نامه پیامبر(ص) به خانواده سلمان فارسی
۱۳۹۲/۰۳/۲۷
–
۵۴۹ بازدید
در مورد نامه ای که پیامبر (ص) به برادر سلمان و خاندان وی در کازرون نوشته و سرگذشت آن نامه توضیح دهید.
بر اساس گزارشهای موجود در منابع تاریخی، سلمان، قوم و خویشان و برادر سلمان در «کازرون » زندگی می کرده اند. بر این اساس، به درخواست سلمان، رسول خدا (ص) از مدینه عهدنامه ای را به منظور دعوت و مصونیت، به برادر و قوم و قبیله سلمان، در «کازرون » ، بدین شرح مرقوم می دارد:
بسم الله الرحمن الرحیم.
این نامه ای است، از محمد بن عبدالله، رسول خدا (ص) که به تقاضای سلمان فارسی، به منظور نصیحت و هدایت برادر او «مهیار بن فروخ بن مهیار» و قوم وخویشان او، ونسلی که بعداز وی به وجود می آیند، وبه اسلام می گرایند، مکتوب می گردد.
با سپاسگزاری از شما، خداوند متعال به من دستور داده که بگویم: لا اله الا الله، وحده لا شریک له، من این سخن را می گویم و مردم را بدین پیام می خوانم، حکم وکار همه جهان هم در اختیار خداست، او انسانها را می آفریند و می میراند، و نیزخداوند انسانها را زنده می کند و بازگشت همگان به محضر اوست.
هرکاری زوال پذیر است و هر چه پدید می آید فانی خواهد شد، و هر کسی هم مزه مرگ را می چشد. هر کس به خدا و رسول او ایمان آورد، در آخرت پاداش رستگاران را خواهد داشت، هر کس هم در آیین خویش باقی بماند، با او کاری نخواهیم داشت، زیرا اکراه و اجباری در پذیرش دین نیست [1]
این نامه برای خاندان «سلمان » است، آنان در پناه خدا و من هستند و در هرسرزمینی زندگی می کنند، خواه بیابانهای صاف و هموار باشد، یا کوهستانها وچراگاهها و چشمه سارها، جان و مال آنها محفوظ است، نباید به آنها ستم شود، وبرای آنها تنگنا و سختی به وجود آید.
هر کس این نامه مرا از مرد و زن مؤمن می خواند، وظیفه دارد، خاندان سلمان راحفظ و احترام کند، و هیچگونه اذیت و ناراحتی برای آنان فراهم نیاورد، زیرا من آنان را از چیدن موی جلو سر (که مربوط به کافران اسیر است) ، جزیه (مالیاتی که مسلمانان از کافران و اهل ذمه می گرفتند) ، پرداخت خمس، ده یک دارایی، و سایرتکالیف مالی و اعمال سخت معاف داشته ام.
اهل ایمان توجه داشته باشند، اگر خاندان سلمان چیزی از آنها درخواست کنند، حاجت آنان را برآورند، اگر پناه جویند، آنان را پناه دهند، اگر گرفتاری داشتند، گرفتاری آنان را برطرف کنند، و اگر از جانب آنها بدی دیدند، آنان را مورد عفو وگذشت قرار دهند، و اگر کسی به آنان آزار رساند، از آنان دفاع نمایند.
هم چنین، برعهده اهل ایمان است که، هر سال در ماه رجب صد لباس نو، و در عیدقربان صد لباس نو، به خاندان سلمان عطا نمایند، زیرا سلمان استحقاق این خدمت رادارد، چون بر بسیاری از اهل ایمان برتری دارد، و در «وحی آسمانی » هم به من نازل شده: بهشت به سلمان مشتاق تر است، تا سلمان به بهشت.
آری، سلمان مورد وثوق من است، و امین و با تقوی و پاک و خیرخواه نسبت به رسول خدا (ص) و اهل ایمان می باشد. سلمان از خاندان ماست. خلاصه، در مورد انجام این وصیت که من دستور داده ام با خاندان سلمان و نسل آنان خوشرفتاری شود، کسی مخالفتی نکند، خواه آنان مسلمان شوند، یا کسی از آنان بر آیین خویش باقی بماند!
هر کس با این وصیت مخالفت کند، با سفارش خدا و رسول (ص) مخالفت ورزیده و مورد نفرین خداوند خواهد بود، هر کس هم به آنان احترام کند، به من احترام کرده و پاداش الهی خواهد داشت، هر کس هم آنان را بیازارد، مرا اذیت کرده وروز قیامت، من دشمن او خواهم بود، و سزای او دوزخ است و من هم از او بیزارم، والسلام علیکم. [2]
این نامه را، علی بن ابی طالب (ع) به دستور پیغمبر (ص) ، در ماه رجب سال نهم هجرت مکتوب داشت، و شاهدان هم، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، مقداد وجمع دیگری از اهل ایمان بودند. [3] [1] . سوره بقره، آیه 256.21.
[2] . نفس الرحمن، ص 181؛ مکاتیب الرسول، ص 376 – 378؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 97؛ تاریخ گزیده، ج 1، ص 230؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 262
[3] . ذکر اخبار اصبهان، 1/ 52- 53؛ الدرجات الرفیعه، 206- 207؛ طبقات المحدّثین باصبهان، 1/ 231- 234؛ بحارالانوار، ج 22، ص 369.
بسم الله الرحمن الرحیم.
این نامه ای است، از محمد بن عبدالله، رسول خدا (ص) که به تقاضای سلمان فارسی، به منظور نصیحت و هدایت برادر او «مهیار بن فروخ بن مهیار» و قوم وخویشان او، ونسلی که بعداز وی به وجود می آیند، وبه اسلام می گرایند، مکتوب می گردد.
با سپاسگزاری از شما، خداوند متعال به من دستور داده که بگویم: لا اله الا الله، وحده لا شریک له، من این سخن را می گویم و مردم را بدین پیام می خوانم، حکم وکار همه جهان هم در اختیار خداست، او انسانها را می آفریند و می میراند، و نیزخداوند انسانها را زنده می کند و بازگشت همگان به محضر اوست.
هرکاری زوال پذیر است و هر چه پدید می آید فانی خواهد شد، و هر کسی هم مزه مرگ را می چشد. هر کس به خدا و رسول او ایمان آورد، در آخرت پاداش رستگاران را خواهد داشت، هر کس هم در آیین خویش باقی بماند، با او کاری نخواهیم داشت، زیرا اکراه و اجباری در پذیرش دین نیست [1]
این نامه برای خاندان «سلمان » است، آنان در پناه خدا و من هستند و در هرسرزمینی زندگی می کنند، خواه بیابانهای صاف و هموار باشد، یا کوهستانها وچراگاهها و چشمه سارها، جان و مال آنها محفوظ است، نباید به آنها ستم شود، وبرای آنها تنگنا و سختی به وجود آید.
هر کس این نامه مرا از مرد و زن مؤمن می خواند، وظیفه دارد، خاندان سلمان راحفظ و احترام کند، و هیچگونه اذیت و ناراحتی برای آنان فراهم نیاورد، زیرا من آنان را از چیدن موی جلو سر (که مربوط به کافران اسیر است) ، جزیه (مالیاتی که مسلمانان از کافران و اهل ذمه می گرفتند) ، پرداخت خمس، ده یک دارایی، و سایرتکالیف مالی و اعمال سخت معاف داشته ام.
اهل ایمان توجه داشته باشند، اگر خاندان سلمان چیزی از آنها درخواست کنند، حاجت آنان را برآورند، اگر پناه جویند، آنان را پناه دهند، اگر گرفتاری داشتند، گرفتاری آنان را برطرف کنند، و اگر از جانب آنها بدی دیدند، آنان را مورد عفو وگذشت قرار دهند، و اگر کسی به آنان آزار رساند، از آنان دفاع نمایند.
هم چنین، برعهده اهل ایمان است که، هر سال در ماه رجب صد لباس نو، و در عیدقربان صد لباس نو، به خاندان سلمان عطا نمایند، زیرا سلمان استحقاق این خدمت رادارد، چون بر بسیاری از اهل ایمان برتری دارد، و در «وحی آسمانی » هم به من نازل شده: بهشت به سلمان مشتاق تر است، تا سلمان به بهشت.
آری، سلمان مورد وثوق من است، و امین و با تقوی و پاک و خیرخواه نسبت به رسول خدا (ص) و اهل ایمان می باشد. سلمان از خاندان ماست. خلاصه، در مورد انجام این وصیت که من دستور داده ام با خاندان سلمان و نسل آنان خوشرفتاری شود، کسی مخالفتی نکند، خواه آنان مسلمان شوند، یا کسی از آنان بر آیین خویش باقی بماند!
هر کس با این وصیت مخالفت کند، با سفارش خدا و رسول (ص) مخالفت ورزیده و مورد نفرین خداوند خواهد بود، هر کس هم به آنان احترام کند، به من احترام کرده و پاداش الهی خواهد داشت، هر کس هم آنان را بیازارد، مرا اذیت کرده وروز قیامت، من دشمن او خواهم بود، و سزای او دوزخ است و من هم از او بیزارم، والسلام علیکم. [2]
این نامه را، علی بن ابی طالب (ع) به دستور پیغمبر (ص) ، در ماه رجب سال نهم هجرت مکتوب داشت، و شاهدان هم، سلمان، ابوذر، عمار، بلال، مقداد وجمع دیگری از اهل ایمان بودند. [3] [1] . سوره بقره، آیه 256.21.
[2] . نفس الرحمن، ص 181؛ مکاتیب الرسول، ص 376 – 378؛ مناقب ابن شهرآشوب، ج 1، ص 97؛ تاریخ گزیده، ج 1، ص 230؛ مستدرک الوسائل، ج 2، ص 262
[3] . ذکر اخبار اصبهان، 1/ 52- 53؛ الدرجات الرفیعه، 206- 207؛ طبقات المحدّثین باصبهان، 1/ 231- 234؛ بحارالانوار، ج 22، ص 369.