۱۳۹۲/۰۱/۲۹
–
۶۲۹ بازدید
جریان کنفرانس برلین چیست؟برای چه تشکیل شد؟از طرف چه سازمانی؟آیا جمهوری اسلامی اجازه داده بود که شرکت کنند؟
پیرامون کنفرانس برلین گفتنی است این کنفرانس ؛ در اردیبهشت 1379 توسط بنیاد هاینریش بل و حزب سبزهای آلمان پس از پیروزی اصلاح طلبان در انتخابات مجلس ششم در زمستان 78، با حضور برخی اصلاح طلبان درون حاکمیت و خارج از حاکمیت در شهر برلین آلمان ، برگزار شد. مهمانان معروف کنفرانس برلین عبارت بودند از اکبر گنجی ، حسن یوسفی اشکوری، عزت الله سحابی، مهرانگیز کار، علیرضا علوی تبار، شهلا شرکت، محمود دولت آبادی ، منیرو روانی پور و جمیله کدیور. البته کنفرانس برلین از هرجهت برای میهمانانش عاقبت خوشی نداشت. از یکسو مخالفان نظام که آزادانه در محل کنفرانس حضور داشتند، خواستار عذرخواهی گنجی و اشکوری به خاطر سوابق انقلابی و نظامی و امنیتی شان شدند، و از سوی دیگر صداوسیمای جمهوری اسلامی با پخش قسمتهایی از کنفرانس برلین ماهیت این افراد را افشا نمود . مجموعه پیامدهای سنگین کنفرانس برلین به حدی بود که خیلی زود ، کام شیرین اصلاح طلبان رادیکال را که سرمست از پیروزی 29 بهمن 78 بودند تلخ کرد و به اعتراف برخی از همین جمع، کنفرانس برلین ، زمینه ساز سقوط اصلاح طلبان در افکار عمومی بود. به طوری که هفته نامه عصرما ارگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی یک هفته بعد از جنجال برلین در مقاله ای از کنفرانس برلین به عنوان دامگه اصلاح طلبان نام برد. ( برای آشنایی بیشتر ر.ک: براندازی در سکوت , مرتضی قمری وفا , تهران: کیهان , 1380 ) پس از گذشت 5 سال از تجربه کنفرانس برلین، باز هم احزاب سبز اروپا ، از جمله حزب سبز آلمان و هلند، به بهانه تحلیل نتایج و پیامدهای انتخابات نهم ریاست جمهوری، جمعی از روشنفکران و فعالان سیاسی-مطبوعاتی ایرانی مقیم خارج از کشور را دعوت به گردهمایی در بروکسل ، پایتخت اتحادیه اروپایی کردند.کنفرانس «ایران پس از انتخابات» با برگزاری دو میز گرد دیگر با عنوانهای «رابطه مذهب با حکومت» و «روابط اتحادیه اروپا با جمهوری اسلامی ایران» به کار خود ادامه داد.( ر.ک: خبرگزاری مهر؛ 20/4/1384 وwww.rajanews.com/detail.asp?id=49780)
«جزییات و اهداف برپایی کنفرانس برلین »
کنفرانس برلین تحت عنوان ایران پس از انتخابات با ابتکار بنیاد هانریش بل که وابسته به حزب سبز آلمان میباشد، از تاریخ 19 فروردین 1379 به مدت 3 روز در سالن خانه فرهنگهای جهان در برلین بر پا شد. به غیر از این بنیاد آلمانی، تعدادی از ضد انقلابیون نشاندار نیز در تدارک کنفرانس دخالت داشته و در طراحی و اجرای آن یاری کرده بودند. بنیاد هانریش بل تا این روز حمایتهای بسیاری از نویسندگان و پناهندگان ایرانی کرده و ضمن دعوت از آنها برای تبلیغ و اظهار نظر علیه جمهوری اسلامی ایران، کمکهای مالی لازم را نیز برای نویسندگی و قلم زنی علیه حکومت ایران به بعضی از آنها کرده است؛ به عنوان مثال، عباس معروفی و فرح سرکوهی از سوی بنیاد هانریش بل حمایت مالی و سیاسی میشوند و از سوی همین بنیاد نیز محل اقامتی در اختیارشان گذاشته شده و جلسات متعددی نیز برای تبلیغ آنها علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب داده است.( مرتضی قمری وفا، براندازی در سکوت : آسیبشناسی دوران گذار به جامعه مردم سالار دینی (1380-1368) ، تهران:انتشارات کیهان، 1381، ص 99) بنیاد هانریش بل در جزوهای رنگی که در آن برنامه کنفرانس برلین و عکس هفده سخنران مهمان آمده بود، به روشنی هدف خود را از برپایی این کنفرانس بیان کرده بود. نام کنفرانس ایران پس از انتخابات پارلمانی و پویایی اصلاحات در جمهوری اسلامی بود. این بنیاد علاوه بر دعوتنامهای عام که برای شرکت مردم در کنفرانس انتشار داده بود، اطلاعیهای نیز به زبان آلمانی و فارسی در مورد محتوای کار کنفرانس و اوضاع کنونی ایران پخش کرد که در آن موضع گردانندگان بنیاد درباره امور جاری ایران روشن شده بود. افزون بر این، به گفته مدیران بنیاد، آنها میخواستند با بزرگزاری این کنفرانس و اقدامات بعدی، پلی بین اندیشمندان، منتقدان و اصلاحگرایان داخل کشور و فعالان سیاسی و گروههای مخالف خارج کشور بر پا سازند.4 قابل ذکر است که قبل از برگزاری کنفرانس برلین دو عضو نهضت آزادی، ابراهیم یزدی و محمد توسلی، میهمان این بنیاد بودند تا زمینهی برگزاری این اجلاس و انتخاب افرادی برای دعوت مهیا گردد. حزب سبز آلمان که تحت نفوذ صهیونیستهای این کشور میباشد، طی چند سال اخیر وظیفه اتصال تجدیدنظر طلبان داخل و ضد انقلاب خارج ایران را به طور فعال بر عهده گرفتند. حزب سبزهای آلمان که بنیاد هانریش بل وابسته به آن است، از گذشته دشمنیهای متعددی با جمهوری اسلامی ایران داشته است و یکی از اعضای مرکزیت آن، یوشکا فیشر کیباشد، که در زمان برگزاری کنفرانس وزیر خارجه دولت آلمان بود. وی از دوستان نزدیک و صمیمی مسعود رجوی سرکرده منافقین است و ارتباطات گستردهای با او داشت.( مرتضی قمری وفا، همان) یوشکا فیشر با تشکیل این کنفرانس کوشید تبلیغ جدایی دین از سیاست در امور داخلی ایران دخالت نماید. در همین حال روزنامه تاکس ساتیونگ چاپ آلمان به نقل از میشل آلوارس ، عضو حزب سبزها و سخنگوی کنفرانس برلین، نوشت: بنیاد هانریش بل در نظر دارد با برگزار چنین کنفرانسهایی در ارتباط با دیدگاههای گوناگون درباره لیبرالیزه کردن نظام فعلی ایران بحث و تبادل نظر شود و سعی میکنیم با برپایی چنین کنفرانسهایی میان نیروهای اصلاح طلب در داخل و خارج ارتباط برقرار شود. این روزنامه در ادامه از اکبر ـگاف به عنوان فردی یاد کرده که رنگ عوض نمود و به شدت از منتقدان رژیم ایران حمایت میکند .( روزنامه کیهان 22/2/1379 ) در این راستا، گری سیک به عنوان یکی از اعضای برجسته سازمان سیا میگوید: من چگونه خوشحال نباشم از اینکه در ایران موج تازهای بر پا شده است که مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم پیچیده و حکومتی نظیر حکومت ایران در دوران شاه و عربستان سعودی را روی کار بیاورد .( هویت ، چراغ ،کنفرانس برلین، تهران: دفتر تحقیق و پژوهش انتشارات واژگان، تابستان 1379 ) یوشکا فیشر دربارهی این کنفرانس اینگونه اظهار نظر کرده بود: برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ما موفق شدیم گفتگویی را در آلمان میان سکولارها و اصلاح گرایان دینی سازمان بدهیم و برگزاری این اجلاس به صورت عمومی و سهل برای علاقمندان از این جهت ضروری بود که آشکارا با تئوریهای تفسیر کننده و جذاب توطئه در تعارض بود . وی با تأکید بر اینکه باید در ایران تغییر بنیادین ایجاد شود گفته بود: این مسأله که در داخل ایران قوای سیاسی نیز حامی این تغییر بنیادین است، نکتهای است که اجلاس آن را بطور واضح اثبات کرد .( واقعیات پنهان : نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران ، پیشین ، ص 246 )
= در جلسات کنفرانس برلین چه گذشت؟ در اولین روز برگزاری کنفرانس و در همان دقایق اولیه، درگیریهای لفظی در میان حاضران روی داد؛ بطوری که برخی از مخالفان خواستار براندازی نظام و گروهی دیگر که شمارشان بسیار بیشتر از گروه اول بود، خواستار جدایی دین از سیاست و فروپاشی نظام ولایت فقیه در ایران از طریق اصلاحات بودند. در ادامه این جلسه دست اندرکاران کنفرانس از حاضران خواستند که برای کشتهشدگان ضد انقلاب که در ایران اعدام شدهاند یک دقیقه بایستند و ادای احترام نمایند. پس از این مراسم، عضو هیأت رییسه بنیاد هانریش بل در حضور میهمانان ایرانی گفت: من به انتقاد کنندگان به برگزاری این سمینار میگویم که هیچ کس از روشهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی دفاع نمیکند، که با تشویق حاضرین مواجه شد. فوکس درباره حوادث 18 تیر 1378 گفت: ما امیدوار بودیم که این حرکت دانشجویی بتواند مقدمهای برای تحولات عمیق در جامعه ایران شود. وی در پایان سخنرانیش تصریح نمود خواست همهی ما باید این باشد که دست در دست هم از اصلاحات ایران حمایت کنیم.( مرتضی قمری وفا ، پیشین ، ص 102 )
در ادامه جلسه احمد طاهری در حضور دیگر میهمانان ایرانی با تجلیل از عزتالله سحابی گفت: ایشان از مخالفان شدید حاکمیت روحانیت و ولایت فقیه است. او از خانم مهرانگیز کار به عنوان ژاندارک ایران یاد نمود و گفت: خانم مهرانگیز کار روشنفکری سکولار است. در ادامه با شجاع خواندن اکبر گنجی درباره او گفت: گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید .( روزنامه کیهان 23/1/1379 ) ولی با توجه به تعریفها و توصیفهایی که در مورد این افراد شد، شرکتکنندگان ضد انقلاب خارج از کشور آنها را مورد تمسخر و انتقاد قرار دادند؛ به طوری که حمیدرضا جلاییپور صرفا به علت عضویت سابق در سپاه پاسداران متهم به قتل 39 نفر در کردستان شد. در مورد دیگر، یوسفی اشکوری در جلسه بعد از ظهر روز یکشنبه پس از ورود به سالن فرهنگهای جهانی به خاطر برداشتن لباس سیاه که ـ نشانه عزاداری در ماه محرم بود ـ مورد تمسخر حاضران قرار گرفت. اما سخنگوی بنیاد هانریش بل در پی اعتراض عناصر ضد انقلاب با حالتی عصبی به حاضران گفت: شما مانع از سخنان کسی میشوید که به رغم روحانی بودن، شب گذشته به من گفت که قاطعانه به دنبال جدایی دین از سیاست است .( روزنامه کیهان 6/2/1379 )
یوسفی اشکوری در این کنفرانس گفت: گروهی از داعیهداران اصلاحات در جبهه دوم خرداد ممکن است به دلایلی چون عدم اعتقاد لازم به آزادی، دمکراسی و یا سطحی دیدن مطالبات مردمی و یا فقط منافع طبقاتی و یا جناحی، یا محافظهکاری، مردم را رها کنند… . اظهارات آقای یوسفی اشکوری در کنفرانس برلین آنچنان عوامل ضد انقلابی را ذوق زده کرده بود که در یک مورد صادق صبا، گزارشگر و تحلیلگر شبکهی خبری بی.بی.سی اعلام کرد: این یکی از هیجانیترین جلساتی بوده که در سالهای پس از انقلاب در خارج از ایران برگزار شد .( روزنامه کیهان 21/1/1379 )
در این سمینار عزتالله سحابی نیز طی سخنانی گفت: مشهود است مردم در انقلاب سال 57 میدانستند چه نمیخواهند ولی نمیدانستند چه میخواهند اما آنها در انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه میخواهند و رأی نه و منفی به جریانات حاکم بر کشور دادند. وی ادامه داد: این انتخابات توانست که پس از 20 سال جناح انحصارطلب و خشونتگرای حاکمیت را به گوشهی انزوا بکشاند .( واقعیات پنهان: نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران، ص 253 )
شهلا لاهیجی، مدیر یک مؤسسه انتشاراتی در تهران و دیگر مسافر کنفرانس برلین، نیز آقای خاتمی را متهم به سانسور کرد و با محکوم نمودن هر گونه نظارت بر مطالب کتابها گفت: ممیزی یکی از ابزار خشونت است . وی در موضعی غیر دیندارانه اظهار داشت: باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربندهای عفت گذشته است .( مرتضی قمری وفا ، پیشین ، ص 104 )
چنگیز پهلوان از اعضای کانون ضد انقلابی نویسندگان نیز در کنفرانس برلین ضد انقلابیترین مواضع را گرفت. او بحث گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی را گفتاربرداری از دیگران دانست و گفت که به همین دلیل این حرکت او دارای عمق نیست. او در ادامه، جمهوری اسلامی را یک کودک عقب افتاده خواند و مدعی شد عمر جریان دوم خرداد کوتاه است. زیرا شما (جلاییپور) از عهده مسایل اجتماعی بر نمیآیید و با حذف مردم نمیشود یک جریان را مدنی قلمداد کرد. در این میان، فردی از جلاییپور پرسید که شما با این حرفهایی که میزنید، چنانچه این کشور (ایران) و ساختارهای آن تغییر کند، چه چیزی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی باقی خواهند ماند؟ شما اگر این تغییر را انقلاب نام نمینهید پس نام آن چیست؟ که جلاییپور به این سؤال پاسخ نداد.( همان ، صص 105-106)
در پایان کنفرانس، ولفگانگ ایشنیگر، معاون وزیر خارجه آلمان به جمعبندی کنفرانس پرداخت و گفت بحث سکولاریسم در ایران ابعاد ویژهای دارد و بسیار حساسیت برانگیز است. وی افزود ما امیدواریم ایران در مسأله روند صلح خاورمیانه به گونه مساعدی عمل کند. اکبر گنجی نیز پس از پایان کنفرانس مصاحبهای ضد انقلابی با روزنامه تاگس اشپیگل انجام داد.(ر.ک: واقعیات پنهان، نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران ، پیشین ، صص 263-266 ) (www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901241551)
« کنفرانس برلین؛ نمادی از عقبه فکری جریان فتنه»
نوزدهم لغایت 21 فروردین ماه سال 1379 کنفرانسی 3روزه توسط بنیاد هاینریش بل وابسته به حزب سبزهای آلمان و با همکاری بنیاد خانه فرهنگهای جهان در شهر برلین آلمان تحت عنوان ایران پس از انتخابات جامعه مدنی و اهداف اصلاحات در ایران برگزار شد.
در واقع این بنیاد سه سرفصل اصلی با عناوین جزئیات چرخش تاریخی در ایران از دیدگاه اصلاح طلبان، جزئیات تأمل و بازاندیشی در ساختارهای حکومتی ایران و جزئیات و اهداف چالش اصلاح طلبان نسبت به اسلام را برای اجلاس در نظر گرفته بود که تماماً در راستای اجرای پروژه براندازی خاموش یا نفوذ و استحاله از درون انجام شد.
بر اساس این پروژه هرگونه تغییری در ایران باید از داخل کشور صورت پذیرد و یا اینکه فعالیتهای خارج نشینان از یک پایگاه عمده داخلی برخوردار باشد تا علاوه بر وحدت رویه و همسان سازی عملیات و برقراری ارتباطات هدفمند میان عناصر داخلی و خارجی ضد نظام اسلامی، امر براندازی و سقوط نظام را تسریع نماید.
با توجه به این مسائل و برای عینیت بخشیدن به مقاصد فوق و نیل به هدف اصلی که همانا تلاش در جهت تغییر نظام دینی حاکم بر ایران و جایگزین کردن یک حکومت غیردینی غربگرا بود، کنفرانس برلین توسط بنیاد مذکور که وابسته به حزب سبزهای آلمان بود و با حمایت گروهکهای تروریستی همچون سازمانهای منافقین، فدائیان خلق، سوسیالیستهای ایران، فراکسیون متحد جبهه ملی ایران، احزاب دموکراتیک مردم جمهوریخواه ملی و با طراحی و گردانندگی ضدانقلابیون نشان داری از جمله حسن ماسالی (از بنیانگ ذاران رادیو آزادی وابسته به سیا) مهدی جعفری گرجینی (رئیس مجلس حزب سبزها) کتایون امیرپور (خبرنگار روزنامه دویچه سایتونگ)، مهدی سردانی طارمی، بهمن نیرومند، نوید کرمانی (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر الگماینه) احمد طاهری (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر روندشاو)، هوشنگ انصاری، منوچهر گنجی (از سلطنت طلبان و عضو درفش کاویانی) و توماس هارتمن برگزار شد.
گفتنی است در کنفرانس برلین هفده نفر از تجدید نظر طلبان طیف دوم خرداد؛ از جمله اکبر گنجی، عزت الله سحابی، حسن یوسفی اشکوری، حمیدرضا جلایی پور، کاظم کردوانی، علی افشاری، علیرضا علوی تبار، چنگیز پهلوان، محمد دولت آبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، ابراهیم شیخ، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت و خدیجه حاج مقدم حضور داشتند.
طرح براندازی نظام از سوی اپوزیسیون خارج، حمایت از معاندین مقیم خارج و آشوبهای خیابانی تیر ماه سال 78 (تحت عنوان جنبش دانشجویی 78) تغییر در حکومت دینی و قانون اساسی، تسریع در روند حاکمیت لیبرالیسیم، شکستن یخهای موجود میان اصلاح طلبان داخل ایران و اپوزیسیون خارج و ارائه چهرهای خشن، دیکتاتور و خونریز از نظام جمهوری اسلامی، محورها و اهداف اصلی مباحث این افراد و کنفرانس را تشکیل داده بود، به طوری که ولفگانگ ایشپینگر (معاون وزیر خارجه آلمان) نیز در پایان کنفرانس طی یک جمع بندی، ابعاد سکولاریسم را در ایران مطرح نمود.
در همین راستا بود که گری سیک (عضو برجسته سیا) هم عنوان کرد: «چگونه خوشحال نباشم از اینکه موج تازهای در ایران مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم پیچیده و حکومتی نظیر حکومت شاه و عربستان را روی کار بیاورد».
مقام معظم رهبری درباره اهداف پنهان کنفرانس برلین میفرمایند: «برگزار کنندگان و جناحهای مخالف نظام در خارج، در صدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم این گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکان پذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد».
گروهها و احزاب اصلاح طلب، به ویژه حزب منحله مشارکت علی رغم توصیههای مکرر مقام معظم رهبری به آنها مبنی بر اتخاذ مواضع محکم در برابر کسانی که در داخل و خارج زیر پوشش اصلاحات، انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی را مورد تعرض قرار می دهند، نه تنها هیچ موضعی نگرفتند بلکه در دفاع از متهمان کنفرانس ننگین برلین خصوصا اعضای ارشد حزب مشارکت (مانند علوی تبار و جلایی پور) رسانه ملی را – به دلیل پخش صحنههایی از کنفرانس – و قوه قضائیه را – به خاطر دستگیری و محاکمه عوامل شرکت کننده در کنفرانس به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و نفی مقدسات و ارزشهای دینی – مورد هجمه شدید و حملات گسترده قرار دادند. بر اثر همین سوء رفتارها و ساختار شکنیها بود که اصلاح طلبان رفته رفته سنگرهای فتح کرده را از دست داده و پس از حدود 10 سال مجدداً و طی یک فرآیند برنامه ریزی شده سعی کردند تا با بهره گیری از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به حلقههای قدرت بازگردند.
اما به دلیل ناکامی در دستیابی به قدرت، سناریوی اغتشاش و نافرمانی مدنی را طراحی نموده و همچون کنفرانس برلین، به جای تقبیح رفتارهای ساختار شکنانه و غیرقانونی هواداران خود، بنیادی ترین ارکان نظام اسلامی را نشانه گرفته پایههای فتنه را بنا نهادند.
بدیهی است راهبرد اصلی دگراندیشیان مخالف نظام در سراسر دوره هشت ساله حاکمیت اصلاحات، تلاش برای ترویج فرهنگ سکولاریزم و غربگرایی در جامعه خصوصاً محافل علمی و دانشگاهی بود که کنفرانس برلین یکی از عرصههای ظهور و بروز آن به شمار میرود؛ حوادث پس از انتخابات سال 88 آیینهای بود که آشکارا رسوب القائات هدفمند این جریان را در اذهان قشرهایی از مردم به ویژه نسل جوان نشان میداد. برای مثال مطالباتی مانند جمهوری ایران، نفی ولایت فقیه، بازگشت به سلطنت، نفی حمایت از جنبشهای اسلامی و نظایر اینها را بدون تردید باید محصول تفکرات روشنفکران سکولار در دوران اصلاحات دانست.
کنفرانس برلین را میتوان نماد عقبه فکری جنبش سبز قلمداد کرد که پیامد چندین سال فعالیت آنها در زمینه ترویج تفکرات سکولاریستی و ضدمذهبی را در فتنه سال 88 نظاره گر بودیم.
بسیاری از چهرههای حاضر در کنفرانس ننگین برلین همچون علی افشاری، اکبر گنجی، اشکوری، جمیله کدیور و . . . در طول یک دهه اخیر زاویه خود را نسبت به نظام اسلامی بیشتر و بیشتر کرده و از منتقدان اصلاح طلب به مخالفان خواهان براندازی حکومت تغییر موضع دادند تا جایی که با پناه بردن به دامان دشمنان انقلاب در آمریکا و انگلستان، رسما فعالیتهای تبلیغی خود را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز کردند. در این میان اکبر گنجی گوی سبقت را از دیگران ربود و با انکار ماهیت وحیانی قرآن کریم و زیر سؤال بردن وجود مبارک امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در گفت وگو با شبکه بی بی سی تا سرحد ارتداد پیش رفت.
لازم به ذکر است در افتتاحیه کنفرانس برلین احمد طاهری از برگزار کنندگان کنفرانس با ستایش از اکبر گنجی، در تمجید وی گفت: اکبر گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید!! این جمله تأمل برانگیز که به تلاشهای وسیع گنجی و هم قطاران او برای تخریب شخصیت هاشمی در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره دارد، امروز علامت سؤال بزرگی را در مقابل هاشمی قرار میدهد. چگونه آقای هاشمی در سال 88 با تمام توان به حمایت از کسانی برخاست که چند سال پیش با ناجوانمردانه ترین روشها به ترور شخصیتی وی برای بیرون راندنش از صحنه سیاسی همت گمارده بودند؟!
اما میان کشورهای اروپایی، آلمان طی سالهای اخیر همواره یکی از کانونهای توطئه چینی علیه جمهوری اسلامی و پناهگاه جریانات مخالف نظام بوده و مقامات این کشور خصومت خود را با اسلام و انقلاب به انحای مختلف نشان دادهاند. رویکرد اسلام ستیزی خصوصا در رفتار آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان ظهور و بروز خاصی دارد.
رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ماه سال 1379 در نشستی با سران اصلاح طلبان ضمن واکنش به برپایی کنفرانس برلین، در بیانات عبرت آموزی آنان را به مرزبندی شفاف با دشمنان توصیه کرده نسبت به سوء استفاده جریانات ضدانقلاب و ایجاد آشوب و بلوا در کشور هشدار دادند. ایشان فرمودند: همه شما معتقد به اسلام، انقلاب و امام هستید ولی در داخل کشور کسانی هستند که همچون آمریکا با این اصول دشمنی میورزند و مهم این است که در برابر این مخالفتها و دشمنیها، به طور شفاف و روشن موضع گیری شود، اما موضع برخی دوستان و مجموعههای سیاسی در این زمینهها، به قدری نامحسوس است که اگر کسی به این موضع اعتقاد یافت احساس میکند میتواند حتی به ضدانقلاب نیز نوعی دل بستگی داشته باشد.
اینک پس از گذشت قریب به یک دهه از آن زمان، با نگاهی به سرنوشت اصلاح طلبان پس از حوادث فتنه 88 میتوان به معنای عمیق هشدار ایشان پی برد.
www.rajanews.com/detail.asp?id=83795
«جزییات و اهداف برپایی کنفرانس برلین »
کنفرانس برلین تحت عنوان ایران پس از انتخابات با ابتکار بنیاد هانریش بل که وابسته به حزب سبز آلمان میباشد، از تاریخ 19 فروردین 1379 به مدت 3 روز در سالن خانه فرهنگهای جهان در برلین بر پا شد. به غیر از این بنیاد آلمانی، تعدادی از ضد انقلابیون نشاندار نیز در تدارک کنفرانس دخالت داشته و در طراحی و اجرای آن یاری کرده بودند. بنیاد هانریش بل تا این روز حمایتهای بسیاری از نویسندگان و پناهندگان ایرانی کرده و ضمن دعوت از آنها برای تبلیغ و اظهار نظر علیه جمهوری اسلامی ایران، کمکهای مالی لازم را نیز برای نویسندگی و قلم زنی علیه حکومت ایران به بعضی از آنها کرده است؛ به عنوان مثال، عباس معروفی و فرح سرکوهی از سوی بنیاد هانریش بل حمایت مالی و سیاسی میشوند و از سوی همین بنیاد نیز محل اقامتی در اختیارشان گذاشته شده و جلسات متعددی نیز برای تبلیغ آنها علیه جمهوری اسلامی ایران ترتیب داده است.( مرتضی قمری وفا، براندازی در سکوت : آسیبشناسی دوران گذار به جامعه مردم سالار دینی (1380-1368) ، تهران:انتشارات کیهان، 1381، ص 99) بنیاد هانریش بل در جزوهای رنگی که در آن برنامه کنفرانس برلین و عکس هفده سخنران مهمان آمده بود، به روشنی هدف خود را از برپایی این کنفرانس بیان کرده بود. نام کنفرانس ایران پس از انتخابات پارلمانی و پویایی اصلاحات در جمهوری اسلامی بود. این بنیاد علاوه بر دعوتنامهای عام که برای شرکت مردم در کنفرانس انتشار داده بود، اطلاعیهای نیز به زبان آلمانی و فارسی در مورد محتوای کار کنفرانس و اوضاع کنونی ایران پخش کرد که در آن موضع گردانندگان بنیاد درباره امور جاری ایران روشن شده بود. افزون بر این، به گفته مدیران بنیاد، آنها میخواستند با بزرگزاری این کنفرانس و اقدامات بعدی، پلی بین اندیشمندان، منتقدان و اصلاحگرایان داخل کشور و فعالان سیاسی و گروههای مخالف خارج کشور بر پا سازند.4 قابل ذکر است که قبل از برگزاری کنفرانس برلین دو عضو نهضت آزادی، ابراهیم یزدی و محمد توسلی، میهمان این بنیاد بودند تا زمینهی برگزاری این اجلاس و انتخاب افرادی برای دعوت مهیا گردد. حزب سبز آلمان که تحت نفوذ صهیونیستهای این کشور میباشد، طی چند سال اخیر وظیفه اتصال تجدیدنظر طلبان داخل و ضد انقلاب خارج ایران را به طور فعال بر عهده گرفتند. حزب سبزهای آلمان که بنیاد هانریش بل وابسته به آن است، از گذشته دشمنیهای متعددی با جمهوری اسلامی ایران داشته است و یکی از اعضای مرکزیت آن، یوشکا فیشر کیباشد، که در زمان برگزاری کنفرانس وزیر خارجه دولت آلمان بود. وی از دوستان نزدیک و صمیمی مسعود رجوی سرکرده منافقین است و ارتباطات گستردهای با او داشت.( مرتضی قمری وفا، همان) یوشکا فیشر با تشکیل این کنفرانس کوشید تبلیغ جدایی دین از سیاست در امور داخلی ایران دخالت نماید. در همین حال روزنامه تاکس ساتیونگ چاپ آلمان به نقل از میشل آلوارس ، عضو حزب سبزها و سخنگوی کنفرانس برلین، نوشت: بنیاد هانریش بل در نظر دارد با برگزار چنین کنفرانسهایی در ارتباط با دیدگاههای گوناگون درباره لیبرالیزه کردن نظام فعلی ایران بحث و تبادل نظر شود و سعی میکنیم با برپایی چنین کنفرانسهایی میان نیروهای اصلاح طلب در داخل و خارج ارتباط برقرار شود. این روزنامه در ادامه از اکبر ـگاف به عنوان فردی یاد کرده که رنگ عوض نمود و به شدت از منتقدان رژیم ایران حمایت میکند .( روزنامه کیهان 22/2/1379 ) در این راستا، گری سیک به عنوان یکی از اعضای برجسته سازمان سیا میگوید: من چگونه خوشحال نباشم از اینکه در ایران موج تازهای بر پا شده است که مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم پیچیده و حکومتی نظیر حکومت ایران در دوران شاه و عربستان سعودی را روی کار بیاورد .( هویت ، چراغ ،کنفرانس برلین، تهران: دفتر تحقیق و پژوهش انتشارات واژگان، تابستان 1379 ) یوشکا فیشر دربارهی این کنفرانس اینگونه اظهار نظر کرده بود: برای اولین بار پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، ما موفق شدیم گفتگویی را در آلمان میان سکولارها و اصلاح گرایان دینی سازمان بدهیم و برگزاری این اجلاس به صورت عمومی و سهل برای علاقمندان از این جهت ضروری بود که آشکارا با تئوریهای تفسیر کننده و جذاب توطئه در تعارض بود . وی با تأکید بر اینکه باید در ایران تغییر بنیادین ایجاد شود گفته بود: این مسأله که در داخل ایران قوای سیاسی نیز حامی این تغییر بنیادین است، نکتهای است که اجلاس آن را بطور واضح اثبات کرد .( واقعیات پنهان : نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران ، پیشین ، ص 246 )
= در جلسات کنفرانس برلین چه گذشت؟ در اولین روز برگزاری کنفرانس و در همان دقایق اولیه، درگیریهای لفظی در میان حاضران روی داد؛ بطوری که برخی از مخالفان خواستار براندازی نظام و گروهی دیگر که شمارشان بسیار بیشتر از گروه اول بود، خواستار جدایی دین از سیاست و فروپاشی نظام ولایت فقیه در ایران از طریق اصلاحات بودند. در ادامه این جلسه دست اندرکاران کنفرانس از حاضران خواستند که برای کشتهشدگان ضد انقلاب که در ایران اعدام شدهاند یک دقیقه بایستند و ادای احترام نمایند. پس از این مراسم، عضو هیأت رییسه بنیاد هانریش بل در حضور میهمانان ایرانی گفت: من به انتقاد کنندگان به برگزاری این سمینار میگویم که هیچ کس از روشهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی دفاع نمیکند، که با تشویق حاضرین مواجه شد. فوکس درباره حوادث 18 تیر 1378 گفت: ما امیدوار بودیم که این حرکت دانشجویی بتواند مقدمهای برای تحولات عمیق در جامعه ایران شود. وی در پایان سخنرانیش تصریح نمود خواست همهی ما باید این باشد که دست در دست هم از اصلاحات ایران حمایت کنیم.( مرتضی قمری وفا ، پیشین ، ص 102 )
در ادامه جلسه احمد طاهری در حضور دیگر میهمانان ایرانی با تجلیل از عزتالله سحابی گفت: ایشان از مخالفان شدید حاکمیت روحانیت و ولایت فقیه است. او از خانم مهرانگیز کار به عنوان ژاندارک ایران یاد نمود و گفت: خانم مهرانگیز کار روشنفکری سکولار است. در ادامه با شجاع خواندن اکبر گنجی درباره او گفت: گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید .( روزنامه کیهان 23/1/1379 ) ولی با توجه به تعریفها و توصیفهایی که در مورد این افراد شد، شرکتکنندگان ضد انقلاب خارج از کشور آنها را مورد تمسخر و انتقاد قرار دادند؛ به طوری که حمیدرضا جلاییپور صرفا به علت عضویت سابق در سپاه پاسداران متهم به قتل 39 نفر در کردستان شد. در مورد دیگر، یوسفی اشکوری در جلسه بعد از ظهر روز یکشنبه پس از ورود به سالن فرهنگهای جهانی به خاطر برداشتن لباس سیاه که ـ نشانه عزاداری در ماه محرم بود ـ مورد تمسخر حاضران قرار گرفت. اما سخنگوی بنیاد هانریش بل در پی اعتراض عناصر ضد انقلاب با حالتی عصبی به حاضران گفت: شما مانع از سخنان کسی میشوید که به رغم روحانی بودن، شب گذشته به من گفت که قاطعانه به دنبال جدایی دین از سیاست است .( روزنامه کیهان 6/2/1379 )
یوسفی اشکوری در این کنفرانس گفت: گروهی از داعیهداران اصلاحات در جبهه دوم خرداد ممکن است به دلایلی چون عدم اعتقاد لازم به آزادی، دمکراسی و یا سطحی دیدن مطالبات مردمی و یا فقط منافع طبقاتی و یا جناحی، یا محافظهکاری، مردم را رها کنند… . اظهارات آقای یوسفی اشکوری در کنفرانس برلین آنچنان عوامل ضد انقلابی را ذوق زده کرده بود که در یک مورد صادق صبا، گزارشگر و تحلیلگر شبکهی خبری بی.بی.سی اعلام کرد: این یکی از هیجانیترین جلساتی بوده که در سالهای پس از انقلاب در خارج از ایران برگزار شد .( روزنامه کیهان 21/1/1379 )
در این سمینار عزتالله سحابی نیز طی سخنانی گفت: مشهود است مردم در انقلاب سال 57 میدانستند چه نمیخواهند ولی نمیدانستند چه میخواهند اما آنها در انتخابات مجلس ششم نشان دادند که چه میخواهند و رأی نه و منفی به جریانات حاکم بر کشور دادند. وی ادامه داد: این انتخابات توانست که پس از 20 سال جناح انحصارطلب و خشونتگرای حاکمیت را به گوشهی انزوا بکشاند .( واقعیات پنهان: نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران، ص 253 )
شهلا لاهیجی، مدیر یک مؤسسه انتشاراتی در تهران و دیگر مسافر کنفرانس برلین، نیز آقای خاتمی را متهم به سانسور کرد و با محکوم نمودن هر گونه نظارت بر مطالب کتابها گفت: ممیزی یکی از ابزار خشونت است . وی در موضعی غیر دیندارانه اظهار داشت: باید این باور در حاکمیت پدید آید که دوران کمربندهای عفت گذشته است .( مرتضی قمری وفا ، پیشین ، ص 104 )
چنگیز پهلوان از اعضای کانون ضد انقلابی نویسندگان نیز در کنفرانس برلین ضد انقلابیترین مواضع را گرفت. او بحث گفتگوی تمدنهای آقای خاتمی را گفتاربرداری از دیگران دانست و گفت که به همین دلیل این حرکت او دارای عمق نیست. او در ادامه، جمهوری اسلامی را یک کودک عقب افتاده خواند و مدعی شد عمر جریان دوم خرداد کوتاه است. زیرا شما (جلاییپور) از عهده مسایل اجتماعی بر نمیآیید و با حذف مردم نمیشود یک جریان را مدنی قلمداد کرد. در این میان، فردی از جلاییپور پرسید که شما با این حرفهایی که میزنید، چنانچه این کشور (ایران) و ساختارهای آن تغییر کند، چه چیزی از ولایت فقیه و جمهوری اسلامی باقی خواهند ماند؟ شما اگر این تغییر را انقلاب نام نمینهید پس نام آن چیست؟ که جلاییپور به این سؤال پاسخ نداد.( همان ، صص 105-106)
در پایان کنفرانس، ولفگانگ ایشنیگر، معاون وزیر خارجه آلمان به جمعبندی کنفرانس پرداخت و گفت بحث سکولاریسم در ایران ابعاد ویژهای دارد و بسیار حساسیت برانگیز است. وی افزود ما امیدواریم ایران در مسأله روند صلح خاورمیانه به گونه مساعدی عمل کند. اکبر گنجی نیز پس از پایان کنفرانس مصاحبهای ضد انقلابی با روزنامه تاگس اشپیگل انجام داد.(ر.ک: واقعیات پنهان، نگاه عمیق و موشکافانه به عوامل و جریانهای نفاق در ایران ، پیشین ، صص 263-266 ) (www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901241551)
« کنفرانس برلین؛ نمادی از عقبه فکری جریان فتنه»
نوزدهم لغایت 21 فروردین ماه سال 1379 کنفرانسی 3روزه توسط بنیاد هاینریش بل وابسته به حزب سبزهای آلمان و با همکاری بنیاد خانه فرهنگهای جهان در شهر برلین آلمان تحت عنوان ایران پس از انتخابات جامعه مدنی و اهداف اصلاحات در ایران برگزار شد.
در واقع این بنیاد سه سرفصل اصلی با عناوین جزئیات چرخش تاریخی در ایران از دیدگاه اصلاح طلبان، جزئیات تأمل و بازاندیشی در ساختارهای حکومتی ایران و جزئیات و اهداف چالش اصلاح طلبان نسبت به اسلام را برای اجلاس در نظر گرفته بود که تماماً در راستای اجرای پروژه براندازی خاموش یا نفوذ و استحاله از درون انجام شد.
بر اساس این پروژه هرگونه تغییری در ایران باید از داخل کشور صورت پذیرد و یا اینکه فعالیتهای خارج نشینان از یک پایگاه عمده داخلی برخوردار باشد تا علاوه بر وحدت رویه و همسان سازی عملیات و برقراری ارتباطات هدفمند میان عناصر داخلی و خارجی ضد نظام اسلامی، امر براندازی و سقوط نظام را تسریع نماید.
با توجه به این مسائل و برای عینیت بخشیدن به مقاصد فوق و نیل به هدف اصلی که همانا تلاش در جهت تغییر نظام دینی حاکم بر ایران و جایگزین کردن یک حکومت غیردینی غربگرا بود، کنفرانس برلین توسط بنیاد مذکور که وابسته به حزب سبزهای آلمان بود و با حمایت گروهکهای تروریستی همچون سازمانهای منافقین، فدائیان خلق، سوسیالیستهای ایران، فراکسیون متحد جبهه ملی ایران، احزاب دموکراتیک مردم جمهوریخواه ملی و با طراحی و گردانندگی ضدانقلابیون نشان داری از جمله حسن ماسالی (از بنیانگ ذاران رادیو آزادی وابسته به سیا) مهدی جعفری گرجینی (رئیس مجلس حزب سبزها) کتایون امیرپور (خبرنگار روزنامه دویچه سایتونگ)، مهدی سردانی طارمی، بهمن نیرومند، نوید کرمانی (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر الگماینه) احمد طاهری (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر روندشاو)، هوشنگ انصاری، منوچهر گنجی (از سلطنت طلبان و عضو درفش کاویانی) و توماس هارتمن برگزار شد.
گفتنی است در کنفرانس برلین هفده نفر از تجدید نظر طلبان طیف دوم خرداد؛ از جمله اکبر گنجی، عزت الله سحابی، حسن یوسفی اشکوری، حمیدرضا جلایی پور، کاظم کردوانی، علی افشاری، علیرضا علوی تبار، چنگیز پهلوان، محمد دولت آبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، ابراهیم شیخ، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت و خدیجه حاج مقدم حضور داشتند.
طرح براندازی نظام از سوی اپوزیسیون خارج، حمایت از معاندین مقیم خارج و آشوبهای خیابانی تیر ماه سال 78 (تحت عنوان جنبش دانشجویی 78) تغییر در حکومت دینی و قانون اساسی، تسریع در روند حاکمیت لیبرالیسیم، شکستن یخهای موجود میان اصلاح طلبان داخل ایران و اپوزیسیون خارج و ارائه چهرهای خشن، دیکتاتور و خونریز از نظام جمهوری اسلامی، محورها و اهداف اصلی مباحث این افراد و کنفرانس را تشکیل داده بود، به طوری که ولفگانگ ایشپینگر (معاون وزیر خارجه آلمان) نیز در پایان کنفرانس طی یک جمع بندی، ابعاد سکولاریسم را در ایران مطرح نمود.
در همین راستا بود که گری سیک (عضو برجسته سیا) هم عنوان کرد: «چگونه خوشحال نباشم از اینکه موج تازهای در ایران مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم پیچیده و حکومتی نظیر حکومت شاه و عربستان را روی کار بیاورد».
مقام معظم رهبری درباره اهداف پنهان کنفرانس برلین میفرمایند: «برگزار کنندگان و جناحهای مخالف نظام در خارج، در صدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم این گونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکان پذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد».
گروهها و احزاب اصلاح طلب، به ویژه حزب منحله مشارکت علی رغم توصیههای مکرر مقام معظم رهبری به آنها مبنی بر اتخاذ مواضع محکم در برابر کسانی که در داخل و خارج زیر پوشش اصلاحات، انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی را مورد تعرض قرار می دهند، نه تنها هیچ موضعی نگرفتند بلکه در دفاع از متهمان کنفرانس ننگین برلین خصوصا اعضای ارشد حزب مشارکت (مانند علوی تبار و جلایی پور) رسانه ملی را – به دلیل پخش صحنههایی از کنفرانس – و قوه قضائیه را – به خاطر دستگیری و محاکمه عوامل شرکت کننده در کنفرانس به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و نفی مقدسات و ارزشهای دینی – مورد هجمه شدید و حملات گسترده قرار دادند. بر اثر همین سوء رفتارها و ساختار شکنیها بود که اصلاح طلبان رفته رفته سنگرهای فتح کرده را از دست داده و پس از حدود 10 سال مجدداً و طی یک فرآیند برنامه ریزی شده سعی کردند تا با بهره گیری از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به حلقههای قدرت بازگردند.
اما به دلیل ناکامی در دستیابی به قدرت، سناریوی اغتشاش و نافرمانی مدنی را طراحی نموده و همچون کنفرانس برلین، به جای تقبیح رفتارهای ساختار شکنانه و غیرقانونی هواداران خود، بنیادی ترین ارکان نظام اسلامی را نشانه گرفته پایههای فتنه را بنا نهادند.
بدیهی است راهبرد اصلی دگراندیشیان مخالف نظام در سراسر دوره هشت ساله حاکمیت اصلاحات، تلاش برای ترویج فرهنگ سکولاریزم و غربگرایی در جامعه خصوصاً محافل علمی و دانشگاهی بود که کنفرانس برلین یکی از عرصههای ظهور و بروز آن به شمار میرود؛ حوادث پس از انتخابات سال 88 آیینهای بود که آشکارا رسوب القائات هدفمند این جریان را در اذهان قشرهایی از مردم به ویژه نسل جوان نشان میداد. برای مثال مطالباتی مانند جمهوری ایران، نفی ولایت فقیه، بازگشت به سلطنت، نفی حمایت از جنبشهای اسلامی و نظایر اینها را بدون تردید باید محصول تفکرات روشنفکران سکولار در دوران اصلاحات دانست.
کنفرانس برلین را میتوان نماد عقبه فکری جنبش سبز قلمداد کرد که پیامد چندین سال فعالیت آنها در زمینه ترویج تفکرات سکولاریستی و ضدمذهبی را در فتنه سال 88 نظاره گر بودیم.
بسیاری از چهرههای حاضر در کنفرانس ننگین برلین همچون علی افشاری، اکبر گنجی، اشکوری، جمیله کدیور و . . . در طول یک دهه اخیر زاویه خود را نسبت به نظام اسلامی بیشتر و بیشتر کرده و از منتقدان اصلاح طلب به مخالفان خواهان براندازی حکومت تغییر موضع دادند تا جایی که با پناه بردن به دامان دشمنان انقلاب در آمریکا و انگلستان، رسما فعالیتهای تبلیغی خود را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز کردند. در این میان اکبر گنجی گوی سبقت را از دیگران ربود و با انکار ماهیت وحیانی قرآن کریم و زیر سؤال بردن وجود مبارک امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در گفت وگو با شبکه بی بی سی تا سرحد ارتداد پیش رفت.
لازم به ذکر است در افتتاحیه کنفرانس برلین احمد طاهری از برگزار کنندگان کنفرانس با ستایش از اکبر گنجی، در تمجید وی گفت: اکبر گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید!! این جمله تأمل برانگیز که به تلاشهای وسیع گنجی و هم قطاران او برای تخریب شخصیت هاشمی در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره دارد، امروز علامت سؤال بزرگی را در مقابل هاشمی قرار میدهد. چگونه آقای هاشمی در سال 88 با تمام توان به حمایت از کسانی برخاست که چند سال پیش با ناجوانمردانه ترین روشها به ترور شخصیتی وی برای بیرون راندنش از صحنه سیاسی همت گمارده بودند؟!
اما میان کشورهای اروپایی، آلمان طی سالهای اخیر همواره یکی از کانونهای توطئه چینی علیه جمهوری اسلامی و پناهگاه جریانات مخالف نظام بوده و مقامات این کشور خصومت خود را با اسلام و انقلاب به انحای مختلف نشان دادهاند. رویکرد اسلام ستیزی خصوصا در رفتار آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان ظهور و بروز خاصی دارد.
رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ماه سال 1379 در نشستی با سران اصلاح طلبان ضمن واکنش به برپایی کنفرانس برلین، در بیانات عبرت آموزی آنان را به مرزبندی شفاف با دشمنان توصیه کرده نسبت به سوء استفاده جریانات ضدانقلاب و ایجاد آشوب و بلوا در کشور هشدار دادند. ایشان فرمودند: همه شما معتقد به اسلام، انقلاب و امام هستید ولی در داخل کشور کسانی هستند که همچون آمریکا با این اصول دشمنی میورزند و مهم این است که در برابر این مخالفتها و دشمنیها، به طور شفاف و روشن موضع گیری شود، اما موضع برخی دوستان و مجموعههای سیاسی در این زمینهها، به قدری نامحسوس است که اگر کسی به این موضع اعتقاد یافت احساس میکند میتواند حتی به ضدانقلاب نیز نوعی دل بستگی داشته باشد.
اینک پس از گذشت قریب به یک دهه از آن زمان، با نگاهی به سرنوشت اصلاح طلبان پس از حوادث فتنه 88 میتوان به معنای عمیق هشدار ایشان پی برد.
www.rajanews.com/detail.asp?id=83795