۱۳۹۲/۰۲/۱۲
–
۹۱۰۸ بازدید
اگر قرار است متوسل به کسی شویم که نزد خدا آبرو دارد چرا به حضرت محمد(ص) متوسل نمیشویم؟
توسل به یکی از اولیاء إلهی نفی ما سواء و ما عدا را نمی کند و لذا توسل به مقام یکی از اولیاء خداوند به این معنا نیست که به دیگری نباید توسل جست، چون توسّل داراى انواع و اقسامى است که یکی ازآنها توسل به اولیاء خداوند است که به بعضى از آنها اشاره مى شود:
یک. خواندن خدا به حق اولیاى او
1-1. پیامبر اکرم(ص) فرموده است: «خداوند عزوجل مى فرماید: اى بندگان من! گرامى ترین خلق و پرفضیلت ترین آنان نزد من، محمد و برادرش على و امامان بعد از وى هستند. اینان «وسیله»ها به سوى من مى باشند. هر کس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و یا دچار حادثه اى سخت و زیان بار گشته و برطرف شدن آن را مى خواهد، مرا به محمد و آل طاهرینش بخواند تا به نیکوترین وجه حاجت او را برآورم» بحارالانوار، ج 94، ص 22، ح 20.. 1-2. امام موسى کاظم(ع) مى فرماید: «هرگاه حاجتى به درگاه خداوند داشتى، چنین بگو: «اللهم انى اسألک بحق محمد و على…»؛ یعنى، خدایا! به حق محمد و على تو را مى خوانم، به درستى که نزد تو شأن و منزلت والایى دارند. پس به حق این منزلت و رتبه از تو مى خواهم بر محمد و آل محمد درود فرستى و حاجت مرا برآورده سازى همان، ج 94، ص 22، ح 19.. 1-3. سمهودى از علماى اهل سنّت، در فصلى از کتاب خود تحت عنوان «توسّل زائر به رسول خدا و شفیع قرار دادن وى به پیشگاه خدا» مى نویسد: «بدان که استغاثه از پیامبر اکرم و جاه و منزلت او را به درگاه خداوند شفیع قرار دادن، کار انبیا و مرسلین و سیره صالحان پیشین بوده است؛ قبل از خلقت آن حضرت و بعد از آن، چه در حال حیات و چه بعد از رحلت، چه در عالم برزخ و چه در عرصه قیامت… ». عمر بن خطاب مى گوید: «پس از اینکه آدم ابوالبشر مرتکب ترک اولى شد، در مقام توبه به پیشگاه خداوند عرضه داشت: «یا ربّ أسئلک بحق محمد(ص) لمّا غفرت لى»؛ یعنى، پروردگارا به حق محمد(ص) از تو مى خواهم که مرا بیامرزى… . مستدرک صحیحین، ج 2، ص 615. 1-4. توسّل عمر بن خطاب به عباس در کتاب ها و مدارک معتبر اهل سنت آمده است: هرگاه قحطى و خشکسالى پیش مى آمد، عمر از طریق توسّل به عباس عموى پیامبر، طلب باران مى کرد و مى گفت: «هذا واللَّه الوسیلة الى اللَّه و المکان منه»؛ «به خدا سوگند! عباس وسیله به درگاه الهى و داراى قرب و منزلت نزد او است» و «اللهم! انّا نتوسّل الیک بعمّ نبیّنا فاسقنا»؛ «خدایا! ما به وسیله عموى پیغمبرمان به تو روى مى آوریم، پس سیرابمان کن» اسدالغابة، ج 3، ص 165. و یا مى گفت: «اللهم انّا نستسقیک بعمّ نبیّک و نستشفع الیک بشیبه» شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 7، ص 274؛ صحیح بخارى، ج 2، ص 16 و ج 4، ص 209؛ صحیح ابن خزیمه، ج 2، ص 338؛ صحیح ابن جبان، ج 7، ص 111.؛ «خدایا! ما به وسیله عموى پیامبرت از تو باران مى خواهیم و موى سفید او را به درگاه تو شفیع مى آوریم». 1-5. تعلیم توسّل به اصحاب عثمان بن حنیف مى گوید: روزى در محضر پیامبر اکرم(ص) بودم، حضرت به شخصى که مشکل خود را به ایشان عرضه مى کرد، شیوه دعا و توسّل را چنین تعلیم فرمود: برو وضو بساز و دو رکعت نماز به جا آور و پس از آن خداوند را با این جملات بخوان: «اللهم انى اسألک و اتوجه الیک بنبیّک نبى الرحمة یا محمد انّى اتوجّه بک الى ربّى فى حاجتى لتُقضى ، اللهم شفّعه فىّ»؛ مسند احمد بن حنبل، ج 4، ص 138؛ حاکم نیشابورى، مستدرک صحیحین، ج 1، ص 313؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1385؛ التاج الجامع (صحاح خمسه)، ج 1، ص 286؛ سمهودى، وفاء الوفاء، ج 4، ص 1373؛ سنن ترمذى، ج 5، ص 229، ح 3649. «بارخدایا! از تو درخواست مى کنم و به تو روى مى آورم به پیامبرت، پیامبر رحمت. اى محمد! من به حق تو به سوى خدایم روى آورده ام تا حاجتم برآورده شود. خدایا! پیامبرت را در مورد من شفیع قرار ده». 1-6. توسّل پیامبر(ص) به انبیاى گذشته انس بن مالک مى گوید: روزى که فاطمه بنت اسد فوت کرد، پیامبر دستور داد قبرى را حفر کنند. آن گاه خود حضرت وارد قبر شد و در آن خوابید و چنین دعا کرد: «اللهم اغفر لامّى فاطمة بنت اسد، و وسّع علیها مدخلها، بحق نبیّک و الانبیاء الذین من قبلى»؛ «خدایا! مادرم فاطمه بنت اسد را بیامرز و جایگاه او را وسعت بخش، به حق پیامبرت و پیامبران قبل از من». وفاء الوفاء، ج 3، ص 898؛ کنزالعمال، ج 12، ص 148، ح 34425؛ المعجم الکبیر، ج 24، ص 352. 1-7. توسّل امام حسین(ع) امام حسین(ع) در دعاى معروف عرفه، چنین با خداوند مناجات مى کند: «اللهم انّا نتوجّه الیک فى هذه العشیّة التى شرفتها و عظّمتها بمحمد نبیّک و رسولک…»؛ «بار خدایا! ما در این شامگاه که به آن شرف و عظمت بخشیده اى، به وسیله محمد(ص) پیامبرت و رسول و برگزیده ات، رو به درگاه تو مى آوریم». سید بن طاووس، اقبال، ج 2، ص 85.
دو. درخواست دعا از اولیاى الهى
درخواست دعا همچنان که از برادر و خواهر مؤمن امرى صحیح و پسندیده است، از اولیاى الهى و آبرومندان درگاه او، به طریق اولى بجا و پسندیده است و ریشه قرآنى دارد. فرزندان حضرت یعقوب، پس از پشیمانى از گناه خود و ظلمى که نسبت به برادرشان یوسف روا داشته بودند، به یعقوب گفتند: «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ»؛ یوسف (12)، آیه 97. «اى پدر! براى گناهان ما طلب آمرزش کن که ما خطاکار بودیم». قرآن کریم در حق رسول گرامى اسلام مى فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً»؛ نساء (4)، آیه 64. «اگر آنان وقتى به خود ستم کردند، نزد تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و تو براى آنان طلب آمرزش مى کردى، قطعاً خدا را توبه پذیر مهربان مى یافتند».
سه. درخواست حاجت از اولیاى الهى
گونه سوم توسّل این است که به طور مستقیم حاجت خود را از اولیاى الهى طلب کنیم؛ مثلاً بگوییم: اى پیامبر رحمت! مریض ما را شفا بده؛ همان گونه که صحابى پیامبر اکرم(ص)، خطاب به ایشان عرض کرد: «اسألک مرافقتک فى الجنّه»؛ «از تو مى خواهم در بهشت همنشینت باشم». صحیح مسلم، ج 2، ص 52؛ سنن ابى داوود، ج 1، ص 297، ح 2320؛ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 10، ص 207.