۱۳۹۸/۰۱/۱۷
–
۱۵۱ بازدید
۲- قران عزیز ما کتابیست برای هدایت انسانهای خداجوی وکتابیست که یک طرف ان خداوند است یعنی امری قدسی و یک طرف ان بشر است یعنی امری بشری در قران بارها و بارها از خداوند سوال میشود و خداوند پاسخ میدهد . چطور نظر انسان مهم نیست وقتیکه در مورد گاوی که بنی اسراییل میخواست انتخاب کنه از طریق وحی با انسانها گفتگو میکنه عجیبه که خداوند اجازه سوال میدهد ولی ادمهایی هستند که اصولا دلیل انسان بودن خودشان را فراموش کرده اند . انسان پرسشگره و پرسش یعنی وجود نظرگروه های حیوان صفت داعش و وهابیت به خاطر اینکه اجازه استفاده از عقل و فلسفه ندارند و به فرموده شما نظر نمیتوانند بدهند ، مشتی به اصطلاح عالم به نام دین انها را وادار به هر جنایتی میکنند و بعد از این جنایتها میگویند اشدا علی الکفار را اجرا کردیم . خداوند به خاطر دست و پای انسان به خودشان احسن الخالقین نگفتند چرا که فیل دست و پای بزرگتر و قویتری داره بلکه به خاطر عقل بوده و دلیل ان را به فرشته ها توضیح داده اند( قضیه اسما و صفات در سوره شریفه بقره) حذف و یا کوچک انگاشتن عقل ، توهین مستقیم به خداوند است در ضمن معنای افلا تعقلون یتفکرون و … چیست؟
لطفا به مقاله زیر توجه کنید.عقل یکی از مواهب الهی و استعداد مخصوصی است کهخداوند متعال به انسان عنایت فرموده تا با بهرهگیری از آن بتواند در مسیر زندگانی خود، راه سعادت و رستگاری را از طریق آن طی نماید. پیامبر اعظم(ص) می فرمایند: «خداوند متعال به بندگانش چیزی بهتر ازعقل نبخشیده است«. در این مجال با عنایت به اهمیت این موضوع بدان می پردازیم.اهمیت تفکر و تعقل در زندگی انسان تا بدان جاست که از آن به عنوان وجه تمایز اصلی آدمی و سایر موجودات نام می برند. در واقع آن چه انسان را از سایر جانداران متمایز می سازد توانائی شگرف قدرت تفکر و تعقل اوست. این واقعیت که: هر فردی تا چه میزان از عقل خود در راه تعالی و در مسیر عمل استفاده می نماید؟ یکی از عوامل اساسی می باشد که از طریق آن انسان ها در جوامع مختلف بشری محک خورده و توسط دیگران مورد ارزیابی قرار می گیرند. اگر بخواهیم به صورت کلی نگاهی به رابطه عقل و دین هم داشته باشیم باید به این نکته اذعان نمائیم که دین ضمن تأیید عقل به عنوان یکی از راه های اساسی شناخت همواره از آن برای درک صحیح مسائل و قواعد دینی و فقهی بهره می گیرد. بر همین اساس متکلمین و اصولیون، تلازم عقل و شرع را قاعده ملازمه مى نامند، و مى گویند: کل ما حکم به العقل حکم به الشرع. یعنى هر چه عقل حکم کند شرع هم طبق آن حکم مى کند.
تعریف تفکُّر و تعقُّل
تفکر به معنای دقیق و صحیح کلمه، ویژگی اساسی انسان را تشکیل می دهد. تفکر و تعقل به معنای بهکار گرفتن نیروی عقل و اندیشه، برای استنتاج امور مثمر ثمر است »؛ چنان که « تفکر علمی »، یک « نظر علمی » را نتیجه میدهد. عقل یکى از منابع چهارگانه احکام است. مقصود این است که گاهى ما یک حکم شرعى را به دلیل عقل کشف مى کنیم. یعنى از راه استدلال و برهان عقلى کشف مى کنیم که در فلان مورد فلان حکم وجوبى یا تحریمى وجود دارد، و یا فلان حکم چگونه است و چگونه نیست. حجیت عقل، هم به حکم عقل ثابت است (آفتاب آمد دلیل آفتاب) و هم به تایید شرع. اساساً ما که حقانیت شرع و اصول دین را به حکم عقل ثابت مى کنیم، چگونه ممکن است از نظر شرعى عقل را حجت ندانیم. حضرت علی(ع) می فرمایند: «لایستعان علی الدهر الابالعقل». تنها از طریق عقل می توان بر زمانه پیروز شد. حل مسائل شخصی، اجتماعی، بین المللی و تحکیم مناسبات انسانی و… در سایه تفکر میسر است.
در پاسخ به این سؤال که ماهیت تفکر چیست؟ می گویند: ماهیت تفکر را باید از طریق ماهیت حل مسئله روشن ساخت.
تعقل و تفکّر دینی
تعقل و تفکر در دین شریف اسلام جایگاه ویژه ای دارد. و همان طور که ذکر شد عقل یکی از منابع چهارگانه احکام اسلامی است. قرآن کریم در تعلیمات خود، برای رسیدن به مقاصد و معارف اسلامی، سه راه را در دسترس پیروان خود قرار دادهاست: الف- ظواهر دینی ب- حجّت عقلی (تفکّر فلسفی) و ج- درک معنوی. در دین مبین اسلام علاوه بر عبادات بدنی (چون نماز و روزه) و مالی (چون خمس و زکات) نوع دیگر از عبادت وجود دارد که عبارت است از: «عبادت فکری«. که اگر در مسیر بیداری و آگاهیبخشی انسان به کار گرفته شود، از سالها عبادت بدنی هم برتر می باشد. دین ما نه تنها با قدرت تعقل و تفکر مخالفت و مبارزه نکرده، بلکه تقریباً در تمام جهات از آن کمک و تأیید خواسته و به نحو عجیبی هم بر آن تأکید نموده است. ارزش واقعی دین مبین اسلام و انطباق آن با فطرت در همینجا مشخص میشود. درحالیکه در ادیان دیگر، قوة عقل انسان به راحتی در جزئیترین مسائل راکد و منجمد نگهداشتهاند، اسلامآن قدر آنرا محترم و آزاد دانسته که حتی دربارة اصول عقیدتیخود- که تحصیل آنها بر همگان مفروض است- نهتنها تقلید وتعبد را ناکافی و مردود دانسته، بلکه خوان تعقل و تفکر انسان رانیز در ساحت آن گسترده و الزام داشته که هر فردی، مستقل وآزادانه صحت آن ها را کسب کند. پیش ازاسلام، دین را بهعنوان حقیقتی در تضاد با عقل میدانستند.علی الخصوص در تعالیم آیین تحریف شده مسیحیت، این طرزفکر غلط وجود داشته و دارد. آنان معتقد بوده و هستند که دینامری ربانی است و انسان را توان و اجازة تفکر در آن نیست و ازهمین روی زمینة انسداد فکری و بنبست عقلانی در عالم مسیحیت بهوجود آمد و آنچه که امروز شاهد آنیم به وقوع پیوست! تفکّر و تعقّل دینی نیز مانند سایر تفکّرات، منبع و مأخذیمیخواهد تا مواد فکری از آن سرچشمه بگیرد. منبع و مأخذ تفکر و تعقل در اسلام، همانا قرآن کریم مدرک قطعی و همیشگی پیامبر اعظم (ص) می باشد.
مصادیقی از جایگاه تفکر و تعقل در قرآن
قرآن کریم انسان را به تفکر و تعقل دعوت نموده و ایمان را بر پایه آن می داند و بر همین اساس موضوعاتی که شایسته تفکرند بیان می فرماید. با مطالعه آیات مذکور می توان پی برد که قرآن تفکر در چه موضوعاتی را توصیه کرده است . این موضوعات را می توان از دیدگاه قرآن به دو بخش کلی تقسیم کرد: 1- آیات انفسی (خودشناسی) 2- آیات آفاقی (جهان شناسی، تاریخ شناسی و آگاهی از سنن و نظامات الهی، تاریخ، راهنماشناسی، راه شناسی و خداشناسی) که برخی از مصادیق آن به شرح ذیل نقل می گردد:
1- قرآن کریم به اشکال مختلف جایگاه بلند متفکران و دانشمندان را تذکر داده است : (زمر / 9 – مجادله / 11)
2- انسان را به تفکر در آفرینش و تفکر در خودشان دعوت کرده است : (آل عمران / 191)
3- در بسیاری از آیات، بدون این که صریحاً مردم را به تفکر دعوت کند، استدلال عقلی آورده می شود؛ و بدون این که اعتبار تعبدی خود را لحاظ کند با منکران احتجاج می کند: (هود / 35- انبیاء / 22- مؤمنون / 91)
4- در ده ها آیه نشانه های خود را با هدف به تفکر واداشتن مردم بیان می نماید. تعابیری چون: (لعلهم یتفکرون، لعلکم تتفکرون، افلا تتفکرون، لقوم یتفکرون) و یا تعابیری چون: (افلا تعقلون، افلم تکونوا تعقلون، لعلکم تعقلون، ان کنتم تعقلون، لقوم یعقلون، افلا یعقلون) که هر یک از آنها چندین بار تکرار شده است.
عناصر و محورهای تفکر و تعقل
انسان ها به صورت فطری خود قادر به تفکر هستند. با این تفاسیر منطقی ها تفکر انسان را دارای دو عنصر اساسی می دانند:
1- مواد تفکر(دانسته هایی که انسان از قبل آموخته و می خواهد توسط آنها به مطالب جدیدی دست یابد) 2- شکل تفکر( چینش و نظمی که متفکر به دانسته های قبلی خود می دهد تا به طور صحیح به نتیجه برسد). همچنین از دیدگاه قرآن کریم، سه منبع اصلی برای تفکر وجوددارد: 1- طبیعت(تفکر و تعقل در طبیعیات عالم)،2- تاریخ و3- ضمیر انسان.
اصول تفکر و تعقل
قرآن کریم صریحاً بر استقلال قوة عقل تأکید و آن را درحکم غربال و وسیلة هدایت معرفی میفرماید و آن گاه این «هدایت عقلی « را «هدایت الهی» میداند. اما برای تفکر و تعقل صحیح اصولی مطرح است که عمده ی آن به شرح زیر است:
1- اقامة دلیل و برهان روشن: از فحوای آیة شریفة 126سوره مبارکةنحل چنین مستفاد میشود که پذیرفتن هرادعایی، منوط است به اقامة براهین و دلایل روشن، چراکه برهان و دلیل، پایههای استواری هر مدّعایی هستند: «ادع الیسبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة وجد لهم بالتی هیاحسن «.
2- پشتوانه علمی: مایه تفکر، علم است و امر به هر چیزی، امر به مقدمه آن است و چون تفکر بدون علم میسّر نیست، لذا امر به تفکر، خود امر به سرمایه آن (کسب علم) نیز هست.
3- ژرفنگری: تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد، فایده واثری بر آن مترتب نیست، ولی اگر مبتنی بر مطالعات وآزمایشها و حسابگریهای دقیق باشد، بسیار مفید و سرمایه بزرگی برای پیشرفت جامعه بشری واقع خواهد شد.
4- دوری از تعصب: حقیقتجویی، منزّه از جزم اندیشی وتعصب کور و جاهلانه است.
آفات تفکُّر و تعقُّل
قرآن کریم (و همینطور وجدان سلیم)، عقل را مبرّا از خطا و اشتباه ندانسته و آفات آن را مشخص نموده است:
1- تکیه بر ظنّ و گمان به جای علم و یقین: یکی از عواملعمده خطاها و اشتباهات عقل، پیروی از ظنیات(به جای پیروی از یقینیات) است. دکارت دانشمند غربی،هزار سال پس از نزول قرآن توانست به این نتیجه برسد و لذامیگوید: «هیچ چیز را حقیقت نمیدانم، مگر اینکه بر من بدیهیباشد و از شتابزدگی و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم و آن رانپذیرم، مگر آنکه چنان روشن و متمایز باشد و جای هیچگونه شک و شبهه در آن نباشد».
2- پیروی از امیال و هواهای نفسانی: قرآن کریم، امیال وهواهای نفسانی را نیز یکی از عوامل لغزش عقل برمیشمارد.
3- شتابزدگی: شتاب و تعجیل ، یکی از لغزشهای اندیشه است.
4- سنتگرایی: مشکلی که تمامی پیامبران الهی در امر دعوت با آن مواجه میشدهاند، استناد جاهلان به عقاید آباء و اجدادشان بودهاست.
5- پیروی از اکثریت: تصمیم اکثریت نمیتواند ملاک درستی برای تصمیم گیری باشد.
6- شخصیتگرایی: قرآن کریم، همه افراد بشر را به استقلال رأی و فکر دعوت میکند و پیروی کورکورانه را موجب شقاوت ابدی میداند.
منابع و مآخذ:
قرآن کریم/ اصول کافی، ج 1، باب عقل و جهل/ سیر حکمت در اروپا، ج 1/ المیزان، ج6، ص319/ اسلام و مقتضیات زمان/ نهجالبلاغه/ بیست گفتار، شهید مطهری/اسلام و مقتضیات زمان، شهید مطهری/ مجلة قرآنی بشارت/ شناخت در قرآن، شهید مطهری/www.modiryar.com .
تعریف تفکُّر و تعقُّل
تفکر به معنای دقیق و صحیح کلمه، ویژگی اساسی انسان را تشکیل می دهد. تفکر و تعقل به معنای بهکار گرفتن نیروی عقل و اندیشه، برای استنتاج امور مثمر ثمر است »؛ چنان که « تفکر علمی »، یک « نظر علمی » را نتیجه میدهد. عقل یکى از منابع چهارگانه احکام است. مقصود این است که گاهى ما یک حکم شرعى را به دلیل عقل کشف مى کنیم. یعنى از راه استدلال و برهان عقلى کشف مى کنیم که در فلان مورد فلان حکم وجوبى یا تحریمى وجود دارد، و یا فلان حکم چگونه است و چگونه نیست. حجیت عقل، هم به حکم عقل ثابت است (آفتاب آمد دلیل آفتاب) و هم به تایید شرع. اساساً ما که حقانیت شرع و اصول دین را به حکم عقل ثابت مى کنیم، چگونه ممکن است از نظر شرعى عقل را حجت ندانیم. حضرت علی(ع) می فرمایند: «لایستعان علی الدهر الابالعقل». تنها از طریق عقل می توان بر زمانه پیروز شد. حل مسائل شخصی، اجتماعی، بین المللی و تحکیم مناسبات انسانی و… در سایه تفکر میسر است.
در پاسخ به این سؤال که ماهیت تفکر چیست؟ می گویند: ماهیت تفکر را باید از طریق ماهیت حل مسئله روشن ساخت.
تعقل و تفکّر دینی
تعقل و تفکر در دین شریف اسلام جایگاه ویژه ای دارد. و همان طور که ذکر شد عقل یکی از منابع چهارگانه احکام اسلامی است. قرآن کریم در تعلیمات خود، برای رسیدن به مقاصد و معارف اسلامی، سه راه را در دسترس پیروان خود قرار دادهاست: الف- ظواهر دینی ب- حجّت عقلی (تفکّر فلسفی) و ج- درک معنوی. در دین مبین اسلام علاوه بر عبادات بدنی (چون نماز و روزه) و مالی (چون خمس و زکات) نوع دیگر از عبادت وجود دارد که عبارت است از: «عبادت فکری«. که اگر در مسیر بیداری و آگاهیبخشی انسان به کار گرفته شود، از سالها عبادت بدنی هم برتر می باشد. دین ما نه تنها با قدرت تعقل و تفکر مخالفت و مبارزه نکرده، بلکه تقریباً در تمام جهات از آن کمک و تأیید خواسته و به نحو عجیبی هم بر آن تأکید نموده است. ارزش واقعی دین مبین اسلام و انطباق آن با فطرت در همینجا مشخص میشود. درحالیکه در ادیان دیگر، قوة عقل انسان به راحتی در جزئیترین مسائل راکد و منجمد نگهداشتهاند، اسلامآن قدر آنرا محترم و آزاد دانسته که حتی دربارة اصول عقیدتیخود- که تحصیل آنها بر همگان مفروض است- نهتنها تقلید وتعبد را ناکافی و مردود دانسته، بلکه خوان تعقل و تفکر انسان رانیز در ساحت آن گسترده و الزام داشته که هر فردی، مستقل وآزادانه صحت آن ها را کسب کند. پیش ازاسلام، دین را بهعنوان حقیقتی در تضاد با عقل میدانستند.علی الخصوص در تعالیم آیین تحریف شده مسیحیت، این طرزفکر غلط وجود داشته و دارد. آنان معتقد بوده و هستند که دینامری ربانی است و انسان را توان و اجازة تفکر در آن نیست و ازهمین روی زمینة انسداد فکری و بنبست عقلانی در عالم مسیحیت بهوجود آمد و آنچه که امروز شاهد آنیم به وقوع پیوست! تفکّر و تعقّل دینی نیز مانند سایر تفکّرات، منبع و مأخذیمیخواهد تا مواد فکری از آن سرچشمه بگیرد. منبع و مأخذ تفکر و تعقل در اسلام، همانا قرآن کریم مدرک قطعی و همیشگی پیامبر اعظم (ص) می باشد.
مصادیقی از جایگاه تفکر و تعقل در قرآن
قرآن کریم انسان را به تفکر و تعقل دعوت نموده و ایمان را بر پایه آن می داند و بر همین اساس موضوعاتی که شایسته تفکرند بیان می فرماید. با مطالعه آیات مذکور می توان پی برد که قرآن تفکر در چه موضوعاتی را توصیه کرده است . این موضوعات را می توان از دیدگاه قرآن به دو بخش کلی تقسیم کرد: 1- آیات انفسی (خودشناسی) 2- آیات آفاقی (جهان شناسی، تاریخ شناسی و آگاهی از سنن و نظامات الهی، تاریخ، راهنماشناسی، راه شناسی و خداشناسی) که برخی از مصادیق آن به شرح ذیل نقل می گردد:
1- قرآن کریم به اشکال مختلف جایگاه بلند متفکران و دانشمندان را تذکر داده است : (زمر / 9 – مجادله / 11)
2- انسان را به تفکر در آفرینش و تفکر در خودشان دعوت کرده است : (آل عمران / 191)
3- در بسیاری از آیات، بدون این که صریحاً مردم را به تفکر دعوت کند، استدلال عقلی آورده می شود؛ و بدون این که اعتبار تعبدی خود را لحاظ کند با منکران احتجاج می کند: (هود / 35- انبیاء / 22- مؤمنون / 91)
4- در ده ها آیه نشانه های خود را با هدف به تفکر واداشتن مردم بیان می نماید. تعابیری چون: (لعلهم یتفکرون، لعلکم تتفکرون، افلا تتفکرون، لقوم یتفکرون) و یا تعابیری چون: (افلا تعقلون، افلم تکونوا تعقلون، لعلکم تعقلون، ان کنتم تعقلون، لقوم یعقلون، افلا یعقلون) که هر یک از آنها چندین بار تکرار شده است.
عناصر و محورهای تفکر و تعقل
انسان ها به صورت فطری خود قادر به تفکر هستند. با این تفاسیر منطقی ها تفکر انسان را دارای دو عنصر اساسی می دانند:
1- مواد تفکر(دانسته هایی که انسان از قبل آموخته و می خواهد توسط آنها به مطالب جدیدی دست یابد) 2- شکل تفکر( چینش و نظمی که متفکر به دانسته های قبلی خود می دهد تا به طور صحیح به نتیجه برسد). همچنین از دیدگاه قرآن کریم، سه منبع اصلی برای تفکر وجوددارد: 1- طبیعت(تفکر و تعقل در طبیعیات عالم)،2- تاریخ و3- ضمیر انسان.
اصول تفکر و تعقل
قرآن کریم صریحاً بر استقلال قوة عقل تأکید و آن را درحکم غربال و وسیلة هدایت معرفی میفرماید و آن گاه این «هدایت عقلی « را «هدایت الهی» میداند. اما برای تفکر و تعقل صحیح اصولی مطرح است که عمده ی آن به شرح زیر است:
1- اقامة دلیل و برهان روشن: از فحوای آیة شریفة 126سوره مبارکةنحل چنین مستفاد میشود که پذیرفتن هرادعایی، منوط است به اقامة براهین و دلایل روشن، چراکه برهان و دلیل، پایههای استواری هر مدّعایی هستند: «ادع الیسبیل ربّک بالحکمة و الموعظة الحسنة وجد لهم بالتی هیاحسن «.
2- پشتوانه علمی: مایه تفکر، علم است و امر به هر چیزی، امر به مقدمه آن است و چون تفکر بدون علم میسّر نیست، لذا امر به تفکر، خود امر به سرمایه آن (کسب علم) نیز هست.
3- ژرفنگری: تفکر اگر سطحی و پراکنده باشد، فایده واثری بر آن مترتب نیست، ولی اگر مبتنی بر مطالعات وآزمایشها و حسابگریهای دقیق باشد، بسیار مفید و سرمایه بزرگی برای پیشرفت جامعه بشری واقع خواهد شد.
4- دوری از تعصب: حقیقتجویی، منزّه از جزم اندیشی وتعصب کور و جاهلانه است.
آفات تفکُّر و تعقُّل
قرآن کریم (و همینطور وجدان سلیم)، عقل را مبرّا از خطا و اشتباه ندانسته و آفات آن را مشخص نموده است:
1- تکیه بر ظنّ و گمان به جای علم و یقین: یکی از عواملعمده خطاها و اشتباهات عقل، پیروی از ظنیات(به جای پیروی از یقینیات) است. دکارت دانشمند غربی،هزار سال پس از نزول قرآن توانست به این نتیجه برسد و لذامیگوید: «هیچ چیز را حقیقت نمیدانم، مگر اینکه بر من بدیهیباشد و از شتابزدگی و سبق ذهن و تمایل بپرهیزم و آن رانپذیرم، مگر آنکه چنان روشن و متمایز باشد و جای هیچگونه شک و شبهه در آن نباشد».
2- پیروی از امیال و هواهای نفسانی: قرآن کریم، امیال وهواهای نفسانی را نیز یکی از عوامل لغزش عقل برمیشمارد.
3- شتابزدگی: شتاب و تعجیل ، یکی از لغزشهای اندیشه است.
4- سنتگرایی: مشکلی که تمامی پیامبران الهی در امر دعوت با آن مواجه میشدهاند، استناد جاهلان به عقاید آباء و اجدادشان بودهاست.
5- پیروی از اکثریت: تصمیم اکثریت نمیتواند ملاک درستی برای تصمیم گیری باشد.
6- شخصیتگرایی: قرآن کریم، همه افراد بشر را به استقلال رأی و فکر دعوت میکند و پیروی کورکورانه را موجب شقاوت ابدی میداند.
منابع و مآخذ:
قرآن کریم/ اصول کافی، ج 1، باب عقل و جهل/ سیر حکمت در اروپا، ج 1/ المیزان، ج6، ص319/ اسلام و مقتضیات زمان/ نهجالبلاغه/ بیست گفتار، شهید مطهری/اسلام و مقتضیات زمان، شهید مطهری/ مجلة قرآنی بشارت/ شناخت در قرآن، شهید مطهری/www.modiryar.com .