مرورى بر خطبه حضرت زینب ( س ) ( حجه الاسلام والمسلمین احمد صادقى اردستانى ) {S در کوفه , کاروان عزا چون گذار کرد # دور ستیزهاى نهان , آشکار کرد S}
{S در پرده , سر حق چو ندیدند کوفیان # بى پرده , جلوه حجت پروردگار کرد 1 S}
قبل از آنکه به متن , ترجمه و شرح و تحلیل خطابه حضرت زینب کبرا ( س ) در ( ( کوفه ) ) بپردازیم , توجه به چند نکته لازم است .
1 – این خطبه را عالمان و محدثانى چون : ( ( ابن طیفور ) ) متوفاى 380 ه , ( ( احمدبن على بن ابیطالب طبرسى ) ) متوفاى 620 ه , ( ( سیدبن طاووس ) ) متوفاى 664 ه , و مورخان و محدثان دیگرى در آثار خود آورده اند .
2 – جناب ابن طیفور راوى خطبه را ( ( خذیم اسدى ) ) , 2 طبرسى ( ( خذیم بن شریک اسدى ) ) 3 و سیدبن طاووس 4 و مجلسى ( ( بشیربن خزیم اسدى ) ) 5 دانسته اند که با توجه به تفاوت اندک موجود , نسخه ( ( بشیر بن خزیم اسدى ) ) صحیح تر به نظر مى رسد . ( ( شیخ طوسى ) ) 6 و ( ( سید محسن امین ) ) هم , در باره او مى نویسند : ( ( کان من اءصحاب الامام السجاد ( ع ) ) . 7 3 – با توجه به اینکه حضرت زینب ( س ) دختر على ( ع ) و فاطمه زهرا ( س ) در پنجم جمادى الاول سال پنجم هجرت در مدینه به دنیا آمده 8 و در محرم سال 61 هجرت این خطبه را در کوفه ایراد فرموده , آن بزرگوار 56 سال سن داشته است .
4 – اهمیت محتواى این خطبه آنگاه روشن تر مى شود که بدانیم زنى 56 ساله , در حال اسارت , در محاصره دشمنان مسلح و سفاک و داغدار مرگ شش برادر , چهار برادرزاده , دو فرزند و بالاخره مرگ ده ها عزیز و یاور دیگر , آن را ایراد نموده و با بیان مطالب حساب شده خود به افشاگرى , پاسخگویى و تاءثیر گذارى انقلابى پرداخته است .
5 – با توجه به اینکه در نسخه هاى مختلف اندکى تفاوت لفظى در متن خطبه وجود دارد , ما متن خطبه ( ( ملهوف ) ) و ( ( بحار الانوار ) )
که هم تفاوت کمترى دارند و هم کامل تر به نظر مى رسند مطرح مى کنیم و ملاک ارزیابى قرار مى دهیم .
{J ماجراى خطبه J}
کاروان اسیران کربلا را به ( ( کوفه ) ) , مقر فرمانروایى ( ( عبیدالله بن زیاد ) ) , حاکم منصوب ( ( یزیدبن معاویه ) ) , وارد کرده اند . اسیران را در چهل کجاوه که بالاى شترها قرار دارد حمل مى کنند . 9 امام سجاد ( ع ) که هنوز بیمارى قبلى و رنجورى راه را به تن دارد , بر بالاى شترى سوار است . تعدادى کودک مثل : ( ( زید ) ) و ( ( عمر ) ) فرزندان امام حسن ( ع ) در میان کاروان حضور دارند . دشمن براى نشان دادن عمق خباثت و قدرت خویش و نیز جهت ایجاد جو رعب و وحشت , دستور داد تا سرهاى مقدس شهیدان و در جلو همه , سر مقدس حضرت امام حسین ( ع ) را بر سر نیزه ها زده و از جلو کاروان اسیران حرکت دهند . 10 از سوى دیگر , پیرمردان و کودکان و زنان زیادى به تماشا آمده اند , زنان با مشاهده آن وضع دلخراش , گریه سر مى دهند , گریبان چاک مى زنند , به سر مى کوبند و فضاى کوفه را آه و ناله و شیون و فریاد سوزناک انباشته مى سازد !
بشیربن خزیم اسدى , مى گوید : ( ( نظرت الى زینب بنت على ( ع ) یومئذ , و لم اءر والله خفره قط اءنطق منها کاءنها تفرغ عن لسان اءمیر المومنین على بن اءبى طالب ( ع ) ) .
در سال 61 هجرى که مصادف با شهادت حسین بن على ( علیهما السلام ) و اسارت اهل بیت پیغمبرعلیهم السلام بود , من وارد کوفه شدم . آن روز زینب ( س ) دختر على ( ع ) را مشاهده کردم که در میان ازدحام جمعیت سخنرانى مى کرد . به خدا سوگند تا آن روز هرگز زن نجیب و باحیا و پوشیده اى را ندیده بودم که از زینب ( س ) شیواتر و فصیح تر سخن بگوید ! گویا زینب ( س ) زبان على ( ع ) را در کام داشت و سخن از دهان على ( ع ) فرو مى بارید ! 11 زینب ( س ) براى آغاز سخن , در حالى که امام زین العابدین ( ع ) با سخنان کوتاه خود تا حدى مردم را آرام کرده بود , با دست به جمعیت اشاره کرد که آرام گیرند و ساکت شوند تا وى بتواند سخن گوید . با اشاره زینب ( س ) جمعیت تماشاگر ساکت و کاروان متوقف شد و در نتیجه , سروصداى زنگ شترها هم آرام گرفت .
{J شروع خطبه J}
( ( الحمد لله , و الصلاه على اءبى محمد ( ص ) و آله الطیبین الاخیار ) ) خداوند عالم را ستایش مى کنم و بر پدرم محمد ( ص ) و خاندان پاک و برگزیده وى درود مى فرستم .
زینب ( س ) در آغاز سخن , اقرار به توحید و نبوت را که دو رکن اعتقادى است و هر مسلمانى باید چنین باشد اعلام مى دارد و در مقابل مردم بهت زده و گریان , خود را فرزند پیامبر اسلام ( ص ) معرفى مى کند تا از چهره تزویر و فریبکارى حاکمان اموى پرده بر گیرد .
با تبلیغات دروغین , ( ( بنى امیه ) ) یزیدبن معاویه را ( ( امیر المومنین ) ) معرفى کرده بودند ! تا هرکس در برابر قدرت و حاکمیت او اعتراض و اقدامى صورت دهد , این عمل اقدام علیه امام مسلمانان تلقى شود و به آسانى بتوان آن را سرکوب کرد .
نسبت به قیام و ساحت مقدس حضرت حسین بن على ( ع ) هم چنین تبلیغات شومى صورت گرفته بود و با این فریبکارى مسلمانان منفعت طلب را علیه آن حضرت شورانده بودند .
در صحنه نبرد کربلا هم , ( ( عمروبن حجاج ) ) یکى از فرماندهان لشکر ( ( عمر سعد ) ) , وقتى در برابر سپاه حضرت امام حسین ( ع ) قرار گرفت , خطاب به نیروهاى تحت فرمان خود گفت : ( ( یا اءهل الکوفه , اءلزموا طاعتکم و جماعتکم , و لاترتابوا فى قتل من مرق من الدین و خالف الامام . . . ) ) 12 آرى , عمرو , یزید را ( ( امام ) ) معرفى مى کند و حسین ( ع ) را یاغى و خروج کننده علیه وى مى شمرد تا با این دروغ و اتهام , بتوانند خون آن حضرت و یارانش را بریزند ! و اکنون زینب با معرفى خویش و حسین ( ع ) و سایر شهیدان کربلا , به رسوا نمودن و افشاى چهره تزویر امویان پرداخته است .
{J با مردم کوفه J}
زینب ( س ) سخن با حاکمان و قدرت مندان مغرور و سرمست را به وقتى دیگر و جایى دیگر موکول مى کند . روان شناسى زمان و تدبیر کارشناسانه , این اقتضا را دارد که مردم فریب خورده و منفعل را از پیکره حکومت پوشالى بنى امیه بگیرد و قدرت او را درهم شکند .
بدین جهت , اینگونه به سرزنش و محاکمه آنان پرداخت :
( ( یا اءهل الکوفه , یا اءهل الختل و الغدر اء تبکون ؟ ! فلا رقاءت العبره و لاهداءت الرنه . . . ) ) اى مردم کوفه , اى اهل حیله و مکر , آیا به حال ما گریه مى کنید ؟ ! اشک بریزید . اشک چشم شما مخشکاد , که هنوز از چشم ما خونابه روان است و شراره دل آتشین ما , چهره هاى ما را گداخته است .
البته , عموم یاران حضرت حسین ( ع ) که به یارى او رفتند و در کربلا شربت شهادت نوشیدند , مثل : ( ( ابوثمامه صیداوى ) ) , ( ( بریربن خضیر همدانى ) ) , ( ( عابس بن اءبى شبیب شاکرى ) ) , ( ( شوزب بن عبدالله ) ) , ( ( حبیب بن مظاهر اسدى ) ) , ( ( مسلم بن عوسجه ) ) , ( ( قیس بن مسهر صیداوى ) ) , ( ( عبدالرحمان بن عبدرب انصارى ) ) , ( ( زهیربن قیس بجلى ) ) و . . . اهل کوفه بودند و به بیعت و پیمان خویش عمل کرده بودند . اما عموم مردم کوفه چنین نبودند . بدین خاطر , زینب ( س ) آنان را اینگونه مورد ملامت و نفرین قرار مى دهد .
( ( انما مثلکم کمثل التى نقضت غزلها من بعد قوه اءنکاثا , تتخذون اءیمانکم دخلا بینکم ) ) 13 وضع شما مردم , مانند داستان آن زنى است که رشته خود را با قوت بسیار به هم مى تابید و پس از پایان کار , آن را از هم مى گسیخت . شما هم رشته پیمان و عهد خود را آنگونه بستید و اینگونه پاره کردید ! چون عهد و پیمان خود را وسیله سودجویى قرار دادید و از عاقبت کار غفلت نمودید !
زینب ( س ) , وضع مردم کوفه را به این آیه قرآن مستند و مانند کرده و این آیه هم به یک داستان تاریخى نگران کننده و عبرتآموز اشاره دارد .
داستان از این قرار است که ( ( ریطه ) ) , دختر ( ( عمروبن کعب بن سعد ) ) تمیمى مکى , ( ( امراءه من حمقاء قریش ) ) لقب گرفته بود و براى هر عمل احمقانه اى ضرب المثل گردیده بود . زیرا وى تعدادى کارگر داشت که از صبح تا ظهر آنان را به پشم ریسى وادار مى کرد و از ظهر به بعد به آنان دستور مى داد آنچه را تا ظهر رشته اند , از آن به بعد پاره کنند و درهم بریزند و این عمل هر روز تکرار مى شد . قرآن هم وضع مردم نمک نشناس و پیمان شکن را به داستان این زن تشبیه نموده بود . 14 و زینب ( س ) هم در سخنان خود به این داستان استشهاد کرد .
{J فریبکارى نکبت بار J}
( ( الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و ملق الاماء و غمز الاعداء , [ اءو ] کمرعى على دمنه , اءو کفضه على ملحوده ؟ ! ) ) 15 آیا از شما مردم , غیر از این خصلت ها که کار خود را در قالب خودستایى , فساد قرار داده اید , شما چون کنیزان چاپلوس و دشمنان فریبکار رفتار کردید و چون گیاهى که روى پهن روییده باشد کار دیگرى ساخته نبود و خود را مانند سکه هاى تقلبى خوش ظاهر نشان دادید !
حضرت زینب ( س ) در این فراز از خطابه خویش هم , عموم مردم کوفه را – خواه آنان که به حکومت اموى پیوسته اند , یا راه گریز و بى وفایى را پیش گرفته اند , یا با سکوت و بى تفاوتى از کنار دعوت و یارى حضرت حسین ( ع ) گذشته اند – سخت مورد تحقیر و سرزنش قرار داده است .
اکنون سال 61 هجرى است و سابقه بى وفایى , سست عنصرى و عدم وفا و استوارى آن مردم , تاریخ دیرینه اى دارد .
در اوایل سال 40 هجرى که امام على ( ع ) , مردم کوفه را به جهاد و دفاع از شهر ( ( انبار ) ) دعوت کرد که مورد هجوم و غارت ( ( سفیان بن عوف غامدى ) ) از سوى ( ( معاویه بن ابى سفیان ) ) قرار گرفته بود و آن مردم گرفتار ناخالصى و سست عنصرى شدند , طى خطبه اى آنان را اینگونه مورد سرزنش قرار داد : ( ( یا اشباه الرجال ولا رجال ! حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال . . . قاتلکم الله لقد ملاتم قلبى قیحا . . . ) ) 16 اى مرد نمایان که روح مردانگى ندارید , راءى و اندیشه شما کودکانه است و فکر و عقل هاى شما چون راءى و عقل زنان پرده نشین مى باشد ! . . . خدا شما را نابود کند , که دل مرا پر از خون کردید ! .
پس از آن , امام حسن ( ع ) به هنگام پذیرش ( ( صلح اجبارى ) ) یا صلاح اندیشانه , در باره مردم کوفه مى فرماید : ( ( انهم لاوفاء لهم و لاذمه فى قول و لافعل . . . ) ) 17
آن حضرت در مقایسه وضع مردم کوفه با روزگارى که در رکاب امیر مومنان در جنگ ( ( صفین ) ) پیروزى نسبى به دست آوردند و در پاسخ به اعتراض یکى از ( ( خوارج ) ) مبنى بر پذیرش صلح , پرده از راز مهمى بر مى دارد و مى فرماید : ( ( انکم لما صرتم الى صفین , کان دینکم اءمام دنیاکم , و قد اءصبحتم الیوم و دنیاکم اءمام دینکم . . . ) ) . 18
همچنین , امام حسن ( ع ) به هنگام ترک ( ( کوفه ) ) بعد از صلح و بازگشت به ( ( مدینه ) ) وقتى ( ( مردم کوفه ) ) بر آن وضع مظلومانه گریه مى کردند , فرمود : ( ( کرهت الدنیا و راءیت اءهل الکوفه قوما لایثق بهم اءحد اءبدا الا غلب , لیس منهم اءحد یوافق آخر فى راءى و لاهوى , مختلفین لانیه لهم فى خیر و لا شر ) ) . 19
بنابراین , سابقه مردمى که زینب ( س ) در سال 61 هجرى , و پس از حادثه غمبار کربلا به سرزنش آنان مى پردازد , بدین قرار بوده است .
{J عاقبت دردناک J}
دعوت مردم کوفه از حضرت امام حسین ( ع ) براى بیعت و پیروى از امامت او از یک طرف و پیمان شکنى آنان که علت عمده مظلومیت و شهادت آن بزرگوار و عزیزانش گردید از طرف دیگر , گناهى نیست که به این سادگى ها قابل جبران یا فراموش شدن باشد و عاملان آن اگرچه ( ( اشک تمساح ) ) هم بریزند , باید منتظر کیفر دنیوى و اخروى خود باشند .
بدین جهت , زینب ( س ) ادامه مى دهد : ( ( اءلا ساء ما قدمت لکم اءنفسکم ان سخط الله علیکم و فى العذاب اءنتم خالدون ) ) آرى اى مردم کوفه , این را بدانید که با دست خویش بد توشه اى براى آخرت پیش فرستادید , زیرا خشم و سخط خداوند را براى خود فراهم کردید .
و شما در کام عذاب ابدى براى همیشه گرفتار خواهید بود .
( ( اء تبکون و تنتحبون ! اى و الله فابکوا کثیرا و اضحکوا قلیلا , فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوا بغسل بعدها اءبدا ) ) آیا گریه مى کنید و ضجه و شیون سر مى دهید آرى , به خداوند سوگند باید هم گریه کنید , چون واقعا شما سزاوار گریستن هستید پس بیشتر گریه کنید و کمتر بخندید زیرا گرفتار ننگ و نکبتى شده اید که , آثار آن هرگز پاک شدنى نیست و براى همیشه چهره شما در تاریخ بشریت , به بى وفایى و خیانت معروف خواهد ماند و از ننگ و رسوایى آن رهایى نخواهید داشت .
اکنون که زینب ( س ) فریادهاى خود را چون پتک بر سر آن جماعت فرود آورده و درون آنان را از هم گسیخته و آماده یک تحول درونى نموده است , در عین حالى که افراد زیادى از خیانت خویش آگاه شده اند , به سراغ افشاى ماجرا و عمق فاجعه مى رود :
{J مى دانید چه کرده اید ؟ J}
( ( و اءنى ترحضون قتل سلیل خاتم الانبیاء و سید شباب اءهل الجنه و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجتکم و مدره سنتکم ؟
اءلا ساء ما تزرون و بعدا لکم و سحقا , فلقد خاب السعى , و تبت الایدى و خسرت الصفقه و بوتم بغضب من الله و ضربت علیکم الذله و المسکنه ) ) آه , مگر شما مى توانید ننگ کشتن فرزند و نواده رسول خدا ( ص ) را از پرونده خود شست وشو دهید ؟ هرگز چنین کارى میسر نیست , شما فرزند خاتم نبوت و معدن رسالت و سید جوانان بهشت را کشته اید , کسى که در جنگ علیه کافران سنگرگاه شما و در جبهه حق پناهگاه شما بود , کسى را کشتید که کانون آرامش ما و پشتیبان سخن شما , مددکار فهم و دانایى شما و مشعل هدایت و پیشواى راستین زندگى شرافتمندانه شما بود .
آرى , شما با کشتن حسین ( ع ) , ننگى بزرگ و توشه اى بد براى خود فراهم کردید . شما خود را به هلاکت و نابودى گرفتار ساختید .
زحمات شما به هدر رفت . دست تجاوزکار شما قطع باد که اینگونه سرمایه دین خود را به خسران و زیان کشاندید , چون هرچه داشتید از دست دادید و در عوض خشم و غضب الهى را خریدارى کردید و براى همیشه شلاق ذلت و زبونى , در زندگى و پس از آن بر پیکر شما نواخته خواهد شد !
{J با جگر گوشه پیامبر ( ص ) J}
گزارش پیامآور عاشورا از فاجعه کربلا و نهضت الهى حسین ( ع ) اوج مى گیرد , تا در کانون قدرت امویان و دستیاران و همکاران و موافقان آنان , به عنوان ظلم و ستم و امام کشى , با وحشیانه ترین شیوه ممکن در سینه ها و اوراق تاریک تاریخ ثبت گردد و به مرور زمان با کنارزدن پرده تزویر و فریبکارى , قدرت پوشالى و حاکمیت خودکامه اءموى را درهم فرو ریزد .
بدین خاطر , بانوى کربلا وقایع دردناک عاشورا را که در آن عمق سفاکى دشمن و اوج مظلومیت خاندان پیامبر ( ص ) در قیام الهى حسین ( ع ) نمودار گردیده بود , این طور تشریح مى کند و دشمنان دژخیم را به محاکمه مى کشاند :
( ( ویلکم یا اءهل الکوفه اءتدرون اءى کبد لرسول الله فریتم ؟ !
و اءى کریمه له اءبرزتم ؟ ! و اءى دم له سفکتم ؟ ! و اءى حرمه له انتهکتم ؟ [ ! لقد جئتم شیئا ادا تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا ] , 20 لقد جئتم بها شوهاء صلعاء , عنقاء سواء , فقماء , خرقاء , کطلاع الارض و ملاء السماء .
اءفعجبتم اءن تمطر السماء دما ؟ و لعذاب الاخره اءخزى , و اءنتم لاتنصرون فلایستخفنکم المهل فانه لایحفزه البدار و لا یخاف فوت الثار , و ان ربکم لبالمرصاد 21 ) ) 22 اى مردم کوفه , راستى نمى دانید چه کرده اید ؟ مى دانید چه پاره جگرى را از محمد ( ص ) دریدید ؟ چگونه پیمانى را با رسول خدا شکستید ؟ مى دانید چه زنان نازنین و پرده نشینى را به اسارت و آوارگى کشاندید ؟ و چگونه حرمت و کیانى را از پیامبر اسلام ضایع نمودید ؟ و چه خون هاى مقدسى را به زمین ریختید ؟ !
زینب ( س ) با استناد به آیات قرآن مبنى بر عکس العمل خداوند در برابر کافران , ادامه مى دهد : به راستى شما اى مردم کوفه ! عمل زشتى انجام دادید که بیم آن مى رود , آسمان ها بشکافد و درهم فرو ریزد , زمین متلاشى شود و خراب گردد و کوه هاى محکم و استوار پراکنده شود و بر دامنه بیابان روان گردد .
آرى , یقینا شما عملى زشت , کارى احمقانه , رفتارى تباه , شیوه اى نابخردانه و روشى شرمآور اعمال کردید که جا دارد زشتى و سختى آن زمین و آسمان را تنگ و انباشته سازد و فرو ریزد !
اى مردم کوفه , راستى اگر از خیانت شما آسمان خون ببارد تعجب مى کنید ؟ ! اما این را بدانید که علاوه بر نکبت و ذلت زندگى دنیا , عذاب دردناک و ذلیل کننده آخرت هم در انتظار شماست و چنان گرفتار و دست به گریبان مى شوید که هیچ کس شما را یارى و مدد نخواهد بخشید .
آرى , اى مردم کوفه , شما به این مهلت و فرصت چند روز دنیا دل خوش ندارید و آن را آسان و ساده نشمارید , زیرا خداوند براى مجازات ستمگران عجله نمى کند و بیم آن را هم که وقت آن بگذرد و انتقام خونها را نگیرد نداشته باشید , چون خداوند همیشه مراقب اعمال ماست و پیوسته در کمین ستمگران خواهد بود .
خطابه زینب ( س ) با آیه قرآن به پایان رسید , اما با بیان ( ( مى دانید چه جگرى از رسول خدا ( ص ) دریدید ؟ ! ) ) عمق فاجعه کربلا را براى همگان به خوبى روشن ساخت تا عظمت و مقام حسین ( ع ) را درک کنند و در مقام جبران برآیند .
زینب ( س ) براى مردم کوفه بیان داشت که افراد و سردمداران آنان در کنار نهر فرات , حسینى را به شهادت رسانده اند که پیامبر اسلام ( ص ) او را , ( ( سید شباب اءهل الجنه ) ) نامیده بود . 23
همچنین به یاد آن مردم آورد که رسول خدا ( ص ) فرموده بود :
( ( حسین منى و اءنا منه , اءحب الله من اءحبه ) ) . 24 چنانکه اعتراف تعدادى از صحابه رسول خدا ( ص ) را یادآور شد که مى گفتند , ( ( حسین اءحب اءهل الارض الى السماء ) ) . 25 و اکنون , این مردم و مدعیان خلافت اسلامى , با سید امت , پاره تن پیغمبر ( ص ) , محبوب خدا و برترین انسان روى زمین , اینگونه رفتار کرده است , اهل بیت او را به اسارت گرفته و شعار پیروزى سر مى دهند !
به هر حال , زینب ( س ) ماجراى کربلا را بیان کرد . رفتار دشمن را با خاندان پیامبر ( ص ) شرح داد . پیام عاشورا را اعلام نمود و پرده از چهره نفاق و تزویر بر گرفت . حال , نتیجه این خطابه شجاعانه و مبارزه قهرمانانه چه شد ؟ اندکى به بحث در باره آن مى پردازیم .
{J نتیجه خطابه J}
به هنگام ایراد سخنرانى زینب ( س ) , که تحت مراقبت شدید ماءموران دژخیم ( ( عبیدالله بن زیاد ) ) با کمال قوت قلب , فصاحت و بلاغت متین , محتواى استوار , لحن دردمندانه و آهنگ پرطنین و کوبنده صورت گرفت , چه افراد بى خبر و چه افرادى که فریب خورده و براى تماشا به حاشیه مسیرها , داخل غرفه ها , روى سکوها , بالاى پشت بام ها و بالاخره در کوى و برزن قرار گرفته بودند , بیدار شدند , منقلب گردیدند و سرانجام , آه و ناله , ضجه و گریه و شیون فوق العاده و بى سابقه اى فضاى کوفه را در کام خویش فرو برد ورق عوض شد و شماره معکوس حاکمیت یزید آغاز گردید .
بشیربن خزیم مى گوید : ( ( فوالله راءیت الناس یومئذ حیارى یبکون و قد وضعوا اءیدیهم فى اءفواههم ) ) به خدا سوگند , آن روز مردم را مشاهده کردم که با ناراحتى و حیرت , سخت گریه مى کردند و از تاءثر و تاءسف , دست و انگشت به دهان و دندان مى گزیدند !
راوى ادامه مى دهد : ( ( و راءیت شیخا واقفا الى جنبى , یبکى حتى اخضلت لحیته و یده مرفوعه الى السماء و هو یقول : باءبى اءنتم و اءمى ! کهولکم خیر الکهول , و شبابکم خیر الشباب , و نسائکم خیرالنساء و نسلکم خیر نسل , لایخزى و لایبزى ) ) 26 پیرمردى را که در کنار من ایستاده بود مشاهده کردم , به طورى منقلب شده بود و گریه مى کرد که چانه و محاسن او به شدت مى لرزید و دست خود را به سوى آسمان بلند کرده بود و مى گفت : پدر و مادرم به فداى شما اسیران ! سالخوردگان شما بهترین سالخوردگان , جوانان شما بهترین جوانان , زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل ها هستند !
شما خاندانى هستید که هرگز گرفتار ذلت و زبونى و شکست و جدا شدن از مردم نخواهید بود .
امام زین العابدین ( ع ) با استماع آن خطبه و مشاهده انقلاب روحى مردم , خطاب به زینب ( س ) فرمود : عمه جان ! آرام بگیر , زیرا در وجود بازماندگان گذشتگان , براى مردم درس عبرتى وجود دارد . ( ( و اءنت بحمد الله عالمه غیرمعلمه و فهمه غیر مفهمه . . . ) ) 27 و تو نیز , الحمدلله دانشمندى هستى که معلم به خود ندیده اى , و خردمندى هستى که استادى نداشته اى !
آرى , خطبه حضرت زینب ( س ) در کوفه و در حال اسارت , از جنایت ( ( بنى امیه ) ) در کربلا و شهادت حضرت سید الشهدا ( ع ) پرده برداشت .
عمق فریبکارى و تزویر و ظلم و ستم امویان را آشکار نمود .
بى وفایى و پیمان شکنى و آینده دردناک کوفیان را تبیین کرد .
آنان را منقلب و متحول نمود . پایه هاى کاخ قدرت حاکمان غاصب و ظالم و قاتل را به لرزه افکند و بالاخره , غیر از بیان فاجعه کربلا و معرفى شخصیت و هدف حضرت حسین ( ع ) و یاران او , پیام خون شهیدان را به غفلت زدگان و فریب خوردگان ابلاغ نمود تا ادامه اسارت و خطابه ها , پیام شهادت و عاشورا را در مراحل دیگر نیز , استمرار بخشد . . . .
اعلامیه از قتلگه کرب و بلا داد
با زینب و سجاد , سوى شام فرستاد
این جمله ز خون بود , در آن نشریه مسطور
باید بشر از قید اسارت بود آزاد 28
–
پى نوشت :
1 وصال شیرازى , اشک شفق , ج , 1 ص 273
2 بلاغات النساء , ص 23
3 الاحتجاج , ج , 2 ص 23
4 الملهوف على قتل الطفوف , , 192 چاپ اسوه
5 بحار الانوار , ج , 45 ص 108
6 رجال شیخ طوسى , ص 88
7 اعیان الشیعه , ج , 14 ص 39
8 زینب قهرمان دختر على , ص 113
9 منتهى الامال , ج , 1 ص 295 و , 296 چاپ اسلامیه
10 دمع السجوم , ترجمه نفس المهموم , ص 221
11 در جنگ هاى قبیله اى , استفاده ابزارى از زنان هتاک و بى مبالات سابقه داشت . در جنگ ( ( احد ) ) هم ( ( هند ) ) , دختر عتبه و همسر ابوسفیان , با تعدادى از زنان با دریدگى جلو سپاه کفر قرار مى گرفتند و سخن و اشعار مهیج و محرک مى خواندند و از نطق و بیان , به منظور اهداف شوم بهره مى جستند . . ک : السیره النبویه , ج , 3 ص . 72 بدین جهت , بشیر از سخنرانى زینب به صورت نجیب و پوشیده دچار شگفتى شده است .
12 – تاریخ الامم و الملوک , ج , 6 ص 249 13 با تضمین از نحل , 92
14 مجمع البیان , ج , 3 ص , 382 بحارالانوار , ج , 45 ص 150
15 همان
16 نهج البلاغه دکتر صبحى صالح , ص , 70 خ 27
17 الاحتجاج , ج , 2 ص 12
18 تاریخ ابن عساکر , ج , 2 ص 225 و کلمه الامام الحسن ( ع ) , ص 98
19 الحسن و الحسین ( علیهما السلام ) سبطا رسول الله , ص 31
20 مریم , 90 – 89
21 فجر , 14
22 الاحتجاج , ج , 2 ص 31 الملهوف , ص , 193 بحارالانوار , ج , 45 ص 109
23 کنز العمال , ج , 13 ص 622 و 621
24 همان .
25 الاصابه فى تمییز الصحابه , ج , 1 ص 333
26 الملهوف , ص 194 الاحتجاج , ج , 2 ص , 31 بحار الانوار , ج , 45 ص 110
27 الاحتجاج , ج , 2 ص 31
28 استاد بصیر , حسین پیشواى انسان ها , ص 34
{S در پرده , سر حق چو ندیدند کوفیان # بى پرده , جلوه حجت پروردگار کرد 1 S}
قبل از آنکه به متن , ترجمه و شرح و تحلیل خطابه حضرت زینب کبرا ( س ) در ( ( کوفه ) ) بپردازیم , توجه به چند نکته لازم است .
1 – این خطبه را عالمان و محدثانى چون : ( ( ابن طیفور ) ) متوفاى 380 ه , ( ( احمدبن على بن ابیطالب طبرسى ) ) متوفاى 620 ه , ( ( سیدبن طاووس ) ) متوفاى 664 ه , و مورخان و محدثان دیگرى در آثار خود آورده اند .
2 – جناب ابن طیفور راوى خطبه را ( ( خذیم اسدى ) ) , 2 طبرسى ( ( خذیم بن شریک اسدى ) ) 3 و سیدبن طاووس 4 و مجلسى ( ( بشیربن خزیم اسدى ) ) 5 دانسته اند که با توجه به تفاوت اندک موجود , نسخه ( ( بشیر بن خزیم اسدى ) ) صحیح تر به نظر مى رسد . ( ( شیخ طوسى ) ) 6 و ( ( سید محسن امین ) ) هم , در باره او مى نویسند : ( ( کان من اءصحاب الامام السجاد ( ع ) ) . 7 3 – با توجه به اینکه حضرت زینب ( س ) دختر على ( ع ) و فاطمه زهرا ( س ) در پنجم جمادى الاول سال پنجم هجرت در مدینه به دنیا آمده 8 و در محرم سال 61 هجرت این خطبه را در کوفه ایراد فرموده , آن بزرگوار 56 سال سن داشته است .
4 – اهمیت محتواى این خطبه آنگاه روشن تر مى شود که بدانیم زنى 56 ساله , در حال اسارت , در محاصره دشمنان مسلح و سفاک و داغدار مرگ شش برادر , چهار برادرزاده , دو فرزند و بالاخره مرگ ده ها عزیز و یاور دیگر , آن را ایراد نموده و با بیان مطالب حساب شده خود به افشاگرى , پاسخگویى و تاءثیر گذارى انقلابى پرداخته است .
5 – با توجه به اینکه در نسخه هاى مختلف اندکى تفاوت لفظى در متن خطبه وجود دارد , ما متن خطبه ( ( ملهوف ) ) و ( ( بحار الانوار ) )
که هم تفاوت کمترى دارند و هم کامل تر به نظر مى رسند مطرح مى کنیم و ملاک ارزیابى قرار مى دهیم .
{J ماجراى خطبه J}
کاروان اسیران کربلا را به ( ( کوفه ) ) , مقر فرمانروایى ( ( عبیدالله بن زیاد ) ) , حاکم منصوب ( ( یزیدبن معاویه ) ) , وارد کرده اند . اسیران را در چهل کجاوه که بالاى شترها قرار دارد حمل مى کنند . 9 امام سجاد ( ع ) که هنوز بیمارى قبلى و رنجورى راه را به تن دارد , بر بالاى شترى سوار است . تعدادى کودک مثل : ( ( زید ) ) و ( ( عمر ) ) فرزندان امام حسن ( ع ) در میان کاروان حضور دارند . دشمن براى نشان دادن عمق خباثت و قدرت خویش و نیز جهت ایجاد جو رعب و وحشت , دستور داد تا سرهاى مقدس شهیدان و در جلو همه , سر مقدس حضرت امام حسین ( ع ) را بر سر نیزه ها زده و از جلو کاروان اسیران حرکت دهند . 10 از سوى دیگر , پیرمردان و کودکان و زنان زیادى به تماشا آمده اند , زنان با مشاهده آن وضع دلخراش , گریه سر مى دهند , گریبان چاک مى زنند , به سر مى کوبند و فضاى کوفه را آه و ناله و شیون و فریاد سوزناک انباشته مى سازد !
بشیربن خزیم اسدى , مى گوید : ( ( نظرت الى زینب بنت على ( ع ) یومئذ , و لم اءر والله خفره قط اءنطق منها کاءنها تفرغ عن لسان اءمیر المومنین على بن اءبى طالب ( ع ) ) .
در سال 61 هجرى که مصادف با شهادت حسین بن على ( علیهما السلام ) و اسارت اهل بیت پیغمبرعلیهم السلام بود , من وارد کوفه شدم . آن روز زینب ( س ) دختر على ( ع ) را مشاهده کردم که در میان ازدحام جمعیت سخنرانى مى کرد . به خدا سوگند تا آن روز هرگز زن نجیب و باحیا و پوشیده اى را ندیده بودم که از زینب ( س ) شیواتر و فصیح تر سخن بگوید ! گویا زینب ( س ) زبان على ( ع ) را در کام داشت و سخن از دهان على ( ع ) فرو مى بارید ! 11 زینب ( س ) براى آغاز سخن , در حالى که امام زین العابدین ( ع ) با سخنان کوتاه خود تا حدى مردم را آرام کرده بود , با دست به جمعیت اشاره کرد که آرام گیرند و ساکت شوند تا وى بتواند سخن گوید . با اشاره زینب ( س ) جمعیت تماشاگر ساکت و کاروان متوقف شد و در نتیجه , سروصداى زنگ شترها هم آرام گرفت .
{J شروع خطبه J}
( ( الحمد لله , و الصلاه على اءبى محمد ( ص ) و آله الطیبین الاخیار ) ) خداوند عالم را ستایش مى کنم و بر پدرم محمد ( ص ) و خاندان پاک و برگزیده وى درود مى فرستم .
زینب ( س ) در آغاز سخن , اقرار به توحید و نبوت را که دو رکن اعتقادى است و هر مسلمانى باید چنین باشد اعلام مى دارد و در مقابل مردم بهت زده و گریان , خود را فرزند پیامبر اسلام ( ص ) معرفى مى کند تا از چهره تزویر و فریبکارى حاکمان اموى پرده بر گیرد .
با تبلیغات دروغین , ( ( بنى امیه ) ) یزیدبن معاویه را ( ( امیر المومنین ) ) معرفى کرده بودند ! تا هرکس در برابر قدرت و حاکمیت او اعتراض و اقدامى صورت دهد , این عمل اقدام علیه امام مسلمانان تلقى شود و به آسانى بتوان آن را سرکوب کرد .
نسبت به قیام و ساحت مقدس حضرت حسین بن على ( ع ) هم چنین تبلیغات شومى صورت گرفته بود و با این فریبکارى مسلمانان منفعت طلب را علیه آن حضرت شورانده بودند .
در صحنه نبرد کربلا هم , ( ( عمروبن حجاج ) ) یکى از فرماندهان لشکر ( ( عمر سعد ) ) , وقتى در برابر سپاه حضرت امام حسین ( ع ) قرار گرفت , خطاب به نیروهاى تحت فرمان خود گفت : ( ( یا اءهل الکوفه , اءلزموا طاعتکم و جماعتکم , و لاترتابوا فى قتل من مرق من الدین و خالف الامام . . . ) ) 12 آرى , عمرو , یزید را ( ( امام ) ) معرفى مى کند و حسین ( ع ) را یاغى و خروج کننده علیه وى مى شمرد تا با این دروغ و اتهام , بتوانند خون آن حضرت و یارانش را بریزند ! و اکنون زینب با معرفى خویش و حسین ( ع ) و سایر شهیدان کربلا , به رسوا نمودن و افشاى چهره تزویر امویان پرداخته است .
{J با مردم کوفه J}
زینب ( س ) سخن با حاکمان و قدرت مندان مغرور و سرمست را به وقتى دیگر و جایى دیگر موکول مى کند . روان شناسى زمان و تدبیر کارشناسانه , این اقتضا را دارد که مردم فریب خورده و منفعل را از پیکره حکومت پوشالى بنى امیه بگیرد و قدرت او را درهم شکند .
بدین جهت , اینگونه به سرزنش و محاکمه آنان پرداخت :
( ( یا اءهل الکوفه , یا اءهل الختل و الغدر اء تبکون ؟ ! فلا رقاءت العبره و لاهداءت الرنه . . . ) ) اى مردم کوفه , اى اهل حیله و مکر , آیا به حال ما گریه مى کنید ؟ ! اشک بریزید . اشک چشم شما مخشکاد , که هنوز از چشم ما خونابه روان است و شراره دل آتشین ما , چهره هاى ما را گداخته است .
البته , عموم یاران حضرت حسین ( ع ) که به یارى او رفتند و در کربلا شربت شهادت نوشیدند , مثل : ( ( ابوثمامه صیداوى ) ) , ( ( بریربن خضیر همدانى ) ) , ( ( عابس بن اءبى شبیب شاکرى ) ) , ( ( شوزب بن عبدالله ) ) , ( ( حبیب بن مظاهر اسدى ) ) , ( ( مسلم بن عوسجه ) ) , ( ( قیس بن مسهر صیداوى ) ) , ( ( عبدالرحمان بن عبدرب انصارى ) ) , ( ( زهیربن قیس بجلى ) ) و . . . اهل کوفه بودند و به بیعت و پیمان خویش عمل کرده بودند . اما عموم مردم کوفه چنین نبودند . بدین خاطر , زینب ( س ) آنان را اینگونه مورد ملامت و نفرین قرار مى دهد .
( ( انما مثلکم کمثل التى نقضت غزلها من بعد قوه اءنکاثا , تتخذون اءیمانکم دخلا بینکم ) ) 13 وضع شما مردم , مانند داستان آن زنى است که رشته خود را با قوت بسیار به هم مى تابید و پس از پایان کار , آن را از هم مى گسیخت . شما هم رشته پیمان و عهد خود را آنگونه بستید و اینگونه پاره کردید ! چون عهد و پیمان خود را وسیله سودجویى قرار دادید و از عاقبت کار غفلت نمودید !
زینب ( س ) , وضع مردم کوفه را به این آیه قرآن مستند و مانند کرده و این آیه هم به یک داستان تاریخى نگران کننده و عبرتآموز اشاره دارد .
داستان از این قرار است که ( ( ریطه ) ) , دختر ( ( عمروبن کعب بن سعد ) ) تمیمى مکى , ( ( امراءه من حمقاء قریش ) ) لقب گرفته بود و براى هر عمل احمقانه اى ضرب المثل گردیده بود . زیرا وى تعدادى کارگر داشت که از صبح تا ظهر آنان را به پشم ریسى وادار مى کرد و از ظهر به بعد به آنان دستور مى داد آنچه را تا ظهر رشته اند , از آن به بعد پاره کنند و درهم بریزند و این عمل هر روز تکرار مى شد . قرآن هم وضع مردم نمک نشناس و پیمان شکن را به داستان این زن تشبیه نموده بود . 14 و زینب ( س ) هم در سخنان خود به این داستان استشهاد کرد .
{J فریبکارى نکبت بار J}
( ( الا و هل فیکم الا الصلف و النطف و ملق الاماء و غمز الاعداء , [ اءو ] کمرعى على دمنه , اءو کفضه على ملحوده ؟ ! ) ) 15 آیا از شما مردم , غیر از این خصلت ها که کار خود را در قالب خودستایى , فساد قرار داده اید , شما چون کنیزان چاپلوس و دشمنان فریبکار رفتار کردید و چون گیاهى که روى پهن روییده باشد کار دیگرى ساخته نبود و خود را مانند سکه هاى تقلبى خوش ظاهر نشان دادید !
حضرت زینب ( س ) در این فراز از خطابه خویش هم , عموم مردم کوفه را – خواه آنان که به حکومت اموى پیوسته اند , یا راه گریز و بى وفایى را پیش گرفته اند , یا با سکوت و بى تفاوتى از کنار دعوت و یارى حضرت حسین ( ع ) گذشته اند – سخت مورد تحقیر و سرزنش قرار داده است .
اکنون سال 61 هجرى است و سابقه بى وفایى , سست عنصرى و عدم وفا و استوارى آن مردم , تاریخ دیرینه اى دارد .
در اوایل سال 40 هجرى که امام على ( ع ) , مردم کوفه را به جهاد و دفاع از شهر ( ( انبار ) ) دعوت کرد که مورد هجوم و غارت ( ( سفیان بن عوف غامدى ) ) از سوى ( ( معاویه بن ابى سفیان ) ) قرار گرفته بود و آن مردم گرفتار ناخالصى و سست عنصرى شدند , طى خطبه اى آنان را اینگونه مورد سرزنش قرار داد : ( ( یا اشباه الرجال ولا رجال ! حلوم الاطفال و عقول ربات الحجال . . . قاتلکم الله لقد ملاتم قلبى قیحا . . . ) ) 16 اى مرد نمایان که روح مردانگى ندارید , راءى و اندیشه شما کودکانه است و فکر و عقل هاى شما چون راءى و عقل زنان پرده نشین مى باشد ! . . . خدا شما را نابود کند , که دل مرا پر از خون کردید ! .
پس از آن , امام حسن ( ع ) به هنگام پذیرش ( ( صلح اجبارى ) ) یا صلاح اندیشانه , در باره مردم کوفه مى فرماید : ( ( انهم لاوفاء لهم و لاذمه فى قول و لافعل . . . ) ) 17
آن حضرت در مقایسه وضع مردم کوفه با روزگارى که در رکاب امیر مومنان در جنگ ( ( صفین ) ) پیروزى نسبى به دست آوردند و در پاسخ به اعتراض یکى از ( ( خوارج ) ) مبنى بر پذیرش صلح , پرده از راز مهمى بر مى دارد و مى فرماید : ( ( انکم لما صرتم الى صفین , کان دینکم اءمام دنیاکم , و قد اءصبحتم الیوم و دنیاکم اءمام دینکم . . . ) ) . 18
همچنین , امام حسن ( ع ) به هنگام ترک ( ( کوفه ) ) بعد از صلح و بازگشت به ( ( مدینه ) ) وقتى ( ( مردم کوفه ) ) بر آن وضع مظلومانه گریه مى کردند , فرمود : ( ( کرهت الدنیا و راءیت اءهل الکوفه قوما لایثق بهم اءحد اءبدا الا غلب , لیس منهم اءحد یوافق آخر فى راءى و لاهوى , مختلفین لانیه لهم فى خیر و لا شر ) ) . 19
بنابراین , سابقه مردمى که زینب ( س ) در سال 61 هجرى , و پس از حادثه غمبار کربلا به سرزنش آنان مى پردازد , بدین قرار بوده است .
{J عاقبت دردناک J}
دعوت مردم کوفه از حضرت امام حسین ( ع ) براى بیعت و پیروى از امامت او از یک طرف و پیمان شکنى آنان که علت عمده مظلومیت و شهادت آن بزرگوار و عزیزانش گردید از طرف دیگر , گناهى نیست که به این سادگى ها قابل جبران یا فراموش شدن باشد و عاملان آن اگرچه ( ( اشک تمساح ) ) هم بریزند , باید منتظر کیفر دنیوى و اخروى خود باشند .
بدین جهت , زینب ( س ) ادامه مى دهد : ( ( اءلا ساء ما قدمت لکم اءنفسکم ان سخط الله علیکم و فى العذاب اءنتم خالدون ) ) آرى اى مردم کوفه , این را بدانید که با دست خویش بد توشه اى براى آخرت پیش فرستادید , زیرا خشم و سخط خداوند را براى خود فراهم کردید .
و شما در کام عذاب ابدى براى همیشه گرفتار خواهید بود .
( ( اء تبکون و تنتحبون ! اى و الله فابکوا کثیرا و اضحکوا قلیلا , فلقد ذهبتم بعارها و شنارها و لن ترحضوا بغسل بعدها اءبدا ) ) آیا گریه مى کنید و ضجه و شیون سر مى دهید آرى , به خداوند سوگند باید هم گریه کنید , چون واقعا شما سزاوار گریستن هستید پس بیشتر گریه کنید و کمتر بخندید زیرا گرفتار ننگ و نکبتى شده اید که , آثار آن هرگز پاک شدنى نیست و براى همیشه چهره شما در تاریخ بشریت , به بى وفایى و خیانت معروف خواهد ماند و از ننگ و رسوایى آن رهایى نخواهید داشت .
اکنون که زینب ( س ) فریادهاى خود را چون پتک بر سر آن جماعت فرود آورده و درون آنان را از هم گسیخته و آماده یک تحول درونى نموده است , در عین حالى که افراد زیادى از خیانت خویش آگاه شده اند , به سراغ افشاى ماجرا و عمق فاجعه مى رود :
{J مى دانید چه کرده اید ؟ J}
( ( و اءنى ترحضون قتل سلیل خاتم الانبیاء و سید شباب اءهل الجنه و ملاذ خیرتکم و مفزع نازلتکم و منار حجتکم و مدره سنتکم ؟
اءلا ساء ما تزرون و بعدا لکم و سحقا , فلقد خاب السعى , و تبت الایدى و خسرت الصفقه و بوتم بغضب من الله و ضربت علیکم الذله و المسکنه ) ) آه , مگر شما مى توانید ننگ کشتن فرزند و نواده رسول خدا ( ص ) را از پرونده خود شست وشو دهید ؟ هرگز چنین کارى میسر نیست , شما فرزند خاتم نبوت و معدن رسالت و سید جوانان بهشت را کشته اید , کسى که در جنگ علیه کافران سنگرگاه شما و در جبهه حق پناهگاه شما بود , کسى را کشتید که کانون آرامش ما و پشتیبان سخن شما , مددکار فهم و دانایى شما و مشعل هدایت و پیشواى راستین زندگى شرافتمندانه شما بود .
آرى , شما با کشتن حسین ( ع ) , ننگى بزرگ و توشه اى بد براى خود فراهم کردید . شما خود را به هلاکت و نابودى گرفتار ساختید .
زحمات شما به هدر رفت . دست تجاوزکار شما قطع باد که اینگونه سرمایه دین خود را به خسران و زیان کشاندید , چون هرچه داشتید از دست دادید و در عوض خشم و غضب الهى را خریدارى کردید و براى همیشه شلاق ذلت و زبونى , در زندگى و پس از آن بر پیکر شما نواخته خواهد شد !
{J با جگر گوشه پیامبر ( ص ) J}
گزارش پیامآور عاشورا از فاجعه کربلا و نهضت الهى حسین ( ع ) اوج مى گیرد , تا در کانون قدرت امویان و دستیاران و همکاران و موافقان آنان , به عنوان ظلم و ستم و امام کشى , با وحشیانه ترین شیوه ممکن در سینه ها و اوراق تاریک تاریخ ثبت گردد و به مرور زمان با کنارزدن پرده تزویر و فریبکارى , قدرت پوشالى و حاکمیت خودکامه اءموى را درهم فرو ریزد .
بدین خاطر , بانوى کربلا وقایع دردناک عاشورا را که در آن عمق سفاکى دشمن و اوج مظلومیت خاندان پیامبر ( ص ) در قیام الهى حسین ( ع ) نمودار گردیده بود , این طور تشریح مى کند و دشمنان دژخیم را به محاکمه مى کشاند :
( ( ویلکم یا اءهل الکوفه اءتدرون اءى کبد لرسول الله فریتم ؟ !
و اءى کریمه له اءبرزتم ؟ ! و اءى دم له سفکتم ؟ ! و اءى حرمه له انتهکتم ؟ [ ! لقد جئتم شیئا ادا تکاد السماوات یتفطرن منه و تنشق الارض و تخر الجبال هدا ] , 20 لقد جئتم بها شوهاء صلعاء , عنقاء سواء , فقماء , خرقاء , کطلاع الارض و ملاء السماء .
اءفعجبتم اءن تمطر السماء دما ؟ و لعذاب الاخره اءخزى , و اءنتم لاتنصرون فلایستخفنکم المهل فانه لایحفزه البدار و لا یخاف فوت الثار , و ان ربکم لبالمرصاد 21 ) ) 22 اى مردم کوفه , راستى نمى دانید چه کرده اید ؟ مى دانید چه پاره جگرى را از محمد ( ص ) دریدید ؟ چگونه پیمانى را با رسول خدا شکستید ؟ مى دانید چه زنان نازنین و پرده نشینى را به اسارت و آوارگى کشاندید ؟ و چگونه حرمت و کیانى را از پیامبر اسلام ضایع نمودید ؟ و چه خون هاى مقدسى را به زمین ریختید ؟ !
زینب ( س ) با استناد به آیات قرآن مبنى بر عکس العمل خداوند در برابر کافران , ادامه مى دهد : به راستى شما اى مردم کوفه ! عمل زشتى انجام دادید که بیم آن مى رود , آسمان ها بشکافد و درهم فرو ریزد , زمین متلاشى شود و خراب گردد و کوه هاى محکم و استوار پراکنده شود و بر دامنه بیابان روان گردد .
آرى , یقینا شما عملى زشت , کارى احمقانه , رفتارى تباه , شیوه اى نابخردانه و روشى شرمآور اعمال کردید که جا دارد زشتى و سختى آن زمین و آسمان را تنگ و انباشته سازد و فرو ریزد !
اى مردم کوفه , راستى اگر از خیانت شما آسمان خون ببارد تعجب مى کنید ؟ ! اما این را بدانید که علاوه بر نکبت و ذلت زندگى دنیا , عذاب دردناک و ذلیل کننده آخرت هم در انتظار شماست و چنان گرفتار و دست به گریبان مى شوید که هیچ کس شما را یارى و مدد نخواهد بخشید .
آرى , اى مردم کوفه , شما به این مهلت و فرصت چند روز دنیا دل خوش ندارید و آن را آسان و ساده نشمارید , زیرا خداوند براى مجازات ستمگران عجله نمى کند و بیم آن را هم که وقت آن بگذرد و انتقام خونها را نگیرد نداشته باشید , چون خداوند همیشه مراقب اعمال ماست و پیوسته در کمین ستمگران خواهد بود .
خطابه زینب ( س ) با آیه قرآن به پایان رسید , اما با بیان ( ( مى دانید چه جگرى از رسول خدا ( ص ) دریدید ؟ ! ) ) عمق فاجعه کربلا را براى همگان به خوبى روشن ساخت تا عظمت و مقام حسین ( ع ) را درک کنند و در مقام جبران برآیند .
زینب ( س ) براى مردم کوفه بیان داشت که افراد و سردمداران آنان در کنار نهر فرات , حسینى را به شهادت رسانده اند که پیامبر اسلام ( ص ) او را , ( ( سید شباب اءهل الجنه ) ) نامیده بود . 23
همچنین به یاد آن مردم آورد که رسول خدا ( ص ) فرموده بود :
( ( حسین منى و اءنا منه , اءحب الله من اءحبه ) ) . 24 چنانکه اعتراف تعدادى از صحابه رسول خدا ( ص ) را یادآور شد که مى گفتند , ( ( حسین اءحب اءهل الارض الى السماء ) ) . 25 و اکنون , این مردم و مدعیان خلافت اسلامى , با سید امت , پاره تن پیغمبر ( ص ) , محبوب خدا و برترین انسان روى زمین , اینگونه رفتار کرده است , اهل بیت او را به اسارت گرفته و شعار پیروزى سر مى دهند !
به هر حال , زینب ( س ) ماجراى کربلا را بیان کرد . رفتار دشمن را با خاندان پیامبر ( ص ) شرح داد . پیام عاشورا را اعلام نمود و پرده از چهره نفاق و تزویر بر گرفت . حال , نتیجه این خطابه شجاعانه و مبارزه قهرمانانه چه شد ؟ اندکى به بحث در باره آن مى پردازیم .
{J نتیجه خطابه J}
به هنگام ایراد سخنرانى زینب ( س ) , که تحت مراقبت شدید ماءموران دژخیم ( ( عبیدالله بن زیاد ) ) با کمال قوت قلب , فصاحت و بلاغت متین , محتواى استوار , لحن دردمندانه و آهنگ پرطنین و کوبنده صورت گرفت , چه افراد بى خبر و چه افرادى که فریب خورده و براى تماشا به حاشیه مسیرها , داخل غرفه ها , روى سکوها , بالاى پشت بام ها و بالاخره در کوى و برزن قرار گرفته بودند , بیدار شدند , منقلب گردیدند و سرانجام , آه و ناله , ضجه و گریه و شیون فوق العاده و بى سابقه اى فضاى کوفه را در کام خویش فرو برد ورق عوض شد و شماره معکوس حاکمیت یزید آغاز گردید .
بشیربن خزیم مى گوید : ( ( فوالله راءیت الناس یومئذ حیارى یبکون و قد وضعوا اءیدیهم فى اءفواههم ) ) به خدا سوگند , آن روز مردم را مشاهده کردم که با ناراحتى و حیرت , سخت گریه مى کردند و از تاءثر و تاءسف , دست و انگشت به دهان و دندان مى گزیدند !
راوى ادامه مى دهد : ( ( و راءیت شیخا واقفا الى جنبى , یبکى حتى اخضلت لحیته و یده مرفوعه الى السماء و هو یقول : باءبى اءنتم و اءمى ! کهولکم خیر الکهول , و شبابکم خیر الشباب , و نسائکم خیرالنساء و نسلکم خیر نسل , لایخزى و لایبزى ) ) 26 پیرمردى را که در کنار من ایستاده بود مشاهده کردم , به طورى منقلب شده بود و گریه مى کرد که چانه و محاسن او به شدت مى لرزید و دست خود را به سوى آسمان بلند کرده بود و مى گفت : پدر و مادرم به فداى شما اسیران ! سالخوردگان شما بهترین سالخوردگان , جوانان شما بهترین جوانان , زنان شما بهترین زنان و نسل شما بهترین نسل ها هستند !
شما خاندانى هستید که هرگز گرفتار ذلت و زبونى و شکست و جدا شدن از مردم نخواهید بود .
امام زین العابدین ( ع ) با استماع آن خطبه و مشاهده انقلاب روحى مردم , خطاب به زینب ( س ) فرمود : عمه جان ! آرام بگیر , زیرا در وجود بازماندگان گذشتگان , براى مردم درس عبرتى وجود دارد . ( ( و اءنت بحمد الله عالمه غیرمعلمه و فهمه غیر مفهمه . . . ) ) 27 و تو نیز , الحمدلله دانشمندى هستى که معلم به خود ندیده اى , و خردمندى هستى که استادى نداشته اى !
آرى , خطبه حضرت زینب ( س ) در کوفه و در حال اسارت , از جنایت ( ( بنى امیه ) ) در کربلا و شهادت حضرت سید الشهدا ( ع ) پرده برداشت .
عمق فریبکارى و تزویر و ظلم و ستم امویان را آشکار نمود .
بى وفایى و پیمان شکنى و آینده دردناک کوفیان را تبیین کرد .
آنان را منقلب و متحول نمود . پایه هاى کاخ قدرت حاکمان غاصب و ظالم و قاتل را به لرزه افکند و بالاخره , غیر از بیان فاجعه کربلا و معرفى شخصیت و هدف حضرت حسین ( ع ) و یاران او , پیام خون شهیدان را به غفلت زدگان و فریب خوردگان ابلاغ نمود تا ادامه اسارت و خطابه ها , پیام شهادت و عاشورا را در مراحل دیگر نیز , استمرار بخشد . . . .
اعلامیه از قتلگه کرب و بلا داد
با زینب و سجاد , سوى شام فرستاد
این جمله ز خون بود , در آن نشریه مسطور
باید بشر از قید اسارت بود آزاد 28
–
پى نوشت :
1 وصال شیرازى , اشک شفق , ج , 1 ص 273
2 بلاغات النساء , ص 23
3 الاحتجاج , ج , 2 ص 23
4 الملهوف على قتل الطفوف , , 192 چاپ اسوه
5 بحار الانوار , ج , 45 ص 108
6 رجال شیخ طوسى , ص 88
7 اعیان الشیعه , ج , 14 ص 39
8 زینب قهرمان دختر على , ص 113
9 منتهى الامال , ج , 1 ص 295 و , 296 چاپ اسلامیه
10 دمع السجوم , ترجمه نفس المهموم , ص 221
11 در جنگ هاى قبیله اى , استفاده ابزارى از زنان هتاک و بى مبالات سابقه داشت . در جنگ ( ( احد ) ) هم ( ( هند ) ) , دختر عتبه و همسر ابوسفیان , با تعدادى از زنان با دریدگى جلو سپاه کفر قرار مى گرفتند و سخن و اشعار مهیج و محرک مى خواندند و از نطق و بیان , به منظور اهداف شوم بهره مى جستند . . ک : السیره النبویه , ج , 3 ص . 72 بدین جهت , بشیر از سخنرانى زینب به صورت نجیب و پوشیده دچار شگفتى شده است .
12 – تاریخ الامم و الملوک , ج , 6 ص 249 13 با تضمین از نحل , 92
14 مجمع البیان , ج , 3 ص , 382 بحارالانوار , ج , 45 ص 150
15 همان
16 نهج البلاغه دکتر صبحى صالح , ص , 70 خ 27
17 الاحتجاج , ج , 2 ص 12
18 تاریخ ابن عساکر , ج , 2 ص 225 و کلمه الامام الحسن ( ع ) , ص 98
19 الحسن و الحسین ( علیهما السلام ) سبطا رسول الله , ص 31
20 مریم , 90 – 89
21 فجر , 14
22 الاحتجاج , ج , 2 ص 31 الملهوف , ص , 193 بحارالانوار , ج , 45 ص 109
23 کنز العمال , ج , 13 ص 622 و 621
24 همان .
25 الاصابه فى تمییز الصحابه , ج , 1 ص 333
26 الملهوف , ص 194 الاحتجاج , ج , 2 ص , 31 بحار الانوار , ج , 45 ص 110
27 الاحتجاج , ج , 2 ص 31
28 استاد بصیر , حسین پیشواى انسان ها , ص 34