۱۳۹۲/۰۳/۰۴
–
۳۱۳۸ بازدید
پرورش انسان وتربیت درقرآن تبیین شده است؟
در اهمیت تربیت در اسلام همین بس که در قرآن مجید از یکی از اهداف عالیه بعثت پیامبران به عنوان تزکیه (تربیت) نام برده شده است. تربیت در اسلام با معانی و تعابیر مختلفی بکار رفته است. در یک تعبیر، تربیت به معنای رسیدن به رشد است. آیه 1 سوره جن ناظر بر این تعبیر است. در این آیه هدف قرآن هدایت به حق و کمال عقلی است. آیات دیگری مانند 256 سوره بقره، 10 سوره جن و 10 سوره کهف ، نیز ناظر بر همین معنا از تربیت هستند. در جای دیگر قرآن مانند آیات 29 و 38 سوره غافر ماموریت پیامبر اسلام هدایت به راه کمال ذکر شده است. هدایتی که در آن فرد، در راه مستقیم (صراط المستقیم) گام برمی دارد. در سوره آل عمران آیه 164 آمده است که همانا خداوند بر افراد با ایمان منت نهاد و برای آنان پیامبری را مبعوث کرد تا آنان آیات الهی را تلاوت کنند و انسانها را از آلودگیها برهانند (تزکیه کنند) و به آنها کتاب و حکمت بیاموزند. و یا در نهج الفصاحه، پیامبر اکرم (ص) می فرماید: من برای به کمال رساندن خوبیهای اخلاق مبعوث شدم. بنابراین تزکیه نفس باعث رستگاری می شود وتربیت باعث به کمال رسیدن ابعاد معنوی و شخصیتی انسانها می گردد. در این میان پرمعناترین تعبیر از تربیت اسلامی همان تعبیر به تزکیه است. در آیه دوم سوره جمعه، هدف از بعثت رسولان و پیامبران آگاه ساختن انسانها از نشانه های الهی، تزکیه آنها و علم آموزی به آنها عنوان شده است. این سه هدف بزرگ الهی جز برترین اهداف تربیت اسلامی است (مکارم شیرازی، 1367). هدف اول یعنی آگاه ساختن انسانها به نشانه های الهی جنبه مقدماتی دارد و در آن سعی می شود کودک با رشد گیرنده های حسی خود مخصوصا دیدن و شنیدن بتواند به تفکر و تاملی درست در عالم خلقت برسد. در مرحله بعد کودک یاد می گیرد که از انجام رفتارهای غیراخلاقی و غیرانسانی بپرهیزد و فضائل و کمالات انسانی را در خود رشد دهد. درمرحله سوم و آخرین مرحله تربیت، کودک شروع به علم آموزی می کند تا بیشتر از پیش رو به سوی کمال برود. پس بنابراین در تربیت اسلامی سه مرحله وجود دارد که در سطور بعدی به تفضیل در این باره بحث خواهیم کرد. ویژگیهای تربیت اسلامی تربیت در اسلام جنبه دینی هم دارد. بدین معنی که اگر در ادیان دیگر تربیت وجود دارد صرفا به تربیت دینی پرداخته می شود. ولی در تربیت اسلامی، تربیت دینی تنها یک جنبه از تربیت است. تربیت اسلامی جامع است از این نظر که شامل پرورش جسم ، روح، فرد و جمع ، دنیا و آخرت می شود (احمدی، 1364). تربیت در اسلام تنها انجام مناسک دینی نیست. بلکه پروراندن هر صفت و کمالی است که انسان به عنوان جانشین خدا بر زمین و انسان به عنوان انسان باید دارا باشد. آیات، روایات و توصیه های دینی متفاوتی را می توان یافت که در آن نه تنها به عبادت وانجام مراسم دینی توصیه شده است بلکه کسب کلیه فضائل و دوری از هر حیوان صفتی سفارش شده است. همه اینها نشان می دهد که تربیت اسلامی تربیتی کامل و همه جانبه است. از دیگر ویژگیهای تربیت اسلامی این است که تمامی تلاشهای تربیتی یک مسیر را دنبال می کنند و آن عبادت و بندگی خدا و تسلیم رضای او بودن است. این ویژگی مخصوص تربیت اسلامی است و در هیچ یک از مدلهای تربیتی وجود ندارد. در بهترین روشهای تربیتی فرد خدمتگزار جامعه است و هدف والاتری وجود ندارد. از ویژگیهای دیگر تربیت اسلامی تاکید آن بر تربیت شناختی است. آنقدر که در تربیت اسلامی بر پرورش تفکر و علم آموزی تاکید شده است در هیچ یک از مدلهای تربیت چنین سفارش نشده است. همانگونه که متذکر شدیم، قرآن هدف از بعثت پیامبران را تعلیم علم و حکمت می داند. اهداف تربیت اسلامی هدفهای تربیت در طول تاریخ انسان تغییرات زیادی داشته است. همانگونه که بیان شد، در جوامع ابتدائی هدف از تربیت بیشتر برای حفظ سنت ها و ثبات وضع موجود بوده است. در جوامع دینی تربیت در جهت آموزش اصول مذهبی، سنتها و عقاید دینی بوده است. در جوامع دیگر مانند روم باستان هدف از تربیت قبل از هر چیز پرورش شهروند خوب ، فردی که آماده فداکاری برای سرزمین خود باشد بوده و در عصر جدید و طبعا علمی، تربیت شدیدا بر اهداف علمی استوار است. این امر مخصوصا بعد از انقلاب صنعتی شدت گرفت و پایه های تربیت نوین بر روان شناسی علمی و زیست شناسی گذارده شد (مایر، 1374). از دیدگاه مایر هدفهای تربیت عصر جدید عبارتند از : تفکر، تامل، شناخت فرهنگ وهنر، پرورش خلاقیت، درک و کاربرد دانش، تماس با اندیشه های مهم، روی آوری به ارزشهای معنوی و اخلاقیات، کسب مهارتهای اساسی مانند خواندن، نوشتن و زیبایی شناسی، کارآمدی شغلی ، پرورش حس احترام به همنوع و خانواده، شهروند مو ثر ، سلامت بدنی ، رشد شخصیت، رشد و گسترش علائق و صلح جویی. در اسلام هدفهای تربیتی مطابق با شان انسان و هدف از خلقت آدمی است. اسلام دین کاملی است. در یک فرآیند کلی ظهور دین اسلام، یک جریان تربیتی را پشت سر نهاد . نگاهی به سیر تکامل دین اسلام مو ید این نظر است. تمامی پیامبران از آدم تا خاتم یک هدف را دنبال می کردند که تکامل آن در دین اسلام دیده شد. اسلام به یکباره ظهور نکرد. بلکه انسانها را به تدریج آماده پذیرفتن خود نمود. رشد هدفهای تربیتی در دنیای مدرن و فرا مدرن امروز در اهداف مادی و دنیایی محدود شده است و هدفهای اخلاقی، معنوی و روحانی در فرع قرار دارد. در اسلام این مزیت وجود دارد که هدفهای تربیتی بر محور خودشناسی ، خداشناسی و تقرب و رضای الهی دور می زند (حسینی مسروری، 1367). هدفهای تربیتی در اسلام از نظر شریعتمداری عبارتند از : تقوی و پرهیزگاری، آموزش حکمت، پرورش عدالت خواهی، تکامل انسان، استقلال فردی، پذیرش مسو ولیت فردی، تغییر رفتار، احترام به انسان، ایمان به صلاحیت مردم، پرستش خدا، برادری و همکاری، دوستی با ملل دیگر و پرورش روح اجتماعی. از نظر شریعتمداری ویژگیهای تربیت اسلامی عبارتند از: الف) جنبه هدایتی بودن فرد در زمینه های عقلانی، اجتماعی، عاطفی و بدنی. ب ) جنبه پویائی در رشد یا بندگی هدفها و انعطاف پذیری روشها ج) جنبه انقلابی بودن مکتب اسلام بدین معنی که در اسلام هم نظام پویا وجود دارد و هم مبارزه با استعمار و استثمار. مطهری (1369) هدفهای تربیت اسلامی را در : تقویت اراده، عبادت و نیایش، محبت، تقویت حس حقیقت جوئی، مراقبه و محاسبه، تفکر، محبت اولیا، ازدواج ، جهاد و کار می داند. مشابه هدفهای ذکر شده، (احمدی، 1364) هدفهای زیر را از اهداف تربیت اسلامی می داند; اول پرورش ابعاد وجودی و شخصیتی انسان و شکوفا کردن تمامی استعدادهای او. دوم، حرکت دادن انسان به سوی خدا، سوم آگاه کردن انسان از پایگاه و جایگاه خویش در جهان. چهارم، پرورش قدرت تشخیص در انسان از طریق مشاهده، تجربه، تفکر و تعلیم. پنجم، پرورش روح حقیقت جویی. ششم ، پرورش افرادی مو من، متقی و عامل به خوبیها. هفتم ایجاد روح برادری، برابری، تعاون احسان و ایثار. هشتم، پرورش روحیه تلاش و مبارزه با فقر. آنچه مسلم است هدف اساسی تعلیم و تربیت اسلامی همان هدفی است که انسان برای آن آفریده شده است و آن هدف جز شناخت فرد، پی بردن به عظمت خداوندی و طی کمالات انسانی نیست. پس می توان گفت یکی از اهداف تعلیم و تربیت اسلامی شناخت خود و پیرامون خود است. فرزندانمان را باید بگونه ای تربیت کنیم که مشتاقانه در پی کشف خود و محیط خود برآیند. از ابتدای تولد خوشبختانه این ودیعه درونی یعنی جستجو و کشف محیط به طور ذاتی در وجود ما نهفته است. ما می توانیم به روش بسیار دقیق و هوشمندانه آن را هدایت نمائیم مسلما اگر این نهاده درونی نتواند به درستی رشد یابد ما در اهداف تربیتی خود دچار شکست شده ایم. برای تربیت و رشد این نهاده باید سعی کنیم از ابتدا کودک را مشتاق به بررسی و پویش اطراف خود نمائیم. ما می توانیم با جواب دادن به پرسشهای او – با حوصله وسعی بیشتر – او را برای طرح پرسشهای دیگر به حرکت وا داریم. می توانیم با ندادن جواب کامل به سو الهای او، کودک را وا داریم که خود نیز برای کشف حقایق قدمی بردارد. پس شناخت خود و پیرامون خود می تواند از اولین اهداف تربیتی باشد که از ابتدای تولد می توان به آن پرداخت. آموزشهائی که در این مرحله به کودک داده می شود باید در برگیرنده شناخت کودک از حقوق خود و دیگران باشد. کودک یاد می گیرد که به دیگران احترام بگذارد. حق خود را در قبال جامعه و محیط زیست ادا کند. یاد بگیرد که فکر کند و مهارتهای تفکر را بیاموزد و بتواند رابطه ای انسانی با دیگران برقرار سازد. در مرحله بعد که از هفت سالگی شروع می شود، بیشترین تاکید بر تربیت دینی است. کودک یاد می گیرد که مناسک دینی را انجام دهد. دین خود را بشناسد و هر آنچه به او از طرف دین امر شده است، انجام دهد و از آنچه که از آن نهی شده است دوری گزیند. این مرحله توام است با شروع تعلیم و تربیت رسمی که در آن مرحله سوم از تعلیم و تربیت اسلامی که همان یاددهی علم و حکمت است آغاز می شود. در این مرحله است که شناخت و آگاهی های فرد از خود و جهان و همچنین آفریدگار جهانیان به مرتبه ای رسیده است که بتواند از روی آگاهی به سوی شکوفایی گوهر انسانی خود قدم بردارد. بنابراین به طور خلاصه می توان گفت که در تعلیم و تربیت اسلامی یک هدف اساسی وجود دارد و آن حرکت انسان بسوی خداست. چرا که ما ز بالائیم و بالا می رویم. اما این هدف کلی و نهایی در اهداف جزئی تری مستتر است که ما آن را زیر هدفهای تعلیم و تربیت اسلامی می نامیم و آنها شامل : شناخت فرد از خود، جامعه و طبیعت، رعایت حقوق خود، دیگران و طبیعت، پرورش حس احترام همراه با محبت نسبت به دیگران، انجام اعمال صالح و نیک به عنوان مسلمان، انجام مناسک دینی، پرهیز از دروغ، دشمنی، ظلم، ریا، و همه اخلاق رذیله و تلاش در جهت برقراری دوستی و صلح و عدالت در سطح جهان، کسب علم و دانش و پرورش تفکر و خلاقیت و کارآمدی برای جامعه است. این اهداف توسط مراحل سه گانه که در بالا توضیح دادیم می تواند محقق گردد. روشهای تربیت اسلامی در قرآن به روشهای گوناگون تربیت اشاره شده است. یکی از آن روشها که اتفاقا در روان شناسی مدرن امروزی نیز کاربرد دارد، روش تشویق و تنبیه است. مکررا در قرآن می بینیم که خداوند انسانها را به دادن پاداش در مقابل نیکیها و مبتلا ساختن آنها به عذاب در مقابل بدیها اشاره دارد. این روش در روان شناسی بسیار رایج است. در این روش برای تغییر و اصلاح رفتار می توان با دادن پاداش و یا تنبیه کردن انسانها را وا داشت تا رفتار بخصوصی را ارائه دهند و رفتار دیگر را سرکوب نمایند. تفاوت روش تشویق و تنبیه قرآنی و روان شناسی امروزه در این است که تنبیه یا تشویق خداوند اکثرا به دنیای دیگری واگذار شده است. اگر چه در این دنیا نیز تا حدودی تشویق و تنبیه وجود دارد ولی در روان شناسی بلافاصله بعد از رفتار خاصی تشویق وتنبیه صورت می گیرد. با این حال می توان از هر دو روش قرآنی و روان شناسانه برای تربیت افراد استفاده نمود. روش دیگری که در تربیت اسلامی وجود دارد و مکررا به آن اشاره شده است. الگوگیری از سیره پیامبران و اولیا خداست. خداوند رفتار رسول اکرم را اسوه حسنه برای مردم می شمارد تا از آن الگو گیرند. در روان شناسی مدرن نیز از این روش مخصوصا برای فراگیری رفتارهای اجتماعی استفاده شایانی می شود. الگو باید ویژگیهای بخصوصی داشته باشد تا مورد الگوگیری قرار بگیرد. این ویژگیها شامل جنسیت، سواد، موقعیت اقتصادی، اجتماعی، ویژگیهای شخصیتی، سن و از این قبیل است. توجه به این ویژگی ها می تواند این روش تربیتی را کارآمدتر سازد. روش دیگر تربیت در اسلام روش تذکر است. ذکر به معنای یادآوری است. به این معنا که ما، چیزی را که قبلا فرد یاد گرفته است، با بیان صفتی از آن، به او گوشزد می کنیم. این روش صرفا موقعی مو ثر است که فرد چیز را قبلا یاد گرفته باشد. در این صورت نیازی به استفاده از تنبیه نیست بلکه یادآوری آنچه فراموش کرده است کافی است. گاهی این روش می تواند به صورت امر به معروف و نهی از منکر صورت بگیرد که نوع دیگری از تذکر دادن است. از دیگر روشهای تربیت اسلامی می توان روش بیان داستان را نام برد. در قرآن بسیاری از داستانهای عبرت آموز وجود دارد که هر یک می تواند انقلابی در درون انسانها ایجاد نماید. روش داستانی روش استفاده از تجربیات دیگران به جای تجربه فردی است. این روش مخصوصا در سنین نوجوانی بسیار کاربرد دارد. چرا که در این سن، نوجوان می تواند روابط منطقی بین پدیده ها را به طور ذهنی درک نماید ولی کاربرد آن در کودکان نمی تواند مو ثر باشد. روش دیگری که باز در قرآن نیز به آن اشاره شده است روش محاسبه نفس است. این روش که در آن فرد به بازنمودن اعمال خویش طی دوره مشخصی می پردازد، در روان شناسی مدرن نیز کاربرد فراوانی دارد. این روش از جمله روشهای شناختی تعلیم و تربیت است که امروزه به آن خود جهت دهی یا خود نظم دهی می گویند. از طریق این روش می توان به افراد یاد داد تا خود، رفتارها و اعمال خود را تحت نظر بگیرند و آنها را کنترل نمایند. به این وسیله به عوض اینکه از بیرون به کنترل افراد بپردازیم، خود آنها را مسو ول اعمال خودشان قرار می دهیم. البته روشهای دیگری نیز در تربیت اسلامی وجود دارد که نویسندگانی مانند (تهرانی، 1376) به آنها اشاره داشته اند مانند روش محبت، روش موعظه، روش توجه و روش ابتلا و امتحان. ما از ذکر این روشها به جهت طولانی تر شدن بحث خودداری می نمائیم. هر چند بعضی از آنها دردل روشهای ذکر شده مستتر است، مانند روش محبت که باید در تمامی روشهای تربیتی اعمال گردد. روش موعظه می تواند به صورت ذکر یا داستان سرائی نیز صورت پذیرد و روش توبه که روش کاملا فردی است و ابتلا به امتحان الهی نیز از روشهائی است که خداوند در قبال بندگان خود بکار می برد. منابع 1- احمدی ، ا. اصول و روشهای تربیت در اسلام. جهاد دانشگاهی، 1364. 2- تهرانی ، د ، م. سیری در تربیت اسلامی. تهران، مو سسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران: 1376. 3- مسروری ، ح ، ع. مباحثی چند پیرامون مبانی تعلیم و تربیت اسلامی. دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1367. 4- شیرازی، مکارم. تفسیر نمونه. جلد بیست و چهارم، دارالکتاب الاسلامیه، 1367. 5- شریعتمداری، علی. تعلیم و تربیت اسلامی. نهضت زنان مسلمان. 6- کرین، سی. و. پیشگامان روان شناسی رشد. (ترجمه فدائی، ف)، انتشارات اطلاعات، 1375. 7- طباطبائی، محمد حسین. تفسیر المیزان. ترجمه موسوی همدانی م ب ، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی، 1367. 8- راسل ، ب. در تربیت. ترجمه شوقی، ع، مو سسه مطبوعاتی عطائی، تهران: 1347. 9- مایر، ف. تاریخ اندیشه های تربیتی (ترجمه فیاض، ع)، سمت، 1374. 10- مطهری ، مرتضی. تعلیم و تربیت در اسلام. انتشارات صدرا، 1369.تزکیه به معنای نمو و رشد دادن است و زکوة نیز در اصل به معنی رشد و نمو است … سپس این واژه به معنی تطهیر و پاک کردن نیز آمده , شاید به این مناسبت که پاک سازی از آلودگی ها سبب رشد و نمو است (1)تزکیه و تزکی به معنای لغوی عبارت است از پاک نمودن خود و یا پاک شدن از آنچه که باید از آن پاک شد . (2)از مهمترین اهداف پیامبران الهی تزکیه نفوس , یعنی پاک کردن مردم از زشتی ها و پلیدی ها و اخلاق زشت است . کمال روح انسان , فقط در تزکیه است ؛ همچنان که قرآن کریم می فرماید : قد افلح من زکیها و قد خاب من د سیها (3) هر کس نفس خود را از گناه و بدی پاک و منزه سازد به یقین رستگار خواهد بود و هر که او را به کفر و گناه پلید گرداند البته زیانکار خواهد گشت . آری رستگاری از آن کسی است که نفس خویش را تربیت کند و رشد و نمو دهد و از آلودگی به خلق و خوی شیطانی و گناه و عصیان و کفر پاک سازد و در حقیقت مساله اصلی زندگی انسان نیز همین تزکیه است که اگر باشد سعادتمند و الا بدبخت و بینوا (4)در حدیثی از امام باقر و امام صادق علیهما سلام در تفسیر آیه نقل شده است که فرمود : قد افلح من اطاع و خاب من عصی رستگار شد کسی که اطاعت کرد و نومید و محروم گشت کسی که عصیان نمود .انسان به عنوان مقدمه ای برای تزکیه , ابتدا باید حقیقت خود را شناخته و بداند از کجا آمده ؟ و در کجاست ؟ و به چه مقصود آمده ؟ و به کجا میرود ؟ او باید بداند که چه موانعی بر سر راه اوست و چه زشتیهایی روی چهره اصلی او را گرفته است و سپس به مجاهده و تلاش پرداخته و روحش را از آلودگیها پاک کند . ( تزکیه )از نظر قرآن کریم، هدف زندگی چیزی جز خداشناسی و خداپرستی و رسیدن به قرب خداوند از طریق دین داری و خالص کردن دین برای خداوند، نیست. قرآن کریم می فرماید: و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین (سوره بینه، آیه 5 ). مردم هیچ ماموریتى ندارند جز این که دستورهاى دین را مخلصانه براى خدا انجام دهند; یعنى فهمشان و عملشان براى خدا باشد و محصول اخلاص نیز لقاى الهی است. خلاصه پیام این آیه شریفه آن است که ما جز عبادت خدای متعال و قرب به او کاری در این دنیا نداریم و تنها از این طریق است که به راستی استعداد هایمان شکوفا می شود و توانایی های نهفته در وجودمان به منصه ظهور می رسد و به کمال و سعادت می رسیم. البته مفهوم و حقیقت عبادت بسیار فراگیر است و شامل تمام فعالیت های انسان در زندگی می شود. حتی خوردن و خوابیدن و ازدواج انسان بیرون از حیطه عبادت و پرستش خداوند نیست. چه قدر این آیه زیبا است و چه مقدار تکلیف انسان را روشن می کند. دلیل آن هم این است که ما مخلوق مظهر خداوند هستیم و مظهر خدا کاری جز شناخت خدا و کسب رضایت خدا و ارتباط با خدا و قرب به خداوند ندارد. البته کمال و سعادت او هم در همین رابطه با خداوند است و از همین طریق به همه چیز می رسد. حتی ارتباط با خود و ارتباط با طبیعت و جامعه نیز در همین راستا، یعنی در راستای ارتباط با خدا و پرستش او توجیه می شود.
به طور کلی مراحل خودسازی و تزکیه نفس عبارت است از:
1- سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری می شود. در این زمینه متذکر می شویم شرکت در جلسات مذهبی و استماع سخنرانی ها و مواعظ و همچنین تلاوت مداوم قرآن کریم و خواندن روایات اسلامی و شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخیز نیز بسیار مفید است.
2- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود.
3- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.
5- تفکر شخصی در سوال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی.
6- انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوی و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پایبندی به احکام دینی با نیت خالصانه و صادقانه برای کسب رضای خداوند و نزدیک شدن به او .
7- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع حالات انسان دارای ثبات خواهد بود و دگرگونی ها و تحولات سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.
برآیند و رآورد چنین سلوکی تقویت ایمان خواهد بود. ایمان یگانه نیروی با ارزشی است که تضمین کننده سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
تزکیه اخلاقی:
به صفات زشت و رذایل اخلاق و هرگونه آلودگی , حجاب ظلمانی گویند که بر فردی که قصد تزکیه دارد لازم است از تک تک این حجابها رهایی یافته و با تلاش و کوشش هر یک از آنها را از خود دور کند .
استاد محمد شجاعی در کتاب مقالات در تعریف حجب ظلمانی میفرمایند : حجب ظلمانی عبارت است از حجاب تعلق به بدن مادی , حجاب کفر و شرک و عناد با حق و آیات حق , حجاب عقاید و افکار باطل و نا صحیح , حجاب اخلاق و اوصاف رذیله , حجاب عادات , حجاب اوهام و تخیلات , حجاب تعلق و اسارت به مظاهر مادی و آنچه غیر حق است , و حجاب …… و در یک عبارت کوتاه , هر خصوصیت و هر رنگی که عارض روح انسان گشته و روح را به سوی غیر خدای متعال سوق داده و در جهت غیر او , ودر جهت دوری از او و فرار از او قرار میدهد , حجابی است از حجب ظلمانی .
هر یک از حجابهایی که نام برده شد به طریقی , انسان را از حق دور کرده و او را به سوی پلیدیها و زشتیها سوق میدهد . لذا بر کسی که قصد دارد خویشتن را تزکیه کند , لازم و ضروری است که آنها را شناخته و وجودش را از همه حجابهای ظلمانی پاک و طاهر کند .
بدون شک در این سطور محدود نمیتوانیم به بیان نحوه حجاب زدایی از همه آنها بپردازیم بلکه تنها به یک نمونه اشاره میکنیم .
حجاب اخلاق و اوصاف رذیله :
هر خلق بد و هر صفت بد به جای خود , حجابی از حجب ظلمانی بوده و ….. خروج از حجاب هر خلق بد و هر صفت بد و نجات یافتن از آن , با مجاهدتها و مراقبتهای پی گیر انجام میگیرد . قرآن کریم با بیان اخلاق و اوصاف بد , و با تحذیر از آنها و دعوت به مجاهدت , و با ارائه اخلاق فاضله و اوصاف کریمه , میخواهد انسانها را از حجاب و حجابهای ظلمانی اخلاق و اوصاف رذیله نجات داده و بیرون بیاورد . (5)
بعنوان مثال خشم گرفتن در جایی که نباید خشمگین و غضبناک شد از صفات رذیله بوده و به سرعت انسان را وارد جهنم میکند .
امیر مومنان علی (ع) می فرمایند : الغضب نار موقده غضب آتش افروخته است .لذا اگر این آتش مهار نشود هم خود غضب کننده و نیز دیگران میسوزند .
در مقابل , کسی که با مجاهده و تلاش این صفت زشت را از خود دور کرده و یا به تعبیری دیگر , مهار غضب را به دستش گرفته او توانسته است یکی از بزرگترین حجب ظلمانی را از خود دور کرده و ملبس به صفت حلم و صبر شده است .
البته روایات متعددی برای فرو نشاندن غضب و طریقه مهار کردن آن وارد شده است و بزرگان ما نیز راهکارهایی را بیان کرده اند که میتوان به کتب حدیث و کتب اخلاقی بزرگان رجوع کرد .
در خصوص تزکیه نفس و راهکارهای آن روایات متعددی بیان شده است که مجالی برای بیان همه آنها نیست و تنها اکتفا به یک روایت از قول پیامبر اکرم (ص) که اسوه ای حسنه برای همه مومنین است میکنیم .
علامه جوادی آملی قبل از ذکر این حدیث میفرمایند : پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی که خطوط اصلی زندگی انسانی مهذب را ترسیم میکند میفرمایند : اربع من کن فیه کان فی نور الله الاعظم : اگر این چهار اصل اعتقادی و اخلاقی در یک انسان وارسته راه یابد , او در فضای نور اعظم خدا زندگی میکند و روشن است که اگر کسی در فضای نور اعظم خدا زندگی کند محیط زیست او روشن است , نه خود او تیره است نه اطراف او و کسانی که با او مربوطند در تیرگی به سر میبرند ……
آن ارکان چهار گانه چنین است : رکن اول : این که شخص در پناه توحید و نبوت زندگی کند و معصوم از گزند الحاد و آسیب شرک باشد . رکن دوم : اینکه اگر رویداد ناگواری متوجه او شود , متاثر نباشه بلکه کلمه استرجاع ( انا لله و انا الیه راجعون ) را بر زبان آورد . رکن سوم : اینکه اگر خیری از دست او نشئت گرفته یا نیت پاکی از قلب او گذشته و قدم خیری برداشته است آن کار خیر علمی یا عملی را به خود اسناد ندهد ؛ نگوید من کردم بلکه بگوید : خدا را شکر که توفیق آن علم یا عمل را به من ارزانی داشت ….. رکن چهارم : انسان گاهی اشتباه میکند و مانند انبیا و ائمه (ع) معصوم نیست ؛ اما اگر مومن اشتباهی مرتکب شود فورا استغفار میکند و استغفر الله ربی و اتوب الیه میگوید . (6)
شما پرسشگر بزرگوار می توانید متن عربی حدیث و توضیحات بیشتر آنرا در کتابی که آدرس آن داده شد ببینید . همچنین کتابهای مقالات استاد شجاعی جلد دوم و نیز کتاب رساله لب اللباب علامه تهرانی (ره ) برای مطالعه به شما پیشنهاد میشود .
موفق باشید .
(1)- تفسیر نمونه / ج 27 / ص47
(2)- مقالات استاد شجایی / ج 1 / ص 13
(3)- سوره شمس / 9-10
(4)- تفسیر نمونه / ج 27 / ص 47 و 48
(5)- مقالات استاد شجایی / ج 1 / ص 67
(6)- تفسیر موضوعی علامه جوادی آملی / ج 10 / ص 211 تا 214
منابع اصلی اخلاق اسلامی:
-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی
– اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی
– معراج السعاده، ملا احمد نراقی
– نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
– اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی
منابع بیشتر:
– خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی
– تهذیب نفس، ابراهیم امینی
– مقالات استاد محمد شجاعی
– خودسازى، شهید باهنر
– خودسازى، محمد یزدى
– جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى
به طور کلی مراحل خودسازی و تزکیه نفس عبارت است از:
1- سیر مطالعاتی و افزایش اطلاعاتی که منتهی به آگاهی و بیداری می شود. در این زمینه متذکر می شویم شرکت در جلسات مذهبی و استماع سخنرانی ها و مواعظ و همچنین تلاوت مداوم قرآن کریم و خواندن روایات اسلامی و شرح زندگی بزرگان و اهل عرفان و سلوک و مباحث مربوط به معاد و رستاخیز نیز بسیار مفید است.
2- پاکسازی و تهذیب نفس از عادت های بد و دلبستگی ها و وابستگی ها و اموری که مانع کمال و سیر و سلوک انسان به سوی خدا تلقی می شود.
3- اصلاح صفات شخصیتی و پاک سازی دل و درون از رزایل اخلاقی و آراسته شدن به فضایل اخلاقی از طریق راهکارهای علم اخلاق و تمرین آن ها در معاشرت با مردم و رعایت اخلاق اجتماعی.
5- تفکر شخصی در سوال های اساسی انسان که در بینش دینی مطرح می شود مانند, خداشناسی و انسان شناسی و هستی شناسی و دین شناسی و معاد شناسی.
6- انجام وظایف عبادی و تحصیل صفت تقوی و پرهیزکاری, از طریق آشنایی با واجبات دینی و گناهان و پایبندی به احکام دینی با نیت خالصانه و صادقانه برای کسب رضای خداوند و نزدیک شدن به او .
7- تقویت ارتباط عاشقانه با خداوند و اولیای معصومین(ع) و مومنان اهل ولایت و محبت, از طریق انجام مستحبات و زیارات و مانند آن.
در صورتی که این مسیر به درستی و عالمانه طی شود, به طور قطع حالات انسان دارای ثبات خواهد بود و دگرگونی ها و تحولات سامان یافته تر می شود و نگرانی ها رفع خواهد شد.
برآیند و رآورد چنین سلوکی تقویت ایمان خواهد بود. ایمان یگانه نیروی با ارزشی است که تضمین کننده سعادت انسان در دنیا و آخرت است.
تزکیه اخلاقی:
به صفات زشت و رذایل اخلاق و هرگونه آلودگی , حجاب ظلمانی گویند که بر فردی که قصد تزکیه دارد لازم است از تک تک این حجابها رهایی یافته و با تلاش و کوشش هر یک از آنها را از خود دور کند .
استاد محمد شجاعی در کتاب مقالات در تعریف حجب ظلمانی میفرمایند : حجب ظلمانی عبارت است از حجاب تعلق به بدن مادی , حجاب کفر و شرک و عناد با حق و آیات حق , حجاب عقاید و افکار باطل و نا صحیح , حجاب اخلاق و اوصاف رذیله , حجاب عادات , حجاب اوهام و تخیلات , حجاب تعلق و اسارت به مظاهر مادی و آنچه غیر حق است , و حجاب …… و در یک عبارت کوتاه , هر خصوصیت و هر رنگی که عارض روح انسان گشته و روح را به سوی غیر خدای متعال سوق داده و در جهت غیر او , ودر جهت دوری از او و فرار از او قرار میدهد , حجابی است از حجب ظلمانی .
هر یک از حجابهایی که نام برده شد به طریقی , انسان را از حق دور کرده و او را به سوی پلیدیها و زشتیها سوق میدهد . لذا بر کسی که قصد دارد خویشتن را تزکیه کند , لازم و ضروری است که آنها را شناخته و وجودش را از همه حجابهای ظلمانی پاک و طاهر کند .
بدون شک در این سطور محدود نمیتوانیم به بیان نحوه حجاب زدایی از همه آنها بپردازیم بلکه تنها به یک نمونه اشاره میکنیم .
حجاب اخلاق و اوصاف رذیله :
هر خلق بد و هر صفت بد به جای خود , حجابی از حجب ظلمانی بوده و ….. خروج از حجاب هر خلق بد و هر صفت بد و نجات یافتن از آن , با مجاهدتها و مراقبتهای پی گیر انجام میگیرد . قرآن کریم با بیان اخلاق و اوصاف بد , و با تحذیر از آنها و دعوت به مجاهدت , و با ارائه اخلاق فاضله و اوصاف کریمه , میخواهد انسانها را از حجاب و حجابهای ظلمانی اخلاق و اوصاف رذیله نجات داده و بیرون بیاورد . (5)
بعنوان مثال خشم گرفتن در جایی که نباید خشمگین و غضبناک شد از صفات رذیله بوده و به سرعت انسان را وارد جهنم میکند .
امیر مومنان علی (ع) می فرمایند : الغضب نار موقده غضب آتش افروخته است .لذا اگر این آتش مهار نشود هم خود غضب کننده و نیز دیگران میسوزند .
در مقابل , کسی که با مجاهده و تلاش این صفت زشت را از خود دور کرده و یا به تعبیری دیگر , مهار غضب را به دستش گرفته او توانسته است یکی از بزرگترین حجب ظلمانی را از خود دور کرده و ملبس به صفت حلم و صبر شده است .
البته روایات متعددی برای فرو نشاندن غضب و طریقه مهار کردن آن وارد شده است و بزرگان ما نیز راهکارهایی را بیان کرده اند که میتوان به کتب حدیث و کتب اخلاقی بزرگان رجوع کرد .
در خصوص تزکیه نفس و راهکارهای آن روایات متعددی بیان شده است که مجالی برای بیان همه آنها نیست و تنها اکتفا به یک روایت از قول پیامبر اکرم (ص) که اسوه ای حسنه برای همه مومنین است میکنیم .
علامه جوادی آملی قبل از ذکر این حدیث میفرمایند : پیغمبر اکرم (ص) در حدیثی که خطوط اصلی زندگی انسانی مهذب را ترسیم میکند میفرمایند : اربع من کن فیه کان فی نور الله الاعظم : اگر این چهار اصل اعتقادی و اخلاقی در یک انسان وارسته راه یابد , او در فضای نور اعظم خدا زندگی میکند و روشن است که اگر کسی در فضای نور اعظم خدا زندگی کند محیط زیست او روشن است , نه خود او تیره است نه اطراف او و کسانی که با او مربوطند در تیرگی به سر میبرند ……
آن ارکان چهار گانه چنین است : رکن اول : این که شخص در پناه توحید و نبوت زندگی کند و معصوم از گزند الحاد و آسیب شرک باشد . رکن دوم : اینکه اگر رویداد ناگواری متوجه او شود , متاثر نباشه بلکه کلمه استرجاع ( انا لله و انا الیه راجعون ) را بر زبان آورد . رکن سوم : اینکه اگر خیری از دست او نشئت گرفته یا نیت پاکی از قلب او گذشته و قدم خیری برداشته است آن کار خیر علمی یا عملی را به خود اسناد ندهد ؛ نگوید من کردم بلکه بگوید : خدا را شکر که توفیق آن علم یا عمل را به من ارزانی داشت ….. رکن چهارم : انسان گاهی اشتباه میکند و مانند انبیا و ائمه (ع) معصوم نیست ؛ اما اگر مومن اشتباهی مرتکب شود فورا استغفار میکند و استغفر الله ربی و اتوب الیه میگوید . (6)
شما پرسشگر بزرگوار می توانید متن عربی حدیث و توضیحات بیشتر آنرا در کتابی که آدرس آن داده شد ببینید . همچنین کتابهای مقالات استاد شجاعی جلد دوم و نیز کتاب رساله لب اللباب علامه تهرانی (ره ) برای مطالعه به شما پیشنهاد میشود .
موفق باشید .
(1)- تفسیر نمونه / ج 27 / ص47
(2)- مقالات استاد شجایی / ج 1 / ص 13
(3)- سوره شمس / 9-10
(4)- تفسیر نمونه / ج 27 / ص 47 و 48
(5)- مقالات استاد شجایی / ج 1 / ص 67
(6)- تفسیر موضوعی علامه جوادی آملی / ج 10 / ص 211 تا 214
منابع اصلی اخلاق اسلامی:
-راه روشن, ترجمه مهجه البیضاء فیض کاشانی
– اخلاق اسلامی, ترجمه جامع السعادات ملا مهدی نراقی
– معراج السعاده، ملا احمد نراقی
– نقطه های آغاز در اخلاق عملی آیت الله مهدوی کنی
– اخلاق در قرآن (3 جلد) مصباح یزدی
منابع بیشتر:
– خودشناسی برای خودسازی، مصباح یزدی
– تهذیب نفس، ابراهیم امینی
– مقالات استاد محمد شجاعی
– خودسازى، شهید باهنر
– خودسازى، محمد یزدى
– جهاد با نفس، ج 3، حسین مظاهرى