به طور کلی در دین مبین اسلام از بدبینی و سوء ظن نسبت به دیگران نهی شده و این عمل را گناه شمرده اند و از طرف دیگر در مورد روابط اجتماعی و دوستی و رفاقت، دستور اکید بر مواظبت و دقت داده اند و سفارش نموده اند که دوستی عمیق باید براساس شناخت کامل باشد و نباید با همان آشنایی ابتدایی به کسی اعتماد کرد. ولی در عین حال در زندگی هر انسان و حتی بدبین ترین مردم، افرادی قابل اعتماد وجود دارند که بدون اعتماد به آنها شیرازه زندگی گسسته می گردد و امکان زندگی وجود ندارد و چون ما از درون افراد خبر نداریم و از نیت های آنها آگاه نمی باشیم باید آنها را از خود بهتر بدانیم و خود را از هیچ کس بالاتر ندانیم چون از آلودگی خود آگاهیم ولی از درون دیگران بی خبریم و تنها ظاهری از آنها مشاهده می کنیم.
بنابراین احترام به همه، مطلبی است که دین آن را تأیید و تأکید کرده مگر کسانی که خود شرع دستور عدم حفظ حرمت آنها را داده چون در اثر عناد و دشمنی با حق، حرمتی ندارند مانند اهل نفاق و گناهان علنی و آشکار و کسانی که علم مخالفت با ارزش ها را بر دوش گرفته اند.
ولی بی اعتمادی نسبت به همه، اگر منظور دقت در مورد روابط با دیگران باشد یعنی انسان روابط مستحکم را براساس شناخت سطحی و ظاهری بنا نکند امر درستی است ولی اگر منظور بدبینی نسبت به دیگران و سوء ظن نسبت به آنها باشد، امر نادرست و خلافِ شرع است.
بنابراین احترام به همه، مطلبی است که دین آن را تأیید و تأکید کرده مگر کسانی که خود شرع دستور عدم حفظ حرمت آنها را داده چون در اثر عناد و دشمنی با حق، حرمتی ندارند مانند اهل نفاق و گناهان علنی و آشکار و کسانی که علم مخالفت با ارزش ها را بر دوش گرفته اند.
ولی بی اعتمادی نسبت به همه، اگر منظور دقت در مورد روابط با دیگران باشد یعنی انسان روابط مستحکم را براساس شناخت سطحی و ظاهری بنا نکند امر درستی است ولی اگر منظور بدبینی نسبت به دیگران و سوء ظن نسبت به آنها باشد، امر نادرست و خلافِ شرع است.