۱۳۹۸/۰۶/۱۱
–
۱۵۵۴ بازدید
با سلام!خواهشمند است سوال بنده را به منطقی و واضح توضیح دهید تا مطلب برای اینجانب اشکار گردد. از زحمات شما و وقتی که می گذارید کمال تشکر را دارم
سوال اول: چه لزومی دارد که انسان به دنبال راه کار برای جلب غفران الهی باشد؟
سوال دوم : اصلا غفران الهی به چه معناست؟
سوال سوم: هدف چیست که سخنرانان اینقدر در سخنرانی هایشان تاکید دارند که فلان کار را انجام دهید تا مغفرت شامل حالتان شود؟
با عرض سلام.
1ـ غفران چیست؟
در اغلب لغتنامهها، «غفر» را به معنی «ستر» و «پوشاندن» گرفتهاند، امّا علّامهی مصطفوی ـ قدّس سرّه ـ فرمودهاند: «أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو محو الأثر، و تستعمل فی الذنوب و المعاصی، و مفهوم المحو أعمّ. و أمّا مفاهیم الستر و الصفح و الإصلاح و غیرها: فمن لوازم محو الأثر»
ترجمه: «اصل واحد در مادّهی «غفر» محو اثر است، و استعمال میشود در ذنوب و معاصی، و مفهوم محو، اعمّ از مفهوم غفر است. و امّا مفاهیم «ستر» و «صفح» و «اصلاح» و غیر اینها، از لوازم محو اثر هستند.»
این بیان، حقّاً محقّقانه و حکیمانه است. غفر غیر از ستر و غیر از توبه و امثال اینهاست. در ستر، روی گناه یا عیب، پوشانده میشود، ولی آن گناه یا عیب، از بین نمیرود بلکه همچنان هست. ستر در بهترین حالت، مثل مخفی کردن نوشتهای در زیر لاک غلطگیری یا در زیر رنگ است. توبه هم به معنی بازگشت یا بازگرداندن از پایین به بالاست؛ که در بنده، بازگشتن است، و در خدا، بازگرداندن. عفوّ نیز به معنی صرف نظر نمودن و بیتوجّهی کردن و ندید گرفتن گناه و خطاء است؛ معادل فارسیاش «چشمپوشی کردن» و «نادیده گرفتن» است. و صفح، راه خود را از گناهکار و خطاکار کج کردن است طوری که اصلاً خطاکار متوجّه نشود که ما او را در حال گناه و خطا دیدهایم. معادل فارسیاش «گذشت کردن» است. البته فارسیزبانان عصر حاضر، گذشت کردن را در معنی غلط به کار میبرند. گذشت کردن یعنی از کنار خطاکار، گذشتن و خطای او را عامدانه ندیدن. پس اگر خطاء کسی را دیدی و او هم دانست که تو خطایش را دیدی و با این حال، به رویش نیاوردی، این عفوّ است؛ و اگر دیدی و قبل از آنکه خطاکار متوجّه شود که تو خطای او را دیدی، راهت را کج کردی که با خطاکار مواجه نشوی تا خجالت نکشد، این صفح است. همچنین اگر خطای او را دیدی و او دانست که تو دیدی، ولی طوری برخورد نمودی که او احساس کرد که ندیدهای، این هم صفح است. امّا اگر دیدی و او هم دانست که دیدی، و با اینکه تو عفوّ و صفح کردی، او دانست که عفوّ و صفح کردی، و به عذرگویی آمد، و تو او را در آغوش کشیدی و فراتر از پذیرش عذر، برایش عذرتراشی هم کردی ـ مثل رفتار یوسف(ع) با برادرانش ـ این غفران است. چرا که با این کار، اثر خطا، از او زدوده میشود، برخلاف ستر و عفوّ و صفح، که اثر خطا را محو نمیکنند.
در قرآن کریم، ترتیب چنین است: ابتدا عفوّ است، سپس صفح است، سپس غفر است، سپس توبه.
فرمود: «… وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «و باید نادیده گیرند و گذشت کنند، مگر دوست ندارید که خدا بر شما بیامرزد؟! در حالی که الله، آمرزشگر و پایندهمهر است.»
و فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید، همانا برخى از همسران شما و فرزندان شما، دشمن شما هستند، از آنان بر حذر باشید، و اگر چشمپوشی کنید و درگذرید و بیامرزید، پس همانا خداوند، آمرزشگر و پایندهمهر است.»
و فرمود: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه … ؛ و اینکه از پروردگارتان آمرزشخواهی کنید، سپس به سویش توبه کنید!»
و فرمود: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه … ؛ و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزشخواهی کنید، سپس به سویش توبه کنید.»
و فرمود: «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ.»
و فرمود: «وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُود.»
البته در برخی آیات هم، توبه مقدّم بر استغفار است؛ مثل «أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «چرا به سوی خدا توبه نمى کنند، و از او آمرزشخواهی نمى کنند؟ در حالی که خدا آمرزشگر و پایندهمهر است.»
به نظر میرسد که توبه، مراتبی دارد که برخی از مراتب آن، قبل از استغفار است؛ و مراتب عالی آن، بعد از استغفار میباشد. یا استغفار، خودش نوعی توبه است؛ یعنی چنگ زدن به ریسمان «الغفّار» و «الغفور» است.
2ـ چرا انسان باید دنبال غفران الهی باشد؟
برای اینکه گناه، نقص است؛ و غفران، موجب برطرف شدن نقص است. و کمالجویی و نقصگریزی، در ذات هر موجودی است. کمال، ذاتاً خواستنی و دوستداشتنی است و نقص، ذاتاً نخواستنی و نفرتآور است. لذا طبیعی است که انسان، دنبال غفران الهی باشد؛ یعنی دنبال عنایتی از خدا باشد که نقص او را برطرف کند.
3ـ چرا سخنرانان زیاد بر طلب مغفرت تأکید دارند؟
اوّلاً به خاطر اینکه در قرآن کریم و احادیث، بر این کار تأکید شده. سخنرانان هم همان پیام قرآن و احادیث را منتقل میکنند.
ثانیاً طبیعی است که افراد کمالجو، نه تنها کمال را برای خود دوست دارند برای دیگران هم دوست داشته باشند و نقص را همانگونه که برای خود دوست ندارند، برای دیگران هم دوست نداشته باشند. لذا این گونه افراد، همان چیزی را که برای خود دوست دارند (برطرف شدن نقائص را) برای دیگران هم دوست داشته باشند.
1ـ غفران چیست؟
در اغلب لغتنامهها، «غفر» را به معنی «ستر» و «پوشاندن» گرفتهاند، امّا علّامهی مصطفوی ـ قدّس سرّه ـ فرمودهاند: «أنّ الأصل الواحد فی المادّة: هو محو الأثر، و تستعمل فی الذنوب و المعاصی، و مفهوم المحو أعمّ. و أمّا مفاهیم الستر و الصفح و الإصلاح و غیرها: فمن لوازم محو الأثر»
ترجمه: «اصل واحد در مادّهی «غفر» محو اثر است، و استعمال میشود در ذنوب و معاصی، و مفهوم محو، اعمّ از مفهوم غفر است. و امّا مفاهیم «ستر» و «صفح» و «اصلاح» و غیر اینها، از لوازم محو اثر هستند.»
این بیان، حقّاً محقّقانه و حکیمانه است. غفر غیر از ستر و غیر از توبه و امثال اینهاست. در ستر، روی گناه یا عیب، پوشانده میشود، ولی آن گناه یا عیب، از بین نمیرود بلکه همچنان هست. ستر در بهترین حالت، مثل مخفی کردن نوشتهای در زیر لاک غلطگیری یا در زیر رنگ است. توبه هم به معنی بازگشت یا بازگرداندن از پایین به بالاست؛ که در بنده، بازگشتن است، و در خدا، بازگرداندن. عفوّ نیز به معنی صرف نظر نمودن و بیتوجّهی کردن و ندید گرفتن گناه و خطاء است؛ معادل فارسیاش «چشمپوشی کردن» و «نادیده گرفتن» است. و صفح، راه خود را از گناهکار و خطاکار کج کردن است طوری که اصلاً خطاکار متوجّه نشود که ما او را در حال گناه و خطا دیدهایم. معادل فارسیاش «گذشت کردن» است. البته فارسیزبانان عصر حاضر، گذشت کردن را در معنی غلط به کار میبرند. گذشت کردن یعنی از کنار خطاکار، گذشتن و خطای او را عامدانه ندیدن. پس اگر خطاء کسی را دیدی و او هم دانست که تو خطایش را دیدی و با این حال، به رویش نیاوردی، این عفوّ است؛ و اگر دیدی و قبل از آنکه خطاکار متوجّه شود که تو خطای او را دیدی، راهت را کج کردی که با خطاکار مواجه نشوی تا خجالت نکشد، این صفح است. همچنین اگر خطای او را دیدی و او دانست که تو دیدی، ولی طوری برخورد نمودی که او احساس کرد که ندیدهای، این هم صفح است. امّا اگر دیدی و او هم دانست که دیدی، و با اینکه تو عفوّ و صفح کردی، او دانست که عفوّ و صفح کردی، و به عذرگویی آمد، و تو او را در آغوش کشیدی و فراتر از پذیرش عذر، برایش عذرتراشی هم کردی ـ مثل رفتار یوسف(ع) با برادرانش ـ این غفران است. چرا که با این کار، اثر خطا، از او زدوده میشود، برخلاف ستر و عفوّ و صفح، که اثر خطا را محو نمیکنند.
در قرآن کریم، ترتیب چنین است: ابتدا عفوّ است، سپس صفح است، سپس غفر است، سپس توبه.
فرمود: «… وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «و باید نادیده گیرند و گذشت کنند، مگر دوست ندارید که خدا بر شما بیامرزد؟! در حالی که الله، آمرزشگر و پایندهمهر است.»
و فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «اى کسانى که ایمان آورده اید، همانا برخى از همسران شما و فرزندان شما، دشمن شما هستند، از آنان بر حذر باشید، و اگر چشمپوشی کنید و درگذرید و بیامرزید، پس همانا خداوند، آمرزشگر و پایندهمهر است.»
و فرمود: «وَ أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه … ؛ و اینکه از پروردگارتان آمرزشخواهی کنید، سپس به سویش توبه کنید!»
و فرمود: «وَ یا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْه … ؛ و اى قوم من، از پروردگارتان آمرزشخواهی کنید، سپس به سویش توبه کنید.»
و فرمود: «وَ إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً قالَ یا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ ما لَکُمْ مِنْ إِلهٍ غَیْرُهُ هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فیها فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی قَریبٌ مُجیبٌ.»
و فرمود: «وَ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَیْهِ إِنَّ رَبِّی رَحیمٌ وَدُود.»
البته در برخی آیات هم، توبه مقدّم بر استغفار است؛ مثل «أَ فَلا یَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَهُ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» ؛ «چرا به سوی خدا توبه نمى کنند، و از او آمرزشخواهی نمى کنند؟ در حالی که خدا آمرزشگر و پایندهمهر است.»
به نظر میرسد که توبه، مراتبی دارد که برخی از مراتب آن، قبل از استغفار است؛ و مراتب عالی آن، بعد از استغفار میباشد. یا استغفار، خودش نوعی توبه است؛ یعنی چنگ زدن به ریسمان «الغفّار» و «الغفور» است.
2ـ چرا انسان باید دنبال غفران الهی باشد؟
برای اینکه گناه، نقص است؛ و غفران، موجب برطرف شدن نقص است. و کمالجویی و نقصگریزی، در ذات هر موجودی است. کمال، ذاتاً خواستنی و دوستداشتنی است و نقص، ذاتاً نخواستنی و نفرتآور است. لذا طبیعی است که انسان، دنبال غفران الهی باشد؛ یعنی دنبال عنایتی از خدا باشد که نقص او را برطرف کند.
3ـ چرا سخنرانان زیاد بر طلب مغفرت تأکید دارند؟
اوّلاً به خاطر اینکه در قرآن کریم و احادیث، بر این کار تأکید شده. سخنرانان هم همان پیام قرآن و احادیث را منتقل میکنند.
ثانیاً طبیعی است که افراد کمالجو، نه تنها کمال را برای خود دوست دارند برای دیگران هم دوست داشته باشند و نقص را همانگونه که برای خود دوست ندارند، برای دیگران هم دوست نداشته باشند. لذا این گونه افراد، همان چیزی را که برای خود دوست دارند (برطرف شدن نقائص را) برای دیگران هم دوست داشته باشند.