۱۳۹۸/۱۲/۱۷
–
۷۸۲ بازدید
اینکه بلا از قم دفع میشود با امدن بیماری کرونا چطور جور درمیاد؟
مگر تاکنون به مردم قم بیماری نرسیده است؟ آیا تاکنون به مردم قم ،زلزله و یا سیل و یا حوادث دیگر نرسیده است؟ آیا براستی آمدن این حوادث بلا است؟ اگر بلا (ویا آزمایش ) هم باشد آیا حکمتی ندارد؟ یعنی در طول تاریخ بایستی مردم قم آزمایش نشوند؟ در آن حدیث هست که بلا از قم دفع می شود واین درست است اما این کلام در کل درست است اما در مواردی لازم است به سبب حکمت الهی بلاهایی به قم برسد تا مردم آمادگی های بیشتری راجع به حوادت بزگتر پیدا کنند.
گاهی ممکن است گفته شود که درد ورنج وبلا ، به سبب ترفیع درجه وآزمونی الهی برای رسیدن به کمالات بالاتر است ، پس نمی توان زود قضاوت نمود ودر هرصورت صبر بر بلاها ،ارزش فوق العاده ای دارد واقتدا به ائمه معصومین علیهم السلام است. ! هیچ بلایی نیست الا اینکه قبل از همه، بر سر اهلبیت ومقربان درگاه الهی آمده است ! لازم است که دراین مورد بیشتر سخن بگوییم:
تمامی انسان ها خصوصا مؤمنین در معرض امتحان الهی هستند. خدای متعال ایشان را به دو صورت امتحان می نماید. آنگاه که انسان از نعمت های الهی برخوردار می شود، باید بداند که در معرض امتحان به «شکر» قرار گرفته و هنگامی که گرفتار بلا و مصیبت می گردد با «صبر» امتحان می شود.صبر و شکر هر دو در سازندگی و ارتقاء درجه انسان نقش دارند، ولی این که تحمل کدام یک آسانتر است و یا این که احتمال موفقیت در کدام یک بیشتر است، نیاز به تحقیق و تفحص دارد.
شاید بتوان گفت: امتحان به شکر در مقابل نعمت های الهی بسیار دشوارتر از امتحان به صبر در قبال سختی ها و مصیبت ها است، زیرا انسان در تمام زندگی خود غرق در نعمت های الهی است و به کارگیری تمامی آنها در جهت خیر و صلاح و رضایت پروردگار بسیار دشوار است، ولی تنها گاهی در زندگی خود دچار بلا و سختی مفرط می گردد و نیاز به صبر و تحمل دارد. به طور قطع کسانی که از نعمت های فراوان الهی برخوردارند، وظیفه دشوارتری در شکرگزاری و به کارگیری آنها دارند، نسبت به کسانی که این چنین برخوردار نیستند. باید توجه داشته باشید که در امتحان الهی ،ظرفیت افراد لحاظ می شود. بنابراین هر کس توان امتحان خاصی را دارا است و خدای عادل حکیم تمامی بندگان خویش را به یک منوال امتحان نخواهد نمود.
یکی از مهمترین دستگیره های ایمان ! اعتماد به خدا است ، حتی شنیدن خبرفوت ناگهانی کسی یا خبربیماری سخت وصعب العلاج ، نباید در ایمان ما تاثیر نامطلوب بگذارد ، خصوصا اینکه بیشتر افرادی که دچار سختی ها ومشکلات شده اند اولیاء خدا بوده اند.
شاید این بلاها وعذابهایی که اهل بیت پیامبر علیهم السلام دیدند به جرم این بوده که باخدا سر وسری داشتند وبه خدا نزدیک بودند واز مقربان درگاه الهی بودند ؛ نه فقط خودشان بلکه آنهایی هم که به اهل بیت علیهم السلام نزدیک بودند وشیعیان خالص تری ؛ به بلاها وگرفتاریها وکشته شدن و اسیر شدن وتبعید شدن و… دچار شدند ؛عطش وتشنگی شدید امام حسین وفرزنداش که بعضی از یاران از تشنگی جان بدهند و بیشتر ائمه علیهم السلام باتشنگی جان بدهند واین همه بلاو مصیبت!
به یاد سخن شاعری افتادم که چنین سروده:
هر که در این بزم مقرب تر است ———— جام بلا بیشترش میدهند
هر که بود تشنه دیدار دوست ————–آب دم نیشترش میدهند
در بلا خوش میکشم لذات او ————–مات اویم مات اویم مات او
شاید که ما بلا وعذاب را بد معنا می کنیم ،از حضرت زینب علیها سلام، سؤال شد که نتیجه این همه اعتماد شما به خدا ودوستی ومحبتتان به پیامبر وامام چه بود؟! حضرت فرمودند :«مارایت الا جمیلا » به جز جمیل وزیبایی چیزی ندیدم. در قرآن هم چند داستان راجع به سختیها وعذابهای پیامبران نقل شده ،از جمله داستان ایوب : کسى از امام صادق علیه السلام پرسید، بلائى که دامنگیر ایوب شد براى چه بود؟
پاسخى فرمود که خلاصه اش چنین است: بلائى که بر ایوب وارد شد به خاطر این نبود که کفران نعمتى کرده باشد، بلکه به عکس به خاطر شکر نعمت بود که ابلیس بر او حسد برد و به پیشگاه خدا عرضه داشت: اگر او اینهمه شکر نعمت تو را به جا می آورد، به خاطر آنست که زندگى وسیع و مرفهى به او داده اى، و اگر مواهب مادى دنیا را از او بگیرى هرگز شکر تو را به جا نخواهد آورد؛ مرا بر دنیاى او مسلط کن تا معلوم شود که مطلب همین است!
خداوند براى اینکه این ماجرا سندى براى همه رهروان راه حق باشد، به شیطان این اجازه را داد، او آمد و اموال و فرزندان ایوب را یکى پس از دیگرى از میان برداشت، ولى این حوادث دردناک نه تنها از شکر ایوب نکاست بلکه شکر او افزون شد! شیطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود، این اجازه به او داده شد و او تمامى آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بین برد، باز هم حمد و شکر ایوب افزون شد.
سرانجام شیطان از خدا خواست که بر بدن ایوب مسلط گردد و سبب بیمارى شدید او شود، و این چنین شد، به طورى که از شدت بیمارى و جراحت ، قادر به حرکت نبود، بى آنکه کمترین خللى در عقل و درک او پیدا شود.خلاصه، نعمتها یکى بعد از دیگرى از ایوب گرفته مى شد، ولى به موازات آن مقام شکر او بالا مى رفت.
تا اینکه جمعى از رهبانها به دیدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگى کرده اى که این چنین مبتلا شده اى؟ (و به این ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد) ایوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند که من هیچ لقمه غذایى نخوردم مگر اینکه یتیم و ضعیفى بر سر سفره با من نشسته بود، و هیچ طاعت الهى پیش نیامد مگر اینکه سختترین برنامه آن را انتخاب نمودم. در این هنگام بود که ایوب از عهده تمامى امتحانات در مقام شکیبایى و شکرگزارى برآمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبیرى بسیار مؤدبانه و خالى از هر گونه شکایت از خدا خواست: الأنبیاء / 83 تا 84 وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ – فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدِینَ . «و ایوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو ارحم الراحمینى – ما دعاى او را مستجاب کردیم، و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم، و خاندانش را به او بازگرداندیم، و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتى از سوى ما باشد، و تذکرى براى عبادت کنندگان»
– در این هنگام درهاى رحمت الهى گشوده شد، مشکلات به سرعت برطرف گشت و نعمتهاى الهى افزونتر از آنچه بود به او رو آورد.آرى مردان حق با دگرگون شدن نعمتها، افکار و برنامه هایشان دگرگون نمى شود، آنها در آسایش و بلا، در حال آزادى و زندان، در سلامت و بیمارى، در قدرت و ضعف، و خلاصه در همه حال، متوجه پروردگارند و نوسانات زندگى تغییرى در آنها ایجاد نمى کند، روح آنها همچون اقیانوس کبیر است که طوفانها، آرامش آن را برهم نمى زند. همچنین آنها هرگز از انبوه حوادث تلخ مایوس نمى شوند، مى ایستند و استقامت مى کنند تا درهاى رحمت الهى گشوده شود، آنها مى دانند حوادث سخت آزمایشهاى الهى است که گاه براى بندگان خاصش فراهم مى سازد تا آنها را آبدیده تر کند.
– حلاوة الدنیا مرارة الاخرة و مرارة الدنیا حلاوة الاخرة رنج و تلخى هاى دنیا موجب حلاوت و شیرینى هاى آخرت میشود و شیرینى ها و خوشى ها (ى نامشروع) دنیا باعث رنج و عذاب آخرت خواهد شد.
– مشکلات برای آدمی است ؛ و برای رشد دادن او. لذا فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ ـــ به یقین ما انسان را در رنج آفریدیم»(البلد:4). اگر بنا بود کسی زجر نبیند آن انبیاء و ائمه (ع) بودند ؛ امّا ملاحظه می فرمایید که سختترین مصائب را ایشان کشیده اند. کیست که چون زینب کبری (س) خروارها مصیبت بر سرش ریخته باشد؟ امّا آن بانوی شگفتی ساز در متن آنها مصائب خردکننده ، با این که نای بلند شدن نداشت ، نماز شبش ترک نشد ؛ اگر چه آن را نشسته خواند. حضرتش چون در مجلس ابن زیاد وارد گشت چنان با صلابت و استوار بود که ابن زیاد پرسید: کیست این زن متکبّر؟ گفتند: زینب دختر علی است. گفت: آیا دیدی که چگونه خداوند عزیزانت را ذلیل نمود؟ حضرت فرمودند: « ما رأیت الّا جمیلاً ــ من جز زیبا هیچ ندیدم » ؛ یعنی من در متن مصیبتها خدای جمیل را ملاقات نمودم که با اسم الجمیل تجلّی کرده بود.
– اولیای خدا مصائب را توجّه خدا به خود می دانند. چون مصائب و سختی ها یا برای رشد دادن است یا برای این است که گناهان انسان پاک گردد یا برای این است که انسان تنبیه شود و توبه کند ؛ « إن البلاء لِلظالم أدب وللمؤمن امتحان و لِلأنبیاء درجه و لأولیاء کرامهٌ ــــ بلا برای ظالم ادب نمودن است ، برای مومن ، امتحان می باشد ، و برای انبیاء درجه و برای اولیاء کرامت است.» (مستدرک الوسائل ـ ج3ـ ص438) ؛ خداوند متعال می فرماید:« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین ــــ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با بلایای گوناگونی آزمود ؛ و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: « من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى رسد» » (البقرة:124). آقا سیّد علی قاضی استاد عرفان آیةالله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ریخته بود وسط کوچه. آن بزرگوار در حالی که بشّاش بود می فرمود: « خدا خیال کرده ما هم آدمیم » ؛ یعنی خدا آدمها را سختی می دهد ؛ و گویا خدا ما را هم آدم حساب کرده که به ما سختی می دهد.
ـ ذکر پاره ای دیگراز روایات در مورد مشکلات :
– امام صادق (ع) خطاب به سدیر صیرفی فرمودند: « إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی ـــــ چون خدا بنده اى را دوست بدارد او را به یکباره در بلا فرو برد. و اى سدیر! ما و شماها با بلا صبح و شب می کنیم.» (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص208)
– و فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِم خدا عزّ و جلّ را در روى زمین بنده هایی پاک و خالص است که از آسمان تحفه ای به زمین فرود نیاید جز که خدا آن را از آن بندگان بگرداند به دیگرى، و بلایی نیاید جز اینکه آن را به سوى ایشان بگرداند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص 207)
– رسول خدا (ص) فرمودند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً ابْتَلَاهُم ــــ چون خدا بر قومی خیری خواهد آنان را در بلا افکند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص236)
– رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمودند:« لَا یَزَالُ الْبَلَاءُ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِی جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَیْهِ مِنْ خَطِیئَة ــــ مصیبت و گرفتارى همواره گریبان مرد و زن مؤمن را مى گیرد و آنها در مال و یا بدن خود نقصان مشاهده مى کنند و یا فرزندان خود را از دست مى دهند و اینها براى این است که هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند» (بحارالأنوار ، ج 64 ،ص236)
– امام صادق علیه السّلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا ـــــ خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار مى کند و او را به بیمارى در بدن» (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237)
– و فرمودند: « إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِی جَسَدِه ـــــ در بهشت مقامى هست که هیچ کس به آن جایگاه نمى رسد مگر اینکه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد. » (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237)
– رسول خدا فرمودند: « لَا تَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْیَا نِعْمَةٌ فِی الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْیَا مِحْنَةٌ فِی الْآخِرَة ـــــ مؤمن باید بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء زیرا گرفتارى دنیا نعمت آخرت مى آورد و نعمت دنیا مصائب و گرفتارى ها را در آخرت مى آورد » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص237)
گاهی ممکن است گفته شود که درد ورنج وبلا ، به سبب ترفیع درجه وآزمونی الهی برای رسیدن به کمالات بالاتر است ، پس نمی توان زود قضاوت نمود ودر هرصورت صبر بر بلاها ،ارزش فوق العاده ای دارد واقتدا به ائمه معصومین علیهم السلام است. ! هیچ بلایی نیست الا اینکه قبل از همه، بر سر اهلبیت ومقربان درگاه الهی آمده است ! لازم است که دراین مورد بیشتر سخن بگوییم:
تمامی انسان ها خصوصا مؤمنین در معرض امتحان الهی هستند. خدای متعال ایشان را به دو صورت امتحان می نماید. آنگاه که انسان از نعمت های الهی برخوردار می شود، باید بداند که در معرض امتحان به «شکر» قرار گرفته و هنگامی که گرفتار بلا و مصیبت می گردد با «صبر» امتحان می شود.صبر و شکر هر دو در سازندگی و ارتقاء درجه انسان نقش دارند، ولی این که تحمل کدام یک آسانتر است و یا این که احتمال موفقیت در کدام یک بیشتر است، نیاز به تحقیق و تفحص دارد.
شاید بتوان گفت: امتحان به شکر در مقابل نعمت های الهی بسیار دشوارتر از امتحان به صبر در قبال سختی ها و مصیبت ها است، زیرا انسان در تمام زندگی خود غرق در نعمت های الهی است و به کارگیری تمامی آنها در جهت خیر و صلاح و رضایت پروردگار بسیار دشوار است، ولی تنها گاهی در زندگی خود دچار بلا و سختی مفرط می گردد و نیاز به صبر و تحمل دارد. به طور قطع کسانی که از نعمت های فراوان الهی برخوردارند، وظیفه دشوارتری در شکرگزاری و به کارگیری آنها دارند، نسبت به کسانی که این چنین برخوردار نیستند. باید توجه داشته باشید که در امتحان الهی ،ظرفیت افراد لحاظ می شود. بنابراین هر کس توان امتحان خاصی را دارا است و خدای عادل حکیم تمامی بندگان خویش را به یک منوال امتحان نخواهد نمود.
یکی از مهمترین دستگیره های ایمان ! اعتماد به خدا است ، حتی شنیدن خبرفوت ناگهانی کسی یا خبربیماری سخت وصعب العلاج ، نباید در ایمان ما تاثیر نامطلوب بگذارد ، خصوصا اینکه بیشتر افرادی که دچار سختی ها ومشکلات شده اند اولیاء خدا بوده اند.
شاید این بلاها وعذابهایی که اهل بیت پیامبر علیهم السلام دیدند به جرم این بوده که باخدا سر وسری داشتند وبه خدا نزدیک بودند واز مقربان درگاه الهی بودند ؛ نه فقط خودشان بلکه آنهایی هم که به اهل بیت علیهم السلام نزدیک بودند وشیعیان خالص تری ؛ به بلاها وگرفتاریها وکشته شدن و اسیر شدن وتبعید شدن و… دچار شدند ؛عطش وتشنگی شدید امام حسین وفرزنداش که بعضی از یاران از تشنگی جان بدهند و بیشتر ائمه علیهم السلام باتشنگی جان بدهند واین همه بلاو مصیبت!
به یاد سخن شاعری افتادم که چنین سروده:
هر که در این بزم مقرب تر است ———— جام بلا بیشترش میدهند
هر که بود تشنه دیدار دوست ————–آب دم نیشترش میدهند
در بلا خوش میکشم لذات او ————–مات اویم مات اویم مات او
شاید که ما بلا وعذاب را بد معنا می کنیم ،از حضرت زینب علیها سلام، سؤال شد که نتیجه این همه اعتماد شما به خدا ودوستی ومحبتتان به پیامبر وامام چه بود؟! حضرت فرمودند :«مارایت الا جمیلا » به جز جمیل وزیبایی چیزی ندیدم. در قرآن هم چند داستان راجع به سختیها وعذابهای پیامبران نقل شده ،از جمله داستان ایوب : کسى از امام صادق علیه السلام پرسید، بلائى که دامنگیر ایوب شد براى چه بود؟
پاسخى فرمود که خلاصه اش چنین است: بلائى که بر ایوب وارد شد به خاطر این نبود که کفران نعمتى کرده باشد، بلکه به عکس به خاطر شکر نعمت بود که ابلیس بر او حسد برد و به پیشگاه خدا عرضه داشت: اگر او اینهمه شکر نعمت تو را به جا می آورد، به خاطر آنست که زندگى وسیع و مرفهى به او داده اى، و اگر مواهب مادى دنیا را از او بگیرى هرگز شکر تو را به جا نخواهد آورد؛ مرا بر دنیاى او مسلط کن تا معلوم شود که مطلب همین است!
خداوند براى اینکه این ماجرا سندى براى همه رهروان راه حق باشد، به شیطان این اجازه را داد، او آمد و اموال و فرزندان ایوب را یکى پس از دیگرى از میان برداشت، ولى این حوادث دردناک نه تنها از شکر ایوب نکاست بلکه شکر او افزون شد! شیطان از خدا خواست بر زراعت و گوسفندان او مسلط شود، این اجازه به او داده شد و او تمامى آن زراعت را آتش زد و گوسفندان را از بین برد، باز هم حمد و شکر ایوب افزون شد.
سرانجام شیطان از خدا خواست که بر بدن ایوب مسلط گردد و سبب بیمارى شدید او شود، و این چنین شد، به طورى که از شدت بیمارى و جراحت ، قادر به حرکت نبود، بى آنکه کمترین خللى در عقل و درک او پیدا شود.خلاصه، نعمتها یکى بعد از دیگرى از ایوب گرفته مى شد، ولى به موازات آن مقام شکر او بالا مى رفت.
تا اینکه جمعى از رهبانها به دیدن او آمدند و گفتند: بگو ببینیم تو چه گناه بزرگى کرده اى که این چنین مبتلا شده اى؟ (و به این ترتیب شماتت این و آن آغاز شد و این امر بر ایوب سخت گران آمد) ایوب گفت: به عزت پروردگارم سوگند که من هیچ لقمه غذایى نخوردم مگر اینکه یتیم و ضعیفى بر سر سفره با من نشسته بود، و هیچ طاعت الهى پیش نیامد مگر اینکه سختترین برنامه آن را انتخاب نمودم. در این هنگام بود که ایوب از عهده تمامى امتحانات در مقام شکیبایى و شکرگزارى برآمده بود، زبان به مناجات و دعا گشود و حل مشکلات خود را با تعبیرى بسیار مؤدبانه و خالى از هر گونه شکایت از خدا خواست: الأنبیاء / 83 تا 84 وَ أَیُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ – فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیْناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدِینَ . «و ایوب را (به یاد آور) هنگامى که پروردگارش را خواند (و عرضه داشت) بد حالى و مشکلات به من روى آورده و تو ارحم الراحمینى – ما دعاى او را مستجاب کردیم، و ناراحتیهایى را که داشت برطرف ساختیم، و خاندانش را به او بازگرداندیم، و همانندشان را بر آنها افزودیم، تا رحمتى از سوى ما باشد، و تذکرى براى عبادت کنندگان»
– در این هنگام درهاى رحمت الهى گشوده شد، مشکلات به سرعت برطرف گشت و نعمتهاى الهى افزونتر از آنچه بود به او رو آورد.آرى مردان حق با دگرگون شدن نعمتها، افکار و برنامه هایشان دگرگون نمى شود، آنها در آسایش و بلا، در حال آزادى و زندان، در سلامت و بیمارى، در قدرت و ضعف، و خلاصه در همه حال، متوجه پروردگارند و نوسانات زندگى تغییرى در آنها ایجاد نمى کند، روح آنها همچون اقیانوس کبیر است که طوفانها، آرامش آن را برهم نمى زند. همچنین آنها هرگز از انبوه حوادث تلخ مایوس نمى شوند، مى ایستند و استقامت مى کنند تا درهاى رحمت الهى گشوده شود، آنها مى دانند حوادث سخت آزمایشهاى الهى است که گاه براى بندگان خاصش فراهم مى سازد تا آنها را آبدیده تر کند.
– حلاوة الدنیا مرارة الاخرة و مرارة الدنیا حلاوة الاخرة رنج و تلخى هاى دنیا موجب حلاوت و شیرینى هاى آخرت میشود و شیرینى ها و خوشى ها (ى نامشروع) دنیا باعث رنج و عذاب آخرت خواهد شد.
– مشکلات برای آدمی است ؛ و برای رشد دادن او. لذا فرمود: « لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ ـــ به یقین ما انسان را در رنج آفریدیم»(البلد:4). اگر بنا بود کسی زجر نبیند آن انبیاء و ائمه (ع) بودند ؛ امّا ملاحظه می فرمایید که سختترین مصائب را ایشان کشیده اند. کیست که چون زینب کبری (س) خروارها مصیبت بر سرش ریخته باشد؟ امّا آن بانوی شگفتی ساز در متن آنها مصائب خردکننده ، با این که نای بلند شدن نداشت ، نماز شبش ترک نشد ؛ اگر چه آن را نشسته خواند. حضرتش چون در مجلس ابن زیاد وارد گشت چنان با صلابت و استوار بود که ابن زیاد پرسید: کیست این زن متکبّر؟ گفتند: زینب دختر علی است. گفت: آیا دیدی که چگونه خداوند عزیزانت را ذلیل نمود؟ حضرت فرمودند: « ما رأیت الّا جمیلاً ــ من جز زیبا هیچ ندیدم » ؛ یعنی من در متن مصیبتها خدای جمیل را ملاقات نمودم که با اسم الجمیل تجلّی کرده بود.
– اولیای خدا مصائب را توجّه خدا به خود می دانند. چون مصائب و سختی ها یا برای رشد دادن است یا برای این است که گناهان انسان پاک گردد یا برای این است که انسان تنبیه شود و توبه کند ؛ « إن البلاء لِلظالم أدب وللمؤمن امتحان و لِلأنبیاء درجه و لأولیاء کرامهٌ ــــ بلا برای ظالم ادب نمودن است ، برای مومن ، امتحان می باشد ، و برای انبیاء درجه و برای اولیاء کرامت است.» (مستدرک الوسائل ـ ج3ـ ص438) ؛ خداوند متعال می فرماید:« وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین ــــ (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با بلایای گوناگونی آزمود ؛ و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: « من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم.» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من(نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى رسد» » (البقرة:124). آقا سیّد علی قاضی استاد عرفان آیةالله بهجت مستأجر بود و صاحبخانه اثاث منزلش را ریخته بود وسط کوچه. آن بزرگوار در حالی که بشّاش بود می فرمود: « خدا خیال کرده ما هم آدمیم » ؛ یعنی خدا آدمها را سختی می دهد ؛ و گویا خدا ما را هم آدم حساب کرده که به ما سختی می دهد.
ـ ذکر پاره ای دیگراز روایات در مورد مشکلات :
– امام صادق (ع) خطاب به سدیر صیرفی فرمودند: « إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلَاءِ غَتّاً وَ إِنَّا وَ إِیَّاکُمْ یَا سَدِیرُ لَنُصْبِحُ بِهِ وَ نُمْسِی ـــــ چون خدا بنده اى را دوست بدارد او را به یکباره در بلا فرو برد. و اى سدیر! ما و شماها با بلا صبح و شب می کنیم.» (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص208)
– و فرمودند: « إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ مِنْ خَالِصِ عِبَادِهِ مَا یُنْزِلُ مِنَ السَّمَاءِ تُحْفَةً إِلَى الْأَرْضِ إِلَّا صَرَفَهَا عَنْهُمْ إِلَى غَیْرِهِمْ وَ لَا بَلِیَّةً إِلَّا صَرَفَهَا إِلَیْهِم خدا عزّ و جلّ را در روى زمین بنده هایی پاک و خالص است که از آسمان تحفه ای به زمین فرود نیاید جز که خدا آن را از آن بندگان بگرداند به دیگرى، و بلایی نیاید جز اینکه آن را به سوى ایشان بگرداند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص 207)
– رسول خدا (ص) فرمودند: « إِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ خَیْراً ابْتَلَاهُم ــــ چون خدا بر قومی خیری خواهد آنان را در بلا افکند. » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص236)
– رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله فرمودند:« لَا یَزَالُ الْبَلَاءُ فِی الْمُؤْمِنِ وَ الْمُؤْمِنَةِ فِی جَسَدِهِ وَ مَالِهِ وَ وُلْدِهِ حَتَّى یَلْقَى اللَّهَ وَ مَا عَلَیْهِ مِنْ خَطِیئَة ــــ مصیبت و گرفتارى همواره گریبان مرد و زن مؤمن را مى گیرد و آنها در مال و یا بدن خود نقصان مشاهده مى کنند و یا فرزندان خود را از دست مى دهند و اینها براى این است که هر گاه در محضر پروردگار حاضر شدند گناهى نداشته باشند» (بحارالأنوار ، ج 64 ،ص236)
– امام صادق علیه السّلام فرمودند: « إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَیَتَعَاهَدُ الْمُؤْمِنَ بِالْبَلَاءِ إِمَّا بِمَرَضٍ فِی جَسَدِهِ أَوْ بِمُصِیبَةٍ فِی أَهْلٍ أَوْ مَالٍ أَوْ مُصِیبَةٍ مِنْ مَصَائِبِ الدُّنْیَا لِیَأْجُرَهُ عَلَیْهَا ـــــ خداوند متعال مؤمن را به مصیبت و بلاء گرفتار مى کند و او را به بیمارى در بدن» (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237)
– و فرمودند: « إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَمَنْزِلَةً لَا یَبْلُغُهَا الْعَبْدُ إِلَّا بِبَلَاءٍ فِی جَسَدِه ـــــ در بهشت مقامى هست که هیچ کس به آن جایگاه نمى رسد مگر اینکه در بدن خود ناراحتى و گرفتارى داشته باشد. » (بحار الأنوار ، ج 64، ص 237)
– رسول خدا فرمودند: « لَا تَکُونُ مُؤْمِناً حَتَّى تَعُدَّ الْبَلَاءَ نِعْمَةً وَ الرَّخَاءَ مِحْنَةً لِأَنَّ بَلَاءَ الدُّنْیَا نِعْمَةٌ فِی الْآخِرَةِ وَ رَخَاءَ الدُّنْیَا مِحْنَةٌ فِی الْآخِرَة ـــــ مؤمن باید بلاء را نعمت بداند، و نعمت را بلاء زیرا گرفتارى دنیا نعمت آخرت مى آورد و نعمت دنیا مصائب و گرفتارى ها را در آخرت مى آورد » (بحار الأنوار ، ج 64 ،ص237)