حرمت شراب – جزء ۶ سوره مائده، آیه ۹۰
۱۳۹۵/۱۲/۰۲
–
۱۰۲۷ بازدید
پرسش . اگر واقعا دلیل حرمت خمر و شراب این است که عقل را زایل مى کنند و مست کننده هستند، اگر یک ته استکان و به مقدار خیلى کم خورده شود، فقط به اندازه اى که شخص گرم شود، ولى مست نشود، آیا باز هم حرام است؟
«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَ الْمَیْسِرُ وَ الْأَنْصابُ وَ الْأَزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»[ مائده 5، آیه 90.]؛
«اى کسانى که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و تیرهاى قرعه پلیدند [و ]از عمل شیطانند. پس، از آنها دورى گزینید؛ باشد که رستگار شوید».
در این باره، چند پاسخ زیر مطرح است:
اولاً، ممکن است مست کنندگى خمر، یکى از دلایل حرمت باشد و در کنار آن، دلایل دیگرى نیز وجود داشته باشد؛ مانند این که از اقدام براى تهیه یا فروش شراب در جامعه، به طور کلى جلوگیرى شود؛ چنان که در ازدواج موقت و یا طلاق گفته شده که اگر زن نازا بود و یا پیش گیرى کامل صورت گرفته بود، باز هم زن باید عدّه نگه دارد؛ زیرا موضوع تعیین پدر، حکمت است و نه علت. ممکن است دلایل دیگرى مانند حفظ احترام روابط زناشویى و یا رعایت حریم زنان و حفظ تعادل روحى آنان نیز مطرح باشد.
ثانیا، خوردن هر نجاستى، حرام است و خمر هم یکى از آنهاست و در نتیجه، از خوردن یک قطره آن هم نهى شده است؛ مثل خوردن یک قطره خون یا ادرار.
ثالثا، حرمت خوردن خمر، یک قانون است و قانون، معنایش این است که قانون گذار، مصالح کلى را در نظر بگیرد. در یک قانون کلى، ممکن است به خاطر وجود مفسده اى، چیزى ممنوع شود؛ در حالى که در بعضى موارد آن، مفسده جدى وجود نداشته باشد. همه قانون هاى بشرى هم همین طورند؛ مانند ممنوع بودن عبور از چراغ قرمز؛ اگر چه عدم رعایت در بعضى اوقات، ممکن است مشکلى ایجاد نکند.
بنابراین، قانون آن است که در دید کلان، رعایت آن، مصلحت و عدم رعایت آن، مفسده دارد؛ حتى اگر در برخى از موارد جزئى، مصلحت و مفسده وجود نداشته باشد.
اگر شارع مى گفت: اگر شراب خوردى و مست شدى، حرام است و اگر مست نشدى، اشکالى ندارد، برخى افراد کنجکاو، استکان استکان مى خوردند؛ تا ببیند چه وقت مست مى شوند و در این صورت، از حالت قانون خارج مى شد و حکم خدا، سبک و تمسخرآمیز مى شد. بدین جهت، اگر قانون گذار بخواهد آن مصلحتى را که در نظر گرفته، جلب شود و آن مفسده اى را که در نظر گرفته، ترک شود، باید به صورت کلى، امر و نهى کند و تمام قانون هاى عمومى، این چنین هستند.
باید دانست که گاهى سخت گیرى در حرمت، براى جلوگیرى از عادى سازى و «فرهنگ سازى» است. در موارد متعددى ثابت شده که شروع یک خلاف کوچک، آدمى را به مراحل بعدى مى کشاند؛ به طورى که در ادبیات عامیانه مشهور شده که تخم مرغ دزد، شتر دزد مى شود. بنابراین، حرمت شرب خمر، حتى یک قطره آن، چه بسا براى جلوگیرى از جرأت نسبت به مراحل بعد و یا بدآموزى نسبت به دیگران باشد.
«اى کسانى که ایمان آورده اید! شراب و قمار و بت ها و تیرهاى قرعه پلیدند [و ]از عمل شیطانند. پس، از آنها دورى گزینید؛ باشد که رستگار شوید».
در این باره، چند پاسخ زیر مطرح است:
اولاً، ممکن است مست کنندگى خمر، یکى از دلایل حرمت باشد و در کنار آن، دلایل دیگرى نیز وجود داشته باشد؛ مانند این که از اقدام براى تهیه یا فروش شراب در جامعه، به طور کلى جلوگیرى شود؛ چنان که در ازدواج موقت و یا طلاق گفته شده که اگر زن نازا بود و یا پیش گیرى کامل صورت گرفته بود، باز هم زن باید عدّه نگه دارد؛ زیرا موضوع تعیین پدر، حکمت است و نه علت. ممکن است دلایل دیگرى مانند حفظ احترام روابط زناشویى و یا رعایت حریم زنان و حفظ تعادل روحى آنان نیز مطرح باشد.
ثانیا، خوردن هر نجاستى، حرام است و خمر هم یکى از آنهاست و در نتیجه، از خوردن یک قطره آن هم نهى شده است؛ مثل خوردن یک قطره خون یا ادرار.
ثالثا، حرمت خوردن خمر، یک قانون است و قانون، معنایش این است که قانون گذار، مصالح کلى را در نظر بگیرد. در یک قانون کلى، ممکن است به خاطر وجود مفسده اى، چیزى ممنوع شود؛ در حالى که در بعضى موارد آن، مفسده جدى وجود نداشته باشد. همه قانون هاى بشرى هم همین طورند؛ مانند ممنوع بودن عبور از چراغ قرمز؛ اگر چه عدم رعایت در بعضى اوقات، ممکن است مشکلى ایجاد نکند.
بنابراین، قانون آن است که در دید کلان، رعایت آن، مصلحت و عدم رعایت آن، مفسده دارد؛ حتى اگر در برخى از موارد جزئى، مصلحت و مفسده وجود نداشته باشد.
اگر شارع مى گفت: اگر شراب خوردى و مست شدى، حرام است و اگر مست نشدى، اشکالى ندارد، برخى افراد کنجکاو، استکان استکان مى خوردند؛ تا ببیند چه وقت مست مى شوند و در این صورت، از حالت قانون خارج مى شد و حکم خدا، سبک و تمسخرآمیز مى شد. بدین جهت، اگر قانون گذار بخواهد آن مصلحتى را که در نظر گرفته، جلب شود و آن مفسده اى را که در نظر گرفته، ترک شود، باید به صورت کلى، امر و نهى کند و تمام قانون هاى عمومى، این چنین هستند.
باید دانست که گاهى سخت گیرى در حرمت، براى جلوگیرى از عادى سازى و «فرهنگ سازى» است. در موارد متعددى ثابت شده که شروع یک خلاف کوچک، آدمى را به مراحل بعدى مى کشاند؛ به طورى که در ادبیات عامیانه مشهور شده که تخم مرغ دزد، شتر دزد مى شود. بنابراین، حرمت شرب خمر، حتى یک قطره آن، چه بسا براى جلوگیرى از جرأت نسبت به مراحل بعد و یا بدآموزى نسبت به دیگران باشد.