۱۳۹۷/۱۰/۲۴
–
۵۲۶ بازدید
سلام…این که می گویند این تعبیر قران از بهشت بدرد اروپایی ها نمیخورد..چه پاسخی دارد؟
ممنون از شما
با عرض سلام.
از آنها بپرسید که چرا بهشت مطرح در قرآن، به درد اروپائیان نمیخورد؟ آیا اروپائیان از محلّ سرسبز و جویبار و حورالعین و خوردنیهای لذیذ و نوشیدنیهای گوارا و … بدشان میآید؟ مگر اروپایی ها مریض هستند که از این چیزها خوششان نیاید؟! اگر خوششان نمیآید پس برای چه آن همه پارک درست میکنند و آن همه دنبال غذاهای لذیذ و … هستند؟ مردم هیچ جای دنیا، از این گونه امور بدشان نمیآید.
مثلاً کدام توصیف از بهشت برای اروپائیان جذّاب نیست؟
1ـ آیا اروپائیان از لذّت جنسی بدشان می آید؟ تنها افراد سفیه و احمق، از لذّت جنسی بدشان می آید. شما در کدام جامعه ای، افراد عاقل را می بینید که ازدواج را بد بدانند؟ شما در کدام جامعه ای افراد عاقل را می بینید که ازدواج با پیران و زشت رویان را توصیه کنند و ازدواج با جوانان و زیبارویان را بد بدانند؟ فطرت انسان، جوانی را بر پیری ترجیح می دهد. فطرت انسان، زیبایی را بر زشتی ترجیح می دهد. فطرت انسان، لذّت را رنج ترجیح می دهد.
در دنیا هم انسان دنبال این امور است؛ لکن در دنیا، محدودیّتهای ذاتی وجود دارد. در دنیا، زیبارویان کم هستند، افراد پیر می شوند و … . در نتیجه آنچه انسانها دوست دارند، محدود است و به همه نمی رسد؛ لذا باید قواعدی وضع شود مردم، به حقّ و حقوق همدیگر تجاوز نکنند. امّا در آخرت، چنین محدودیّتی نیست. چرا که برزخ و آخرت، عوالمی غیر مادّی اند؛ یعنی اجسام برزخی و اخروی، اجسام غیر مادّی اند. محدودیّت هم ناشی از مادّه است نه ناشی از جسمانیّت. البته افراد عوام، فرق بین مادّه و جسم را نمی دانند.
2ـ آیا اروپائیان از میوه و مرغ بریان و عسل و شیر و آب زلال و باغ و سبزه بدشان می آید؟ آیا اروپائیان از لباس زیبا و ظروف طلایی و … بدشان می آید؟ « ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون ــــ شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟!»
آیا اسکیموها یا آفریقائیان از میوه و مرغ بریان و عسل و شیر و آب زلال و باغ و سبزه بدشان می آید؟ آیا اینها از لباس زیبا و ظروف طلایی و … بدشان می آید؟ « ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون ــــ شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟!»
کسی که ادّعا کند اینها فقط برای عربها خوشایند نه برای اروپائیان و اسکیموها، حقیقتاً یک احمق تمام عیار است. چون اینها ربطی به عرب و غیر عرب ندارد؛ بلکه همه ی انسانها از این چیزها خوششان می آید، مگر اینکه کسی ناهجاری روانی داشته باشد. مگر ما ایرانی ها از این چیزها بدمان می آید؟ مگر مردم لبنان که در آب و هوای اروپایی زندگی می کنند، از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان روسیه که در سرزمین سرد زندگی می کنند، از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان آفریقا از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان اروپا از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان مازندران و گیلان از این چیزها بدشان می آید؟
آب و هوا و طبیعت بهشت که در قرآن کریم مطرح است، مطلوب همه ی انسانهای سالم و عاقل روی زمین است و کسی نیست که طالب آن نباشد.
اسکیموی قطب زی برای چه لباس گرم می پوشد؟ ساکن مناطق بیابانی، برای چه برای خود سایبان درست می کند و کولر گازی استفاده می کند؟
اسکیمو سعی می کند با لباس و آتش و پناهگاه درست کردن، با هوای سرد مبازه کند و بدن خود را در دمایی معتدل نگه دارد. بیابان نشین نیز سعی می کند با لباسهای ویژه و با کولر و سایبان و بادگیر و سرداب و امثال آنها محیطی معتدل برای خود بسازد. یعنی هر دوی اینها می خواهند همان آب و هوایی را برای خود درست کنند که قرآن وعده اش را می دهد. بهشت قرآن نه طوفان شن دارد نه طوفان برف؛ نه سرد است نه گرم؛ نه خشک است نه آب بیش از اندازه دارد. لذا چنین آب و هوایی، مطلوب همگان است.
سوال:
اگر اسکیموها از سرما گریزانند یا اگر بیابان نشینها از گرما گریزانند، پس چرا به مناطق معتدل کوچ نمی کنند؟
پاسخ:
اینکه انسانهای مناطق بد آب و هوا ، مناطق خود را به راحتی ترک نمی کنند صرفاً به خاطر دوست داشتن آب و هوای آن مناطق نیست بلکه عوامل جانبی فراوان دیگری وجود دارند که به راحتی اجازه ی کوچ نمودن به مناطق بهتر را به انسانها نمی دهند. مثلاً بنده الآن خیلی دوست دارم در جایی باصفا و سر سبز باشم، امّا نمی توانم شهر بیابانی قم را رها کنم؛ چون دوست دارم در مرکز علم باشم. لذا به خاطر علم، حاضرم آب و. هوای نامطلوب قم را تحمّل کنم. همچنین آن اندازه پول ندارم که بروم جای خوبی خانه تهیّه کنم.
انسانها نه طالب هوای بسیار گرمند و نه طالب هوای بسیار سرد ؛ نه طالب باران فراوانند و نه طالب هوای گرم و خشک ، بلکه همه ی انسانهای نرمال می خواهند در شرایطی معتدل زندگی کنند؛ لذا اکثریّت مردم روی زمین بر روی یک کمربند کم عرض آب و هوایی معتدل متمرکز شده اند. اگر امکانات افراد اجازه می داد، همه دوست داشتند معتدلترین نقطه ی کره زمین را برای زندگی خود اختیار کنند؛ ولی چنین امری عملاً غیر ممکن است. چون از یک طرف عوامل فرهنگی مانع است ؛ از طرف دیگر عوامل اقتصادی چنین اجازه ای نمی دهد ؛ از سویی نیز مردم دیگر مناطق اجازه نمی دهند دیگران به سوی قلمرو آنها سرازیر شوند. همچنین نیازهای گوناگون انسانها ، در نقاط گوناگون زمین پخش شده و کمتر کسی می تواند همه ی نیازهای خود را در یک منطقه پیدا کند. خیلی انسانها هستند که دوست دارند محیط زندگی خود را عوض کنند و در آب و هوایی بهتر ساکن شوند ولی اینگونه عوامل، مانع چنین اقدامی هستند .برای مثال خیلی از شهر نشینها هستند که دوست دارند در یک روستای خوش آب و هوا زندگی کنند ولی حاضر نیستند به روستا کوچ کنند چون رفتن به روستا مساوی است با محرومیّت از برخی مزایای شهر نشینی مثل دانشگاه ، کتابخانه و … .
به فرض ، افرادی یافت شوند که بهشتی با اوصاف یاد شده در قرآن کریم را دوست نداشته باشند باز مشکلی پیش نمی آید ؛ چون طبق آیه ی « … وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُون ـــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود.»(فصلت:31) ، نعمتهای بهشتی تابع اراده و خواست اهل بهشت هستند. اگر کسی دوست دارد در بهشت خودش برف داشته باشد فقط کافی است آن را اراده کند ؛ خواستن همان و پدیدار شدن برف همان. و اگر می خواهد جویی در میان بهشت او نباشد ، فقط کافی است اراده ی نبود آن را بکند. از روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که هر شخص بهشتی ، بهشتی اختصاصی برای خود دارد که عرض آن برابر با عرض آسمانها و زمین است. لذا هر کس به میل و اراده ی خود می تواند بهشت خود را شکل دهد.
البته باز هم تأکید می کنم که انسان نرمال، دوستدار آب و هوای متعدل است، مگر آنکه کسی نرمال نباشد و مرضی داشته باشد؛ که چنین کسی هم باید خود را درمان کند.
3 ـ به فرض ، افرادی یافت شوند که بهشتی با اوصاف یاد شده در قرآن کریم را دوست نداشته باشند باز مشکلی پیش نمی آید ؛ چون طبق آیه ی « … وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُون ـــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود»(فصلت:31) ، نعمتهای بهشتی تابع اراده و خواست اهل بهشت هستند. اگر یک اسکیمو دوست دارد در بهشت خودش برف داشته باشد فقط کافی است آن را اراده کند ؛ خواستن همان و پدیدار شدن برف همان و اگر می خواهد جویی در میان بهشت او نباشد ، فقط کافی است اراده ی نبود آن را بکند. از روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که هر شخص بهشتی ، بهشتی اختصاصی برای خود دارد که عرض آن برابر با عرض آسمانها و زمین است. لذا هر کس به میل و اراده خود می تواند بهشت خود را شکل دهد .
از آنها بپرسید که چرا بهشت مطرح در قرآن، به درد اروپائیان نمیخورد؟ آیا اروپائیان از محلّ سرسبز و جویبار و حورالعین و خوردنیهای لذیذ و نوشیدنیهای گوارا و … بدشان میآید؟ مگر اروپایی ها مریض هستند که از این چیزها خوششان نیاید؟! اگر خوششان نمیآید پس برای چه آن همه پارک درست میکنند و آن همه دنبال غذاهای لذیذ و … هستند؟ مردم هیچ جای دنیا، از این گونه امور بدشان نمیآید.
مثلاً کدام توصیف از بهشت برای اروپائیان جذّاب نیست؟
1ـ آیا اروپائیان از لذّت جنسی بدشان می آید؟ تنها افراد سفیه و احمق، از لذّت جنسی بدشان می آید. شما در کدام جامعه ای، افراد عاقل را می بینید که ازدواج را بد بدانند؟ شما در کدام جامعه ای افراد عاقل را می بینید که ازدواج با پیران و زشت رویان را توصیه کنند و ازدواج با جوانان و زیبارویان را بد بدانند؟ فطرت انسان، جوانی را بر پیری ترجیح می دهد. فطرت انسان، زیبایی را بر زشتی ترجیح می دهد. فطرت انسان، لذّت را رنج ترجیح می دهد.
در دنیا هم انسان دنبال این امور است؛ لکن در دنیا، محدودیّتهای ذاتی وجود دارد. در دنیا، زیبارویان کم هستند، افراد پیر می شوند و … . در نتیجه آنچه انسانها دوست دارند، محدود است و به همه نمی رسد؛ لذا باید قواعدی وضع شود مردم، به حقّ و حقوق همدیگر تجاوز نکنند. امّا در آخرت، چنین محدودیّتی نیست. چرا که برزخ و آخرت، عوالمی غیر مادّی اند؛ یعنی اجسام برزخی و اخروی، اجسام غیر مادّی اند. محدودیّت هم ناشی از مادّه است نه ناشی از جسمانیّت. البته افراد عوام، فرق بین مادّه و جسم را نمی دانند.
2ـ آیا اروپائیان از میوه و مرغ بریان و عسل و شیر و آب زلال و باغ و سبزه بدشان می آید؟ آیا اروپائیان از لباس زیبا و ظروف طلایی و … بدشان می آید؟ « ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون ــــ شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟!»
آیا اسکیموها یا آفریقائیان از میوه و مرغ بریان و عسل و شیر و آب زلال و باغ و سبزه بدشان می آید؟ آیا اینها از لباس زیبا و ظروف طلایی و … بدشان می آید؟ « ما لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُون ــــ شما را چه مى شود؟! چگونه داورى مى کنید؟!»
کسی که ادّعا کند اینها فقط برای عربها خوشایند نه برای اروپائیان و اسکیموها، حقیقتاً یک احمق تمام عیار است. چون اینها ربطی به عرب و غیر عرب ندارد؛ بلکه همه ی انسانها از این چیزها خوششان می آید، مگر اینکه کسی ناهجاری روانی داشته باشد. مگر ما ایرانی ها از این چیزها بدمان می آید؟ مگر مردم لبنان که در آب و هوای اروپایی زندگی می کنند، از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان روسیه که در سرزمین سرد زندگی می کنند، از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان آفریقا از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان اروپا از این چیزها بدشان می آید؟ مگر مسلمانان مازندران و گیلان از این چیزها بدشان می آید؟
آب و هوا و طبیعت بهشت که در قرآن کریم مطرح است، مطلوب همه ی انسانهای سالم و عاقل روی زمین است و کسی نیست که طالب آن نباشد.
اسکیموی قطب زی برای چه لباس گرم می پوشد؟ ساکن مناطق بیابانی، برای چه برای خود سایبان درست می کند و کولر گازی استفاده می کند؟
اسکیمو سعی می کند با لباس و آتش و پناهگاه درست کردن، با هوای سرد مبازه کند و بدن خود را در دمایی معتدل نگه دارد. بیابان نشین نیز سعی می کند با لباسهای ویژه و با کولر و سایبان و بادگیر و سرداب و امثال آنها محیطی معتدل برای خود بسازد. یعنی هر دوی اینها می خواهند همان آب و هوایی را برای خود درست کنند که قرآن وعده اش را می دهد. بهشت قرآن نه طوفان شن دارد نه طوفان برف؛ نه سرد است نه گرم؛ نه خشک است نه آب بیش از اندازه دارد. لذا چنین آب و هوایی، مطلوب همگان است.
سوال:
اگر اسکیموها از سرما گریزانند یا اگر بیابان نشینها از گرما گریزانند، پس چرا به مناطق معتدل کوچ نمی کنند؟
پاسخ:
اینکه انسانهای مناطق بد آب و هوا ، مناطق خود را به راحتی ترک نمی کنند صرفاً به خاطر دوست داشتن آب و هوای آن مناطق نیست بلکه عوامل جانبی فراوان دیگری وجود دارند که به راحتی اجازه ی کوچ نمودن به مناطق بهتر را به انسانها نمی دهند. مثلاً بنده الآن خیلی دوست دارم در جایی باصفا و سر سبز باشم، امّا نمی توانم شهر بیابانی قم را رها کنم؛ چون دوست دارم در مرکز علم باشم. لذا به خاطر علم، حاضرم آب و. هوای نامطلوب قم را تحمّل کنم. همچنین آن اندازه پول ندارم که بروم جای خوبی خانه تهیّه کنم.
انسانها نه طالب هوای بسیار گرمند و نه طالب هوای بسیار سرد ؛ نه طالب باران فراوانند و نه طالب هوای گرم و خشک ، بلکه همه ی انسانهای نرمال می خواهند در شرایطی معتدل زندگی کنند؛ لذا اکثریّت مردم روی زمین بر روی یک کمربند کم عرض آب و هوایی معتدل متمرکز شده اند. اگر امکانات افراد اجازه می داد، همه دوست داشتند معتدلترین نقطه ی کره زمین را برای زندگی خود اختیار کنند؛ ولی چنین امری عملاً غیر ممکن است. چون از یک طرف عوامل فرهنگی مانع است ؛ از طرف دیگر عوامل اقتصادی چنین اجازه ای نمی دهد ؛ از سویی نیز مردم دیگر مناطق اجازه نمی دهند دیگران به سوی قلمرو آنها سرازیر شوند. همچنین نیازهای گوناگون انسانها ، در نقاط گوناگون زمین پخش شده و کمتر کسی می تواند همه ی نیازهای خود را در یک منطقه پیدا کند. خیلی انسانها هستند که دوست دارند محیط زندگی خود را عوض کنند و در آب و هوایی بهتر ساکن شوند ولی اینگونه عوامل، مانع چنین اقدامی هستند .برای مثال خیلی از شهر نشینها هستند که دوست دارند در یک روستای خوش آب و هوا زندگی کنند ولی حاضر نیستند به روستا کوچ کنند چون رفتن به روستا مساوی است با محرومیّت از برخی مزایای شهر نشینی مثل دانشگاه ، کتابخانه و … .
به فرض ، افرادی یافت شوند که بهشتی با اوصاف یاد شده در قرآن کریم را دوست نداشته باشند باز مشکلی پیش نمی آید ؛ چون طبق آیه ی « … وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُون ـــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود.»(فصلت:31) ، نعمتهای بهشتی تابع اراده و خواست اهل بهشت هستند. اگر کسی دوست دارد در بهشت خودش برف داشته باشد فقط کافی است آن را اراده کند ؛ خواستن همان و پدیدار شدن برف همان. و اگر می خواهد جویی در میان بهشت او نباشد ، فقط کافی است اراده ی نبود آن را بکند. از روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که هر شخص بهشتی ، بهشتی اختصاصی برای خود دارد که عرض آن برابر با عرض آسمانها و زمین است. لذا هر کس به میل و اراده ی خود می تواند بهشت خود را شکل دهد.
البته باز هم تأکید می کنم که انسان نرمال، دوستدار آب و هوای متعدل است، مگر آنکه کسی نرمال نباشد و مرضی داشته باشد؛ که چنین کسی هم باید خود را درمان کند.
3 ـ به فرض ، افرادی یافت شوند که بهشتی با اوصاف یاد شده در قرآن کریم را دوست نداشته باشند باز مشکلی پیش نمی آید ؛ چون طبق آیه ی « … وَ لَکُمْ فیها ما تَشْتَهی أَنْفُسُکُمْ وَ لَکُمْ فیها ما تَدَّعُون ـــــ و براى شما هر چه دلتان بخواهد در بهشت فراهم است، و هر چه طلب کنید به شما داده مى شود»(فصلت:31) ، نعمتهای بهشتی تابع اراده و خواست اهل بهشت هستند. اگر یک اسکیمو دوست دارد در بهشت خودش برف داشته باشد فقط کافی است آن را اراده کند ؛ خواستن همان و پدیدار شدن برف همان و اگر می خواهد جویی در میان بهشت او نباشد ، فقط کافی است اراده ی نبود آن را بکند. از روایات اهل بیت(ع) استفاده می شود که هر شخص بهشتی ، بهشتی اختصاصی برای خود دارد که عرض آن برابر با عرض آسمانها و زمین است. لذا هر کس به میل و اراده خود می تواند بهشت خود را شکل دهد .