فاطمه زهرا بانوی برتر کلیسا
فاطمه زهرا سلام الله علیها
استاد نقویان می گفت:دوستی دارم که استاد دانشگاه شهید بهشتی است، به نام آقای دکتر فرشادی این استاد فرزانه نقل می کرد: برای ماموریتی به همراه برخی دوستان به فرانسه مسافرت کرده بودیم و در خلال این ماموریت روزی را برای تفرج و سیاحت برگزیدیم.
در همان روز، در اثناء این گردش یادم آمد که نماز عصر نخوانده ام، هر چه فکر کردم کجا نماز را اداء کنم چیزی به خاطرم نرسید. یادم افتاد امروز یکشنبه است و کلیساها برای عبادت باز، به سوی کلیسایی روانه شدیم، اجازه گرفتیم و در همان جا نماز را اقامه کردیم، من چون قدری فرانسوی بلد بودم به دوستم گفتم بد نیست برویم از موعظه های این کشیش مسیحی بهره مند شویم .
«البته پند و وعظ در دین مبین اسلام مورد عنایت خاص قرار گرفته از هر که می خواهد باشد. امام علی علیه السلام می فرماید ثمرة الوعظ الانتباه یعنی میوه پند و اندرز، بیداری است که در انسان حاصل می شود و یا در روایت دیگری می خوانیم نعم الهدیة الوعظ یعنی و چه هدیه خوبی است پند گرفتن.
خدای بزرگ نیز در سوره یونس آیه 57 می فرماید: یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاء لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ یعنی اى مردم، به یقین، براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى، و درمانى براى آنچه در سینه هاست، و رهنمود و رحمتى براى گروندگان (به خدا) آمده است.
کلمه موعظه 9 بار در قرآن نقل شده و جالب آن است که در برخی موارد، قرآن را به عنوان پند پرهیزگاران قرار داده است و تورات و انجیل را نیز موعظه و پند متقین قلمداد کرده است.
و جمله معروف از حضرت لقمان که جناب سعدی نقل می نماید که به او گفتند ادب از که آموختی فرمود از بی ادبان بر اهمیت پند واندرز حکایت دارد.
و مثل شایع عربی که می گویند انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال یعنی سخن نیکو را از هر که هست دریاب در باب پند است.
دکتر فرشادی می گفت پای سخنان این روحانی مسیحی نشستیم و او پیرامون زنان نمونه عالم سخن می گفت اول حواء همسر آدم علیهما السلام.
گویند و آنگاه که فرشتگان به آدم سجده نمودند خدای بزرگ حواء را برای او بیافرید آدم گفت: یا رب این موجود زیبا چیست؟ که من از قرب او و موانست با او احساس علاقه می کنم، خداوند در پاسخ او فرمود : او حواء کنیز من است آیا دوستداری که او با تو باشد تا مونس تو و همراه تو باشد، با تو سخن بگوید و از فرمانت پیروی کند آدم گفت بلی ای پروردگار و تا زنده هستم سپاسگزار این عنایتم.
زن دوم آسیه دختر مزاحم همسر فرعون است که نجات موحدان عالم بدست او صورت گرفت و موسی را آنگاه که کودک بود نجات داد و در حجر و آغوش خویش پروراند و اسرائیلیان را از هلاکت حتمی نجات داد.
آسیه یکتاپرستی بود که حاضر نشد یک لحظه فرعون را پرستش نماید و چون فرعون دریافت که او یکتاپرست شده، دستور داد تا او را شکنجه کردند، آنقدر او را آزردند تا در زیر شکنجه های سخت جان داد، قرآن کریم در مورد آسیه می گوید: (آسیه رو به سوی حق کرد) و اینچنین دعا کرد سوره تحریم آیه 11 وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِّلَّذِینَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِندَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّةِ وَنَجِّنِی مِن فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ یعنی و براى کسانى که ایمان آوردهاند، خدا همسر فرعون را مثل آورده، آنگاه که گفت: (پروردگارا، پیش خود در بهشت خانهاى برایم بساز، و مرا از فرعون و کردارش نجات ده، و مرا از دست مردم ستمگر برهان.
رسول گرامی فرموده است سه نفر بودند که حتی یک چشم برهم زدن به وحی کافر نشدند، مومن آل یاسین ، علی ابن ابیطالب و آسیه همسر فرعون.
و رسول گرامی اسلام او را یکی از چهار زن برتر بشریت شمرده اند، که یکی از آنان حضرت خدیجه دختر خویلد است.
زن سوم مریم بن عمران ، مادر حضرت مسیح علیه السلام است، تنها زنی است که قرآن نام او را در بیش از 31 بار، تکرار نموده است.
مثلاً آیه شریفه می فرماید : سوره مائدة آیه 75 “ما الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلاَّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلاَنِ الطَّعَامَ انظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الآیَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّى یُؤْفَکُونَ یعنی مسیح، پسر مریم جز پیامبرى نبود که پیش از او (نیز) پیامبرانى آمده بودند؛ و مادرش زنى بسیار راستگو بود. هر دو غذا مى خوردند.
بنگر چگونه آیات (خود) را براى آنان توضیح مىدهیم؛ سپس ببین چگونه (از حقیقت) دور مى افتند.
مریم مطیع خدا و خاضع در برابر او بود و هموارگی در اطاعت و خضوع را دارا بود و از این رو در عداد و شمار قانتین است و در آیه شریفه چون قانتین اکثراً مرد بودند، از این رو مریم را نیز در شمار آنان آورده اند.
به هر حال مریم بانوی بانوان بهشتی در زمان خویش است.
اما کشیش؛ زن چهارمی را حضرت فاطمه دختر پیامبر آخرالزمان یادآور شده بود و این یادآوری، یادآوری ویژه ای است، ترتیبی دگر دارد، یعنی آنقدر مقام فاطمه بالاست که حتی اینگونه افراد که علی القاعده نباید سخنی از فاطمه بگویند، نه تنها سخن می گویند، بلکه فاطمه را در گروه برترین زنان عالم برمی شمرند.
راستی چه می شود که همه به انبوه فضایل او اعتراف دارند، فاطمه ای که در کوچه پس کوچه های صخره گون، وادی لم یزرع مکه در اوج تنهایی از خدیجه دختر خویلد زاده می شود، آنهم در سال پنجم بعثت که همراه پیامبر اسلام فقط تنی چند از مردان و بندگان ظاهراً ضعیف ، بیش نبودند که آنان نیز تحت شکنجه ها و آزارهای طاقت فرسای قریش قرار داشتند.
بانویی که تمام بهره اش از این دنیای دون 18 بهار بیشتر نبود، سال پنجم بعثت آغاز این سفر کوتاه بود و سال 11 هجرت انجام آن و آنگاه پرواز به سوی بهشت برین و همراه با پدر در سرایی که وصف آن در کلام دنیا نگنجد.
اما چه شد که این بانوی هیجده ساله، در دنیا ما نیز آوازه اش اوج گرفت .
آیا فدک مال او بود اگر مال او بود پس چرا از او ستاندند ؟
اگر مال او نبود پس چرا پیامبر به او بخشیده بود؟
راویان اخبار در کتابهای حدیث هفتاد دعا از او نوشته اند ، مثلاً به این دعای فاطمی دقت نمائید : اللهم لاتجعل مصیبتی فی دینی و لاتجعل الدنیا اکبر همی و اصلح لی دینی الذی هو عصمة امری یعنی بارخدایا مصیبت و گرفتاریم را در دینم قرار مده ، و دنیا را بزرگتریم تلاش من ننما ، دینم را اصلاح کن همان دینی که نگهدارنده امر(شخصیت و شانیت) من است.
درست است که این کلام در قالب دعا بازگو شده است، لیکن به مسئله مهمی پرداخته که ام المصائب انسانهاست، بزنگاه صید مقام شرافت انسانی است در تفسیر این دعا، آیات قرآن زیادی را می توان یافت مثلاً آیه 86 سوره بقرة “أُولَـئِکَ الَّذِینَ اشْتَرَوُاْ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا بِالآَخِرَةِ فَلاَ یُخَفَّفُ عَنْهُمُ الْعَذَابُ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ یعنی همین کسانند که زندگى دنیا را به (بهاى) جهان دیگر خریدند. پس نه عذاب آنان سبک گردد، و نه ایشان یارى شوند.
بنابراین؛ اگر آخرین تلاش انسان دنیای او شد و یاد خدا از دل رفت و زندگی دنیا را به زندگی جاودان آخرت ترجیح دادیم مصداق این آیه شریفه می شویم.
این یاس کبود در همه خوبیها یکه بود و گویا که تمام خوبیهای عالم را فقط به او داده بودند ، در ادب یگانه، در عطوفت شهره زمانه ، در عبادت عابدی زاهدانه، آنقدر عبادت می کرد که گامهای مبارکش بر افروخته و متورم می شد، در سخنوری خطیبه زمانه در فهم و فقه، جاودانه و در دفاع از حق بی باکانه، وصف این بانو، آنقدر بلند است که زبان و قلم همه در مدح او شکسته ، چنانچه وصف پهلوی او چنین در تاریخ نشسته.
در روایت است که امام صادق علیه السلام احوال شخصی را پرسید: در پاسخ حضرت عرض کردند، آقا وضع خوبی ندارد امام فرمودند: کیف دینه یعنی دین او چگونه است در جواب حضرت عرض شد همانگونه که شما دوست دارید هستند حضرت فرمودند: والله هو الغنی و این بهترین وضعی است که کسی می تواند داشته باشد.
بنابراین، مناسب است که ما نیز دین خود را بر ارباب دین عرضه کنیم ببینیم دینمان چگونه است؟
در روایت است که بزرگانی چون عمرو بن حریث ، عبدالعظیم حسنی و ابی الجارود که دینشان را به امامان خویش عرضه می داشتند و در صدد رفع کاستی های آن بودند.
آری سخن از فضایل زهرای مرضیه و خصائل محموده او بودکه این سرور بانوان بهشت با دل پیامبر چه کرده بود که پیامبر می فرمودند فداها ابوها یعنی پدرش به قربانش.
آری بانوی بی نشان ما همه آیه های الهی را نشان خود کرده است.
و اینگونه بود که آوازه این بانوی آسمانی از مرزها فراتر رفت و موجب مباهات دیگران شد حتی در کنیسه ها و کلیساها.
بهـتر آن بـاشد کـه سر دلبران گـفـتـه آیـد در حـدیـث دیـگـران