۱۳۹۷/۱۱/۲۸
–
۱۸۷۷ بازدید
دخترهفده ساله ای هستم که درتمام سال هایی که کتاب دینی داشتم این مسئله رو برای ما باز نکردن که وظیفه ی هر مسلمانی تحقیق در دینش است.به همت دبیر خوبم اینو فهمیدم . شیعه هستم خیلی چیزها نمیدونم لطفا راهنماییم کنید.
شناخت خدا :
از صفات خداوند متعال آنکه در عین نزدیکی، دور است؛ و در عین دوری، نزدیک است. بازگشت این ویژگی هم به دو اسم «الظاهر» و «الباطن» است. او در عین ظاهر بودن، باطن است؛ و در عین باطن بودن، ظاهر است. لذا گاه با اسم الظاهر بر بندهی خدا نمودار میشود و بنده با او احساس نزدیک بودن میکند؛ طوری که گویا شناختهتر از او چیزی نیست؛ و گاه با اسم الباطن با بندهاش مواجه میشود، و بنده احساس دور بودن میکند طوری که گویا او را هیچ نمیشناسد. امام صادق ـ علیه السّلام فرمودند: «… مَعْرُوفٌ عِنْدَ کُلِّ جَاهِلٍ فَرْدَانِیّاً لَا خَلْقُهُ فِیهِ وَ لَا هُوَ فِی خَلْقِهِ غَیْرُ مَحْسُوسٍ وَ لَا مَجْسُوسٍ لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ عَلَا فَقَرُبَ وَ دَنَا فَبَعُد ـــــ نزد هر جاهلى شناخته شده است؛ فردی است که نه مخلوقش در او باشند و نه او در مخلوقش، محسوس نیست و به لمس در نیاید، و چشمها درکش نکنند. چون بلند مرتبه است لذا نزدیک است؛ و چون نزدیک است لذا دور است.» (الکافی، ج 1، ص91) بطور مثال آن حقیقتی که از آن تعبیر میکنیم به «من»؛ مثلاً میگوییم «اموال من»، «بدن من»، «روح من»، «وجود من»، «حیات من» و … .
این «من»، در عین اینکه روشنترین ، ظاهرترین و شکّناپذیرترین چیز در نزد هر کسی است، امّا وقتی در مورد همین «من» فکر کنیم مییابیم که از آن هیچ نمیدانیم؛ طوری که انگار مجهولترین چیز نزد ماست. لذا اعتبار آنچه که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه ـــ هر کس خود را شناخت، خدا را هم خواهد شناخت.» به این طریق نیز روشن میشود. باید توجه داشته باشید که تمامی هستی ظهور خداوند است . یکی از راه های خدا شناسی و قرب به خداوند همین راه است، یعنی راه شناخت خداوند از طریق آیات آفاقی و مظاهر مادی و طبیعت ، زیرا پیچیدگی و نوع ترکیب اسما و صفات الهی را می توان توسط آن تحقیق نمود و به قدرت لایزال الهی و صفات او پی برد و در مقابل عظمت او سر تعظیم فرود آورد. تمام شاخه های علوم به همین صورت هستند و می توانند خود عامل معرفت انسان نسبت به خداوند باشند، البته در صورتی که به صورت آیه و نشانه خداوند مورد مطالعه قرار بگیرند نه اینکه تنها به عنوان یک پدیده زیستی و مادی.البته باید توجه داشته باشید که نباید تحصیل علم حتی علوم الهی جای عبادت و یاد خدا را بگیرد. برای این منظور باید برنامه ریزی داشته باشید و وقتی را به عبادت خداوند و انجام وظایف دینی و عبادی اختصاص دهید و در آن زمان هیچ کار دیگری انجام ندهید و به هیچ چیز دیگری فکر نکنید.
فلسفه تکالیف واجب :
– دریافت پاداشهای عظیم اخروی
– تجلیل و تکریم و مدح و ثنای خاص الهی
– شایستگی برخورداری از آن تکریم و تعظیم ویژه
– تکالیف شرعی مصداق لطف نسبت به تکالیف عقلیاند، زیرا هر گاه انسان عبادتها و دستورات شرعی مانند نماز، روزه، زکات و نظایر آن را رعایت کند، در رعایت – تکالیف عقلی، چون تحصیل معرفت، رعایت حقوق افراد، عدالت گرایی، اجتناب از ظلم و مانند آن، آمادگی بیشتری خواهد داشت.و آنچه مصداق لطف است پسندیده و بلکه واجب است.
– غرض از آفرینش انسان این است که به قرب الهی نائل گردد تا کمال مطلوب خویش را باز یابد.از طرفی، حقیقت انسان از دو قوه عقل و شهوت ترکیب یافته است که با یکدیگر سر ناسازگاری دارند، و سعادت انسان در گرو آن است که قوه شهوت تحت تدبیر قوه عقل باشد، تا هم نیازهای بدنی برآورده شود، و هم کمالات معنوی بدست آید.تحقق این هدف به برنامهای دقیق و جامع نیاز دارد که با اجرای آن بتوان از افراط و تفریط در یکی از دو قوه مزبور جلوگیری کرد، و اصل اعتدال را بر حیات مادی و معنوی انسان حاکم نمود.از طرفی، اکثر عقول بشر از درک چنین برنامهای ناتوانند، و بلکه کاملترین نوع آن را هیچ یک از عقلهای بشری نمیداند.بنابراین، مقتضای حکمت الهی این است که برنامه ویژهای را به عنوان احکام و تکالیف دینی برای بشر مقرر دارد.
– تکالیف دینی از جنبه حیات اجتماعی نیز برای بشر سودمند و بلکه ضروری است، زیرا حیات اجتماعی به قانونی جامع الاطراف نیاز دارد که حقوق و وظایف افراد را نسبت به یکدیگر بیان کند قوانین بشری ـ گذشته از این که به دلیل محدودیتهای علمی بشر فاقد جامعیت میباشند ـ چون جنبه قدسی و معنوی ندارند، ضمانت اجرایی درونی نیز ندارند و از تربیت و تهذیب نفوس بشری نیز ناتوانند، چرا که رکن مهم تربیت و تزکیه نفس ایمان و انقیاد در برابر قدرتی لایزال است.ولی تکالیف دینی همه ویژگیهای مزبور را دارا میباشند، چرا که از علم ازلی خداوند سرچشمه گرفته، و بر مبنای اعتقاد به توحید و معاد استوارند.
در نتیجه انسان با اطمینان کامل آنها را میپذیرد، و با نگرشی قدسی به آنها عمل میکند.در این صورت هم یاد خدا را در دلها زنده میسازند، و هم حیات پس از مرگ و پاداشها و کیفرهای اخروی را به انسان گوشزد میکنند.و در نتیجه، ضمن برخورداری از فواید دنیوی و آثار اجتماعی آن، فواید معنوی و تربیتی مهمی نیز بر آن مترتب میگردد.
تحقیق در دین :
برای این منظور لازم است با سعه صدر و بدون عجله و از راه درست ، جواب سوالات زیر را به دست آورید.
1) چرا انسان محتاج به دین است؟
2) چرا انسان باید یک دین را بپذیرد؟
3) چرا اسلام تنها دین حقّ است؟
4) چرا تنها مذهب شیعه مذهب حقّ است؟
5) راه تحقیق برای یافتن دین درست کدام است؟
6) چه کتابهایی را باید مطالعه کنم؟
7) از چه کسانی باید بپرسم؟
8) در مدّت تحقیق چه کار باید بکنم؟
در مورد چهار سوال اوّل، کتاب استاد حمید شاکرین :
https://www.porseman.com/article/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%9F%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%9F-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87%D8%9F/39718
در پاسخ به پنجمین پرسش :
راههای عمده شاخت شش تاست :
1- شناخت حسّی تجربی که در شناخت امور طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد.
2- شناخت شهودی و عرفانی ، که از راه تزکیه نفس و شهود و تجربه باطنی حاصل می شود.
3- شناخت تقلیدی که از راه اعتماد به اهل فنّ به دست می آید.
4- شناخت نقلی که شامل نقلهای تاریخی و نقلهای دینی از راه کتاب و سنّت است ؛این شناخت از راه اعتماد به کتب آسمانی و سخنان انبیاء و پیشوایان دین و سخنان تاریخ نویسان و باستان شناسان تاریخ حاصل می گردد.
5- شناخت فطری که یک سری شناختهای خاصّ و محدود بوده و در فطرت آدمی گنجانده شده اند.
6- شناخت عقلی که شناختی برهانی و مبتنی بر یک سری امور بدیهی و انکار ناپذیر و بر اساس قواعدی منطقی است.
البته راه اساسی و اصلی همان راه عقل است که حجّیّت آن ذاتی بوده و انکار حجّیّت آن اوّلاً سر از تناقض در می آورد و ثانیاً منجر به سفسطه و بسته شدن راه فهم می شود. البته باید توجّه داشت که مراد از شناخت عقلی ، شناخت برهانی است نه توهّماتی که برخی به نام امور عقلانی به خورد مردم می دهند. در مسائل اصولی دین آنچه ارزش دارد براهین عقل نظری است نه استدلالات عقل عرفی که آمیخته با احساسات و عواطف بوده و ابزار کار برخی روشنفکرنماهاست. باید توجّه داشت که در مسیر تعقّل ، احساسات ، عواطف و امیال درونی می توانند به صورت ناخودآگاه به عنوان عاملی مزاحم عمل کنند. گاه با این که شخص از راه عقل برهانی ، به درستی مطلبی یقین حاصل کرده ولی تحت تأثیر این گونه عوامل زیر بار نتیجه یقینی استدلال عقلی نمی رود ، و نفس با شبهه افکنی و با بمباران شبهات سعی می کند این نتیجه یقینی را مخدوش کند. در چنین مواردی باید متوجّه بود که برهان عقلی با هزاران شبهه هم مخدوش نمی شود. برهان عقلی تنها زمانی مخدوش می شود که بتوان برهان نبودن آن را به صورت برهانی اثبات نمود.
در جواب سوال ششم «چه کتابهایی را باید مطالعه کنم؟ » عرض می شود که برای درک حقّانیّت یک دین لازم است که محقق حقیقت جو اطلاعاتی از دیگر ادیان موجود نیز داشته باشد و آن اطلاعات را با هم مقایسه نماید تا ببیند کدام دین مبتنی بر براهین عقلی بوده و منطقی است. البته برای این کار لازم نیست که شخص محقق همه آموزه های ادیان را مورد مطالعه قرار دهد ؛ بلکه کافی است که آموزه های بنیادین و اساسی ادیان را ، که از آنها تعبیر به اصول دین می شود ، مطالعه نماید. برای این منظور حضرت عالی باید به کتب ادیان مراجعه نمایید. در بین رشته های دانشگاهی رشته ای وجود دارد به نام رشته ادیان یا رشته ادیان و مذاهب که کار آن شناساندن ادیان و مذاهب مختلف است بر اساس منابع و کتب معتبر خود آنها و بر اساس تاریخ آنها. در این علم ، دانشمند دین شناس به دور از داوری درباره حقّ و باطل بودن تک تک ادیان فقط از اعتقادات و باورهای پیروان آن ادیان گزارش می دهد. کتبی که در این باره نوشته شده اند بسیارند ، از بین این کتب ، کتابی که خدمت حضرت عالی معرفی می شود کتاب « آشنایی با ادیان بزرگ » تالیف حسین توفیقی است که کتابی نسبتاً کم حجم است.اگر بعد از مطالعه این کتاب باز خود را نیازمند به خواندن کتاب دیگری در این زمینه دیدید محققین نهاد برای معرفی منابع تخصّصی تر در خدمت شما هستند.
در روند این تحقیق فاصله عقلانی عمیقی بین اسلام و دیگر ادیان موجود خواهید یافت. و طبیعی است که از آن پس به تحقیق در اصول اوّلیّه خود اسلام بپردازید تا درباره این اصول به یقین عقلی دست پیدا کنید. برای این مرحله نیز ، دوره شش جلدی « مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی » اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) است که با زبانی شیوا و روشن و با اسلوبی کاملاً عقلانی و ناظر به دفع شبهات نوشته شده است. این کتاب در مجموعه آثار شهید مطهری در جلد دوم قرار دارد.
جواب سوال هفتم «از چه کسانی باید بپرسم؟ » در صورت عدم دسترسی به عالم دینی مناسبی دارید بهتر است که با ایشان ارتباط مداوم داشته باشید و در مسائلی که با مشکل موجه می شوید با ایشان مذاکره نمایید امّا دسترسی مناسب به یک عالم دینی ارتباط مداوم خود را با این مرکز حفظ نمایید.
امّا در مورد سوال هشتم «در مدّت تحقیق چه کار باید بکنم؟» خدمت جناب عالی عرض می شود که به حکم عقل ، سزاوار است که شما در مدّت تحقیق امور عبادی دین را رها نسازید. چون بنا به فرض عقلی نتیجه این تحقیق از دو حالت خارج نیست ؛ یا در این تحقیق حضرت عالی به حقّانیّت اسلام می رسید یا برعکس. در صورت اوّل اگر مسائل عبادی را ترک نموده باشید دوباره باید آنها را قضا نمایید ، در صورت دوم نیز اگر مسائل عبادی را انجام داده باشید چیزی از دست نداده اید. پس صلاحدید عقل آن است که در این مدّت ، ترک تکلیف احتمالی نکنید ؛ که خود این امر دلیل بر آن خواهد بود که شکّ شما ناشی از تمایل برای کسب یقین عقلی است.
از صفات خداوند متعال آنکه در عین نزدیکی، دور است؛ و در عین دوری، نزدیک است. بازگشت این ویژگی هم به دو اسم «الظاهر» و «الباطن» است. او در عین ظاهر بودن، باطن است؛ و در عین باطن بودن، ظاهر است. لذا گاه با اسم الظاهر بر بندهی خدا نمودار میشود و بنده با او احساس نزدیک بودن میکند؛ طوری که گویا شناختهتر از او چیزی نیست؛ و گاه با اسم الباطن با بندهاش مواجه میشود، و بنده احساس دور بودن میکند طوری که گویا او را هیچ نمیشناسد. امام صادق ـ علیه السّلام فرمودند: «… مَعْرُوفٌ عِنْدَ کُلِّ جَاهِلٍ فَرْدَانِیّاً لَا خَلْقُهُ فِیهِ وَ لَا هُوَ فِی خَلْقِهِ غَیْرُ مَحْسُوسٍ وَ لَا مَجْسُوسٍ لا تُدْرِکُهُ الْأَبْصارُ عَلَا فَقَرُبَ وَ دَنَا فَبَعُد ـــــ نزد هر جاهلى شناخته شده است؛ فردی است که نه مخلوقش در او باشند و نه او در مخلوقش، محسوس نیست و به لمس در نیاید، و چشمها درکش نکنند. چون بلند مرتبه است لذا نزدیک است؛ و چون نزدیک است لذا دور است.» (الکافی، ج 1، ص91) بطور مثال آن حقیقتی که از آن تعبیر میکنیم به «من»؛ مثلاً میگوییم «اموال من»، «بدن من»، «روح من»، «وجود من»، «حیات من» و … .
این «من»، در عین اینکه روشنترین ، ظاهرترین و شکّناپذیرترین چیز در نزد هر کسی است، امّا وقتی در مورد همین «من» فکر کنیم مییابیم که از آن هیچ نمیدانیم؛ طوری که انگار مجهولترین چیز نزد ماست. لذا اعتبار آنچه که فرمودند: «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه ـــ هر کس خود را شناخت، خدا را هم خواهد شناخت.» به این طریق نیز روشن میشود. باید توجه داشته باشید که تمامی هستی ظهور خداوند است . یکی از راه های خدا شناسی و قرب به خداوند همین راه است، یعنی راه شناخت خداوند از طریق آیات آفاقی و مظاهر مادی و طبیعت ، زیرا پیچیدگی و نوع ترکیب اسما و صفات الهی را می توان توسط آن تحقیق نمود و به قدرت لایزال الهی و صفات او پی برد و در مقابل عظمت او سر تعظیم فرود آورد. تمام شاخه های علوم به همین صورت هستند و می توانند خود عامل معرفت انسان نسبت به خداوند باشند، البته در صورتی که به صورت آیه و نشانه خداوند مورد مطالعه قرار بگیرند نه اینکه تنها به عنوان یک پدیده زیستی و مادی.البته باید توجه داشته باشید که نباید تحصیل علم حتی علوم الهی جای عبادت و یاد خدا را بگیرد. برای این منظور باید برنامه ریزی داشته باشید و وقتی را به عبادت خداوند و انجام وظایف دینی و عبادی اختصاص دهید و در آن زمان هیچ کار دیگری انجام ندهید و به هیچ چیز دیگری فکر نکنید.
فلسفه تکالیف واجب :
– دریافت پاداشهای عظیم اخروی
– تجلیل و تکریم و مدح و ثنای خاص الهی
– شایستگی برخورداری از آن تکریم و تعظیم ویژه
– تکالیف شرعی مصداق لطف نسبت به تکالیف عقلیاند، زیرا هر گاه انسان عبادتها و دستورات شرعی مانند نماز، روزه، زکات و نظایر آن را رعایت کند، در رعایت – تکالیف عقلی، چون تحصیل معرفت، رعایت حقوق افراد، عدالت گرایی، اجتناب از ظلم و مانند آن، آمادگی بیشتری خواهد داشت.و آنچه مصداق لطف است پسندیده و بلکه واجب است.
– غرض از آفرینش انسان این است که به قرب الهی نائل گردد تا کمال مطلوب خویش را باز یابد.از طرفی، حقیقت انسان از دو قوه عقل و شهوت ترکیب یافته است که با یکدیگر سر ناسازگاری دارند، و سعادت انسان در گرو آن است که قوه شهوت تحت تدبیر قوه عقل باشد، تا هم نیازهای بدنی برآورده شود، و هم کمالات معنوی بدست آید.تحقق این هدف به برنامهای دقیق و جامع نیاز دارد که با اجرای آن بتوان از افراط و تفریط در یکی از دو قوه مزبور جلوگیری کرد، و اصل اعتدال را بر حیات مادی و معنوی انسان حاکم نمود.از طرفی، اکثر عقول بشر از درک چنین برنامهای ناتوانند، و بلکه کاملترین نوع آن را هیچ یک از عقلهای بشری نمیداند.بنابراین، مقتضای حکمت الهی این است که برنامه ویژهای را به عنوان احکام و تکالیف دینی برای بشر مقرر دارد.
– تکالیف دینی از جنبه حیات اجتماعی نیز برای بشر سودمند و بلکه ضروری است، زیرا حیات اجتماعی به قانونی جامع الاطراف نیاز دارد که حقوق و وظایف افراد را نسبت به یکدیگر بیان کند قوانین بشری ـ گذشته از این که به دلیل محدودیتهای علمی بشر فاقد جامعیت میباشند ـ چون جنبه قدسی و معنوی ندارند، ضمانت اجرایی درونی نیز ندارند و از تربیت و تهذیب نفوس بشری نیز ناتوانند، چرا که رکن مهم تربیت و تزکیه نفس ایمان و انقیاد در برابر قدرتی لایزال است.ولی تکالیف دینی همه ویژگیهای مزبور را دارا میباشند، چرا که از علم ازلی خداوند سرچشمه گرفته، و بر مبنای اعتقاد به توحید و معاد استوارند.
در نتیجه انسان با اطمینان کامل آنها را میپذیرد، و با نگرشی قدسی به آنها عمل میکند.در این صورت هم یاد خدا را در دلها زنده میسازند، و هم حیات پس از مرگ و پاداشها و کیفرهای اخروی را به انسان گوشزد میکنند.و در نتیجه، ضمن برخورداری از فواید دنیوی و آثار اجتماعی آن، فواید معنوی و تربیتی مهمی نیز بر آن مترتب میگردد.
تحقیق در دین :
برای این منظور لازم است با سعه صدر و بدون عجله و از راه درست ، جواب سوالات زیر را به دست آورید.
1) چرا انسان محتاج به دین است؟
2) چرا انسان باید یک دین را بپذیرد؟
3) چرا اسلام تنها دین حقّ است؟
4) چرا تنها مذهب شیعه مذهب حقّ است؟
5) راه تحقیق برای یافتن دین درست کدام است؟
6) چه کتابهایی را باید مطالعه کنم؟
7) از چه کسانی باید بپرسم؟
8) در مدّت تحقیق چه کار باید بکنم؟
در مورد چهار سوال اوّل، کتاب استاد حمید شاکرین :
https://www.porseman.com/article/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%DB%8C%D9%86%D8%9F%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%9F-%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%B4%DB%8C%D8%B9%D9%87%D8%9F/39718
در پاسخ به پنجمین پرسش :
راههای عمده شاخت شش تاست :
1- شناخت حسّی تجربی که در شناخت امور طبیعی مورد استفاده قرار می گیرد.
2- شناخت شهودی و عرفانی ، که از راه تزکیه نفس و شهود و تجربه باطنی حاصل می شود.
3- شناخت تقلیدی که از راه اعتماد به اهل فنّ به دست می آید.
4- شناخت نقلی که شامل نقلهای تاریخی و نقلهای دینی از راه کتاب و سنّت است ؛این شناخت از راه اعتماد به کتب آسمانی و سخنان انبیاء و پیشوایان دین و سخنان تاریخ نویسان و باستان شناسان تاریخ حاصل می گردد.
5- شناخت فطری که یک سری شناختهای خاصّ و محدود بوده و در فطرت آدمی گنجانده شده اند.
6- شناخت عقلی که شناختی برهانی و مبتنی بر یک سری امور بدیهی و انکار ناپذیر و بر اساس قواعدی منطقی است.
البته راه اساسی و اصلی همان راه عقل است که حجّیّت آن ذاتی بوده و انکار حجّیّت آن اوّلاً سر از تناقض در می آورد و ثانیاً منجر به سفسطه و بسته شدن راه فهم می شود. البته باید توجّه داشت که مراد از شناخت عقلی ، شناخت برهانی است نه توهّماتی که برخی به نام امور عقلانی به خورد مردم می دهند. در مسائل اصولی دین آنچه ارزش دارد براهین عقل نظری است نه استدلالات عقل عرفی که آمیخته با احساسات و عواطف بوده و ابزار کار برخی روشنفکرنماهاست. باید توجّه داشت که در مسیر تعقّل ، احساسات ، عواطف و امیال درونی می توانند به صورت ناخودآگاه به عنوان عاملی مزاحم عمل کنند. گاه با این که شخص از راه عقل برهانی ، به درستی مطلبی یقین حاصل کرده ولی تحت تأثیر این گونه عوامل زیر بار نتیجه یقینی استدلال عقلی نمی رود ، و نفس با شبهه افکنی و با بمباران شبهات سعی می کند این نتیجه یقینی را مخدوش کند. در چنین مواردی باید متوجّه بود که برهان عقلی با هزاران شبهه هم مخدوش نمی شود. برهان عقلی تنها زمانی مخدوش می شود که بتوان برهان نبودن آن را به صورت برهانی اثبات نمود.
در جواب سوال ششم «چه کتابهایی را باید مطالعه کنم؟ » عرض می شود که برای درک حقّانیّت یک دین لازم است که محقق حقیقت جو اطلاعاتی از دیگر ادیان موجود نیز داشته باشد و آن اطلاعات را با هم مقایسه نماید تا ببیند کدام دین مبتنی بر براهین عقلی بوده و منطقی است. البته برای این کار لازم نیست که شخص محقق همه آموزه های ادیان را مورد مطالعه قرار دهد ؛ بلکه کافی است که آموزه های بنیادین و اساسی ادیان را ، که از آنها تعبیر به اصول دین می شود ، مطالعه نماید. برای این منظور حضرت عالی باید به کتب ادیان مراجعه نمایید. در بین رشته های دانشگاهی رشته ای وجود دارد به نام رشته ادیان یا رشته ادیان و مذاهب که کار آن شناساندن ادیان و مذاهب مختلف است بر اساس منابع و کتب معتبر خود آنها و بر اساس تاریخ آنها. در این علم ، دانشمند دین شناس به دور از داوری درباره حقّ و باطل بودن تک تک ادیان فقط از اعتقادات و باورهای پیروان آن ادیان گزارش می دهد. کتبی که در این باره نوشته شده اند بسیارند ، از بین این کتب ، کتابی که خدمت حضرت عالی معرفی می شود کتاب « آشنایی با ادیان بزرگ » تالیف حسین توفیقی است که کتابی نسبتاً کم حجم است.اگر بعد از مطالعه این کتاب باز خود را نیازمند به خواندن کتاب دیگری در این زمینه دیدید محققین نهاد برای معرفی منابع تخصّصی تر در خدمت شما هستند.
در روند این تحقیق فاصله عقلانی عمیقی بین اسلام و دیگر ادیان موجود خواهید یافت. و طبیعی است که از آن پس به تحقیق در اصول اوّلیّه خود اسلام بپردازید تا درباره این اصول به یقین عقلی دست پیدا کنید. برای این مرحله نیز ، دوره شش جلدی « مقدمه ای بر جهان بینی اسلامی » اثر استاد شهید مرتضی مطهری (ره) است که با زبانی شیوا و روشن و با اسلوبی کاملاً عقلانی و ناظر به دفع شبهات نوشته شده است. این کتاب در مجموعه آثار شهید مطهری در جلد دوم قرار دارد.
جواب سوال هفتم «از چه کسانی باید بپرسم؟ » در صورت عدم دسترسی به عالم دینی مناسبی دارید بهتر است که با ایشان ارتباط مداوم داشته باشید و در مسائلی که با مشکل موجه می شوید با ایشان مذاکره نمایید امّا دسترسی مناسب به یک عالم دینی ارتباط مداوم خود را با این مرکز حفظ نمایید.
امّا در مورد سوال هشتم «در مدّت تحقیق چه کار باید بکنم؟» خدمت جناب عالی عرض می شود که به حکم عقل ، سزاوار است که شما در مدّت تحقیق امور عبادی دین را رها نسازید. چون بنا به فرض عقلی نتیجه این تحقیق از دو حالت خارج نیست ؛ یا در این تحقیق حضرت عالی به حقّانیّت اسلام می رسید یا برعکس. در صورت اوّل اگر مسائل عبادی را ترک نموده باشید دوباره باید آنها را قضا نمایید ، در صورت دوم نیز اگر مسائل عبادی را انجام داده باشید چیزی از دست نداده اید. پس صلاحدید عقل آن است که در این مدّت ، ترک تکلیف احتمالی نکنید ؛ که خود این امر دلیل بر آن خواهد بود که شکّ شما ناشی از تمایل برای کسب یقین عقلی است.