اولاً، بنا بر آنچه از متون دینى استفاده مى شود، کیفر و عقوبت دنیوى گناهان، عمدتا متوجه خود شخص مى شود. بله، گاهى اوقات اثر طبیعى گرفتارى شخص که در زندگى او ظاهر مى شود، گرفتارى اطرافیان نیز هست و بر زندگى اطرافیان و نزدیکانش هم اثر مى گذارد. مثلاً فقر و محروم شدن از وسعت روزى، در زندگى اطرافیان و نان خوران وى نیز تأثیر مى گذارد و این لازمه طبیعى زندگى دنیوى است.ثانیا؛
1- خداوند عالم هستى را براساس نظام اسباب و مسببات استوار کرده است. این نظام، قانونى حکیمانه است و ابتناى عالم هستى بر این نظام موجب ثبات امور است.
2- اسباب دو دسته اند: اسباب مادى و اسباب معنوى. مثلاً همان گونه که فعل و انفعالات درونى زمین سبب زلزله است، شیوع گناه هم در شرایط خاصى سبب زلزله است.
3- لازمه قانون اسباب و مسببات این است که هرگاه سبب محقق شد، مسبب به دنبال آن محقق خواهد شد. اگر انسان از ارتفاع بسیار بلند سقوط کند، حتما خواهد مرد. اگر سم بخورد، مسموم خواهد شد و… براساس این لازمه، گاه تحقق سبب توسط یک فرد، دامن گیر سایر افراد نیز مى شود مثلاً براساس نظام اسباب و مسببات اگر مادر باردار، برخى داروها را مصرف کند، این مصرف دارو سبب آسیب جنین مى شود و در نتیجه نوزاد ناقص الخلقه به دنیا مى آید. در اینجا ایجاد سبب (مصرف دارو) توسط مادر، همچنان که موجب آسیب بخشى از اعضاى داخلى او (جنین) مى شود. به صورت طبیعى دامن گیر نوزاد نیز مى شود و این لازمه قانون اسباب و مسببات است. همچنین است در ناحیه اسباب معنوى، اگر به فرض گناه سبب معنوى در ناقص الخلقه شدن نوزاد باشد (که چنین نیست)، این متضرر شدن نوزاد لازمه قانون اسباب و مسببات است. بله، چه در اسباب مادى (مثل اثر دارو) و چه در اسباب معنوى (مثل گناه) وقتى شخص دیگر یعنى نوزاد آسیب دید و ناقص الخلقه به دنیا آمد به مقتضاى روایات، خداوند در آخرت به ازاى سختى که در این دنیا متحمل شده است براى او جبران خواهد
کرد و این جبران نه از باب طلب او از خداوند باشد که لطف خداوند است. ثالثا، مواردى که شما در نامه خود مرقوم فرموده اید مثل عقب ماندگى ذهنى، جنون، قطع عضو، فلج و… در مورد فرزند شخص گنهکار، در منابع دینى نیامده است، بلکه به طور کلى اشاره شده که برخى از مصیبت هایى که در ارتباط با اولاد و اهل و مال وارد مى شود، ناشى از عمل انسان است.
1- خداوند عالم هستى را براساس نظام اسباب و مسببات استوار کرده است. این نظام، قانونى حکیمانه است و ابتناى عالم هستى بر این نظام موجب ثبات امور است.
2- اسباب دو دسته اند: اسباب مادى و اسباب معنوى. مثلاً همان گونه که فعل و انفعالات درونى زمین سبب زلزله است، شیوع گناه هم در شرایط خاصى سبب زلزله است.
3- لازمه قانون اسباب و مسببات این است که هرگاه سبب محقق شد، مسبب به دنبال آن محقق خواهد شد. اگر انسان از ارتفاع بسیار بلند سقوط کند، حتما خواهد مرد. اگر سم بخورد، مسموم خواهد شد و… براساس این لازمه، گاه تحقق سبب توسط یک فرد، دامن گیر سایر افراد نیز مى شود مثلاً براساس نظام اسباب و مسببات اگر مادر باردار، برخى داروها را مصرف کند، این مصرف دارو سبب آسیب جنین مى شود و در نتیجه نوزاد ناقص الخلقه به دنیا مى آید. در اینجا ایجاد سبب (مصرف دارو) توسط مادر، همچنان که موجب آسیب بخشى از اعضاى داخلى او (جنین) مى شود. به صورت طبیعى دامن گیر نوزاد نیز مى شود و این لازمه قانون اسباب و مسببات است. همچنین است در ناحیه اسباب معنوى، اگر به فرض گناه سبب معنوى در ناقص الخلقه شدن نوزاد باشد (که چنین نیست)، این متضرر شدن نوزاد لازمه قانون اسباب و مسببات است. بله، چه در اسباب مادى (مثل اثر دارو) و چه در اسباب معنوى (مثل گناه) وقتى شخص دیگر یعنى نوزاد آسیب دید و ناقص الخلقه به دنیا آمد به مقتضاى روایات، خداوند در آخرت به ازاى سختى که در این دنیا متحمل شده است براى او جبران خواهد
کرد و این جبران نه از باب طلب او از خداوند باشد که لطف خداوند است. ثالثا، مواردى که شما در نامه خود مرقوم فرموده اید مثل عقب ماندگى ذهنى، جنون، قطع عضو، فلج و… در مورد فرزند شخص گنهکار، در منابع دینى نیامده است، بلکه به طور کلى اشاره شده که برخى از مصیبت هایى که در ارتباط با اولاد و اهل و مال وارد مى شود، ناشى از عمل انسان است.