خانه » همه » مذهبی » روحیه جهادی- کار جهادی

روحیه جهادی- کار جهادی


روحیه جهادی- کار جهادی

۱۳۹۵/۰۷/۱۹


۵۶۷۴ بازدید

چرا اهمیت کار به صورت جهادگونه از همه نوع کارها بالاتر است ؟ یک کار باید چه مولفه هایی داشته باشد تا جهادی باشد ؟ کار جهاد گونه در اندیشه ی رهبر انقلاب به چه معناست ؟

ابتدا نگاهی داریم به بعضی از بیانات مقام معظم رهبری که ایشان در ضمن آنها به تبیین«مدیریت جهادی» پرداخته اند:
1. «با حرکت عادی نمی شود پیش رفت. با حرکت عادی و احیاناً خواب آلوده و بی حساسیت نمی شود کارهای بزرگ را انجام داد. یک همت جهادی لازم است. تحرک جهادی و مدیریت جهادی برای این کارها لازم است. باید حرکتی که می شود، هم علمی باشد، هم پرقدرت باشد، هم با برنامه باشد و هم مجاهدانه باشد.»[بیانات در جلسه تبیین سیاست های اقتصاد مقاومتی، 20 اسفند 92]2. «روحیه ی جهادی لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جایی که با روحیه ی جهادی وارد میدان شده، پیش رفته. این را ما در دفاع مقدس دیدیم، در جهادسازندگی دیدیم، در حرکت علمی داریم مشاهده می کنیم. اگر ما در بخش های گوناگون، روحیه ی جهادی داشته باشیم، یعنی کار را برای خدا، با جدیت و به صورت خستگی ناپذیر انجام دهیم(نه فقط به عنوان اسقاط تکلیف)، بلاشک این حرکت پیش خواهد رفت.»[بیانات در حرم مطهر رضوی، 1 فروردین 90]3. «کار جهادی یعنی از موانع عبور کردن، موانع کوچک را بزرگ ندیدن، آرمان ها را فراموش نکردن، جهت را فراموش نکردن، شوق به کار؛ این کار جهادی است. کار را باید جهادی انجام داد تا ان شاءالله خدمت به خوبی انجام بگیرد.»[بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت، 6 شهریور 92]مدیریت جهادی، نوعی مدیریت ویژه و فی‌سبیل‌الله است که نمونه بارز آن را در دفاع مقدس شاهد بودیم. دولت و ملت ایران ثمره این مدیریت راه چشیده‌اند و تجربه ثابت کرده که مدیریت جهادی یکی از موثرترین روش‌ها برای فائق آمدن بر مشکلات پیش‌آمده است. در مسیر اجرای مدیریت جهادی باید مدیرانی کم‌توقع و پر تحرک پا به میدان بگذارند و برای دستیابی به اهداف نظام، کارها را با جدیت دنبال کنند.
مدیریت جهادی مفهومی است مرکب از مؤلفه های ذیل:
1. عشق، ایمان و کار برای خدا: نظام ارزشی اسلام به انسان می آموزد که رفتارهای خود را به گونه ای سامان دهد که در اثر انجام آن ها، آدمی به خداوند متعال نزدیک شود و کمالات معنوی و ارزش های والای الهی به دست آورد. انجام کارهایی که در عرصه ی مدیریت به وقوع می پیوندد نیز مشمول همین قاعده خواهد بود. از این رو یک «مدیر جهادی» مردم را بنده و مخلوق خداوند می داند و خدمت به آن ها را عبادت می شمرد. در ضمن مدیری که دارای تفکر جهادی است تمام همّ وغم خویش را «رضایت الهی» دانسته و به دنبال مطرح نمودن خویش و کسب مقام و شهرت نیست. فرد جهادگر هرچه به خدا نزدیک تر شده و جهاد خود را ناب و خالص برای خدا انجام دهد، اکسیر جهاد او نیز ناب تر و کمیاب تر می شود و بالعکس.
2. جدیت، خستگی ناپذیری و شوق به کار: در ضمن برشمردن تعاریف اشتباه از «مدیریت جهادی»، تعریف آن را به «مدیریت پرقدرت» صحیح ندانستیم و توضیحات بیشتر را به اینجا حواله دادیم. اکنون در توضیح بیشتر آن مطلب عرض می کنیم که «مدیریت جهادی» مدیریتی است همراه با جدیت، خستگی ناپذیری و شوق به کار. پرقدرت بودن به تنهایی اگر همراه با جدیت و شوق نباشد، ممکن است در ادامه و بر اثر برخورد با مشکلات مسیر، به سرخوردگی و ناامیدی منجر شود. «مدیر جهادی» کار را با جدیت، شوق و خستگی ناپذیری انجام می دهد، نه فقط پرقدرت و احیاناً برای اسقاط تکلیف.
3. گام های بلند: برداشتن گام های بلند و ریسک پذیر بودن، یکی دیگر از مؤلفه های «مدیریت جهادی» است. البته بدیهی است که ضمانت موفقیت و پشتوانه ی هر گام بلندی، بررسی های علمی و داشتن برنامه ی صحیح است که یک «مدیر جهادی» از آن ها برخوردار است. نمونه ی این گام های بلند و ریسک پذیری را در «مدیریت جهادی» دولت نهم و طرح هایی مثل هدفمندسازی یارانه ها، سهمیه بندی بنزین و مسکن مهر دیده ایم و اگر احیاناً در بخش هایی از این طرح ها با مشکلاتی مواجه بوده ایم، ناشی از کم دقتی در مقدمات و طرح ریزی های اجرایی بوده است.
4. چالش با موانع و عبور از آن ها: مقام معظم رهبری چالش با موانع را از ویژگی های «مدیریت جهادی» معرفی کرده اند. این موانع چنانچه در لابه لای بیانات معظم له نیز ذکر شده اند، می توانند ضعف های فکری و عقلانی، راحت طلبی، آسان گرایی، آسان پنداری، گریز از چالش ها، عادت های تاریخی(مثل «ما نمی توانیم») و چیزهایی از این قبیل باشند که یک «مدیر جهادی» با توکل به خداوند متعال و با جدیت و خستگی ناپذیری خود از تمامی این موانع به سلامت عبور خواهد کرد.
5. شتاب همراه با تدبیر: غیر از برداشتن گام های بلند، داشتن شتاب مناسب نیز از ویژگی های یک «مدیر جهادی» است. چه بسیار کارهای مفیدی که به خاطر تأخیر و عدم شتاب مناسب، در زمانی به انجام رسیده اند که یا دیگر هیچ فایده ای نداشته اند و یا بسیار کم فایده بوده اند. البته همان طور که در عنوان مبحث ذکر شده، این شتاب به هیچ وجه منافاتی با تدبیر ندارد و اساساً تدبیر امور ملازم با کندی نیست. در نتیجه، باید گفت تدبیر به موقع و شتاب در انجام کار ضامن موفقیت یک «مدیر جهادی» در وظایف محوله است.
6. بصیرت و عدم غفلت از وجود دشمن: بصیرت، دشمن شناسی و عدم غفلت از وجود دشمن، جزء مقومات یک «مدیریت جهادی» به شمار می روند و همان طور که مقام معظم رهبری تأکید کرده اند، «هر تلاشی را جهاد نمی گویند؛ ممکن است کسی یک کار علمی ای هم بکند،[اما] جهاد نباشد. جهاد آن حرکتی است که در مواجهه ی با یک خصم، با یک دشمن، انجام می گیرد.»
7. عدم فراموشی آرمان و جهت: آخرین مؤلفه ای که از بیانات رهبری معظم استفاده می شود و به نظر می رسد در «مدیریت جهادی» نقش محوری داشته باشد، فراموش نکردن آرمان ها و گم نکردن جهت و مسیر است.(منبع: پایگاه اطلاع رسانی حوزه، کیوان عزتی)
برخی از ویژگی مدیریت جهادی در حال حاضر:
۱ـ تکیه اقتصاد کشور بر عوامل داخلی ودرون زا
۲ـ حرکت اقتصاد کشور به سوی اقتصاد مردمی و محدود شدن اقتصاد دولتی
۳ـ شناسایی و بسیج ظرفیت‌ها و توانمندی‌های موجود در کشور
۴ـ توجه به تولیدات داخلی و صادرات کالاهایی که در ساخت آنها مزیت داریم
۵ـ کاستن از وابستگی اقتصاد کشور به فروش نفت خام وحرکت به سمت صادرات فراورده‌های نفتی
۶ـ افزایش ارزش افزوده کالاهای صادراتی در داخل کشور
۷ـ شناسایی نیازهای ضروری و اساسی مردم در حوزه اقتصاد و برنامه‌ریزی برای کنترل و رفع آنها
۸ـ ایجاد فرصت‌های برابر برای تمامی بنگاه‌های اقتصادی و سرمایه‌گذاران داخلی
۹ـ بالا بردن نقش بنگاه‌های خرد اقتصادی در داخل کشور در جهت افزایش تولید
10ـ مبارزه جدی و قوی با مفاسد اقتصادی و از بین بردن بسترهای فساد.
همچنین از دیگر ویژگی های مدیریت جهادی می توان به مواردی از جمله: علمی بودن و دانش محوری، پرقدرت بودن، «بابرنامه» بودن، مردم محور بودن و فسادستیز بودن اشاره نمود.
ویژگی های مطرح شده در مورد مدیریت جهادی هیچگونه منافاتی با علم مدیریت و اصول آن ندارد، بلکه مکمل اصول مدیریتی و تقویت کننده آن نیز می باشد.
توضیحات بیشتر:
عمل جهادی یعنی عملی که در آن بدون توجه به دنیا عمل شود وروحیه جهادی یعنی روحیه کسی که عملش را فقط برای خدا انجام می دهد و به این آیه و نظایر آن که خواهد آمد عمل می کند!«ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیست که چون به شما گویند که برای جنگ در راه خدا بسیج شوید، گویی به زمین می‌چسبید؟ آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟ متاع این دنیا در برابر متاع آخرت جز اندکی هیچ نیست. اگر به جنگ بسیج نشوید، خدا شما را به شکنجه‌ای دردناک عذاب می‌کند و قوم دیگر را به جای شما برمی‌گزیند و به خدا نیز زیانی نمی‌رسانید که خدا بر هر کاری تواناست.» جهاد : جهاد امر مقدسی است که در دین اسلام مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. اگر جهاد و حکم الهی درباره ی آن نبود، کیان اسلام در معرض خطر قرار می‌گرفت. قرآن شریف پس از هر چند آیه‌ای دستور جهاد می‌دهد یا از فضیلت آن سخن می‌گوید و بیشترین آیات آن، بعد از معاد، درباره ی جهاد و فضیلتهای آن است. قرآن کریم مؤمنان را به پیکار و جهاد در راه خداوند تشویق و فضیلت و پاداش بزرگی را برای آنان ذکر کرده است و مجاهدان در راه خداوند را بر نشستگان برتری داده است. آنجا که می‌فرماید: ﴿لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی الضرر و المجاهدین فی سبیل الله باموالهم و انفسهم، فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم علی القاعدین درجة و کلا وعد الله الحسنی و فضل الله المجاهدین علی القاعدین اجرا عظیما.﴾ (1) مؤمنانی که بی‌هیچ رنج و آسیبی از جنگ سربر می‌تابند، با کسانی که به مال و جان خویش در راه خدا جهاد می‌کنند، برابر نیستند. خداوند کسانی را که به مال و جان خویش جهاد می‌کنند، بر آنان که از جنگ سرمی‌پیچند برتری داده است و خدا همه را وعده‌های نیکو داده است و جهادکنندگان را بر آنها که از جهاد سرمی‌تابند، به مزدی بزرگ برتری داده است. همچنین، قرآن شریف کسانی را که از شرکت در این امر مقدس خودداری می‌ورزند و در راه جنگ و جهاد دچار ترس و بیم می‌شوند و از خود سستی و ضعف نشان می‌دهند، مورد نکوهش قرار می‌دهد و می‌فرماید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! چیست که چون به شما گویند که برای جنگ در راه خدا بسیج شوید، گویی به زمین می‌چسبید؟ آیا به جای زندگی اخروی به زندگی دنیا راضی شده‌اید؟ متاع این دنیا در برابر متاع آخرت جز اندکی هیچ نیست. اگر به جنگ بسیج نشوید، خدا شما را به شکنجه‌ای دردناک عذاب می‌کند و قوم دیگر را به جای شما برمی‌گزیند و به خدا نیز زیانی نمی‌رسانید که خدا بر هر کاری تواناست.»(2) قرآن مجید جهاد را سرلوحه ی اعمال مسلمانان معرفی می‌کند و در سوره ی ‌صف، پس از ایمان به خداوند و پیامبر اکرم(ص) به ذکر مجاهده در راه خدا می‌پردازد، زیرا جهاد فی سبیل الله موجب نجات از گرفتاری و بدبختی مسلمانان و مایه ی سربلندی و آزادگی آنان است. قرآن کریم می‌فرماید:﴿تؤمنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون.﴾(3) به خداوند و رسول او ایمان بیاورید ودر راه خدا با اموال و جانهای خود کوشش کنید. این برای شما بهتر است، اگر بدانید.در سایه ی‌ جهاد در راه خداوند، امور دین و دنیای مسلمانان اصلاح و سعادت دنیا و آخرت نصیب آنان می‌شود. چنانچه مسلمانان به جهاد قیام نکنند، کفر، ظلم و فساد جامعه را فرامی‌گیرد و ستمگران و مستبدان بر زندگی آنان و نیز جامعه بشری مسلّط می‌شوند و چنین امتی هرگز به فلاح و رستگاری نایل نمی‌شود. اهمیت جهاد : روایات فراوانی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و امامان معصوم(علیهم السلام ) درباره ی‌اهمیت جهاد نقل شده است و در اینجا به ذکر چند روایت می‌پردازیم. پیامبر اکرم(ص) می‌فرمایند: ﴿احب الاعمال الی الله الصلوة لوقتها ثم بر الوالدین ثم الجهاد فی سبیل الله.﴾(4 )بهترین کارها نزد خداوند نماز به موقع، سپس نیکی به پدر و مادر و آن گاه جهاد در راه خداست. حضرت علی(علیه السلام) در اهمیت جهاد می‌فرمایند: «ان الجهاد باب من ابواب الجنة فتحة الله لخاصه اولیائه و هو لباس التقوی و درع الله الحصینة و جنته الوثیقة…»(5) به‌راستی، جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای دوستان برگزیده‌اش گشوده است، جهاد لباس تقوا، زره محکم و پر مطمئن الهی است. فضیلت جهاد و مجاهد در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که فضیلت و برتری جهاد را نسبت به اعمال دیگر بیان می‌کند. در سوره ی توبه می‌فرماید:﴿اجعلتم سقایة الحاج و عماره المسجدالحرام کمن آمن بالله و الیوم الآخر و جاهد فی سبیل الله یستوون عندالله و الله لا یهدی القوم الظالیمن.﴾(6) آیا آب دادن به حاجیان و عمارت مسجدالحرام رابا عقل کسی که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه خدا جهاد کرده است، برابر می‌دانید؟ نه، نزد خدا برابر نیستند و خدا ستمکاران را هدایت نمی‌کند. آنان که ایمان آوردند و مهاجرت کردند و در راه خدا به مال و جان خویش جهاد کردند، نزد خدا درجه‌ای عظیمتر دارد و کام ‌یافته ‌گان ‌اند. رسول اکرم(ص) در فضیلت مجاهد می‌فرمایند:«خداوند سه کس را دوست دارد: کسی که شب برخیزد و کتاب خدا را بخواند؛ کسی که با دست راست خود صدقه دهد و آن را با دست چپ خود مخفی دارد و کسی که با گروهی به جنگ برود و یارانش بگریزند و او در برابر دشمن بایستد.»(7) امام رضا(ع) نیز درباره ی فضیلت مجاهدان در راه خدا چنین فرمودند: «للجنة باب یقال له باب المجاهدون، یمضون الیه فاذا هو مفتوح و هم متقلدون سیوفهم و الجمع فی المواقف و الملائکة ترحب بهم…»(8 )بهشت را دری است که آن را درِ مجاهدان نام نهاده‌اند و مجاهدان از آن در به بهشت وارد می‌شوند، در حالی که شمشیرهایشان را حمایل ساخته و در موقف گرد آمده‌اند و فرشتگان به آنها خوشامد می‌گویند. در فضیلت جهاد همین بس‌که قرآن کریم آن را معامله و تجارت با خداوند و موجب دوستی حق تعالی معرفی می‌کند. قرآن شریف می‌فرماید: ﴿ان الله اشتری من المؤمنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنة یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوریة و الانجیل و القرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ذلک به و ذلک هو الفوز العظیم.﴾(9)خداوند از مؤمنان جانها و مالهایشان را خریده‌ است تا بهشت از آنان باشد. در راه خدا جنگ می‌کنند، چه بکشند یا کشته شوند، وعده‌ای که خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق برعهده ی اوست و چه کسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد کرد؟ بدین خرید و فروش که کرده‌اید، شاد باشید که کامیابی بزرگی است. علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه ی شریفه می‌فرماید:«کلمة اشتراء به معنای قبول آن جنسی است که در خرید و فروش در برابر پرداخت قیمت به انسان منتقل می‌شود. خدای سبحان در این آیه به کسانی که در راه خدا با جان و مال خود جهاد می‌کنند، وعده قطعی بهشت می‌دهد و می‌فرماید که این وعده را در تورات و انجیل هم داده است، همان‌طور که در قرآن می‌دهد. خداوند این وعده را درقالب تمثیل ریخته و آن را به خرید و فروش تشبیه کرده است؛ یعنی خود را خریدار، مؤمنان را فروشنده، جان و مال ایشان را کالای مورد معامله، بهشت را قیمت و بهای آن و تورات، انجیل و قرآن را سند آن خوانده است و چه تمثیل لطیفی به کار برده است. در آخر مؤمنان را به این معامله بشارت داده و به رستگاری عظیمی تهنیت داده است.»(10) قرآن کریم جهاد را موجب دوستی خداوند بیان می‌کند و می‌فرماید:﴿ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان مرصوص.﴾(11)خداوند دوست دارد کسانی را که در راه او در صفی به هم‌پیوسته همچون شالوده‌های سربی می‌جنگند. بر اساس این آیه ی شریفه، کسانی که در راه خداوند و برقراری دین الهی محکم و استوار به جهاد با مشرکان و کافران بپردازند، مورد محبت و دوستی حق تعالی قرار می‌گیرند و این منتهای سعادت انسان است. قرآن کریم برای مجاهدانی که در جبهه‌ها به شهادت می‌رسند،‌ارزش فراوانی قایل است و از روایات پیشوایان معصوم نیز این نکته برداشت می‌شود که شهیدان راه خدا از مقام و منزلتی خاص برخوردار می‌شوند. حضرت علی(ع) نخستین کسی است که در راه مبارزه با کافران و دشمنان اسلام و به منظور برقراری عدالت و مساوات میان مسلمانان شمشیر خود را با این شعار حماسه آفرین که گرامیترین مرگ کشته شدن در راه خداست، به‌کاربرد و راه جهاد را برای همگان هموار کرد. آن حضرت در نهج‌البلاغه درباره ی فضیلت جهاد سخنان گهرباری فرموده و از مجاهدان راه خدا ستایش و تمجید فراوان کرده است. ایشان در زمینه ی شهادت می‌فرمایند: «…ان اکرم الموت القتل، والذی نفس ابن ابی طالب بیده لالف ضربة بالسیف اهون علی من میتة علی الفراش فی غیر طاعة الله»(12)همانا گرامیترین مرگ کشته شدن است. سوگند به آن که جان پسر ابوطالب به دست اوست، تحمل هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر از جان دادن در بستری است که در غیر طاعت خدا باشد. حضرت علی(ع) همچنین کسانی را که سستی می‌کنند و از رفتن به میدان جنگ و جهاد خودداری می‌کنند، مورد نکوهش و انتقاد قرار داده است و می‌فرماید:«هر کس جهاد را ترک کند، لباس مذلت خواهد پوشید.»(13) اقسام جهاد جهاد از دیدگاه اسلام دارای اقسامی است که مهمترین آنها عبارت‌اند از: جهاد ابتدایی، جهاد دفاعی و جهاد با نفس که در اینجا به شرح اقسام مذکور می‌پردازیم. جهاد ابتدایی در این نوع جهاد، مسلمانان به منظور گسترش دین اسلام در سرزمینهای کفر، اعتلای کلمه ی توحید، برقراری احکام اسلامی و نجات انسانها از گمراهی و نادانی به جهاد برمی‌خیزند. این حرکت جهادی در پاسخ به حمله و هجوم دشمن صورت نمی‌گیرد، بلکه با هدف عرضه ی دین اسلام به کافران و گسترش این آیین نجات‌بخش در سراسر جهان تحقق می‌پذیرد. در جهاد ابتدایی، هدف مسلمانان اساساً کشور گشایی و تجاوز به حقوق و آزادیهای انسانهای دیگر و گرفتن اموال آنان نیست، بلکه منظور اصلی آنان دعوت مردم به دین اسلام، گسترش حقایق دینی و ترویج شعایر مذهبی است. در قرآن کریم آیاتی درباره ی جهاد ابتدایی نازل شده است که مسلمانان را در پرداختن بدین امر حیاتی و انسان‌ساز راهنمایی می‌کند. در سوره ی‌ توبه چنین می‌خوانیم: ﴿یا ایها الذین آمنوا قاتلوا الذین یلونکم من الکفار و لیجدوا فیکم غلظة و اعلموا ان الله مع المتقین﴾(14) ای کسانی‌که ایمان آورده‌اید! با کافرانی که نزدیک شما هستند، جنگ کنید تا در شما شدت و درشتی یابند و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. بنا بر این آیه ی شریفه، یکی از اهداف جهاد ابتدایی این است که دشمنان اسلام در سپاه مسلمانان قدرت و قاطعیت ببینند و هیچ‌گاه به فکر حمله و تعرض به آنان نیفتند، بلکه سپاه اسلام را نیرومند و استوار بیابند که با قدرت و اطمینان کامل به میدان جنگ قدم می‌گذارند و در راه خداوند از نثار جان خود دریغ نمی‌ورزند. هدف آنان نشان دادن قدرت اسلام، سرافرازی مسلمانان و شایستگی رهبری مؤمنان است و این هدفها در پرتو حمایت و یاری پروردگار به مؤمنان ارزانی شده است. نمونه ی‌ دیگر جهاد ابتدایی در سوره ی حجرات چنین تعریف شده است: «اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر به جنگ برخاستند، میان آنان آشتی افکنید و اگر یک گروه بر دیگری تعدّی کرد، با آنکه تعدّی کرده است، بجنگید تا به فرمان خدا بازگردد. پس اگر به فرمان خدا بازگشت، میانشان صلحی عادلانه برقرار کنید و عدالت ورزید که خدا عادلان را دوست دارد.»(15) این آیه ی شریفه نشان می‌دهد که پیکار با متجاوزان به منظور به‌وجود آمدن صلح و آرامش در جامعه ی اسلامی اهمیت بسزایی دارد و جهاد فقط به جنگ با کافران و مشرکان اختصاص ندارد. اسلام حکم می‌کند که حتی اگر گروهی از ایمان آورندگان هم به ظلم و تجاوز بر گروه دیگری دست بزنند، باید با آنان نیز مبارزه کرد تا نتوانند به تجاوز و ظلم خود ادامه دهند. دستورهای اسلامی این اصل اساسی را بیان می‌کنند که جوامع اسلامی برای به دست آوردن قدرت و توانایی به منظور استقرار احکام الهی باید در میان خود آرامش و امنیت را برقرار کنند. اگر برخی از اهل ایمان درصدد ظلم و تجاوز به گروه دیگری باشند و امنیت را از جامعه ی اسلامی سلب کنند، در این صورت با دشمنان اسلام فرقی نخواهند داشت و باید آنان را از ستم کردن بازداشت. شایان ذکر است که هدف از این نوع مبارزه فقط برپاداشتن عدالت و حفظ و تداوم صلح و آرامش در جامعه ی اسلامی است و به هیچ‌وجه جنبه ی کینه‌توزی و انتقامجویی شخصی در آن مطرح نیست. یکی دیگر از مصداقهای جهاد ابتدایی این است که مسلمانان وظیفه دارند با کسانی که هرگونه کار حرام و گناهی را انجام می‌دهند و موجب گسترش فساد و رواج بی‌دینی در جامعه می‌شوند، به جنگ بپردازند و با جهاد خویش آنان را در مسیر حرکت به سوی پروردگار قرار دهند. قرآن کریم می‌فرماید: ﴿قاتلوا الذین لا یومنون بالله و بالیوم الاخر و لا یحرمون ما حرم الله و رسوله و لا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب…﴾(16) با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی‌آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده‌ است برخود حرام نمی‌کنند و دین حق را نمی‌پذیرند، جنگ کنید. جهاد دفاعی هنگامی که دشمنان به ناحیه‌ای از کشور اسلامی حمله کنند، بر تمام مسلمانان واجب است در مقابل آنان از دین، کشور، شرف و ناموس خود دفاع کنند و برای حفظ آنها از مال و جان خود دریغ نورزند. در این جهاد، حتی بچه‌هایی که به تکلیف نرسیده‌اند اما توانایی دفاع دارند و نیز زنان که در شرایط عادی جهاد از ایشان برداشته شده است، باید در حد توان خود در دفاع شرکت کنند. در جهاد دفاعی اذن و اجازة حاکم شرع لازم نیست و مسلمانان نباید در شرایط حساس هجوم دشمن منتظر اجازة ولی‌فقیه باشند. چنانچه کسی به سرزمین اسلام حمله کند ومال، ثروت، استقلال و آزادی آنان را مورد تعرض قرار دهد به منظور آنکه مسلمانان را تحت سیطره ی خود درآورد، در این شرایط دین تکلیف می‌کند که مسلمانان به دفاع برخیزند و از سرزمین اسلام و عزت و سربلندی خود دفاع کنند و هرگز تسلیم دشمن نشوند. قرآن کریم درباره ی جهاد دفاعی می‌فرماید: ﴿…ولو لا دفع الله الناس بعضهم ببعض لفسدت الارض ولکن الله ذوفضل علی العالمین﴾(17) …اگر خداوند بعضی از مردم را به وسیله ی بعضی دیگر دفع نمی‌کرد، زمین تباه می‌شد، ولی خدا بر جهانیان فضل و کرم خویش را ارزانی می‌دارد. نمونه ی‌ بارز جهاد دفاعی، هشت سال دفاع مقدس مردم ایران در برابر رژیم بعثی عراق است. در سالهای دفاع مقدس همه ی‌ مردم ایران با حضور یکپارچه ی خود در تمام صحنه‌ها، از جبهه ی اسلام حمایت می‌کردند. در صف مقدم جبهه، رزمندگان دلیر اسلام، ارتشیان، سپاهیان، بسیجیان و عشایر که همگی هدف واحدی را دنبال می‌کردند، جان خود را بر کف نهادند و به مبارزه با دشمن پرداختند. در پشت جبهه نیز مردم با کمکهای خود به حمایت و پشتیبانی از رزمندگان مشغول بودند. در این دفاع مقدس، زنان هم دوشادوش مردان به فعالیّت و تکاپو برای نجات کشور خود می‌پرداختند و از نثار جان، مال،‌ فرزند، همسر و عزیزترین بستگان خود در راه دفاع از اسلام و میهن دریغ نمی‌ورزیدند. هر چند در این دفاع مقدس، مردم ایران تحت رهبری ولی‌فقیه به دفاع پرداختند، از دیدگاه اسلام حتی اگر اذن ولی‌فقیه هم نبود، باز هم مردم مکلف به دفاع از سرزمین و ارزش‌های خود بودند. البته، بهتر است حاکم شرع فرماندهی جنگ و مسئولیت آن را برعهده بگیرد. ناگفته نماند که در این جنگ هشت ساله، دشمن از نیروی نظامی قوی و پشتیبانی مالی و نظامی قدرتهای بزرگ برخوردار بود، اما ملت ایران به دلیل داشتن ایمان مستحکم به حقانیت خود و با اتحاد و همبستگی توانست دشمن را از کشور خود بیرون راند. در صدر اسلام جنگها غالباً دفاعی بود و مسلمانان معمولاً در جنگها پیشقدم نمی‌شدند، بلکه همواره به دفاع از خود می‌پرداختند و هنگامی که دشمن از جنگ دست برمی‌داشت، آنان نیز از جنگ کنار می‌رفتند و به نشر دین اسلام و تربیت و تهذیب انسانهای مؤمن می‌پرداختند. پیامبر اکرم(ص) در جنگ خیبر و فتح مکه نیز برای رفع توطئه و از بین بردن شرک و بت‌پرستی جنگ را آغاز کردند. در جنگ خیبر، یهودیان که کافر حربی بودند، علیه اسلام توطئه و مردم را به جنگ با مسلمانان ترغیب و تشویق می‌کردند. در آن شرایط، پیامبر اکرم(ص) لازم دیدند که برای نابودی توطئه اقدام کنند و دست دشمنان دین را کوتاه نمایند. در فتح مکه نیز پیامبر(ص) برای اینکه کافران قریش را از حمله به مسلمانان باز دارد و نیز برای از بین بردن و رفع شرک و بت‌پرستی جهاد کردند. قابل ذکر است که انقلاب پرشکوه اسلامی ایران که از مکتب الهی و قرآن الهام گرفته بود و به دنبال آن هشت سال دفاع مقدس، زمینه ی مساعدی فراهم آورد تا استعدادها شکوفا شود و نیروی ابتکار و خلاقیت در مردم به وجود آید، همه ی اینها در پرتو ایمان و اعتقادی بود که دین مبین اسلام به ارمغان آورد و آن را به پیروان راه حق و حقیقت ارزانی داشت. در جهاد ابتدایی شرایطی مانند بلوغ، عقل، آزاد بودن، مرد بودن، سلامت از انواع بیماریها و تمکن و قدرت بر ادای نفقه وجود دارد، اما در جهاد دفاعی بسیاری از این شرایط وجود ندارد، زیرا هدف از این جهاد، دفاع هر چه سریعتر و بیشتر از مبانی اسلام و آبرو و شرف جامعه ی اسلامی و مسلمانان است. بنابراین، در جهاد دفاعی شرایط آسانتر شده است تا عده ی بیشتری از مردم را شامل شود و مسلمانان با تمام امکانات و نیروی خود از دین، جان و ناموس خود در برابر دشمنان تجاوزگر دفاع کنند و با آنان به مبارزه برخیزند. جهاد با نفس مبارزه با نفس امّاره که به انجام دادن بدیها فرمان می‌دهد، بالاترین نوع جهاد محسوب می‌شود. در روایات اسلامی «جنگ با نفس » و پیکار با تضاد درون «جهاد اکبر» و«جهاد افضل » «برترین نبرد» نامیده شده است زیرا از یک طرف این جنگ سخت و دشوار از تمام پیکارهای خونین در میدان جنگ سخت تر و مشقت بارتر است و ازطرف دیگر پیروزی بر دشمن درونی و غلبه بر نفس خود کامه ، به مراتب ارزنده تر وثمربخش تر از غلبه بر خصم برونی و پیروزی بر دشمن در صحنه های نبرد است! خداوند متعال می فرماید: (و اما من خاف مقام ربه و نهی النفس عن الهوی فان الجنه هی الماوی) (18) .«اما آن کس که از مقام پروردگار خویش، پروا کند ونفس خود را از هوی و هوسها باز دارد بی شک در بهشت مسکن خواهد داشت » امام باقر(ع) فرمود: «لا فضل کالجهاد و لا جهاد کمجاهده الهوی » (19) «هیچ برتری و فضیلتی همانند جهاد نیست و هیچ جهادی در قدر و منزلت با جهاد نفس برابری ندارد». و برترین وظیفه هر عارف در هرحال شرکت در این «برترین پیکار»است تا نفس را رام و مهار کند و از قدرتش بکاهد. آری زیربنای ترقی و رکن اساسی تکامل انسان، جهاد با نفس و رام ساختن هوی وتمنیات حیوانی است، سعادت مادی و معنوی ایجاب می کند که آدمی غرائز کور وبی شعور را تعدیل نماید و تمایلات بی قید و بند خود را محدود سازد. امام صادق(ع) می فرماید: «لا تدع النفس و هواها فان هواها فی رداها وترک النفس و ماتهوی دائها و کف النفس عما تهوی دوائها» (20) .«نفس خود رابا هوا و هوسها رها مکن چرا که هوای نفس سبب مرگ نفس است و آزادگذاردن نفس در برابر هواها درد آن است و باز داشتن آن از هوا و هوسهایش دوای آن است ». نه تنها جهنم آخرت زائده هواپرستی است که جهنمهای سوزان دنیا همچون ناامنیها، جنگها، خونریزیها، کینه توزیها همه ناشی از آن است. علی(ع) فرمود: «جهادالنفس ثمن الجنه، فمن جاهدها ملکها و هی اکرم ثواب الله لمن عرفها» (21) .«جهاد بانفس بهای بهشت است، پس کسی که با نفس خودجهاد کند، بهشت را مالک شود». این گرامی ترین پاداش خداست از برای کسی که آن را بشناسد پس کسی که سعادت دنیا و آخرت را می خواهد، باید مشقت تزکیه نفس را تحمل کند و به سختیهای مجاهده تن دردهد و با تکلف بر هوای نفس خویش پیروز گردد و غرائز سرکش رامهار نماید. علی(ع) فرموده است: «اکره نفسک علی الفضائل فان الرذائل انت مطبوع علیها» (22) .«فضائل اخلاق را به خود تحمیل کن و خویشتن را با تکلف به ملکات حمیده ملزم و متعهد نما، چه آن که نفس سرکش آدمی به طبع غرائزحیوانی و صفات ناپسند گرایش دارد باید با مجاهده و کوشش به راه فضیلت سوق داد و بامشقت و زحمت به سجایای انسانی متخلق ساخت ». زمانه گوهر آزادی آن زمان بنهد به دامنت که ز دام هوی شوی آزاد عنان خنگ شرف را کجا به دست آرد کسی که پا ز رکاب هوس برون ننهاد.آری پیکار با «نفس اماره » به خاطر «مهار» آن نه تباهی مطلق آن، کارسخت و دشوار است و مسلما بدون تحمل رنج و مشقت امکان پذیر نیست و لذا درعرفان اسلامی ریاضت در حد مشروع و تحمل رنج و مشقت یکی از ارکان مهم آن شمرده شده است. و کاملا واضح است این نوع ریاضت با ریاضت های جانفرسای برخی از فرق صوفیه از جمله «ملامتیه » فرق اساسی دارد آنها به بهانه «غلبه برنفس » و «غرور شکنی » و «نفس کشی » کار «خودستیزی » و شکنجه پرستی را،تا بدانجا می کشند که به هر پستی تن در می دهند تا مورد «ملامت » و تحقیرمردمان قرار گیرند و از همین رو نیز آنان را «ملامتیه » یا «ملامتیان »نامیده اند. این قبیل مجاهدتها و ریاضتها ممکن است به نظر خیلی سخت هم باشند و تحمل آنها و مداومت بر آنها مشکل هم باشد ولی مساله تنها این نیست که انسان مجاهدت بکند و ریاضت بکشد و به سختی بیفتد، بلکه نحوه مجاهدت و ریاضت وکیفیت آن و نوع آن دارای اهمیت است. مجاهدت به نحو خاص شرعی و ریاضت با کیفیت خاص است که می تواند انسان رانجات بدهد و به نتیجه مطلوب برساند. ناگفته نماند هر مجاهدت و ریاضتی، اثر یا آثار خاصی را به دنبال خود دارد،چه بسا افرادی که در طریق سلوک نیستند و مقاصد دیگری را دنبال می کنند وبرای رسیدن به مقاصد خویش دست به ریاضتهای سخت و دشوار می زنند و بعد ازمدتها ریاضت به یک سلسله آثار و احوال بخصوصی می رسند ولی پیداست که این قبیل افراد در طریق سلوک الی الله نبوده و اصلا منظور آنها تقرب به خداوندمتعال نمی باشد. پس یک فرد سالک به سلوک شرعی با یک مرتاض غیر سالک فرق می کند. به این معنی کسی که قصد حق دارد و در طلب حق گام برمی دارد و به مجاهدت و ریاضت از نوع شرعی آن می پردازد و طریقه انتخابی او از جانب حضرت احدیت و از راه وحی به انسانها ابلاغ شده است، با کسی که قصد حق ندارد وبرای مقاصد دیگری به مجاهدت و ریاضت می پردازد و یا این که قصد حق دارد ولی طریقه و مجاهدتها و ریاضتهای انتخاب شده توسط او، طریقه درستی نیست و طبعاخصوصیات و آثار و احوال غیر مادی که برای این دو، پیش می آید، با سالک الی الله متفاوت خواهد بود. و لذا پیامبر اکرم(ص) مسلمانان را از اعمال مرتاضانه و زهدها و ریاضتهای طاقت فرسا باز می داشت «عثمان بن مظعون » راکه پشت و پا به لذائذ دنیا زده و به اعتکاف نشسته بود و زنش از او شکایت به پیامبر برد، از این کار منع کرد و یکی دیگر از صحابه که تصمیم گرفته بود خود را خصی کند به شدت مورد انتقاد و نکوهش پیامبر واقع شد و روایات متعدد از این قبیل (23) . پس چه نیکوست این سخن بعضی از اهل کمال که گفته است: «رهاکردن ریاضات شرعی و گرایش به ریاضتهای شاق و دشوار در حقیقت گریختن از دشوارتر به سوی آسانتر است زیرا پیروی از شرع برای قتل نفس وکشتن مستمر و دائمی آن است که مادام که نفس موجود است این ریاضتها بر قراراست، اما ریاضتهای شاق و دشوار قتل دفعی و آنی برای نفس هستند و از همین رو آسانترند و نیاز به ایثار کمتری دارند». خلاصه شریعت اسلام، در بیان کیفیت سیر و سلوک از طریق معرفت نفس چیزی رافروگذار نکرده است. – تفاوت جهاد اکبر و جهاد اصغر چیست؟ امام صادق (ع) می فرمایند: پیامبر(ص) گروهی از اصحاب را برای عملیات نظامی به جایی فرستاد و زمانی که از مأموریت برگشتند به آنان فرمود، آفرین بر گروهی که جهاد اصغر را به نحو احسن بجای آوردند اما جهاد اکبر را باقی گذاشتند (و حقّش را اداء نکردند) در این حین عدّه ای از ایشان پرسیدند که ای رسول خدا جهاد اکبر چیست؟ حضرت فرمودند جهاد با نفس جهاد اکبر است.(24) از این روایت به خوبی معنا و مفهوم دو واژه جهاد اکبر و جهاد اصغر معلوم می شود و اینکه چه تفاوتهایی با یکدیگر دارند. در تعالیم دینی صیانت و دفاع از کیان سرزمینهای اسلامی و جان و نوامیس مسلمانان با اینکه از اوجب واجبات است اما به جهاد اصغر تعبیر شده است و حفظ و صیانت نفس از کژیها و انحرافات به جهاد اکبر. چرا که شرط پیروزی در صحنه نبرد، دلدادگی و مطیع محض مولا بودن، پیروزی در صحنه جهاد اکبر و تزکیه نفس است. خداوند در سوره بقره آیه 249 می فرماید: (کَمْ مِنْ فِئَةٍ قَلیلَةٍ غَلَبَتْ فِئَةً کَثیرَةً بِإِذْنِ اللَّهِ وَ اللَّهُ مَعَ الصَّابِرینَ – چه بسیار گروه هاى کوچکى که به فرمان خدا، بر گروه هاى عظیمى پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت کنندگان) است. طالوت با گروه اندک اما مخلصی که داشت توانست جالوت و سپاهیان بی شمارش را مغلوب کند. و با مراجعه به آیه فوق می بینید که این پیروزی را مدیون مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه نفس می باشند. پی نوشت ها: 1. نساء/ 95. 2. توبه/ 38 – 39. 3. صف/ 11. 4. نهج الفصاحه، ص 13. 5. بحارالانوار، ج 100، ص 8. 6. قرآن، توبه/ 19 – 20. 7. نهج الفصاحه، ص 257. 8. بحارالانوار، ج 100، ص 9. 9. قرآن، توبه/ 111. 10. تفسیرالمیزان، ج 9، ص 626. 11. قرآن، صف/ 4. 12. نهج‌البلاغه، خطبه ی 122. 13. همان، خطبه ی 27. 14. قرآن، توبه/ 123. 15. قرآن، حجرات/ 9. 16. قرآن، توبه/ 29. 17. قرآن، بقره/ 251. 18- سوره النازعات : 40 – 41. 19- مستدرک، ج 2، ص 271. 20- نورالثقلین، ج 5، ص 7 ،5 ، حدیث 45. 21- غرر و درر، ج 3، ص 366. 22- فهرست غرر، ص 309. 23- برای بقیه روایات در این مورد رجوع شود به تحقیق و بررسی در تاریخ تصوف، ص 128 به بعد. فصلنامه مکتب اسلام، شماره 4، الهامی، داود؛ 24- الکافی ج 5 باب وجوه الجهاد …. ص : 9 عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ النَّبِیَّ ص بَعَثَ بِسَرِیَّةٍ فَلَمَّا رَجَعُوا قَالَ مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِیَ الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ ص وَ مَا الْجِهَادُ الْأَکْبَرُ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ. ——————–

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد