به نظر شما چرا باید به شرکت در این جنگها تمایل داشته باشد در حالی که حاکمیت و مدیریت خلفا مورد نظر و پذیرش او نیست؟حضرت علی علیه السلام که در تمام غزوات پیامبر صلی الله علیه واله(بجز تبوک) نقش موثر داشته در فتوحات زمان خلفا نه تنها پیشنهاد فرماندهی سپاه را قبول نکرد.[1] بلکه در طول این بیست و پنج سال فتوحات شمشیر نیز به دست نگرفت. این عدم تمایل شرکت در جنگ تا جائیکه بود که اعتراض عمر را در پی داشت و نسبت به این عملکرد به ابن عباس گلایه نمود.[2]حضرت علی(ع) در چنین مواردی نه تنها بر اساس مصلحت اسلام و مسلمانان که بر اساس مصلحت و منافع همهی جامعهی بشری بویژه مستضعفان و مظلومان نظر خود را اعلام میفرمود.در جنگ با ایران حضرت علی(ع) به عنوان امام معصوم که ولی، دلسوز و خیرخواه همهی مردم جهان – حتی غیر مسلمانان و کافران- است، با ابراز نظر مشورتی خود کاری کرد که این جنگها با کمترین خطر و کمترین تلفات به پایان برسد و چنین هم شد.
البته باید توجه داشت که اگر پیامبر(ص) زنده بود، یا علی(ع) پس از پیامبر(ص)، به خلافت می رسید، بیقین فتوحات به آن صورتی که اتفاق افتاد، انجام نمیگرفت؛ یعنی فتوحات انجام شده در زمان خلفا به طور مطلق مورد تأیید حضرت علی(ع) نبود.
اما بهرحال جنگی اتفاق افتاده که گریزی از آن نبود، بنابراین حضرت علی علیه السلام به عنوان امام واقعی جامعه اسلامی و دوستدار انسانیت باید کاری کند که آسیبهای احتمالی این جنگ به حداقل برسد. بنابراین با آنکه حضرت، شیوه سکوت در مقابل خلفا را پیش گرفته بود در این باره نظرات خود را به عنوان مشاوره به خلیفه دوم بارگو کرد، البته این مشاوره به در خواست عمر صورت گرفت.[3] مشاوره ای که ازطرفی نفع اسلام را در پی داشت و از طرف دیگر نفع مناطق فتح شده را. بر مبنای مشاوره ایشان عمر خود به میدان جنگ نمی آمد.[4] عدم حضور عمر در میدان جنگ در هر صورت نفع داشت. زیرا حضور عمر باعث می شد تا ساسانیان به خیال اینکه لشکر اسلام عقبه ای ندارد روحیه گرفته و سپاهیان اسلام را شکست دهند و پر واضح است که در این صورت و با شکست همه جانبه سپاه اسلام، اصل اسلام به خطر می افتاد لذا عدم شرکت عمر این خطر را رفع می کرد. در صورت پیروزی سپاه اسلام نیز عدم حضور عمر منفعت فراوان داشت زیرا با روحیه خشنی که از خلیفه دوم سراغ داریم قطعا حضور او باعث بالا رفتن آمار کشتار از طرف مقابل می شد. پس در هر صورت مشاوره امام به نفع همه تمام می شد. حضرت در مشاوره ی دیگری به تصریح مانع آمدن لشگر بیشتر به سوی ایران شد.[5] که در صورت اعزام این گروه قطعا آمار تلفات از طرفین بالاتر می رفت.
بنابراین نقش حضرت علی علیه السلام در این فتوحات در حد مشاوره بود و به هیچ وجه حضور فیزیکی نداشته اند و آنچه امروزه در فضای مجازی گفته می شود بدون سند است.
پی نوشت ها:
[1] ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی (ق 6)، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372ش، ص41
[2] عاملی، سیدجعفر مرتضی عاملی، تحلیل از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام، ترجمه محمد سپهری، ص198
[3] طبری، تاریخ، تحقیق محمدابولفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ج3، ص479
[4] مسعودی، مروج الذهب،تحقیق اسعد داغر، قم دارالهجره، 1409ق، ج2، ص309
[5] شیخ مفید، ارشاد، چاپ موسسه آل البیت، 1403، ص207؛ طبری پیشین ج4، ص238
البته باید توجه داشت که اگر پیامبر(ص) زنده بود، یا علی(ع) پس از پیامبر(ص)، به خلافت می رسید، بیقین فتوحات به آن صورتی که اتفاق افتاد، انجام نمیگرفت؛ یعنی فتوحات انجام شده در زمان خلفا به طور مطلق مورد تأیید حضرت علی(ع) نبود.
اما بهرحال جنگی اتفاق افتاده که گریزی از آن نبود، بنابراین حضرت علی علیه السلام به عنوان امام واقعی جامعه اسلامی و دوستدار انسانیت باید کاری کند که آسیبهای احتمالی این جنگ به حداقل برسد. بنابراین با آنکه حضرت، شیوه سکوت در مقابل خلفا را پیش گرفته بود در این باره نظرات خود را به عنوان مشاوره به خلیفه دوم بارگو کرد، البته این مشاوره به در خواست عمر صورت گرفت.[3] مشاوره ای که ازطرفی نفع اسلام را در پی داشت و از طرف دیگر نفع مناطق فتح شده را. بر مبنای مشاوره ایشان عمر خود به میدان جنگ نمی آمد.[4] عدم حضور عمر در میدان جنگ در هر صورت نفع داشت. زیرا حضور عمر باعث می شد تا ساسانیان به خیال اینکه لشکر اسلام عقبه ای ندارد روحیه گرفته و سپاهیان اسلام را شکست دهند و پر واضح است که در این صورت و با شکست همه جانبه سپاه اسلام، اصل اسلام به خطر می افتاد لذا عدم شرکت عمر این خطر را رفع می کرد. در صورت پیروزی سپاه اسلام نیز عدم حضور عمر منفعت فراوان داشت زیرا با روحیه خشنی که از خلیفه دوم سراغ داریم قطعا حضور او باعث بالا رفتن آمار کشتار از طرف مقابل می شد. پس در هر صورت مشاوره امام به نفع همه تمام می شد. حضرت در مشاوره ی دیگری به تصریح مانع آمدن لشگر بیشتر به سوی ایران شد.[5] که در صورت اعزام این گروه قطعا آمار تلفات از طرفین بالاتر می رفت.
بنابراین نقش حضرت علی علیه السلام در این فتوحات در حد مشاوره بود و به هیچ وجه حضور فیزیکی نداشته اند و آنچه امروزه در فضای مجازی گفته می شود بدون سند است.
پی نوشت ها:
[1] ابن اعثم کوفی، الفتوح، ترجمه محمد بن احمد مستوفی هروی (ق 6)، تحقیق غلامرضا طباطبائی مجد، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1372ش، ص41
[2] عاملی، سیدجعفر مرتضی عاملی، تحلیل از زندگانی سیاسی امام حسن مجتبی علیه السلام، ترجمه محمد سپهری، ص198
[3] طبری، تاریخ، تحقیق محمدابولفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث، ج3، ص479
[4] مسعودی، مروج الذهب،تحقیق اسعد داغر، قم دارالهجره، 1409ق، ج2، ص309
[5] شیخ مفید، ارشاد، چاپ موسسه آل البیت، 1403، ص207؛ طبری پیشین ج4، ص238