یکى از پرحادثهترین مناطق جهان ، کشور فلسطین است . این کشور از غرب به دریاى مدیترانه ، از شمال به لبنان ، از شرق به رود اردن و سوریه ، و از جنوب به جزیره سینا محدود است . 1 مساحت فلسطین بیست و هفت هزار و بیست و چهار کیلومتر مربع است ( 27024 ) 2 برخى مساحت آن را بیست و هفت هزار و نه کیلومتر ( 27009 ) 3 و برخى بیست و هفت هزار و چهل و چهار کیلومتر مربع دانستهاند . ( 27044 ) . 4 فلسطین در قلب کشورهاى عربى است و براى همین از اهمیت فوقالعادهاى برخوردار است . 5 به علاوه راههاى آسیا و اروپا از فلسطین مىگذرد 6 و محل تقاطع راههاى مشرق و مغرب است 7 و براى کشورهاى اسلامى از جهات دیگرى اهمیت دارد که در همین یادداشتها روشن خواهد شد . جمعیت فلسطین ، در سال 1947 میلادى و پیش از تقسیم ، یک میلیون و نهصد و چهل و هشت نفر بود ( 1948000 ) از این تعداد ششصد و بیست و نُه هزار نفر یهودى و یک میلیون و سیصد و نوزده هزار نفر آن عرب و مسلمان هستند . 8 {J تاریخ قدیم فلسطین : J}
سامىهاى عرب بودند ، وطن اصلى آنان شبهجزیره عربستان بود . شش هزار سال قبل از میلاد ، سامىها از شبهجزیره عربستان به این منطقه که الآن فلسطین نامیده مىشود مهاجرت کردند و در آنجا ماندند 9 در این منطقه کسى نبود جز حیتىها که از جزیره کویت آمده و در جزئى از فلسطین که بین یا فاو غزه بوده ساکن شده بودند . 10 با این محاسبه فلسطین ، شرق اردن ، لبنان ، سوریه و عراق ، شش هزار سال قبل از میلاد ، جزو کشورهاى عربى بودند . 11 ماجراى مهاجرت سامیان به فلسطین و مناطق دیگر به این صورت است : 2500 سال قبل از میلاد آموریان و کنعانیان به شام آمدند . آموریان در سوریه سکونت کردند و کنعانیان در لبنان و فلسطین ماندند . 1500 سال قبل از میلاد ، آرامیان نیز به شام آمدند و به همراه آنان قبیلههاى عمونیان ، مؤابیان و آدومیان هم به شام آمدند . آرامیان در شمال سوریه ساکن شدند و قبایل سهگانه در جنوب سوریه . 12 معروفترین قبیله کنعانیان یُبوسىها نام داشتند و اولین بار همین یبوسىها بیتالمقدس را ساختند . 13 و به خاطر حضور کنعانیان در این منطقه ، آنجا را کنعان مىگفتند . 14 مدت سلطنت کنعانیان ، از 2500 قبل از میلاد تا 1500 سال قبل از میلاد است 15 و حضرت ابراهیم ( ع ) 1805 سال قبل از میلاد به شام آمد و در نابلس فلسطین ساکن شد . 16 500 سال قبل از میلاد ، قبیله انباط هم به شام آمد و در شرق اردن ساکن شد . پس از اینها لخمیان و غسانیان به بلاد شام آمدند و در قرن هفتم میلادى مسلمانان همه بلاد شام را فتح کردند . 17
{J چرا فلسطین نامیده شد ؟ J}
نام فلسطین از پِلِشْتى {L= (Peleshti) =L} گرفته شده است . پلشتى نام یکى از قبایلى است که از سواحل یونان به این منطقه آمد . افراد این قبیله را پِلشتىها مىگفتند . عدهاى از افراد این قبیله در فلسطین ماندند و این سرزمین به نام آنها نامیده شد و به تلفظ عربى فلسطین گفته شد . 18
{J یهودیان در چه تاریخى به فلسطین آمدند ؟ J}
در حدود 1805 سال قبل از میلاد حضرت ابراهیم ( ع ) به شام هجرت کرد و در نابلس فلسطین سکونت کرد . پس از مدتى فرزندش اسحاق متولد گردید و اسحاق داراى فرزندى به نام یعقوب شد . حضرت یعقوب ( ع ) داراى ده فرزند بود . با این ده پسر از فلسطین به مصر رفت و فرزندان او در مصر زیاد شدند و 400 سال در آنجا ماندند . 19 فرزندان حضرت یعقوب توسط حضرت موسى از مصر بیرون آورده شدند 20 مصر پر از یهودى شده بود . در سال 1290 قبل از میلاد از مصر بیرون آمدند و عدهاى از آنان به فلسطین رفته و فلسطین را اشغال کردند . 21 در آن زمان که یهودىها براى گرفتن فلسطین حرکت کردند ، یبوسىها در فلسطین بودند . آنان به رهبرى یوشع وارد ساحل رود اردن شدند و به شهر « اریحا » آمدند و پس از آن بیتالمقدس را محاصره کردند ، شهر را گرفته و بسیارى از یبوسىها را کشتند ولى با اینحال یبوسىهایى مانده ، شهر را ترک نکردند و ماندند 22 یهودیان سه هزار سال پس از یُبوسىها وارد فلسطین شدند . بیتالمقدس را همین یبوسىها ساختند و 1500 سال بیتالمقدس در دست آنهابود . 23
{J ادامه ماجراهاى فلسطین : J}
فرعونِ مصر قصد تسخیر سوریه کرد . راه او از فلسطین مىگذشت . رهبر یهودیان فلسطینى مانع پیشروى فرعون شد . فرعون آنان را شکست داد و سوریه را گرفت 24 چند سال پس از آن پادشاه بابِل که به عربى « بُختِ نَصر » نامیده مىشود ، به فلسطین حمله کرد و نیروهاى فرعون را شکست داد و فلسطین را تسخیر کرد و از جانب خود یکى از یهودیان را حاکم فلسطین کرد ولى او به فکر استقلال افتاد و زیر بار فرمان بخت نصر نرفت و براى همین بخت نصر براى دومین بار به فلسطین حمله کرد و یهودیان را سرکوب کرد . بخت نصر این بار با ده هزار اسیر یهودى به بابِل برگشت . 25 کوروش پادشاه ایران در سال 538 قبل از میلاد به بابِل حمله کرد و بخت نصر را شکست داد . کوروش همه اسیران یهودى را که در بابِل بودند آزاد کرد و اجازه داد که دوباره به فلسطین بروند . 26 تسلط ایرانیان بر فلسطین با لشکرکشى اسکندر مقدونى یونانى از بین رفت و یونانیان بر فلسطین مسلط شدند . 27 حضرت عیسى ( ع ) چهار سال قبل از میلاد در « بیت لحم » متولد شد و در این زمان پادشاه یهودى که بر فلسطین حاکم بود و هرود نام داشت ، مُرد . همین هرود وصیت کرده بود که پس از مرگ او فلسطین را به سه پسر او بدهند . این سه پسر پس از مرگ پدر نزد قیصر روم رفتند تا تقسیم فلسطین را بین این سه فرزند امضاء کند . قیصر روم هم پذیرفت و فلسطین را بین سه پسر هرود تقسیم کرد . یهودیه ، سامرا و ایدومیا را به آرشلوس داد ، جلیل و پریا را به آنتى پارس و شمال دریاچه جلیل را به فیلیپ داد . این سه پسر بر فلسطین حاکم شدند و مردم یهودى فلسطین در این روزگار روز خوش نداشتند و همواره گرفتار بودند . 28
{J شهر بیتالمقدس : J}
این شهر را به نامهاى مختلفى مىنامند . مسلمانان آن را « بیت المُقَدَس » و « بیت المَقْدِسْ » مىنامند . 29 چون از دیدگاه آنان بیتالمقدس ، شهر مقدس است . یکى از نامهاى بیتالمقدس ، « اورشلیم » است . اور به معناى آتش ، روشناسى و مقدس است و شلیم به معناى شهر ، صلح و آرامش است . بنابراین اورشلیم به معناى شهر مقدس ، شهر روشنائى و شهر صلح و آرامش است . اورشلیم را دو هزار سال قبل از میلاد « اورسالم » مىگفتند . زمانى هم آن را « یُبوس » مىنامیدند . بیتالمقدس را « ایلیاء » و « ایلیاکاپیتولبنا » هم مىنامیدند . تا ظهور اسلام نا ایلیاء بر روى این شهر مانده بود و پس از فتح آن به دست مسلمانان بیتالمقدس نامیده شد . 30 کلمه « المقدس » در « بیتالمقدس » هم به صورت اسم مفعول از باب تفعیل درست است و هم به صورت اسم مکان بر وزن مَفْعِل . 31
{J فتح بلاد شام به دست مسلمانان : J}
پیامبر اسلام ( ص ) در ماه جمادى الاولى در سال هشتم هجرت نیروهاى اسلامى را براى جنگ با رومیان به « موته » فرستاد . آن حضرت فرمود : اگر زید بن حارثه در جنگ آسیب دید ، فرماندهى به عهده جعفربن ابىطالب است و اگر جعفربنابىطالب آسیب دید ، فرماندهى به عهده عبدالله بن رواحه است . نیروهاى اسلامى خود را به منطقه نفوذ رومیان رساندند . رومیان بیش از یکصد هزار نفر نیروى جنگى وارد میدان کردند در حالیکه مسلمانان سه هزار نفر بودند . گفتگوهایى بین سران نیروهاى اسلامى صورت گرفت و عبدالله بن روانه بر جنگ پافشارى کرد . نیروهاى دو طرف آماده جنگ شدند . در این جنگ زید ، جعفر و عبدالله هر سه فرمانده به ترتیب به شهادت رسیدند . فرماندهى جنگ را خالدبن ولید به عهده گرفت و با نقشهاى مسلمانان را از دست رومیان نجات داد و به مدینه برگرداند . 32 این جنگ ، مقدمه درگیرى جدى مسلمانان با رومیان بود . پیامبر اسلام ( ص ) در سال یازدهم هجرى نیروهاى اسلامى را به فرماندهى پسر زید بن حارثه که در موته به شهادت رسید ، مأمور رفتن به مرزهاى شمال شبهجزیره عربستان کرد . اسامه بن زید ، نیروهاى اسلامى را حرکت داد . در همین روزها پیامبر اسلام به شدت بیمار شد و نیروهاى اسلامى ، متوقف شدند 33 پس از آنکه ابوبکر به خلافت رسید ، اولین کارش این بود که نیروهاى اسلامى را به فرماندهى اسامه بن زید به مرزهاى شمال اعزام کرد . نیروهاى اسامه به دنبال مأموریت خود رفتند و پس از مدتى به همراه غنائمى به مدینه برگشتند . 34 در سال دوازدهم هجرى ، به دستور ابوبکر ، نیروهاى اسلامى براى آزاد سازى شامات از دست نیروهاى رومى ، حرکت کردند . عمروبن عاص مأمور فتح فلسطین شد ، یزید بن ابىسفیان ، ابوعبیده جراح و سرجبیل بن حسنه هم مأموریت فتح مناطق دیگر شامات را به عهده گرفتند . نیروهاى اسلامى در اواخر سال دوازدهم هجرى خود را آماده کردند و در اوایل سال سیزدهم هجرى حرکت کردند .
امپراطور روم شرقى هم نیروهاى خود را آماده کرد . نیروهاى دو طرف در محلى به نام یَرْموک به هم رسیدند . در همان حال که نیروهاى اسلامى در پرموک بودند ، نیروهاى خالدبن ولید هم به یرموک اعزام شدند . با آمدن خالدبن ولید به یرموک نیروهاى اسلامى تقویت شدند . درگیریها شروع شد . نیروهاى رومى با این که تعدادشان بسیار بود ، عقبنشینى کردند و مسلمانان در همه جبههها بر آنها پیروز مىشدند . در همین روزها که نیروهاى اسلامى در شامات درگیر بودند ، ابوبکر از دنیا رفت و عمربن خطاب به جاى او نشست . عمر بن خطاب هم سیاست فتح شام را در پیش گرفت و خودش هم به شام آمد و در پایان کار ، نیروهاى رومى از شامات عقبنشینى کردند و به این ترتیب شامات به دست مسلمانان فتح شد . 35
{J فتح بیتالمقدس : J}
در سال پانزدهم هجرى قمرى بیتالمقدس نیز فتح شد . در آن زمان بیتالمقدس « ایلیاء » نامیده مىشد . مردم ایلیاء ابتدا مقاومت کردند ولى بعد از مدتى پیشنهاد صلح دادند و گفتند : ما به دست رهبرتان تسلیم مىشویم . در آن زمان عمربن خطاب در شام بود و در « جابیه » مانده بود . عمر پیشنهاد صلح اهالى ایلیاء را پذیرفت و صلحنامه امضاء شد و خود عمربن خطاب به بیتالمقدس وارد شد . 36 متن پیمان صلح چنین است : H « بسمالله الرحمن الرحیم . هذا ما اعطى عبدُالله عمر امیرالمؤمنین اهل ایلیاء من الامان . اعطاهم امانا لأنفسهم و اموالهم و لکنا ئسهم و صُلبانهم و سقیمِها و برئیها و سائر ملتها ، انه لاتسکن کنائسهم و لاتهدم و لاینتقص منها و لا مِن حیزها و لا من صلیبهم و لا مِن شىء من اموالهم و لایکرهون على دینهم و لایضار احد منهم و لایسکن بایلیاء معهم احدٌ من الیهود . و على اهلِ ایلیاء اَن یُعطوا الجزیه کما یعطى اهل المدائن . و علیهم ان یخرجوا منها الروم و اللصوصَ . فمن خرج منهم فانه آمن على نفسه و ماله حتى یبلُغوا مأمنهم و من اقام منهم فهو آمن و علیه مثل ما على اهل ایلیاء من الجزیه . و من احب من اهل ایلیاء ان یسیر بنفسه و ماله مع الروم و یخلى بیعهم و صلبهم فانهم آمنون على أنفسهم و على بیعهم و صلبهم حتى یبلغوا مأمنهم . و من کان بها من اهل الارض قبل مقتل فلان فمن شاء منهم قعد و علیه مثل ما على اهل ایلیاء من الجزیه و من شاء سار مع الروم و من شاء رجع الى اهله فانه لایؤخذ منهم شىء حتى یحصد حصادهم . و على ما فى هذا الکتاب ، عهدالله و ذمه رسوله و ذمه الخلفاء و ذمه المومنین اذا اعطوا الذى علیهم من الجزیه » E 37 . محتواى این پیمان به این صورت است : 1 – این ، امان نامهاى است براى ساکنان ایلیاء ( بیتالمقدس ) 2 – ساکنان ایلیا از نظر مال ، جان و هر چه به آنان تعلق دارد ، در امنیت هستند .
3 – مردم این شهر در انتخاب دین آزادند و آنان به قبول کردن اسلام اجبار نمىشوند . 4 – هیچکس از ساکنان این شهر آزار و اذیت نخواهد شد . 5 – در شهر ایلیاء ، حتى یک نفر یهودى هم نباید بماند . 6 – مردم ایلیاء ، باید مانند مردم مدائن جزیه بپردازند . 7 – ایلیائیان باید رومیان و دزدان را از شهر بیرون کنند . 8 – هر کس که از اهالى این شهر نیست ، مىتواند در این شهر بماند و امنیت مالى و جانى او تأمین است و مىتواند با امنیت مالى و جانى به هر کجا که امنیت دارد برود . اگر در این شهر ماند مانند ایلیائىها جزیه مىپردازد . 9 – مردم ایلیاء هم آزادند ، به هر کجا مىخواهند مىتوانند بروند و مىتوانند در امنیت کامل بمانند . 10 – اگر مردم ایلیاء جزیه مقرر را بپردازند ، و تخلف نکنند ، در این صورت این پیماننامه مورد احترام خدا ، رسولخدا ، خلیفه و مؤمنان است . 38 پس از امضاى این پیمان نامه ، ایلیاء که بعد از مدتى به « بیتالمُقَدَّسْ » تغییر نام یافت ، تسلیم شد و عمربن خطاب به همراه یکى از علماى مسیحى داخل شهر رفتند و از اماکن مذهبى آن دیدن کردند . مردم بیتالمقدس هم از حسن رفتار خلیفه خوشحال شدند . 39 از آنچه گذشت به دست آمد که : 1 – ساکنان اصلى فلسطین یُبوسىها بودند . یُبوسیان 2500 سال قبل از میلاد به فلسطین آمدند و بیتالمقدس را احداث کردند . در آن زمان بیتالمقدس را یُبوس مىگفتند . 2 – یهودیان در 1290 قبل از میلاد از مصر بیرون آمدند و عدهاى از آنان به طرف فلسطین راه افتادند و فلسطین به زور شمشیر اشغال کردند و بسیارى از یبوسىها را کشتند . 3 – فلسطین پس از اینکه توسط یهودیان اشغال شد ، تحولات زیادى به خود دید . زمانى بابِلیان بر آنجا تسلط یافتند ، زمانى ایرانیان در آنجا حاکم شدند ، زمانى یونیان فلسطین را گرفتند و زمانى هم رومیان بر آن منطقه و فلسطین تسلط یافتند . 4 – آنگاه که نیروهاى مسلمان براى آزاد سازى بلاد شام ، حرکت کردند ، قدرت حاکم در آن منطقه ، رومیان بودند و مسلمانان از سال دوازدهم هجرى حملههاى خود را آغاز کردند و تا پانزدهم هجرى بیشتر بلاد شام را فتح کردند .
5 – بر اساس برخى از نوشتهها در سال پانزدهم هجرى بیتالمقدس به طور مسالمت تسلیم شد و خلیفه مسلمانان در پیماننامه تأکید کرد که باید در بیتالمقدس یهودى نماند . به این ترتیب یهودیانى که زمانى همین بیتالمقدس را به زور گرفته بودند ، به دست نیروهاى مسلمان از این شهر اخراج شدند . امروز دهم بهمنماه یکهزار و سیصد و هشتاد هجرى شمسى است و به حساب قمرى یکهزار و چهارصد و بیست و دو مىباشد . از زمان فتح بیتالمقدس تا امروز ( 80 / 11 / 10 ) یکهزار و چهارصد و هفت سال قمرى مىگذرد . {J صهیونیسم : J}
اولین بار شخصى به نام « بینسکر » کتابى به نام « خودمختارى » نوشت . در این کتاب یهودیان جهان را به وحدت و تشکل دعوت کرد . او نوشت : چاره دردها و مصائب قوم یهود این است که باید در فلسطین اجتماع کنند و حکومت مستقل تشکیل دهند . به دنبال این پیشنهاد ، « جمعیت عشاقِ صِهیُون » تشکیل شد . این جمعیت نام خود را از قلّه صهیون که در بیتالمقدس است ، گرفت . این جمعیت در آغاز سه هدف داشت : احیاى زبان عِبْرى ، دعوت یهودیان جهان به مهاجرت به فلسطین و تملّک اراضى فلسطین . هرتزل اطریشى ، به این جمعیت پیوست . با پیوستن هرتزل به این جمعیت ، کار جمعیت بالا گرفت و مورد توجه واقع شد . هرتزل کتابى به نام « دولت یهود » نوشت و در این کتاب پیشنهاد کرد که یهودیانى که تحمل دولت متبوع خود را ندارند در یک جا گردهم آیند . در همین کتاب پیشنهاد کرد که آژانس یهود تشکیل شود تا برنامههاى سیاسى جمعیت عشاق صهیون را هدایت کند . این جمعیت را « صهیونیستها » مىگویند و مرامشان را صهیونیسم . اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس تشکیل شد . کنگره قطعنامهاى صادر کرد . در این قطعنامه فلسطین منطقه مهاجرت یهودیان در نظر گرفته شد و در همین کنگره مقرر شد که شرکتى با هدف خرید زمین در فلسطین تأسیس شود . پس از پایان کار این کنگره هرتزل گفت : « همین امروز ، ما دولت یهودى را به وجود آوردهایم » سال 1901 هرتزل با خلیفه عثمانى سلطان عبدالحمید تماس گرفت و از او با التماس درخواست کرد که امتیازى براى یهودیان صادر شود تا یهودیان بتوانند اراضى مَواتِ فلسطین را آباد و تملک کنند ولى سلطان عثمانى نپذیرفت . در همین روزها یهودیان در فلسطین مقدارى زمین خریدند و نمایندگان عرب پارلمان عثمانى در مورد خرید این اراضى اعلام خطر کردند و از آن پس کار بر یهودیان سخت شد تا آنجا که به فکر انتخاب جاى دیگرى براى خود افتادند . پس از مشورتهایى ، « عریش » را که بین فلسطین و مصر واقع است و متعلق به مصر مىباشد ، انتخاب کردند .
هرتزل با دولت مصر تماس گرفت ولى دولت مصر تقاضاى او را رد کرد . دولت انگلستان امتیاز استعمار اوگاندا را به صهیونیستها پیشنهاد کرد . در همین روزها هرتزل درگذشت . پس از مرگ هرتزل در سال 1902 ، کنگره یهود با مرکزیّت اوگاندا مخالفت کرد و گفت : یا فلسطین و یا منطقهاى نزدیک به آن . کنگره یهود در سال 1908 در لاهه تشکیل شد و سران صهیونیسم این بار تصمیم جدّى براى ایجاد وطن ملى در سرزمین فلسطین گرفتند و دستور تأسیس شرکت خرید زمین در فلسطین صادر شد . کنگره مقرر کرد که یهودیان از آن پس به زبان عبرى تکلم کنند . سال 1914 فرا رسید ، جنگ جهانى اول شروع شد و حکومت عثمانى طرفدار آلمانیها شد و بر ضد متفقین اعلام جنگ داد . کشورهاى سوریه ، لبنان و فلسطین تحت تسلط حکومت عثمانیها بود . عرب آن روزگار از این حکومت راضى نبود . این جنگ شرائط کشورهاى لبنان ، سوریه و فلسطین را به گونهاى کرد که صهیونیستها توانستند به آرزوى خود برسند . یکى از رهبران صهیونیسم به نام « هربرت سموئیل » یادداشتى به اعضاى کابینه انگلستان و مجلس عوام آن کشور داد و پیشنهاد کرد که یک دولت یهودى تحت نظارت انگلستان در فلسطین به وجود آید و سه چهار میلیون یهودى جهان در آنجا جمع شوند . جمعى از سران صهیونیسم و در رأس آنها دکتر وایزمن استاد دانشگاه منچستر انگلستان ، گفتگوهائى با دولت انگلستان کردند . نتیجه این گفتگوها مثبت بود و نظر دولت انگلستان را به خود جلب کرد . روز دوم نوامبر 1917 که یکسال به پایان جنگ جهانى مىماند ، وزیر خارجه انگلستان نظر موافق خود را درباره تشکیل دولت یهودى در سرزمین فلسطین اعلام کرد . بالفُور وزیر خارجه انگلیس به یکى از یهودیها چنین نامه نوشت : « لرد روچیلد عزیزم ! براستى خوشحال و مشعوفم که به نام دولت شاهنشاهى انگلستان با کمال صراحت وعده ذیل را به شما ابلاغ کنم . این وعده عطف به درخواست جمعیت یهودى صهیونیسم است که به این وزارتخانه رسیده و با آن موافقت شده است .
دولت شاهنشاهى انگلستان نظر لطف مخصوصى به تشکیل وطن ملى یهود در فلسطین دارد و در آینده نزدیکى نهایت سعى و کوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن مبذول خواهد شد . اینهم به طور وضوح معلوم باشد نبایدکارى شود که به حقوق اجتماعى و مذهبى مردم غیریهودى فلسطین و حقوق و امتیازات سیاسى یهودیان در سایر ممالک ، ضررى وارد آید . » این نامه را اعلامیه بالْفُورْ مىنامند . 40 جنگ جهانى اول در سال 1918 به پایان رسید . جلسه شوراى عالى متفقین در سال 1920 در شهر ریمو تشکیل شد . این شورا تصمیم گرفت که فلسطین تحت قیمومت انگلستان باشد . از آن پس شرائط ایجاد وطن براى یهودیان فراهم شد . در سال 1936 دولت انگلستان پیشنهاد کرد که فلسطین به سه منطقه تقسیم شود : منطقه عربىنشین ، منطقه یهودىنشین و منطقه انگلیسى ولى عربها با این پیشنهاد مخالفت کردند . مسأله فلسطین از این پس یک مسأله پیچیدهاى شد . این مسأله را به سازمان ملل سپردند . در آن حال که سازمان ملل مشغول بررسى مشکل فلسطین بوده دولت انگلستان اعلام پایان قیمومت کرد و رئیس دولت سرپرستى ، بندر حیفا را به سوى انگلستان ترک کرد . پس از اعلام پایان دولت سرپرستى ، صهیونیستها قیام کردند و تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین را اعلام کردند . پس از چند دقیقه رئیسجمهور آمریکا که فاتح جنگ جهانى اول بود ، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت . سال 1948 ، ماه مه ، سال اعلام تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین و تأیید این دولت غیرقانونى از سوى ترومن رئیس جمهور آمریکا است . 41 تاریخ فلسطین از این لحظه به بعد وارد صحنه جدیدى مىشود . براى آگاهى بیشتر مىتوانید به این کتابها مراجعه کنید : سرگذشت فلسطین ، نوشته اکرم زعیتز ، ترجمه هاشمى رفسنجانى بازیگران روند صلح خاورمیانه نبرد براى فلسطین تاریخ اورشلیم و تاریخ معاصر کشورهاى عربى نوشته عدهاى از نویسندگان و ترجمه دکتر محمد حسین روحانى .
( 1 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 ، چاپ اول ، نوشته اکرم زعیتر ، ترجمه هاشمى رفسنجانى ، 1383 هجرى قمرى ، و تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 ، چاپ اول ، نوشته دکتر عبدالوهاب کیالى ، ترجمه محمدجواهر کلام ) ( 2 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 3 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 به بعد ) ( 4 ) ( تاریخ اورشلیم ، ص 21 ، نوشته دکتر سیدجعفر شهیدى ، 1364 ، چاپ اول ، انتشارات امیرکبیر ) ( 5 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 ) ( 6 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 ) ( 7 ) ( نبرد براى فلسطین ، ص 22 ، نوشته فریدریش شرایبر ، ترجمه عبدالرحمن صدریه ، چاپ اول ) ( 8 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 9 ) ( فلسطین ، قَبْلُ و بَعْدُ ، ص 20 ، نوشته دکتر یوسف هیکل ، بیروت ، چاپ اول ، 1971 ، عربى ) ( 10 ) ( همان ) ( 11 ) ( همان ) ( 12 ) ( فلسطین ، قبل و بعد ، ص 20 به بعد ) ( 13 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 ، نوشته محمدباقر سلیمانى ، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى ) ( 14 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 15 ) ( همان ) ( 16 ) ( همان ) ( 17 ) ( فلسطین قبل و بعد ، ص 20 به بعد ) ( 18 ) ( تاریخ فلسطین القدیم ، ص 43 ، دکتر سامى سعیدالاحمد ، 1979 ، مرکز الدراسات الفلسطینیه ، و سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 19 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 20 ) ( تاریخ نوین فلسطین ص 17 به بعد ) ( 21 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد و تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 22 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 به بعد ) ( 23 ) ( همان ) ( 24 ) ( تاریخ ویل دورانت ، ج 1 ، ص 375 ) ( 25 ) ( تاریخ تمدن ، ج 1 ، ص 375 ) ( 26 ) ( تاریخ جامع ادیان ، ص 353 به بعد ، نوشته جان ناس ) ( 27 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 28 ) ( تاریخ جامع ادیان ، ص 384 ) ( 29 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 به بعد ) ( 30 ) ( تاریخ اورشلیم ، ص 15 به بعد ) ( 31 ) ( صحاح اللغه ، جوهرى ) ( 32 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 318 ، سال هشتم هجرى ) ( 33 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 429 ) ( 34 ) ( همان ، 461 و حیاه محمد ( ص ) ، محمدحسین هیکل ، ص 487 ، عربى ) ( 35 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 585 ) ( 36 ) ( همان ، ج 3 ، ص 105 ، حوادث سال 15 هجرت ) ( 37 ) ( تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 105 ، حوادث سال 15 هجرت ) ( 38 ) ( تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 106 ) ( 39 ) ( همان ) ( 40 ) ( سرگذشت فلسطین ) ( 41 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 8 به بعد .
سامىهاى عرب بودند ، وطن اصلى آنان شبهجزیره عربستان بود . شش هزار سال قبل از میلاد ، سامىها از شبهجزیره عربستان به این منطقه که الآن فلسطین نامیده مىشود مهاجرت کردند و در آنجا ماندند 9 در این منطقه کسى نبود جز حیتىها که از جزیره کویت آمده و در جزئى از فلسطین که بین یا فاو غزه بوده ساکن شده بودند . 10 با این محاسبه فلسطین ، شرق اردن ، لبنان ، سوریه و عراق ، شش هزار سال قبل از میلاد ، جزو کشورهاى عربى بودند . 11 ماجراى مهاجرت سامیان به فلسطین و مناطق دیگر به این صورت است : 2500 سال قبل از میلاد آموریان و کنعانیان به شام آمدند . آموریان در سوریه سکونت کردند و کنعانیان در لبنان و فلسطین ماندند . 1500 سال قبل از میلاد ، آرامیان نیز به شام آمدند و به همراه آنان قبیلههاى عمونیان ، مؤابیان و آدومیان هم به شام آمدند . آرامیان در شمال سوریه ساکن شدند و قبایل سهگانه در جنوب سوریه . 12 معروفترین قبیله کنعانیان یُبوسىها نام داشتند و اولین بار همین یبوسىها بیتالمقدس را ساختند . 13 و به خاطر حضور کنعانیان در این منطقه ، آنجا را کنعان مىگفتند . 14 مدت سلطنت کنعانیان ، از 2500 قبل از میلاد تا 1500 سال قبل از میلاد است 15 و حضرت ابراهیم ( ع ) 1805 سال قبل از میلاد به شام آمد و در نابلس فلسطین ساکن شد . 16 500 سال قبل از میلاد ، قبیله انباط هم به شام آمد و در شرق اردن ساکن شد . پس از اینها لخمیان و غسانیان به بلاد شام آمدند و در قرن هفتم میلادى مسلمانان همه بلاد شام را فتح کردند . 17
{J چرا فلسطین نامیده شد ؟ J}
نام فلسطین از پِلِشْتى {L= (Peleshti) =L} گرفته شده است . پلشتى نام یکى از قبایلى است که از سواحل یونان به این منطقه آمد . افراد این قبیله را پِلشتىها مىگفتند . عدهاى از افراد این قبیله در فلسطین ماندند و این سرزمین به نام آنها نامیده شد و به تلفظ عربى فلسطین گفته شد . 18
{J یهودیان در چه تاریخى به فلسطین آمدند ؟ J}
در حدود 1805 سال قبل از میلاد حضرت ابراهیم ( ع ) به شام هجرت کرد و در نابلس فلسطین سکونت کرد . پس از مدتى فرزندش اسحاق متولد گردید و اسحاق داراى فرزندى به نام یعقوب شد . حضرت یعقوب ( ع ) داراى ده فرزند بود . با این ده پسر از فلسطین به مصر رفت و فرزندان او در مصر زیاد شدند و 400 سال در آنجا ماندند . 19 فرزندان حضرت یعقوب توسط حضرت موسى از مصر بیرون آورده شدند 20 مصر پر از یهودى شده بود . در سال 1290 قبل از میلاد از مصر بیرون آمدند و عدهاى از آنان به فلسطین رفته و فلسطین را اشغال کردند . 21 در آن زمان که یهودىها براى گرفتن فلسطین حرکت کردند ، یبوسىها در فلسطین بودند . آنان به رهبرى یوشع وارد ساحل رود اردن شدند و به شهر « اریحا » آمدند و پس از آن بیتالمقدس را محاصره کردند ، شهر را گرفته و بسیارى از یبوسىها را کشتند ولى با اینحال یبوسىهایى مانده ، شهر را ترک نکردند و ماندند 22 یهودیان سه هزار سال پس از یُبوسىها وارد فلسطین شدند . بیتالمقدس را همین یبوسىها ساختند و 1500 سال بیتالمقدس در دست آنهابود . 23
{J ادامه ماجراهاى فلسطین : J}
فرعونِ مصر قصد تسخیر سوریه کرد . راه او از فلسطین مىگذشت . رهبر یهودیان فلسطینى مانع پیشروى فرعون شد . فرعون آنان را شکست داد و سوریه را گرفت 24 چند سال پس از آن پادشاه بابِل که به عربى « بُختِ نَصر » نامیده مىشود ، به فلسطین حمله کرد و نیروهاى فرعون را شکست داد و فلسطین را تسخیر کرد و از جانب خود یکى از یهودیان را حاکم فلسطین کرد ولى او به فکر استقلال افتاد و زیر بار فرمان بخت نصر نرفت و براى همین بخت نصر براى دومین بار به فلسطین حمله کرد و یهودیان را سرکوب کرد . بخت نصر این بار با ده هزار اسیر یهودى به بابِل برگشت . 25 کوروش پادشاه ایران در سال 538 قبل از میلاد به بابِل حمله کرد و بخت نصر را شکست داد . کوروش همه اسیران یهودى را که در بابِل بودند آزاد کرد و اجازه داد که دوباره به فلسطین بروند . 26 تسلط ایرانیان بر فلسطین با لشکرکشى اسکندر مقدونى یونانى از بین رفت و یونانیان بر فلسطین مسلط شدند . 27 حضرت عیسى ( ع ) چهار سال قبل از میلاد در « بیت لحم » متولد شد و در این زمان پادشاه یهودى که بر فلسطین حاکم بود و هرود نام داشت ، مُرد . همین هرود وصیت کرده بود که پس از مرگ او فلسطین را به سه پسر او بدهند . این سه پسر پس از مرگ پدر نزد قیصر روم رفتند تا تقسیم فلسطین را بین این سه فرزند امضاء کند . قیصر روم هم پذیرفت و فلسطین را بین سه پسر هرود تقسیم کرد . یهودیه ، سامرا و ایدومیا را به آرشلوس داد ، جلیل و پریا را به آنتى پارس و شمال دریاچه جلیل را به فیلیپ داد . این سه پسر بر فلسطین حاکم شدند و مردم یهودى فلسطین در این روزگار روز خوش نداشتند و همواره گرفتار بودند . 28
{J شهر بیتالمقدس : J}
این شهر را به نامهاى مختلفى مىنامند . مسلمانان آن را « بیت المُقَدَس » و « بیت المَقْدِسْ » مىنامند . 29 چون از دیدگاه آنان بیتالمقدس ، شهر مقدس است . یکى از نامهاى بیتالمقدس ، « اورشلیم » است . اور به معناى آتش ، روشناسى و مقدس است و شلیم به معناى شهر ، صلح و آرامش است . بنابراین اورشلیم به معناى شهر مقدس ، شهر روشنائى و شهر صلح و آرامش است . اورشلیم را دو هزار سال قبل از میلاد « اورسالم » مىگفتند . زمانى هم آن را « یُبوس » مىنامیدند . بیتالمقدس را « ایلیاء » و « ایلیاکاپیتولبنا » هم مىنامیدند . تا ظهور اسلام نا ایلیاء بر روى این شهر مانده بود و پس از فتح آن به دست مسلمانان بیتالمقدس نامیده شد . 30 کلمه « المقدس » در « بیتالمقدس » هم به صورت اسم مفعول از باب تفعیل درست است و هم به صورت اسم مکان بر وزن مَفْعِل . 31
{J فتح بلاد شام به دست مسلمانان : J}
پیامبر اسلام ( ص ) در ماه جمادى الاولى در سال هشتم هجرت نیروهاى اسلامى را براى جنگ با رومیان به « موته » فرستاد . آن حضرت فرمود : اگر زید بن حارثه در جنگ آسیب دید ، فرماندهى به عهده جعفربن ابىطالب است و اگر جعفربنابىطالب آسیب دید ، فرماندهى به عهده عبدالله بن رواحه است . نیروهاى اسلامى خود را به منطقه نفوذ رومیان رساندند . رومیان بیش از یکصد هزار نفر نیروى جنگى وارد میدان کردند در حالیکه مسلمانان سه هزار نفر بودند . گفتگوهایى بین سران نیروهاى اسلامى صورت گرفت و عبدالله بن روانه بر جنگ پافشارى کرد . نیروهاى دو طرف آماده جنگ شدند . در این جنگ زید ، جعفر و عبدالله هر سه فرمانده به ترتیب به شهادت رسیدند . فرماندهى جنگ را خالدبن ولید به عهده گرفت و با نقشهاى مسلمانان را از دست رومیان نجات داد و به مدینه برگرداند . 32 این جنگ ، مقدمه درگیرى جدى مسلمانان با رومیان بود . پیامبر اسلام ( ص ) در سال یازدهم هجرى نیروهاى اسلامى را به فرماندهى پسر زید بن حارثه که در موته به شهادت رسید ، مأمور رفتن به مرزهاى شمال شبهجزیره عربستان کرد . اسامه بن زید ، نیروهاى اسلامى را حرکت داد . در همین روزها پیامبر اسلام به شدت بیمار شد و نیروهاى اسلامى ، متوقف شدند 33 پس از آنکه ابوبکر به خلافت رسید ، اولین کارش این بود که نیروهاى اسلامى را به فرماندهى اسامه بن زید به مرزهاى شمال اعزام کرد . نیروهاى اسامه به دنبال مأموریت خود رفتند و پس از مدتى به همراه غنائمى به مدینه برگشتند . 34 در سال دوازدهم هجرى ، به دستور ابوبکر ، نیروهاى اسلامى براى آزاد سازى شامات از دست نیروهاى رومى ، حرکت کردند . عمروبن عاص مأمور فتح فلسطین شد ، یزید بن ابىسفیان ، ابوعبیده جراح و سرجبیل بن حسنه هم مأموریت فتح مناطق دیگر شامات را به عهده گرفتند . نیروهاى اسلامى در اواخر سال دوازدهم هجرى خود را آماده کردند و در اوایل سال سیزدهم هجرى حرکت کردند .
امپراطور روم شرقى هم نیروهاى خود را آماده کرد . نیروهاى دو طرف در محلى به نام یَرْموک به هم رسیدند . در همان حال که نیروهاى اسلامى در پرموک بودند ، نیروهاى خالدبن ولید هم به یرموک اعزام شدند . با آمدن خالدبن ولید به یرموک نیروهاى اسلامى تقویت شدند . درگیریها شروع شد . نیروهاى رومى با این که تعدادشان بسیار بود ، عقبنشینى کردند و مسلمانان در همه جبههها بر آنها پیروز مىشدند . در همین روزها که نیروهاى اسلامى در شامات درگیر بودند ، ابوبکر از دنیا رفت و عمربن خطاب به جاى او نشست . عمر بن خطاب هم سیاست فتح شام را در پیش گرفت و خودش هم به شام آمد و در پایان کار ، نیروهاى رومى از شامات عقبنشینى کردند و به این ترتیب شامات به دست مسلمانان فتح شد . 35
{J فتح بیتالمقدس : J}
در سال پانزدهم هجرى قمرى بیتالمقدس نیز فتح شد . در آن زمان بیتالمقدس « ایلیاء » نامیده مىشد . مردم ایلیاء ابتدا مقاومت کردند ولى بعد از مدتى پیشنهاد صلح دادند و گفتند : ما به دست رهبرتان تسلیم مىشویم . در آن زمان عمربن خطاب در شام بود و در « جابیه » مانده بود . عمر پیشنهاد صلح اهالى ایلیاء را پذیرفت و صلحنامه امضاء شد و خود عمربن خطاب به بیتالمقدس وارد شد . 36 متن پیمان صلح چنین است : H « بسمالله الرحمن الرحیم . هذا ما اعطى عبدُالله عمر امیرالمؤمنین اهل ایلیاء من الامان . اعطاهم امانا لأنفسهم و اموالهم و لکنا ئسهم و صُلبانهم و سقیمِها و برئیها و سائر ملتها ، انه لاتسکن کنائسهم و لاتهدم و لاینتقص منها و لا مِن حیزها و لا من صلیبهم و لا مِن شىء من اموالهم و لایکرهون على دینهم و لایضار احد منهم و لایسکن بایلیاء معهم احدٌ من الیهود . و على اهلِ ایلیاء اَن یُعطوا الجزیه کما یعطى اهل المدائن . و علیهم ان یخرجوا منها الروم و اللصوصَ . فمن خرج منهم فانه آمن على نفسه و ماله حتى یبلُغوا مأمنهم و من اقام منهم فهو آمن و علیه مثل ما على اهل ایلیاء من الجزیه . و من احب من اهل ایلیاء ان یسیر بنفسه و ماله مع الروم و یخلى بیعهم و صلبهم فانهم آمنون على أنفسهم و على بیعهم و صلبهم حتى یبلغوا مأمنهم . و من کان بها من اهل الارض قبل مقتل فلان فمن شاء منهم قعد و علیه مثل ما على اهل ایلیاء من الجزیه و من شاء سار مع الروم و من شاء رجع الى اهله فانه لایؤخذ منهم شىء حتى یحصد حصادهم . و على ما فى هذا الکتاب ، عهدالله و ذمه رسوله و ذمه الخلفاء و ذمه المومنین اذا اعطوا الذى علیهم من الجزیه » E 37 . محتواى این پیمان به این صورت است : 1 – این ، امان نامهاى است براى ساکنان ایلیاء ( بیتالمقدس ) 2 – ساکنان ایلیا از نظر مال ، جان و هر چه به آنان تعلق دارد ، در امنیت هستند .
3 – مردم این شهر در انتخاب دین آزادند و آنان به قبول کردن اسلام اجبار نمىشوند . 4 – هیچکس از ساکنان این شهر آزار و اذیت نخواهد شد . 5 – در شهر ایلیاء ، حتى یک نفر یهودى هم نباید بماند . 6 – مردم ایلیاء ، باید مانند مردم مدائن جزیه بپردازند . 7 – ایلیائیان باید رومیان و دزدان را از شهر بیرون کنند . 8 – هر کس که از اهالى این شهر نیست ، مىتواند در این شهر بماند و امنیت مالى و جانى او تأمین است و مىتواند با امنیت مالى و جانى به هر کجا که امنیت دارد برود . اگر در این شهر ماند مانند ایلیائىها جزیه مىپردازد . 9 – مردم ایلیاء هم آزادند ، به هر کجا مىخواهند مىتوانند بروند و مىتوانند در امنیت کامل بمانند . 10 – اگر مردم ایلیاء جزیه مقرر را بپردازند ، و تخلف نکنند ، در این صورت این پیماننامه مورد احترام خدا ، رسولخدا ، خلیفه و مؤمنان است . 38 پس از امضاى این پیمان نامه ، ایلیاء که بعد از مدتى به « بیتالمُقَدَّسْ » تغییر نام یافت ، تسلیم شد و عمربن خطاب به همراه یکى از علماى مسیحى داخل شهر رفتند و از اماکن مذهبى آن دیدن کردند . مردم بیتالمقدس هم از حسن رفتار خلیفه خوشحال شدند . 39 از آنچه گذشت به دست آمد که : 1 – ساکنان اصلى فلسطین یُبوسىها بودند . یُبوسیان 2500 سال قبل از میلاد به فلسطین آمدند و بیتالمقدس را احداث کردند . در آن زمان بیتالمقدس را یُبوس مىگفتند . 2 – یهودیان در 1290 قبل از میلاد از مصر بیرون آمدند و عدهاى از آنان به طرف فلسطین راه افتادند و فلسطین به زور شمشیر اشغال کردند و بسیارى از یبوسىها را کشتند . 3 – فلسطین پس از اینکه توسط یهودیان اشغال شد ، تحولات زیادى به خود دید . زمانى بابِلیان بر آنجا تسلط یافتند ، زمانى ایرانیان در آنجا حاکم شدند ، زمانى یونیان فلسطین را گرفتند و زمانى هم رومیان بر آن منطقه و فلسطین تسلط یافتند . 4 – آنگاه که نیروهاى مسلمان براى آزاد سازى بلاد شام ، حرکت کردند ، قدرت حاکم در آن منطقه ، رومیان بودند و مسلمانان از سال دوازدهم هجرى حملههاى خود را آغاز کردند و تا پانزدهم هجرى بیشتر بلاد شام را فتح کردند .
5 – بر اساس برخى از نوشتهها در سال پانزدهم هجرى بیتالمقدس به طور مسالمت تسلیم شد و خلیفه مسلمانان در پیماننامه تأکید کرد که باید در بیتالمقدس یهودى نماند . به این ترتیب یهودیانى که زمانى همین بیتالمقدس را به زور گرفته بودند ، به دست نیروهاى مسلمان از این شهر اخراج شدند . امروز دهم بهمنماه یکهزار و سیصد و هشتاد هجرى شمسى است و به حساب قمرى یکهزار و چهارصد و بیست و دو مىباشد . از زمان فتح بیتالمقدس تا امروز ( 80 / 11 / 10 ) یکهزار و چهارصد و هفت سال قمرى مىگذرد . {J صهیونیسم : J}
اولین بار شخصى به نام « بینسکر » کتابى به نام « خودمختارى » نوشت . در این کتاب یهودیان جهان را به وحدت و تشکل دعوت کرد . او نوشت : چاره دردها و مصائب قوم یهود این است که باید در فلسطین اجتماع کنند و حکومت مستقل تشکیل دهند . به دنبال این پیشنهاد ، « جمعیت عشاقِ صِهیُون » تشکیل شد . این جمعیت نام خود را از قلّه صهیون که در بیتالمقدس است ، گرفت . این جمعیت در آغاز سه هدف داشت : احیاى زبان عِبْرى ، دعوت یهودیان جهان به مهاجرت به فلسطین و تملّک اراضى فلسطین . هرتزل اطریشى ، به این جمعیت پیوست . با پیوستن هرتزل به این جمعیت ، کار جمعیت بالا گرفت و مورد توجه واقع شد . هرتزل کتابى به نام « دولت یهود » نوشت و در این کتاب پیشنهاد کرد که یهودیانى که تحمل دولت متبوع خود را ندارند در یک جا گردهم آیند . در همین کتاب پیشنهاد کرد که آژانس یهود تشکیل شود تا برنامههاى سیاسى جمعیت عشاق صهیون را هدایت کند . این جمعیت را « صهیونیستها » مىگویند و مرامشان را صهیونیسم . اولین کنگره صهیونیستها در شهر بال سوئیس تشکیل شد . کنگره قطعنامهاى صادر کرد . در این قطعنامه فلسطین منطقه مهاجرت یهودیان در نظر گرفته شد و در همین کنگره مقرر شد که شرکتى با هدف خرید زمین در فلسطین تأسیس شود . پس از پایان کار این کنگره هرتزل گفت : « همین امروز ، ما دولت یهودى را به وجود آوردهایم » سال 1901 هرتزل با خلیفه عثمانى سلطان عبدالحمید تماس گرفت و از او با التماس درخواست کرد که امتیازى براى یهودیان صادر شود تا یهودیان بتوانند اراضى مَواتِ فلسطین را آباد و تملک کنند ولى سلطان عثمانى نپذیرفت . در همین روزها یهودیان در فلسطین مقدارى زمین خریدند و نمایندگان عرب پارلمان عثمانى در مورد خرید این اراضى اعلام خطر کردند و از آن پس کار بر یهودیان سخت شد تا آنجا که به فکر انتخاب جاى دیگرى براى خود افتادند . پس از مشورتهایى ، « عریش » را که بین فلسطین و مصر واقع است و متعلق به مصر مىباشد ، انتخاب کردند .
هرتزل با دولت مصر تماس گرفت ولى دولت مصر تقاضاى او را رد کرد . دولت انگلستان امتیاز استعمار اوگاندا را به صهیونیستها پیشنهاد کرد . در همین روزها هرتزل درگذشت . پس از مرگ هرتزل در سال 1902 ، کنگره یهود با مرکزیّت اوگاندا مخالفت کرد و گفت : یا فلسطین و یا منطقهاى نزدیک به آن . کنگره یهود در سال 1908 در لاهه تشکیل شد و سران صهیونیسم این بار تصمیم جدّى براى ایجاد وطن ملى در سرزمین فلسطین گرفتند و دستور تأسیس شرکت خرید زمین در فلسطین صادر شد . کنگره مقرر کرد که یهودیان از آن پس به زبان عبرى تکلم کنند . سال 1914 فرا رسید ، جنگ جهانى اول شروع شد و حکومت عثمانى طرفدار آلمانیها شد و بر ضد متفقین اعلام جنگ داد . کشورهاى سوریه ، لبنان و فلسطین تحت تسلط حکومت عثمانیها بود . عرب آن روزگار از این حکومت راضى نبود . این جنگ شرائط کشورهاى لبنان ، سوریه و فلسطین را به گونهاى کرد که صهیونیستها توانستند به آرزوى خود برسند . یکى از رهبران صهیونیسم به نام « هربرت سموئیل » یادداشتى به اعضاى کابینه انگلستان و مجلس عوام آن کشور داد و پیشنهاد کرد که یک دولت یهودى تحت نظارت انگلستان در فلسطین به وجود آید و سه چهار میلیون یهودى جهان در آنجا جمع شوند . جمعى از سران صهیونیسم و در رأس آنها دکتر وایزمن استاد دانشگاه منچستر انگلستان ، گفتگوهائى با دولت انگلستان کردند . نتیجه این گفتگوها مثبت بود و نظر دولت انگلستان را به خود جلب کرد . روز دوم نوامبر 1917 که یکسال به پایان جنگ جهانى مىماند ، وزیر خارجه انگلستان نظر موافق خود را درباره تشکیل دولت یهودى در سرزمین فلسطین اعلام کرد . بالفُور وزیر خارجه انگلیس به یکى از یهودیها چنین نامه نوشت : « لرد روچیلد عزیزم ! براستى خوشحال و مشعوفم که به نام دولت شاهنشاهى انگلستان با کمال صراحت وعده ذیل را به شما ابلاغ کنم . این وعده عطف به درخواست جمعیت یهودى صهیونیسم است که به این وزارتخانه رسیده و با آن موافقت شده است .
دولت شاهنشاهى انگلستان نظر لطف مخصوصى به تشکیل وطن ملى یهود در فلسطین دارد و در آینده نزدیکى نهایت سعى و کوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن مبذول خواهد شد . اینهم به طور وضوح معلوم باشد نبایدکارى شود که به حقوق اجتماعى و مذهبى مردم غیریهودى فلسطین و حقوق و امتیازات سیاسى یهودیان در سایر ممالک ، ضررى وارد آید . » این نامه را اعلامیه بالْفُورْ مىنامند . 40 جنگ جهانى اول در سال 1918 به پایان رسید . جلسه شوراى عالى متفقین در سال 1920 در شهر ریمو تشکیل شد . این شورا تصمیم گرفت که فلسطین تحت قیمومت انگلستان باشد . از آن پس شرائط ایجاد وطن براى یهودیان فراهم شد . در سال 1936 دولت انگلستان پیشنهاد کرد که فلسطین به سه منطقه تقسیم شود : منطقه عربىنشین ، منطقه یهودىنشین و منطقه انگلیسى ولى عربها با این پیشنهاد مخالفت کردند . مسأله فلسطین از این پس یک مسأله پیچیدهاى شد . این مسأله را به سازمان ملل سپردند . در آن حال که سازمان ملل مشغول بررسى مشکل فلسطین بوده دولت انگلستان اعلام پایان قیمومت کرد و رئیس دولت سرپرستى ، بندر حیفا را به سوى انگلستان ترک کرد . پس از اعلام پایان دولت سرپرستى ، صهیونیستها قیام کردند و تشکیل دولت اسرائیل در فلسطین را اعلام کردند . پس از چند دقیقه رئیسجمهور آمریکا که فاتح جنگ جهانى اول بود ، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت . سال 1948 ، ماه مه ، سال اعلام تأسیس دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین و تأیید این دولت غیرقانونى از سوى ترومن رئیس جمهور آمریکا است . 41 تاریخ فلسطین از این لحظه به بعد وارد صحنه جدیدى مىشود . براى آگاهى بیشتر مىتوانید به این کتابها مراجعه کنید : سرگذشت فلسطین ، نوشته اکرم زعیتز ، ترجمه هاشمى رفسنجانى بازیگران روند صلح خاورمیانه نبرد براى فلسطین تاریخ اورشلیم و تاریخ معاصر کشورهاى عربى نوشته عدهاى از نویسندگان و ترجمه دکتر محمد حسین روحانى .
( 1 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 ، چاپ اول ، نوشته اکرم زعیتر ، ترجمه هاشمى رفسنجانى ، 1383 هجرى قمرى ، و تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 ، چاپ اول ، نوشته دکتر عبدالوهاب کیالى ، ترجمه محمدجواهر کلام ) ( 2 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 3 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 به بعد ) ( 4 ) ( تاریخ اورشلیم ، ص 21 ، نوشته دکتر سیدجعفر شهیدى ، 1364 ، چاپ اول ، انتشارات امیرکبیر ) ( 5 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 ) ( 6 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 15 ) ( 7 ) ( نبرد براى فلسطین ، ص 22 ، نوشته فریدریش شرایبر ، ترجمه عبدالرحمن صدریه ، چاپ اول ) ( 8 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 9 ) ( فلسطین ، قَبْلُ و بَعْدُ ، ص 20 ، نوشته دکتر یوسف هیکل ، بیروت ، چاپ اول ، 1971 ، عربى ) ( 10 ) ( همان ) ( 11 ) ( همان ) ( 12 ) ( فلسطین ، قبل و بعد ، ص 20 به بعد ) ( 13 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 ، نوشته محمدباقر سلیمانى ، دفتر مطالعات سیاسى و بینالمللى ) ( 14 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 15 ) ( همان ) ( 16 ) ( همان ) ( 17 ) ( فلسطین قبل و بعد ، ص 20 به بعد ) ( 18 ) ( تاریخ فلسطین القدیم ، ص 43 ، دکتر سامى سعیدالاحمد ، 1979 ، مرکز الدراسات الفلسطینیه ، و سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد ) ( 19 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 20 ) ( تاریخ نوین فلسطین ص 17 به بعد ) ( 21 ) ( سرگذشت فلسطین ، ص 21 به بعد و تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 22 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 به بعد ) ( 23 ) ( همان ) ( 24 ) ( تاریخ ویل دورانت ، ج 1 ، ص 375 ) ( 25 ) ( تاریخ تمدن ، ج 1 ، ص 375 ) ( 26 ) ( تاریخ جامع ادیان ، ص 353 به بعد ، نوشته جان ناس ) ( 27 ) ( تاریخ نوین فلسطین ، ص 17 به بعد ) ( 28 ) ( تاریخ جامع ادیان ، ص 384 ) ( 29 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 6 به بعد ) ( 30 ) ( تاریخ اورشلیم ، ص 15 به بعد ) ( 31 ) ( صحاح اللغه ، جوهرى ) ( 32 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 318 ، سال هشتم هجرى ) ( 33 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 429 ) ( 34 ) ( همان ، 461 و حیاه محمد ( ص ) ، محمدحسین هیکل ، ص 487 ، عربى ) ( 35 ) ( تاریخ طبرى ، ج 2 ، ص 585 ) ( 36 ) ( همان ، ج 3 ، ص 105 ، حوادث سال 15 هجرت ) ( 37 ) ( تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 105 ، حوادث سال 15 هجرت ) ( 38 ) ( تاریخ طبرى ، ج 3 ، ص 106 ) ( 39 ) ( همان ) ( 40 ) ( سرگذشت فلسطین ) ( 41 ) ( بازیگران روند صلح خاورمیانه ، ص 8 به بعد .