سکینه و علاقهش به شعر و موسیقی
۱۳۹۸/۰۱/۲۷
–
۱۳۳۷ بازدید
سوال بنده در مورد زندگی حضرت سکینه (س) و علاقه ایشان به موسیقی است ؟ آیا صحت دارد؟
شعر و موسیقی از نظر شرع مقدس بطور مطلق مذموم نیست و هیچگاه دین اسلام با این دو ابزار و وسیله هنری بطور همه جانبه مبارزه نکرده و آنها را مردود نمیداند بلکه درباره شعر از پیامبر چنین حدیثی آمده است: «ان من البیان لَسِحراً و ان من الشعر لَحِکماً…»[1] و همچنین از آن حضرت درباره شعر نقل شده: «الشعر بمنزلة الکلام فَحَسَنُهُ احسن الکلام و قبیحُهُ قبیحُ الکلام»[2] بنابراین دو روایت شریف، اصل شعر گفتن و شعر شناختن در شرع مقدس و از دیدگاه پیامبر اکرم مذموم نیست. امّا هر هنرورزی را، باید با معیارهای شرعی بسنجیم، اگر با معیارهای شرعی مطابق باشد قابل قبول اهلشرع میباشد. اشعاری حکمتانگیز به ائمه منسوب است و از آنها که بگذریم بسیاری از بزرگان و فقهای اسلام آثار شعری فراوان داشته و دارند امّا شرایط شرعی را باید رعایت نمود اشعاری که از این خصیصه برخوردار باشند قابل تحسین هستند و بسیاری از شعرا در صدر اسلام از پیامبر و ائمه به خاطر سرودن اشعار مذهبی و زیبا و بیان حق در قالب هنری و شعر و دفاع از حق جایزههای کلانی گرفتهاند که در تاریخ مشهودند.[3] بر این اساس اگر سکینه ـ سلامالله علیها ـ دختر امام حسین ـ علیهالسّلام ـ شعرشناس بوده و یا اگر شعری سروده است قطعاً از چهارچوب شرعی خارج نشده است لذا کاری که نسبت به شعر و یا تمایز اشعار از هم و ردهبندی آنها بصورت اشعار درجه اول و دوم اگر انجام داده است هیچگونه خلاف شرع نبوده و هیچکس نمیتواند بر او بخاطر این استعداد و هوش خردهگیری کند. زیرا که امام حسین ـ علیهالسّلام ـ و حوادث کربلا بیشتر با اشعار و مراثی زند مانده و نام و یاد حسین ـ علیهالسّلام ـ را برای همیشه در تاریخ زنده داشته است و این یکی از ابعاد تلاشهای فرهنگی خاندان امام حسین ـ علیهالسّلام ـ میتواند باشد و هیچ مانع شرعی ندارد. امّا درباره موسیقی، و موسیقیدان بودن جناب سکینه دختر امام حسین ـ علیهالسّلام ـ لازم است بدانیم که موسیقی نیز همانند شعر از انواع و اقسام مختلفی برخوردار است همانطوری که شعر خوب ابزاری برای ترویج حق است، موسیقی غیرغنائی و مشروع هم میتواند بعنوان ابزاری برای پیشبرد اهداف مقدس بکار برده شود.نکته دیگری که درباره موسیقیدان بودن حضرت سکینه باید گفت این است که شناختن انواع موسیقیها و برخورداری از علم موسیقی که بسیار پیچیده است و برای هر کس قابل درک نیست در حقیقت معرفت به علم موسیقی در تمام ابعادش برای کسی که میخواهد بعنوان کارشناس در علم موسیقی نظر بدهد امر مشروع است مثلاً در فقه شیعه بحث شده است که سحر و جادو و… فعل حرامی است.امّا اگر کسی این علوم را بیاموزد تا در مقابل مشکلات پاسخگو باشد این عمل برای هدف عالی مشروع است، و دانستن علم موسیقی برای شبههیابی و پاسخ به شبهات به خاطر کارشناسی وکاردانی، هیچ منعی ندارد مثلاً منعی نیست که یک فقیه اسلامشناس برای تشخیص موسیقی غنائی با غیر آن علم موسیقی را فرا بگیرد چنانکه سابقاً برخی از فقهای شیعه در این علم خُبره بودهاند. هیچ منع شرعی برای این امر (یادگیری) مترتب نیست و فینفسه دانستن آن حرام نیست، امّا آنچه را که شرعاًمنع شده و مذموم است موسیقی غنائی است که مخصوص مجالس لهو باشد که در آن اختلاط زن و مرد صورت گرفته و نوازندگی به جایی برسد که عمل غیر شرعی و خلاف شرع مرتکب شوند که این نوع مجالس در شرع مقدس حرام و این نوع از موسیقی کاملاً غیرمشروع است، چنانکه، پیامبر اکرم فرموده است «الغناء یُنبتُ النفاق فی القلب کما یُنبتُ الماء الزَّرعَ»[4] موسیقی غنائی نفاق را در دل میرویاند چنانکه آب زراعت را. علاوه بر این حرمت موسیقی غنائی از جمله موارد اتفاقی در بین فقهای شیعه است که هیچگونه اختلافی در بین فقهاء در این موضوع وجود ندارد. امّا ریشة اتهاماتی که به جناب سکینه دختر امام حسین ـ علیهالسّلام ـ زده میشود به دوران حاکمیت جهل و نادانی (بنیامیه) برمیگردد زیرا در این دوران بعد از شهادت امام حسین ـ علیهالسّلام ـ تمام جامعه اسلامی بویژه مدینه به خاطر آلوده شدن حاکمان به ابتذالات و استفاده از مغنیان زن (که اشعار شرکآمیز و شهوت انگیز را با صدای زیبا میخواندند) عموم مردم را به انحراف میکشانیدند و در حقیقت میتوان گفت که این روزگار از نظر آلودگی به موسیقی غنائی بدترین دوران اسلامی بوده است که بسیاری از بدعتهای تاریخی در این دوران توسط بنیامیه در اسلام بوجود آمد در این روزگار امامت الهی را امام سجاد ـ علیهالسّلام ـ عهدهدار بود که برادر سکینه ـ سلامالله علیها ـ میباشند، امام ـ علیهالسّلام ـ بعد از شهادت پدر و برادران و عموها عزادار بود و مدام میگریست و اساساً خاندان امامت بر اثر این فاجعه دردناک و عمیق عزادار بودند، مخصوصاً آنهائی که از نزدیک شاهد این فاجعه عظیم تاریخی بودند دلشان پر از خون بود و هرگز این داغ دل تا آخر عمرشان آرام نگرفت و گداختگی قلبشان از شدت حزن خاموش نشد، چنانکه دل شیعیان بعد از چندین قرن پر از خون است چون میدانند امام عصر (عج) برای این حادثه دلی خونبار دارد (سلام الله علیهم اجمعین) لذا بانوی عظیم القدر سکینه که یکی از شاهدان ماجرا بود مانند برادرش امام سجاد همیشه گریه میکرد و با این گریه پیام عاشورا را زنده میداشت او نیز عزادار بود و هرگز دلخوشی نداشت، و با توجّه به اینکه همیشه این خانواده تحت نظر بودند تا هیچ فعالیت سیاسی علیه حکومت نداشته باشند، برای حفظ ارزشهای اسلامی ابتکاری که امام سجاد ـ علیهالسّلام ـ بکار برد طریق دعا و بُکاء و عبادت و مناجات با صدای سوزناک بود چنانکه نقل شد، هرکس صدای آن حضرت را میشنید بیاختیار جلب صدای او شده و تا آخر به شنیدن مناجات شیفته میشد و گاهی از جذابیت آن بیهوش میشد.[5] با این اوضاع که برای خاندان امامت بوجود آمده بود و اوضاع اجتماعی و شیوع فساد که در دوران بنیامیه از هر لحاظ حاکم بود، هیچگاه دختر امام به کارهایی که خلاف شأن اوست نمیپرداخت و با مفسدان که قاتلان پدر و برادرانش بودند همدست نمیشد بلکه از کار آنها بیزار و متنفر بود. بنابراین برخی قصد دارند با استناد به کتاب «الاغانی» ابیالفرج اصفهانی، دامن بانوی مخدره سکینه ـ سلامالله علیها ـ را با این حرفهای دروغین که برخاسته از عدم فهم و دقت در این کتاب است آلوده نمایند در حالی که ابوالفرج در هیچ جای کتابش از این بانو به عنوان موسیقیدانی که سرگرم ترویج موسیقی حرام در عصر بنیامیه باشد یاد نکرده است، امّا ادیب بودن و شعرشناسی آن بانو بر تمام شعرای عرب معلوم بود که اشعار خود را به حضور عرضه نموده و مورد سنجش قرار میدادند و تا حدّی نظرش در شعر و ادبیات نافذ بود که مورد قبول تمام اُدَبا و شعرا قرار میگرفت چنانکه جد بزرگوارش علی ـ علیهالسّلام ـ نیز در علم خطابه و ادب صاحبنظر و استاد اساتید بود و چنین میفرمود: «… و اِنّا لَاُمراء الکلام..»[6] ما خاندان نبوت امیران سخن هستیم. پس شایسته است این علم را بهترین وارث خاندان امامت باشند از جهتی فعالیتی که سکینه داشته میتواند به نوعی در ترویج اندیشه اهلبیت در مقابل امویان و تبلیغات آنها نتیجه خوبی داشته باشد. بنابراین سکینه هرگز به حمایت از موسیقی نپرداخته است، بلکه به عنوان شعرشناس ماهر درباره اشعار قضاوت مینمود و از پشت پرده شعر شاعران را میشنید.[7]برگرفته از پایگاه عاشورا
پینوشت:
[1] . پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ اول، 1374، ص 339.
[2] . همان، ص540.
[3] . مانند کمیت بن زید اسدی، فرزدق، و دعبل خزاعی.
[4] . همان، ص 586.
[5] . حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 6، ص 211، و فیض کاشانی، محمد حسن، مفاتیح الشرایع، ج 2، ص 21.
[6] . نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، خ 233.
[7] . اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج 16، صص 163، 170 و 171.
——————————————————————————–
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
2. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی.
پینوشت:
[1] . پاینده، ابوالقاسم، نهجالفصاحه، تهران، انتشارات جاویدان، چاپ اول، 1374، ص 339.
[2] . همان، ص540.
[3] . مانند کمیت بن زید اسدی، فرزدق، و دعبل خزاعی.
[4] . همان، ص 586.
[5] . حرّ عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج 6، ص 211، و فیض کاشانی، محمد حسن، مفاتیح الشرایع، ج 2، ص 21.
[6] . نهجالبلاغه، ترجمه دشتی، خ 233.
[7] . اصفهانی، ابوالفرج، الاغانی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، بیتا، ج 16، صص 163، 170 و 171.
——————————————————————————–
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
2. الاغانی، ابوالفرج اصفهانی.