خانه » همه » مذهبی » عربستان و ترامپ؟

عربستان و ترامپ؟


عربستان و ترامپ؟

۱۳۹۵/۰۹/۰۷


۱۸۳ بازدید

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - عربستان و ترامپ؟موارد زیر تا حدودی می‌توانند به این سؤالات پاسخ دهند:۱-عربستان در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما به این جمعبندی رسید که شکست برنامه نظامی آمریکا در حمله به افغانستان و عراق و شکست اسرائیل در جنگ‌های ۳۳ روزه لبنان و ۲۲ روزه غزه،رغبت آمریکا برای مداخله مؤثر در مسائل امنیتی منطقه کاهش داده و این برای ایران یک موقعیت طلایی را پدید می‌آورد چرا که چنین وضعیتی هزینه مقابله با طرح‌های آمریکا و دولت‌های منطقه‌ای وابسته به آن را کاهش می‌دهد.براساس این جمعبندی رژیم سعودی دو اقدام را بطور توأمان در

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - عربستان و ترامپ؟موارد زیر تا حدودی می‌توانند به این سؤالات پاسخ دهند:1-عربستان در دوره دوم ریاست جمهوری باراک اوباما به این جمعبندی رسید که شکست برنامه نظامی آمریکا در حمله به افغانستان و عراق و شکست اسرائیل در جنگ‌های 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه،رغبت آمریکا برای مداخله مؤثر در مسائل امنیتی منطقه کاهش داده و این برای ایران یک موقعیت طلایی را پدید می‌آورد چرا که چنین وضعیتی هزینه مقابله با طرح‌های آمریکا و دولت‌های منطقه‌ای وابسته به آن را کاهش می‌دهد.براساس این جمعبندی رژیم سعودی دو اقدام را بطور توأمان در دستور کار امنیتی خود قرار داد. اقدام اول تشکیل یک جبهه عربی- اسلامی در منطقه و از این طریق محوریت بخشی به «ریاض» در تحولات امنیتی و سیاسی منطقه بود. حمله عربستان به یمن در این فضا شکل گرفت و مقامات سعودی حمایت کشورهای عربی و بسیاری از کشورهای مؤثر مسلمان غیر عرب نظیر پاکستان و ترکیه از خود را قطعی ارزیابی می‌کردند و گمانشان این بود که «همبستگی امنیتی حول محور عربستان» می‌تواند در زمین یمن تمرین شود و در جاهای دیگر تکرار شود اما این اقدام در عمل راه به جایی نبرد و به مرور عربستان در بحران یمن دچار مشکل جدی شد و میدان مانور به میدان جنگی سخت بدل گردید از آن طرف ائتلاف اسلامی- عربی حول محور عربستان هم شکل نگرفت و ریاض نتوانست، تهران را به مشکل جهان اسلام تبدیل نماید. در محور امنیتی هم عربستان نه تنها نتوانست محوریتی پیدا کند بلکه محوریت امنیتی ایران افزایش یافت و موقعیت عربستان در لبنان و سوریه هم به مخاطره افتاد.

گام دوم ارتقای روابط ریاض – تل‌آویو از سطح عادی به سطح راهبردی بود. مقامات سعودی در تجزیه و تحلیل شرایط منطقه‌ای به این جمعبندی رسیدند که اسرائیل تنها کشوری است که خود را با تهدید وجودی از سوی ایران مواجه می‌داند و انگیزه جدی برای مقابله با ایران دارد. در تحلیل مقامات ریاض، دولت آمریکا با وجود پایگاه‌های فراوانش در منطقه پیرامونی ایران بدلیل نیاز این پایگاه‌ها به امنیت، تمایلی به درگیر شدن با ایران ندارد و حتی حاضر است برای تأمین امنیت پایگاه‌ها و نیروهایش به ایران امتیاز هم بدهد. عدم حمله هواپیماهای نظامی آمریکا در پاکستان و افغانستان به شیعیان و نیز عدم واکنش نظامی آمریکا به اقدام ایران در بازداشت عناصر نیروی دریایی خود نمونه‌هایی از استنادات عربستان در این رابطه به حساب می‌آیند. از منظر سعودی در منطقه به جز رژیم صهیونیستی، دولتی وجود ندارد که زیر ورقه چالش امنیتی با ایران را امضا نماید. ملک عبدالله در اواخر دوره خود گام‌های اولیه را برای علنی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی برداشت و بندر بن سلطان مقام ارشد وقت امنیتی عربستان با این دستور کار رفت و آمد به تل‌آویو را شروع کرد و متعب پسر عبدالله هم سرگرم انتقال پیام‌های روزانه ملک به مقامات اسرائیل شد. با مرگ عبدالله، ملک سلمان و دربار سعودی پا را فراتر گذاشته و اقدام به راه‌اندازی اتاق عملیات نظامی مشترک با رژیم صهیونیستی نمود و همین اتاق عملیات بود که جنگ پرشدت علیه یمن را به تصویب رساند و فرماندهی عملیات نه ماهه موسوم به «عاصفهًْ‌الحزم» و سپس فرماندهی عملیات یک سال اخیر موسوم به «اعاده الامل» را در دست گرفت.

برخی شواهد و قرائن بیانگر آن است که مقامات دولت سلمان بن‌عبدالعزیز مذاکراتی را با هیلاری کلینتون به عمل آورده‌اند و از او قول پشتیبانی آمریکا از برنامه منطقه‌ای مشترک ریاض-تل‌آویو بدست آورده‌اند. کلینتون براساس مدل مدیریت «جنگ کم شدت قابل مدیریت» به مقامات سعودی و اسرائیل گفته بود از چنین چالشی با ایران استقبال کرده و کمک‌های اطلاعاتی، تسلیحاتی، پشتیبانی سیاسی از طریق رایزنی با دولت‌ها و حمایت حقوقی از طریق شورای امنیت سازمان ملل در اختیار آنان قرار می‌دهد.

اینک کلینتون و حزب دموکرات از دایره قدرت سیاسی- نظامی آمریکا خارج شده‌اند و کسی در واشنگتن زمام امور را به دست خواهد گرفت که از نظر مقامات سعودی با پروژه‌های زمان‌بر امنیتی همراهی نشان نمی‌دهد. این در حالی است که عربستان چالش با ایران را الزاماً چالشی فرسایشی، زمانبر و پرهزینه ارزیابی می‌نماید. ملک‌عبدالله در اواخر دوره پادشاهی خود گفته بود شکست ایران در سوریه نیاز به صبر و پول دارد و ما ناچاریم به امید غلبه آتی بر ایران هزینه کنیم وی گفته بود ما برای این کار 200 میلیارد دلار را در نظر گرفته‌ایم.

2- مقامات اطلاعاتی آمریکا جمع‌بندی جالبی درباره ایران دارند. آنان در ترسیم وضعیت 2030 میلادی با صراحت گفته‌اند بهترین وضع امنیتی و سیاسی در این سال مربوط به ایران است. اخیرا رئیس اطلاعات ملی آمریکا (Nic) در گزارشی که به کنگره آمریکا ارائه کرد گفت ایران تنها کشور منطقه است که توان واقعی مواجهه با خطرات و تهدیدات امنیتی را دارد و قادر است در مدیریت پرونده‌های امنیتی در فراسوی مرزهای خود مشارکت موثر نماید. ترامپ در حین مبارزات انتخاباتی و بخصوص در مناظراتی که با هیلاری رو در رو بود گفت اگر می‌خواهیم در پروسه امنیت خاورمیانه شرکت کنیم باید برنامه سرنگونی اسد که تاکنون هم به جایی نرسیده است، کنار بگذاریم و با اسد و ایران در مقابله با داعش همکاری کنیم.

تردیدی وجود ندارد که جمهوریخواهان بیش از دموکرات‌ها طعم تلخ شکست مواجهه نظامی با ملت‌های منطقه و بخصوص در مواجهه‌های نظامی با محور مقاومت چشیده‌اند. شکست در جنگ‌های پنج‌گانه در حد فاصل 2001 تا 2009 همه متعلق به دوره ریاست جمهوری، جمهوریخواهان است و اساسا بخش زیادی از علت رای آوردن دموکرات‌ها در سال 2008، شکست سیاست نظامی آمریکا در منطقه بود. پس کاملا واضح است که آمریکای ترامپ، آمریکای بوش نخواهد بود و مداخلات نظامی آمریکا در این دوره حتی از دوره اوباما هم کمتر خواهد بود. همین دو روز پیش معاون اول ترامپ در مصاحبه با یک روزنامه چاپ ریاض گفت ترامپ به آنچه درباره کاهش مداخلات خارجی در جریان مبارزات انتخاباتی گفته، عمل خواهد کرد.

در اینجا یک سوال اساسی وجود دارد؛ آیا قول و قرار کلینتون و دموکرات‌ها به مقامات ریاض و تل‌آویو به وسیله ترامپ عملیاتی می‌شود یا خیر؟ به عبارت دیگر آمریکای ترامپ چه نگاه عملی به ریاض و تل‌آویو خواهد داشت. در اینجا چند گزینه وجود دارد. یک گزینه این است که از آنجا که امنیت دولت‌های عربستان و اسرائیل همیشه برای آمریکا مقوله‌ای جایگزین‌ناپذیر بوده است، آمریکا تمام‌قد از هر نوع اقدام نظامی- امنیتی دو رژیم وابسته به خود حمایت خواهد کرد. گزینه دوم در نقطه مقابل این است. از آنجا که دامنه هرگونه اقدام ضد ایرانی عربستان و اسرائیل خود به خود به آمریکا و نیروها و پایگاه‌های او سرایت پیدا می‌کند از این رو تا پیش از آنکه به این جمع‌بندی برسد که باید با ایران بجنگد به ارتش‌های سعودی و صهیونیستی اجازه چالش عمده امنیتی علیه ایران را نخواهد داد. گزینه سوم این است که آمریکای ترامپ قادر به مدیریت رژیم‌های سعودی و اسرائیل نخواهد بود و تصمیم را به خود آنان واگذار خواهد کرد و تنها در ابعاد تبلیغاتی به حمایت از عملیات نظامی ارتش‌های عبری عربستانی روی خواهد پرداخت و لذا اگرچه آمریکای ترامپ به نسبت آمریکای اوباما دست رژیم‌های سعودی و صهیونیستی را بازتر خواهد گذاشت اما در عین حال از میزان حمایت آمریکا از اقدام ضدایرانی این دو رژیم کاسته خواهد شد. در این صورت این دو رژیم ناچارند بار جنگ علیه ایران را به تنهایی بر دوش بکشند و حال آنکه شرایط در منطقه اجازه موفقیت تنش علیه ایران و یا سرشاخه‌های منطقه‌ای آن نخواهد داد بنابراین نگرانی از شکست تنش امنیتی علیه ایران در دوره ترامپ افزایش خواهد یافت.

در یک جمع‌بندی می‌توان گفت قیمت عربستان دوره ترامپ کاهش قابل ملاحظه‌ای خواهد یافت و توانایی آن برای مداخله موثر در پرونده‌های امنیتی تا حد زیادی کاهش می‌یابد.

سعدالله زارعی/کیهان25/8/95

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد