۱۳۹۲/۰۳/۱۹
–
۱۴۸۳ بازدید
ازوقتی شنیدم گناه وسیله س ک مؤمن باعمال خوبش مغرورنشه مواظب خودم نیستم.
پرسشگر محترم اینگونه نیست که تمامی گناهانی که
انسان مرتکب می شود به علت آن است که او دچار غرور نشود ،بلکه فقط در جایی که
انسان دچار عجب شود خداوند او را به گناهی دچار می کند که از این هلاکت رهایی یابد.
در نتیجه سایر گناهان به علت غفلت و دنیا گرایی و… می باشد.
پیامبر(ص) فرمودند:«کسی که راه یابد در او عجب ،هلاک
شود .»
امام صادق (ع)می فرمایند :
«همانا خدا دانست که گناه
بهتر است برای مومن از عجب و اگرنه این بود هیچ گاه مومن را مبتلا به گناهی نمی
کرد . »(اصول کافی جلد 2 ص 313)
امام خمینی (ره) در کتاب چهل
حدیث :
«عجب از گناه شدیدتر است در درگاه حق تعالی و از آن جهت مومن را
مبتلای به گناه میفرماید تا ایمن شود از عجب.»
عجب چیست:
در اصطلاح علم اخلاق، عجب عبارت است از اینکه
انسان بخاطر عملی که انجام داده و یا کمالی که خودش را دارای آن می داند، خود را
بزرگ بشمارد و خود را در داشتن آن کمالات مرهون خداوند نداند. فرقی نمی کند که آن
کمال، حقیقتا کمال باشد یا نه؛ شخص واقعا صاحب آن کمال باشد یا نه؛ آن عمل، عمل
پسندیده ای باشد و یا نه ( زیرا اهل گناه نیز گاهی اوقات به اعمال خود عجب می کنند
) و نیز فرقی نمی کند که عمل، عملی قلبی باشد یا ظاهری. مانند اینکه انسان پس از
انجام اعمالی که بر او واجب است (مانند نماز خواندن، روزه گرفتن، پرداخت خمس و زکات
و …) و یا پس از ترک اموری که بر وی حرام است(مانند نگاه به نامحرم، غیبت دیگران
را کردن و …) و یا پس از انجام مستحبات(مانند خواندن ادعیه و نمازهای مستحبی
و…) به خود مغرور شود و خود را بنده شایسته خدا بداند و یا حتی خود را از خداوند
طلبکار بداند .
از شیخ بهایی «رضوان الله علیه»، چنین نقل شده
است:«شکی نیست که هر کس اعمال شایسته ای مانند روزه و بیدارى شب و … انجام دهد،
در نفس او خوشحالی و سرورى حاصل می شود، پس اگر این خوشحالی براى آن است که خداى
تعالى به او نعمت انجام این اعمال را عطا کرده و با این وجود از زوال نعمت بیمناک
باشد و از خداى تعالى زیاد شدن نعمت را طلب کند، این شادمانی و سرور عجب نیست. و
اگر این خوشحالی از آن جهت است که این اعمال از اوست و اوست که داراى این صفت است،
و اعمالش را بزرگ شمارد و بر آنها اعتماد کند و خود را از حد تقصیر خارج بداند و
به جایى رسد که به واسطه این اعمال بر خداوند منت گذارى کند، پس این سرور عجب است . »
در این زمینه داستانی در کتاب اصول کافی ج 2 ص
314 نقل شده:
موسی (ع) دید شیطانی کلاهی دارد موسی (ع) پرسید
این کلاه چیست؟ شیطان گفت: بوسیله این کلاه دلهای فرزندان آدم را به سوی خود می
کشانم. موسی (ع) پرسید کدام گناه است که چون انسانی مرتکب شود تو بر آن انسان غالب
می گردی؟ شیطان گفت: هر وقت انسانی عجب نماید و اطاعتی را که انجام داده بزرگ
شمارد و گناهی را که انجام داده در نزدش حقیر آید.
خداوند به داوود (ع) وحی فرمود: ای داوود به
گنهکاران نوید ده چرا که من توبه پذیرم و صدیقان را بترسان چرا که آنها را عجب فرا
می گیرد.
امام باقر (ع) نیز می فرماید: «روزی فردی عابد
و فردی فاسق وارد مسجد شدند هنگام خروج فرد فاسق، صدیق شد اما فرد عابد چون به
عبادتی که در مسجد به جا آورده بود به خود بالید فاسق شد. »(بحار الانوار ج2 ص 311)
امام علی (ع) نیز می فرماید: «کار بدی که انسان
را پشیمان کند بهتر از کار خوبی است که تو را مغرور سازد.»
در نتیجه انسان مومن همیشه مراقب اعمال خویش
است و به محاسبه اعمال خود می پردازد و سعی می نماید از گناهان خویش غفلت نورزد و
خدا را در همه جا حاضر و ناظر بر اعمال خویش می بیند و اگر مرتکب گناهی شد سریعا
توبه می نماید .
مطالب بسیار مفیدی در سایت در رابطه با غفلت و محاسبه
ی نفس وجود دارد که توصیه می کنیم سری به آنها بزنید.