۱۳۹۸/۰۵/۰۳
–
۱۰۴۲ بازدید
با سلام زنده شدن دل یعنی چی ؟ مثلا کسی که دلش زندس چه حال و خصلت و خصوصیت و چه جور زندگی ای دارد؟
دوست گرامی. انسان زنده دل کسی است که با آگاهی و ایمان یقینی، پرتلاش و با نشاط در مسیر کمال معنوی خود در حرکت است و ضمن امیدواری کامل به رحمت الهی با عوامل مرگ قلب که آنرا از حرکت باز می دارد و افسرده گی و قساوت می آورد، مبارزه ای مستمر دارد؛ در مقابل آن، قلب مرده قلبی است که حرکت و نشاط ایمانی و عبادی ندارد و افسرده و بیمار و بی خاصیت است.
نشانه بارز قلب زنده توانایی تاثیرگذاری انسانی و مثبت در محیط پیرامونی خود است. انسان زنده دل می تواند در محیط خود حرکت ایجاد کند، تاثیرات مثبت انسانی بگذارد و برای مردم و کشور مفید و پرخواصیت باشد، اما انسان مرده دل هرگز تاثیرگذار نیست و دلمردگی او را به انسانی بی خاصیتف بی حرکت، غیر سازنده و یا تاثیرگذار منفی و شیطانی تبدیل می کند.
عوامل هلاکت و مرگ قلب:
دل و قلب آدمی، به عنوان مخاطب الهی باید پذیرای حقایق باشد و اگر به این مسئولیت به درستی پاسخ مثبتی ندهد، گرفتار مرگ و انتقالی از کمال به نقص میشود و در شرایط نامطلوبی قرار میگیرد.
برخی عواملی که از نظر قرآن کریم باعث مرگ و هلاکت قلب می شوند عبارتند از:
۱- اشرافیت: باورهای اشرافی موجب میشود تا انسان در مسیری قرار گیرد که موجب کوردلی و در نهایت دلمردگی میشود.[1]
۲- ارتداد: بیماری قلب موجب گرایش به ارتداد و کفر و پذیرش ولایت کافران و مشرکان شده و در نهایت دلمردگی را موجب میشود.[2]
۳- استهزاء: استهزاء عقاید و افکار و اعمال مؤمنان موجب دلمردگی است.[3]
۴- اعراض از پذیرش ولایت خدا و اولیای الهی: کسی که ولایت الهی و اولیای او را نپذیرد زمینهساز دلمردگی است.[4]
۵- افتراء و اتهام: اتهام و افترا به مؤمنان و خوبان موجب میشود تا قلب گرایش به مرگ پیدا کند.[5]
۶- پلیدکاری ( انجام گناه ) : گرایش به پلیدی و رجس موجب میشود تا انسان گرفتار دلمردگی شود.[6]
۷- پرخوری: پیامبر (ص) میفرماید: یا علی، من اکل شبعا علی شبع مات قلبه، و فسد لحمه، و یخاف علیه المرض؛ ای علی کسی که در حال سیری بخورد و پرخوری کند قلبش بمیرد و گوشتش فاسد شود و مرض بر او چیره شود. آن حضرت (صلی الله علیه وآله) همچنین میفرماید: ای علی، پنج چیز قلب را نورانی میکند: زیاد خواندن سوره توحید، کمخوری، همنشینی با عالم، خوردن دانههای بیابانی، نماز شب.[7]۸- افراط در پنج عمل: پیامبر (ص) میفرماید: پنج چیز است که قلب را میمیراند و ایمان را دور میسازد، پرخوری، زیاد خندیدن، خواب زیاد، پرگوئی، زیاد غم روزی خوردن و حرامخواری ایمان را از دل میزداید،[8] البته در اسلام یکی از صفات مؤمن تبسم و لبخند است، چنانکه در سیره پیامبر (ص) آمده است و خنده حضرت سلیمان (ع) چنانکه خداوند تعبیر کرده، خنده مستقل نبوده، بلکه لبخندی بود که همراه با چیزی شبیه خنده بوده است. از این رو، میفرماید: فتبسم ضاحکا من قولها؛ پس (سلیمان) از گفتار آن مورچه به لبخندی خندان شد.[9] علامه طباطبایی مینویسد: بعضی[10] گفتهاند: تبسم، کمترین حد خنده و ضحک، خنده معمولی است و اگر در جمله مورد بحث هر دو کلمه را به کار برده، استعمالی است مجازی، که میفهماند تبسم آن جناب نزدیک به خنده بوده است.[11] البته در قرآن از خنده ساره همسر حضرت ابراهیم ((ع)) سخن گفته شده که خود گواه بر جواز آن است: وامراته قائمه فضحکت: و زن او ایستاده بود. خندید. (هود، آیه ۷۱) خنده ساره نیز به سبب اتفاقاتی بود که میان میزبان و مهمان رخ داد و تلاشهایی که حضرت ابراهیم ((ع)) برای پذیرایی انجام داده بود. به هر حال، اصل خنده مشکلی ندارد و آنچه که موجب دلمردگی میشود خنده بسیار است که در روایت بیان شده است.
۹- حرامخواری: پیامبر (صلی الله علیه وآله) میفرماید: کسی که از شبهات بخورد، دینش برای او مشتبه میشود و گرفتار شبهات دینی شده و قلبش تاریک شود و هر کس از حرام بخورد قلبش میمیرد و دینش کهنه و یقینش ضعیف و سست شود. آن حضرت در جای دیگر میفرماید: هر کسی از حلال خورد دینش صفا یابد و قلبش نرم و چشمانش از خشیت الهی میگرید و برای دعایش حجابی نیست و اجابت میشود. پیامبر (ص) همچنین میفرماید که یکی از نشانههای ظالم آن است که توجه ندارد از کجا میخورد حلال یا حرام: ولا یبالی من این یاکل.[12]
تقوی عامل سلامت و حیات قلب:
همانطوری که قلب با گناه و فجور میمیرد، با حفظ تقوای تکوینی و فطری که در نهاد همه انسانها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خیر و شر را میشناسد و نسبت به خیر و حق گرایش و از شر و باطل گریزش دارد، و نیز تقوای تشریعی که براساس عمل به آموزههای اسلام به دست میآید، قلب سلامت خویش را حفظ کرده و به رشد و بالندگیاش ادامه میدهد به طوری که آیینه تمام نمای جمال الهی میشود.
از همین رو خداوند در آیات 89 و 90 سوره شعراء قلب سلیم را به متقین نسبت میدهد که همواره در تقوای فطری و تشریعی هستند و صفت تقوا، حقیقت وجودی آنان شده است. خداوند میفرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم و ازلفت الجنهْ للمتقین؛ مگر آن کس که با قلبی سالم و رسته از شرک به نزد خدا بیاید و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک شود. پس این قلب سلیم از آن متقین است که بهشت به استقبال و پیشواز آنها میاید.
با توجه به اینکه انسانهای اهل خشیت و خداترس و متقی، همواره از هرگونه خطا هراسان و گریان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سلیم را به این دسته از انسانها نسبت میدهد و میفرماید: من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب؛ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبهکار و مطیع و رامباز آید. (ق، آیه 33)
همچنین خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر قلب سلیم میستاید؛ زیرا تنها برای خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکی در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحید محض بود. اذ جاء ربه بقلب سلیم،[13]
با توجه با این مطالب باید گفت اصولا کسانی دارای قلب سلیم هستند که از نظر اعتقادی گرایش به توحید داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبهای در امان باشند[14] و از نظر رفتاری از هرگونه گناه و آلودگی پاک بوده و از آن پرهیز داشته و با دلی توبهکار به سوی پروردگار میروند تا اگر خطایی کردهاند ببخشد و آنان را بیامرزد[15] و تلاش میکنند تا قلب و دل از هرگونه امراض روحی و اخلاقی پاک و طاهر شود[16] دارنده چنین قلبی از نظر قرآن از پاداش ویژهای برخوردار است به طوری که بهشت به استقبال و پیشوازش میآید[17] و از رسوایی و خواری قیامت در امان میماند.[18] [1] (هود، آیات ۲۵ تا ۲۸)
[2] (مائده، آیات ۵۱ تا ۵۴)
[3] (بقره، آیات ۱۰ تا ۱۴؛ مدثر، آیات ۳۰ و ۳۱)
[4] (نور، آیات ۴۸ تا ۵۰)
[5] (بقره، آیات ۸ تا ۱۳؛ انفال، آیه ۴۹)
[6] (توبه، آیات ۱۲۵)
[7] وصیت های پیامبر (ص) به علی (ع) مجله میراث حدیث شیعه شماره 2 صفحه 10
[8] روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴.
[9] (نمل، آیه ۱۹)
[10] (روح المعانی، ج ۱۹، ص ۱۷۹)
[11] (المیزان، ذیل آیه ۱۹ سوره نمل)
[12] روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴.
[13] (صافات، آیات 84 و 85)
[14] (صافات، آیات 89 تا 93)
[15] (شعراء آیات 89 و 90)
[16] ( صافات، آیه 84)
[17] (شعرا آیات 89 و 90)
[18] (شعراء، آیات 86 تا 98)
نشانه بارز قلب زنده توانایی تاثیرگذاری انسانی و مثبت در محیط پیرامونی خود است. انسان زنده دل می تواند در محیط خود حرکت ایجاد کند، تاثیرات مثبت انسانی بگذارد و برای مردم و کشور مفید و پرخواصیت باشد، اما انسان مرده دل هرگز تاثیرگذار نیست و دلمردگی او را به انسانی بی خاصیتف بی حرکت، غیر سازنده و یا تاثیرگذار منفی و شیطانی تبدیل می کند.
عوامل هلاکت و مرگ قلب:
دل و قلب آدمی، به عنوان مخاطب الهی باید پذیرای حقایق باشد و اگر به این مسئولیت به درستی پاسخ مثبتی ندهد، گرفتار مرگ و انتقالی از کمال به نقص میشود و در شرایط نامطلوبی قرار میگیرد.
برخی عواملی که از نظر قرآن کریم باعث مرگ و هلاکت قلب می شوند عبارتند از:
۱- اشرافیت: باورهای اشرافی موجب میشود تا انسان در مسیری قرار گیرد که موجب کوردلی و در نهایت دلمردگی میشود.[1]
۲- ارتداد: بیماری قلب موجب گرایش به ارتداد و کفر و پذیرش ولایت کافران و مشرکان شده و در نهایت دلمردگی را موجب میشود.[2]
۳- استهزاء: استهزاء عقاید و افکار و اعمال مؤمنان موجب دلمردگی است.[3]
۴- اعراض از پذیرش ولایت خدا و اولیای الهی: کسی که ولایت الهی و اولیای او را نپذیرد زمینهساز دلمردگی است.[4]
۵- افتراء و اتهام: اتهام و افترا به مؤمنان و خوبان موجب میشود تا قلب گرایش به مرگ پیدا کند.[5]
۶- پلیدکاری ( انجام گناه ) : گرایش به پلیدی و رجس موجب میشود تا انسان گرفتار دلمردگی شود.[6]
۷- پرخوری: پیامبر (ص) میفرماید: یا علی، من اکل شبعا علی شبع مات قلبه، و فسد لحمه، و یخاف علیه المرض؛ ای علی کسی که در حال سیری بخورد و پرخوری کند قلبش بمیرد و گوشتش فاسد شود و مرض بر او چیره شود. آن حضرت (صلی الله علیه وآله) همچنین میفرماید: ای علی، پنج چیز قلب را نورانی میکند: زیاد خواندن سوره توحید، کمخوری، همنشینی با عالم، خوردن دانههای بیابانی، نماز شب.[7]۸- افراط در پنج عمل: پیامبر (ص) میفرماید: پنج چیز است که قلب را میمیراند و ایمان را دور میسازد، پرخوری، زیاد خندیدن، خواب زیاد، پرگوئی، زیاد غم روزی خوردن و حرامخواری ایمان را از دل میزداید،[8] البته در اسلام یکی از صفات مؤمن تبسم و لبخند است، چنانکه در سیره پیامبر (ص) آمده است و خنده حضرت سلیمان (ع) چنانکه خداوند تعبیر کرده، خنده مستقل نبوده، بلکه لبخندی بود که همراه با چیزی شبیه خنده بوده است. از این رو، میفرماید: فتبسم ضاحکا من قولها؛ پس (سلیمان) از گفتار آن مورچه به لبخندی خندان شد.[9] علامه طباطبایی مینویسد: بعضی[10] گفتهاند: تبسم، کمترین حد خنده و ضحک، خنده معمولی است و اگر در جمله مورد بحث هر دو کلمه را به کار برده، استعمالی است مجازی، که میفهماند تبسم آن جناب نزدیک به خنده بوده است.[11] البته در قرآن از خنده ساره همسر حضرت ابراهیم ((ع)) سخن گفته شده که خود گواه بر جواز آن است: وامراته قائمه فضحکت: و زن او ایستاده بود. خندید. (هود، آیه ۷۱) خنده ساره نیز به سبب اتفاقاتی بود که میان میزبان و مهمان رخ داد و تلاشهایی که حضرت ابراهیم ((ع)) برای پذیرایی انجام داده بود. به هر حال، اصل خنده مشکلی ندارد و آنچه که موجب دلمردگی میشود خنده بسیار است که در روایت بیان شده است.
۹- حرامخواری: پیامبر (صلی الله علیه وآله) میفرماید: کسی که از شبهات بخورد، دینش برای او مشتبه میشود و گرفتار شبهات دینی شده و قلبش تاریک شود و هر کس از حرام بخورد قلبش میمیرد و دینش کهنه و یقینش ضعیف و سست شود. آن حضرت در جای دیگر میفرماید: هر کسی از حلال خورد دینش صفا یابد و قلبش نرم و چشمانش از خشیت الهی میگرید و برای دعایش حجابی نیست و اجابت میشود. پیامبر (ص) همچنین میفرماید که یکی از نشانههای ظالم آن است که توجه ندارد از کجا میخورد حلال یا حرام: ولا یبالی من این یاکل.[12]
تقوی عامل سلامت و حیات قلب:
همانطوری که قلب با گناه و فجور میمیرد، با حفظ تقوای تکوینی و فطری که در نهاد همه انسانها سرشته شده و خوب و بد و حق و باطل و خیر و شر را میشناسد و نسبت به خیر و حق گرایش و از شر و باطل گریزش دارد، و نیز تقوای تشریعی که براساس عمل به آموزههای اسلام به دست میآید، قلب سلامت خویش را حفظ کرده و به رشد و بالندگیاش ادامه میدهد به طوری که آیینه تمام نمای جمال الهی میشود.
از همین رو خداوند در آیات 89 و 90 سوره شعراء قلب سلیم را به متقین نسبت میدهد که همواره در تقوای فطری و تشریعی هستند و صفت تقوا، حقیقت وجودی آنان شده است. خداوند میفرماید: الا من اتی الله بقلب سلیم و ازلفت الجنهْ للمتقین؛ مگر آن کس که با قلبی سالم و رسته از شرک به نزد خدا بیاید و بهشت برای پرهیزگاران نزدیک شود. پس این قلب سلیم از آن متقین است که بهشت به استقبال و پیشواز آنها میاید.
با توجه به اینکه انسانهای اهل خشیت و خداترس و متقی، همواره از هرگونه خطا هراسان و گریان و در حال انابه و توبه هستند، خداوند، قلب سلیم را به این دسته از انسانها نسبت میدهد و میفرماید: من خشی الرحمن بالغیب و جاء بقلب منیب؛ آنکه در نهان از خدای بخشنده بترسد و با دلی توبهکار و مطیع و رامباز آید. (ق، آیه 33)
همچنین خداوند حضرت ابراهیم(ع) را به خاطر قلب سلیم میستاید؛ زیرا تنها برای خداوند عبادت کرد و از هرگونه شرکی در هر مرتبه، پاک و سالم ماند و قلبش سرشار از توحید محض بود. اذ جاء ربه بقلب سلیم،[13]
با توجه با این مطالب باید گفت اصولا کسانی دارای قلب سلیم هستند که از نظر اعتقادی گرایش به توحید داشته و از هرگونه شرک در هر مرتبهای در امان باشند[14] و از نظر رفتاری از هرگونه گناه و آلودگی پاک بوده و از آن پرهیز داشته و با دلی توبهکار به سوی پروردگار میروند تا اگر خطایی کردهاند ببخشد و آنان را بیامرزد[15] و تلاش میکنند تا قلب و دل از هرگونه امراض روحی و اخلاقی پاک و طاهر شود[16] دارنده چنین قلبی از نظر قرآن از پاداش ویژهای برخوردار است به طوری که بهشت به استقبال و پیشوازش میآید[17] و از رسوایی و خواری قیامت در امان میماند.[18] [1] (هود، آیات ۲۵ تا ۲۸)
[2] (مائده، آیات ۵۱ تا ۵۴)
[3] (بقره، آیات ۱۰ تا ۱۴؛ مدثر، آیات ۳۰ و ۳۱)
[4] (نور، آیات ۴۸ تا ۵۰)
[5] (بقره، آیات ۸ تا ۱۳؛ انفال، آیه ۴۹)
[6] (توبه، آیات ۱۲۵)
[7] وصیت های پیامبر (ص) به علی (ع) مجله میراث حدیث شیعه شماره 2 صفحه 10
[8] روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴.
[9] (نمل، آیه ۱۹)
[10] (روح المعانی، ج ۱۹، ص ۱۷۹)
[11] (المیزان، ذیل آیه ۱۹ سوره نمل)
[12] روضه المتقین، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی، ج ۱۲، ص ۴.
[13] (صافات، آیات 84 و 85)
[14] (صافات، آیات 89 تا 93)
[15] (شعراء آیات 89 و 90)
[16] ( صافات، آیه 84)
[17] (شعرا آیات 89 و 90)
[18] (شعراء، آیات 86 تا 98)