۱۳۹۵/۰۶/۲۹
–
۳۵۴۱۰۱ بازدید
با سلام و سپاس از این که مر کز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید.
پرسشگر گرامی، حس برده زن بودن، زن ذلیلی شدید و یا احساس غلام زرخرید بودن برای زن (Mistress & slave ) که در بعضی افراد وجود دارد، ممکن است یک حس ذاتی و یا اکتسابی باشد و شدت آن نیز در افراد متفاوت است؛ از بله قربان گویی خیلی از زیردستان گرفته تا همین رابطه زن بردگی؛ و ممکن است کسی این تمایل را داشته باشد اما بصورت پنهانی و محیط آشکار کننده این تمایل در وی باشد.
پرسشگر گرامی، حس برده زن بودن، زن ذلیلی شدید و یا احساس غلام زرخرید بودن برای زن (Mistress & slave ) که در بعضی افراد وجود دارد، ممکن است یک حس ذاتی و یا اکتسابی باشد و شدت آن نیز در افراد متفاوت است؛ از بله قربان گویی خیلی از زیردستان گرفته تا همین رابطه زن بردگی؛ و ممکن است کسی این تمایل را داشته باشد اما بصورت پنهانی و محیط آشکار کننده این تمایل در وی باشد.
هر انسانی دارای عیب و نقص است. مشکلات و مسائل روحی و روانی متعدد هستند. یکی ممکن است وسواس داشته باشد. دیگری حسد و برخی میل به حقارت و آزار دیدن، از طرفی هم ممکن است این حس، یک حس قوی و متفاوت باشد. چه از منظر ارباب بودن و چه از منظر برده بودن. حال باید بیندیشیم که اگر ما انسانها دارای اراده و اختیار باشیم والبته در پی شکوفا کردن استعدادهای درونی خودمان، این دو حس قدرتمند و یا دیگر حواس را با درایت و تدبیر در خدمت اهداف عالی و روحانی مان قرارمی دهیم. حس قدرت طلبی و سیادت از آن جهت که بتوان بر جامعه کلان تاثیرات مثبت و عظیمی نهاد و یک خیل عظیم را با قدرت و نفوذ به جهت مثبتی هدایت کرد و حس بردگی از آن جهت که این حس را تنها در برابر حق جل جلاله بکار گرفت و شکوفا ساخت.
شرافت و ارزش انسان در اسلام حاکی از آن است که انسان ها هرکدام می توانند شخصیت وارزشی بس عظیم داشته باشند و در برابر هیچ کس جز خدا زانوی بردگی و بندگی بر زمین نزنند. انحراف از این ویژگی و گردن نهادن به بردگی انسانی مثل خود، به معنی از دست دادن سلامت روان است حال با توجه به این گفتار، آیا از دست دادن شرافت انسانی در Mistress & slave نمی تواند یک اختلال روحی و روانی به حساب آید؟
احترام گذاشتن به انسان ها واجب است، اما تاحدی که به تملق و بردگی و بندگی نکشد و سجده و زانوزدن جز برای خدا صورت نگیرد. اسلام بسیار به آبروی مومن حساس است وحتی درمورد خرد کردن شخصیت خود دربرابر دیگران هشدار می دهد.
توجه داشته باشید که اگر عملی نابهنجار فزونی یافت و به فرمایش شما در فیس بوک ها یا جاهای دیگر رواج پیدا کرد به معنای آن نیست که آن عمل عادی و پذیرفته شده است. گفته اند شخصی وارد روستایی شد و دید که همه دارند تن خود را می خارانند و کم کم شک کرد و گفت شاید من مشکل دارم که خود را نمی خارانم و در همان روستا به طبیب مراجعه کرد و گفت من مرض نخاراندن گرفته ام!
رفتار و اعمال انسان باید بسیار هدفمند باشند چراکه ما انسانها در برابر ثانیه به ثانیه زندگی مان مسئول هستیم. حال باخود بیندیشید که از تحقیر شدن دربرابر غیر خدا چه هدفی جستجو می شود؟! البته در مورد این موضوع همانطورکه خودشما نیز اشاره فرمودید تحقیقات روان شناختی اندکی صورت گرفته است. شاید به دلیل آنکه با صراحت نمی توان این موضوع را پیگیری کرد و اظهارداشتن این مشکل برای افراد، بسیار سخت است و همانطور که می دانید یکی از ویژگی های طرح تحقیق اینست که نباید در تحقیق به چهارچوب های فرد و جامعه تعرض صورت گیرد.
تنها درمان روان شناختی که برای این افراد می توان در نظرگرفت، انزجار درمانی است. در درمان انزجاری که در جلسات متعدد درمانی صورت می پذیرد از تداعی استفاده می شود یعنی شیء و یا رفتار انحرافی مورد علاقه به صورت واقعی یا خیالی با محرکی ناخوشایند (مثل شوک الکتریکی) یا با تصور موقعیتی ناخوشایند همراه می گردد و بدین ترتیب سیستم روانی و ارگانیکی شخص می آموزد که دیگر علاقه ای به آن رفتار انحرافی نشان ندهد و از آن متنفر باشد.
میسترس اسلیو در زیر مجموعه بیماری مازوخیسم قرارمی گیرد و با فتیشیسم (یادگارپرستی) ارتباط نزدیک دارد. که درمورد این دو انحراف جنسی به شما توضیح خواهم داد.
مازوخیسم (Mazochism) :
بیماری مازوخیسم نوعی بیماری روانی است که در آن فرد علاقه شدیدی به تحقیر شدن توسط جنس مخالف را دارد . این بیماری در هر دو جنس وجود دارد اما در در مردان به مراتب بیشتر از بانوان یافت می شود . مازوخیسم بیماری ای نیست که با شرایط خاص و یا محیط خاصی به وجود بیاید . این بیماری از بدو تولد بیمار با او همراه بوده و تا کنون نیز به جز انزجار درمانی، درمان دیگری برای آن یافت نشده و فقط گاهی قابل کنترل به وسیله دارو اعلام شده است. این بیماری که از آن اصطلاحا با عنوان slave و یا برده نام برده می شود در مقابل خود mistress و یا ارباب را دارد. در بسیاری کشورهای دنیا ارباب هایی هستند که برده ها را برای مدتی می پذیرند و در آن مدت هر دو نیاز خود را ارضا می نمایند . ارباب یک فرد سالم است و طبیعی است که از اینکه شخصی به پای وی بیفتد و پایش را ببوسد و یا ته مانده غذای او را بخورد و یا حتی به روی او آب دهان بیندازد لذت می برد . برده ها طبق توافقنامه ای به صورت ساعتی و یا برای مدت طولانی تر در اختیار ارباب هستند و در آن توافق نامه ذکر می شود که چه نوع کارهایی با برده صورت گیرد و پس از تمام شدن مدت آن این رابطه به پایان می رسد. البته در ایران میسترسی غیر قانونی است و به طور رسمی وجود ندارد.
در توجیه Mistress & slave گفته شده اسلیوها روح ضعیف وکوچکی دارند و ارباب ها روح بزرگ وقوی! وطبق قانون ارواح، روح های ضعیف به سمت روح های قوی جذب می شوند. علت اینکه اسلیوها علاقه دارند برده باشند این است که قدرت مقاومت دربرابر روح های بزرگ راندارند! اما اینگونه دلیل تراشی ها، غیر علمی و غیر قابل اثبات است و با نگرش اسلام به انسان تعارض کامل دارد.
یادگارپرستی (Sexual Fetishism) :
حالتی روانشناختی است که در آن یک شیء بی جان (بت) (Fetish) سبب برانگیختگی و ارضای جنسی میشود. این حالت مثالی است از انحراف جنسی که معمولا از نظر قانون جرم محسوب نمیشود. بیشتر افراد مبتلا به این اختلال، فعالیتهای مذکور را در تنهایی انجام میدهند. هر چند در بعضی موارد برای بدست آوردن اشیای مورد نظر خود (غالبا لباسهای زیر،چکمه یا کفش مستعمل که بوی تند عرق پا می دهد) مرتکب جرم دزدی هم میشوند. اکثر قریب به اتفاق فتیشیست ها مرد هستند و اشیایی که انتخاب میکنند بسیار متفاوتند؛ از اشیاء شهوت انگیز (مثل لباسهای زیر زنانه، خصوصا آنها که پوشیده و کثیف شده و هنوز شسته نشده) گرفته تا اشیایی که ظاهرا کمتر رنگ و بوی جنسی دارند. یادگار پرستی اغلب در نوجوانی آغاز میشود. این افراد به اشیای پلاستیکی تمایل زیادی دارند. برخی از این یادگارپرستان تنها پس از پوشیدن لباسهای پلاستیکی به تحریک جنسی میرسند. برخی دیگر به هنگام برقراری رابطه جنسی، لباسهای پلاستیکی میپوشند (یا شریک جنسی خود را وادار به پوشیدن آنها میکنند) زیرا تنها از این طریق است که میتوانند به برانگیختگی جنسی برسند. یادگار پرستی یکی از پیچیده ترین و گیج کننده ترین انواع رفتار جنسی است. حالتی مزمن دارد و در برخی موارد جمعآوری اشیای مورد نظر به فعالیت عمده زندگی فرد تبدیل میشود. هیچ کس نتوانستهاست به نحو مقتضی علاقه افراد یادگارپرست به اشیای گوناگون را تبیین کند. اگر چه نظریههای مختلفی در این زمینه وجود دارد که دامنهای از تاکید بر انگیزش ناهشیار تا فرض وجود نقصی خاص در مکانیزمهای عصبی (مثل آنچه در افراد مبتلا به صرع مشاهده میشود) را شامل میشوند، اما علل این رفتار جنسی غیر معمول همچنان ناشناختهاست. یادگارپرستان اغلب در پی درمان بر نمیآیند. در یک بیمارستان بزرگ در لندن، تنها 60 مورد از این اختلال در طول بیست سال تشخیص داده شد (چاکلی و پاول،1983). از این تعداد حدود سی درصد شان توسط دادگاه ارجاع داده شده بودند. حدود یک سوم بیماران به دلیل اضطراب در مورد رفتارهای یادگار پرستانه خود برای درمان مراجعه کرده بودند. حدود بیست درصد نیز به دلایل دیگر آمده بودند و شیء مورد علاقه شان پس از شروع درمان شناسایی شد.
زوج درمانگران تا زمانی که این عمل معارضه ای با کارکردهای زندگی زناشویی پیدا نکرده متعرض آن نمی شوند ولی اگر این حس بقدری شدید شود که این کار کردها را بخطر اندازد و یا خانواده را با بحران مواجه سازد برای درمان آن با توسل به راهکارهایی اقدام می کنند.
موفق باشید. باز هم با ما مکاتبه کنید.
نویسنده : غلامرضا مهرانفر