عدم منافات دعا و صدقه با تقدیر
۱۳۹۸/۰۲/۰۵
–
۱۳۶۰ بازدید
سلام.طبق آیه ای ازقرآن خداوندازهمان بدو تولدفردسرنوشت وتقدیرش رامشخص میکند.پس صدقه ودعاچه فایده ای داردممکنه بادعافردسرنوشتش عوض شود؟
پرسشگر گرامی به نکات زیر توجه نماییید:
مقدمه
دعا و مناجات، نوعی توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودی کوچک و ناتوان به وجودی بی نهایت بزرگ و توانا است. دعا برای این نیست که انسان با آن مقدّرات را تغییر دهد.
آدمی به هنگام دعا – که همچون گدایی بینوا، دست نیاز به درگاه کریم بینیاز دراز میکند – به حقیقت وجودی خویش که فقر ونیاز است، نزدیک میشود؛ انسانی که خود را تهیدست و بینوا، رانده و از همه جا مانده، حقیر و فقیر، بیچاره و بیپناه دید، اکنون حقیقت هستی او – که پرتوی از هستی مطلق خداوند است – هویدا میگردد و با احساس بستگی و پیوند با حق و نیازمندی به او، حال و شوری وصفناشدنی به انسان میبخشد.
بنده در حال دعا و مناجات ، چنان غرق لذت میشود که پستی و زبونی خویش را فراموش میکند و از یاد دوست لبریز و سرشار میگردد و مجموعهای از امید و بشارت و نور و نیرو میشود. جملات شورانگیز دعا، چون آبشارسپیده در افق روح ، فرو میریزد و روح انسان را روشن و مشتعل میسازد، همان طور که سیل زرّین آفتاب، تیرهگیها را از میان برمیدارد و جهان را در نور فرو میبرد.
الف ) تقدیر و سرنوشت
در مورد سرنوشت، دو تفسیر وجود دارد:
1 . سرنوشت از پیش تعیین شده
سرنوشت هر کس، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعیین شده، هر کس با سرنوشت معیّنی از مادر متولد می شود که قابل دگرگونی نیست (هر انسانی نصیب و قسمتی دارد که ناچار باید به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد،و کوششها برای تغییر سرنوشت بیهوده است.) طبق این تفسیر ، بدیهی است که انسان موجودی مجبور و بی اختیار است، ولی بررسی منابع اسلامی نشان می دهد این تفسیر نمیتواند مورد تأیید باشد و قبول و پذیرش آن، تمام مفاهیم مسلّم اسلامی از قبیل: تکلیف ، جهاد ، کوشش و استقامت را به هم می ریزد.
اختیار انسان در کلام شهید مطهری
استاد مطهری می گوید:«اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نیرو و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد» [۱]قضا و قدر و سرنوشت به معنای صحیح آن است که هر حادثه و پدیده و هر موجودی در عالم، علتی دارد و اندازه ای. نه چیزی بدون علت به وجود می آید و نه بدون اندازه گیری معیّن؛ مثلاً سنگی پرتاب می کنیم و شیشه ای میشکند. شکستن شیشه یک حادثه است که حتماً علتی دارد.
2 . قضا و قدر تکوینی
این که می گوییم دارای علت است، قضای تکوینی است. نیز مسلّما میزان شکستگی و اندازه و حدود آن، به کوچکی و بزرگی سنگ، قوّت و فشار دست، نزدیکی و دوری فاصله، وزش و عدم وزش باد و مانند اینها بستگی دارد. ارتباط حادثه فوق با چگونگی علت آن، قدر تکوینی می باشد.
بنابراین به طور خلاصه معنای قضا و قدر ، به رسمیت شناختن قانون علت و نظام خاص علت و معلول است.
3 . قضا و قدر تشریعی
قضا و قدر تشریعی به معنای فرمان الهی در تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسانها و مقدار و حدود این وظایف است؛ مثلاً می گوییم نماز واجب است (این قضای تشریعی است) سپس می گوییم مقدار نماز در هر شبانه روز هفده رکعت است. (این قدر تشریعی است). [۲]طبق قضا و قدر تکوینی، سلسله نظام علت و معلول به خداوند منتهی می شود، ولی این موضوع هیچ گونه مخالفتی با آزادی اراده و اختیار انسان ندارد.
اعمال انسان، هم مستند به او است و هم مستند به خدا، اما استناد آن به او به دلیل این است که با آزادی اراده ، آن را انجام می دهد اما استناد آن به خدا به دلیل این است که هستی انسان و تمام نیروهای او و حتی آزادی اراده وی از ناحیة خالق جهان آفرینش است و علل و اسبابی که شرط تحقق یک عمل می باشد از اوست.
ب ) عوامل موثر در کار جهان
حال با این مقدمه، میگوییم: عوامل مؤثر در کار جهان (که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل می دهند و مظاهر قضا و قدر به شمار می روند) منحصر به امور مادی نیستند. امور معنوی نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و کردار بشر حساب و واکنش دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست، مثلاً آزار رساندن به جاندار، اعم از حیوان و انسان به ویژه به صاحبان حقوق از قبیل پدر و مادر و معلم، اثرهای بدی در زندگی دنیا به بار می آورد. هم چنین احترام به آنها در سعادت و زندگی انسان بی اثر نیست.
1 . عوامل معنوی در تغییر سرنوشت
دعا هم یکی از عوامل معنوی است که میتواند در سرنوشت حادثه ای مؤثر باشد. صدقه نیز یکی از عوامل مهم معنوی است. اصولاً کارهای خیر و نیکوییها و به طور کلی گناه یا اطاعت، توبه یا پرده دری، دادگری یا بیدادگری، نیکوکاری یا بدکاری، دعا یا نفرین و همانند آنها چیزهایی هستند که در سرنوشت بشر از نظر عمر، سلامت، روزی و موفقیت مؤثر میباشند.
2 . دعا تغییر دهنده مقدرات الهی
بنا بر این دعا کردن نه تنها منافاتی با تقدیر الهی ندارد بلکه دعا در برخی از موارد می تواند مقدرات الهی را تغییر دهد.به بیان دیگر دعا خواندن هم از تقدیرات الهی است و میتواند برخی از مقدرات غیرحتمی را تغییر دهد.
3 . دعا بهترین اعمال
گذشته از اینها براساس آموزههای وحیانی ( قرآن و روایات ) دعا و خواستن از خداوند یکی از بهترین اعمال است و سبب ریزش رحمت و دفع امر ناخوشایند
میشود؛ از امام باقر(ع) سوال می شود:چه عبادتی ( عبادت مستحبی ) بهتر است فرمود:«ما من شئ أفضل عند الله عز وجل من أن یسئل ویطلب مما عنده وما أحد أبغض إلى الله عز وجل ممن یستکبر عن عبادته ولا یسأل ما عنده؛ [۳] چیزی نزد خداوند بهتر از این نیست که از او در خواست شود؛ وکسی نزد خداوند مبغوض تر ازشخصی نیست که از عبادت ودر خواست از خدا سرپیچی کند واز او چیزی طلب نکند».
امام صادق (ع) فرمود:«یا میسر ادع ولا تقل: إن الامر قد فرغ منه؛ [۴] دعا کنید واز خدا بخواهید ونگویید که کار از کار گذشته است.» مراد حضرت آن است که ایمان به قضا و قدر نباید کسی را ازدعا باز دارد.
4 . دعا و صدقه دفع کننده بلا
در روایتی آمده:«ان الدعا یرد القضاء؛ [۵]دعا بلای حتمی را نیز دفع می کند» ودر روایتی دیگر آمده است:دعا بلاهای نازله را دفع می کند. [۶]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : صدقه، هفتاد نوع از انواع بلاها را از صدقه دهنده دفع می کند».[7] در اکثر روایات وارده در بخش دوم، از آثار صدقه، از مادّۀ «دفع»، مانند: «یدفع»، «تدفع» و «ادفعوا» و… استفاده شده؛ از این رو برای جواب به سؤال مذکور لازم است معنای دفع در لغت بررسی شود.
دفع، در لغت به معنای «حمایت و پشتیبانی نمودن،[8] ازاله و برطرف کردن به قوت و قدرت،[9] و منع کردن آمده است».[10] بنا بر این، مراد از دفع بلا به سبب صدقه: «یعنی هر گاه بنده ای صدقه می دهد، و خداوند اراده می کند، بلاها و بدی هایی را که از آسمان به سوی زمین سرازیر می شوند از او دفع کند، خداوند با قدرت خویش، از نزول بلا جلو گیری می کند، و صدقه دهنده را از بلایا و بدی هایی که در آن روز می خواهد از آسمان به سوی زمین بر سر بنده نازل شود حفظ می کند و از بنده اش به جهت این که صدقه پرداخت کرده در برابر آن بلاها حمایت و پشتیبانی می کند». چنان که قریب به همین مضمون در روایت ابی ولاد از امام صادق(ع)[8] بیان شده است.
5 . عدم منافات دعا و صدقه با تقدیر
بر اساس اینگونه روایات معلوم می شود که دعا و صدقه منافات با اعتقاد به تقدیر ندارد، بلکه مطلوب است و آثار وبرکات فراوان دارد. چه بسا خداوند در پی دعا و صدقه ی انسان سرنوشت او را به سرنوشت نیک تبدیل کند.
پی نوشتها :
۱. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص ۳۸۴
2 . ناصر مکارم شیرازی، انگیزة پیدایش مذاهب، ص ۱۷ – ۲۰ ( با تلخیص)
۳. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۶
۴. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۶
۵. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۹
۶. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۹
7 . کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، ج 4، ص 3 – 10، دار الکتب الإسلامیة، تهران ، چاپ چهارم، 1407 ق.
8 . راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 316، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
9 . ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 8، ص 87، دار صادر، بیروت،1414 ق.
10 . فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 2، ص 45، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق
مقدمه
دعا و مناجات، نوعی توسل عاشقانه به معشوق و پیوستن موجودی کوچک و ناتوان به وجودی بی نهایت بزرگ و توانا است. دعا برای این نیست که انسان با آن مقدّرات را تغییر دهد.
آدمی به هنگام دعا – که همچون گدایی بینوا، دست نیاز به درگاه کریم بینیاز دراز میکند – به حقیقت وجودی خویش که فقر ونیاز است، نزدیک میشود؛ انسانی که خود را تهیدست و بینوا، رانده و از همه جا مانده، حقیر و فقیر، بیچاره و بیپناه دید، اکنون حقیقت هستی او – که پرتوی از هستی مطلق خداوند است – هویدا میگردد و با احساس بستگی و پیوند با حق و نیازمندی به او، حال و شوری وصفناشدنی به انسان میبخشد.
بنده در حال دعا و مناجات ، چنان غرق لذت میشود که پستی و زبونی خویش را فراموش میکند و از یاد دوست لبریز و سرشار میگردد و مجموعهای از امید و بشارت و نور و نیرو میشود. جملات شورانگیز دعا، چون آبشارسپیده در افق روح ، فرو میریزد و روح انسان را روشن و مشتعل میسازد، همان طور که سیل زرّین آفتاب، تیرهگیها را از میان برمیدارد و جهان را در نور فرو میبرد.
الف ) تقدیر و سرنوشت
در مورد سرنوشت، دو تفسیر وجود دارد:
1 . سرنوشت از پیش تعیین شده
سرنوشت هر کس، بدون اطلاع و حضور او، از طرف خداوند تعیین شده، هر کس با سرنوشت معیّنی از مادر متولد می شود که قابل دگرگونی نیست (هر انسانی نصیب و قسمتی دارد که ناچار باید به آن برسد. چه بخواهد و چه نخواهد،و کوششها برای تغییر سرنوشت بیهوده است.) طبق این تفسیر ، بدیهی است که انسان موجودی مجبور و بی اختیار است، ولی بررسی منابع اسلامی نشان می دهد این تفسیر نمیتواند مورد تأیید باشد و قبول و پذیرش آن، تمام مفاهیم مسلّم اسلامی از قبیل: تکلیف ، جهاد ، کوشش و استقامت را به هم می ریزد.
اختیار انسان در کلام شهید مطهری
استاد مطهری می گوید:«اگر مقصود از سرنوشت و قضا و قدر الهی، انکار اسباب و مسببات و از آن جمله قوه و نیرو و اراده و اختیار بشر است، چنین قضا و قدر و سرنوشتی وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد» [۱]قضا و قدر و سرنوشت به معنای صحیح آن است که هر حادثه و پدیده و هر موجودی در عالم، علتی دارد و اندازه ای. نه چیزی بدون علت به وجود می آید و نه بدون اندازه گیری معیّن؛ مثلاً سنگی پرتاب می کنیم و شیشه ای میشکند. شکستن شیشه یک حادثه است که حتماً علتی دارد.
2 . قضا و قدر تکوینی
این که می گوییم دارای علت است، قضای تکوینی است. نیز مسلّما میزان شکستگی و اندازه و حدود آن، به کوچکی و بزرگی سنگ، قوّت و فشار دست، نزدیکی و دوری فاصله، وزش و عدم وزش باد و مانند اینها بستگی دارد. ارتباط حادثه فوق با چگونگی علت آن، قدر تکوینی می باشد.
بنابراین به طور خلاصه معنای قضا و قدر ، به رسمیت شناختن قانون علت و نظام خاص علت و معلول است.
3 . قضا و قدر تشریعی
قضا و قدر تشریعی به معنای فرمان الهی در تعیین وظایف فردی و اجتماعی انسانها و مقدار و حدود این وظایف است؛ مثلاً می گوییم نماز واجب است (این قضای تشریعی است) سپس می گوییم مقدار نماز در هر شبانه روز هفده رکعت است. (این قدر تشریعی است). [۲]طبق قضا و قدر تکوینی، سلسله نظام علت و معلول به خداوند منتهی می شود، ولی این موضوع هیچ گونه مخالفتی با آزادی اراده و اختیار انسان ندارد.
اعمال انسان، هم مستند به او است و هم مستند به خدا، اما استناد آن به او به دلیل این است که با آزادی اراده ، آن را انجام می دهد اما استناد آن به خدا به دلیل این است که هستی انسان و تمام نیروهای او و حتی آزادی اراده وی از ناحیة خالق جهان آفرینش است و علل و اسبابی که شرط تحقق یک عمل می باشد از اوست.
ب ) عوامل موثر در کار جهان
حال با این مقدمه، میگوییم: عوامل مؤثر در کار جهان (که مجموعاً علل و اسباب جهان را تشکیل می دهند و مظاهر قضا و قدر به شمار می روند) منحصر به امور مادی نیستند. امور معنوی نیز وجود دارد که در تغییر و تبدیل سرنوشت بشر مؤثر است. رفتار و کردار بشر حساب و واکنش دارد. خوب و بد در مقیاس جهان بی تفاوت نیست، مثلاً آزار رساندن به جاندار، اعم از حیوان و انسان به ویژه به صاحبان حقوق از قبیل پدر و مادر و معلم، اثرهای بدی در زندگی دنیا به بار می آورد. هم چنین احترام به آنها در سعادت و زندگی انسان بی اثر نیست.
1 . عوامل معنوی در تغییر سرنوشت
دعا هم یکی از عوامل معنوی است که میتواند در سرنوشت حادثه ای مؤثر باشد. صدقه نیز یکی از عوامل مهم معنوی است. اصولاً کارهای خیر و نیکوییها و به طور کلی گناه یا اطاعت، توبه یا پرده دری، دادگری یا بیدادگری، نیکوکاری یا بدکاری، دعا یا نفرین و همانند آنها چیزهایی هستند که در سرنوشت بشر از نظر عمر، سلامت، روزی و موفقیت مؤثر میباشند.
2 . دعا تغییر دهنده مقدرات الهی
بنا بر این دعا کردن نه تنها منافاتی با تقدیر الهی ندارد بلکه دعا در برخی از موارد می تواند مقدرات الهی را تغییر دهد.به بیان دیگر دعا خواندن هم از تقدیرات الهی است و میتواند برخی از مقدرات غیرحتمی را تغییر دهد.
3 . دعا بهترین اعمال
گذشته از اینها براساس آموزههای وحیانی ( قرآن و روایات ) دعا و خواستن از خداوند یکی از بهترین اعمال است و سبب ریزش رحمت و دفع امر ناخوشایند
میشود؛ از امام باقر(ع) سوال می شود:چه عبادتی ( عبادت مستحبی ) بهتر است فرمود:«ما من شئ أفضل عند الله عز وجل من أن یسئل ویطلب مما عنده وما أحد أبغض إلى الله عز وجل ممن یستکبر عن عبادته ولا یسأل ما عنده؛ [۳] چیزی نزد خداوند بهتر از این نیست که از او در خواست شود؛ وکسی نزد خداوند مبغوض تر ازشخصی نیست که از عبادت ودر خواست از خدا سرپیچی کند واز او چیزی طلب نکند».
امام صادق (ع) فرمود:«یا میسر ادع ولا تقل: إن الامر قد فرغ منه؛ [۴] دعا کنید واز خدا بخواهید ونگویید که کار از کار گذشته است.» مراد حضرت آن است که ایمان به قضا و قدر نباید کسی را ازدعا باز دارد.
4 . دعا و صدقه دفع کننده بلا
در روایتی آمده:«ان الدعا یرد القضاء؛ [۵]دعا بلای حتمی را نیز دفع می کند» ودر روایتی دیگر آمده است:دعا بلاهای نازله را دفع می کند. [۶]پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید : صدقه، هفتاد نوع از انواع بلاها را از صدقه دهنده دفع می کند».[7] در اکثر روایات وارده در بخش دوم، از آثار صدقه، از مادّۀ «دفع»، مانند: «یدفع»، «تدفع» و «ادفعوا» و… استفاده شده؛ از این رو برای جواب به سؤال مذکور لازم است معنای دفع در لغت بررسی شود.
دفع، در لغت به معنای «حمایت و پشتیبانی نمودن،[8] ازاله و برطرف کردن به قوت و قدرت،[9] و منع کردن آمده است».[10] بنا بر این، مراد از دفع بلا به سبب صدقه: «یعنی هر گاه بنده ای صدقه می دهد، و خداوند اراده می کند، بلاها و بدی هایی را که از آسمان به سوی زمین سرازیر می شوند از او دفع کند، خداوند با قدرت خویش، از نزول بلا جلو گیری می کند، و صدقه دهنده را از بلایا و بدی هایی که در آن روز می خواهد از آسمان به سوی زمین بر سر بنده نازل شود حفظ می کند و از بنده اش به جهت این که صدقه پرداخت کرده در برابر آن بلاها حمایت و پشتیبانی می کند». چنان که قریب به همین مضمون در روایت ابی ولاد از امام صادق(ع)[8] بیان شده است.
5 . عدم منافات دعا و صدقه با تقدیر
بر اساس اینگونه روایات معلوم می شود که دعا و صدقه منافات با اعتقاد به تقدیر ندارد، بلکه مطلوب است و آثار وبرکات فراوان دارد. چه بسا خداوند در پی دعا و صدقه ی انسان سرنوشت او را به سرنوشت نیک تبدیل کند.
پی نوشتها :
۱. مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج۱، ص ۳۸۴
2 . ناصر مکارم شیرازی، انگیزة پیدایش مذاهب، ص ۱۷ – ۲۰ ( با تلخیص)
۳. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۶
۴. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۶
۵. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۹
۶. اصول کافی، شیخ کلینی، ج ۲، ص ۴۶۹
7 . کلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، محقق، غفارى، على اکبر و آخوندى، محمد، ج 4، ص 3 – 10، دار الکتب الإسلامیة، تهران ، چاپ چهارم، 1407 ق.
8 . راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 316، دارالعلم الدار الشامیة، دمشق، بیروت، چاپ اول، 1412 ق.
9 . ابن منظور محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 8، ص 87، دار صادر، بیروت،1414 ق.
10 . فراهیدى، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج 2، ص 45، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، 1410 ق