برترینها: سریال «مردم معمولی» به کارگردانی رامبد جوان، از همان ابتدای انتشار با واکنشهای منفی مخاطبان و منتقدان مواجه شد و مورد استقبال قرار نگرفت. پس از انتشار شش قسمت از این مجموعه، موج انتقادها بالاخره تاثیرگذار بوده و از قسمت هفتم تغییراتی در سریال به وجود آمد.
مائده کاشیان در روزنامه خراسان نوشت: حذف شش قسمت ابتدایی سریال و در نظر گرفتن قسمت هفتم به عنوان اولین قسمت، از لحاظ فنی و حرفهای هم نادرست است. میدانیم که «مردم معمولی» به سبک سیتکام (کمدی موقعیت) ساخته شده و با دیگر سریالها متفاوت است، اما در هر صورت شخصیتهای سریال قسمت اول، به مخاطب معرفی شدهاند و تماشاگر در جریان فضای کلی سریال قرار گرفته است، در این شرایط نمیتوان ناگهان قسمت هفتم را به عنوان قسمت اول در نظر گرفت و آن را شروع سریال دانست.
گذشته از این که حذف شش قسمت سریال غیرمنطقی و بیتوجهی به حقوق مخاطبان است، اما ایجاد تغییر در واکنش به بازخوردهای مخاطبان بُعد مثبت این اتفاق است که البته در میان دیگر سریالهایی که دهه ۸۰ به سبک سیتکام ساخته شدهاند، بیسابقه نیست. رامبد جوان پیش از این در سریال کمدی «مسافران» هم تجربه مشابهی داشته است. در قسمتهای ابتدایی سریال، وجه فانتزی سریال بسیار پررنگ بود، اما آن زمان مخاطب چندان با اتفاقات تخیلی و فانتزی آن ارتباط برقرار نکرد، به همین دلیل استفاده از فانتزی در این مجموعه کمتر شد و به دنبال آن مخاطب، بهتر از سریال استقبال کرد. در سیتکامهایی که همزمان با پخش، تولید میشود امکان تغییر طبق نظر مخاطبان وجود دارد و سازندگان «مردم معمولی» هم از این امکان استفاده کردهاند. البته همان طور که گفتیم این اتفاق در تلویزیون قابل قبول است، اما در پلتفرمهای نمایش آنلاین فیلم و سریال، شاید وضعیت متفاوت باشد.
بهزعم کارشناسان یکی از دلایل عدمموفقیت سریال جدید جوان نبود یک فیلمنامه است؛ ضعفی که این روزها در برخی از سریالهای شبکه نمایش خانگی بهخوبی دیده میشود.
پوریا ذوالفقاری نوشت: پیشتر هم نوشته بودم؛ که با ما یک فرقه طرفیم که تصمیم گرفته شده از کارهایشان با هر کیفیتی حمایت شود و متصل، حسابهای بانکیشان سرشار گردد. آخرین نمونهٔ این «عزیزکردگی» در ماجرای تولید مجدد «مردم معمولی» پیش آمده که نمیدانم چرا برخی رسانهها آن را رخداد مثبتی قلمداد میکنند! صورت مسئله این است که رامبد جوان از یک پلتفرم بودجه و دستمزد گرفته که سریال بسازد. حاصل کارش محصولی شده که صغیر و کبیر به آن بد و بیراه گفتهاند. در شکل درستش باید تولید این مجموعه متوقف میشد و نهایتا اگر اصرار بود که جناب جوان کار کند و دریای قابلیتها و استعدادهایش بیاستفاده نماند، از او میخواستند طرح سریال دیگری را بیاورد و قید این طرح و این قصه را بزند، چون خیلی ساده؛ این قصه و این سریال جواب نداد. اما چه کردند؟ میخواهند یکبار دیگر به رامبد عزیز فرصت بدهند تا همین سریال را بسازد! یعنی دوباره دستمزد میلیاردی بریزند به جیب جناب جوان تا او به روش آزمون و خطا بالاخره در پنجاهسالگی برنامهسازی و کارگردانی بیاموزد! اول این که این چه ربطی به کارگردانی دارد؟ این که خودش یک بیزینس است! هی پول بگیری و خراب کنی و باز پول بگیری و… یعنی نسبت پلتفرم با ایشان دقیقا نسبت پدری میلیاردر شده با فرزند لوس و بیاستعدادش که هربار یکی از ماشینهای گران ابوی را به در و دیوار میزند و له میکند و هربار پدر میگوید فدای سرت و «بالاخره بچه باید رانندگی یاد بگیرد!»
دوم این که ربط این ماجرا با بحث قسمتهای امتحانی سریالهای خارجی (پایلوت) چیست؟ آنجا چند قسمت تولید میشود، اگر موفق نبود، کنارش میگذارند و اگر موفق بود، تازه قرارداد میبندند و میگویند ادامه بدهید. اینجا اول قرارداد بستهاند، تولید و پخش کردهاند، صد در صد بازخورد منفی گرفتهاند و بدون کنارگذاشتن این قصه گفتهاند باز پول میدهیم که از اول بسازید و دستی به سر و روی سریال هم بکشید. انصافا این که به هر قیمتی بخواهی از یک «پنجاه سالهٔ ننر» که سابقه ساخت هیچ سریال موفقی نداشته، حمایت کنی، به روند تولید سریالهای حرفهای در جهان شبیه است یا به رفتار مادرانی که وقتی بچهشان گندی به بار میآورد، دست او را میگرفتند و وسط جمع مهمانان میآوردند و میگفتند: «قول داد دیگه از این کارها نکنه.» بچه هم تا چند دقیقه روی صندلی به حالت دست به سینه مینشست که یعنی من دیگه بچهٔ خوبی شدم! حرف آخر؛ بابت چشم پوشیدنِ بفرموده بر خطاهای رامبد جوان و پروار کردن او با کارهایی نظیر صفر کردن کیلومتر سریالش، سر مردم منت نگذارید.»
نیما حسنی نسب در اینستاگرام خود نوشت: دارند سریال رامبد جوان را امحاء میکنند! این اولین بار است که در مواجهه با نقدهای صریح و اعتراضهای بهجا و واکنش منفی گسترده مخاطب به یک محصول بنجُل چنین اتفاقی افتاده است. متن خبر، اما هنوز صراحت و شفافیت لازم را ندارد و ممکن است این فقط یک عقبنشینی تاکتیکی یا حربهی تبلیغاتی برای فرار از هجوم واکنشهای منفی مردم و منتقدان باشد؛ اینکه از قسمت هفتم سریال ناگهان چه اتفاقی افتاده که رضایت هشتاد درصدی به دنبال آورده و شده قسمت اول جدید سریال (!) و شش قسمت قبلی را «شیفت/دیلیت» کردند، آدم را کنجکاو میکند که باز هم سی دقیقه وقتْ صَرفِ راستیآزمایی این موضوع کند. اگر این هجمههای تند و تیز به ارتقای کیفیت و تغییر اساسی در یک محصولِ سطحپایین منجر شده باشد، موفقیتی مهم برای مخاطب و حتی بیش از آن توفیقی اجباری برای سازندگان و عرضهکنندگان این جنس بنجل است. اگر هم باز با یک ترفند تبلیغاتیِ کمهوشانهی دیگر طرفیم که باید اتاق فکر این ایده را بهسرعت اِخراج کنند یا به کار دیگری بگمارند.
«مردم معمولی» با بازی بازیگرانی، چون رامبد جوان، آتیلا پسیانی، شبنم مقدمی، لیلی رشیدی، کمند امیرسلیمانی و… قرار بود فضای جدیدی در میان کمدیهای اپیزودیک باشد، اما در نهایت جوان و تیمش نتوانست یک کمدی باکیفیت و مخاطبپسند را داشته باشد.سریال کمدی «مردم معمولی» به کارگردانی و تهیهکنندگی رامبد جوان، قرار است از شنبه ۸ خرداد با تغییر در زمان پخش، روزهای شنبه و پنجشنبه بهصورت اختصاصی از فیلیمو پخش شود.