طلسمات

خانه » همه » مذهبی » داروین در توصیف و نفی

داروین در توصیف و نفی


داروین در توصیف و نفی

۱۳۹۷/۰۹/۲۸


۱۵۹۷ بازدید

نظریه ی داروین دقیقا چیست ؟ و اشکالات وارد بر ان چیست؟

فرضیه تکامل و تنوع انواع یک نظریه قدیمی است و سابقه آن چنانکه«شبلی شمیل»نویسنده کتاب«فلسفة النشوء و الارتقاء»گفته است؛ به بیش از 2500 سال پیش می رسد که بعدها و در قرون اخیر این نظریه توسط داروین و لامارک؛ با دقت بیشتری بیان گردیده است.
این مسأله سالها در محافل دینی؛ بین خدا پرستان و مادیون؛ مورد بحث قرار گرفته است و دانشمندان مسلمان جوابهایی بدان داده اند و کتابهای زیادی در این زمینه نوشته اند ، و ما بعضی از آنها را برای اطلاع بیشتر شما معرفی می کنیم.
1ـ تفسیر المیزان ج 16/ علامه طباطبایی ره
2ـ فیلسوف نماها /آیت الله مکارم شیرازی
3ـ داروینسم یا تکامل انواع/ آیت الله جعفر سبحانی
4ـ خلقت انسان از نظر قرآن /ـ آیت الله مصباح یزدی
5ـ توحید و تکامل/ استاد شهید مطهری
6ـ علل گرایش به مادیگری/ شهید مطهری
7ـ مبانی انسان شناسی در قرآن/ دکتر عبدالله نصری
8ـ آفرینش انسان/ علامه محمد تقی جعفری
نظریه تکامل موجودات زنده از ابعاد مختلف قابل بررسی است:
گاهی از دیدگاه اعتقاد به خدا و توحید بحث می شود که آیا این نظریه با اعتقاد به خدا منافاتی دارد؟
گاهی از این بعد که با آیات قرآن در مورد خلقت منافات دارد ؟
در این جا از چند سو باید مسأله را مورد بررسی قرار داد:
آیا این یک اصل مسلم و ثابت شده علمی است؟
این نظریه هنوز هم یک فرضیه است .دانشمندانی با آن به مخالفت برخاسته یا تغییراتی در آن داده اند. بر فرض که این نظریه مخالف ظواهر برخی از آیات قرآنی قلمداد شود، قدرت معارضه با آن ها را ندارد.
به فرض مسأله تکامل ترانسفورمیستی را بپذیریم و برای انسان اجداد حیوانی قائل شویم ،هیچ گونه مخالفتی با اینکه انسان های موجود همه دارای پدر و مادر واحدی به نام آدم و حوا باشند ندارد.
آدم و حوا از تکامل حیوانات دیگر خلق شده اند (نظریه ترانسفورمیسم) یا هیچ گونه اجداد حیوانی ندارند. (نظریه فیکسیسم)؟
ظواهر آیات قرآن نظریه دوم است ، ولی در عین حال این آیات نفی کلی نظریه ترانسفورمیسم را در مورد انسان های قبل از انسان موجود (مانند انسان های نئاندرتال) نمی کند.
ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون‌ها سال به صورت خلقت کامل انسان درآمده است.
همان گونه که برخی نویسندگان آیات قرآن را با نظریه تکامل تطبیق داده‌اند.
هم چنین ممکن است بین انسان های امروزی و از نسل آدم با انسان نماهای گذشته از نظر فیزیولوژی (جسمانی) شباهت هایی وجود داشته باشد، اما به هیچ وجه نمی توان بین عناصر اساسی انسانیت مانند روح انسانی، خلاقیت، وجود ارزش های اخلاقی، خوب و بد و…شباهت ها را اثبات کرد تا بین انسان های امروزی و موجودات حیوانی ارتباط برقرار کرد.
در هر حال تئوری‌های علمی صرفا می‌تواند شباهت هائی را از نظر فیزیولوژی و مادی اثبات کند، اما در موضوع عناصر و ویژگی‌های دیگر انسان از نظر ساختار روحی و معنوی چیزی بیان نمی‌کند.
هم چنین حتی بر فرض اثبات کامل این نظریه، باز نمی تواند نظریه ای مقابل و مخالف با قرآن باشد، زیرا براساس نظریه تکامل، راه پیدایش انسان از دگرگونی های طبیعی حیوان می گذرد، اما ثابت نمی کند که این، تنها راه تحقق انسان است و بشر منحصراً از این طریق پا به عرصه هستی گذاشته ، زیرا تجربه دلالت می کند از این راه فلان حادثه رخ می دهد و هرگز دلالت ندارد بر این که رخداد فلان حادثه از غیر این راه محال است.(1)به این معنا که ممکن است انسان نماهائی وجود داشته اند که از نسل حیوانات و از تکامل آن ها به وجود آمدند، اما در عین حال آدم می‌تواند مستقیماً از خاک به وجود آمده باشد.
بنابراین درباره تکامل انسان و نظریه داروین باید به این نکته توجّه داشت که یک نوع را در صورتی می توان تکامل یافته نوع پیش دانست که اتّصال این نوع به نوع قبلی محرز باشد. اگر احتمال داده شود که نوع قبلی از بین رفته و نوع دیگری به وجود آمده که شباهت به نوع پیشین داشته است، نمی توان این نوع را تکامل یافته نوع قبل دانست. در مورد نسل انسان چنین است؛ بر اساس آنچه از ظاهر احادیث و آیات استفاده می شود، نسل کنونی انسان به حضرت آدم و حوا منتهی می شود . آن دو دارای آفرینش مستقل بوده اند. اینکه قبلاً موجوداتی شبیه به انسان بوده اند و فسیل های به دست آمده حاکی از آن هاست، دلیل آن نیست که انسان های تکامل یافته آنان باشد.
در هر حال این مسئله از زوایای مختلف قابل بررسی بوده ، با توجه به برداشت‌ها و نظریات مختلف هم در جانب علم و هم در برداشت از آیات قرآن، تعارض ظاهری میان آیات و تئوری تکامل کاملا قابل رفع است.
در ضمن توجه شما را به سوال و پاسخی که در ذیل آمده جلب می‌کنیم.
آیا نظریه تکامل داروین (تکامل تدریجی ) را با توجه به نظر قرآن در مورد خلقت انسان رد کرد؟
پاسخ: نظریه تکامل (Evolution) روی کردهای گوناگونی را در میان زیست شناسان (Biologists)، فیلسوفان علم (Philsoophers of Scicnce) و عالمان دینی (Religious sclolars) برانگیخته است. این نظریه از بدو پیدایش تاکنون مراحل متعددی را پشت سر گذاشته و همواره مورد نقد و اصلاحاتی واقع شده که اهم آن ها عبارتند از:
1- لامارکیسم 2- نئولامارکیسم 3- داروینیسم 4- نئوداروینیسم 5- موتاسیونیسم.
ا ) از منظر زیست شناختی (Biologic): اشکالات متعددی بر نظریه تکامل وارد ساخته اند، از جمله آن که با تمام تلاش هایی که داروین در جمع آوری شواهد بر نظریه خویش به عمل آورده، از تفاوت‌های عمده و اساسی بین انسان و اجداد حیوانی مورد ادعای وی (میمون ) غافل بوده است.
برخی از این تفاوت‌ها که «والاس » (Wallace) به آن ها اشاره کرده عبارتند از:
1- فاصله عمیق میان مغز و قوای دماغی انسان و میمون.
2- تمایز زبانی آشکار بین انسان و میمون.
3- استعداد و توانایی آفرینش هنری در انسان.
4- عدم تفاوت مغزی بین انسان متمدن کنونی و قبایل بدوی که داروین آن ها را حلقه فاصل بین انسان متمدن و میمون خوانده است.(2)
همچنین «فیزیکو» (Phisico) طبیعی دان آلمانی و متخصص در تاریخ طبیعی انسان (Antropologist) می‌گوید: «پیشرفت‌های محسوسی که علم تاریخ طبیعی انسان نموده، روز به روز خویشاوندی انسان و میمون را دورتر می‌سازد.»(3)
ب ) از منظر فلسفه علم نیز که معرفتی درجه دوم است، و رهبردهای علمی، متدهای برگزیده توسط دانشمندان، حاصل کار آن ها و عوامل دخیل در نظر پردازی‌های علمی را مورد سنجش و داوری قرار می‌دهد، دیدگاه‌های گوناگونی عرضه شده که عبارتند از:
(1) پوزیتویسم منطقی (Logical Positirism)(2) مینوگروی (Idealism) (3) واقع گروی خام (Naive Realism)(4) واقع گروی نقدی (Critical Realism) چهارمین نگرش که جدیدترین آن ها به شمار می‌آید، بر آن است که اساسا” تئوری‌های علمی برآیند مشاهدات صرف و تحویل پذیر به داده‌های حسی نیست، بلکه تئوری‌ها برآیند همکنشی داده‌های حسی و بر ساخته‌های ذهنی دانشمند است. بنابراین نظریات علمی، اکتشافات محض نیستند و جنبه اختراعی نیز دارند. از این رو نمی‌توان این گونه نظریات را نسخه طابق النعل بالنعل واقعیت و عینیت خارجی دانست.(4)
ج ) از منظر دینی : در میان عالمان دینی و دیگر دانشمندانی که در پی تبیین دیدگاه اسلام پیرامون نظریه تکامل بر آمده اند، روی کردهای گوناگونی یافت می‌شود که به اختصار عبارتند از:
1- ادعای اینکه قرآن به صراحت از تکامل تدریجی و تحول انواع و پیوستگی نسلی دم زده است (خلقت انسان، دکتر سحابی ).
2- رد تئوری تحولی خلقت(5)
3- توجیه پذیری نظریه تکامل از طریق آیات قرآن در صورت اثبات آن در علم.(داروینیسم یا تکامل انواع، جعفر سبحانی. نیز: فیلسوف نماها، مکارم شیرازی ).
4- در صورت اثبات نظریه تکامل در مورد دیگر جانداران، انسان حساب جداگانه و مستقلی دارد و پیوستگی نسلی با دیگر حیوانات ندارد.( خلقت انسان از نظر قرآن، معارف قرآن، خداشناسی، انسان شناسی، کیهان شناسی، محمدتقی مصباح یزدی ).
5- تفکیک وحی از مفسران آن (تکامل از نظر قرآن، علی مشکینی اردبیلی ).
6- تفکیک زبانی علم و دین ( مقالات فلسفی، علل گرایش به مادیگری، مرتضی مطهری )
برای توضیح بیش تر علاوه بر متون ذکر شده ر. ک :
1- موضع علم و دین در خلقت انسان احد فرامرز قراملکی نشرآرایه
2- مجله «کلام اسلامی »، شماره 15 18 3- تورات، انجیل، قرآن و علم موریس بوکای ترجمه : مهندس ذبیح الله دبیر.
در این جا با مختصر توضیحاتی به ذکر دیدگاه علامه طباطبایی می‌پردازیم :
1- اساسا تئوری تکامل از نظر تجربی ثابت نگردیده است، و وفاق و اجماعی (Conseuse) بر آن نیست.
2- آیات قرآن با صراحت و نص قطعی از هیچ یک از دو نظریه ثبات انواع (Fixism) و تحول انواع (Transformism) دم نزده است. لیکن ظاهر آیات مربوط به خلقت انسان با دیدگاه اول انطباق دارد.
3- ظواهر کتاب و سنت تا زمانی که با حجت دیگری در تعارض نیفتد به حجیت خود باقی هستند.
4- با توجه به مقدمات فوق نمی‌توان از مدلول ظاهری آیات قرآن در این باره دست کشید. ( تفسیرالمیزان مراجع یاد شده ).
در پایان به ذکر چند نکته پیرامون این گفتمان می‌پردازیم :
1- اینکه خداوند آفرینش خود را از طریق نظام علیت و اسباب و مسببات به انجام می‌رساند، دلیل بر این نیست که لزوما” از طریق روند تحولی و از تک یاخته به سوپر سلولی باشد; بلکه آن مسئله قاعده ای فلسفی و کلی است که به صورت‌های گوناگون قابل تصور و تبیین است.
2- مستفاد از ظاهر قرآن این است که انسان‌های کنونی همه از نسل آدم (ع ) و حوا می‌باشند . هیچ واسطه نسلی دیگری بین آن ها نیست ; یعنی، هر چند انسان‌های دیگری پیش از آدم بر زمین زیسته اند، لیکن آنان بین حضرت آدم و انسان‌های پس از وی اختلاط نسلی ندارند. بنابراین یا خود حضرت آدم وابستگی نسلی به آن ها دارد و یا ندارد: اگر داشته باشد دیگر انسان‌ها از طریق وی به آنان متصل می‌شوند. اگر نداشته باشد، هیچ گونه اتصالی بین بنی آدم و انسان‌های پیش از وی نیست، چه آنکه قرآن فرموده است :
«و بث منهما رجالا کثیرا” و نسائا” ; خداوند از آن دو (آدم و حوا) مردان و زنان بسیاری را منتشر ساخت »، (6). البته در مورد چگونگی انتشار نسل وی، اقوال مختلفی وجود دارد; ولی آنچه با آیه انطباق بیش تری دارد و علامه طباطبایی در تفسیر المیزان نیز آن را پذیرفته ،ازدواج فرزندان حضرت آدم با یکدیگر است. این مساله هر چند در آغاز بعید می‌نماید، لیکن با توجه به تغییر احکام الهی متناسب با شرایط زمانی و مکانی و اعتباری بودن احکام تشریعی، می‌توان آن را پذیرفت.
3- از نظر منطقی نفی نظریه تکامل لزوما” به معنای دفعی دانستن خلقت نیست ; چنان که تبیین به تدریجی بودن خلقت نیز منحصر به نظریه تحول انواع نمی‌باشد. از سوی دیگر آیات قرآن بر اصل تدریجی بودن خلقت دلالت روشن دارند، ولی انطباق آیات آن با نظریه تبدل انواع نیازمند تأویل و دست کشیدن از ظواهر است . تا زمانی که این نظریه همچنان در بوته نقض و ابرام است، آیات و کنار نهادن ظواهر کتاب آسمانی روا نیست.
4- نفی نظریه تحول انواع به معنای ایستا و به کلی غیر تکاملی دانستن جهان نیست، بلکه ممکن است کسی این نظریه را نپذیرد و در عین حال معتقد به پویایی و تکاملی بودن نظام جهان شود، چنان که فیلسوفان مسلمان پیش از پیدایش این نظریه در زیست شناسی، حرکت تکاملی در سراسر جهان مادی را از نظر فلسفی اثبات کرده بودند.
پی‌نوشت‌ها:
1. جوادی آملی، تفسیر موضوعی، ج 14، ص 26.
2. علم و دین، ایان باربور Ian Barbour، ترجمه بهاءالدین خرمشاهی، ص 99 – 141.
3. علی اطلال المذهب المادی، فرید وجدی 103 – 108.
4. علم و دین، ایان باربور، مترجم بهاءالدین خرمشاهی، ص 169 – 244.
5. تفسیر المیزان، ج 4، ص 153 – ج 9، ص 8 – ج 16، ص 269.
6. نساء(4) آیه 1.
************************************
از نگاه آموزه های اسلامی صحت فرضیه تکامل هیچ منافاتی با مبانی کلی فکری و اعتقادی ما نخواهد داشت ؛ هرچند کلیسای کاتولیک از گذشته تا حال به شدت با این فرضیه به مقابله برخاست . پذیرش آن را عین مخالفت با انجیل و مبانی خداشناسی دانست ، اما ما مسلمانان هیچ گاه چنین دیدگاهی نداریم ؛ این نظریه ممکن است از چند جهت با مبانی فکری ما در چالش باشد که به برخی از آن ها اشاره می کنیم :
* برهان نظم :
برخی ادعا می کنند این نظریه برهان نظم را زیر سوال می برد . وجود یک ناظم در پس عالم را انکار می کند در حالی که اصلا این نظریه برهان نظم را خدشه دار نمی کند ، بلکه با کمی تامل در می یابیم دقیقاً تمام فرایندی که از آن به فرایند تکامل یاد می شود ، بر اساس نظم پدید آمده است ، یعنی بر اساس یک نظم مشخص موجودات تک سلولی به سوی موجودات پیچیده تر و عالی تر رفته اند ، یا بر اساس خاصیت « سلسه واکنش های شیمایی » یک خط سیر را به طور مشخص طی کرده اند . این یعنی نظم « هماهنگی اجزای درونی یک مجموعه برای رسیدن به سوی یک هدف» و این نظم ناظمی را می طلبد .
*انکار وجود خدا:
مهم ترین ادعای مخالفان دین دار با نظریه تکامل این است که این نظریه وجود خدا و خالق را در مجموعه عالم نادیده می گیرد . قایل به خلقت موجودات و انواع بدون وجود خدای خالق در نظام هستی است ، در حالی که این نظریه به هیچ وجه وجود خدا و فرایند خلقت را انکار نمی کند .
تنها چیزی که این نظریه اثبات می کند آن است که روند پیدایش موجودات عالم به شکل تکاملی ایجاد شده است ، اما اینکه آیا آفریننده ای موجودات را در طریق این تکامل قرار داده ؟ این نظریه چیزی بیان نمی کند. معتقدیم که ساختار تکاملی نیاز به شعور و ادراکی هدایت کننده دارد ، ضمن آن که می توان به سراغ موجود تک سولی (یا اولین موجود) رفت که چگونه به وجود آمد. بنابراین این نظریه هیچ تضادی با اعتقاد به خدا ندارد.
* خلقت انسان ها از آدم و حوا :
ادعای دیگر مخالفان آن است که این نظریه با اعتقاد مشترک همه ادیان آسمانی مبنی بر خلقت نسل بشر از حضرت آدم و حوا منافات دارد ؛ در حالی که تکامل و پذیرش اجداد حیوانى براى انسان هیچ گونه مخالفتى با اینکه انسان هاى موجود همه داراى پدر و مادر واحدى به نام آدم و حوا باشند ندارد؛ البته در این صورت این سوال پدید مى آید که خود آدم و حوا از تکامل حیوانات دیگر خلق شده اند یا هیچ گونه اجداد حیوانى ندارند؟
ظواهر آیات قرآن نظریه دوم است ولى در عین حال این آیات نفى کلى نظریه ترانسفورمیسم را در مورد انسان هاى قبل از این نسل بشر (مانند انسان هاى نئاندرتال) نمى کند . ممکن است آیات قرآن در مورد آفرینش انسان از خاک چنین تفسیر شود که خاک پس از طی مراحل تکاملی بعد از میلیون ها سال به صورت خلقت کامل انسان درآمده است. همان گونه که برخی نویسندگان آیات قرآن را با نظریه تکامل تطبیق داده اند.
شهید مطهری در خصوص این اشکالات می گوید :
«…اولا گیریم همه این ها[موجودات] برسد به یک جد و آن جد یک حیوان تک سلولى باشد، پس براى اولین بار حیات در روى زمین در یک حیوان تک سلولى پیدا شد، او با چه عاملى پیدا شد؟ علم هنوز نتوانسته است[نشان دهد]-و بلکه ضد آن را گفته است-که یک حیوان و لو یک حیوان تک سلولى خود به خود پیدا شود؛ یعنى بدون سابقه اشتقاق از یک ذى حیات پیدا شود، و لهذا خود داروین هم که این نظریه را گفت ،معتقد بود که اجداد تمام حیوانات منتهى مى شوند. به هفت تا، ولى آن هفت تا دیگر با نفخه الهى به وجود آمده اند. خود داروین یک مرد موحدى بوده، مسیحى و خیلى هم معتقد بود، مى گویند در حال احتضار هم کتاب مقدس یعنى انجیل را به سینه اش چسبانده بود و آن را رها نمى کرد .
ثانیا :مگر خدا آن وقت خالق ماست که جد اعلاى ما یک انسانى باشد که آن انسان را خدا دفعتا آفریده باشد؟ آن به این مطلب ربط ندارد. ما به هر حال مخلوق خدا هستیم. قرآن که مى گوید خدا شما را خلق کرد ،مى گوید شما ببینید یک نطفه بودید در رحم،خدا نطفه را علقه کرد و علقه را مضغه کرد، بعد مضغه را تبدیل به عظام کرد، عظام را گوشت پوشاند، چنین و چنان کرد(خلقت).
همین خلقت تدریجى ما در رحم مادر و[اینکه]بعد در بیرون به صورت جنینى هستیم که دائما بزرگ مى شود[نشان مى دهد که]در حال خلق شدن هستیم، بلکه به قول عرفا عالم دائما در حال خلق شدن است. اگر چنین مى بود که خدا یک دفعه عالم را خلق کرده و العیاذبالله کنار رفته و دیگر چیز جدیدى رخ نمى دهد، در عالم آب از آب تکان نمى خورد، هیچ تغییرى پیدا نمى شد، ولى اینکه عالم دائما در گردش و حرکت است و همه چیزش-از جوهرش و از عرضش همواره فانى مى شود و حادث مى شود، این همان معناى این است که عالم همیشه در حال خلق شدن است.
از نظر خالقیت خدا و از نظرتوحید، هیچ تفاوتى نمى کند که انواع موجودات دفعتا به وجود آمده باشند یا انواع از یکدیگر اشتقاق یافته باشند،یعنى نظریه داروین همان اندازه یک نظریه توحیدى است که نظ ریه غیر داروین توحیدى بوده…»(1)
در مورد عمر زمین هم باید گفت که اصولا در منابع دینی ما در خصوص عمر زمین سخنی به میان نیامده و این امر از منظر دانشمندان طبیعی و زمین شناسان هر مقدار باشد تضاد و تنافی با منابع دینی ما ندارد .
در خصوص دیدگاه های داوکینز نقد و تحلیل های بسیاری منتشر شده است و ارائه نظر در مورد دیدگاه های خاص این بی خدا نیازمند مطالعه دقیق این اثر وی است که فعلا برای ما مقدور نشده است ؛ اما به طور کلی می توان گفت که داوکینز مروج دیدگاه های زیست شناسانه داروین است و در این مسیرنتایج آته ایستی خود را می گیرد ؛ در هر حال ما اصل دیدگاه تکاملی داروین را می توانیم بپذیریم اما نتایجی که داوکینز از آن ها می گیرد به هیچ وجه قابل قبول نیست .
پی نوشت :
1. استاد مرتضى مطهرى، آشنایى با قرآن ،ج 4 ،ص 213 .

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد