۱۳۹۸/۱۲/۰۸
–
۸۱۸ بازدید
ایا بشریت برای ظهور منجی به سمت تکامل و رشد پیشرفت می کند و یا به سمت فساد و ظلم؟
براساس فلسفه تاریخ اسلامی، حرکت عالم رو به سوی کمال است. اگر ما پذیرفتیم که حکمت و ربوبیت حضرت حق بر حرکت تاریخ حاکم است باید بپذیریم که حرکت کل تاریخ باید به سوی تکامل باشد تا با حکمت خدای متعال سازگار بیفتد و لذا نمی توان برآیند حرکت کل عالم، حرکت نزولی دانست. این کمال به معنای گسترش عبودیت و توسعه پرستش در تاریخ است. نظریه فلسفه تاریخ اسلامی همان گونه که به خالقیت و ربوبیت حضرت حق، متکی است به نظریه معاد هم متکی است؛ یعنی حرکت کلی عالم را به سمت قرب به سوی خدای متعال تفسیر می کند و معتقد است بازگشت نهایی همه انسان ها به سوی خداوند متعال اتفاق می افتد هرچند این بازگشت همراه با حوادث متعددی در کل عالم خلقت خواهد بود. بنابراین، سیر کلی تاریخ رو به کمال بوده و ازآن جا که کمال، چیزی جز قرب به سوی خداوند متعال و گسترش عبودیت نیست، حرکت کلی عالم در پایان خود، به توسعه پرستش خداوند متعال و کمال عبودیت و بندگی ختم می شود. در عین حال
از دیدگاه اسلام، تاریخ صحنه حضورو نزاع دو گروه حقّ وباطل و دو ایده سلطه گرایی و حقّ گرایی است؛ یعنی، عرصه پویشها و کوششهای حقّ پرستان و باطل گرایان برای رسیدن به آرمانها و اهداف خود. برخی از انسانها در صحنه جامعه، طرفدار و پیرو حقّ و عده ای دیگر به دنبال و مطیع باطل هستند. برخی از آنان، راه حقّ و خیر و خوبی را میروند که راه پیامبران و صالحان است و عدهای دیگر، راه شیطان را میپیماند و به دعوت رسولان الهی، کفر میورزند و با آنان مخالفت میکنند. حقّ خواهان، درصدد گسترش فضایل اخلاقی، تحقق عدالت، ایمان به خدا، عبادت و عبودیت حقّ و دوری از زر و زور و تزویر هستند؛ ولی باطل گرایان به دنبال ثروت اندوزی، ظلم و ستمگری، کفر،فسادگری، تباهی، عدالت گریزی، شهوت پرستی و… میباشند. در رأس گروه حق، پیامبران و جانشینان آنان و اولیای الهی و در رأس گروه باطل،شیطان، فراعنه، جباران و امپراتوران قرار داشته و دارند و به جهت تضادّ منافعی که دارند، همواره در حال ستیزهجویی، نبرد و نزاع با هم هستند. با توجه به آیات و شواهد تاریخی گوناگون، روشن میشود که تاریخ چیزی جز انعکاس درگیری پایدار و بی امان حقّ و باطل نیست. رویارویی طرفداران این دو از سپیده دم تاریخ تاکنون، به طور مداوم و در میدانهای گوناگون حیات جریان داشته و پیروزی و شکست، دست به دست گردیده است. البته قدرت غیبی خداوند، همیشه یاور حقّ پرستان و مؤمنان بوده است.کشمکش و نزاع حقّ و باطل، ایمان وکفر و خیر و شرّ همیشگی و پایدار نیست و سرانجام باید با پیروزی یک طرف و شکست و نابودی جبهه دیگر پایان یابد. آیات و روایات بیانگر پیروزی نهایی حقّ بر باطل در عصر مهدی موعود است. در واقع نقطه اوج و متعالی تاریخ، پیروزی آن حضرت بر سپاه «کفر و شرّ و ظلمت» و «تحقق حاکمیت حقّ و ایمان و نور» است. در «عصر ظهور»، تمامی نیروهای اهریمنی و شیطانی فرجام ذلّت باری خواهند داشت و قدرت و شوکت ظاهری و باطل آنها از هم فرو خواهد پاشید. از دیدگاه اسلام حضرت مهدی(عج) رهبری گروه حقّ و حزب خدا را در دست میگیرد و با تمام توان به جنگ نهایی با جبهه کفر و باطل و جنود شیطان میپردازد و در تحقق وعدههای حتمی الهی، پیروز میشود و تاریخ به شکوهمند ترین فرجام خود میرسد.مقصد و سرمنزل انسان، کمال و تعالی روحی و معنوی او و عبودیت و عبادت آفریدگار است. وجود فعالیتهای شیطانی و دجّالانه گروه باطل ـ مانند استکبار، استضعاف انسانها، تبعیض و ظلم، الحاد و اباحه گری ـ و استفاده از ابزار و وسایل ترویج فساد و ظلمت ـ چون ماهواره، مجلّات، اینترنت، فیلم، موسیقی، تجمّل گــرایی، تغذیه و پوشش و… ـ و فراهم ساختن زمینه انواع مفاسد و ناهنجاریها ـ مانند زنا، لواط، شرب خمر، دزدی، قتل، تجاوز، آلودگیهای چشمی و روحی و… ـ و به دست گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان و تهیه تسلیحات مرگبار و کشنده ـ از قبیل سلاحهای اتمی، هیدروژنی، موشکهای قاره پیما، میکروبی و… ـ مانع رسیدن انسان به این مقصد و هدف (عبودیت و قرب خداوند) است.
براین اساس بایستگی لزوم مبارزه و ایستادگی در برابر این فعالیتهای شیطانی و فسادگرایانه، صد چندان میشود و تقویت و آمادگی کامل «جبهه حق» و طرفداران نور و خیر و پاکی را میطلبد تا در پیکار و نبرد نهایی، ریشه «گروه باطل» را برکنند. ما همیشه و در هر حالی موظف به یاری حق و موظف به اجرا و تحقق عدالت و مبارزه با ظلم و ستم هستیم و این امر هیچ وقت تعطیل بردار نیست . باید گفت که پیرامون مفهوم و چیستی فراگیری ظلم و ستم دیدگاههای مختلفی مطرح است که به برخی اشاره میکنیم:1. فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت: طبق این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود. البته در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد. 2. فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام: این عده قائلند که فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست. البته دیدگاه صحیح همان دیدگاه اول است.اینک به نمونههایی از روایات که اشاره به ظلم و جور قبل از ظهور دارند اشاره مینماییم.پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «لاتقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی، یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلما و جوراً»(اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج3، ص261)بر این اساس بعضی بر این باورند که بین فراوانی ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطهای تمام وجود دارد، به نحوی که ظهور، زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیشتر شود، ظهور نزدیکتر میگردد و لذا حق طلبی و اصلاح، امری بر خلاف ظهور، و جریانی مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالی که فراوانی ظلم و ستم، نه یکی از علایم ظهور است(با توجه به روایات علایم ظهور) و نه یکی از شرایط آن (با توجه به بحث شرایط ظهور). نهایت حرفی که میتوان زد، این است که ظهور امام زمان(ع) با فراگیری ظلم و ستم، مقارن است. بنابراین، شرط قرار دادن ظلم برای ظهور، امر صحیحی نیست. برای درک کامل مطلب توجه به چند نکته لازم است:الف. این که بین سرنوشت انسانها و اعمال اختیاری آنان رابطه است، جای هیچ تردیدی نیست. هم آدمی وجود این رابطه را در زندگی خود مشاهده میکند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تاکید شده است. قرآن، هم آیندهی هر شخص را در دست خودش میداند ـ « وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ یعنی تعیین سرنوشت جامعه، به خوبی یا بدی، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان میخواهد که درباره مسائل اجتماعی ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراری عدالت بایستد و حتی در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد: « أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ*الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ … »(حج، 39-40) و کوتاهی در این زمینه را نمیپذیرد و مؤاخذه میکند: « وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ….»(نساء، 75).بر همین اساس، امر به معروف و نهی از منکر، از واجبات دین شمرده شده است و خداوند به اجری این دو فرضهی بزرگ، امر کرده است:« وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).ب. به طور کلی، هیچ گاه یک آموزه دین نمیتواند نافی و برخلاف سایر آموزههای دین باشد و الا این، خود، نشانه باطل بودن آن دین است. لذا یکی از ویژگیهای قرآن، عدم اختلاف در آن است.از این رو معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را امر به توبه و ترک گناه بکند و در جایی دیگر برای تحقق وعدهی خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دین که امر به توحید و یکتاپرستی شده است، معنا ندارد که بخشی از دین، شرک را تأیید کند و بپذیرد!ج. پر شدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معنای آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان بر اساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عدهای ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانی از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود. آیا برای آن که یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افراد داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیت فرعون، ظلم و بی عدالتی فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنی، به آن اشاره دارد، ولی در فرمایش قرآن این نیست که همه ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند میفرماید: « وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ …»(بقره، 49) علاوه بر این که فراگیری ظلم، امری نسبی و کنایی است و مراد از آن، شیوع ظلم است، به گونهای که جریان عدالت به چشم نمیآید. نه این که هیچ عدالتی نباشد.د. در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحقق پذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یاری کردن، یعنی حرکت برای اجرای برنامهها و اهداف انقلاب، و تبلیغات آن هامیان مردم. یاوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه میکنند و در حین انقلاب انواع فداکاریها را انجام میدهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند. چنین افرادی وقتی میتوانند موفق باشند که خود را همرنگ انقلاب و رهبر کرده باشند تا مردم جلوههای انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند. آیا حرکت در مسیر گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق میدهد؟ بر همین اساس، خداوند بر ایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث میبرند»(انبیاء، 105) و در جای دیگر میگوید: «وعده داده است خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند، و عمل صالح انجام دادهاند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد…»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدی(ع) این است که ایمان و عمل صالح در پروندهی افراد باشد تا انقلاب رخ دهد. پیامبر فرمود: «کونوا دعاة الناس بغیر بألسنتکم؛ دعوت کننده مردم باشید به غیر زبانتان». امام صادق(ع) فرمود: «زینت برای ما باشید نه مایه آبروریزی». آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدی است و مایه زینت و افتخار ائمه؟هـ . وظیفه انسان حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و بندگی است. عبودیت و بندگی نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهی که وظایف فردی و اجتماعی انسان را در بر دارد، امکان پذیر نیست. خداوند در سوره عصر میفرماید: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* وَ الْعَصْرِ …؛ تنها کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و هم دیگر را سفارش به حق و راستی بکنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان میخواهد در گناه نماند و به سوی او رجوع کند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ ای کسانی که ایمان آوردید! توبه کنید، همگی، توبهای خالص». (تحریم، 8).کوتاه سخن آن که خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، دارای تأثیر میداند و از او میخواهد برای اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشی، وعده ظهور را مطرح میکند. بنابراین انتظار منجی، به معنای صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتی است که حرکت برای زمینه سازی را سامان دهد، برای تشکیل آن اقدام کند. طبیعی است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخواهند نشست و به مقابله برمیخیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت میکند و جبهه حق به اوج تلاش میرسد و در این زمان است که خداوند به مدد انسانهای حق طلب میآید و با ظهور مهدی عزیز(ع) کار ظالمان را یک سره میکند.وظایف ما در برابر ظلم و ستم جهانی به هر حال این تفکر، ناشى از عدم شناخت مسئولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا:اولاً؛ هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن.ثانیاً؛ آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روى دست بگذاریم و همه آیات و روایات را به کنارى بگذاریم؛ به این بهانه که ما مى خواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذرى خداپسندانه است؟! ثالثاً؛ در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است.چنان که امام صادق«ع» مى فرماید: «هر کس خشنود مى شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکى ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده» بحارالانوار، ج 52، ص 140..علماى ما درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب هاى مستقلى نوشته یا فصل هاى از کتاب خود را بدان اختصاص داده اند (مانند نجم الثاقب، مکیال المکارم و…).در این کتاب ها و مشابه آنها – که تنها براساس روایات معصومین نوشته شده – هیچ گاه پر کردن جهان از فساد و تباهى به عنوان وظیفه منتظران در زمان غیبت، یاد نشده است.از همه اینها گذشته، ما باید موضع و وموقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مى گیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته ایم. مگر نه این است که حضرت بقیة اللَّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسان ها و جوامع، قیام مى کند. پس چگونه مى توانیم از قیام آن بزرگوار بهره مند شویم.فلسفه بیان وضعیت ستم بار جهان گفتنى است که بیان وضعیت ستمگرانه و فساد آلود و معصیت بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مى باشد. این هشدارها و پیش گویى ها وظیفه ما را سنگین مى کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مى سازد.محمد بن مسلم مى گوید: به امام باقر«ع» عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!» کمال الدین، ج 1، ص 331..استاد مطهرى در این زمینه مى نویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشى ها و تباهى ناشى مى شود؛ نوعى سامان یافتن است که معلول پریشانى ها است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروى باطل نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مى دهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مى آید. از این رو هر اصلاحى محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنى است، دست غیب ظاهر نمى شود؛ به عکس هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه اصلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند و رواست، و هدف ها، وسیله هاى نامشروع را مشروع مى کنند! پس بهترین کمک به تسریع در ظهور، ترویج و اشاعه فساد است! اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایى.این گروه به طور طبیعى به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعى بغض و عداوت مى نگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود مى شمارند.در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقه اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده اى است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتاب هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد» قیام و انقلاب مهدى موعود، ص 56-54..ایشان در فراز دیگرى مى نویسد: «حدیث معروف که مى فرماید: «یملاء اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً»؛ الستجاد من الارشاد (المجموعه)، علامه حسن بن مطهر الحلى، ص 263. نیز شاهد مدعاى ما است، نه بر مدعاى آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روى ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى رساند که قیام مهدى(عج) براى حمایت از مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند… .شیخ صدوق روایتى از امام صادق«ع» نقل مى کند مبنى بر این که این امر تحقق نمى پذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مى شوند. بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمى شوند. معلوم مى شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه هایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبده اى را پرورش مى دهد. این خود مى رساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء» همان، ص 56 و 57..
از دیدگاه اسلام، تاریخ صحنه حضورو نزاع دو گروه حقّ وباطل و دو ایده سلطه گرایی و حقّ گرایی است؛ یعنی، عرصه پویشها و کوششهای حقّ پرستان و باطل گرایان برای رسیدن به آرمانها و اهداف خود. برخی از انسانها در صحنه جامعه، طرفدار و پیرو حقّ و عده ای دیگر به دنبال و مطیع باطل هستند. برخی از آنان، راه حقّ و خیر و خوبی را میروند که راه پیامبران و صالحان است و عدهای دیگر، راه شیطان را میپیماند و به دعوت رسولان الهی، کفر میورزند و با آنان مخالفت میکنند. حقّ خواهان، درصدد گسترش فضایل اخلاقی، تحقق عدالت، ایمان به خدا، عبادت و عبودیت حقّ و دوری از زر و زور و تزویر هستند؛ ولی باطل گرایان به دنبال ثروت اندوزی، ظلم و ستمگری، کفر،فسادگری، تباهی، عدالت گریزی، شهوت پرستی و… میباشند. در رأس گروه حق، پیامبران و جانشینان آنان و اولیای الهی و در رأس گروه باطل،شیطان، فراعنه، جباران و امپراتوران قرار داشته و دارند و به جهت تضادّ منافعی که دارند، همواره در حال ستیزهجویی، نبرد و نزاع با هم هستند. با توجه به آیات و شواهد تاریخی گوناگون، روشن میشود که تاریخ چیزی جز انعکاس درگیری پایدار و بی امان حقّ و باطل نیست. رویارویی طرفداران این دو از سپیده دم تاریخ تاکنون، به طور مداوم و در میدانهای گوناگون حیات جریان داشته و پیروزی و شکست، دست به دست گردیده است. البته قدرت غیبی خداوند، همیشه یاور حقّ پرستان و مؤمنان بوده است.کشمکش و نزاع حقّ و باطل، ایمان وکفر و خیر و شرّ همیشگی و پایدار نیست و سرانجام باید با پیروزی یک طرف و شکست و نابودی جبهه دیگر پایان یابد. آیات و روایات بیانگر پیروزی نهایی حقّ بر باطل در عصر مهدی موعود است. در واقع نقطه اوج و متعالی تاریخ، پیروزی آن حضرت بر سپاه «کفر و شرّ و ظلمت» و «تحقق حاکمیت حقّ و ایمان و نور» است. در «عصر ظهور»، تمامی نیروهای اهریمنی و شیطانی فرجام ذلّت باری خواهند داشت و قدرت و شوکت ظاهری و باطل آنها از هم فرو خواهد پاشید. از دیدگاه اسلام حضرت مهدی(عج) رهبری گروه حقّ و حزب خدا را در دست میگیرد و با تمام توان به جنگ نهایی با جبهه کفر و باطل و جنود شیطان میپردازد و در تحقق وعدههای حتمی الهی، پیروز میشود و تاریخ به شکوهمند ترین فرجام خود میرسد.مقصد و سرمنزل انسان، کمال و تعالی روحی و معنوی او و عبودیت و عبادت آفریدگار است. وجود فعالیتهای شیطانی و دجّالانه گروه باطل ـ مانند استکبار، استضعاف انسانها، تبعیض و ظلم، الحاد و اباحه گری ـ و استفاده از ابزار و وسایل ترویج فساد و ظلمت ـ چون ماهواره، مجلّات، اینترنت، فیلم، موسیقی، تجمّل گــرایی، تغذیه و پوشش و… ـ و فراهم ساختن زمینه انواع مفاسد و ناهنجاریها ـ مانند زنا، لواط، شرب خمر، دزدی، قتل، تجاوز، آلودگیهای چشمی و روحی و… ـ و به دست گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی و نظامی جهان و تهیه تسلیحات مرگبار و کشنده ـ از قبیل سلاحهای اتمی، هیدروژنی، موشکهای قاره پیما، میکروبی و… ـ مانع رسیدن انسان به این مقصد و هدف (عبودیت و قرب خداوند) است.
براین اساس بایستگی لزوم مبارزه و ایستادگی در برابر این فعالیتهای شیطانی و فسادگرایانه، صد چندان میشود و تقویت و آمادگی کامل «جبهه حق» و طرفداران نور و خیر و پاکی را میطلبد تا در پیکار و نبرد نهایی، ریشه «گروه باطل» را برکنند. ما همیشه و در هر حالی موظف به یاری حق و موظف به اجرا و تحقق عدالت و مبارزه با ظلم و ستم هستیم و این امر هیچ وقت تعطیل بردار نیست . باید گفت که پیرامون مفهوم و چیستی فراگیری ظلم و ستم دیدگاههای مختلفی مطرح است که به برخی اشاره میکنیم:1. فراگیری ظلم و ستم به معنای غالبیت: طبق این دیدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود. البته در کنار غالبیت ظلم و ستم، صلاح و رستگاری نیز در میان مردم مطرح میباشد. نکته قابل ذکر اینکه در روایات به فراگیری ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگیری ظالم و ستمگر. با این نگاه، اگر در جهان یک ظالم بود و از او ظلمهای متعدد و متنوع سر زند و بقیه مردم، مظلوم و ستمدیده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پیدا خواهد کرد. 2. فراگیری ظلم و ستم به معنای کامل و تمام: این عده قائلند که فراگیری ظلم و ستم در جهان به طور کامل و تمام صورت میپذیرد و جهان به صورت یک پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاری هیچ خبری نیست. البته دیدگاه صحیح همان دیدگاه اول است.اینک به نمونههایی از روایات که اشاره به ظلم و جور قبل از ظهور دارند اشاره مینماییم.پیامبر اکرم(ص) میفرمایند: «لاتقوم الساعة حتی یملک رجل من اهل بیتی، یواطئ اسمه اسمی، یملأ الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلما و جوراً»(اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج3، ص261)بر این اساس بعضی بر این باورند که بین فراوانی ظلم و ستم با ظهور امام زمان(ع)، رابطهای تمام وجود دارد، به نحوی که ظهور، زمانی است که ظلم و ستم فراگیر شده باشد. پس هر چه ظلم بیشتر شود، ظهور نزدیکتر میگردد و لذا حق طلبی و اصلاح، امری بر خلاف ظهور، و جریانی مخالف فرج امام زمان(ع) است، در حالی که فراوانی ظلم و ستم، نه یکی از علایم ظهور است(با توجه به روایات علایم ظهور) و نه یکی از شرایط آن (با توجه به بحث شرایط ظهور). نهایت حرفی که میتوان زد، این است که ظهور امام زمان(ع) با فراگیری ظلم و ستم، مقارن است. بنابراین، شرط قرار دادن ظلم برای ظهور، امر صحیحی نیست. برای درک کامل مطلب توجه به چند نکته لازم است:الف. این که بین سرنوشت انسانها و اعمال اختیاری آنان رابطه است، جای هیچ تردیدی نیست. هم آدمی وجود این رابطه را در زندگی خود مشاهده میکند و هم در قرآن کریم بر این مطلب تاکید شده است. قرآن، هم آیندهی هر شخص را در دست خودش میداند ـ « وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملکرد مردم پیوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ یعنی تعیین سرنوشت جامعه، به خوبی یا بدی، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان میخواهد که درباره مسائل اجتماعی ساکت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراری عدالت بایستد و حتی در این راه، به پیکار و مبارزه برخیزد: « أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ*الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ … »(حج، 39-40) و کوتاهی در این زمینه را نمیپذیرد و مؤاخذه میکند: « وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ….»(نساء، 75).بر همین اساس، امر به معروف و نهی از منکر، از واجبات دین شمرده شده است و خداوند به اجری این دو فرضهی بزرگ، امر کرده است:« وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).ب. به طور کلی، هیچ گاه یک آموزه دین نمیتواند نافی و برخلاف سایر آموزههای دین باشد و الا این، خود، نشانه باطل بودن آن دین است. لذا یکی از ویژگیهای قرآن، عدم اختلاف در آن است.از این رو معنا ندارد که خداوند در آیات متعدد، مردم را امر به توبه و ترک گناه بکند و در جایی دیگر برای تحقق وعدهی خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دین که امر به توحید و یکتاپرستی شده است، معنا ندارد که بخشی از دین، شرک را تأیید کند و بپذیرد!ج. پر شدن زمین از ظلم و ستم، هرگز به معنای آن نیست که همه افراد باید اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و کردارشان بر اساس ظلم و ستم بر یکدیگر و افساد جامعه باشد. بلکه ممکن است عدهای ظلم کنند و ظلم آنان، نقاط فراوانی از زمین را بگیرد و در همه جا گسترده شود. آیا برای آن که یک اتاق مملو از دود سیگار شود، باید همه افراد داخل اتاق سیگار بکشند؟ در زمان حاکمیت فرعون، ظلم و بی عدالتی فراوان بود و خداوند در آیات متعدد قرآنی، به آن اشاره دارد، ولی در فرمایش قرآن این نیست که همه ظالم بودند، بلکه ظلم زیاد بود. خداوند میفرماید: « وَ إِذْ نَجَّیْناکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ …»(بقره، 49) علاوه بر این که فراگیری ظلم، امری نسبی و کنایی است و مراد از آن، شیوع ظلم است، به گونهای که جریان عدالت به چشم نمیآید. نه این که هیچ عدالتی نباشد.د. در این که قیام حضرت، بدون یار و یاور تحقق پذیر نیست، نباید تردید کرد. آیات و روایات نیز به وجود یاوران اشاره دارد. یاری کردن، یعنی حرکت برای اجرای برنامهها و اهداف انقلاب، و تبلیغات آن هامیان مردم. یاوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه میکنند و در حین انقلاب انواع فداکاریها را انجام میدهند و بعد از انقلاب، از هیچ تلاشی فروگذاری نمیکنند. چنین افرادی وقتی میتوانند موفق باشند که خود را همرنگ انقلاب و رهبر کرده باشند تا مردم جلوههای انقلاب را در رفتار آنان ببینند و بپذیرند. آیا حرکت در مسیر گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(ع) سوق میدهد؟ بر همین اساس، خداوند بر ایمان و عمل صالح تکیه دارد: «ما در زبور، بعد از ذکر نوشتیم که زمین را بندگان صالح ارث میبرند»(انبیاء، 105) و در جای دیگر میگوید: «وعده داده است خدا به کسانی از شما که ایمان آوردهاند، و عمل صالح انجام دادهاند، این که خلافت زمین را به آنان واگذارد…»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدی(ع) این است که ایمان و عمل صالح در پروندهی افراد باشد تا انقلاب رخ دهد. پیامبر فرمود: «کونوا دعاة الناس بغیر بألسنتکم؛ دعوت کننده مردم باشید به غیر زبانتان». امام صادق(ع) فرمود: «زینت برای ما باشید نه مایه آبروریزی». آیا گناه و ظلم، دعوت به مهدی است و مایه زینت و افتخار ائمه؟هـ . وظیفه انسان حرکت به طرف کمال و کسب آن از طریق عبودیت و بندگی است. عبودیت و بندگی نیز جز در پرتو عمل به تکالیف الهی که وظایف فردی و اجتماعی انسان را در بر دارد، امکان پذیر نیست. خداوند در سوره عصر میفرماید: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ* وَ الْعَصْرِ …؛ تنها کسانی که ایمان بیاورند و عمل صالح انجام دهند و هم دیگر را سفارش به حق و راستی بکنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان میخواهد در گناه نماند و به سوی او رجوع کند: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ ای کسانی که ایمان آوردید! توبه کنید، همگی، توبهای خالص». (تحریم، 8).کوتاه سخن آن که خداوند انسان را در تعیین سرنوشت خود و جامعه، دارای تأثیر میداند و از او میخواهد برای اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنین نگرشی، وعده ظهور را مطرح میکند. بنابراین انتظار منجی، به معنای صحیح آن، نه سکوت و تن دادن به ظلم است و نه کمک به فراگیر شدن ظلم، بلکه باید خواستار ظهور باشد و در این راه، تمام تلاش خود را به کار گیرد و اگر در این مسیر، نیاز به تشکیلات و حکومتی است که حرکت برای زمینه سازی را سامان دهد، برای تشکیل آن اقدام کند. طبیعی است که ظالمان و مفسدان نیز بیکار نخواهند نشست و به مقابله برمیخیزند. لذا جبهه ظلم، در نهایت درجه ظلم حرکت میکند و جبهه حق به اوج تلاش میرسد و در این زمان است که خداوند به مدد انسانهای حق طلب میآید و با ظهور مهدی عزیز(ع) کار ظالمان را یک سره میکند.وظایف ما در برابر ظلم و ستم جهانی به هر حال این تفکر، ناشى از عدم شناخت مسئولیت انسانى و دینى و برداشت غلط از موضوع ظهور است؛ زیرا:اولاً؛ هیچ یک از تکالیف شرعى مانند نماز، روزه، حج، امر به معروف، مبارزه با فساد و… مشروط به چنین شرطى نیست؛ یعنى، تکلیف نماز و یا نهى از منکر تکالیفى مطلق هستند و عمل به آنها الزامى است؛ چه موجب تسریع در ظهور شود یا تأخیر آن.ثانیاً؛ آیا معقول است که ما در سراسر عمر خود که چه بسا به ظهور منجر نگردد، دست روى دست بگذاریم و همه آیات و روایات را به کنارى بگذاریم؛ به این بهانه که ما مى خواهیم در ظهور تعجیل گردد! آیا این عذرى خداپسندانه است؟! ثالثاً؛ در احادیثى که وظایف منتظران مشخص شده، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، دورى از گناه و قرب به خداوند است.چنان که امام صادق«ع» مى فرماید: «هر کس خشنود مى شود که از اصحاب قائم باشد، پس باید منتظر باشد و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالى که منتظر است. اگر چنین شخصى، پیش از ظهور بمیرد، اجر او مانند کسى است که زمان ظهور را درک کرده است. «پس (در جهت نیکى ها) بکوشید و منتظر باشد. (این انتظار)، گوارا باد بر شما اى گروه رحمت شده» بحارالانوار، ج 52، ص 140..علماى ما درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتاب هاى مستقلى نوشته یا فصل هاى از کتاب خود را بدان اختصاص داده اند (مانند نجم الثاقب، مکیال المکارم و…).در این کتاب ها و مشابه آنها – که تنها براساس روایات معصومین نوشته شده – هیچ گاه پر کردن جهان از فساد و تباهى به عنوان وظیفه منتظران در زمان غیبت، یاد نشده است.از همه اینها گذشته، ما باید موضع و وموقعیت خود را در زمینه قیام امام مهدى(عج) مشخص کنیم. بدیهى است اگر ما به گسترش فساد کمک کنیم، از کسانى خواهیم بود که انقلاب مهدى، براى درهم کوبیدن و حذف آنان صورت مى گیرد!! اگر در صدد اصلاح جامعه باشیم، از کسانى خواهیم بود که در زمره اصحاب فداکار عضویت خواهند داشت. بنابراین به فرض این که با ساکت بودن و به نظاره نشستن و یا کمک کردن به توسعه فساد، ظهور حضرت را پیش بیندازیم، وضع خود را به طور قطع به خطر انداخته ایم. مگر نه این است که حضرت بقیة اللَّه براى کوتاه کردن دست فاسدان و برچیدن بساط محرمات الهى و فسادگرى و اصلاح انسان ها و جوامع، قیام مى کند. پس چگونه مى توانیم از قیام آن بزرگوار بهره مند شویم.فلسفه بیان وضعیت ستم بار جهان گفتنى است که بیان وضعیت ستمگرانه و فساد آلود و معصیت بار جهان در آخرالزمان، هم هشدار به جوامع انسانى است و هم علامتى خبر دهنده از نزدیکى قیام و ظهور امام زمان(عج) مى باشد. این هشدارها و پیش گویى ها وظیفه ما را سنگین مى کند و ما را نسبت به عواقب شوم فساد و تباهى آگاه مى سازد.محمد بن مسلم مى گوید: به امام باقر«ع» عرض کردم: اى فرزند رسول خدا! قائم شما چه وقت ظهور خواهد کرد؟ فرمود: «هنگامى که مردان خود را شبیه زنان کنند و زنان، شبیه مردان شوند، آن گاه مردان به مردان اکتفا کنند و زنان به زنان!!» کمال الدین، ج 1، ص 331..استاد مطهرى در این زمینه مى نویسد: «برداشت قشرى از مردم درباره مهدویت و قیام انقلاب مهدى موعود(عج)، این است که صرفاً ماهیت انفجارى دارد؛ فقط و فقط از گسترش و اشاعه و رواج ظلم ها، تبعیض ها، اختناق ها، حق کشى ها و تباهى ناشى مى شود؛ نوعى سامان یافتن است که معلول پریشانى ها است. آن گاه که صلاح به نقطه صفر برسد، حق و حقیقت، هیچ طرفدارى نداشته باشد، باطل یکه تاز میدان گردد، جز نیروى باطل نیرویى حکومت نکند و فرد صالحى در جهان یافت نشود، این انفجار رخ مى دهد و دست غیب براى نجات حقیقت از آستین بیرون مى آید. از این رو هر اصلاحى محکوم است؛ زیرا هر اصلاح، یک نقطه روشن است و تا در صحنه اجتماع، نقطه روشنى است، دست غیب ظاهر نمى شود؛ به عکس هر گناه، هر فساد، ظلم، تبعیض، حق کشى و هر پلیدى به حکم این که مقدمه اصلاح کلى است و انفجار را قریب الوقوع مى کند و رواست، و هدف ها، وسیله هاى نامشروع را مشروع مى کنند! پس بهترین کمک به تسریع در ظهور، ترویج و اشاعه فساد است! اینجاست که گناه، هم فال است و هم تماشا، هم لذت و کام جویى است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایى.این گروه به طور طبیعى به مصلحان، مجاهدان، آمران به معروف و ناهیان از منکر، با نوعى بغض و عداوت مى نگرند، زیرا آنان را از تأخیراندازان ظهور و قیام مهدى موعود مى شمارند.در حالى که آیات قرآن کریم در جهت عکس برداشت بالا است؛ ظهور مهدى موعود، حلقه اى از حلقات مبارزه اهل حق و باطل است که به پیروزى نهایى اهل حق منتهى مى شود. سهیم بودن یک فرد در این سعادت، موقوف به این است که آن فرد اهل ایمان و عمل صالح باشد.ظهور مهدى موعود تحقق بخش وعده اى است که خداوند متعال از قدیم ترین زمان ها در کتاب هاى آسمانى به صالحان و متقیان داده است که زمین از آن آنان است و پایان تنها به متقیان تعلق دارد» قیام و انقلاب مهدى موعود، ص 56-54..ایشان در فراز دیگرى مى نویسد: «حدیث معروف که مى فرماید: «یملاء اللَّه به الارض قسطاً و عدلاً بعد ما ملئت ظلماً و جوراً»؛ الستجاد من الارشاد (المجموعه)، علامه حسن بن مطهر الحلى، ص 263. نیز شاهد مدعاى ما است، نه بر مدعاى آن گروه. در این حدیث نیز تکیه روى ظلم شده است و سخن از گروه ظالم است که مستلزم وجود گروه مظلوم است و مى رساند که قیام مهدى(عج) براى حمایت از مظلومانى است که استحقاق حمایت دارند… .شیخ صدوق روایتى از امام صادق«ع» نقل مى کند مبنى بر این که این امر تحقق نمى پذیرد مگر این که هر یک از شقى و سعید، به نهایت کار خود برسد. پس سخن در این است که گروه سعدا و گروه اشقیا، هر کدام به نهایت کار خود برسند.در روایات اسلامى، سخن از گروهى زبده است که به محض ظهور امام به آن حضرت ملحق مى شوند. بدیهى است که این گروه ابتدا به ساکن خلق نمى شوند. معلوم مى شود در عین اشاعه و رواج ظلم و فساد زمینه هایى عالى وجود دارد که چنین گروه زبده اى را پرورش مى دهد. این خود مى رساند نه تنها حق و حقیقت به صفر نرسیده است؛ بلکه اگر به فرض اصل حق از نظر کمیت، قابل توجه نباشد، از نظر کیفیت، ارزنده ترینِ اهل ایمانند و در ردیف یاران سیدالشهداء» همان، ص 56 و 57..