خانه » همه » مذهبی » نامه پیامبر(ص) به خسرو پرویز

نامه پیامبر(ص) به خسرو پرویز


نامه پیامبر(ص) به خسرو پرویز

۱۳۹۸/۰۹/۰۲


۲۸۹۳ بازدید

اول خسرو پرویز شاهنشاه یک امپراطوری است شعورش از کارشناس شما بیشتر بوده وبا عقل و استدلالی که نویسنده پاسخهای آن محروم است میدانسته یک نفر را برای قتل محمد (ص ) که ده هزار نفر سپاهی دارد نفرستد روایت پاره کردن نامه صحت ندارد فرستاده در مجلس بارعام که ورود برای همه آزاد است نامه را تحویل میدهد و حتی نامه خوانده شده به نمایندگان ایران در یمن ماموری داده میشود در مورد مسلمانان تحقیق کنند واجب نیست چیزی را که نمی دانید جواب بدین آخه بغداد در کنار تیسفونپایتخت ۷۰۰ ساله ایران بنا شده خود نام بغداد عربی نیست بعد عراق عرب گفتن کارشناس ابله مثل این است که بگوئیم مصری ها قبل از حمله اعراب عربی حرف میزدند و عرب بودند ایضا لیبیایی ها تونسی ها … خلاصه اگر کارشناس بیسواد شما نظرش حاکمان حران است که به لحاض جغرافیایی کویت امروزی است بعد چرا شما بیسواد ها ضد ایران و ایران ستیزید مگر از اسرائیل مواجب می گیرید در ایران قبل از اسلام آدم فروشی همان برده فروشی وجود نداشته حتی یونانیها و رومی ها که دشمنان قسم خورده ایران بودند این ادعا را نکردند اما شاید این کارشناس شما حجاج و سفاح و منصور دوانیقی و …. به اشتباه بجای شاهنشاهان ساسانی فرض کرده اصولا فرهنگ در فرهنگ ایرانی چه قبل و چه بعد از اسلام کمک به مظلوم و مبارزه با ظلم به عناوینی چون فره ایزدی ، منش پهلوانی ،
عیاری و جوانمردی وجود داشته اما سیف الاسلام های خلفا منهای دوره علی علیه السلام جهت تاراج و دزدی اموال و ربودن ناموس مردمی که یا کافر حربی بودند یا باید جزیه میدادند چون در قاموس خلفا کار فقط جنگ بوده یعنی جهاد به هدف دزدی اموال مردم دیگر تجاوز به زنان فروختن بچه ها به نام غنیمت اگر واقدی ها رمان نویسند و تاریخ طبری رمان است که منابع دست اول میباشند باید شما حدیث و سیره رسول که دو منبع فقه هستند را تعطیل کرده باشید اما مسئله این نیست که پاسخ دهنده بخواهد برای من حقیقتی را آشکار کند که تنها میخواهد به هر طریقی حتی ماله کشی آنهم با حماقتی عریان همه چیز را انسانی و آسمانی و رحمانی نشان دهد حالا درک میکنم چرا جوانان به راحتی اساس مذهب شیعه و اسلام را مورد تردید قرار میدهند قرار نیست هر مزخرفی که به ذهنتان میرسد را به عنوان مدرک تاریخی بیان کنید میگویید از آثار اندیشمندان جهان اسلام استفاده میکنید آن اندیشمندان تان هم احمق تر احمق ما شیعیان عقل را یکی منابع استخراج دستورات فقهی قرار داده ایم شما کلا تعطیلش کردین بودند

1-به نظر می رسد که خسرو پرویز پیرو هوسهای نفسانی بود . او اگر انسان عاقلی بود پسرش او را به قتل نمی رسانید . اگر پدر آدم درستی باشد پسر او را نمی کشد .
در تاریخ طبری آمده است که شیرویه به حاکم یمن نوشت : با محمد کاری نداشته باش . از این بر می آید که خسروپرویز در باره پیامبر فکر بدی داشته است . آدرس این مطلب در چند سطر پایینتر آمده است .
2- در کتابهای تاریخی آمده است :
پیامبر اکرم ص به یکی از اصحاب خود به نام عبدالله بن حذافه مأموریت داد نامه‌اش را برای خسرو پرویز، پادشاه ایران، ببرد. سفیر پیامبر وارد دربار شد .خسروپرویز دستور داد نامه را از او بگیرند، ولی سفیر گفت:«باید نامه را شخصاً به او بدهم.» 
متن نامه پیامبر این بود: 
بسم الله الرحمن الرحیم 
من محمد رسول الله الى کسرى عظیم الفارس . سلام على من اتبع الهدى و آمن بالله و رسوله و شهد ان لااله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله. ادعوک بدعاء الله فانى رسول الله الى الناس کافة لانذر من کان حیا و یحق القول على الکافرین. فاسلم تسلم . فان ابیت فان اثم المجوس علیک. 
از محمد، فرستاده خدا، به کسری، بزرگ ایران. 
درود بر کسی که حقیقت بجوید و هدایت را پیرو باشد و به خداوند و رسولش ایمان آورد و گواهی دهد که جز الله معبودی نیست و شریک ندارد و یگانه است، و گواهی دهد که محمّد بنده و فرستاده اوست. من تو را به سوی خدا می‌خوانم. فرستاده خدا برای همگان هستم تا آنان را بیم دهم و حجت را بر کافران تمام کنم. اسلام بیاور تا در امان باشی و اگر از اسلام روی‌گردان شوی، گناه مردم مجوس بر گردن تو است.»
هنوز مترجم از خواندن نامه فارغ نشده بود که زمامدار ایران سخت بر آشفت و نامه را از مترجم گرفت و پاره کرد و فریاد کشید که:« این مرد را ببینید که نام خود را پیش از نام من نوشته است!»، و دستور داد فوراً عبدالله را از قصر بیرون کنند. 
عبدالله بر مرکب خود سوار شد و راه مدینه را پیش گرفت و ماجرا را برای پیامبر تعریف کرد. 
پیامبر ص از بی احترامی پادشاه ایران ناراحت گردید، آثار خشم در چهره اش پدیدار شد و او را این گونه نفرین کرد:«اللهم فَرِق مُلکه.» خدایا رشته سلطنت او را پاره کن.
خسرو پرویز به حاکم یمن نوشت که دو نفر از افسران شجاع را برای دستگیری پیامبر روانه مدینه کند. پیامبر در دیدار با آن دو افسر، آنان را دعوت به اسلام کرد و فردای روزی که با آنها دیدار داشت به آنان فرمود:«پروردگار جهان مرا آگاه ساخت که دیشب خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه کشته شد و پسرش بر تخت سلطنت نشسته است.» آن گاه پیامبر فرمود:«بروید این خبر را به گوش حاکم یمن برسانید.» 
پس از تحقق پیشگویی پیامبر درباره خسروپرویز، باذان حاکم یمن همراه با کلیه کارگزاران حکومتی اش اسلام آوردند و طی نامه ای اسلام آوردن خود و کارمندان حکومتش را به پیامبر ابلاغ کرد. (بحارالانوار، ج20، ص389 ؛ فروغ ابدیت، ج2، ص 615تا620؛ تاریخ طبری٬‌ ج ۳ ٬ ص ۱۱۲۳ – ۱۱۴۴؛ سیره حلبیه، ج 3، ص 291 و «مکاتیب الرسول » تالیف على احمدی میانجی .
آیه الله سبحانی در فروغ ابدیت نظر تاریخ یعقوبی را رد کرده است . در تاریخ یعقوبی آمده است که خسرو پرویز نامه را پاره نکرد و با احترام جواب فرستاد .
از این جمله هایی که در ضمن سوال و نقد ذکر کردید معلوم می شود که شما تاریخ طبری را قبول دارید . در تاریخ طبری پاره کردن نامه را آورده است .
3-   آنچه مسلم است این است که برده داری در زمان پادشاهان منسوب به دین زرتشتی وجود داشته است چنانچه نقل می کنند خسرو پرویز در حرمسرای خود کنیزان فراوانی داشت و والی آذربایجان در زمان نوشیروان یکهزار و هفتصد نفربرده رومی ,حبشی و ترک داشت و چهار صد کنیز داشت .(بردگی در ایران باستان ,ص73)
در دوره ساسانیان نیز برده داری شایع بوده است و هر یک از بزرگان، برده های فراوانی داشتند.(بردگی در ایران باستان ,ص 73)
در ایران باستان و آئین زرتشت نیز بردگی به صورت های گوناگون رواج داشت.آرتورکریستن سن مستشرق دانمارکی در کتاب ایران در زمان ساسانیان می نویسد: ایرانیان دست اسیران جنگی را بر پشت بسته و آنها را به عنوان غلامی می فروختند… خریداران خود را مالک جان بردگان می دانستند(ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمی، ص۲۴۰ و۳۴۴ )
بسیاری از بردگانی که برای نجبای هخامنشی و پارسی کار خانگی می کردند (مانند نانوایان ، آشپزها، ساقیان ، و خواجه سرایان )، نیز از میان نمایندگان ملتهای شکست خورده گرفته می شدند. پارسیها تعداد معینی از این بردگان را از بازار برده فروشان می خریدند (هرودوت ، 8.105).باید به این نکته توجه داشت که دانسته های ما درباره برده های تحت تملیک خصوصی در ایران نادر و اتفاقی است . یک قرارداد بابلیِ خرید برده ، به دست آمده از تخت جمشید که سالم مانده ، تاریخ دوره حکومت داریوش اول را دارد. که درآن از برده داری صحبت شده است (استولپر، ص 299ـ303).در زمان هخامنشیان ، در بابل و دیگر کشورهای گشوده شده ، نجبای پارسی به برده داران بزرگ تبدیل شدند (داندامایف ، ص 111). طبق برخی اسناد، ایرانیان برده های خود را در بابل می فروخته اند ( رجوع کنید به استیگرز، ش 22)با قضاوت از روی اسناد بابلی و پاپیروسهای آرامیِ دوره هخامنشی ، می توان گفت که بردگان اگر به خدمت ارباب ادامه می دادند یا غذا و لباس او را تا زمانی که زنده بود تأمین می کردند، گاهی آزاد می شدند (داندامایف ، ص 438ـ455).
واژه«وَردَگ » به معنای «برده » یا «اسیر»، اولین بار در کتیبه های ساسانی قرن سوم به کار رفته است ازجمله در کتیبة کردیر (کرتیر) کعبه زردشت در نقش رستم ، سطرهای 12ـ13.همچنین واژه «وَرداز» («اسیر»)، کلمة مشترک میان پهلوی ساسانی و اشکانی، در کتیبة شاپور اول بر دیوار کعبه زردشت ، با قرینه مشابهی دیده می شود که نشان از وجود برده داری در آن زمان است.نقل شده برده ای که به کیش زردشت می گروید و اربابی غیرزردشتی داشت ، حق خرید آزادیش را به ابتکار خود داشت . از سوی دیگر، اگر پس از گرویدن اربابش به کیش زردشت ، او به آن آیین می گروید، حق قانونی آزاد ساختن خود را برای همیشه از دست می داد . برده پس از گرفتن جواز آزادی مردی آزاد (رعیتِ شاهِ شاهان )می شد. مقامات قانونی درباره امکان دوباره برده کردن مردی آزاد ، عقاید متفاوتی داشتند. از نظر رَد اورمزدِ قانوندان ، بازگشت به بردگی ممکن بوده است. در کتاب قانون ساسانیان آمده ، برده هایی که وقف آتشکده زردشتی می شدند دو گروه بودند: 1) «اَنْشَهریگ آتَخْش »، که بنابر اطلاعات بسیار پراکنده درباره بردگی آتشکده ، برده به معنای واقعی کلمه بوده است ، یعنی شخصی بدون هرگونه حق قانونی (یا فقط با حقوق بسیار محدود)، که احتمالاً بیشتر در املاک آتشکده خدمت می کرده است ؛ 2) «آتَخْش بَندَگ » یا «آدوران بَندَگ »، که شخصی آزاد، حتی از اصلی اشرافی بوده و صرفاً در معنای مجازی کلمه «برده » به شمار می آمده ، و از لحاظ مذهبی «مقید» به آتش بوده است . یک مرد آزاد شده را نیز می شد به «آتخش ـ بندگیه » یا «آدوران بَندَگیه » داد، یعنی خدمت یک آتشکده ؛ چنین برده ای را اربابش به همین منظور آزاد می کرد. برده ای که به طور کامل آزاد نشده بود، در حدی که آزادی داشت ، فقط می توانست به عنوان یک «آتخش ـ بندگ » خدمت کند. او می توانست زن و فرزندانش را هم به خدمت آتش مقدس وقف کند (به نقل از دانشنامه جهان اسلام، ج 3، ذیل کلمه برده).به هرحال اطلاعات ما در مورد برده داری در دین زرتشتی بسیار محدود و اندک است، و اکنون نیز موبدان زرتشتی مانند تمام دنیا که بردگی از بین رفته، حرفی از برده داری نمی زنند.
4- ایرانیان در حال حاضر از شیعیان حضرت علی علیه السلام هستند . شیعیان آن حضرت در سخنان خود از واژه غیر شایسته استفاده نمی کنند .
از خدا جوییم توفیق ادب بی ادب محروم ماند از لطف رب
بی ادب تنها نه خود را داشت بد بلکه آتش در همه آفاق زد
سعی کنید دستور لغت و املا و انشاء جملات وکلمات خودرا تقویت کنید اینقدر غلط املایی و انشایی نداشته باشید ونیز بیشتر مطالعه کنید!

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد