طلسمات

خانه » همه » مذهبی » سن ازدواج حضرت خدیجه-

سن ازدواج حضرت خدیجه-


سن ازدواج حضرت خدیجه-

۱۳۹۸/۰۶/۱۲


۱۳۸۶ بازدید

در کتب معتبر اومده که حضرت خدیجه ۲۵ ساله یا ۲۸ ساله بودند.ایشون پیر نبودند این مطلب جعل است

در پاسخ به این پرسش به نکات ذیل دقت فرمایید:
اولا در اینکه حضرت خدیجه سلام الله علیها به هنگام ازدواج با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله چهل سال داشته است اختلاف و همانگونه که در ادامه هم خدمتتان مستدل نقل خواهیم کرد این قول بسیار ضعیف است و به نظر ما صحیح نمی باشد.
توضیح بیشتر:
درباره سن حضرت خدیجه در هنگام ازدواج با پیامبر اکرم نظرات مختلفی وجود دارد برخی مانند بیهقی (از علمای بزرگ اهل سنت) ایشان را 25 ساله می دانند.
بیهقی می گوید: «… بلغت خدیجة خمسا وستین سنه، ویقال: خمسین سنه، وهو أصح» …بعضی می گویند: سن حضرت خدیجه (در هنگام وفات) 65 ساله بود و برخی دیگر گفته اند در آن وقت ایشان 50 ساله بوده است که قول صحیح هم همین است.( احمد بن الحسین بن علی بن موسی، البیهقی، دلائل النبوة، ج2، ص 71.)
وی سپس در جای دیگر می نویسد:«أن النبی تزوج بها وهو ابن خمس وعشرین سنة قبل أن یبعثه الله نبیا بخمس عشرة سنة».ازدواج رسول خدا با حضرت خدیجه 15 سال قبل از بعثت بوده است.( همان، ص 72.)
بنابراین طبق قول بیهقی وقتی ایشان در زمان وفات یعنی سال دهم بعثت،50 ساله باشند و 15 سال قبل از بعثت هم ازدواج نموده باشند با این حساب سن حضرت خدیجه در زمان ازدواج با پیامبر اکرم 25 سال بوده است.
اما بسیاری از محققین و مورخین سن ایشان را در زمان ازدواج 28سال می دانند.
العکبری از بزرگان اهل سنت و نویسنده شذرات الذهب می گوید:
«و رجح کثیرون أنها ابنه ثمان وعشرین». بسیاری از مورخین قول 28 سال را برای حضرت خدیجه در زمان ازدواج با پیامبر اکرم – ترجیح داده اند.( عبد الحی بن أحمد بن محمد العکری الحنبلی، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب، ج1، ص14، حوادث سال11.)
حاکم نیشابوری نیز فقط همین قول را برای ابن اسحاق (سیره نویس مشهور) نقل می کند.( محمد بن عبدالله الحاکم، النیسابوری، المستدرک على الصحیحین ،ج 3، ص200، ح4837.)
ابن عساکر و ذهبی و مرحوم إربلی به نقل از ابن عباس می گویند: خدیجه در زمان ازدواج با آن حضرت 28 ساله بود.( علی بن الحسن إبن هبه الله بن عبد الله الشافعی، ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج3، ص 193؛ شمس الدین، ذهبی، سیرأعلام النبلاء، ج2، ص 111، ذیل ترجمه خدیجه ام المؤمنین، رقم 16؛ علی بن عیسى بن أبی الفتح، الأربلی، کشف الغمة، ج2، ص135، باب: فصل فی مناقب خدیجه)
مرحوم إربلی در جای دیگر به نقل از ابن حماد می فرماید: حضرت خدیجه در زمان ازدواج با آن حضرت 28 ساله بود.( علی بن عیسى بن أبی الفتح، الأربلی، کشف الغمه، ج2، ص133، باب: فصل فی مناقب خدیجه)
با این حساب روشن شد که بسیاری از مورخین و محدثین سن آن بزرگوار را حدود 25 تا 28 سال دانسته اند و نیز روشن شد که تفاوت سنی بین پیامبر اکرم(ص) و حضرت خدیجه(س) نبوده وهر دو حدود 25 سال داشته اند.
ثانیا برخی شبهه می کنند که شاید این ازدواج به جهت مسائل مادی بوده است در جواب باید گفت: بی تردید ازدواج یکی از ثروتمندان عرب، با جوانی که از مال دنیا بهره چندانی ندارد ، نمیتواند ریشه در دلایل و انگیزه های مادی داشته باشد.
بنابر این در ریشه یابی این جریان باید جهات معنوی را دنبال کرد.
آیت الله سبحانی در کتاب فرازهایی از تاریخ اسلام ، به چهار نمونه از این شواهد اشاره میکنند که به طور خلاصه بیان میکنیم:
۱- چنانکه میدانید پیامبر (صلی الله علیه واله) پیش از ازدواج با خدیجه ، زمام تجارت وی را بر عهده داشت. غلام خدیجه به نام میسره ، در سفر تجاری همراه پیامبر بود.
پس از بازگشت کاروان ، میسره آنچه را در سفر دیده بود برای خدیجه تعریف کرد، از جمله اینکه: محمد (صلی الله علیه واله) بر سر موضوعی با تاجری اختلاف پیدا کرد. آن مرد به او گفت: به لات و عزی سوگند بخور تا سخن ترا بپذیرم. محمد (صلی الله علیه واله) در پاسخ گفت: پست ترین و مبغوض ترین موجودات پیش من، همان لات و عزی است که تو آنها را می پرستی (طبقات کبری، ج ۱، ص ۱۳۰)
و نیز این جریان را که در نزدیک بصری (شهر شام)، محمد (صلی الله علیه واله) زیر سایه درختی نشسته بود، در این حال چشم راهبی که در صومعه نشسته بود به محمد امین (صلی الله علیه واله) افتاد.
وی از من نام او را سوال کرد و من پاسخ دادم، آنگاه وی گفت: این مرد که زیر سایه این درخت نشسته است، همان پیامبریست که در تورات و انجیل درباره او بشارت های فراوانی خوانده ام.
خدیجه با شنیدن این کرامت ، شوق مفرطی که سرچشمه آن علاقه به معصومیت محمد (ص) بود، در خود احساس کرد و بی اختیار گفت: میسره ! کافی است، علاقه مرا به محمد دو چندان کردی…. سپس آنچه را از میسره شنیده بود برای ورقه بن نوفل نقل کرد و ورقه به او گفت: صاحب این کرامات، پیامبر عربی است.
(سیره ابن هشام ، ج ۱، ص ۷۶)
۲- روزی خدیجه در خانه خود نشسته بود و یکی از دانشمندان یهود نیز در آن محفل بود، اتفاقاً محمد (صلی الله علیه واله) از کنار منزل آنها گذشت و چشم آن دانشمند به او افتاد، آن دانشمند فوراً از خدیجه خواست که از محمد (صلی الله علیه واله) تقاضا کند چند دقیقه در این مجلس شرکت کند. پیامبر (صلی الله علیه واله) تقاضای دانای یهود مبنی بر نشان دادن علایم نبوت در بدن خود را پذیرفت….
پس از آنکه دانای یهود از وجود علایم نبوت در محمد (صلی الله علیه واله) خبر داد، خدیجه پرسید: از کجا می گویی که او حائز چنین مقامی میشود؟
پاسخ داد: من علائم پیامبر آخر الزمان را در تورات خوانده ام و از نشانه های او این است که پدر و مادر او می میرند و جد و عموی وی از او حمایت میکنند و از قریش زنی را انتخاب میکند که سیده قریش است.
آنگاه افزود: خوشا به حال کسی که افتخار همسری او را به دست آورد.
۳- ورقه بن نوفل که عموی خدیجه و از دانایان عرب بود، مکرر میگفت: « مردی از میان قریش برای هدایت مردم از طرف خدا برانگیخته میشود و یکی از ثروتمندترین زنان قریش را میگیرد» و چون خدیجه ثروتمندترین زن قریش بود، گاه و بیگاه به خدیجه میگفت: «روزی فرا می رسد که تو با شریفترین مرد روی زمین وصلت کنی.»
۴- خدیجه شبی در خواب دید که خورشید بالای مکه چرخ خورد و کم کم پائین آمد و در خانه او فرود آمد. ورقه خواب وی را چنین تعبیر کرد که: « با مرد بزرگی ازدواج خواهی کرد که شهرت او عالم گیر خواهد شد.»
این مسائل باعث شد که بنابر نقل برخی از مورخان پیشنهاد ازدواج را خود حضرت خدیجه (س) ارائه کند چنانچه نقل شده:
و کانت خدیجه امراه حازمه شریفه لبیبه، مع ما اراد الله بها من کرامته، فلما اخبرها میسره بما اخبرها به بعثت الی رسول الله صلی الله علیه و سلم، فقالت له-فیمایزعمون- یابن عم: انی قد رغبت فیک لقرابتک، وسطتک فی قومک، و امانتک و حسن خلقک و صدق حدیثک، ثم عرضت علیه نفسها، و کانت خدیجه یومئذ اوسط نساء قریش نسبا و اعظمهن شرفا، و اکثرهن مالا، کل قومها کان حریصا علی ذلک منها لو یقدر علیه » (سیره ابن هشام ج 1 ص 189) یعنی: خدیجه زنی دور اندیش و شریف و خردمند بود، گذشته از آنکه خدای سبحان نیز اراده بزرگواری آن زن را فرموده بود، و بدین جهت بود که چون میسره آن گزارش را بدو داد بنزد رسول خدا (ص) فرستاد و چنانچه گفته اند پیغام داد که ای عموزاده:
من بخاطر خویشاوندی و شرافت خانوادگی شما و امانت و حسن خلق و راستگوئی که در شخص شما وجود دارد به ازدواج با شما علاقمند شده ام… و بدین ترتیب خود را بر آنحضرت عرضه داشت، و خدیجه در آنروز از نظر نسب در میان زنان قریش از دیگران برتر و شرافتمندتر و از نظر ثروت ثروتمندتر بود، و همه مردان مکه علاقمند به ازدواج با او بودند…
از طرف دیگر باید توجه داشت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه واله) نیز گر چه از ثروت محروم بود، اما:
اولا از خاندان معروف قریش بود.
ثانیا به راستگویی، امانتداری و اخلاق پسندیده شهرت داشت. چنانکه ابوطالب در مجلس عقد، برادر زاده خود را چنین معرفی کرد: «برادر زاده من، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه واله)، با هر مردی از قریش موازنه و مقایسه شود، بر او برتری دارد و گر چه از هر گونه ثروتی محروم است، اما ثروت سایه ای است رفتنی و اصل و نسب چیزی است ماندنی.»(مناقب، ج ۱، ص ۳۰ ؛بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۱۶)
همه این امور نشان میدهد این ازدواج از هر دو طرف ریشه در جهات معنوی داشته است و به هیچ وجه انگیزه مادی در آن دخالت نداشته است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد