السلام) تجسّم ایمان و محور حق و حقیقت بود و در راه رضای خدا و کسب خشنودی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از هیچ کوششی دریغ نمی کرد. روشن است که چنین شخصیتی برای بسیاری از بیمار دلان و نفاق پیشگان قابل تحمل نبود. به تدریج وجود مبارک علی(علیه السلام) به عنوان میزان و معیاری جهت تمایز مؤمنان از منافقان درآمد. چنان که ابوسعید خُدری می گوید: «ما جماعت انصار منافقان را از میزان بغضی که به علی داشتند می شناختیم»(1).
با توجه به چنین شخصیتی از علی(علیه السلام) ، پیامبر(صلی الله علیه وآله)می دانست که معرفی آن حضرت به عنوان جانشین خود خالی از دشواری نخواهد بود. ضمناً از سخنان برخی از مخالفان و رقیبان علی(علیه السلام) بر می آید که آنان جوانی علی(علیه السلام) را بهانه ای برای دور کردن آن حضرت از صحنه امامت عنوان کردند(2).
ناگفته نماند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله) به جهت تحکیم ارزش های اسلامی و از بین بردن فرهنگی که زاییده نظام جاهلیت بود، عملا جوانان لایق را به مناصب حسّاس می گمارد که البته در بسیاری از مواقع نسبت به انتصابات رسول گرامی(صلی الله علیه وآله)واکنش های مخالف به عمل می آمد. به عنوان مثال رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در آخرین روزهای حیات خود به مسلمانان دستور داد تا در رکاب اُسامة بن زید بسیج شوند و به سمت تبوک حرکت کنند،
ـــــــــــــــــــــ
1 . سنن ترمذی، ج5، ص593
2 . بنگرید به: الغدیر، ج2، صص370 و 371، به نقل از شرح ابن ابی الحدید. اما عده زیادی از مردم از این دستور تخلف کردند و جوانی اسامة بن زید را بهانه خود ساختند. رسول خدا(صلی الله علیه وآله)متخلفان را مورد لعنت قرار داد و با همان حال بیماری به مسجد آمده و پس از حمد و ثنای خدا چنین فرمود:
«هان ای مردم! من از تأخیر حرکت سپاه ناراحتم. گویا فرماندهی اسامه بر گروهی از شما گران آمده و زبان به انتقاد گشوده اید، ولی اعتراض و سرپیچی شما تازگی ندارد. شما قبلاً از فرماندهی پدر او «زید» هم انتقاد می کردید. به خدا سوگند هم پدر او شایسته این منصب بود و هم فرزندش برای این مقام لایق و شایسته است»(1).
در جریان جنگ تبوک نیز رسول خدا(صلی الله علیه وآله) علی(علیه السلام) را به جای خود در مدینه قرار داد و خود با سپاهیان عازم تبوک گردید. منافقان که حضور علی(علیه السلام) را در شهر مانع اجرای نقشه های خود می دانستند، زبان به انتقاد گشودند و شایع نمودند که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)علی(علیه السلام) را در ردیف زنان و کودکان قرار داده و به این جهت از همراه ساختن آن حضرت با خود صرف نظر کرده است. هنگامی که علی(علیه السلام)گزارش این شایعه پراکنی را به گوش رسول خدا(صلی الله علیه وآله) رساند،
ـــــــــــــــــــــ
1 . به نقل از فرازهایی از تاریخ پیامبر اسلام، ص522
آن حضرت ضمن دلداری علی(علیه السلام) او را مجدداً به مدینه بازگرداند و خطاب به او فرمود:
«انت منّی بمنزلة هارون من موسی الا انّه لا نبیّ بعدی»(1).
«تو نسبت به من همانند هارون نسبت به حضرت موسی(علیه السلام) هستی; با این تفاوت که پیامبری بعد از من نخواهد بود.»
طبیعی است که وقتی در حیات رسول خدا(صلی الله علیه وآله)چنین مواضعی نسبت به انتصاب های پیامبر(صلی الله علیه وآله) و به خصوص جانشینی علی(علیه السلام) وجود داشته باشد، میزان مخالفت ها در تعیین علی(علیه السلام) به عنوان جانشین دائمی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بیشتر خواهد بود. و این همان حقیقتی است که موجب نگرانی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) بود و آن حضرت را در ابلاغ پیام الهی به صورت علنی دچار تردید می ساخت تا آن که خداوند با وعده: (وَاللهُ یَعْصِمُکَ مِنْ النَّاسِ)، به آن حضرت تکلیف نمود که در ادای رسالت الهی خود تعلّل نکند که در غیر این صورت رسالت او ناقص خواهد بود.
ج ـ در حدیث غدیر «مولی» به چه معنی است؟
یکی از مسائلی که از دیر باز بین شیعه و سنّی مطرح بوده است، بحث در مفهوم «مولی» است. به عقیده شیعه کلمه مولی در عبارت: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه»
معنایی جز اولی به تصرّف و رهبر ندارد; در حالی که مفسران اهل سنت کلمه «مولی» را به معنای ناصر و یاور دانسته اند.
ـــــــــــــــــــــ
1 . صحیح مسلم، ج4، ص1871
صاحب تفسیر المنار در این زمینه می نویسد: «به عقیده اهل سنت حدیث غدیرخم بر ولایت سلطه که عبارت از امامت یا خلافت است، دلالتی ندارد. زیرا این لفظ به این معنا در قرآن وارد نشده است. بلکه مراد از ولایت در این حدیث ولایت نصرت و مودت است که خداوند با تعبیر: (بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض)(1) آن را درباره مؤمنان و کافران به کار برده است. بنابراین معنی حدیث چنین خواهد بود که: هر کس من دوست و ناصر او باشم، علی(علیه السلام) هم دوست و ناصر اوست. یا: هر کس که مرا دوست دارد و یاری می رساند، علی(علیه السلام) را هم دوست بدارد و یاری کند»(2).
در نقد این نظریه باید گفت: کلمه مولی در زبان عرب به معانی گوناگونی استعمال شده است که از جمله می توان به معانی دوست، یاور، سید، مالک، صاحب پیمان و سرپرست و اولی به تصرف اشاره کرد. و در مواردی که یک کلمه در معانی مختلفی استعمال می شود، مطابق عرف حاکم در ادبیات، قرائن داخلی و خارجی کلام و سخن، تعیین کننده معنای واقعی آن کلمه خواهد بود.
ـــــــــــــــــــــ
1 . مائده: 51
2 . تفسیر المنار، ج6، ص465
و با توجه به قرائنی که در حدیث غدیر وجود دارد، کلمه مولی به معنایی جز سرپرست و رهبر نباید تفسیر شود. تعداد این قرائن بسیار زیاد است و مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر تا بیست قرینه از قرائن مختلف را بر شمرده است(1). در اینجا به مهمترین این قرائن اشاره می گردد:
1 ـ برخلاف نظر صاحب المنار نه تنها کلمه مولی از نظر لغوی به معنای اولی استعمال شده، بلکه در قرآن کریم نیز این کلمه در معنای «اولی» به کار رفته است. شاهد این مطلب آیه 15 از سوره حدید است که می فرماید:
(فَالْیَوْمَ لاَ یُؤْخَذُ مِنْکُمْ فِدْیَةٌ وَلاَ مِنْ الَّذِینَ کَفَرُوا مَأْوَاکُمْ النَّارُ هِیَ مَوْلاَکُمْ وَبِئْسَ الْمَصِیرُ).
«امروز از شما (منافقان) و نه از کافران، فدیه ای پذیرفته نمی شود. جایگاه شما آتش است و آتش اولی و سزاوارتر است به شما. و چه بد سرانجامی است.»
چنان که ملاحظه می شود لفظ مولی در این آیه نمی تواند به معنای دوست و یاور باشد بلکه به معنی اولی و سزاوارتر است و عده بسیاری از مفسران در این آیه کلمه مولی را به همین معنا دانسته اند(2).
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، صص339 ـ 364 تحت عنوان: قرائن معنیّة.
2 . بنگریدبه: الغدیر، ج2، ص297 ـ 301 با عنوان مفعل به معنای افعل.
2 ـ مسأله دوستی علی(علیه السلام) با مؤمنان و بالعکس مودّت مؤمنان با علی(علیه السلام)، مطلبی نبود که نیاز به تأکید و بیان داشته باشد. قرآن کریم می فرماید:
(وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْض…).
«مردان و زنان با ایمان برخی نسبت به دیگری ولی و یاور یکدیگرند.»
و بالاتر از آن تصریح می کند که:
(إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ…);
«مؤمنان در حکم برادران یکدیگرند.»
با توجه به این حقایق، چه معنا دارد که رسول خدا(صلی الله علیه وآله)کاروان عظیم همراهان خود را در بیابانی گرم و سوزان نگه دارد و تنها پیام دوستی با علی(علیه السلام) را ابلاغ فرماید؟!
3 ـ رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) قبل از معرفی علی(علیه السلام) به عنوان مولای مؤمنان، ابتدا مردم را مورد خطاب قرار داد که:
«الست اولی بکم من انفسکم؟».
«آیا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نیستم؟»
و بعد از آن که مردم اقرار کردند که پیامبر از آنان به خودشان سزاوارتر است حضرت فرمود:
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . توبه : 71
(2)2 . حجرات : 10
«من کنت مولاه فهذا علی مولاه».
به گفته علامه امینی اکثر قریب به اتفاق دانشمندانی که حدیث غدیر را روایت کرده اند، حدیث را با همین مقدمه ـ یعنی: الست اولی بکم من انفسکم ـ ذکر کرده اند(1).
با توجه به این جمله رسول خدا(صلی الله علیه وآله) «مولی» معنایی جز اولی به تصرف نخواهد داشت. زیرا سخن رسول خدا(صلی الله علیه وآله)ناظر به اختیاراتی است که مطابق آیه: (…النَّبِیُّ أَوْلَی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ…);(2) خداوند برای رسول خود معین کرده است.
4 ـ تبریک هایی که مردم در این واقعه تاریخی به علی(علیه السلام)گفتند، مخصوصاً تبریک های عمر و ابوبکر، نشان می دهد که مسأله غدیر چیزی جز مسأله نصب علی(علیه السلام) به خلافت نبوده است. زیرا اعلام دوستی با علی(علیه السلام) مطلبی نیست که در خور تبریک عمومی مسلمانان باشد. به طوری که از روایات تاریخی بر می آید، عمر علی(علیه السلام) را ملاقات کرد و به او گفت:
«هنیئاً یابن ابی طالب! اصبحت مولای و مولی کل مؤمن و مؤمنة»(3).
«گوارا باد بر تو ای فرزند ابوطالب! تو مولای من و
ـــــــــــــــــــــ
1 . الغدیر، ج2، ص340، با نقل از 641 نفر از بزرگان اهل سنت.
2 . احزاب / 6.
3 . تفسیر مفاتیح الغیب، ج12، ص50
مولای هر مرد و زن باایمان گشتی.»
و نظیر این جمله از ابوبکر هم نقل شده است.
5 ـ اشعاری که در این باره سروده شده است گواه دیگری است که نشان می دهد سرایندگان این اشعار از کلمه مولی دریافتی غیر از امامت و رهبری نداشته اند. مثلا در اشعار حسّان بن ثابت آمده است که:
فقال له قم یا علیّ فانّنی رضیتک من بعدی إماماً و هادیاً
یعنی: پیامبر(صلی الله علیه وآله) به علی(علیه السلام) فرمود: برخیز، زیرا من تو را بعد از خودم امام و هادی انتخاب کرده ام.
علاوه بر اشعار، روایاتی نیز از برخی از صحابه نقل شده است که بر این مطلب تأکید می کند که بعد از نزول آیه تبلیغ و حادثه غدیرخم، علی(علیه السلام) به عنوان مولی و رهبر مؤمنان شناخته گردید. سیوطی از ابن مسعود روایت می کند که او گفته است: «ما در زمان پیامبر(صلی الله علیه وآله)آیه تبلیغ را به این صورت می خواندیم: (یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ…)ـ انّ علیّاً مولی المؤمنین ـ (وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ)(2) که البته مقصود ابن مسعود از «انّ علیّاً مولی المؤمنین» توضیح (ما أُنْزِلَ إِلَیْک) می باشد نه آن که قسمتی از آیه حذف شده باشد.
ـــــــــــــــــــــ
(1)1 . اعلام الوری، ج1، ص263
2 . به نقل از القرآن الکریم و روایات المدرستین، ج2، ص191 و نیز تفسیر فتح القدیر شوکانی، ج1، ص60
6 ـ پس از جریان غدیرخم آیه (الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ…). نازل گردید و این مطلب خود قرینه دیگری است که لفظ مولی در حدیث غدیر معنایی جز رهبری و سرپرستی ندارد. چه، کمال دین در گرو مشخص شدن وضعیت رهبری جامعه پس از رحلت پیامبر خاتم(صلی الله علیه وآله) است و اعلام دوستی با علی(علیه السلام) با تمام ارزشی که دارد، ارتباطی با کامل شدن دین خدا از هر جهت ندارد. از این رو پیامبر اسلام در پی نزول آیه اکمال دین فرمود:
«الله اکبر! الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة و رضا الرّب برسالتی و الولایة لعلی من بعدی»(1). و در این جمله ولایت علی(علیه السلام) در طول رسالت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله)طرح شده که خود تأکیدی بر مفهوم رهبری برای واژه ولایت می نماید.
ـــــــــــــــــــــ
1 . اعلام الوری، ج1، ص263 ; تفسیر مجمع البیان، ج3، ص264
منابع و مآخذ
1 ـ قرآن مجید
2 ـ الارشاد، محمد بن محمد بن نعمان (شیخ مفید)
3 ـ اعلام الوری، فضل بن حسن طبرسی
4 ـ البیان فی تفسیرالقرآن، آیة الله ابوالقاسم خویی
5 ـ بررسی شخصیت اهل بیت در قرآن، ولی الله نقی پورفر
6 ـ پیام قرآن (تفسیر نمونه موضوعی)، ناصر مکارم و جمعی از نویسندگان
7 ـ پژوهشی در نظم قرآن، عبدالهادی فقهی زاده
8 ـ تاریخ قرآن، دکتر محمود رامیار
9 ـ تفسیر عیاشی، محمد بن مسعود عیاشی
10 ـ تفسیر تبیان، محمد بن حسن طوسی
11 ـ تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی
12 ـ تفسیر معالم التنزیل، حسین بن مسعود فرّاء بغوی
13 ـ تفسیر الجواهر الحسان، عبدالرحمن ثعالبی
14 ـ تفسیر غرائب القرآن، نظام الدین نیشابوری
15 ـ تفسیر مفاتیح الغیب، فخر رازی
16 ـ تفسیر القرآن العظیم، ابن کثیر دمشقی
17 ـ تفسیر البحر المحیط، ابوحیان توحیدی
18 ـ تفسیر نورالثقلین، عبد علی حویزی
19 ـ تفسیر فتح القدیر، محمد علی شوکانی
20 ـ تفسیر المیزان، علامه سید محمد حسین طباطبائی
21 ـ تفسیر المنار، شیخ محمد عبده ـ سید محمد رشید رضا
22 ـ تفسیر الکاشف، دکتر سید محمدباقر حجتی ـ عبدالکریم، بی آزار شیرازی
23 ـ سیرة المصطفی، هاشم معروف حسنی
24 ـ سیره ابن هشام (السیرة النبویه)، محمد بن هشام
25 ـ سنن ترمذی، محمدبن عیسی ترمذی
26 ـ سنن دارمی، عبدالله بن عبدالرحمن
27 ـ صحیح مسلم، محمد بن مسلم بن حجاج
28 ـ الغدیر فی الکتاب و…، عبدالحسین امینی
29 ـ فرازهایی از تاریخ اسلام، جعفر سبحانی
30 ـ القرآن الکریم و روایات المدرستین، سید مرتضی عسکری
31 ـ الکافی (اصول)، محمدبن یعقوب کلینی
32 ـ معانی القرآن، محمدباقربهبودی
خود را بیازمایید
1 ـ رابطه آیه تبلیغ و غدیر را شرح دهید.
2 ـ آیه اکمال را با ترجمه فارسی آن بنویسید.
3 ـ زمان نزول آیه اکمال را بیان کرده، پیام آن را شرح دهید.
4 ـ در حدیث غدیر چه موضوعاتی مطرح شده است، فهرستوار بیان فرمایید.
5 ـ کلمه «مولی» در خطبه غدیر ـ با توجه به معانی متعدد آن در زبان عرب ـ را تحلیل فرمایید.