۱۳۹۵/۰۶/۰۸
–
۵۶۸ بازدید
محورهای وحدت در حوزه ادیان توحیدی چیست؟
خدای سبحان در آیة «قل یاآهل الکتاب تعالوا…» آل عمران / 64 سه محور اتحاد بین موحدان عالَم را بیان کرده است:1ـ پرستش خدا اولین محور اتحاد در حوزة پیروان ادیان توحیدی؛ توحید در عبادت ( اتفاق بر پرستش خدای سبحان) است (ألّا نعبد الّا الله). بر پایه آیات قرآن کریم، همه پیامبران الاهی، مأمور به توحید عبادی بودند و نیز انسانها را به توحید عبادی فراخوانده اند «وما أَرسلنا مِن قَبلک مِن رَسول إِلّا نُوحی إِلیه أنّه لا إله إلّاأنا فاعبدونِ» انبیاء /25 «… یا قوم اعبُدوا الله ما لَکم من إِله غیره…» اعراف /65 گرچه لسان «اعبدوا الله» در آیه دوم زبان حصر نیست، لیکن جملة (ما لکم من إله غیره) بیان گر حصر عبادت، در خدای سبحان و مفسر گویای کلمة »لا إله إلّا الله« است.2ـ نفی شرک؛ دومین محور اتحاد در حوزه پیروان ادیان توحیدی، نفی شرک ذاتی است «ولا نُشرک به شیئاً». در قرآن کریم هر جا سخن از عبادت ناب و نفی شرک عملی است، میان این دو (عبادت و نفی شرک) «واو» عطف نیامده است؛ مانند «یعبدوننی لایُشرکون بی شیئاً» نور / 55 زیرا عبادت ناب و خالص، باشرک عملی سازگار نیست.
از این رو، اگر گاهی بین عبادت و نفی شرک، «واو» عطف آمده است ـ مانند آیه «قُل یا أهل الِکتاب تعالوا…» آل عمران / 64 ـ در این گونه موارد، مراد نفی شرک ذاتی است؛ زیرا ممکن است کسی در عبارت موحد باشد، ولی در ذات مشرک؛ مانند یهودیان که «عُزّیر» را پسر خدا می دانند یا مسیحیان که به حلول معتقدند. بنابراین، برای آن که هر یک از شرک عملی و ذاتی، به طور مجزا به مخاطب تفهیم شود، یک بار مستقل و بار دیگر با «واو» عطف ذکر می شود، تا یکی درباره توحید عملی و دیگری برای نفی شرک ذاتی باشد.
3ـ نفی سلطه بر یک دیگر؛ محور سوم در حوزه پیروان ادیان توحیدی، نفی سلطه است «ولا یتَّخذ بَعضنا بعضُاً أَرباباً من دوُن الله» در بیان این محور ، به دو نکته اشاره می کنیم:
یک. افراد جامعه، اَبعاض یک حقیقت و شریک و شبیه یک دیگرند و از نظر روابط اجتماعی، کسی را بر دیگری برتری نیست. پس، کسی نمی تواند اراده اش را بر دیگری تحمیل کند؛ مگر أن که معادل آن را از دیگران تحمّل کند.
دو. ربوبیت، از مختصات اُلوهیت است و این دو، با یک دیگر هماهنگ و متلازمند. بنابراین، اولّا دلیلی وجود ندارد که بعضی انسان ها که شریک و شبیه یکدیگرند، ربوبیت دیگران را به عهده بگیرند. ثانیاً ربوبیت از ویژگیهای الوهیت است و تنها خداست که شایستگی ربوبیت انسان و جهان را داراست.
آیة الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج البلاغه.
به نقل از: سایت تبیان.
از این رو، اگر گاهی بین عبادت و نفی شرک، «واو» عطف آمده است ـ مانند آیه «قُل یا أهل الِکتاب تعالوا…» آل عمران / 64 ـ در این گونه موارد، مراد نفی شرک ذاتی است؛ زیرا ممکن است کسی در عبارت موحد باشد، ولی در ذات مشرک؛ مانند یهودیان که «عُزّیر» را پسر خدا می دانند یا مسیحیان که به حلول معتقدند. بنابراین، برای آن که هر یک از شرک عملی و ذاتی، به طور مجزا به مخاطب تفهیم شود، یک بار مستقل و بار دیگر با «واو» عطف ذکر می شود، تا یکی درباره توحید عملی و دیگری برای نفی شرک ذاتی باشد.
3ـ نفی سلطه بر یک دیگر؛ محور سوم در حوزه پیروان ادیان توحیدی، نفی سلطه است «ولا یتَّخذ بَعضنا بعضُاً أَرباباً من دوُن الله» در بیان این محور ، به دو نکته اشاره می کنیم:
یک. افراد جامعه، اَبعاض یک حقیقت و شریک و شبیه یک دیگرند و از نظر روابط اجتماعی، کسی را بر دیگری برتری نیست. پس، کسی نمی تواند اراده اش را بر دیگری تحمیل کند؛ مگر أن که معادل آن را از دیگران تحمّل کند.
دو. ربوبیت، از مختصات اُلوهیت است و این دو، با یک دیگر هماهنگ و متلازمند. بنابراین، اولّا دلیلی وجود ندارد که بعضی انسان ها که شریک و شبیه یکدیگرند، ربوبیت دیگران را به عهده بگیرند. ثانیاً ربوبیت از ویژگیهای الوهیت است و تنها خداست که شایستگی ربوبیت انسان و جهان را داراست.
آیة الله جوادی آملی، وحدت جوامع در نهج البلاغه.
به نقل از: سایت تبیان.