۱۳۹۸/۰۳/۲۰
–
۸۸۲۲ بازدید
عاشق شدن گناه است؟
در پاسخ به توضیحاتی توجه کنید .
1. عاشق شدن به خودی خود گناه نیست و عشق اگر همراه با عفاف و نجابت و به دور از رفتارهای نامناسب و مفسده و روابط خارج از دایره شرع و عرف باشد بی اشکال است .
2. البته در موارد زیادی آن چه در بین جوانان عشق نامیده می شود همان تمایل به جنس مخالف و ارضای شهوت و تمایلات جنسی و داشتن ارتباط ناسالم و ناروا با جنس مخالف و شکستن هنجارهای دینی و اجتماعی شناخته شده و معروف است.
3. عاشق شدن, به خودی خود, حرام و گناه نیست, بلکه خطرناک است و گاها زمینه ساز گناه می شود به همین جهت آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
عشق در اصطلاح به علاقه و محبت بیش از حد و افراطی گفته میشود. مطمئناً هنگامی که میزان علاقه ازا حد بگذرد، موجب بروز مشکلات در زندگی میشود که گاه قابل کنترل یا پیشبینی نیست. این نوع علاقهها پیامد فراوانی مانند اضطراب، افسردگی و ازدواجهای ناهمگون ایجاد میکند، حتى گاهی موجب جنون شدن و تا خودکشی پیش میرود. بنابر این منطق و عاقلانه آن است که از ابتدا کنترل شود.
این توصیه برای نوجوانان(که قدرت عشق و احساسات در آنها قویتر و فعالتر است و از تجارب کمتری نسبت به سنین بالاتر از خود برخوردار هستند) ضروریتر است.
– دوست عزیز! عشق به جنس مخالف تا هنگامی که در حد احساس قلبی است و منجر به ابراز و روابط نامشروع نشده است، از نظر اسلام حرام نیست، اما با دو مشکل مواجه است:
اولاً: اشتغال قلبی: آن هم در حد عشق و علاقه مفرط، باعث سرگرمی فکر و هزینه شدن بسیاری از نیرو و سرمایه مادی و معنوی برای آن می شود که غالباً بی ثمر و حتی مخرب است. همچنین با توجه به سن شما ممکن است به صورت های مختلف مانند افت تحصیلی، پریشانی خیال و فکر و انجام گناه و از دست دادن سرمایه اصیل پاکدامنی منجر شود. بنابراین عشق و علاقه مندی شدید به یک شخص -مخصوصاً در سن و سال شما که تازه به سن بلوغ رسیده اید- فکر و ذهن انسان را به خود مشغول می کند.
دوماً: با توجه به این که چنین عشقی برخاسته از طوفان غریزه جنسی است، به طور طبیعی و غالباً، پس از اظهار عشق، روابط دیگری شکل میگیرد که خارج از حدود شرع و قانون و هنجارهای اجتماعی و… است. متأسفانه چنین عشق و علاقه های از مسیر معیّن، خارج میگردد و مراحل بعدی قابل کنترل نیست.
– نکاتی که دانستن آن شما را راهنمایی می کند:
1- بسیاری از دختران و پسرانی که برای خود دوستی انتخاب میکنند، به دنبال یافتن یک پایگاه روانی و اجتماعی مطمئن هستند، ولی با این کارکرد نمیتوان استمرار دوستیها را تضمین کرد. اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود، جستجو میکنند، زیاد طول نمیکشد و آنان پی میبرند که این اطمینان خاطر، به قیمت از دست دادن بسیاری از اطمینان خاطرهای دیگر به دست آمده است.(1)
این گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسیار دلانگیز است، ولی در ادامه به جنگی فرسایشی مبدل میگردند، آری داستان عشق آغازی دلانگیز و پایانی بس غمانگیز دارد، چنان که امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «اوّل الشهوة طرب و آخرها عطب»(2)
2- نکته مهم دیگری که باید در روابط دختر و پسر و تداوم عشق و عاشقی میان آنان مورد نظر قرار گیرد، این است: بر فرض این که عاشق شدن متضمن هیچ گناهی نباشد(که معمولاً چنین نیست)، از آن جایی که این گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضی(افسردگی، اضطراب، وسواس و…) درمیآید. از طرفی انگیزه های ناهشیار جنسی نیز سهم به سزایی در تداوم این گونه علایق بیمبنا دارد، از نظر روانشناختی دارای پیامدهای بسیار منفی است.
3- نگاه دختر و پسر به هم، آتش شهوت را در دل شعله ور می کند، زمینه را برای فتنه انگیزی شیطان فراهم می سازد. امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً»(3) نگاه بعد از نگاه(به نامحرم ) بذر شهوت را در دل کشت می کند، همین برای منحرف ساختن فرد و کشاندنش به سمت فتنه و فساد کافی است.
امام صادق«علیه السلام» مى فرماید:«من وضع حبّه فى غیر موضعه فقد تعرّض للقطیعة» ؛ بحارالانوار، ج 74، ص 183. «هر کس محبتش را در غیر جاى خویش قرار دهد [ به جاى رابطه و پیوند ]خود را در معرض جدایى قرار داده است». عشق چون آینه است که در آن، حالات و درجات استعداد هر عاشقى، نمودار مى گردد.
علامه محمد تقی جعفری می گوید: روزی جوانی چهره و رفتارش عوض شده بود هر روز رنگ پریده تر وگوشه گیرتر می شد.
مادرش از او پرسید: پسرم من مادرتم به من بگو چرا به این روز افتاده ای؟
گفت راستش مادر، من عاشق شده ام!
مادر پرسید عاشق کی شدی؟ گفت: هر کی که شما بگید !
گفت خاک بر سرت با این عاشق شدنت ! خوب بگو من زن میخواهم چرا دیگر معنای عشق را خراب میکنی.
با توجّه به ماجرای فوق باید گفت عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی.
الف) عشق هاى مجازى
در این گونه عشق ، موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است. یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق میشود. عشق مجازی خود دو گونه است:
1- عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را میخواهد و به جنبههای جنسی او نظر دارد.
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی میشود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون میگردد.
ب ) عشق حقیقى و الهى
عشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمال جو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بى نیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مى طلبند (احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 – 279)
عشقی که اغلب جوانان از آن دم میزنند، بیشتر ریشه در بلوغ جنسی و نیاز به جنس مخالف دارد و آنها بعضاً خیال میکنند که عشقشان معنوی است.
البتّه وجود عشق و احساس در انسان طبیعی است، اما مشکلی که وجود دارد این است که در میل و گرایش به جنس مخالف که به صورت طبیعی در هر فردی اعم از دختر و پسر وجود دارد، عقلانیت خود را لحاظ نمی کنند، یعنی شایسته است ابتدا در انتخابهای خود با عقل خود محاسبه کنند و ببینند این موضوع یا فرد برای آنها مناسبت دارد یا نه؛ زیرا ازدواج رویدادی است که انسانها را با اعتقادات، اولویتها، مذهب، پول و عادات خانوادهها که بعضاً بسیار متفاوت است رو به رو می سازد؛ بنابراین اگر انتخابها بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد و پس از انتخاب عقلانی، عواطف شکل گیرند، میتوان به موفقیّت چنین ازدواجی امیدوار بود اما اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاک، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد به احتمال زیاد شکست در کمین چنین ازدواجی خواهد بود.
بنابراین ابتدا باید شرایط و راههای عقلانی و عرفی را طی کرد و سپس به صورت احساسی با موضوع درگیر شد. در حقیقت باید قلبشان بعد از عقلشان به صحنه بیاید تا مشکلی پیش نیاید؛ ولی در بسیاری از موارد متأسفانه اغلب جوانان به گفته خود ابتدا عاشق میشوند و بعد( که ممکن است پس از عروسی و یا بچّهدار شدن باشد) تازه میخواهند ببینند آن فرد برایشان مناسب است یا نه.
با توجّه به مطالب فوق واضح است که اشکال چنین عاشق شدنی پرده کشیدن بر عقل منطقی است، حال اگر در این رهگذر فرد چه پسر و یا دختر موازین شرعی را نیز زیر پابگذارد، قطعاً دچار گناه نیز خواهد شد. در حقیقت اتصاف چنین حالاتی به گناه که شما نام عشق بر آن مینهید از این جهت خواهد بود که به اصطلاح فرد عاشق در رفتار خود به بیراهه رفته و موازین شرع را زیر پابگذارد.
– حاصل سخن اینکه:
بنابر این علاقههایی از این دست اگرچه از نظر شرعی گناه نیست، اما نتایج آن به کارهای غیر شرعی منجر میشود و به گناه کشیده می شود. و اگر این حالت ادامه نیز داشته باشد، مطمئناً مشکلات مختلفی را برای دختر فراهم میآورد.
پی نوشت ها:
1. علی اصغر احمدی، روابط دختر و پسر در ایران، ص 118، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان.
2. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، معجم الفاظ غرر الحکم، ص 563، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه،1413ق.
3. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج4 ، ص18، نشر صدوق .
1. عاشق شدن به خودی خود گناه نیست و عشق اگر همراه با عفاف و نجابت و به دور از رفتارهای نامناسب و مفسده و روابط خارج از دایره شرع و عرف باشد بی اشکال است .
2. البته در موارد زیادی آن چه در بین جوانان عشق نامیده می شود همان تمایل به جنس مخالف و ارضای شهوت و تمایلات جنسی و داشتن ارتباط ناسالم و ناروا با جنس مخالف و شکستن هنجارهای دینی و اجتماعی شناخته شده و معروف است.
3. عاشق شدن, به خودی خود, حرام و گناه نیست, بلکه خطرناک است و گاها زمینه ساز گناه می شود به همین جهت آنچه در این مقوله اهمیت دارد، کنترل عقلایى بر احساسات و پرهیز از مخاطراتى است که ممکن است فرد را به گرفتارى هاى مختلف روحى و جسمى دچار سازد.
عشق در اصطلاح به علاقه و محبت بیش از حد و افراطی گفته میشود. مطمئناً هنگامی که میزان علاقه ازا حد بگذرد، موجب بروز مشکلات در زندگی میشود که گاه قابل کنترل یا پیشبینی نیست. این نوع علاقهها پیامد فراوانی مانند اضطراب، افسردگی و ازدواجهای ناهمگون ایجاد میکند، حتى گاهی موجب جنون شدن و تا خودکشی پیش میرود. بنابر این منطق و عاقلانه آن است که از ابتدا کنترل شود.
این توصیه برای نوجوانان(که قدرت عشق و احساسات در آنها قویتر و فعالتر است و از تجارب کمتری نسبت به سنین بالاتر از خود برخوردار هستند) ضروریتر است.
– دوست عزیز! عشق به جنس مخالف تا هنگامی که در حد احساس قلبی است و منجر به ابراز و روابط نامشروع نشده است، از نظر اسلام حرام نیست، اما با دو مشکل مواجه است:
اولاً: اشتغال قلبی: آن هم در حد عشق و علاقه مفرط، باعث سرگرمی فکر و هزینه شدن بسیاری از نیرو و سرمایه مادی و معنوی برای آن می شود که غالباً بی ثمر و حتی مخرب است. همچنین با توجه به سن شما ممکن است به صورت های مختلف مانند افت تحصیلی، پریشانی خیال و فکر و انجام گناه و از دست دادن سرمایه اصیل پاکدامنی منجر شود. بنابراین عشق و علاقه مندی شدید به یک شخص -مخصوصاً در سن و سال شما که تازه به سن بلوغ رسیده اید- فکر و ذهن انسان را به خود مشغول می کند.
دوماً: با توجه به این که چنین عشقی برخاسته از طوفان غریزه جنسی است، به طور طبیعی و غالباً، پس از اظهار عشق، روابط دیگری شکل میگیرد که خارج از حدود شرع و قانون و هنجارهای اجتماعی و… است. متأسفانه چنین عشق و علاقه های از مسیر معیّن، خارج میگردد و مراحل بعدی قابل کنترل نیست.
– نکاتی که دانستن آن شما را راهنمایی می کند:
1- بسیاری از دختران و پسرانی که برای خود دوستی انتخاب میکنند، به دنبال یافتن یک پایگاه روانی و اجتماعی مطمئن هستند، ولی با این کارکرد نمیتوان استمرار دوستیها را تضمین کرد. اطمینان خاطری که دختران و پسران از طریق برقراری دوستی بین خود، جستجو میکنند، زیاد طول نمیکشد و آنان پی میبرند که این اطمینان خاطر، به قیمت از دست دادن بسیاری از اطمینان خاطرهای دیگر به دست آمده است.(1)
این گونه ارتباطها هرچند در ابتدا بسیار دلانگیز است، ولی در ادامه به جنگی فرسایشی مبدل میگردند، آری داستان عشق آغازی دلانگیز و پایانی بس غمانگیز دارد، چنان که امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «اوّل الشهوة طرب و آخرها عطب»(2)
2- نکته مهم دیگری که باید در روابط دختر و پسر و تداوم عشق و عاشقی میان آنان مورد نظر قرار گیرد، این است: بر فرض این که عاشق شدن متضمن هیچ گناهی نباشد(که معمولاً چنین نیست)، از آن جایی که این گونه عشقها از حالت سلامت که حاصل معرفت است، جدا گشته و به صورت مرضی(افسردگی، اضطراب، وسواس و…) درمیآید. از طرفی انگیزه های ناهشیار جنسی نیز سهم به سزایی در تداوم این گونه علایق بیمبنا دارد، از نظر روانشناختی دارای پیامدهای بسیار منفی است.
3- نگاه دختر و پسر به هم، آتش شهوت را در دل شعله ور می کند، زمینه را برای فتنه انگیزی شیطان فراهم می سازد. امیر المؤمنین(ع) می فرماید: «النَّظْرَةُ بَعْدَ النَّظْرَةِ تَزْرَعُ فِی الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفَى بِهَا لِصَاحِبِهَا فِتْنَةً»(3) نگاه بعد از نگاه(به نامحرم ) بذر شهوت را در دل کشت می کند، همین برای منحرف ساختن فرد و کشاندنش به سمت فتنه و فساد کافی است.
امام صادق«علیه السلام» مى فرماید:«من وضع حبّه فى غیر موضعه فقد تعرّض للقطیعة» ؛ بحارالانوار، ج 74، ص 183. «هر کس محبتش را در غیر جاى خویش قرار دهد [ به جاى رابطه و پیوند ]خود را در معرض جدایى قرار داده است». عشق چون آینه است که در آن، حالات و درجات استعداد هر عاشقى، نمودار مى گردد.
علامه محمد تقی جعفری می گوید: روزی جوانی چهره و رفتارش عوض شده بود هر روز رنگ پریده تر وگوشه گیرتر می شد.
مادرش از او پرسید: پسرم من مادرتم به من بگو چرا به این روز افتاده ای؟
گفت راستش مادر، من عاشق شده ام!
مادر پرسید عاشق کی شدی؟ گفت: هر کی که شما بگید !
گفت خاک بر سرت با این عاشق شدنت ! خوب بگو من زن میخواهم چرا دیگر معنای عشق را خراب میکنی.
با توجّه به ماجرای فوق باید گفت عشق بر دو گونه است حقیقی و مجازی.
الف) عشق هاى مجازى
در این گونه عشق ، موضوع عشق ورزی همانا صفات ظاهری و کمالات مشهود و محسوس محبوب است. یعنی کمالات ظاهری محبوب موجب جذب عاشق میشود. عشق مجازی خود دو گونه است:
1- عشق حیوانی که در آن عاشق تنها از روی شهوت و هوس معشوق خود را میخواهد و به جنبههای جنسی او نظر دارد.
2-عشق پاک: در این عشق اگر چه نظر عاشق به ظاهر محبوب است، ولی چون ظاهر نماد باطن است و نشان از ذات الهی دارد، خود زمینه ساز عشق حقیقی میشود و مانند پلی عاشق را به سوی عشق حقیقی رهنمون میگردد.
ب ) عشق حقیقى و الهى
عشق حقیقى عبارت است از قرار گرفتن موجودى کمال جو در مسیر جاذبه کمال مطلق، یعنى خداوند متعال، پروردگارى که جمیل مطلق، بى نیاز، یگانه، داناى اسرار، توانا، قاهر و معشوق است که همه رو به سوى او دارند و او را مى طلبند (احیاء علوم الدین، غزالى، ج 4، ص 283 – 279)
عشقی که اغلب جوانان از آن دم میزنند، بیشتر ریشه در بلوغ جنسی و نیاز به جنس مخالف دارد و آنها بعضاً خیال میکنند که عشقشان معنوی است.
البتّه وجود عشق و احساس در انسان طبیعی است، اما مشکلی که وجود دارد این است که در میل و گرایش به جنس مخالف که به صورت طبیعی در هر فردی اعم از دختر و پسر وجود دارد، عقلانیت خود را لحاظ نمی کنند، یعنی شایسته است ابتدا در انتخابهای خود با عقل خود محاسبه کنند و ببینند این موضوع یا فرد برای آنها مناسبت دارد یا نه؛ زیرا ازدواج رویدادی است که انسانها را با اعتقادات، اولویتها، مذهب، پول و عادات خانوادهها که بعضاً بسیار متفاوت است رو به رو می سازد؛ بنابراین اگر انتخابها بر مبنای معیارهای منطقی و عقلانی باشد و پس از انتخاب عقلانی، عواطف شکل گیرند، میتوان به موفقیّت چنین ازدواجی امیدوار بود اما اگر دوست داشتن از روی احساس باشد و تنها ملاک، علاقه بدون پایه عقلی و منطق باشد به احتمال زیاد شکست در کمین چنین ازدواجی خواهد بود.
بنابراین ابتدا باید شرایط و راههای عقلانی و عرفی را طی کرد و سپس به صورت احساسی با موضوع درگیر شد. در حقیقت باید قلبشان بعد از عقلشان به صحنه بیاید تا مشکلی پیش نیاید؛ ولی در بسیاری از موارد متأسفانه اغلب جوانان به گفته خود ابتدا عاشق میشوند و بعد( که ممکن است پس از عروسی و یا بچّهدار شدن باشد) تازه میخواهند ببینند آن فرد برایشان مناسب است یا نه.
با توجّه به مطالب فوق واضح است که اشکال چنین عاشق شدنی پرده کشیدن بر عقل منطقی است، حال اگر در این رهگذر فرد چه پسر و یا دختر موازین شرعی را نیز زیر پابگذارد، قطعاً دچار گناه نیز خواهد شد. در حقیقت اتصاف چنین حالاتی به گناه که شما نام عشق بر آن مینهید از این جهت خواهد بود که به اصطلاح فرد عاشق در رفتار خود به بیراهه رفته و موازین شرع را زیر پابگذارد.
– حاصل سخن اینکه:
بنابر این علاقههایی از این دست اگرچه از نظر شرعی گناه نیست، اما نتایج آن به کارهای غیر شرعی منجر میشود و به گناه کشیده می شود. و اگر این حالت ادامه نیز داشته باشد، مطمئناً مشکلات مختلفی را برای دختر فراهم میآورد.
پی نوشت ها:
1. علی اصغر احمدی، روابط دختر و پسر در ایران، ص 118، تهران، سازمان انجمن اولیاء و مربیان.
2. عبد الواحد بن محمد تمیمی آمدی، معجم الفاظ غرر الحکم، ص 563، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیه،1413ق.
3. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه-ترجمه غفارى، ج4 ، ص18، نشر صدوق .