۱۳۹۵/۰۹/۲۰
–
۷۲۶ بازدید
مگر آقایان اختیار کنترل نفس خود را ندارند؟اگر داند ضرورت حجاب چیست؟
با سلام و احترام
پرسشگر گرامی ضمن تشکر از مکاتبه مجدد شما با این سامانه برای پاسخ به پرسش شما باید بگوییم
پاسخ اجمالی
در دین اسلام هم زنان و هم مردان باید حدود پوشش مخصوص به خود را رعایت کنند و هم از نگاه به نامحرم پرهیز نمایند. همواره در دین اسلام، اهمیت رعایت حجاب در زنان و لزوم پرهیز از نگاه مفسده انگیز در مردان به یک اندازه مورد تأکید قرار گرفته است. احادیث و روایات بشارت و انذار در مورد این دو مسئله نشان می دهد که نمی توان یکی را از نظر اهمیت بر دیگری ارحج دانست. لذا هیچ کس نمی تواند در این مورد بهانه جویی کند که چرا فقط من به رعایت چیزی مکلفم و دیگران آزادند.
یکی از اهداف تشریع وجوب حکم حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی، جهت استحکام و گسترش امنیّت اجتماعی است: «و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ؛». احزاب(33) چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه کنی امنیّت اجتماعی می شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ایشان، حرام کرده است.
ارائه زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن می زند و آنها را به یک کانون جدّی خطر، مبدّل می سازد که به سلب آرامش زن و امنیّت اجتماعی منتهی می گردد. آنچه می تواند از این نا امنی پیشگیری کند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی، عملی خواهد شد.
پاسخ تفصیلی
خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مسأله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:(50) ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المرأة ریحانه؛(51) زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند.(53) بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی(54) همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»
همچنین حجاب کارکردهایی در دو حوزه فردی و اجتماعی، قابل تصوّر است: الف. کارکردهای فردی؛ همچون: پاسخ گویی به نیاز فطری «خوداستتاری» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما و… . ب. کارکردهای اجتماعی مانند: هویّت بخشی و ایجاد امنیّت اجتماعی و… . زن با عنصر حجاب اسلامی، نه تنها به تهذیب، تزکیة نفس و ملکات نفسانی پرداخته و قرب الهی را فراهم می سازد؛ بلکه باعث گسترش روزافزون امنیّت اجتماعی و ایجاد زمینه ای جهت رشد معنوی مردان می گردد. خداوند سبحان، خطاب به پیامبر خود می فرماید: «به مردان مؤمن بگو: تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان، بهتر است». نور(54)، آیة 30. همچنین می فرماید: «به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو: خویشتن را با چادرهای خود بپوشانند که این کار برای آن است که آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نکشند (در امنیّت کامل باشند) ؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است». احزاب(33)، آیة 59 همان گونه که ذکر گردید، حجاب و پوشش اسلامی برای مردان و زنان، تنها از کارکرد فردی برخوردار نیست و فقط برای سامان دهی خلقیّات و ملکات نفسانی آدمیان، مؤثر نمی باشد؛ بلکه از کارکرد اجتماعی نیز برخوردار است. حجاب، غرایز، التهاب های جسمی و معاشرت های بی بند و بار را کنترل کرده، بر تحکیم نظام خانواده می افزاید. همچنین از انحلال کانون مستحکم و پایدار زناشویی جلوگیری کرده، امنیّت اجتماعی را فراهم می سازد. حال اگر کسانی با نگرش دینی، اسلامی یا با رویکرد جامعه شناختی و روان شناسی به چنین کارکردها و تأثیرات مطلوب ـ به ویژه تأمین امنیّت اجتماعی پی ببرند ـ نه تنها هدفمندانه، زندگی می کنند؛ بلکه برای رفتارها و اندیشه هایشان دست به گزینش می زنند تا به اهداف متعالی الهی ـ انسانی دست یازند. از این رو به مورد حجاب نیز به عنوان راهبردی کارساز، جهت تأیید و ترویج ارزش های اجتماعی، تأمین کنندة سعادت آدمی و منشأ قرب الهی می نگرند. بنابراین پوشش اسلامی به منزله یک حفاظ ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم، قلمداد می شود که مصونیت اخلاقی و خانوادگی و پیوند عمیق میان حجاب ظاهری و بازداری باطنی و از همه مهمّ تر امنیّت اجتماعی را فراهم می سازد و پیشینة آن به اندازه تاریخ آفرینش انسان است؛ چراکه پوشش و لباس هر بشری، پرچم کشور وجود او است. پرچمی که وی بر خانه وجودش نصب کرده و با آن اعلام می دارد که از کدام فرهنگ تبعیّت می کند. غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 40 در ادامه به بیان هدف و فلسفه این مصداق مهمّ اسلامی و رابطه فراگیر و تنگاتنگ آن با امنیّت اجتماعی از جنبه های مختلف می پردازیم: امنیّت اجتماعی، هدف اساسی وجوب حجاب با توجه به آیات قرآن مجید، به خوبی روشن می شود که هدف از تشریع وجوب حکم حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی، جهت استحکام و گسترش امنیّت اجتماعی است: «و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ؛». احزاب(33)، چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه کنی امنیّت اجتماعی می شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ایشان، حرام کرده است. در این باره از امام رضا(ع) نقل شده است: «حرّم النَّظَر الی شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَیْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فیه مِنْ تَهْییجِ الرّجال و ما یَدْعوا التَّهْییج الی الفَساد و الدُّخول فیما لا یحلّ و لا یجمل»؛ بحارالانوار، ج 104، ص 34 «نگاه به موهای زنان باحجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی انگیزد و آنان را به فساد فرامی خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته». از مجموع این گفتار به دست می آید که هدف از وجوب حجاب اسلامی ـ علاوه بر موارد مذکور ـ ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد، جهت تأمین و گسترش امنیّت اجتماعی است. امنیّت اجتماعی، فلسفه حقیقی وجوب حجاب یکی از فلسفه های حقیقی وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونیّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشیدن به امنیّت اجتماعی با توسعه آن است؛ زیرا نفس آدمی، دریایی موّاج از تمایلات و خواسته های او است که مهم ترین آنها به خوراکی ها، امور جنسی و مال و جاه و مقام، مربوط می شود و بدون شک بالاترین خواسته های مردان، تمایل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است: «أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء»؛ محجة البیضاء، ج 5، ص 177 «بزرگ ترین خواسته های مرد، رغبت به زنان است». ارائه زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن می زند و آنها را به یک کانون جدّی خطر، مبدّل می سازد که به سلب آرامش زن و امنیّت اجتماعی منتهی می گردد. آنچه می تواند از این نا امنی پیشگیری کند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی، عملی خواهد شد. پوشش دینی، پیام عفّت، شخصیّت و خداترسی زن مسلمان است و مردان جامعه، نه تنها به چنین بانویی چشم طمع نخواهند داشت که او را نیرویی بالفعل در هرچه سعت بخشیدن امنیّت اجتماعی دانسته و نجابتش را می ستایند. در این صورت زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تیر نگاه های زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهای اراذل جامعه در امان خواهد بود؛ بلکه امنیّت و آرامش درونی خود و اجتماع خویش را برقرار خواهد کرد. نکته معنوی و عرفانی قابل ذکر در این باب، پیام آسمانی، خطاب به زنان است: «ای زن! آگاه باش، دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به مین های شیطان و نگاه های آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیّتی بی نظیر به سر می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند». محمدرضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ص 14 ـ 16 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها پایه های تحقق امنیّت اجتماعی، در سایه سار حجاب بانوان پوششی که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی اعلام کرده است، یک عمل ظاهری و گسسته از عوامل و پایه ها نیست؛ بلکه حجاب، خیمة عفاف بانوانی است که آن را بر پایه های خود استوار نموده و باعث ترویج ارزش امنیّت اجتماعی می گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامی، کمک می کنند. این پایه های اساسی عبارت است از: 1. ایمان به خدا و جهان آخرت؛ از مهم ترین عواملی که بانوان توسط آن به آرامش روحی و روانی دست یافته، امنیّت اجتماعی جامعه را فراهم می کنند، این است که وقتی زن به خدای تعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد احکامی که برای بشریّت تشریع کرده، بدون نقص و دارای آثار مطلوبی است، از حکم الهی حجاب استقبال کرده، امنیّت اجتماعی جامعه را تضمین می کند. 2. تقوا؛ پرهیزکاری بانوان، ضامن تأمین امنیّت اجتماعی است و تا این پایه محکم معنوی در قلب بانوان شکل نگیرد، حجاب را نوعی محدودیّت برای خود قلمداد کرده و امنیّت اجتماعی انسان ها را تهدید می کند. خانمی که بداند تقوای الهی پادزهر بیماری دل ها است ـ که حجاب های تاریک جان را غرق می کند و لانه های هوس را برمی اندازد ـ آن را به کام جان خود می ریزد تا عالم جانش، گلستان گل های طاعت و تسلیم گردد و خیمه حجابش را برمی افروزد تا حافظ بوستان ارزش های خویشتن و آرامش درونی اجتماع خود شود. 3. آگاهی؛ شناخت سیمای زن، حقیقت حجاب، فلسفه و آثار آن، از جمله پایه های مستحکم پوشش دینی و تبلور امنیّت اجتماعی است. وقتی خانمی به پاسخ درونی خود که چرا باید پوشیده باشم نایل شود، پایه های حجاب دینی در او شکل گرفته و با آگاهی کامل به امنیّت اجتماعی ارزش می بخشد و دوام آن را تضمین خواهد کرد. به طور کلّی، آگاهی زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم تر از آنها مسئلة امنیّت اجتماعی، باعث می شود که نه تنها احساس سنگینی از پدیده حجاب نکند؛ بلکه از آن به خوبی استقبال کرده، وسوسه های شیطانی را هیچ می انگارد و آرامش برونی و درونی اجتماع را وسعت می بخشد. همچنین این پیام اصیل و عرفانی را همیشه آویزة گوش های خود می گرداند: «خواهرم! سرزمین جانت را با خورشید آگاهی، روشن کن تا بر زوایای وجودت بتابد و آن چنان که هستی خود را بشناسی، آن گاه دریابی که حجاب باله های شنا به سوی سرچشمه هستی، امنیّت فردی و اجتماعی کامل است و پوشش های مهیّج، وزنه های سنگینی است که زن را غریق ژرفای مهیب دنیا کرده، امنیّت او و جامعه اش را برهم می زند». برگرفته از: مهدی سلطانی رنانی «مقاله حجاب و امنیّت اجتماعی»
پرسشگر گرامی ضمن تشکر از مکاتبه مجدد شما با این سامانه برای پاسخ به پرسش شما باید بگوییم
پاسخ اجمالی
در دین اسلام هم زنان و هم مردان باید حدود پوشش مخصوص به خود را رعایت کنند و هم از نگاه به نامحرم پرهیز نمایند. همواره در دین اسلام، اهمیت رعایت حجاب در زنان و لزوم پرهیز از نگاه مفسده انگیز در مردان به یک اندازه مورد تأکید قرار گرفته است. احادیث و روایات بشارت و انذار در مورد این دو مسئله نشان می دهد که نمی توان یکی را از نظر اهمیت بر دیگری ارحج دانست. لذا هیچ کس نمی تواند در این مورد بهانه جویی کند که چرا فقط من به رعایت چیزی مکلفم و دیگران آزادند.
یکی از اهداف تشریع وجوب حکم حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی، جهت استحکام و گسترش امنیّت اجتماعی است: «و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ؛». احزاب(33) چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه کنی امنیّت اجتماعی می شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ایشان، حرام کرده است.
ارائه زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن می زند و آنها را به یک کانون جدّی خطر، مبدّل می سازد که به سلب آرامش زن و امنیّت اجتماعی منتهی می گردد. آنچه می تواند از این نا امنی پیشگیری کند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی، عملی خواهد شد.
پاسخ تفصیلی
خداوند متعال درباره علت ضرورت پوشش اسلامی می فرماید: «ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ.» برخی این آیه را چنین معنا کرده اند: «بدین وسیله شناخته می شوند آزادند نه کنیز؛ پس با آزار و تعقیب جوانان رو به رو نمی شوند. بنابراین، در عصر حاضر که مسأله بردگی از میان گرفته، این حکم نیز منتفی می شود؛ ولی باید گفت:(50) ایجاد مزاحمت و آزار کنیزان نیز روا نیست. حقیقت آن است که وقتی زن پوشیده و با وقار از خانه بیرون رود و جانب عفاف و پاک دامنی را رعایت کند، فاسدان و مزاحمان جرأت هتک حیثیت او را در خود نمی یابند. بیمار دلانی که در پی شکار می گردند، فرد دارای حریم را شکاری مناسب نمی بینند. در روایات آمده است: «المرأة ریحانه؛(51) زن همچون ریحانه یا شاخه گلی ظریف است.» بی تردید اگر باغبان او را پاس ندارد، از دید و دست گلچین مصون نمی ماند. قرآن کریم، زنان ایده آل را که در بهشت جای دارند، به مروارید محجوب و پوشیده در صدف تشبیه می کند: «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ.»(52) افزون بر این، گاه آن ها را به جواهرات اصیلی چون یاقوت و مرجان که جواهر فروشان در پوششی ویژه قرار می دهند تا همچون جواهرات بَدَلی به آسانی در دسترس این و آن قرار نگیرند و ارزش و قدرشان کاستی نپذیرد، تشبیه می کند.(53) بر این اساس، مرحوم علامه طباطبایی(54) همین تفسیر را بر می گزیند. استاد شهید مطهری در این باره می فرماید: «حرکات و سکنات انسان گاهی زبان دار است. گاهی وضع لباس، راه رفتن، سخن گفتن زن معنا دار است و به زبانِ بی زبانی می گوید: دلت را به من بده، در آرزوی من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهی بر عکس، با زبان بی زبانی می گوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.»
همچنین حجاب کارکردهایی در دو حوزه فردی و اجتماعی، قابل تصوّر است: الف. کارکردهای فردی؛ همچون: پاسخ گویی به نیاز فطری «خوداستتاری» و تأمین امنیّت در برابر گرما و سرما و… . ب. کارکردهای اجتماعی مانند: هویّت بخشی و ایجاد امنیّت اجتماعی و… . زن با عنصر حجاب اسلامی، نه تنها به تهذیب، تزکیة نفس و ملکات نفسانی پرداخته و قرب الهی را فراهم می سازد؛ بلکه باعث گسترش روزافزون امنیّت اجتماعی و ایجاد زمینه ای جهت رشد معنوی مردان می گردد. خداوند سبحان، خطاب به پیامبر خود می فرماید: «به مردان مؤمن بگو: تا چشمان خود را از نگاه ناروا بپوشانند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان، بهتر است». نور(54)، آیة 30. همچنین می فرماید: «به زنان و دختران خود و به زنان مؤمن بگو: خویشتن را با چادرهای خود بپوشانند که این کار برای آن است که آنها به عفّت شناخته شوند تا از تعرّض و جسارت، آزار نکشند (در امنیّت کامل باشند) ؛ خداوند در حقّ خلق، آمرزنده و مهربان است». احزاب(33)، آیة 59 همان گونه که ذکر گردید، حجاب و پوشش اسلامی برای مردان و زنان، تنها از کارکرد فردی برخوردار نیست و فقط برای سامان دهی خلقیّات و ملکات نفسانی آدمیان، مؤثر نمی باشد؛ بلکه از کارکرد اجتماعی نیز برخوردار است. حجاب، غرایز، التهاب های جسمی و معاشرت های بی بند و بار را کنترل کرده، بر تحکیم نظام خانواده می افزاید. همچنین از انحلال کانون مستحکم و پایدار زناشویی جلوگیری کرده، امنیّت اجتماعی را فراهم می سازد. حال اگر کسانی با نگرش دینی، اسلامی یا با رویکرد جامعه شناختی و روان شناسی به چنین کارکردها و تأثیرات مطلوب ـ به ویژه تأمین امنیّت اجتماعی پی ببرند ـ نه تنها هدفمندانه، زندگی می کنند؛ بلکه برای رفتارها و اندیشه هایشان دست به گزینش می زنند تا به اهداف متعالی الهی ـ انسانی دست یازند. از این رو به مورد حجاب نیز به عنوان راهبردی کارساز، جهت تأیید و ترویج ارزش های اجتماعی، تأمین کنندة سعادت آدمی و منشأ قرب الهی می نگرند. بنابراین پوشش اسلامی به منزله یک حفاظ ظاهری و باطنی در برابر افراد نامحرم، قلمداد می شود که مصونیت اخلاقی و خانوادگی و پیوند عمیق میان حجاب ظاهری و بازداری باطنی و از همه مهمّ تر امنیّت اجتماعی را فراهم می سازد و پیشینة آن به اندازه تاریخ آفرینش انسان است؛ چراکه پوشش و لباس هر بشری، پرچم کشور وجود او است. پرچمی که وی بر خانه وجودش نصب کرده و با آن اعلام می دارد که از کدام فرهنگ تبعیّت می کند. غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، ص 40 در ادامه به بیان هدف و فلسفه این مصداق مهمّ اسلامی و رابطه فراگیر و تنگاتنگ آن با امنیّت اجتماعی از جنبه های مختلف می پردازیم: امنیّت اجتماعی، هدف اساسی وجوب حجاب با توجه به آیات قرآن مجید، به خوبی روشن می شود که هدف از تشریع وجوب حکم حجاب اسلامی، دستیابی به تزکیه نفس، طهارت، عفّت و پاکدامنی، جهت استحکام و گسترش امنیّت اجتماعی است: «و اِذا سَأَلْتُموهُنَّ مَتاعا فَسْئلوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکُم أطْهَرُ لِقلوبِکُم و قُلُوبِهِنَّ؛». احزاب(33)، چون نگاه نامحرم توسط مردان، باعث تحریک و تهییج جنسی آنان و در نتیجه منجر به فساد و ریشه کنی امنیّت اجتماعی می شود، خداوند در کنار دستور حجاب و پوشش بدن به بانوان، مردان را نیز امر به حجاب و پوشش چشم داده و نگاه به نامحرم را بر ایشان، حرام کرده است. در این باره از امام رضا(ع) نقل شده است: «حرّم النَّظَر الی شُعورِ النّساء المَحْجوبات بالاَزْواج و غَیْرهِنَّ مِنَ النّساء لما فیه مِنْ تَهْییجِ الرّجال و ما یَدْعوا التَّهْییج الی الفَساد و الدُّخول فیما لا یحلّ و لا یجمل»؛ بحارالانوار، ج 104، ص 34 «نگاه به موهای زنان باحجاب ازدواج کرده و بانوان دیگر، از آن جهت حرام شده است که نگاه، مردان را برمی انگیزد و آنان را به فساد فرامی خواند در آنچه که ورود در آن نه حلال است و نه شایسته». از مجموع این گفتار به دست می آید که هدف از وجوب حجاب اسلامی ـ علاوه بر موارد مذکور ـ ایجاد صلاح و پیشگیری از فساد، جهت تأمین و گسترش امنیّت اجتماعی است. امنیّت اجتماعی، فلسفه حقیقی وجوب حجاب یکی از فلسفه های حقیقی وجوب حجاب، حفظ آرامش زن، مصونیّت جامعه از فساد و عمق و معنا بخشیدن به امنیّت اجتماعی با توسعه آن است؛ زیرا نفس آدمی، دریایی موّاج از تمایلات و خواسته های او است که مهم ترین آنها به خوراکی ها، امور جنسی و مال و جاه و مقام، مربوط می شود و بدون شک بالاترین خواسته های مردان، تمایل به جنس زن است. در سخنان عرفا آمده است: «أعْظَمُ الشَّهْوَة، شَهْوَة النّساء»؛ محجة البیضاء، ج 5، ص 177 «بزرگ ترین خواسته های مرد، رغبت به زنان است». ارائه زیبایی ها و مواضع بدن زن، به شهوت و طمع مردان، دامن می زند و آنها را به یک کانون جدّی خطر، مبدّل می سازد که به سلب آرامش زن و امنیّت اجتماعی منتهی می گردد. آنچه می تواند از این نا امنی پیشگیری کند، پوشش زن از چشمان گرسنه نامحرمان است که با حجاب کامل اسلامی، عملی خواهد شد. پوشش دینی، پیام عفّت، شخصیّت و خداترسی زن مسلمان است و مردان جامعه، نه تنها به چنین بانویی چشم طمع نخواهند داشت که او را نیرویی بالفعل در هرچه سعت بخشیدن امنیّت اجتماعی دانسته و نجابتش را می ستایند. در این صورت زن نه تنها در سنگر حجاب خود، از تیر نگاه های زهرآلود، سخنان آزاردهنده و برخوردهای اراذل جامعه در امان خواهد بود؛ بلکه امنیّت و آرامش درونی خود و اجتماع خویش را برقرار خواهد کرد. نکته معنوی و عرفانی قابل ذکر در این باب، پیام آسمانی، خطاب به زنان است: «ای زن! آگاه باش، دنیا خراب آبادی است که هر نقطه آن به مین های شیطان و نگاه های آلوده، ناامن گشته است. اما فرشته های حجاب در محفل انس و یاد خدا در امنیّتی بی نظیر به سر می برند که دیگران از طعم آن بی خبرند». محمدرضا اکبری، تحلیلی نو و عملی از حجاب در عصر حاضر، ص 14 ـ 16 شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین حایل کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها پایه های تحقق امنیّت اجتماعی، در سایه سار حجاب بانوان پوششی که اسلام آن را به عنوان یک حکم شرعی اعلام کرده است، یک عمل ظاهری و گسسته از عوامل و پایه ها نیست؛ بلکه حجاب، خیمة عفاف بانوانی است که آن را بر پایه های خود استوار نموده و باعث ترویج ارزش امنیّت اجتماعی می گردند و به تحقق آن در جامعه اسلامی، کمک می کنند. این پایه های اساسی عبارت است از: 1. ایمان به خدا و جهان آخرت؛ از مهم ترین عواملی که بانوان توسط آن به آرامش روحی و روانی دست یافته، امنیّت اجتماعی جامعه را فراهم می کنند، این است که وقتی زن به خدای تعالی و علم و حکمت او ایمان آورد و معتقد گردد احکامی که برای بشریّت تشریع کرده، بدون نقص و دارای آثار مطلوبی است، از حکم الهی حجاب استقبال کرده، امنیّت اجتماعی جامعه را تضمین می کند. 2. تقوا؛ پرهیزکاری بانوان، ضامن تأمین امنیّت اجتماعی است و تا این پایه محکم معنوی در قلب بانوان شکل نگیرد، حجاب را نوعی محدودیّت برای خود قلمداد کرده و امنیّت اجتماعی انسان ها را تهدید می کند. خانمی که بداند تقوای الهی پادزهر بیماری دل ها است ـ که حجاب های تاریک جان را غرق می کند و لانه های هوس را برمی اندازد ـ آن را به کام جان خود می ریزد تا عالم جانش، گلستان گل های طاعت و تسلیم گردد و خیمه حجابش را برمی افروزد تا حافظ بوستان ارزش های خویشتن و آرامش درونی اجتماع خود شود. 3. آگاهی؛ شناخت سیمای زن، حقیقت حجاب، فلسفه و آثار آن، از جمله پایه های مستحکم پوشش دینی و تبلور امنیّت اجتماعی است. وقتی خانمی به پاسخ درونی خود که چرا باید پوشیده باشم نایل شود، پایه های حجاب دینی در او شکل گرفته و با آگاهی کامل به امنیّت اجتماعی ارزش می بخشد و دوام آن را تضمین خواهد کرد. به طور کلّی، آگاهی زن نسبت به آثار مطلوب حجاب و مهم تر از آنها مسئلة امنیّت اجتماعی، باعث می شود که نه تنها احساس سنگینی از پدیده حجاب نکند؛ بلکه از آن به خوبی استقبال کرده، وسوسه های شیطانی را هیچ می انگارد و آرامش برونی و درونی اجتماع را وسعت می بخشد. همچنین این پیام اصیل و عرفانی را همیشه آویزة گوش های خود می گرداند: «خواهرم! سرزمین جانت را با خورشید آگاهی، روشن کن تا بر زوایای وجودت بتابد و آن چنان که هستی خود را بشناسی، آن گاه دریابی که حجاب باله های شنا به سوی سرچشمه هستی، امنیّت فردی و اجتماعی کامل است و پوشش های مهیّج، وزنه های سنگینی است که زن را غریق ژرفای مهیب دنیا کرده، امنیّت او و جامعه اش را برهم می زند». برگرفته از: مهدی سلطانی رنانی «مقاله حجاب و امنیّت اجتماعی»