علی کورانی
ترجمه: حسین رضایی فرد
آیندة عالم و فرجام امت اسلامی، به شیوهای در قرآن بیان شده است که پیامبر اکرم(ص) و وارثان علم آن حضرت، یعنی ائمه(ع)، آنرا به طور کامل میدانند و به تمام مراحل و تطورات آن نیز دانا هستند، اما راهی که ما برای شناخت آن داریم، به مقداری است که از آیات و روایات شریفی، که در این باره به ما رسیده، میفهمیم.
و تعداد آیاتی که از آیندة امت و عالم صحبت میکند به دهها آیه میرسد؛ از قبیل:
وعد الله الذّین آمنوا و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فی الأرض… .7
خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند، وعده داد که در روی زمین جانشین دیگرانشان کند.
و این آیه:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ … .8
زودا که آیات قدرت خود را در آفاق و در وجود خودشان به آنها نشان خواهیم داد تا برایشان آشکار شود که او حق است.
و آیة:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله… لهم فی الدّنیا خزیٌ… .9
کیست ستمکارتر از آن که نگذاشت که نام خدا در مسجدهای خدا برده شود… نصیبشان در دنیا خواری است… .
و آیات دیگری که مجموعاً به دهها آیه میرسد. و روایات و احادیث در این باره به صدها روایت میرسد که در مصادر حدیثی شیعه و سنی آمده است. و برخی از آنها در ابواب مستقلی جمعآوری شدهاند. مانند ابواب «ملاحم و فتن» و… که در این روایات پیرامون حوادث بزرگ و کوچکی که بعد از نبیاکرم(ص) تا آخرالزمان برای امت اسلامی رخ میدهد، بحث شده است.
و شاید بیشترین و صحیحترین روایات نزد شیعه و سنی، روایاتی باشد که از مرحلة ظهور اسلام و داخل شدن اقوام مختلف در اسلام و تشکیل حکومت الهی به دست مهدی منتظر(ع) از فرزندان نبی اکرم(ص) صحبت میکند و هنگامی که روایت و آیه دربارة یک موضوع، اتفاق پیدا میکنند، آن قضیه دارای ارزش علمی بالایی میشود.همانطور که در روایات وارده در تفسیر آیات مربوط به ظهور اسلام یا ظهور امام مهدی(ع) چنین است.
نگاهی اجمالی به آیات تفسیر شده به ظهور حضرت مهدی(ع)
علامه بحرانی در کتاب المحجّة حدود یکصد روایت وارده دربارة تفسیر آیات به امام مهدی(ع) را گرد آورده است. بعد از بررسی بیش از چهارصد مصدر کتب تفسیری و حدیث، بیش از پانصد روایت که دهها آیه را به امام مهدی(عج) تفسیر میکند، یافتم؛ که بیشتر آن روایات از طرق شیعه از امامان اهل بیت(ع) و اندکی نیز از طریق اهل سنت روایت شده است.
موضوعات این روایات بسیار متنوع میباشند. من جمله، صحبت از پارهای وقایع قبل از ظهور ایشان؛ جمع شدن یاران آن حضرت(ع) در مکه، آغاز قیام حضرت مهدی(ع) از مسجدالحرام، حرکت ایشان به سوی قدس، متوجه شدن ایشان به عالم، و جنگها و پیروزیهای حضرت حجت(ع) و رفاه و گشایش در عصر ایشان، و عدالت و رحمت و دوست داشتن ایشان توسط مردم، و دهها موضوع کلی و تفصیلی از این مرحله از ظهور اسلام بر سایر ادیان، و آنچه به دنبال این مرحله به وقوع میپیوندد از نزول حضرت مسیح(ع) و تصدیق حضرت مهدی(ع) و حمایت و یاری حضرت مهدی(ع) توسط ایشان، و از آنچه بعداز امام مهدی(ع) رخ میدهد؛ از رجعت پیامبر اکرم(ص) و ائمه (ع) به دنیا و حکومت نمودن به مدت طولانی، پس از آغاز شدن علایم قیامت، و خروج جنبدهای از زمین (دابة الأرض) و یأجوج و مأجوج و… .
نمونههایی از مصادر شیعه و سنی
1. طبری در تفسیر خود10 میگوید: سُدّی دربارة این سخن خداوند تعالی:
و من أظلم ممّن منع مساجد الله أن یذکر فیها اسمه و سعی فى خرابها.
میگوید: «رومیان بختالنصر را در تخریب بیت المقدس یاری کردند» و دربارة این قول خداوند:
أولئک ماکان لهم أن یدخلوها إلاّ خائفین.12
آنان حق ندارند جز ترسان و لرزان در آن [مسجد] درآیند؛
گفته است: در زمین، هیچ رومی وجود ندارد مگر اینکه اگر بخواهد وارد آن شود، میترسد که گردنش زده شود، و به پرداخت جزیه ترسانده شده، آنرا میپردازد. و دربارة این آیة قرآن:
لهم فی الدّنیا خزیٌ.13
در دنیا، ایشان را خواری است.
میگوید: اما خواری و ذلت رومیان در دنیا، هنگامی است که امام مهدی(ع) قیام نموده و «قسطنطنیه» را فتح نماید و آنها را به قتل رساند؛ این ذلت آنها در دنیاست.
همین روایت را شیخ طوسی از سدی در تفسیر التبیان14 روایت کرده، و به آخر آن این جمله را اضافه نموده است: «و برای آنان، خواری در دنیا به این است که کشته شوند، اگر حربی باشند.»
مشابه این بیان را «سیوطی» در تفسیر درّ المنثور15، نقل کرده است. همچنین در کتاب العرف الوردی فی أخبار المهدیّ الحاوى16 و در کتاب البرهان17 و صاحب جریدة العجائب18، نیز این روایت نقل شده است.
آنچه را که دربارة قیمت و ارزش علمی روایت نقل شده از سدی گفتیم، در حالیکه فقراتی را که سدّی بر زمان خودش تطبیق نموده است، رد نمودیم به این دلیل است که روایت، این نکته را آشکار میکند که در ذهن تابعینی مثل سدی این بوده است که پیروزی کامل مسلمین بر روم و فتح پایتخت آنان، که در این روایت قسطنطنیه نامیده شده، به دست مهدی موعود(ع) انجام شده و عزت مسلمین در مقابل آنها به دست ایشان تحقق خواهد یافت.
2. در کمالالدین19 از امام صادق(ع) روایت شده است که دربارة آیة:
هو الّذى أرسل رسوله بالهدی و دین الحقّ لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.20
او کسی است که پیامبر خود را برای هدایت مردم با دینی درست و برحق، فرستاد، تا او را بر همة دینها پیروز گرداند، هرچند مشرکان را خوش نیاید.
چنین فرمودند:
به خدا قسم، تأویل این آیه رخ نداده و رخ نخواهد داد تا قائم(ع) خروج نماید. پس آنگاه که خروج نماید، هیچ کافری به خدای عظیم و هیچ مشرکی به امام وجود نخواهد داشت مگر اینکه خروج آن حضرت(ع) را ناخوش دارد. حتی اگر در میان صخرهای مشرک یا کافری پنهان شده باشد، آن صخره ندا میدهد: ای مؤمن، در میان من کافری پنهان شده، مرا بشکن و او را بکش.
و بخشی از این روایت را «فرات»21 و «عیاشی»22 در تفاسیر خود، نقل کردهاند و همچنین در العدد القویّه23 و در تأویل الآیات24 و برخی از مصادر دیگر شیعه نیز ذکر شده است.
در مجمع البیان25 از امیرالمؤمنین(ع) روایت شده که پس از تلاوت این آیه فرمودند:
آیا دین اسلام بر سایر ادیان غالب شده است؟
همراهان حضرت(ع) پاسخ دادند: بلی.
ایشان فرمودند: هرگز، قسم به کسی که جانم در دست اوست، این اتفاق نمیافتد تا اینکه هیچ شهر و روستایی نباشد مگر اینکه در آن، هر صبح و شام، شهادت بر وحدانیت خدا و رسالت پیامبر اسلام(ص) داده شود.
همین روایت در تأویل الآیات26 و تفسیر صافی27 و دیگر مصادر شیعه نیز بیان شده است.
مصادر اهل سنت، تفسیر این آیه را به نزول عیسی(ع) روایت کردهاند. همانطور که در جامع طبری28 و سنن بیهقی29 و الدّرالمنثور30 ذکر شده است. شافعی، صاحب البیان31 از سعید بنجبیر در تفسیر این قسمت از آیه:
لیظهره علی الدّین کلّه و لوکره المشرکون.
چنین نقل کرده است که: «او، مهدی از عترت فاطمه(س) است.» و سپس میافزاید:
بین این قول، و قول کسانی که میگویند: منظور، عیسی(ع) است؛ منافاتی وجود ندارد، زیرا همانطور که گفته شد، عیسی(ع) یاری دهندة امام مهدی(ع) است.
همچنین فخر رازی در تفسیر خود32 از ابوهریره نقل میکند که گفت:
این وعدهای از جانب خداوند تعالی است که اسلام را بالاتر و برتر از جمیع ادیان قرار دهد. او سپس گفت … و تمامیت یافتن این امر در زمان خروج عیسی(ع) است.
سدّی میگوید:
این امر هنگام قیام مهدی(ع) است. که هیچ کس باقی نمیماند مگر اینکه اسلام آورده یا مجبور به پرداخت خراج میگردد.
و احادیث متواتری در نزد شیعه و سنی وجود دارد که نزول عیسی(ع) در زمان ظهور حضرت مهدی(ع) خواهد بود و ایشان پشت سر امام مهدی(ع) نماز خواهد خواند.
3. همچنین مصادر فریقین در تفسیر آیة:
ولو تری إذ فزعوا فلا فوت و أخذوا من مکانٍ قریبٍ.33
اگر ببینی، آنگاه که سخت بترسند و رهاییشان نباشد و از مکانی نزدیک گرفتارشان سازند.
اتفاق نظر دارند که منظور آیه، «جیش خسف» است. یعنی در ابتدای ظهور، لشکری وارد مدینة منوره شده، آنگاه جهت جنگ با امام مهدی(ع)، قصد مکة مکرمه میکنند که خداوند متعال آنها را قبل از رسیدن به مکه، در زمین فرو میبرد. این مطلب در تفسیر طبری34، و ثعلبی35 و کتاب البداء و التاریخ36 و عقد الدّرر37 و تفسیر الدّر المنثور38 نقل گردیده است.
بسیاری از مصادر شیعی نیز نظیر این تفسیر را از این آیه روایت کردهاند که مجال بر شمردن آنها نیست. البته قطع نظر از این آیه، روایات متواتری از پیامبر اکرم(ص) ناظر به فرو رفتن لشکر در زمین (خسف جیش) در منابع شیعه و سنی از جمله در صحّاح سته آمده است.
4. مصادر شیعه و سنی در تفسیر آیة متعلق به نزول حضرت عیسی(ع) اتفاق نظر دارند:
و إن من أهل الکتاب إلّا لیؤمننّ به قبل موته و یوم القیامة یکون علیهم شهیداً.39
و هیچ یک از اهل کتاب نیست مگر آنکه پیش از مرگش به او ایمان آورد و عیسی در روز قیامت به ایمانشان گواهی خواهد داد.
این مطلب در تفسیر طبری40 آمده است، و شیخ طوسی نیز تبیان41 میفرماید:
… گویی آیه میخواهد بگوید: احدی از یهود باقی نمیماند، مگر اینکه قبل از موت حضرت عیسی(ع) به ایشان ایمان میآورد. به این صورت که با خروج امام مهدی(ع) خداوند حضرت عیسی(ع) را برای قتل دجال به سوی زمین میفرستد و همة مردم جهان، ملت واحد میشوند که همان ملت اسلام حنیف و دین ابراهیم(ع) میباشد.
و ابن عباس و ابومالک و حسن بصری و قتاده و ابن زید و… همین نظر را دارند و طبری نیز این قول را اختیار کرده است. و این آیه، مخصوص یهودیانی است که در آن زمان زندگی میکنند. و از شیعیان، علی بن ابراهیم این قول را در تفسیرش ذکر کرده است.
نمونههایی از مصادر شیعی:
1. شیخ صدوق، در کمال الدین42، از امام باقر(ع) نقل میکند که فرمودند:
قائم ما (اهل بیت) با ترس و رعب (که در دل دشمنانش ایجاد میشود) یاری میشود، با نصرت و پیروزی تأیید میشود، زمین رام وی میشود، گنجها برایش آشکار میگردد، حکومتش شرق و غرب عالم را فرا خواهد گرفت، خداوند عزوجل بهوسیلة او دینش را بر سایر ادیان غالب خواهد نمود، هرچند کافران اکراه داشته باشند، هیچ خرابی باقی نمیماند مگر اینکه آباد میشود، و روح الله، عیسی بن مریم(ع) ، نزول کرده و پشت سر حضرت مهدی(ع) نماز خواهد گذارد. پس آنگاه که حضرت بقیة الله(عج) ظهور نماید به کعبه تکیه نموده و سیصد و سیزده مرد اطرافش اجتماع مینمایند. و اولین چیزی که میگوید این آیة شریفه است:
بقیةالله خیرٌ لکم إن کنتم مؤمنین.43
اگر ایمان آوردهاید، آنچه خدا باقی میگذارد برایتان بهتر است.
آنگاه میفرمایند:
من بقیةالله در زمین هستم و خلیفه و حجت خدا بر شما میباشم، هیچ مسلمانی بر ایشان سلام نمیکند مگر با این جمله:
السّلام علیک یا بقیّةالله فی أرضه.
2. نعمانی در کتاب غیبت44 خود، از ابوبصیر نقل کرده است که گفت:
از امام باقر(ع) دربارة این آیة شریفه پرسیدم که:
سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی أنفسهم حتّی یتبینّ لهم أنّه الحقّ.45
امام باقر(ع) پاسخ فرمودند:
در درونشان، مسخ را و در بیرونشان، حرکت و خروش آفاق، علیه آنان را نشانشان میدهد. پس قدرت خدا را در انفس خویش و در آفاق میبینند و ضعفشان برایشان آشکار میشود. و معنای این سخن خداوند تعالی (حتّی یتبیّن لهم أنّه الحقّ) خروج قائم(ع) و چه بسا معنای مسخ مذکور برای سرکشان، مسخ در شخصیت و روحیاتشان باشد که با آن ضعفشان آشکار میشود.
3. در غیبت نعمانی46 از حضرت امیرالمؤمنین(ع) دربارة این سخن خداوند عزوجل:
فاختلف الأحزاب من بینهم.47
گروهها با هم اختلاف کردند.
سؤال شد، ایشان فرمودند:
با دیدن سه چیز منتظر فرج باشید.
گفته شد ای امیرالمؤمنین(ع) آنها چیستند؟
حضرت علی(ع) فرمودند:
اختلاف اهل شما به خاطر آنچه که در بین آنهاست، پرچمهای سیاه از خراسان، فزع (صیحة) آسمانی در ماه رمضان.
دوبارة سؤال شد: این صیحه در ماه رمضان چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) فرمودند:
آیا سخن خداوند عزوجل را در قرآن نشنیدهاید که میفرماید:
إن نشأ ننزّل علیهم من السّماء آیةً فضلّت أعناقهم لها خاضعین.48
اگر بخواهم از آسمان برایشان آیتی نازل میکنیم که در برابر آن به خضوع سر فرود آورند.
[سپس فرمودند:] آن، نشانهای است که زنان جوان را از سراپردة خود خارج میکند و خواب رفته را بیدار مینماید و کسی را که در حال چرت است به فزع وامیدارد.
و همین روایت را سلمی، از اهل سنت، در عقدالدرر49 و بسیاری دیگر از منابع شیعی، که مجال ذکرشان نیست، روایت کردهاند. و برخی از آنها این روایت را از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) و از ابن عباس نقل کردهاند. و روایات دیگری صیحه یا آیه و نشانة ماه رمضان را اینگونه تفسیر نمودهاند که آن صدایی است از آسمان، خطاب به همة ملتهای عالم به اینکه جنگ و نزاعها و دوری از دین را کنار گذاشته و از امام مهدی موعود(ع) اطاعت نمایند و حضرت مهدی(ع) را با اسم و اسم پدرش نام میبرد. با قطع نظر از تفسیر آیه، دربارة این ندای آسمانی روایات دیگری نیز در مصادر شیعه و سنی نقل شدهاست که مجال ذکر مصادر آنها نیست.
4. در مصادر شیعه، در تفسیر آیة:
و لئن أخّرنا عنهم العذاب إلی أمّةٍ معدودة لیقولنّ مایحبسه ألا یوم یأتیهم لیس مصروفاً عنهم و حاق بهم ما کانوا به یستهزؤن.50
و اگر چندگاهی عذابشان را به تأخیر بیفکنیم میپرسند: چه جیز مانع آن شده است؟ آگاه باشید چون عذابشان فرا رسد، آنرا بازنگردانند، و آنچه را مسخره میکردند، آنان را دربرخواهد گرفت.
چنین آمده است که مقصود از «امّة معدودة» اصحاب حضرت مهدی(ع) میباشند و در تفسیر قمی51 ذیل این آیه از امام معصوم(ع) نقل شده است که فرمودند:
«أمّة معدودة» اصحاب قائم(ع) اند که سیصد و ده و اندی میباشند.
و عیاشی نیز همین روایت را از امام باقر(ع) در تفسیر خود نقل کرده و به آن افزوده است که؛
در یک لحظه، مانند برگ پاییزی که فرو میریزد، گرداگرد آن حضرت گسیل میگردند.52
و خود او از امام صادق(ع) با لفظ «او، قائم(ع) و اصحابش میباشند» روایت کرده است.53 همچنین نعمانی در آن را از امام صادق(ع) روایت کرده است.54 در تعداد دیگری از منابع شیعه نیز این مطلب موجود است که مجال ذکرشان نیست.
همانطور که ملاحظه میشود تفسیر «الأُمّة» در این آیه به «جماعتی از مردم» صحیحتر از تفسیر آن به «مدتی از زمان» است، که برخی از مفسران آنرا ذکر کردهاند. چرا که اصل در استعمالهای قرآنی، معنای حقیقی کلمه است و عدول از معنای حقیقی به معنای مجازی، تا زمانی که راه باز است، صحیح نمیباشد. کلمة «الأُمّة» بر طبق آنچه در المعجم المفهرس آمده چهل و نه بار در قرآن به کار رفته است که در مورد آن مفسران اتفاق نظر دارند که معنایش جماعت واحدی از مردم است که همان معنای حقیقی «الأُمّة» میباشد. و مفسران ذکر کردهاند که در آیة مذکور و آیة 118 سورة یوسف به معنای «مدت» و در آیة 22 و 23 سورة زخرف به معنای «دین و ملت» است.
و البته در همة موارد میتوان آنرا به معنای حقیقیاش با حذف مضاف یا بدون حذف مضاف تفسیر نمود، کما اینکه در آیة مذکور چنین کردیم.
5. در بعضی از روایات «مطلع الفجر» در سورة قدر را به ظهور امام مهدی(ع) تفسیر نمودهاند؛ مانند تفسیر فرات کوفی55 و تأویل الآیات از محمد بن عباس56.
ممکن است اشکال شود به اینکه معنا ندارد که بگوییم انتهای سلام در شب قدر، با ظهور امام مهدی(ع) میباشد. بلکه معنا این میشود که در هنگام ظهور آن حضرت(ع) در شب قدر تحولی حاصل میشود و سلام بر حضرت مهدی(ع) و بر مؤمنین میباشد. لذا مقصود این است که سلام و عطا در شب قدر، قبل از ظهور ایشان تا طلوع فجر ادامه دارد. اما هنگامی که فجر اسلام طالع شود و با ظهورش عالم را فرا بگیرد، در سلام الهی بر اهل زمین و بر امامشان، به تبع تحول ایمانی که در خود اهل زمین ایجاد شده است، تحول و تطوری ایجاد خواهد شد.
پینوشتها:
منبع: سایت القرآن نور.
1. سورة نحل (16)، آیة 89.
2. سورة اعراف (7)، آیة 145.
3. سورة زخرف (43)، آیة 63.
4. سورة نحل(16)، آیة 89.
5. الکینی، محمد بن یعقوب،کافی، ج 2، ص 599، ح 3.
6. حسینی بحرانی، سیدهاشم، البرهان، ج 1، ص 378.
7. سورة نور (24)، آیة 55.
8. سورة فصلت (41)، آیة 53.
9. سورة بقره(2)، آیة 114.
10. تفسیر طبری، ج 1، صص 399ـ398.
11. سورة بقره(2)، آیة 114.
12. همان.
13. همان.
14. شیخ طوسی، تفسیر التبیان، ج 1، ص 420.
15. درالمنثور، ج 1، ص 108.
16. العرف الوردی فی أخبار المهدی الحاوی، ج 2، ص 57.
17. حسینی بحرانی، همان، ص 144.
18. العجائب، ص 275.
19. شیخ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، ج 2، ص 670، ب 57، ح 16.
20. سورة توبه (9)، آیة 33.
21. تفسیر فرات، ص 184.
22. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 87، ح 52.
23. العدد القویه، ص 69، ح 104.
24. تأویل الآیات، ج2، ص 688.
25. شیخ طبرسی، تفسیر مجمع البیان، ج 5، ص 280.
26. تأویل الآیات، ج 2، ص 698، ج 6.
27. تفسیر صافی، ج 2، ص 338.
28. جامع طبری، ج 10، ص 82.
29. سنن بیهقی، ج 9، ص 18.
30. سیوطی، همان، ج 3، ص 213.
31. شیخ طبرسی، همان، ص 528، ح 25.
32. تفسیر فخررازی، ج 16 ، ص 40.
33. سورة سبأ (34)، آیة 51.
34. تفسیر طبری، ج 22، ص 72.
35. تفسیر ثعلبی، ج 3، ص 154.
36. البدء و التاریخ، ج 2، ص 177.
37. سلمی، عقدرالدّرر، ص 76، ب 4، ح 2.
38. سیوطی، همان، ج 5، ص 240.
39. سورة نساء(4)، آیة 159.
40. تفسیر طبری، ج 6، ص 14.
41. شیخ طوسی، همان، ج 3، ص 386.
43. سورة هود(11)، آیة 86.
44. النعمانی، الغیبة، ص 229، ب 14، ح 40.
45. سورة فصلت(41)، آیة 53.
46. النعمانی، همان، ص 229، ب 14، ح 40.
47. سورة مریم(19)، آیة 37.
48. سورة شعرا(26)، آیة 4.
49. سلمی، همان، ص 104، ب4،ح2.
50. سورة هود(11)، آیة 8.
51. تفسیر قمی، ج 1، س 323.
52. تفسیر عیاشی، ج 2، ص 57.
53. همان، ج 2، ص 141.
54. النعانی، همان ص 241، ب 13، ح 36.
55. تفسیر فرات، ص 218.
56. تأویل الآیات، ج2، ص 818، ح 3 و ص 820، ح9.
42. شیخ صدوق، همان، ج 1، ص 330، ب 32، ح 16.