۱۳۹۲/۰۲/۱۰
–
۳۳۱ بازدید
چرا خود پیغمبر(ص) دستور اعدام کسی راصادر نکرد؟
بر خلاف نوشتار شما، پیامبر دستور قتل عدهای را دادهاند اما این افراد بسیار اندک و انگشتشمارند که به عنوان نمونه به برخی از آنان اشاره میشود: 1- عقبة بن ابی معیط به تصریح تاریخ وی یکی از سرسخت ترین دشمنان پیامبر خدا بود.( بلاذرى، کتاب جمل من انساب الأشراف ، تحقیق: سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996، ج1، ص125) او کسی است که بگفتة پارهای از مفسران چند آیه از قرآن مانند آیه 93 انعام و آیه 13 از سورة مطففین و 31 انفال و آیات دیگر در مذمت او نازل شده است.
واقدی میگوید: آیات” وَ وَ إِذا تُتْلی عَلَیهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطیرُ اْلأَوَّلینَ “(سوره انفال،آیه31)در حق نضر بن حارث نازل شده و خدای فرمود:أَ فَبِعَذابِنا یسْتَعْجِلُونَ.(سوره صافات،آیه176)که منظور نزول عذاب روز بدر است(مغازی واقدی،ص100).
در اینجا به نمونههایی از رفتار وی با پیامبر خدا اشاره میکنیم:
1- روزی ابوجهل و عدهای از قریش به همراه عقبة بن أبى معیط بودند. پیامبر را دیدند که نماز میخواند و سجده نمازش طولانی شده است. ابوجهل رو به آنان کرده و گفت کدام یک از شما فضولات شکمبه شتری را که امروز در فلان نقطه مکه کشته شده است را آورده و بر سر محمد میریزد. عقبة عهده دار این کار شده و فضولات شکمبه شتر را آورده و بر سر و بین دو کتف رسولخدا ریخت.( کتاب جمل من انساب الأشراف ، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى (م 279)، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996، ج1، ص125).
2- آمده است که گاه وی مدفوع انسان را درون زنبیلی ریخته، جلوی در خانه پیامبر خالی میکرد(پیشین،ج 1، ص:167).
3- وی مسافرتهایی به حیره و شهرهای ایران کرده بود و داستانهای رستم و اسفندیار را شنیده بود و هرگاه پیامبر (ص) در جایی مینشست و داستان عذابهای قوم عاد و ثمود و سایر ملتهای گذشته را بیان میفرمود، بعد از رفتن آن حضرت، میآمد و بجای پیامبر مینشست و میگفت: به خدا داستانهایی که من میگویم از قصههایی که محمد برای شما میگوید بهتر است. (زندگانی حضرت محمد، رسولی محلاتی،ص161) .
4- در جنگ بدر چشم پیامبر به عقبه افتاد و فرمود: روزی نماز میخواندم و به سجده رفته بودم که ناگاه عقبه آنچنان با لگد به گردنم کوبید که از شدت آن ضربه چشمانم داشت از حدقه بیرون میزد(بلاذرى، کتاب جمل من انساب الأشراف ، ج1، ص148 و در چاپ زکار ص167).
5- وقتی که پیامبر به مدینه مهاجرت فرمود وی این اشعار را در توهین به پیامبر خدا سرود: ای کسی که سوار بر ناقه گوش بریده بودی از پیش ما هجرت کردی، پس از مدت کمی مرا سوار بر اسب خواهی دید که نیزه خود را میان شما سیراب خواهم کرد و شمشیر از شما هر گونه شبههای را خواهد گرفت.(مغازی، ص61).
6- همچنین از گفتههای واقدی برمیآید که عقبه بن معیط یکی از محرکین اصلی و برپا کنندگان جنگ بدر بوده است
.پیامبر(ص) در جواب خود عقبه، علت دستور قتلش را دشمنیاو با خدا و پیامبر(ص) و آزار دادن پیامبر(ص) عنوان میفرماید.( مغازی، ص84).
چند نفر باقیمانده ای که پیامبر دستور قتلشان را داده نیز دارای چنین ویژگیهایی بودند که بدلیل طولانی شده بحث از بیان آن خودداری میشود
واقدی میگوید: آیات” وَ وَ إِذا تُتْلی عَلَیهِمْ آیاتُنا قالُوا قَدْ سَمِعْنا لَوْ نَشاءُ لَقُلْنا مِثْلَ هذا إِنْ هذا إِلاّ أَساطیرُ اْلأَوَّلینَ “(سوره انفال،آیه31)در حق نضر بن حارث نازل شده و خدای فرمود:أَ فَبِعَذابِنا یسْتَعْجِلُونَ.(سوره صافات،آیه176)که منظور نزول عذاب روز بدر است(مغازی واقدی،ص100).
در اینجا به نمونههایی از رفتار وی با پیامبر خدا اشاره میکنیم:
1- روزی ابوجهل و عدهای از قریش به همراه عقبة بن أبى معیط بودند. پیامبر را دیدند که نماز میخواند و سجده نمازش طولانی شده است. ابوجهل رو به آنان کرده و گفت کدام یک از شما فضولات شکمبه شتری را که امروز در فلان نقطه مکه کشته شده است را آورده و بر سر محمد میریزد. عقبة عهده دار این کار شده و فضولات شکمبه شتر را آورده و بر سر و بین دو کتف رسولخدا ریخت.( کتاب جمل من انساب الأشراف ، أحمد بن یحیى بن جابر البلاذرى (م 279)، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلى، بیروت، دار الفکر، ط الأولى، 1417/1996، ج1، ص125).
2- آمده است که گاه وی مدفوع انسان را درون زنبیلی ریخته، جلوی در خانه پیامبر خالی میکرد(پیشین،ج 1، ص:167).
3- وی مسافرتهایی به حیره و شهرهای ایران کرده بود و داستانهای رستم و اسفندیار را شنیده بود و هرگاه پیامبر (ص) در جایی مینشست و داستان عذابهای قوم عاد و ثمود و سایر ملتهای گذشته را بیان میفرمود، بعد از رفتن آن حضرت، میآمد و بجای پیامبر مینشست و میگفت: به خدا داستانهایی که من میگویم از قصههایی که محمد برای شما میگوید بهتر است. (زندگانی حضرت محمد، رسولی محلاتی،ص161) .
4- در جنگ بدر چشم پیامبر به عقبه افتاد و فرمود: روزی نماز میخواندم و به سجده رفته بودم که ناگاه عقبه آنچنان با لگد به گردنم کوبید که از شدت آن ضربه چشمانم داشت از حدقه بیرون میزد(بلاذرى، کتاب جمل من انساب الأشراف ، ج1، ص148 و در چاپ زکار ص167).
5- وقتی که پیامبر به مدینه مهاجرت فرمود وی این اشعار را در توهین به پیامبر خدا سرود: ای کسی که سوار بر ناقه گوش بریده بودی از پیش ما هجرت کردی، پس از مدت کمی مرا سوار بر اسب خواهی دید که نیزه خود را میان شما سیراب خواهم کرد و شمشیر از شما هر گونه شبههای را خواهد گرفت.(مغازی، ص61).
6- همچنین از گفتههای واقدی برمیآید که عقبه بن معیط یکی از محرکین اصلی و برپا کنندگان جنگ بدر بوده است
.پیامبر(ص) در جواب خود عقبه، علت دستور قتلش را دشمنیاو با خدا و پیامبر(ص) و آزار دادن پیامبر(ص) عنوان میفرماید.( مغازی، ص84).
چند نفر باقیمانده ای که پیامبر دستور قتلشان را داده نیز دارای چنین ویژگیهایی بودند که بدلیل طولانی شده بحث از بیان آن خودداری میشود