مشورت امام برای تعیین نظام جمهوری اسلامی
۱۳۹۵/۰۸/۱۹
–
۶۱۲ بازدید
یه شبهه ای توی کلاس مطرح شد که چرا حضرت امام خمینی در مورد اصل مدل نظام جمهوری اسلامی نیامدند با نمایندگان مردم و نخبگان کشور مشورت نمایند و بدون مشورت این مدل را در مصاحبه های خود در فرانسه مطرح و پس از پیروزی ان را به رفراندوم گذاشتند؟؟؟؟؟ در انقلاب امریکا و فرانسه این موضوع چگونه بود؟
دانشجوی محترم ضمن تشکر از تماس شما با این مرکز، پاسخ به این سوال مبتنی بر این سوال است که هدف امام خمینی ره از انقلاب چه بود؟ آیا امام صرفا به دنبال یک انقلاب بی ریشه و بی هدف بود که نهایت هدفی که برایش قابل تصور بود سرنگونی رژیم و فراهم شدن زمینه برای تغییر حکومت (بدون مطرح بودن نوع حکومت جدید) بود و یا اینکه انقلاب از ابتدا ریشه در مبانی اعتقادی داشت که بر اساس آن هم هدف انقلاب مشخص بود و هم برای حکومتی که باید از دل انقلاب بیرون می آمد برنامه وجود داشت؟!
پاسخ این سوال این است که انقلابی که امام خمینی ره آن را هدایت و رهبری کردند انقلاب مبتنی بر اعتقادات اصیل اسلامی بود که از یک سو نظام طاغوتی را تحمل نمی کرد و از سوی دیگر ظلم و ستم حاکم ونیز بیگانگان را بر نمی تابید و گرنه اگر در مکتب اعتقادی امام ره چنین مطلبی وجود نداشت وی نیز می توانست راه عافیت در پیش گرفته و در گوشه ای به درس و بحث معمول خود مشغول شود و حتی به لحاظ شخصیتی نیز از جانب دربار و حتی سلطه گران استعمار مورد تجلیل و احترام واقع شود. اما واقعیت این بود که آموزه هایی در مکتب اعتقادی امام خمینی ره بود که چنین عافیت طلبی را بر نمی تابید و ضمن برانگیختن امام ره به مبارزه و انقلاب بر علیه طاغوت برای آینده پس از براندازی طاغوت نیز برنامه ریزی داشت، از طرفی برنامه ای که امام خمینی ره بر اساس این نگاه مکتبی در پی تحقق آن بود برنامه ای بود که برای دریافت آن نیازمند نظر کارشناسانه و محققانه یک کارشناس دینی صاحب نظر وجود داشت که در این مسیر نیز امام خمینی ره خود واجد چنین ویژگی هایی بود و وی با نگاهی مجتهدانه توان دریافت این برنامه ها را داشت، به همین دلیل اساسا نیازی به مشورت با سایرین برای تعیین هدفی که وی قصد دست یابی به آن را داشت نبود، تنها مساله مهمی که در این میان وجود داشت این بود که اگر چه امام خمینی ره بر اساس نگاه مکتبی خود به افق پیش روی انقلابی که آن را هدایت و رهبری می کرد، این مسیر و افق را حق می دانست و برای تحقق آن تلاش می کرد اما باز هم بنا به همان نگاه مکتبی، قائل به تحمیل این افق و نظام آینده به توده های مردم نبود و معتقد بود که تنها زمانی این نظام را عملیاتی خواهد کرد که مردم نیز آن را پذیرا باشند و به همین دلیل علیرغم اینکه با حضور مردم در راهپیمایی های پیش و بعد از انقلاب، عملا مقبولیت نظام جمهوری اسلامی در دل توده ها معلوم شده بوده و نیازی به رفراندم نبود، اما امام خمینی ره به منظور رسمیت بخشیدن به این اعلام حضور، نظام مد نظر خویش را به رفراندم گذاشت که با نتیجه بی نظیر اکثریت قریب به اتفاق آراء به عنوان شکل نظام جایگزین نظام طاغوت مطرح شد.
نکته مهم دیگری که در این جا باید مورد اشاره قرار گیرد این است که امام خمینی ره پس از طرح نظام مورد نظر خویش از نخبگان و صاحب نظران درخواست کردند تا پیرامون آن به بحث و گفتگو بپردازند که همین مساله نیز محقق شد و با توجه به فضای آزادی بیان تقریبا مطلقی که در آن مقطع حاکم بود افراد و جریان های سیاسی مختلف دیدگاه های خود را از مخالفت مطلق تا موافقت مشروط و نیز موافقت کامل بیان کردند و مردم پس از شنیدن کلیه این دیدگاه ها آزادانه رای و نظر خود را در روز های دهم و یازدهم فروردین اعلام کردند.
بنابر این هیچ ضرورتی برای مشورت با نخبگان برای طرح اصل نظام جایگزین نظام طاغوتی وجود نداشت، چرا که اساس حرکت امام خمینی ره مبتنی بر تلاش برای دست یابی به نظام جایگزینی بود که از پیش در منابع دینی و اندیشه سیاسی برگرفته از دل شریعت ایشان مشخص بود و مشخص بودن این مساله نیز به این دلیل بود که خود حضرت امام ره کارشناس و صاحب نظر در این حوزه بودند که نیازی به تقلید از دیگران و یا مشورت با نخبگان نداشتند و طرح ضرورت مشورت با دیگران برای این موضوع مثل این است که این انتظار وجود داشته باشد که امام خمینی ره برای صدور فتوای خوددر زمینه یک مساله فقهی نیاز به مشورت با مراجع و مجتهدان دیگر داشته باشد.
در انقلاب های فرانسه، آمریکا و حتی سایر انقلاب ها نیز تقریبا چنین روندی وجود داشته است به این معنا که انقلابیون ابتدا طرحی از سرنگونی نظام حاکم تا تشکیل نظام جایگزین داشته اند که برای عملیاتی ساختن آن تلاش کرده اند و حتی جالب است که در این انقلاب ها پس از پیروزی انقلاب برای تشکیل نظام جایگزین، هیچ نشانی از انجام رفراندم نمی بینیم و صرفا به دلیل اینکه انقلابیون پیروز میدان بوده اند، خود به صحنه آرایی نظام جدید پرداخته اند.
پاسخ این سوال این است که انقلابی که امام خمینی ره آن را هدایت و رهبری کردند انقلاب مبتنی بر اعتقادات اصیل اسلامی بود که از یک سو نظام طاغوتی را تحمل نمی کرد و از سوی دیگر ظلم و ستم حاکم ونیز بیگانگان را بر نمی تابید و گرنه اگر در مکتب اعتقادی امام ره چنین مطلبی وجود نداشت وی نیز می توانست راه عافیت در پیش گرفته و در گوشه ای به درس و بحث معمول خود مشغول شود و حتی به لحاظ شخصیتی نیز از جانب دربار و حتی سلطه گران استعمار مورد تجلیل و احترام واقع شود. اما واقعیت این بود که آموزه هایی در مکتب اعتقادی امام خمینی ره بود که چنین عافیت طلبی را بر نمی تابید و ضمن برانگیختن امام ره به مبارزه و انقلاب بر علیه طاغوت برای آینده پس از براندازی طاغوت نیز برنامه ریزی داشت، از طرفی برنامه ای که امام خمینی ره بر اساس این نگاه مکتبی در پی تحقق آن بود برنامه ای بود که برای دریافت آن نیازمند نظر کارشناسانه و محققانه یک کارشناس دینی صاحب نظر وجود داشت که در این مسیر نیز امام خمینی ره خود واجد چنین ویژگی هایی بود و وی با نگاهی مجتهدانه توان دریافت این برنامه ها را داشت، به همین دلیل اساسا نیازی به مشورت با سایرین برای تعیین هدفی که وی قصد دست یابی به آن را داشت نبود، تنها مساله مهمی که در این میان وجود داشت این بود که اگر چه امام خمینی ره بر اساس نگاه مکتبی خود به افق پیش روی انقلابی که آن را هدایت و رهبری می کرد، این مسیر و افق را حق می دانست و برای تحقق آن تلاش می کرد اما باز هم بنا به همان نگاه مکتبی، قائل به تحمیل این افق و نظام آینده به توده های مردم نبود و معتقد بود که تنها زمانی این نظام را عملیاتی خواهد کرد که مردم نیز آن را پذیرا باشند و به همین دلیل علیرغم اینکه با حضور مردم در راهپیمایی های پیش و بعد از انقلاب، عملا مقبولیت نظام جمهوری اسلامی در دل توده ها معلوم شده بوده و نیازی به رفراندم نبود، اما امام خمینی ره به منظور رسمیت بخشیدن به این اعلام حضور، نظام مد نظر خویش را به رفراندم گذاشت که با نتیجه بی نظیر اکثریت قریب به اتفاق آراء به عنوان شکل نظام جایگزین نظام طاغوت مطرح شد.
نکته مهم دیگری که در این جا باید مورد اشاره قرار گیرد این است که امام خمینی ره پس از طرح نظام مورد نظر خویش از نخبگان و صاحب نظران درخواست کردند تا پیرامون آن به بحث و گفتگو بپردازند که همین مساله نیز محقق شد و با توجه به فضای آزادی بیان تقریبا مطلقی که در آن مقطع حاکم بود افراد و جریان های سیاسی مختلف دیدگاه های خود را از مخالفت مطلق تا موافقت مشروط و نیز موافقت کامل بیان کردند و مردم پس از شنیدن کلیه این دیدگاه ها آزادانه رای و نظر خود را در روز های دهم و یازدهم فروردین اعلام کردند.
بنابر این هیچ ضرورتی برای مشورت با نخبگان برای طرح اصل نظام جایگزین نظام طاغوتی وجود نداشت، چرا که اساس حرکت امام خمینی ره مبتنی بر تلاش برای دست یابی به نظام جایگزینی بود که از پیش در منابع دینی و اندیشه سیاسی برگرفته از دل شریعت ایشان مشخص بود و مشخص بودن این مساله نیز به این دلیل بود که خود حضرت امام ره کارشناس و صاحب نظر در این حوزه بودند که نیازی به تقلید از دیگران و یا مشورت با نخبگان نداشتند و طرح ضرورت مشورت با دیگران برای این موضوع مثل این است که این انتظار وجود داشته باشد که امام خمینی ره برای صدور فتوای خوددر زمینه یک مساله فقهی نیاز به مشورت با مراجع و مجتهدان دیگر داشته باشد.
در انقلاب های فرانسه، آمریکا و حتی سایر انقلاب ها نیز تقریبا چنین روندی وجود داشته است به این معنا که انقلابیون ابتدا طرحی از سرنگونی نظام حاکم تا تشکیل نظام جایگزین داشته اند که برای عملیاتی ساختن آن تلاش کرده اند و حتی جالب است که در این انقلاب ها پس از پیروزی انقلاب برای تشکیل نظام جایگزین، هیچ نشانی از انجام رفراندم نمی بینیم و صرفا به دلیل اینکه انقلابیون پیروز میدان بوده اند، خود به صحنه آرایی نظام جدید پرداخته اند.