جنگ خازِر، از جمله نبردهای قیام مختار که در سال ۶۷ هجری قمری میان ابراهیم بن مالک اشتر (سردار سپاهیان مختار) و عُبَیداللّه بن زیاد (سردار سپاه شام) واقع شد. این نبرد در کنار خازِر یا خازَر (شاخابه راست رودخانه زاب) رخ داد و منجر به کشتهشدن عبیدالله شد.ابراهیم پسر مالک اشتر، یاران خود را به خونخواهی امام حسین(ع) بر ضد عبیداللّه بن زیاد و لشکر وی ترغیب میکرد. حُصَین بن نُمَیر، سردار میمنه عبیداللّه، بر میسره سپاه عراق غلبه کرد. در پی آن، ابراهیم به فرمانده میمنه و پرچمدار خود فرمان پیشروی داد و خود به یاری پیادگان به دشمن حمله کرد و آنان را پس از نبردی سخت، شکست داد. از طرفین، بسیاری کشته شدند. ابراهیمبن مالک، عبیدالله بن زیاد را کشت. زمان و مکان جنگدرباره زمان وقوع جنگ خازر اختلاف است. بعضی سال ۶۶ق[۱] و برخی[۲] سال ۶۷ق را نوشتهاند. طبری،[۳] با ذکر روایت ابومخنف که از نظر تاریخی به زمان وقوع حادثه نزدیک است، سال ۶۷ق را زمان جنگ دانسته است.[۴] در این نبرد، جمع زیادی از عاملان حادثه کربلا از جمله عبیدالله بن زیاد کشته شدند.
به گفته جغرافیدانان خازر رودخانهای بین اربل و موصل و سپس بین رودخانه زات بالا و موصل است. این رودخانه از روستای اَربون در ناحیه نخلا سرچشمه میگیرد و سرانجام به رودخانه دِجله میریزد.[۵] در برخی منابع، نام این رودخانه جازر ثبت شده است.[۶] نظر دیگر میگوید خازر شهری از مدائن است. [۷]به نوشته طبری،[۸] خازر جزو منطقه موصل و نزدیک روستای باربیثا بود و از خازر تا موصل پنج فرسنگ راه بود.
دیگر جنگها در این منطقه
در این منطقه، یکی از نبردهای حساس قرن اول هجری نیز رخ داد و اکثر مورخان و جغرافیدانان مسلمان درباره این واقعه سخن گفتهاند. بعضی مانند طبری، به طور مفصّل و بعضی مانند خلیفة بن خیاط و یاقوت حموی، به چند جمله بسنده کردهاند.
جنگ خازر دومین قیام علیه عاملان حادثه کربلا و قاتلان امام حسین(ع) بوده است. اولین قیام در عَینالوَرده(سال ۶۵ق) میان عبیداللّه بن زیاد و کوفیان بهرهبری سلیمانبن صُرَد خزاعی درگرفت که به جنگ توابین معروف شد.
مقدمات جنگ
پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ق و کنارهگیری معاویة بن یزید از خلافت، اوضاع شام و عراق آشفته و بحرانی شد و عبیداللّهبن زیاد، والی امویان در عراق، که لشکری به جنگ امام حسین(ع) فرستاده بود، ناگزیر به شام رفت و عراقیان تلاشهایی برای رهایی از سلطه امویان کردند، از جمله مختاربن ابیعبید ثقفی(متوفی ۶۷) که در کوفه بر ضد امویان و به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کرده بود، ابراهیمبن مالک اشتر را که از شخصیتهای سرشناس شیعه بود، با لشکر بسیار از کوفه به سوی شمال(شام) فرستاد تا قبل از آنکه لشکر عبیداللّه بن زیاد وارد عراق شود، با او نبرد کند.
عبیداللّه بن زیاد که از طرف عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، مأمور آرام کردن عراق و بازگرداندن آن تحت سلطه دولت اموی در شام شده بود، از شام خارج گردید. در اولین نبرد در ذیحجه ۶۶ق، وی از نیروهای مختار به فرماندهی یزید بن انس شکست خورد. پس از آن بین عبیداللّه بن زیاد و لشکر مختار به فرماندهی ابراهیمبن مالک در خازر جنگ درگرفت.[۹]آغاز جنگ
شمار سپاه ابراهیم را در این نبرد هشت هزار نفر و سپاه عبیداللّه را چهل هزار نفر نوشتهاند.[۱۰]ابراهیمبن مالکاشتر، طُفَیل بن لَقیط نخعی را که مردی دلیر بود، به عنوان فرمانده پیشاهنگ سپاه به سوی عبیداللّه فرستاد. ابراهیم پیوسته با آرایش جنگی حرکت میکرد و سربازان سواره و پیادهاش را از خود جدا نمیکرد. او ارکان سپاه خود را آرایش نظامی داد و سواران را که عدهشان اندک بود، کنار خود در قلب و میمنه نگه داشت.
ابراهیم پسر مالک اشتر، یاران خود را به خونخواهی امام حسین(ع) و علیه عبیداللّه بن زیاد و لشکر وی ترغیب میکرد. حُصَین بن نُمَیر، سردار میمنه عبیداللّه، بر میسره سپاه عراق غلبه کرد. در پی آن، ابراهیم به فرمانده میمنه و پرچمدار خود فرمان پیشروی داد و خود به یاری پیادگان به دشمن حمله کرد و آنان را پس از نبردی سخت، شکست داد. از طرفین، بسیاری کشته شدند. ابراهیمبن مالک، عبیداللّه بن زیاد را کشت.
بسیاری از بزرگان اشراف شام نیز که در سپاه اموی بودند، از جمله حصین بن نمیر و شُرَحبیل بن ذیالکلاع کشته شدند. یاران ابراهیم به تعقیب فراریان پرداختند و اردوگاه آنها را تصرف کردند. عده دشمنانی که هنگام فرار در رودخانه غرق شدند از کشتهشدگان میدان جنگ بیشتر بود.[۱۱] ابراهیم فرمان داد تا سر عبیداللّه بن زیاد را بریدند و آن را با مژده پیروزی خود، همراه سر سرداران عبیداللّه، نزد مختار به مدائن فرستاد و پیکر عبیداللّه را سوزاندند.[۱۲]برگرفته از پایگاه ویکی شیعه
پی نوشت:
1. خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل “خازر”.
2. ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۱.
3. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۸۶.
4. ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۱؛ ذهبی، العبر، ۱۹۸۴م، ج۱، ص۷۳-۷۴.
5. یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل “خازر”.
6. ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۱؛ بکری، معجم مااستعجم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸۴؛ ذهبی، تاریخاسلام، حوادث و وفیات ۶۱۸۰ق، ۱۴۱۰ق، ص ۵۵.
7. بکری، معجم مااستعجم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸۴.
8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۸۶.
9. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۸۴۲، ۸۶.
10. ذهبی، تاریخالاسلام، حوادث و وفیات ۶۱۸۰ق، ۱۴۱۰ق، ص ۵۵.
11. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۸-۴۲، ۸۶-۹۲؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۴؛ ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۴-۲۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵-۱۹۷۹م، ج۳، ص۲۹۸.
12. مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵-۱۹۷۹م، ج۳، ص۲۹۸؛ ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۴-۲۶۵.
به گفته جغرافیدانان خازر رودخانهای بین اربل و موصل و سپس بین رودخانه زات بالا و موصل است. این رودخانه از روستای اَربون در ناحیه نخلا سرچشمه میگیرد و سرانجام به رودخانه دِجله میریزد.[۵] در برخی منابع، نام این رودخانه جازر ثبت شده است.[۶] نظر دیگر میگوید خازر شهری از مدائن است. [۷]به نوشته طبری،[۸] خازر جزو منطقه موصل و نزدیک روستای باربیثا بود و از خازر تا موصل پنج فرسنگ راه بود.
دیگر جنگها در این منطقه
در این منطقه، یکی از نبردهای حساس قرن اول هجری نیز رخ داد و اکثر مورخان و جغرافیدانان مسلمان درباره این واقعه سخن گفتهاند. بعضی مانند طبری، به طور مفصّل و بعضی مانند خلیفة بن خیاط و یاقوت حموی، به چند جمله بسنده کردهاند.
جنگ خازر دومین قیام علیه عاملان حادثه کربلا و قاتلان امام حسین(ع) بوده است. اولین قیام در عَینالوَرده(سال ۶۵ق) میان عبیداللّه بن زیاد و کوفیان بهرهبری سلیمانبن صُرَد خزاعی درگرفت که به جنگ توابین معروف شد.
مقدمات جنگ
پس از مرگ یزید بن معاویه در سال ۶۴ق و کنارهگیری معاویة بن یزید از خلافت، اوضاع شام و عراق آشفته و بحرانی شد و عبیداللّهبن زیاد، والی امویان در عراق، که لشکری به جنگ امام حسین(ع) فرستاده بود، ناگزیر به شام رفت و عراقیان تلاشهایی برای رهایی از سلطه امویان کردند، از جمله مختاربن ابیعبید ثقفی(متوفی ۶۷) که در کوفه بر ضد امویان و به خونخواهی امام حسین(ع) قیام کرده بود، ابراهیمبن مالک اشتر را که از شخصیتهای سرشناس شیعه بود، با لشکر بسیار از کوفه به سوی شمال(شام) فرستاد تا قبل از آنکه لشکر عبیداللّه بن زیاد وارد عراق شود، با او نبرد کند.
عبیداللّه بن زیاد که از طرف عبدالملک بن مروان، خلیفه اموی، مأمور آرام کردن عراق و بازگرداندن آن تحت سلطه دولت اموی در شام شده بود، از شام خارج گردید. در اولین نبرد در ذیحجه ۶۶ق، وی از نیروهای مختار به فرماندهی یزید بن انس شکست خورد. پس از آن بین عبیداللّه بن زیاد و لشکر مختار به فرماندهی ابراهیمبن مالک در خازر جنگ درگرفت.[۹]آغاز جنگ
شمار سپاه ابراهیم را در این نبرد هشت هزار نفر و سپاه عبیداللّه را چهل هزار نفر نوشتهاند.[۱۰]ابراهیمبن مالکاشتر، طُفَیل بن لَقیط نخعی را که مردی دلیر بود، به عنوان فرمانده پیشاهنگ سپاه به سوی عبیداللّه فرستاد. ابراهیم پیوسته با آرایش جنگی حرکت میکرد و سربازان سواره و پیادهاش را از خود جدا نمیکرد. او ارکان سپاه خود را آرایش نظامی داد و سواران را که عدهشان اندک بود، کنار خود در قلب و میمنه نگه داشت.
ابراهیم پسر مالک اشتر، یاران خود را به خونخواهی امام حسین(ع) و علیه عبیداللّه بن زیاد و لشکر وی ترغیب میکرد. حُصَین بن نُمَیر، سردار میمنه عبیداللّه، بر میسره سپاه عراق غلبه کرد. در پی آن، ابراهیم به فرمانده میمنه و پرچمدار خود فرمان پیشروی داد و خود به یاری پیادگان به دشمن حمله کرد و آنان را پس از نبردی سخت، شکست داد. از طرفین، بسیاری کشته شدند. ابراهیمبن مالک، عبیداللّه بن زیاد را کشت.
بسیاری از بزرگان اشراف شام نیز که در سپاه اموی بودند، از جمله حصین بن نمیر و شُرَحبیل بن ذیالکلاع کشته شدند. یاران ابراهیم به تعقیب فراریان پرداختند و اردوگاه آنها را تصرف کردند. عده دشمنانی که هنگام فرار در رودخانه غرق شدند از کشتهشدگان میدان جنگ بیشتر بود.[۱۱] ابراهیم فرمان داد تا سر عبیداللّه بن زیاد را بریدند و آن را با مژده پیروزی خود، همراه سر سرداران عبیداللّه، نزد مختار به مدائن فرستاد و پیکر عبیداللّه را سوزاندند.[۱۲]برگرفته از پایگاه ویکی شیعه
پی نوشت:
1. خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۴؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل “خازر”.
2. ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۱.
3. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۸۶.
4. ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۱؛ ذهبی، العبر، ۱۹۸۴م، ج۱، ص۷۳-۷۴.
5. یاقوت حموی، معجم البلدان، ذیل “خازر”.
6. ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۳۱؛ بکری، معجم مااستعجم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸۴؛ ذهبی، تاریخاسلام، حوادث و وفیات ۶۱۸۰ق، ۱۴۱۰ق، ص ۵۵.
7. بکری، معجم مااستعجم، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۴۸۴.
8. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۸۶.
9. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۸۴۲، ۸۶.
10. ذهبی، تاریخالاسلام، حوادث و وفیات ۶۱۸۰ق، ۱۴۱۰ق، ص ۵۵.
11. طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۱۳۸۲ـ۱۳۸۷ق، ج۶، ص۳۸-۴۲، ۸۶-۹۲؛ خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفه، ۱۴۱۵ق، ص۱۶۴؛ ابنقتیبه، الامامه و السیاسه، ۱۴۱۰ق، ج۲، ص۲۴-۲۵؛ مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵-۱۹۷۹م، ج۳، ص۲۹۸.
12. مسعودی، مروج الذهب، ۱۹۶۵-۱۹۷۹م، ج۳، ص۲۹۸؛ ابناثیر، الکامل، دارصادر، ج۴، ص۲۶۴-۲۶۵.