خانه » همه » مذهبی » آیت الله مصباح یزدی – حزب – انتخابات

آیت الله مصباح یزدی – حزب – انتخابات


آیت الله مصباح یزدی – حزب – انتخابات

۱۳۹۶/۰۵/۱۸


۸۳۵ بازدید

با عرض سلام و احترام.
در پی سوالی که در مورد آیت الله مصباح یزدی پرسیده بودم،دو لینک زیر را مشاهده کنید و نظرتان را هم ذکر کنید.
ممنون میشوم شبهات را رفع کنید.
آقای مصباح روزی حزب را حرام می دانست – ایسنا
http://www.isna.ir/news/۹۵۱۱۱۹۱۳۶۶۳/%D۸%A۲%D۹%۸۲%D۸%A۷%DB%۸C-%D۹%۸۵%D۸%B۵%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%AD-%D۸%B۱%D۹%۸۸%D۸%B۲%DB%۸C-%D۸%AD%D۸%B۲%D۸%A۸-%D۸%B۱%D۸%A۷-%D۸%AD%D۸%B۱%D۸%A۷%D۹%۸۵-%D۹%۸۵%DB%۸C-%D۸%AF%D۸%A۷%D۹%۸۶%D۸%B۳%D۸%AA

اولین اظهارات تند آیت‌الله مصباح پس از انتخابات – ایسنا
http://www.isna.ir/news/۹۴۱۲۲۳۱۴۵۳۱/%D۸%A۷%D۹%۸۸%D۹%۸۴%DB%۸C%D۹%۸۶-%D۸%A۷%D۸%B۸%D۹%۸۷%D۸%A۷%D۸%B۱%D۸%A۷%D۸%AA-%D۸%AA%D۹%۸۶%D۸%AF-%D۸%A۲%DB%۸C%D۸%AA-%D۸%A۷%D۹%۸۴%D۹%۸۴%D۹%۸۷-%D۹%۸۵%D۸%B۵%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%AD-%D۹%BE%D۸%B۳-%D۸%A۷%D۸%B۲-%D۸%A۷%D۹%۸۶%D۸%AA%D۸%AE%D۸%A۷%D۸%A۸%D۸%A۷%D۸%AA

«دیدگاه آیت الله مصباح یزدی در مورد حزب»
گرچه در این اظهار نظر مخالفت با حزب به ایشان نسبت داده شده است ، اما دیدگاه ایشان را باید از متن سخنان و اظهارات ایشان جستجو نمود . (برای آشنایی بیشتر ر.ک: مصباح دوستان ؛ ناگفته هایی از زندگی علمی و سیاسی آیت الله مصباح یزدی ، رضا صنعتی ، قم: همای غدیر)
ایشان هیچگاه با حزب مخالف نبوده و آن را تحریم نکرده اند . آنچه ایشان با آن مخالف بودند ، حزب در مفهوم غربی آن و احزابی است که هدف آنان کسب قدرت و ثروت است بدون در نظر گرفتن ارزشه او اصول اما حزب به معنای تشکیلاتی برای همکاری و مشارکت در ترویج ارزش ها و اصول مورد تأکید ایشان است . ایشان در این باره می فرماید:
« از نظر اسلام ما باید جمعیت‌ها و تشکلاتی برای فعالیت‌های سیاسی داشته باشیم، اما نه با مفهوم حزبی که در غرب وجود دارد که هرچه شورای مرکزی گفت، همه آن را اطاعت کنند. چنین چیزی در اسلام نیست. هم‌فکری، مشورت، همکاری در انتخابات و تعهد برای انجام کاری، اگر از تعهدات مشروع و در چارچوب احکام شرعی باشد، پذیرفته شده است: المؤمنون عند شروطهم؛ وقتی آدمی عهدی می‌بندد باید به آن پایبند باشد. اما باید توجه داشت: شرْط‌ُالله قبلَ شرْطِکم. یعنی آن‌جایی که حکم خدا است، دیگر تعهد مردم نقشی ندارد«وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ»(سوره احزاب ، آیه 36) وقتی خدا و پیغمبر دستوری دادند، دیگر کسی حق دخالت ندارد. این ویژگی‌ها را باید بشناسیم. دقت کنیم تا شیاطین ما را فریب ندهند که اگر نظام دموکراسی را پذیرفتیم باید همه لوازم آن و آن‌چه را غربی‌ها می‌گویند بپذیریم. اسلام هرگز چنین چیزی ندارد. همه ما آن‌چه را که خدا، پیغمبر، قرآن، ائمه اطهار، ولی‌فقیه و دین گفته می‌شناسیم. در این‌میان، یاری رساندن برای اجرای احکام اسلام و حمایت از ولی‌فقیه تا پای جان، از دستورات دین اسلام است، اما این‌که عده‌ای به هر دلیلی، در انتخابات رأی بیاورند و حاکم شوند، اطاعت‌شان بر دیگران واجب باشد، در اسلام نیست. همه با هم برادرند و همه با هرسلیقه‌ای که هستند هم‌فکری می‌کنند. حال، طبیعی است کسانی که سلیقه‌هایشان به هم نزدیک‌تر است، بیشتر می‌توانند همکاری کنند. ما هم اگر بخواهیم برنامه‌ای را اجرا کنیم از کسانی دعوت می‌کنیم که هم‌فکر ما باشند، چون نمی‌خواهیم میدانی برای کشمکش‌های سلیقه‌ای درست کنیم؛ بلکه می‌خواهیم با هم کار کنیم و طبیعی است آن‌هایی که سلیقه‌شان به هم نزدیک‌تر است، بهتر می‌توانند با هم کار کنند. اما این بدان معنی نیست که دیگران را طرد کنیم، چون ما با هم نزدیک‌تر و‌ همفکریم، بیشتر می‌توانیم با هم کار کنیم و تجربه نیز ثابت کرده است که این همکاری‌ ما در چارچوب احکام اسلام مفیدتر است.
افراد دیگری هم هستند که سلیقه‌های خاصی دارند. محیط‌، تحصیلات و تجربه‌های زندگی‌شان به هم نزدیک‌تر است. برای مثال، فرهنگیان و دانشگاهیان، سلیقه‌های نزدیک‌تری با هم دارند، پس بیشتر و بهتر می‌توانند با هم کار کنند. در این‌صورت، هر یک از تشکل‌ها و جمیعت‌های مختلف می‌توانند با هم ارتباط دوستانه برقرار کنند و به تبادل‌نظر و انتقال تجربیات بپردازند و در این هم‌فکری، هر کمکی که از دستشان برمی‌آید، برای یک‌دیگر انجام دهند. اما این‌که یکی حاکم باشد و دیگری محکوم، این برنده است و آن شکست‌‌خورده، در اسلام چنین مفهمومی نیست. فرض کنید فردی از آن‌‌جهت که روحانی است در تشکل روحانیت شریک باشد و از آن‌جهت که سوابق مبارزاتی و سیاسی دارد، در اجتماع سیاسی دخالت کند. این دو با هم منافاتی ندارد، اما در احزاب کشورهای دنیا این‌گونه نیست. اگر عضو یک حزب باشی، دیگر نمی‌توانی در حزب مخالف فعالیت داشته باشی. این در حالی است که تشکلات مردمی در اسلام، تزاحمی با یک‌دیگر ندارند. هدف اصلی یکی است و فقط سلیقه‌ها متفاوت است. بر این اساس، وقتی در جایی می‌شود با سلیقه‌ای بهتر کار کرد، در آن‌جا فعالیت می‌کنیم، حال آن‌که در حوزه‌ای دیگر با کسانی دیگر توافق داریم و با آن‌ها کار می‌کنیم. نه تضادی است، نه دشمنی و نه حاکم و محکومی. حاکم فقط خداست و اطاعت از کسی واجب است ‌که از طرف خدا تعیین ‌شده باشد. هر چه او بگوید باید انجام شود و برای ما چیز دیگری اصالت ندارد« أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ منکم»(سوره مائده ، آبه 59)
(mesbahyazdi.ir/node/3675)
همچنین اشاره نمودند: «کسانی که در ایران از تحزب دفاع می‌کنند، از تئوری حزب دفاع کرده، آن را مصداقی از تعاون می‌دانند؛ لذا شهید دکتر بهشتی، حزب را معبد می‌داند؛ چرا که حزب می‌تواند جایگاهی برای تعاون بر کار خیر باشد؛ اما افرادی که با حزب مخالف هستند، معتقدند که این تئوری‌ها فقط شعار و روی کاغذ هستند، و در مقام عمل این تئوری فراموش می‌شود و احزاب به دنبال رسیدن به قدرت حرکت خواهند کرد. »(mesbahyazdi.ir/node/5411)
« بیانات آیت الله مصلاح یزدی پس از انتخابات»
بیانات ایشان پس از انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری در واکنش به جریان معتقد به انفعال در برابر قدرتهای بزرگ و کنار آمدن به آنها در پوشش تعامل با دنیا بود . جریانی که با خوش بینی به غرب و آمریکا ، راه حل مشکلات کشور را کنار آمدن با قدرتهای بزرگ می داند . بی تردید چنین جریانی با توجه به عمق دشمنی آمریکا با جمهوری اسلامی و بد عهدی آنها برای آینده کشور بسیار خطرناک بود و ایشان از باب وظیفه چنین هشدارهایی را مطرح نمودند . این سخنان ایشان هشدار به کسانی بود که به دنبال هدایت کشور به این مسیر بودند. همان هشداری که حضرت امام این گونه بیان فرمودند : «نکته مهمی که همه باید به آن توجه کنیم و آن را اصل و اساس سیاست خود با بیگانگان قرار دهیم این است که دشمنان ما و جهانخواران تا کی و کجا ما را تحمل می کنند و تا چه مرزی استقلال وآزادی ما راقبول دارند ؟ به یقین آنان مرزی جز عدول از همه هویت ها و ارزش های معنوی و الهی مان نمی شناسند به گفته قرآن کریم هرگز دست از مقاتله و ستیز با شما بر نمی دارند مگر این که شما را از دین تان برگردانند …آری اگر ملت ایران از همه اصول و موازین اسلامی و انقلابی خود عدول کند و خانه عزت و اعتبار پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام را با دستهای خود ویران نماید , آن وقت ممکن است جهانخواران او را به عنوان یک ملت ضعیف و فقیر و بی فرهنگ به رسمیت بشناسند ولی در همان حدی که آنها آقا باشند ما نوکر , آنها ابر قدرت باشند ما ضعیف , آنها ولی و قیم باشند , ما جیره خوار و حافظ منافع آنها , نه یک ایران با هویت ایران اسلامی . » (صحیفه نور , ج 20 , ص 237)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد