۱۳۹۲/۰۱/۲۴
–
۱۴۷ بازدید
دیدگاه آیت الله قزوینی درباره وهابیت چیست؟
به گزارش ابنا، حضرت فاطمه زهرا(س) دختر گرامی پیامبر اکرم(ص) علیرغم حیات کوتاه، الگوی خوبی برای مسلمانان هستند؛ چه به عنوان دختر، چه به عنوان همسر، چه به عنوان مادر، چه به عنوان یک معلم، چه به عنوان یک محدّث، و چه به عنوان یک مجاهد در عرصه دفاع از ولایت و امامت.همین دفاع جانانه او از امام زمانش بود که منجر به شهادت او در سن جوانی شد؛ فاجعه ای که از همان روز شهادت آن حضرت تاکنون، غاصبان حق اهل بیت(ع) را به چالش کشیده است.اما کوردلانی هم هستند که برای توجیه این جنایت، در طول تاریخ دست به تحریف های لفظی و معنوی تواریخ و احادیث زده اند تا ماه را برای همیشه پشت ابر پنهان کنند؛ امری که صد البته امکان پذیر نیست.
امروزه وهابیت، دنبال کننده این روند تحریف و شبهه است و شبهاتی را در این باره در سایت ها و ماهواره های پرشمارش مطرح می کند؛ لذا برای شناخت جایگاه حضرت فاطمه زهراء(س) و نیز بررسی برخی از این شبهات و تحریفات، خبرگزاری ابنا گفتگویی تفصیلی با «حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسینی قزوینی» پژوهشگر مسائل اعتقادی، رییس موسسه تحقیقاتی ولی عصر(عج) قم و مدیر شبکه جهانی ولایت انجام داد.
استاد حسینی قزوینی در ابتدا با تسلیت ایام شهادت و سوگواری صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا(س) به بیان برخی سجایا و ویژگی های این شخصیت بی نظیر پرداخت.
آنچه در پی می آید چکیده سخنان ایشان در این گفتگو است:
فرزندان پیامبر(ص)
پیامبر گرامی(ص) فرزندان متعددی داشتند؛ آنچه که مشهور است حضرت رسول(ص) دارای چهار دختر و چهار پسر بودند. از دختران پیامبر(ص)، «زینب» همسر ابو العاص بن الربیع بود، «ام کلثوم» و «رقیه» همسران عتبه و عتیبه و عروس ابولهب بودند (که البته بعد از نزول سوره مبارکه “تبت” طلاق گرفتند)، و دیگری «حضرت زهرا(س)» بودند.
از پسران پیامبر نیز «قاسم»، «طیب» و «طاهر» هر سه در مکه از دنیا رفتند و قبرشان در قبرستان ابوطالب است. پسر چهارم ایشان نیز «ابراهیم» از «ماریه قبطیه» در مدینه به دنیا آمد و در زمان حیات پیامبر(ص) در همان شهر وفات کرد و در قبرستان بقیع دفن شد.
جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا(س)
در بین این هشت فرزند، فاطمه زهرا(س) جایگاه ویژه ای داشتند ؛ چرا که روایاتی که از پیامبر(ص) در وصف صدیقه طاهره آمده برای هیچیک از فرزندان ایشان نیامده است. توجه کنید که این روایات، روایات پدر و دختری نیست بلکه بیانگر جایگاه ویژه زهرای مرضیه(س) نزد خداوند متعال است.
احادیث منزلت حضرت فاطمه زهرا(س) در کتب اهل سنت
از جمله احادیث فراوانی که در کتب غیرشیعی در منزلت حضرت زهرا(س) وجود دارد می توان موارد زیر را برشمرد:
ــ در کتاب “صحیح بخاری” جلد 4 ، ص 209 ، حدیث 3711 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة سیدة نساء اهل الجنة» یعنی: «فاطمه سرور زنان بهشتی است”.
ـ در همین کتاب در جلد 4 ، صفحه 210 ، حدیث 3714 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فمن أغضبها فقد أغضبنی» یعنی: «هرکس او (زهرا) را بیازارد مرا آزرده است».
شهادت فاطمه زهرا(س) ؛ سند حقانیت تشیع
علاوه بر شیعه، تمام مذاهب اسلامی ـ علی الخصوص فرقه وهابیت ـ بر این مسئله واقف اند که شهادت حضرت فاطمه(س) مدرک و سند حقانیت تشیع است؛ بنابراین وهابیون برای اینکه این مسأله را زیر سؤال ببرند، در زمینه زندگی و شهادت حضرت زهرا(س) شبهاتی وارد می نمایند.
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث “فاطمة بضعة منی”
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث “فاطمة بضعة منی” در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب “صحیح بخاری” حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) می خواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرموده اند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب “العصابة” ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب “فاطمة الزهراء” نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.
شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابی ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی ها(!) ـ در کتاب جلد 4 کتاب “منهاج السنة” ص 220 نوشته است که: “کبس بیت فاطمه(س)” یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب “فرائد السمطین” آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می بینم که دخترم “مغمومة مغصوبة مقتولة” خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهیده است.
رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب “الملل والنحل” ص 67 از «نظّام» نقل می کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در “میزان الاعتدال” و “لسان المیزان” نیز نوشته است.
شبهه سوم؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علی(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب “تاریخ دمشق” ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومی فافتحی له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجه(س) فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب “احتجاج طبرسی” ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او (علی) باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب “منهاج السنة” نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا” یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید”. و در جای دیگر می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم”. از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب “الدر المنثور” ص 50 نوشته است که: “خانه زهرا خانه نبوت است”. بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ می کنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می شوند.
شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه های آن زمان مدینه در نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور می فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما می دهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب “صحیح مسلم” ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پیغمبر اکرم(ص) دستور داده بودند که: «شب ها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را می بندند؟! آیا به پرده می گویند در؟!
ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «روای می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می گیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!
بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ای در “دبی” امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!
اهمیت وحدت اسلامی، با حفظ شعائر فاطمیه
موضوع وحدت اسلامی بسیار مهم است. حضرت زهرا(س) نیز جایگاه رفیعی دارند و گرامیداشت ایشان اهمیت فراوان دارد. به قول «مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی» گرامیداشت مقام رفیع آن حضرت هیچ منافاتی با مساله وحدت ندارد.
از سوی دیگر کمرنگ شدن فاطمیه، کمرنگ شدن حقانیت شیعه است. لذا وحدت این است که بر اصول خود پایبند باشیم اما نسبت به مقدسات اهل سنت نیز هتاکی نکنیم.
حضرت امام خمینی(ره) منادی وحدت بود اما این موضوع دلیلی بر کوتاه آمدن ایشان از مباحث فاطمی نبود. رهبر معظم انقلاب نیز با تمام تاکیدی که در بحث وحدت داشته و دارند، نسبب به فاطمیه و مسئله شهادت حضرت فاطمه(س) به هیچ وجه کوتاه نیامده اند؛ تا جایی که هر سال در بیت رهبری چندین شب مراسم عزاداری ایام فاطمیه برگزار می کنند.
امروزه وهابیت، دنبال کننده این روند تحریف و شبهه است و شبهاتی را در این باره در سایت ها و ماهواره های پرشمارش مطرح می کند؛ لذا برای شناخت جایگاه حضرت فاطمه زهراء(س) و نیز بررسی برخی از این شبهات و تحریفات، خبرگزاری ابنا گفتگویی تفصیلی با «حجت الاسلام و المسلمین دکتر سید محمد حسینی قزوینی» پژوهشگر مسائل اعتقادی، رییس موسسه تحقیقاتی ولی عصر(عج) قم و مدیر شبکه جهانی ولایت انجام داد.
استاد حسینی قزوینی در ابتدا با تسلیت ایام شهادت و سوگواری صدیقه کبری حضرت فاطمه زهرا(س) به بیان برخی سجایا و ویژگی های این شخصیت بی نظیر پرداخت.
آنچه در پی می آید چکیده سخنان ایشان در این گفتگو است:
فرزندان پیامبر(ص)
پیامبر گرامی(ص) فرزندان متعددی داشتند؛ آنچه که مشهور است حضرت رسول(ص) دارای چهار دختر و چهار پسر بودند. از دختران پیامبر(ص)، «زینب» همسر ابو العاص بن الربیع بود، «ام کلثوم» و «رقیه» همسران عتبه و عتیبه و عروس ابولهب بودند (که البته بعد از نزول سوره مبارکه “تبت” طلاق گرفتند)، و دیگری «حضرت زهرا(س)» بودند.
از پسران پیامبر نیز «قاسم»، «طیب» و «طاهر» هر سه در مکه از دنیا رفتند و قبرشان در قبرستان ابوطالب است. پسر چهارم ایشان نیز «ابراهیم» از «ماریه قبطیه» در مدینه به دنیا آمد و در زمان حیات پیامبر(ص) در همان شهر وفات کرد و در قبرستان بقیع دفن شد.
جایگاه ویژه حضرت فاطمه زهرا(س)
در بین این هشت فرزند، فاطمه زهرا(س) جایگاه ویژه ای داشتند ؛ چرا که روایاتی که از پیامبر(ص) در وصف صدیقه طاهره آمده برای هیچیک از فرزندان ایشان نیامده است. توجه کنید که این روایات، روایات پدر و دختری نیست بلکه بیانگر جایگاه ویژه زهرای مرضیه(س) نزد خداوند متعال است.
احادیث منزلت حضرت فاطمه زهرا(س) در کتب اهل سنت
از جمله احادیث فراوانی که در کتب غیرشیعی در منزلت حضرت زهرا(س) وجود دارد می توان موارد زیر را برشمرد:
ــ در کتاب “صحیح بخاری” جلد 4 ، ص 209 ، حدیث 3711 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة سیدة نساء اهل الجنة» یعنی: «فاطمه سرور زنان بهشتی است”.
ـ در همین کتاب در جلد 4 ، صفحه 210 ، حدیث 3714 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فمن أغضبها فقد أغضبنی» یعنی: «هرکس او (زهرا) را بیازارد مرا آزرده است».
شهادت فاطمه زهرا(س) ؛ سند حقانیت تشیع
علاوه بر شیعه، تمام مذاهب اسلامی ـ علی الخصوص فرقه وهابیت ـ بر این مسئله واقف اند که شهادت حضرت فاطمه(س) مدرک و سند حقانیت تشیع است؛ بنابراین وهابیون برای اینکه این مسأله را زیر سؤال ببرند، در زمینه زندگی و شهادت حضرت زهرا(س) شبهاتی وارد می نمایند.
شبهه اول ؛ شأن صدور حدیث “فاطمة بضعة منی”
وهابی ها شبهه ای ساخته اند مبنی بر اینکه حدیث “فاطمة بضعة منی” در مذمت حضرت علی(ع) از پیامبر صادر نقل شده است!
در کتاب “صحیح بخاری” حدیث 3110 آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «فاطمة بضعة منی» یعنی: «فاطمه پاره تن من است». سپس به نقل از «مسور بن مخرمه» حدیثی جعلی نوشته است که: علی(ع) می خواست «جُوِیریه» دختر ابوجهل را خواستگاری کند و به اصطلاع عامیانه بر سر حضرت زهرا(س) هوو بیاورد که پیامبر(ص) این سخن را فرموده اند و منظورشان این بود که: یا علی اگر بخواهی با دختر ابوجهل ازدواج کنی باید دختر مرا طلاق بدهی!!!
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) طبق شهادت علمای رجال ـ مثل «ابن حجر» در جلد 6 کتاب “العصابة” ، ص 94 ـ «مسور بن مخرمه» در سال دوم هجرت تازه به دنیا آمده بود. بنابراین ـ همانگونه که «ابوعلم» از علمای بزرگ دانشگاه الازهر نیز در ص 170 کتاب “فاطمة الزهراء” نوشته است ـ روایت جعلی خواستگاری علی(ع) از جویریه در سال دوم هجرت بوده است. پس در آن زمان یا «مسور» متولد نشده بود یا در قنداق بوده است!
ثانیاً) «جُوِیریة» تا سال هشتم هجرت کافر بود و ازدواج با کافر حرام است.
ثالثاً) این دختر تا زمان حیات پیامبر(ص) ـ سال دهم هجرت ـ اصلا به مدینه نیامد تا این اتفاقات رخ دهد.
شبهه دوم ؛ افسانه بودن شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)
علمای وهابی جدیداً سخن مضحکی بر زبان می آورند که :شهادت حضرت زهرا(س) از سال 1374 شمسی به تقویم ها اضافه شده است و تا قبل از آن این مسأله وجود نداشته است.
اما پاسخ این شبهه:
اولاً) «ابن تیمیه» رهبر وهابی ها ـ یا بهتر است بگوییم خدا و پیغمبر وهابی ها(!) ـ در کتاب جلد 4 کتاب “منهاج السنة” ص 220 نوشته است که: “کبس بیت فاطمه(س)” یعنی: «عوامل خلیفه وقت به زور وارد خانه فاطمه(س) شدند».
ثانیاً) «جوینی» استاد «ذهبی»، در کتاب “فرائد السمطین” آورده است که پیامبر(ص) فرموداند: بعد از من می بینم که دخترم “مغمومة مغصوبة مقتولة” خواهد شد.
ثالثاً) «مرحوم کلینی» از امام صادق(ع) روایت کرده است که فرمود: مادرمان فاطمه زهرا(س) شهیده است.
رابعاً) «شهرستانی» در جلد اول کتاب “الملل والنحل” ص 67 از «نظّام» نقل می کند که خلیفه دوم با لگد به شکم حضرت زهرا(س) زد و جنین او را سقط کرد.
خامساً) موضوع بالا را «ابن حجر» در “میزان الاعتدال” و “لسان المیزان” نیز نوشته است.
شبهه سوم؛ چرا علی(ع) در منزل را باز نکرد؟
شبهه دیگری مطرح می کنند مبنی بر اینکه: اگر حضرت علی(ع) در خانه حاضر بود چرا حضرت زهرا(س) در منزل را باز کرد تا آن حادثه اتفاق افتد در حالی که باز کردن در توسط زن در صورت حاضر بودن مرد در منزل، خلاف غیرت مردان خصوصا مردان عرب است.
پاسخ:
اولاً) «ابن عساکر» در جلد 42 کتاب “تاریخ دمشق” ص 470 آورده است که: پیامبر(ص) در خانه نشسته بود که در زدند و ایشان به ام سلمه گفتند: «یا ام السلمه قومی فافتحی له» یعنی: «ای ام سلمه! برخیز و در را باز کن».
ثانیاً) در جلد 44 همین کتاب صفحه 35 آمده است که: عمر بن خطاب آمد و دق الباب کرد، پیغمبر خانه بود ولی به حضرت خدیجه(س) فرمود: «افتحی یا خدیجة» یعنی: «ای خدیجه در را باز کن».
ثالثاً) در جلد اول کتاب “احتجاج طبرسی” ص 292 آمده است که: روزی پیامبر(ص) در خانه نشسته بودند که امیرالمؤمنین علی(ع) در زدند و پیامبر(ص) به عایشه فرمود که: «افتحی له الباب» یعنی: «در را برای او (علی) باز کن». حال آیا علمای وهابی غیرتمندتر از پیامبرند؟!
رابعاً) طبق آنچه ابن تیمیه در کتاب “منهاج السنة” نوشته است، کسی در منزل را باز نکرد؛ بلکه مهاجمان به زور وارد خانه حضرت(س) شدند.
خامساً) قرآن کریم در آیه 27 سوره نور می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لا تدخلوا بیوتا غیر بیوتکم حتی تستانسوا” یعنی بدون اجازه به خانه کسی وارد نشوید”. و در جای دیگر می فرماید: “یا ایها الذین آمنوا لاتدخلوا بیوت النبی الا ان یؤذن لکم”. از سوی دیگر «سیوطی» در جلد 5 کتاب “الدر المنثور” ص 50 نوشته است که: “خانه زهرا خانه نبوت است”. بنابراین حضرت زهرا(ع) و مولا علی(ع) بر این باور بودند که مهاجمان حریم خانه نبوت و لااقل حرمت خانه مؤمنان را حفظ می کنند نه اینکه بی توجه به دستور خدا و رسول، در خانه اهل بیت پیامبر را آتش زده و به زور وارد خانه می شوند.
شبهه چهارم ؛ اصلاً خانه های مدینه در نداشتند؟!
شبهه دیگری مطرح می کنند که: اصلاً خانه های آن زمان مدینه در نداشتند و فقط یک پرده یا حصیر در منزل بود! آنها این شبهه را طرح کردند تا جریان پشت در ماندن حضرت زهرا(س) تکذیب شود.
اما پاسخ:
اولاً) قرآن کریم در سوره نور می فرماید: «ولا عَلَی أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُم أَو بُیُوتِ آبَائِکُم أَو بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُم أَو بُیُوتِ إِخوَانِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُم أَو بُیُوتِ أَعمامِکُم أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُم أَوْ بُیُوتِ أَخوالِکُم أَوْ بُیُوتِ خَالاتِکُمْ أَوْمَا مَلَکتُم مَّفَاتِحَهُ أَو صَدِیقِکُم لَیسَ عَلَیْکُم جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا» یعنی «شما در بعضی خانه ها ـ مانند خانه عمو، دایی، عمه، خاله و همچنین کسانی که مفتاح و کلید منزل خود را به شما می دهند ـ می توانید بدون اجازه غذا بخورید». حال اگر خانه، در و قفل نداشته باشد کلید معنا دارد؟ آیا روی حصیر و پرده کلید می زدند؟ یا اینکه نعوذ بالله قرآن در این موضوع اشتباه کرده است؟! باید گفت که طراحان این شبهات متاسفانه با قرآن هم آشنا نیستند.
ثانیاً) در کتاب “صحیح مسلم” ـ که معتبرترین کتاب اهل سنت پس از قرآن است ـ در جلد 6 صفحه 105 حدیث 5136 آمده است که پیغمبر اکرم(ص) دستور داده بودند که: «شب ها درها را ببندید». آیا حصیر و پرده را می بندند؟! آیا به پرده می گویند در؟!
ثالثاً) «بخاری» در جلد اول کتاب “الادب المفرد” صفحه 272 نوشته است که: «روای می گوید سوال کردم که: درِ خانه عایشه دو لنگه بوده یا یک لنگه؟ و از چه جنسی بود؟ پاسخ می گیرد که: یک لنگه و از جنس چوب درخت ساج بوده است». حال چطور خانه عایشه در داشته آن هم از نوع درخت ساج؛ ولی خانه حضرت زهرا(س) که دختر پیغمبر و با آن همه اوصاف بوده در نداشته است؟!
بن بست وهابیت در موضوع شهادت حضرت زهرا(س)
مناظره ای در “دبی” امارات با یکی از شیوخ بزرگ وهابی داشتم. صحیح بخاری را به وی نشان دادم و پرسیدم این روایت را قبول دارید که پیامبر(ص) فرموده فاطمه(س) پاره تن من است و هرکس او را بیازارد مرا آزرده؟ پاسخ داد قبول دارم. گفتم این را نیز قبول داری که فاطمه(س) از شیخین غضبناک شد؟ گفت: نه این دروغ است و شیعه ها آن را درست کرده اند. کتاب صحیح بخاری را باز کردم و این حدیث را به او نشان دادم. نوشته پشت جلد کتاب را نگاه کرد و گفت: این کتاب در بیروت چاپ شده و من آن را قبول ندارم، کتابی بیاور که در عربستان سعودی چاپ شده باشد! گفتم: چاپخانه این کتاب، شیعی نیست. ضمنا در لبنان اکثراً غیرشیعه هستند و اگر روایتی در کتابشان حتی جابجا شود، چاپخانه را به آتش می کشند چه برسد به اینکه روایتی به دروغ چاپ شود!
سپس روایاتی از کتب «شهرستانی» و «ابن قتیبه دینوری» مبنی بر شهادت حضرت زهرا(س) به او نشان دادم. پس از اینکه این روایات را از کتاب خودشان برایش خواندم سرش را پایین انداخت و گفت: من فردا شب جواب را برایت می آورم.
شب بعد هرچه منتظر ماندم نیامد. به منزل میزبانش تماس گرفتم که: چرا شیخ برای ادامه مناظره نیامد؟ میزبانش گفت: شیخ وهابی نامه ای بلند بالا به یکی از علمای بزرگ عربستان سعودی نوشت و گفت: «در مناظره ای در مورد حضرت زهرا(س) به بن بست خوردم و تمامی مستندات ظاهراً صحیح است، لطفاً جواب دندان شکنی برایم بفرستید».
جالب اینکه بعد از یک هفته از عربستان برای او جواب آمد که: «این روایات درست است و در کتب ما آماده است، ولی شما اصلاً در این موضوعات با علمای شیعه بحث نکنید!!».
آن شیخ وهابی، پس از دریافت جواب نامه خود، رفت و تاکنون برای ادامه مناظره برنگشته است!
اهمیت وحدت اسلامی، با حفظ شعائر فاطمیه
موضوع وحدت اسلامی بسیار مهم است. حضرت زهرا(س) نیز جایگاه رفیعی دارند و گرامیداشت ایشان اهمیت فراوان دارد. به قول «مرحوم حضرت آیت الله فاضل لنکرانی» گرامیداشت مقام رفیع آن حضرت هیچ منافاتی با مساله وحدت ندارد.
از سوی دیگر کمرنگ شدن فاطمیه، کمرنگ شدن حقانیت شیعه است. لذا وحدت این است که بر اصول خود پایبند باشیم اما نسبت به مقدسات اهل سنت نیز هتاکی نکنیم.
حضرت امام خمینی(ره) منادی وحدت بود اما این موضوع دلیلی بر کوتاه آمدن ایشان از مباحث فاطمی نبود. رهبر معظم انقلاب نیز با تمام تاکیدی که در بحث وحدت داشته و دارند، نسبب به فاطمیه و مسئله شهادت حضرت فاطمه(س) به هیچ وجه کوتاه نیامده اند؛ تا جایی که هر سال در بیت رهبری چندین شب مراسم عزاداری ایام فاطمیه برگزار می کنند.