طلسمات

خانه » همه » مذهبی » انتقاد از مدیریت جامعه توسط رهبری

انتقاد از مدیریت جامعه توسط رهبری


انتقاد از مدیریت جامعه توسط رهبری

۱۳۹۵/۰۷/۲۸


۳۱۸ بازدید

به نظر شما در نحوه مدیریت جامعه اسلامی ایران به رهبری انتقادی وارد هست؟

پیش از آنکه به ارزیابی مدیریت جامعه اسلامی توسط رهبری بپردازیم ، توجه به دو نکته لازم است .
نکته 1:گاه وجود برخی مشکلات و نارساییها در جامعه اسلامی ، به عنوان ضعف مدیریت رهبری تلقی می گردد و به استناد این مشکلات و کمبودها انتقادهایی به مدیریت رهبر اسلامی می شود ، در حالی که چنین نگاهی منطقی نیست زیرا عهده دار بودن رهبری جامعه اسلامی به معنای دارا بودن همه مسئولیت ها نبوده و با توجه به گستردگی و تنوع وظایف و مسئولیت های حکومت اسلامی ، مسئولیت ها در اداره کشور مشخص و معین شده است و برای اداره صحیح جامعه باید مسئولان کشور در بخش های قانونگذاری ، اجرای ، قضایی به وظایف و مسئولیت های خود به شایستگی عمل نمایند. قانون اساسى چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته که عبارت است از: 1. تعیین سیاست هاى کلى نظام جمهورى اسلامى ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجراى سیاست هاى کلى نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قواى سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادى قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام.(قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران، اصل 110) بر این اساس، وظایف واختیارات رهبرى در ارتباط با مسائل کلى کشور و سیاست گذارى هاى کلان آن است و ایشان در این راستا دستورالعمل ها و رهنمودها و تذکرات لازم را ارائه و بر حسن اجراى سیاست هاى کلى نظارت دقیق و مستمر دارند و درباره مشکلات و نارسایى هاى موجود در جامعه به ویژه مفاسد به مسؤولان تذکرات و هشدارهاى لازم را مى دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیرى مى کنند.
چنانکه رهبر معظم انقلاب در این زمینه می فرماید: «رهبرى یک مدیریت است؛ البته مدیریتِ اجرائى نیست… مدیریت اجرائى، مشخص است. مدیریت اجرائى در بخش قوه‌ مجریه ضوابط مشخصى دارد، معلوم است، مسئولین معینى دارد؛ در قوه‌ قضائیه هم – که آن هم مدیریت اجرائى است – همین طور، هر کدام مسئولیتهائى دارند؛ قوه‌ مقننه هم که معلوم است.رهبرى، ناظر بر اینهاست. به چه معنا؟ به این معنا که از حرکت کلى نظام مراقبت کند.در واقع رهبرى، یک مدیریت کلان ارزشى است. همین طور که اشاره کردم، گاهى اوقات فشارها، مضیقه‌ها وضرورتها، مدیریت هاى گوناگون را به بعضى از انعطاف هاى غیر لازم یا غیر جائز وادارمی کند؛ رهبرى بایستى مراقب باشد، نگذارد چنین اتفاقى بیفتد. این مسئولیتِ بسیارسنگینى است… مسئولین در بخشهاى مختلف، مسئولیتهاى مشخصى دارند… در همه‌ى اینهارهبرى نه می تواند دخالت کند، نه حق دارد دخالت کند، نه قادر است دخالت کند؛ اصلاًامکان ندارد. خیلى از تصمیمهاى اقتصادى ممکن است گرفته شود، رهبرى قبول هم نداشته باشد، اما دخالت نمی کند؛ مسئولینى دارد، مسئولینش باید عمل کنند. بله، آنجایى که اتخاذ یک سیاستى منتهى خواهد شد به کج شدن راه انقلاب، رهبرى مسئولیت پیدا میکند. دستگاه‌هاى گوناگون – قوه‌ قضائیه، قوه‌ مجریه، قوه‌ مقننه – مثل همه‌ دنیا، کارهاى موظف قانونى خودشان را دارند انجام میدهند، با اختیارات کاملى که در قانون اساسى معین شده؛ اما حرکت کلان و کلى نظام اسلامى به سمت آن آرمانها باید منحرف نشود؛ اگرمنحرف شد، باید گریبان رهبرى را گرفت، او را بایستى مسئول دانست؛ او مسئول است که نگذارد.( بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشگاهیان استان کرمانشاه 24/7/90)
بنابر این این انتظار که ما تمام مسئولیت در جامعه را متوجه رهبری نظام کنیم یا برطرف شدن همه مشکلات و مفاسد را با دستور ایشان ممکن بدانیم و معتقد باشیم که رهبری نظام در این خصوص کاری انجام نمی دهد و یا اگر می خواستند ، می توانستند آن را جمع کنند, انتظار و باور صحیحی نیست زیرا اصلاح مشکلات و مفاسد مسأله ای نیست که با یک دستور ، فرمان و بخش نامه حل بشود .به عنوان نمونه برطرف شدن مفاسد در حوزه های اقتصادی ، اخلاقی ، اجتماعی و… نیازمند شناسایی ریشه ها و عوامل زمینه ساز مفاسد و برطرف نمودن آنها و برخورد با عاملان آن در سطوح و لایه های مختلف می باشد که این مسأله عزم و تلاش پیگیر مجموعه دستگاههای نظام را می طلبد از قوه مقننه گرفته که با تنظیم قوانین کارآمد ، جامع و روشن راههای فساد را ببندد تا دستگاههای اجرایی که با کنترل لازم زمینه های شکل گیری مفاسد را از بین ببرند و با آن مقابله نمایند و دستگاههای قضائیه که باید با عاملان و زمینه سازان مفاسد در کشور مبارزه نمایند . از این رو نمی توان توقع داشت که رهبری نظام به تنهایی بتوانند تمامی مفاسد را از بین ببرند.
نکته 2: بین کامل بودن نظریه اى و حقانیت رهبری با نبود هر نوع مشکلى در صحنه عمل و در سطح جامعه، پیوستگى قطعى وجود ندارد؛ زیرا چه بسا نظریه اى از هر حیث کامل باشد و رهبری بر اساس آموزه های دینی برگزیده شده باشد، اما به دلایل دیگرى -از جمله مساعد نبودن ساختارهاى اجتماعى، فرهنگى و اقتصادى در حلّ کامل مشکلات جامعه ناموفق باشد. مى توان در ردّ این پیوستگى، شواهد متعددى ارائه کرد. امیرمؤمنان(ع) و امام حسن مجتبى(ع) معصوم بودند و ژرفکاوى عقلى نشان مى دهد که حکومت معصوم، بهترین حکومت است. بنابراین آنان از هر حیث براى اداره و رهبرى جامعه کامل بودند؛ ولى به علت مشکلات ناشى از ساختارهاى اجتماعى، فرهنگى و… با مشکلات عدیده اى روبرو شدند. بنابراین کامل بودن نظریه و یا نخبگان سیاسی حاکم ، شرط لازم برای حل اساسی و ریشه ای مشکلات رهنمون ساختن جامعه به تعالی و تکامل در تمام ابعاد وجودی انسان است ولی این شرط به هیچ وجه کافی نیست .
به تعبیر دیگر برای رسیدن به یک جامعه اسلامی کامل تنها صرف وجود رهبری شایسته کفایت نمی کند و در کنار آن مسئولان و افراد جامعه نیز باید از صلاحیت و شایستگی برخوردار باشند و در عمل خواهان برپایی ارزش ها باشند .
با روشن شدن این دو نکته ، اکنون به ارزیابی هند مدیریتی مقام معظم رهبری می پردازیم .
نگاهی به دوران پر برکت رهبری و زعامت ایشان تا کنون و ارزیابی عملکرد ایشان در این مدت خود بهترین شاهد برای اثبات صلاحیت و مدیریت اشیسته جامعه اسلامی توسط ایشان است . در این دوره ایشان در عرصه داخلی تلاش نمودند تا با ترسیم خط مشی های روشن , حرکت و جهت گیری کلی نظام را به مسیر تعالی و پیشرفت هدایت نمایند . تبیین اولویت های بخش های مختلف کشور در برهه های مختلف , توجه ویژه به حقوق و مطالبات و نیازهای حقیقی آنها و ترسیم نیازهای حقیقی کشور و اهتمام ویژه به پیشرفت کشور و کاهش وابستگی به سایر کشورها , طرح اهداف بنیادینی همچون عدالت اجتماعی ، رفع تبعیض و فقر و فساد ، نهضت نرم افزاری و تأکید بر تولید علم و دانش و رسیدن کشور به مدارج علمی بالا و تاثیر گذار در سطح بین المللی وتوجه ویژه به نخبگان و… توجه به مشکلات کشور و مطالبه ازدولت برای اهتمام به برطرف نمودن آن , مدیریت صحیح بحران در حوادث مختلف و بحرانهای داخلی کشور همچون حادثه قتل های زنجیره ای , کوی دانشگاه و حوادث پس ازانتخابات اخیر به خوبی بیانگر توانایی و شایستگی ایشان در عهده دار شدن این مسئولیت خطیر است . در عرصه خارجی تبیین اصل حکمت , عزت , مصلحت به عنوان چارچوب سیاست خارجی , برخورد با قدرت و پرصلابت در برابر دخالت ها و زیاده خواهیهای قدرتهای بزرگ به ویژه آمریکا ودشمن شناسی ایشان و تبیین صحیح اهداف آنان در برخورد با نظام جمهوری اسلامی و حمایت قاطع ازمنافع ملی در عرصه بین المللی که نمود آن رادر مساله پرونده هسته ای شاهد بوده و هستیم , دفاع و حمایت از مسلمانان مظلوم در کشورهای اسلامی به ویژه لبنان و فلسطین و… همه و همه شاهدی روشن بر شایستگی و صلاحیت های ایشان برای رهبری نظام است .براستی آیا مسیری جز مسیری که ایشان برای حرکت نظام جمهوری اسلامی تبیین نموده اند پویایی و پیشرفت داخلی در عرصه های مختلف را به دنبال داشته و به استقلال و توانمندی کشور می انجامد و جایگاه کشور را در عرصه بین المللی ارتقا بخشیده و به کاهش وابستگی به سایر کشورها منجر می شود , پیشرفت و توسعه کشور را تضمین خواهد نمود؟ حجم بالای دشمنی با ولایت فقیه و القای شبهات جهت تضعیف آن از سوی قدرتهای بزرگ ناشی از این است که این رکن رکین نظام را صد راه رسیدن به اهداف شوم خود دیده از این رو نوک پیکان تهاجم همه جانبه خود را به آن نشانه رفته تا آنچه عامل وحدت و انسجام ملت است را متزلزل سازند و زمینه تسلط بر کشور را فراهم نمایند و رهبری حکیمانه و هوشمندانه مقام معظم رهبری در این زمینه نقش بسزایی را داشته است .
ارزیابی هنر مدیریتی رهبر معظم انقلاب در طول سال‌های گذشته که انقلاب اسلامی را به سلامت از دل طوفان‌ها عبور داد اگر چه در این مقال نمی‌گنجد اما در عین حال موضوع مهمی است که نمی‌توان از کنار آن به سادگی گذشت.
به راستی چرا در این سال‌ها که از ریز و درشت حوادث گفته‌ایم، از تهدیدات بنیان برافکن سخن رانده‌ایم و فراز و نشیب های انقلاب را به روایت و تحلیل نشسته‌ایم و بر عبور از این طوفان‌ها و تلاطم‌ها بالیده و افتخار کرده‌ایم، کمتر از تدبیر و هوشیاری و رهبری داهیانه سکاندار نظام اسلامی در دهه دوم و سوم انقلاب سخن به میان آورده‌ایم، تهدیداتی که اگر تنوع و حجم آن بیشتر از دهه اول انقلاب نباشد، لااقل همسان و همسنگ آن است، اگر چه معتقدیم از رهبری امام راحل و معمار این انقلاب الهی نیز به مشتی از خروار بسنده کرده‌ایم.
چه کسی می‌تواند مدعی شود که در میان رهبران و روسای جمهور امروز دنیا، فردی خداترس‌تر و باتقواتر از رهبر ایران اسلامی می‌شناسد؟ کدام ناظر منصفی تاکنون ادعا کرده که درمیان حاکمان امروز، حاکمی را می شناسد که شجاع‌تر، با تدبیرتر، خلاق‌تر و هوشمندتر از رهبر ایران بر ملتی حکومت می‌کند؟ آیا می‌توان رهبری به جامعیت علمی، دینی و فقهی ایشان در دنیای اسلام پیدا کرد؟ کدام سیاست ورزی است که توانایی او همسنگ و همسان مدیریت ایشان در بحبوحه بحران‌ها و فشارها و تهدیدهاست؟ و کدام اهل سیاستی با درک صحیح از بحران های 19 ساله نظام اسلامی که از این حیث در میان حدود 200 کشور دنیا بی‌نظیر است، می‌تواند ادعا کند رهبری را می‌شناسد که او در عبور کشتی انقلاب از دل طوفان‌ها و امواج سهمگین، مدبرانه‌تر از او هدایت کشتی را می‌توانسته بر عهده بگیرد و به ساحل مقصود رهنمون سازد؟ کدام ملتی می‌تواند چونان ملت لایق ایران، رهبری را به دنیای بشریت عرضه نماید که از حیث ساده زیستی و پرهیز از زخارف دنیوی، در دنیای امروز به انگشت اشاره در آید؟
*خورشید در آینه خورشید
امام بخشی از این بار مسئولیت را در زمان حیات خویش بر دوش کشید و با تعابیری بلند و رسا در توصیف فرزند رعنا و برنایش فرمود: یکی از بازوهای پرتوان جمهوری اسلامی … برادری آشنا به مسایل فقهی و متعهد به آن … ازجمله افراد نادری که چون خورشید روشنی می‌بخشد…. متعهد و مبارز در خط مستقیم اسلام… عالم به دین و سیاست … کسی که آوای دعوت او به صلاح و سداد در گوش مسلمین طنین انداز است… سربازی فداکار در جبهه جنگ و معلمی در محراب، خطیبی توانا درجمعه و جماعات و راهنمای دلسوز در صحنه انقلاب… در حکم آیه شریفه اشداء علی الکفار و رحماء بینهم … من آقای خامنه‌ای را بزرگ کردم… ایشان سرمایه انقلاب هستند… ایشان از اجتهادی که لازمه ولایت فقیه می‌باشد، برخوردارند… ایشان الحق شایسته رهبری‌اند، با بودن آقای خامنه‌ای شما خلا ء رهبری ندارید و … و چنین بود که سکاندار هدایت انقلاب، در اولین سخنرانی خود در میان مردمی که دست بیعت به سوی ایشان دراز کرده بودند، فرمود: ما با خدا پیمان بسته‌ایم راه امام خمینی را که راه اسلام و قرآن و راه عزت مسلمین است دنبال کنیم و از هیچ یک از آرمان‌هایی که به وسیله امام ترسیم شده، چشم پوشی نخواهیم کرد. آرمان‌هایی چون پیگیری سیاست نه شرقی و نه غربی، حمایت از مستضعفان و محرومان، وحدت و همبستگی دنیای اسلام، وفاداری به اصل ولایت فقیه، استقلال و خود کفایی کشور، حرکت به سمت استعدادهای جوشان داخلی و ساختن جوانان و اصلی شمردن مسئله فلسطین.
*چالش های پس از رهبری
جابه جایی ها در حوزه قدرت، همواره با مشکلات عدیده‌ای درنظام‌های سیاسی رایج همراه بوده است، اما با ژرف نگری‌های امام امت(ره) و درایت و اقتدار رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در مراسم تشییع بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، این انتقال قدرت در نظام اسلامی با کم‌ترین هزینه انجام شد. به اعتقاد بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی، معدل عملکرد و هنر مدیریتی و رهبری امام (ره) در برهه زمانی 67 تا 68، که آخرین سال حیات مادی ایشان بر این کره خاکی بود را می‌توان با تمام دوران مبارزه و رهبری امام(ره) مقایسه کرد و در واقع سال 1367، سال شکوفایی و اوج هنرنمایی آن قائد عظیم الشأن بود. در این سال، امام ضمن ترسیم خطوط کلی سیاست‌ها و خط مشی جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های سیاسی، فرهنگی و بین المللی، بن بست‌های موجود در اداره کشور را که جز با ید بیضایی و انگشت اشارت ایشان قابل گشودن نبود، گشود تا روند تکاملی انقلاب را تضمین نماید. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ تحمیلی، عزل منتظری از قائم مقامی رهبری و انهدام باند مهدی هاشمی، تشکیل شورای بازنگری قانون اساسی و حذف مرجعیت از شرایط رهبری، از جمله بن بست‌هایی بودکه می توانست هر انقلابی را به زانو درآورد، علاوه بر آنکه با صدور حکم قتل سلمان رشدی و گشایش جبهه فرهنگی اسلام در برابر دنیای غرب، دعوت گورباچف و بلوک شرق به اسلام و تاکید مجدد برصلاحیت‌های آیت الله خامنه‌ای، سیاست های کلی نهال نوپای انقلاب را ترسیم فرمودند.
رهبر معظم انقلاب در شرایطی سکان هدایت انقلاب را به دست گرفتند که فضای پیش روی ایشان با دوران زعامت امام (ره) بسیار متفاوت بود. امام با مرجعیت علی‌الاطلاق و پشتوانه حوزه علمیه قم، مشهد و نجف و با پشتوانه پنج دهه کار علمی، فقهی، آموزشی و پرورشی و با تشکیلاتی قوی و منسجم از روحانیون و دانشگاهیان قدم در راه مبارزه گذاشت و در طول مبارزه علاوه بر سود جستن از پشتوانه مرجعیت، از تلاش‌ها و جانفشانی‌های مریدانی چون طالقانی‌ها، بهشتی‌ها، مطهری‌ها، خامنه‌ای‌ها، هاشمی رفسنجانی‌ها، مفتح‌ها، باهنرها، رجایی‌ها، سعیدی‌ها، غفاری‌ها، اندرزگوها، مدنی‌ها، اشرفی اصفهانی‌ها، دستغیب‌ها و … بهره برد که این امتیاز در سال‌های نخستین رهبری آیت الله خامنه‌ای، به رغم تمامی شایستگی های ایشان، مهیا نبود و سال‌ها به درازا کشید تا بن‌مایه‌های عمیق علمی و قابلیت‌های شگرف فقهی ایشان به رخ مدعیان کشیده ‌شود.
*مدیریت بحران
حضرت آیت الله خامنه‌ای در حالی توسط خبرگان این ملت برای رهبری نظام اسلامی برگزیده شد، که کشور آبستن حوادث و مشکلات بسیار بود. رحلت امام یک شوک سهمگین به دولت و ملت ایران وارد ساخته بود و دشمنان و بدخواهان نظام، چنگ و دندان‌ها سائیده و نشان می‌دادند. تأسیسات زیربنایی کشور همچون آب، برق، گاز، مخابرات، راهها، فرودگاهها، خطوط راه آهن، پالایشگاهها و صنایع مادر، در دوران جنگ تحمیلی خسارات فراوان دیده بودند، ذخایر ارزی کشور به پائین‌ترین میزان خود رسیده بود و تأمین نیازهای اساسی و اولیه مردم، تبدیل به یک دغدغه جدی شده بود.
تنظیم سیاست‌ها و اولویت‌های باز سازی کشور با عنوان برنامه اول توسعه اقتصادی کشور از چالش‌های نفس‌گیری بود که در اولین سال رهبری ایشان اتفاق افتاد. برنامه‌ای که به دلیل ماهیت ابزاری و سرمایه‌ای خود، موجبات بروز برخی ناعدالتی‌ها و تبعیض‌ها را فراهم می‌ساخت اما این امر دلیلی بر سکوت و یا شانه خالی کردن ایشان از زیر بار مسئولیت نبود و بارها ضمن هشدار نسبت به اتخاذ برخی سیاست‌های اقتصادی، در مواردی از سرعت گرفتن برنامه های موسوم به توسعه اقتصادی به دلیل فشاری که برگرده اقشار آسیب پذیر و محروم جامعه وارد می‌آمد، جلوگیری به عمل آوردند.
یکی از مهمترین ویژگی های مقام معظم رهبری به اعتراف دوست و دشمن، مدیریت عالی و خلاقانه ایشان در شرایط حساس و بحرانی است. اداره یک جامعه در شرایط عادی، شاید کار دشواری نباشد خصوصاً برای مدیران و رهبرانی که از تجربه لازم برای اداره جامعه برخوردار باشند، اما توانمندی یک مدیر و یک سکاندار کشتی در شرایطی ظاهر می‌شود که در لحظات بحرانی و در میان توفان حوادث، کیان نظام را به سلامت به ساحل مقصود برساند. جنگ اول خلیج فارس و حمله صدام به کویت، یکی از این عقبه‌های سخت و سرنوشت ساز بود که با تدبیر وهوشمندی رهبر معظم انقلاب، از آن به سلامت عبور کردیم. در جریان تجاوز صدام به کویت و ورود نیروهای غربی به خلیج فارس و آغاز درگیری ها، گروههایی که خود را اهل تحلیل و صاحب فهم و درک عمیق می‌دانستند، بامشاهده شلیک چند موشک اسکاد به اسرائیل، از صدام به عنوان خالدبن ولید دوران یاد کردند و خواستار گشایش جبهه‌ای نظامی به نفع صدام در منطقه شدند تا ناخواسته کشور را درگیر دامی از قبل پهن شده نمایند، اما با هوشیاری و تدبیر رهبری که جنگ صدام و آمریکا را جنگ باطل با باطل نامیدند، انقلاب از دام درگیری با دنیای غرب آن هم در جبهه حمایت از صدام(!) به سلامت عبور کرد تا هوشمندی و درایت ایشان به رخ مدعیان کشیده شود.
*عبور از دوران فتنه
دوران به قدرت رسیدن طیفی از تجدیدنظرطلبان در دوره موسوم به توسعه سیاسی را باید جزو تلخ‌ترین و سخت‌ترین دوران حیات انقلاب اسلامی به شمار آورد. دورانی که شاهد بروز و ظهور فتنه‌هایی چون قتل‌های زنجیره‌ای، شبه کودتای 18 تیر، یکه تازی مطبوعات زنجیره‌ای و فضای به شدت ملتهب سیاسی کشور بودیم. قصه تلخ قتل‌های زنجیره‌ای با هدف فرمان آتش به سوی نظام طراحی شده بود و تبلیغات گسترده‌ای که هیچ تناسبی با وزن واقعی آن نداشت و انسان را به یاد ماشین تبلیغاتی گوبلز و هیاهوی دروغین و غلوآمیز تاریخ معاصر چون سوزاندن یهودیان در کوره‌های آدم سوزی و قتل عام ارامنه توسط دولت عثمانی می‌انداخت. واقعه‌ای که به جای ریشه‌یابی، توسط برخی گروههای فرصت طلب و وابسته، به ریشه سازی کشیده شده بود و محوری‌ترین شخصیت‌ها و بنیادی‌ترین نهادهای نظام را با آتشباری فریب و خدعه و نیرنگ به مسلخ کشانده بودند.
توطئه‌ای که با هدف دامن زدن به تنازعات داخلی و فراگیر نمودن آتش جنگ داخلی، ارکان نظام اسلامی را نشانه رفته بود که این تهدید بنیان افکن، با سرپنجه تدابیر رهبری، به فرصتی برای پالایش نظام از نیروهای نفوذی و موجب شکل گیری صف بندی جدیدی به نام نیروهای خودی و غیرخودی درجریان های سیاسی کشور گردید. شکل‌گیری مطبوعات زنجیره‌ای که درجهت اجرای پروژه‌هایی چون نافرمانی مدنی، استحاله از درون، دیپلماسی مسیر 2، براندازی خاموش، پروژه خندق، تعادل ویرانگر، مقاومت مدنی، مشروعیت دوگانه، فشار از پائین و چانه‌زنی در بالا، عبور از خاتمی و… تدارک دیده شده بود، با شجاعت و میدان داری رهبری به تسخیر نیروهای نظام درآمدند تا یکی از مستحکم‌ترین و موثرترین پایگاههای دشمن که عبدالله بن ابی‌ها در آن موضع گرفته و فروپاشی نظام اسلامی را نشانه گرفته بودند، دچار اضمحلال و فروپاشی گردد.
برخورد هوشمندانه رهبر معظم انقلاب با پروژه هایی چون فشار از پایین و چانه‌زنی در بالا و یا پروژه فروپاشی از درون، گواهی دیگر بر برخورد امام‌گونه ایشان بامخاطرات پیش روی انقلاب است. معظم له در پاسخ به مدعیان پروژه فشار با صراحت اعلام کردند: اگر فشار بیاورید حادثه کربلا تکرار خواهد شد نه صلح امام حسن (ع) و در پاسخ به سردمداران پروژه فشار و استحاله از درون فرمودند: اصلاحات در ذات و هویت انقلاب است درحالی که برخی به دنبال نقش آفرینی همزمان یلتسینی و گورباچفی هستند. اینها اشتباه اولشان این است که آقای خاتمی، گورباچف نیست. اشتباه دومشان این است که اسلام، کمونسیم نیست. اشتباه سومشان این است که نظام مردمی جمهوری اسلامی، نظام دیکتاتوری پرولتاریا نیست. اشتباه چهارمشان این است که ایران یک پارچه، شوروی متشکل از سرزمین‌های به هم سنجاق شده، نیست و اشتباه پنجم شان هم این است که نقش بی بدیل رهبری در ایران شوخی نیست.
تدبیر امام‌گونه رهبر معظم انقلاب در برخورد با شبه کودتای 18 تیر 78، تلولو دیگری از هنر رهبری و هدایت ایشان است. حادثه‌ای که با طراحی نیروهای خارجی و صحنه گردانی اپوزیسیون داخلی و بازیگری گروهی از اراذل و اوباش و تعدادی دانشجونما که بازیچه سیاست بازان حرفه‌ای شده بودند، اتفاق افتاد اما با اقتدار و تدبیر رهبری، بساط آن برچیده شد تا آرامش و امنیت به جامعه اسلامی‌مان لبخند زند. حادثه 11 سپتامبر و متعاقب آن حمله آمریکا به افغانستان و عراق هم از دیگر بحران هایی بود که نظام ما به سلامت از آن عبور کرد. پس از حادثه 11 سپتامبر و تشکیل ائتلافی موسوم به ائتلاف ضد تروریست و تعیین محورهای شرارت و شعار هر که با ما نیست برماست که با هدف ایجاد رعب و وحشت در ملل مسلمان و تغییر مرزهای دنیای اسلام طراحی شده بود و در برهه‌ای که قدرت‌های بزرگی چون روسیه و چین نیز از ترس برخورد، راه مماشات و همراهی را با سواره نظامان صلیبی در پیش گرفته بودند، غرش رعد آسای رهبری در شکستن صفوف جبهه متحد غرب و نشان دادن ریشه تروریسم در زائده چرکینی به نام رژیم صهیونیستی و دولت استکباری آمریکا، بیداری و خیزش دنیای اسلام را در برابر این توطئه شوم به ارمغان آورده است. در آن روزها، چه بسیار افراد و جریان های سیاسی بودند که در مسیر امواج اغواگرانه رسانه‌های غربی، برای رفع اتهام از خود و پرهیز از درگیری با آمریکا، پیشنهاد مذاکره وهمراهی با لشکرکشی‌های آمریکا را می دادند و امروز پس از شکست‌ها و ناکامی‌های مستمر آمریکا در منطقه، سرافکنده از آن همه ترس و وحشت و تحلیل‌های ناروا، سر در گریبان فرو برده‌اند.
*نمی از یم
صیانت از آرای مردم و حفاظت از حقوق و آزادی‌های مشروع آنان در برابر خود محوری‌ها و خودکامی‌های گروههای سیاسی و دفاع از اقلیت در برابر سلطه گری اکثریت، از دیگر هنرهای بی بدیل رهبری است که مانع تمرکز قدرت در یک شخص یا نهاد یا جریان خاص سیاسی شده است، حادثه‌ای که بنیان آن دربرهه هایی از تاریخ انقلاب توسط حزب کارگزاران و سپس حزب مشارکت پیچیده شد، اما با انگشت اشاره رهبری در هم پیچید. ارائه تعاریف جدیدی از دمکراسی، مردمسالاری، حقوق بشر، جامعه مدنی و …، که در سایه هوشمندی رهبر معظم انقلاب به دست آمده است، هجمه نظری و ایدئولوژیک شیفتگان نظام لیبرال دمکراسی را به یک فرصت تازه برای نظام اسلامی تبدیل کرد تا از بطن آن مفاهیم بلندی چون مردمسالاری دینی، جامعه مدنی نبوی و اصولگرایی اصلاح طلبانه، در خدمت تحکیم مبانی انقلاب اسلامی خلق شود. مروری گذرا برفراز و نشیب‌ها و تهدید و توطئه‌های صورت گرفته در هجده سال گذشته، گواهی براین مدعاست که حجاب معاصرت باعث گردیده تا تنها نمی از یم ویژگی‌ها و ظرفیت‌های شگرف حضرت آیت الله خامنه‌ای را با پوست و گوشت خود احساس کرده باشیم.
تسلط و احاطه بی نظیر معظم له براموری همچون مسایل نظامی، تهدیدات دشمنان، تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی، نیازهای نسل جوان، مطالبات و نیازهای دانشگاهها، بایسته‌های حوزه‌های علمیه، شناخت دغدغه‌های نیروهای انقلاب و درک شایسته از بایسته‌های نظام اسلامی و… باعث گردیده تا حتی بدخواهان نظام نیز از این همه وسعت و جامعیت و احاطه ایشان بر امور، گاه ناخواسته لب به تمجید و تجلیل بگشایند. هیچ فرد منصفی نمی تواند منکر این مهم شود که دستاوردهای نظام درعرصه‌هایی چون پیشرفت‌های هسته‌ای، موشکی، سلول‌های بنیادی، تولید داروها و واکسن‌های مهارکننده بیماری‌هایی چون ایدز و برخی سرطان‌ها، ترمیم ضایعات نخاعی، دستیابی به فناوری شبیه سازی، به راه افتادن نهضت تولید علم و جنبش نرم افزاری در حوزه و دانشگاه، دمیده شدن روحیه اعتماد به نفس درجوانان و جوان گرایی و… در گرو دغدغه‌ها و پیگیری‌های مستمر ایشان صورت گرفته است. معظم له در جمع دانشجویان کشور به صراحت فرمودند: اگر بودجه‌بندی کشور در دست من بود، مهمترین چیزی که من به عنوان اولویت اول به آن نگاه می‌کردم، همین مسئله پژوهش بود. امروز دنیا به پژوهش به عنوان زیربنای پیشرفت وتعالی یک جامعه نگاه می کند.
از زمان فروپاشی ساختار نظام بین الملل بواسطه سقوط و اضمحلال اتحاد جماهیر شوروی، منطقه خاورمیانه و رخدادهای جهانی تحولات پرآشوبی را پشت سر گذاشت. در اکثر این تحولات، ایران، یکی از حلقه‌های کلیدی آن محسوب می‌شد. عبور از گردونه‌های بسیار سخت تحولات مرهون تدابیر بسیار هوشمندانه نظام جمهوری اسلامی ایران بود. در واقع بحران‌ها و رخدادهای متوالی که در طی این سالها برای جمهوری اسلامی ایران رخ داد فوق العاده قابل توجه و بسیار حساس بود. اگر فضای تصمیم گیری را در سه دسته الف) سازمان یافته و برنامه ریزی شده، ب) استراتژیک، ج) بحرانی تقسیم بندی کنیم، جمهوری اسلامی همواره در فضای بحرانی بسر می‌برد. بنابراین تصمیم گیری در چنین شرایطی بسیار حساس و نیازمند تصمیم گیران آگاه، هوشمند، مدبر و جامع نگر و شجاع می‌باشد.
عبور موفقیت آمیز از این بحرانها و تبدیل کردن آنها به فرصت های مغتنم از شاخص‌های بارز دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بوده است. کنکاش در خصوص این مدیریت موفقیت آمیز نشان می‌دهد که رهبر معظم انقلاب مهمترین و بیشترین نقش را داشته است. امروز کسی تردیدی ندارد که مواضع و رویکردهای رهبر معظم انقلاب در خصوص رویدادهای مهمی مانند 11 سپتامبر، حمله آمریکا به افغانستان و عراق، مقدمه سازی برای حمله و سرنگونی جمهوری اسلامی ایران، تحریم‌ها و فشارهای ارعاب آمیز و دهها رخداد دیگر، نه تنها جمهوری اسلامی ایران را از تهدیدات بالقوه و بالفعل دور ساختند بلکه موقعیت و جایگاه ایران را در مراتب قدرت و ثبات چه در بعد داخلی و خارجی به شدت افزایش داده‌اند.
* سبک هدایت و مدیریت تحولات
با نگاهی به ویژگی‌ها و مختصات واکنش‌های رهبر معظم انقلاب نسبت به رویدادها و تحولات منطقه‌ای و بین المللی می‌توان رمز موفقیت‌های جمهوری اسلامی ایران در حوزه خارجی و بویژه عبور پیروزمندانه از بحرانها را دریافت. در اینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
1- واکنش واقع گرایانه:
یکی از ویژگی های رهبر معظم انقلاب در واکنش به تحولات منطقه ای و جهانی واقع گرایی معظم له است. نمونه ها و مصادیق مختلفی از تحولات در طی این دوران رخ داد که در واکنش به آن دیدگاه و مواضع مختلفی از سوی گروهها و شخصیت های سیاسی مطرح گردید. اکنون که فارغ از فضای پیچیده زمانی آن تحولات شده ایم، آشکار شده است که در صورت عدم تدبیر هوشمندانه رهبر فرزانه و اتکا به مواضع برخی از شخصیت ها و گروههای سیاسی، معلوم نبود که چه پیامدهای منفی متوجه جمهوری اسلامی ایران می‌گردید. یکی از این نمونه‌ها حمله آمریکا به عراق برای آزادسازی کویت بود که در آن هنگام برخی از سیاسیون چپ سیاسی کشور پیشنهاد همراهی با صدام علیه آمریکا می‌دادند. در چنین شرایطی رهبر معظم انقلاب با درک صحیح تحولات منطقه و با معیار اصول گرایی موضع بی طرفی ایران را رسما اعلام کرد. البته این بی طرفی به معنای سکوت در برابر جنایات ناشی از جنگ نبود بلکه در عین حال بی طرفی انتقادی را برگزید. بعدها اسنادی که منتشر شد نشان داد که این جنگ سناریوی تعریف شده آمریکا برای اهداف چند منظوره بود.
نمونه دیگر حادثه 11 سپتامبر بود. اکنون که مواضع اتخاذ شده از سوی گروهها و شخصیت های مختلف در آن زمان مورد بررسی قرار می گیرد کاملا نشان می دهد که رویکرد رهبر معظم انقلاب چقدر مدبرانه بوده است. جریانات سیاسی به اصطلاح اصلاح طلب اصرار داشتند که ایران از این فرصت استفاده کند و وارد گفتگو با آمریکا شده و در ائتلاف بزرگ ضد تروریستی شرکت نماید. در حالی که رهبر معظم انقلاب از ظاهر این تحول گذشته و درونی ترین انگیزه این تحولات و روندهای آن را هدف قرار داده بودند و بر این اساس سکان سیاست خارجی کشور را به سمت عدم ائتلاف و مخالفت با سیاست های تهاجمی پس از 11 سپتامبر هدایت کردند. اکنون همه افکار عمومی جهان و حتی در داخل آمریکا نیز به رویکردی که ایران انتخاب کرده بود رسیدند و این نشان دهنده تدبیر و آینده نگری در حوزه دیپلماسی است.
در همین راستا اقدام آمریکا علیه افغانستان و سپس علیه صدام نیز جالب توجه است بسیاری در داخل به این اقدامات مثبت می‌نگریستند و برخی از اصلاح طلبان افراطی نیز پا را فراتر گذاشته و جنگ جدید آمریکا را جنگ تمییز یاد می‌کردند. با این حال در جریان جنگ آمریکا در خاورمیانه سه پیشنهاد مورد توجه بود: 1- تعقیب استراتژی انزواطلبی 2- مدل الحاق و پیوستن به ائتلاف بزرگ 3- رویکرد بی طرفی مثبت وفعال. در شرایط چنین گفتمانهایی رهبر معظم انقلاب راهبرد دو لایه ای را اتخاذ کردند که از یک سو به لحاظ دیپلماتیک بی طرف مثبت و فعال اتخاذ شد و از سوی دیگر راهبرد فرصت سازی برای ارتقای منافع ملی مورد توجه قرار گرفت که اکنون آثار و برکات آن را بوضوح مشاهده می‌کنیم. آنچه در نمونه‌های بالا ملاحظه شد دقیقا بیانگر واکنش‌ها و رویکردهای واقع گرایانه نسبت به تحولات منطقه ای و جهانی بوده است.
2- تشخیص به موقع رویدادها و روندهای سیاسی
دومین ویژگی مهم در مدیریت رهبری معظم انقلاب در حوزه سیاست خارجی است. گفته می شود درک تهدید نقش محوری در نوع واکنش و تصمیم دارد و در واقع درک تهدید متغیری میانجی بین حادثه یا رویداد و واکنش نسبت به آن به شمار می‌آید. هر قدر درک و تشخیص رویدادها و روندها واقعی تر و هوشمندانه‌تر باشد واکنش‌های اتخاذ شده درست تر و مثبت خواهد بود. رهنمودها و هشدارهای به موقع رهبر معظم انقلاب نسبت به تهدیدات و روندهای سیاسی نقش حیاتی در عبور موفقیت آمیز از بحرانها داشته است. این موضوع در داخل و هم در خارج مصداق دارد.
هشدار رهبری در خصوص شبیخون فرهنگی در اوایل دهه 1370، افشای سناریوی یلتسینی کردن ایران (فروپاشی از درون)، افشای سیاست های پنهان آمریکا در خاورمیانه، هشدار نسبت به سناریوی اختلاف افکنی بین اقوام و مذاهب ایرانی از یک سو و راه انداختن جنگ شیعی و سنی از سوی دیگر. بر حذر داشتن مسلمانان از طرح اسلام هراسی و اسلام ستیزی غرب و … نمونه هایی از درک سریع و به موقع تهدیدات و واکنش مناسب نسبت به آن بوده است.
3- هدایت دیپلماسی هوشمندانه
شاخص دیگری از مدیریت رهبر معظم انقلاب، هدایت دیپلماسی هوشمندانه در عرصه سیاست خارجی است. در دیپلماسی هوشمندانه، درک صحیحی از تهدیدات و فرصت ها و قوت ها و ضعف ها وجود دارد. در مواجهه با بحرانها و تهدیدات همواره دیدگاههای مختلفی از سوی جریانات سیاسی وجود داشته و اصرار بر اجرایی شدن آن دیدگاهها بوده است لکن پس از گذشت سالها اکنون به خوبی می توان ملاحظه کرد آن دیدگاهها تا چه میزان ضعیف و غیر عالمانه و عاقلانه بوده است در حالی که اگر هدایت های هوشمندانه مقام رهبری نبود خساراتی جدی بر منافع و مصالح کشور وارد می‌شد. یکی از مهمترین عرصه‌های تجلی این دیپلماسی در موضوع هسته‌ای ایران است. همه متفق القولند که سکان دار اصلی تحولات هسته‌ای ایران چه در بعد فنی و چه در ابعاد سیاسی و دیپلماتیک آن رهبر معظم انقلاب بوده است. در ابتدای بحران هسته‌ای که جامعه دو قطبی شده و یک طرف بحث واگذاری و تسلیم را مطرح و دیگری مقابله و جنگ را پیشنهاد می‌داد، رهبر معظم انقلاب مسیر عقلانی و هوشمندانه‌ای را اتخاذ کردند که ایران را از آن فضای سنگین بین المللی خارج ساخت. معظم له با پرهیز از افراط گری و تفریط گرایی، متناسب با شرایط که شامل چهار عنصر تهدید، فرصت، قوت و ضعف بوده است، رویکردهای معقولانه و هوشمندانه‌ای را تجویز می‌کردند.
اکنون تردیدی نیست که چنانچه مشی و رویکرد و هدایت های معظم له نبود، پرونده هسته‌ای ایران از دو حال خارج نبود یا کاملا تسلیم محض می شد و یا منهدم می‌گردید. اما در حال حاضر، نه تنها تسلیم نشدیم بلکه مقاومت بی‌نظیری را برجای گذاشتیم و به میزان زیادی خصم را از بعد سیاسی و حقوقی و فنی خلع سلاح کردیم و همه اینها مرهون هدایت صحیح و شجاعانه رهبر معظم انقلاب بود.
4- ترکیب آرمانگرایی و واقع گرایی
مقام معظم رهبری همچون امام راحل آرمانگرایی و واقع بینی را با هم مد نظر قرار می دهد، توانست در عرصه عمل این دو را با هم تلفیق نماید. در سالهای گذشته متاسفانه عده‌ای عرصه اجرایی کشور را برعهده گرفته بودند که بواسطه ضعف باورها و شدت فشارهای بیرونی آرمانها را فدای واقعیات آن هم واقع گرایی از نوع رئالیستی محض کردند. در همین حال برخی افراد نیز بودند که توجهی به واقعیات نداشتند و به هر قیمتی و علی رغم شرایط و بسترها، تاکید بر آرمانها می‌کردند اما رهبر معظم انقلاب فارغ از چنین گفتمانهایی که هر یک به نوبه خود فشارهای سنگینی را وارد می‌کردند، موضع اعتدال و نگاه توامان آرمانگرایانه – واقع گرایانه داشتند. تاکید معظم له بر سه اصل عزت و حکمت و مصلحت در واقع ترکیب آرمان گرایی و واقع گرایی است. عزت این است که جامعه و نظام اسلامی در هیچ یک از برخوردهای بین المللی خود نباید طوری حرکت کند که منتهی به ذلیل شدن اسلام و مسلمین شود (9/11/68) حکمت یعنی حکیمانه و سنجیده کار کردن، هیچ گونه نسنجیدگی را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هر آنچه مربوط به سیاست خارجی و ارتباطات جهانی است راه داد. و اما مصلحت یعنی مصلحت انقلاب و این مصلحت همه جانبه است یعنی از رفتار شخصی ما : بخصوص شما : شروع می‌شود. (18/4/70)
5- اصول گرایی در سیاست خارجی
نگاهی به مواضع و رویکردهای مقام معظم رهبری از 1368 تاکنون نشان می‌دهد که اصول‌گراترین شخصیت در این عرصه بوده ودر همین حال تنها مانع انفعال و تحجر در جهت گیری خارجی می‌باشد. در واقع رهبر معظم انقلاب همانطور که خود را وفادار آرمانهای امام راحل (ره) می‌دانستند در عمل نیز مشی اصولی آن عزیز سفر کرده را حفظ کرده و توسعه دادند. موضع قاطعانه رهبر معظم انقلاب نسبت به آمریکا و استکبار جهانی و حمایت قاطع و صریح از ملل مستضعف و بویژه فلسطین و ضدیت پایدار نسبت به رژیم صهیونیستی و اعتقاد به صدور و انتقال ارزشهای اسلامی همچنان یاد آور مواضع حکیمانه امام راحل (ره) است. در واقع همانطور که معظم له به همه آحاد مردم و گروههای سیاسی توصیه کردند که مرزهای عقیدتی و ایدئولوژیک باید حفظ شود، خود در عرصه داخلی و خارجی به تمام و کمال رعایت کردند. یادمان نمی‌رود که بسیاری از جریانات دوم خرداد که خود را حافظ میراث حضرت امام (رحمت الله علیه) می دانستند چگونه ارزشها و آرمانهای امام (ره) را حداقل در حوزه خارجی نادیده گرفته بودند.
سناریو های تحت عنوان تابوشکنی رابطه با آمریکا، ایدئولوژی زدایی از سیاست خارجی و طرحهای مبنی بر اینکه فلسطین را به خود فلسطینی‌ها واگذاریم و کاری به اسرائیل غاصب نداشته باشیم عناوینی بود که در طی این سالها مطرح و پیگیری می شد. اما حضور فعال و تعیین کننده رهبر معظم انقلاب در مسند ولایت، باعث شد که این آرمانهای امام (ره) ذبح نگردد. در همین راستا معظم له تاکید داشتند: مقبولیت جهانی بسیار خوب است، اما نه به بهای دست برداشتن از اصول جمهوری اسلامی که هویت ملی و جمعی ماست. (29/5/82) اکنون کسی نمی تواند شک نماید که نفوذ و قدرت ایران بواسطه مشی اصول گرایانه که ریشه در منش و رفتار امام راحل (ره) داشت، در سراسر منطقه بشدت تعمیق یافته است. نفوذی که رعب در دل دشمنان ما انداخته است.
*دستاوردهای بی نظیر سیاست خارجی ایران
محصول ویژگی و مختصات گفته شد و یکسری ویژگی های دیگر که مجال بررسی آن در این مقاله نیست، چه تاثیری بر سیاست خارجی ایران و یا اساسا جایگاه، جمهوری اسلامی ایران گذاشته است؟ واقعیت امر این است که موقعیت ایران در طی این دوران بشدت تحکیم یافته و در کلاس بندی قدرت به رتبه های بالایی دست یافته است. در این جا به برخی از آنها اشاره می‌شود:
1- افزایش اقتدار و نفوذ ایران
یکی از دستاوردهای مهم هدایت ها و رهنمودهای خارجی رهبر معظم انقلاب، افزایش اقتدار و نفوذ ایران است. اکنون اکثر مقامات سیاسی و نظامی غرب بر این باورند که جمهوری اسلامی ایران قدرت بلامنازع در خاورمیانه پیدا کرده‌است. رومانو پرودی نخست وزیر ایتالیا در مصاحبه با روزنامه مصری اخبارالیوم گفت که ایران کشور کلیدی در صحنه سیاسی خاورمیانه است. همین موضع را خاویر سولانا معاون هماهنگ کننده سیاست خارجه اتحادیه اروپا مطرح کرد مبنی بر اینکه ایران در جریان بازی قدرت این قدر برگ برنده در دست دارد که به یک قدرت درجه اول در جهان تبدیل شود. مسلما این نفوذ و قدرت جنبه سخت افزاری ندارد. بلکه این نفوذ و اقتدار ناشی از منابع معنوی و دیپلماتیک هوشمندانه ایران و مواضع شجاعانه و عدالت خواهانه و اسلام خواهانه در منطقه است که افکار عمومی منطقه را در سطوح توده‌ای و نخبگی به خودش جذب و جلب کرده است.
موسسه سلطنتی امور بین الملل انگلیس در گزارشی با عنوان ایران، همسایگان و بحرانهای منطقه‌ای نوشت که: آمریکا برای جلوگیری از افزایش قدرت منطقه‌ای ایران به همسایگان آن متوسل شده است. اما ایران با موفقیت در روابط خود با کشورهای همسایه حتی آن دسته از کشورهای عربی و سنی مذهب که از نفوذ آن بیم دارنده سود جسته و به موقعیت قابل توجهی در منطقه رسیده است.
با این حال اکنون هیچ مقامی و تحلیل گری وجود ندارد که به قدرت و نفوذ ایران اذعان نکرده و معتقد به این نباشد که کلاس بندی قدرت در خاورمیانه بطور بنیادی بهم خورده است و ایران در راس هرم قدرت منطقه‌ای قرار گرفته است. در واقع بر اثر وجود چنین واقعیتی است که آمریکا تن به مذاکره با ایران را برای برون رفت از چالش عمیق در عراق داد و اساسا جنبش مذاکره با ایران در داخل آمریکا که اوج تجلی آن را در مناظره‌های کاندیداهای ریاست جمهوری آمریکا مشاهده می‌کنیم، ناشی از افزایش اقتدار و نفوذ ایران است و شکی نیست که این نفوذ بر اثر درایت و خردورزی رهبر فرزانه انقلاب بوده است و گرنه در صورت تداوم سیاست تساهل و تسامح و یا در صورت اعمال دیدگاههای برخی از جریانات سیاسی میانه رو یا اصلاح طلب هرگز چنین موقعیتی نصیب ایران نمی‌شد.
2- تبدیل شدن ایران به یک کشور شکست ناپذیر و مقاوم
هدایت و مدیریت رهبر معظم انقلاب در عرصه سیاست خارجی که خود تداوم دهنده مشی اصولی و شجاعانه امام راحل (ره) بوده است کشور ایران را به یک دژ مستحکمی تبدیل کرد که هر قدر ضربه به آن زده می‌شود قوی‌تر می‌گردد. اکنون اعتراف صریح مقامات ارشد و استراتژیست‌های کشورهای جهان از جمله غرب است که استحکام ایران نسبت به گذشته و ابتدای انقلاب فوق العاده افزایش یافته است. هفته‌نامه آمریکایی تایمز طی گزارشی با توجه به یافته‌های کمیته مطالعات بیکر همیلتون نوشته بود که ایران به محکمی در سنگر خود قرار گرفته و به هیچ عنوان در معرض تغییرات بنیادین انقلاب قرار ندارد. (روزنامه جمهوری اسلامی 13/1/85) بواسطه چنین شرایطی پروژه حمله نظامی (چه تمام عیار و چه نقطه ای) آمریکا یا رژیم صهیونیستی برای همه امری نشدنی و اساسا غیر خردمندانه تلقی شده است. هرگاه طرح اقدامات نظامی در رسانه‌ها اوج گرفت همه شاهد بودیم که رهبر معظم انقلاب با تمام صلابت پاسخ قاطعی را می‌دادند.
معظم له همانطور که در گذشته از جمله در سال 1370 اعلام کرد که به حول و قوه الهی اعتقادم از بن دندان این است که آمریکا اگر تمام نیروهایش را برای ضربه زدن به این انقلاب بسیج کند، هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. (28/6/70) در سالهای اخیر نیز با همان صلابت اعلام کردند که اگر دشمنان تعرضی به خاک ایران بکنند تمام منافع آنها در سراسر جهان هدف قرار خواهد گرفت. این نوع موضعگیری در واقع ناشی از قدرت و توانایی‌های جمهوری اسلامی ایران از یک سو و ضعف و پوشالی بودن ابهت قدرت هایی مثل آمریکا است.
چنانکه ریچاردهاوس رئیس شورای روابط خارجی آمریکا تصریح کرد گزینه تغییر رژیم ایران (چه سخت و چه نرم) تحقق یافتنی نیست. به همین ترتیب نتیجه صلابت و استحکام جمهوری اسلامی است که شاهد تغییرات پی درپی سیاست های غرب علیه ایران هستیم.
3- شکسته شدن مجدد ابهت آمریکا و متحدینش
دیپلماسی هدایت شده توسط رهبر معظم انقلاب راهبردها و سیاست های آمریکا در منطقه را با شکست سختی مواجه ساخت. این سخن ریچاردهاوس شنیدنی است که در مجله فارین افرز نوشته شد: با جنگ اول خلیج فارس عصر آمریکایی در خاورمیانه آغاز شد اما با جنگ دوم شاهد پایان عصر آمریکایی هستیم. در واقع مدیریت منطقه‌ای ایران که با رهنمودهای مقام معظم رهبری صورت گرفته تمام طرحهای این کشور را در خاورمیانه با شکست مواجه ساخت به گونه ای که مادلین آلبرایت وزیر خارجه اسبق آمریکا به کاخ سفید اعلام کرد: ایران قدرت اول منطقه است و آمریکا باید بداند که کلید حل معمای خاورمیانه بویژه عراق در دست ایران است. درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران در شرایطی رخ داد که همه به ضعف و ذلالت آمریکا پی برده و رادیکالهای جامعه آمریکا این اقدام را سرافکنی بزرگ نام نهادند. در همین حال ایران با تدبیر مقام معظم رهبری درخواست مذاکره با آمریکا را بخاطر وضعیت شیعیان عراق و پیشنهاد آنها در اوج اقتدار پذیرفت.
4- تعمیق منطقه ژئواستراتژیک ایران
سیاست حمایت از نهضت‌های رهایی بخش و کمک به مسلمانان از تاکیدات جدی رهبر معظم انقلاب بوده‌است، به عنوان نمونه معظم له در سال 80 فرمودند: دفاع از مظلوم، همیشه یک نقطه درخشان است. کنار نیامدن با ظالم، رشوه نپذیرفتن از زورمند و زرمند، پافشردن بر حقیقت، اینها چیزهایی است که هیچ وقت در دنیا کهنه نمی‌شود، اینها را باید دنبال کنیم، اصول اینهاست. (16/8/80) این سیاست که با امام راحل (ره) شروع شده و جزء اصول و ارکان قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (اصول 2 و 3 و 11 و 152 و 153 قانون اساسی) می‌باشد توسط رهبر معظم انقلاب با تمام قوت پیگیری شد و اکنون ثمره آن را ملاحظه می‌کنیم.
اتفاقی که در لبنان و فلسطین، عراق و افغانستان و … رخ داده است نتیجه استقامت در پیگیری این اصول از سوی رهبری انقلاب بوده است تاکید اخیر از این بابت است که در سالهای گذشته کسانی بودند که با چنین رویکردی مخالفت می‌ورزیدند. با این حال این سیاست با وجودی که ریشه در اصول و باورهای اسلامی و انقلابی دارد، نتایج ژئواستراتژیکی نیز برای ایران داشته است. این سیاست مناطق ژئواستراتژیک ایران را توسعه داد. منطقه ژئواستراتژیک منطقه ای است که یک بازیگر در خارج از محیط ملی خود تعریف نموده و با ایفای نقش موثر در آنجا و ایجاد مشکل برای رقبای خود توجه ایشان را از عطف به مسایل داخل خویش منحرف ساخته و یا حداقل شدت آن را تخفیف می دهد. (افتخاری، 1380)
*فرهنگ سازی ها
از دیگر ابتکارات تاثیرگذار ایشان، نامگذاری سال‌ها به عناوینی همچون سال پیامبر اعظم (ص)، رفتار علوی، حماسه حسینی، سال امام خمینی، پاسخگویی مسئولان، انضباط اجتماعی، خدمتگزاری به مردم، عدالتخواهی، اتحاد ملی و انسجام اسلامی است، نامگذاری‌هایی که در واقع یک نوع فرهنگ سازی در جامعه اسلامی بوده است. بازگشت اصولگرایان به صحنه قدرت که با تدابیر ویژه و فرهنگ‌سازی های مستمر ایشان در قالب گفتمان عدالتخواهی و اصلاحات یعنی مبارزه با فقر، فساد و تبعیض صورت پذیرفت، از دیگر تدابیر سرنوشت ساز ایشان است که پرداختن به آن مجال واسع تری را طلب می‌نماید.
آینده نگری و پیگیری های مستمر و مستدام ایشان باعث گردید مسئولان نظام، سندی به عنوان سند 20 ساله را تدوین نمایند که براساس آن، نظام اسلامی در سال 1404 هجری خورشیدی باید در زمینه علمی، فناوری و اقتصادی به قدرت اول آسیای جنوب غربی (خاورمیانه، آسیای میانه و قفقاز) تبدیل گردد. از دیگر ابتکارات ایشان، احیای اصل 44 قانون اساسی است که کارشناسان از آن به عنوان یک انقلاب و جهش اقتصادی نام می‌برند. با اجرای اصل 44، از تصدی گری دولت در مناصب اقتصادی کاسته شده و بخش خصوصی و تعاونی‌ها، چرخه تولید و تجارت کشور را به حرکت در خواهند آورد.
تدابیر دیگر ایشان در طول هجده سال گذشته با مشکلات و معضلاتی همچون فتنه طالبان و القاعده در افغانستان، کاهش قیمت نفت به زیر 10 دلار، پرونده انفجار آمیا، تحریک قومیت‌ها و اقلیت‌های دینی، گشایش سفره بحران و ناامنی در کشور، تحریم‌های شدید اقتصادی، قطعنامه‌های شورای امنیت، دادگاه میکونوس، کنفرانس برلین، اصلاح قانون مطبوعات، تحصن نمایندگان مجلس ششم، جنگ 33 روزه حزب الله لبنان با رژیم صهیونیستی، صدور حکم حکومتی در تایید صلاحیت مصطفی معین و… نشان می دهد، که انقلاب چه نگین ارزشمندی را بررکاب خود نشانده است.
تزریق امید به ارکان دولت و مردم در سخت‌ترین و بحرانی‌ترین شرایط، از دیگر هنرهای ناب رهبری ایشان در طول 19 سال گذشته بوده است، به گونه‌ای که در بحرانی‌ترین شرایط فرموده‌اند: من خود را غرق در عنایات و نعمات خداوند متعال می‌دانم. اگر هر مدیر و مسئولی صرفا کار خود را خوب انجام دهد، دیگر هیچ نگرانی ودلهره‌ای ندارم. این مهم را باید بدانیم که اگر در دهه اول انقلاب و در دوران غربت و تنهایی دفاع مقدس، برای حفظ موجودیت و بقای خود می‌جنگیدیم، امروزه سرنوشت منطقه به سرانگشتان ما سپرده شده است و آمریکا و متحدانش که در گذشته ای نه چندان دور با تفرعن از تغییر جغرافیای سیاسی در جهان اسلام وتشکیل خاورمیانه جدید می‌گفتند، اینک از ظهور و تولد خاورمیانه جدید با محوریت ایران اسلامی سخن می‌گویند و ایرانی که زمانی بانک مرکزی تروریسم و محور شرارت نام گرفته بود، اینک به محور امید و رهایی آنان از گرداب عراق، لبنان، افغانستان، فلسطین و منطقه خاورمیانه تبدیل شده است. دوستداران، شیفتگان و یاران وفادار حضرت امام خمینی (ره) و حضرت آیت الله خامنه‌ای (حفظه الله تعالی) می‌باید بدانند و نیک هم می‌دانند که این دو گوهر ناب، یک حقیقت با دو تجلی هستند که وظیفه همه ما، درک و معرفی شایسته و بایسته این حقیقت ماندگار و الهی به جامعه اسلامی و بشریت تشنه امروز و فردا است.( هنر مدیریتی مقام معظم رهبری، www.farsnews.net)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد