خانه » همه » مذهبی » محمدباقر مجلسی

محمدباقر مجلسی

محمد باقر مجلسی
gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - محمدباقر مجلسی
اطلاعات فردی
نام کامل: محمد باقر بن محمدتقی مجلسی
لقب علامه مجلسی
تاریخ تولد ۱۰۳۷ق
زادگاه اصفهان
محل زندگی اصفهان
تاریخ وفات ۱۱۱۰ق
محل دفن مسجد جامع
شهر وفات اصفهان
خویشاوندان
سرشناس
محمدتقی مجلسیملا صالح مازندرانی
اطلاعات علمی
استادان محمدتقی مجلسیملا صالح مازندرانیفیض کاشانیسید علی خان مدنیملا خلیل قزوینی و…
شاگردان افندی اصفهانیسید نعمت الله جزایریملا محمد رفیع گیلانیمیر محمد حسین خاتون آبادی و…
تألیفات بحارالانوارمرآة العقولحلیة المتقینملاذ الاخبارجلاء العیون و…
فعالیت‌های اجتماعی-سیاسی
اجتماعی قضاوت و شیخ الاسلامی در دوره صفویه
وبگاه رسمی بنیاد علمی پژوهشی علامه مجلسی

محمدباقر بن محمدتقی مجلسی (۱۰۳۷۱۱۱۰ق) معروف به علامه مجلسی یا مجلسی دوم، از محدثان و فقیهان مشهور شیعه در قرن یازدهم هجری بود. علامه مجلسی از میان شاخه‌های علوم اسلامی بیش از همه به حدیث‌نگاری علاقه داشت و به اخباریان نزدیک بود. مشهورترین کتاب او، مجموعه پرحجم حدیثی به نام بحارالانوار است که نقش بارزی در احیای جایگاه حدیث در منظومه معرفت دینی داشت.

او با تربیت شاگردان و آثار پر تعداد خود که بسیاری از آنها را به زبان فارسی و برای استفاده عموم مردم نگاشت، بر فرهنگ شیعی و روش‌های علمی علمای پس از خود تاثیر گذاشت. وی به دلیل همکاری با حکومت صفویان و نقش بارز سیاسی و اجتماعی‌اش در آن دوران از شهرت زیادی برخوردار است. وی منتقد صوفیه بود و با تصوف خانقاهی مخالفت می‌ورزید و در دوران سلطنت شاه سلیمان صفوی به مقام «شیخ الاسلام» رسید و در دوران سلطان حسین صفوی صاحب نفوذ بود.

زندگینامه

مجلسی در سال ۱۰۳۷ قمری در اصفهان به دنیا آمد.[۱] ولادت او با آخرین سال سلطنت شاه عباس اول صفوی مصادف است. پدرش محمد تقی مجلسی مشهور به مجلسی اول از بزرگان و مجتهدان سرشناس عصر خویش و از شاگردان شیخ بهایی، ملا عبدالله شوشتری و میرداماد بود. مادرش، دختر صدرالدین محمد عاشوری قمی است که از خاندان علم و فضیلت به شمار می‌روند.[۲] او دارای ۳ همسر بود که از آنها صاحب ۴ پسر و ۵ دختر گردید.[۳]

خاندان مجلسی

شهرت این خاندان به نام مجلسی را به دلیل داشتن مجالس پر شور توسط جد آنان یا به دلیل تخلص مجلسی در اشعار جدش دانسته‌اند.[۴] نقل دیگر آن است که چون محمدتقی در روستای «مجلس» اصفهان می‌زیسته است، این خاندان به مجلسی معروف گردیدند.[۵]

نیای خاندان مجلسی حافظ ابونعیم اصفهانی از محدثان و حفاظ است.[۶] پدربزرگ محمد باقر، ”ملا مقصود“ نیز اهل شعر، ادب و فضل بوده است.[۷] جده پدری مجلسی دختر کمال الدین شیخ حسن عاملی نطنزی اصفهانی است. محدث نوری برادران مجلسی، میرزا عزیزالله و ملا عبدالله را ستوده است. آمنه بیگم مشهورترین خواهر مجلسی همسر ملا صالح مازندرانی و عالم دینی بوده است.[۸]

وفات

محمدباقر مجلسی در شب ۲۷ رمضان سال ۱۱۱۰ق و در ۷۳ سالگی در اصفهان از دنیا رفت.[۹] آقا جمال خوانساری بر وی نماز گذارد.[۱۰] وی بنا بر وصیتش در کنار مسجد جامع اصفهان و در جوار پدرش به خاک سپرده شد. به مناسبت تاریخ وفات آن علّامه این شعر سروده‌ شده است:[۱۱]

ماه رمضان چه بیست و هفتش کم شد تاریخ وفات باقر اعلم شد

اساتید و شاگردان

درباره مراحل تحصیل محمد باقر مجلسی آگاهی‌های روشنی در دست نیست. ظاهرا او بیش از هر استاد دیگری نزد پدرش محمد تقی مجلسی(۱۰۰۳-۱۰۷۰ق) آموزش دیده است و از آنجا که پدرش از شاگردان شیخ بهایی بود، می‌توان از تاثیر اندیشه‌های شیخ بهایی بر علامه مجلسی به واسطه پدرش محمد تقی مجلسی سخن راند.[۱۲] افزون بر آن محمد باقر مجلسی از بسیاری از علمای دوران خود حدیث شنیده و از آنان اجازه روایت داشت که از مهم‌ترین این افراد باید به ملا صالح مازندرانی(م۱۰۸۱)، ملا محسن فیض کاشانی(م۱۰۹۱) و شیخ حر عاملی (م.۱۱۰۴) اشاره کرد. منابع، ۱۸ تن از استادان وی را نام‌برده‌اند.[۱۳]

محمد باقر مجلسی، شاگردان بسیار و مجالس درس متعددی داشته است. برخی منابع، شاگردان او در مجالس درسش را بالغ بر هزار تن ذکر کرده‌اند.[۱۴] از بین شاگردان علامه برخی از مشاهیر علمای شیعه تربیت شدند که از آن جمله می‌توان به میرزا عبدالله افندی اصفهانی(م۱۱۳۰ق)، سید نعمت الله جزایری(م۱۱۱۲ق)، شیخ عبدالله بحرانی(م۱۱۲۷)، محمد بن علی اردبیلی(م۱۱۰۱)، میر محمد حسین خاتون آبادی (نوه دختری‎اش م۱۱۵۱) و سید ابوالقاسم خوانساری(م۱۱۵۷) یاد کرد.[۱۵]

جایگاه و اهمیت علمی

علامه مجلسی در علوم مختلف اسلامی مانند تفسیر، حدیث، فقه، اصول، تاریخ، رجال و درایه تخصص داشت و به نگارش آثاری در این زمینه‌ها پرداخت. او نویسنده‌ای بسیار پر کار بود و بر اساس برخی محاسبات، در طول حیات علمی خود (بعد از دوران بلوغ) به طور متوسط روزانه ۶۷ سطر می‌نوشت که هر سطر به طور متوسط ۵۰ کلمه داشته است.[۱۶]

بحارالانوار و سایر آثار حدیثی

علامه مجلسی بیش از هر چیز به نگارش مجموعه‌های حدیثی علاقه داشت و از میان کتاب‌های او بحارالانوار‌ که مجموعه بزرگی از احادیث امامان شیعه است،‌ بیش از همه شهرت دارد. بازگشت به متون حدیثی و جمع آوری مجموعه‌های حدیثی و نیز شرح کتب حدیثی گذشتگان، جریانی بود که در دوران صفویان رواج یافت و ریشه در تلاش علمای شیعه برای پاسخ‌گویی به نیازهای عقیدتی دوران خود داشت. نگارش کتاب بحارالانوار نیز بخشی از توجه عمومی علمای دوران به حدیث و حدیث نگاری بود.[۱۷]

بحارالانوار شامل همه دانش‌های بشری بود که در کلام امامان بازتاب یافته بود و نقش دایره‌المعارف شیعی را در دوران خود ایفا می‌کرد. علمای این دوران و از جمله علامه مجلسی با این نگره که همه علوم منشا الهی دارد و ردپای همه آن‌ها را در سخن امامان(ع) می‌توان یافت به تالیف چنین آثاری دست زدند.[۱۸]

بازسازی حدیث شیعه تلاشی بود برای در دسترس همگان قرار دادن اندیشه معتبر دینی (که پیش از همه در احادیث امامان متبلور شده) و فراهم کردن متونی که به پرسش‌های شیعیان پاسخ دهد و آنان را از پرداختن به عرصه‌ها و علوم انحرافی مانند فلسفه و تصوف بی‌نیاز کند.[۱۹] از همین روست که عملکرد علامه مجلسی در تالیف مجموعه‌های حدیث شیعه معمولا همچون عملی در تقویت مذهب تشیع ارزیابی شده و از او همچون احیا کنند مذهب تشیع یاد شده است.[۲۰]

مجموع آثار عربی علامه مجلسی را تا ۱۰ عنوان ذکر کرده‌اند که پر حجم‌ترین آن‌ها بحارالانوار است که حدود ۷۰۰ هزار سطر داشته و در یکی از چاپ‌های آن، ۱۱۰ جلد است. علامه مجلسی به شرح مجموعه‌های حدیثی کهن شیعه نیز پرداخت و در این شرح‌ها مباحث مختلف فقهی و غیر از آن را بررسی کرد. او شرحی نوشت بر کتاب الکافی و آن را مرآة العقول نام گذارد. وی همچنین شرحی بر کتاب تهذیب الاحکام نوشته شیخ طوسی نگاشت به نام ملاذ الاخیار فی فهم تهذیب الاخبار. از دیگر آثار علامه مجلسی باید به شرح چهل حدیث، الفوائد الطریفه فی شرح الصحیفه در شرح صحیفه سجادیه، رساله اعتقادات، رساله اوزان، و کتاب الوجیزه فی الرجال اشاره کرد.[۲۱]

فارسی‌نگاری

علامه مجلسی کتاب‌ها و رسالات متعددی به زبان فارسی نگاشت، که تعداد آن را تا ۴۹ کتاب و رساله شمارده‌اند. نگارش رسالات فارسی با هدف ترویج علوم دینی بین مردم عادی انجام می‌شد و رویه‌ای بود که مدتی پیش از علامه مجلسی آغاز شده بود، اما آثار مجلسی از شهرت بیشتری برخوردار شد و با استقبال بسیاری از فارسی زبانان همراه گشت.[۲۲]

از جمله آثار فارسی محمد باقر مجلسی می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد[۲۳]:

اندیشه دینی

گرایش به حدیث

علامه مجلسی در دورانی زندگی می‌کرد که گرایش به حدیث و نیز گرایش‌های اخباری‌گری نزد علمای شیعه رواج بسیاری داشت. وی نیز بیش از هر چیز دلبسته علوم نقلی و بخصوص حدیث بود و حدیث امامان شیعه را مهم‌ترین منبع دریافت معارف دینی و فرامین شرعی می‌دانست و بر سایر علوم اسلامی بخصوص علوم فلسفی و عقلانی برتری می‌داد. در اندیشه علامه مجلسی و بسیاری از دیگر محدثان عصر او، حدیث امامان نه تنها یگانه منبع دریافت دانشهای مورد نیاز برای سعادت اخروی و هدایت انسان است بلکه، منبع معتبر و مهمی در همه زمینه‌های علم و دانش بشری نیز به شمار می‌رود.[۲۴]

اخباری یا اصولی؟

با وجود گرایش به حدیث، بسیاری از پژوهشگران علوم اسلامی، او را از جمله علمای معتدل اخباری دانسته‌اند چنان که خود وی نیز مسلک خود را «طریق وسطی» (راه میانه) روش مجتهدان و اخباریان می‌نامد.[۲۵]

پژوهشگران و نویسندگانی که علامه را اخباری نمی‌دانند با بررسی آثار علامه مجلسی به مواردی از مغایرت نظرات او با برخی از اندیشه‌ها و روش‌های اخباریان استناد کرده‌اند. برای نمونه علامه مجلسی، چنان‌که روش اخباریان است، به‌طور‌کلی اعتبار عقل را رد نمی‌کرد و در جاهایی از آثار خود روش فهم اصول دین را معرفت نظری عقلانی دانسته و در مواردی خود به استدلال عقلانی و و بهره‌گیری از زبان و اصطلاحات فلسفی در تحلیل و تفسیر برخی از احادیث پرداخته است.[۲۶]
علامه مجلسی همچنین بر خلاف اخباریان به علم رجال پرداخت و به تالیف کتابی در رجال دست زد، او به حجیت ظواهر قرآن اعتقاد داشت، برخلاف روش اخباریان به حرمت استعمال چیزهایی که درباره حلیت آنها نصی وارد نشده معتقد نبود و به اصل اباحه عمل می‌کرد.[۲۷]

در برابر این دیدگاه، برخی از نویسندگان با استناد به پاره‌ای از آرای علامه مجلسی که مطابق با دیدگاه اخباریان است، او را یکی از پیروان اخباری‌گری دانسته‌اند؛ ازجمله اینکه علامه مجلسی عقل را معتبر ندانسته و راه اصلی و حتی تنها راه رسیدن به معارف دینی حتی در اصول دین را مراجعه به گفتار امامان برشمرده است. علامه مجلسی نیز به مانند سایر اخباریان فهم قرآن را تنها از طریق حدیث امامان امکان‌پذیر دانسته است. به نظر او دلیل اصلی در شرع سنت است و در تعارض دلیل عقلی و دلیل نقلی رجحان با دلیل نقلی است.[۲۸]

نقد عقل‌گرایی فلسفی

علامه مجلسی مخالف عقل گرایی فلسفی بود و در آثار خود به برخی از آرای فلاسفه اعتراض کرد. او فلاسفه مسلمان را به دلیل پیروی از یونانیان و رها کردن قرآن و روایات اسلامی سرزنش می‌کرد. علامه مجلسی کاربرد عقل را تنها در صورتی مجاز می‌دانست که دستاوردهای عقل با مبانی دینی سازگار باشند.[۲۹]

او در آثارش آرای فلاسفه مسلمان را به نقد کشیده و برخی از این آرا را مخالف ضروریات دین دانسته است. اعتقاد به حدوث زمانی عالم، مادی بودن فرشتگان، مادی بودن معراج و معاد جسمانی از جمله آرای مجلسی است که در آنها به مخالفت با فلاسفه پرداخته است. علامه مجلسی در این آرا نظر خود را مستند به روایات کرده و مخالفت اندیشه فلاسفه با روایات را نکوهیده است.[۳۰] نظریات او بعدها مورد اعتراض برخی از متخصصان فلسفه اسلامی قرار گرفت؛ برای نمونه علامه طباطبایی با اعتراض بر اندیشه‌های علامه مجلسی او را گرفتار تناقض می‌دانست و ورود علامه مجلسی به مباحث عمیق عقلانی را خطایی از سوی او ارزیابی می‌کرد.[۳۱]

با اینکه علامه مجلسی خود در برخی آثارش به استدلال‌های عقلانی و فلسفی پرداخته اما هنگامی که راه رسیدن به معرفت در اصول دین را بررسی می‌کند، کاربرد دلیل عقلی را انکار کرده است. به نظر علامه با توجه به اشتباهات عقل استناد به آن در امور دین جایز نیست. او در جایی از آثار خود دلیل نقلی را برای دریافت اصول دین معتبر دانسته است. این نظر مخالف نظر بیشتر علمای مسلمان است که راه دریافت اصول دین را عقل می‌دانند.[۳۲]

مخالفت با صوفیه

علامه همانند برخی دیگر از فقیهان آن عصر، در آثار خود به نقد روش صوفیه پرداخت و اندیشه‌ها و عادات و آدابشان را مغایر با تعالیم امامان شیعه ارزیابی کرده است.[۳۳] عدم پایبندی به احکام دینی، رواج یافتن آداب و آیین‌های غیر شرعی از قبیل حلقه‌های ذکر و سماع و تفسیر باطن گرایانه از دین و متون دینی از جمله مسائل مورد انتقاد علامه مجلسی در رفتار و اندیشه صوفیان است.[۳۴]

چنان که از برخی نوشته‌های علامه مجلسی برمی‌آید و برخی نویسندگان معاصر نیز بر آن تاکید کرده‌اند علامه با ریاضت و تهذیب نفس، اگر همراه با رعایت آداب دینی و جمع بین ظاهر و باطن دین باشد مخالفتی نداشته است و مسئله اصلی برای وی پایبندی به احکام شرعی بوده است. از همین روست که برخی از علمای شیعه مانند شیخ صفی الدین اردبیلی، سید علی بن طاووس، ابن فهد حلی، شهید ثانی، شیخ بهایی و پدرش محمد تقی مجلسی را از صوفیه امامیه دانسته و آنان را ستوده (و میان صوفیه شیعه و صوفیه‌ای که از اهل سنت پیروی کرده‌اند فرق گذارده) و خود در جاهایی از آثار خود به ارائه تفاسیری عرفانی از احادیث امامان دست یازیده است.[۳۵]

مجلسی در منصب شیخ الاسلامی

علامه مجلسی از سال ۱۰۹۸ در زمان شاه سلیمان صفوی و در حالی که ۶۱ ساله بود به منصب شیخ الاسلامی رسید. بعد از مرگ این پادشاه و جانشینی سلطان حسین، مجلسی از سوی پادشاه جدید بر منصب شیخ الاسلامی ابقا شد.[۳۶] شیخ الاسلام در دوران صفویان علاوه بر دریافت وجوهات شرعی به نظارت بر اجرای احکام شرعی و دستگاه قضاوت، اداره امور مدارس و مساجد و زیارتگاه‌ها و تعیین ائمه جمعه و سایر مسائل مذهبی کشور می‌پرداخت.[۳۷]

انتقادها از علامه

اقدامات علامه مجلسی در سمت شیخ الاسلام در دوران سلطنت سلطان حسین صفوی واکنش‌های مختلف و متضادی را بین پژوهشگران و تاریخ نگاران در پی داشته است. گروهی از تاریخ نگاران ضمن اشاره به قدرت زیاد علامه مجلسی در سال‌های حکومت سلطان حسین، او را همچون فقیهی متعصب تصویر کرده‌اند که به آزار و اذیت گروه‌های اقلیت مذهبی می‌پرداخت. در این دوران سلاطین صفوی بیش از پیش به فقهای شیعه نزدیک شده بودند و از بالا گرفتن قدرت آنان در برابر سایر گروه‌های دینی مانند صوفیه یا حکما و فلاسفه حمایت می‌کردند.[۳۸]

اتهام سختگیری و تعصب

علامه مجلسی در همان آغاز به سلطنت رسیدن سلطان حسین صفوی از وی خواست فرامینی در جهت شکستن بت هندیان ساکن در اصفهان، منع شراب خواری، منع کبوتر بازی و توقف جنگ‌های طایفه‌ای، صادر کند.[۳۹] این اقدامات معمولا از سوی نویسندگان شیعه اقدماتی در جهت اصلاحات مذهبی و مبارزه با مفاسد اجتماعی ارزیابی شده است[۴۰] اما برخی از پژوهشگران غربی پاره‌ای از این اقدامات مانند منع شراب‌خواری و کبوتربازی یا محدود کردن هندیان را نکوهیده و آن را نمونه‌ای از سختگیری‌های بی‌فایده‌ای دانسته‌اند که به مخالفت‌های گسترده اجتماعی انجامید.[۴۱]

اتهام آزار اقلیت‌های دینی

برخی از نویسندگان غربی همچنین علامه مجلسی را به آزار و اذیت اقلیت‌های مذهبی متهم کرده‌اند. برای نمونه علامه مجلسی را متهم به شیعه کردن اجباری سنی مذهبان و نیز فشار بر اقلیت‌های دینی مانند زردشتیان، یهودیان و مسیحیان کرده‌اند.[۴۲] این در حالی است که بنابر برخی پژوهش ها، شواهد روشنی در منابع تاریخی در تایید این گونه اتهامات، یافت نمی‌شود و برخی از آنها نتیجه اشتباهات فاحشی است که در آثار تعدادی از خاورشناسان وارد شده و انتشار یافته است.[۴۳]

اتهام آزار صوفیان

شاید مهم‌ترین عامل در ارائه تصویر فقیهی متعصب و سختگیر از علامه مجلسی گزارش‌هایی است که در برخی از منابع تاریخی آمده و از مبارزه او با صوفیه و بستن اماکن تجمع صوفیه و اخراج آنان از اصفهان خبر می‌دهد.[۴۴]

دقت و درستی این گزارش‌ها از سوی سایر پژوهشگران مورد تردید قرار گرفته است[۴۵] هر چند درباره ستیز حکومت صفوی و نیز فقها با صوفیه در این دوران تردیدی وجود ندارد و مبارزه علامه مجلسی با صوفیان نیز به نگارش آثاری در سرزنش طریقه آنان محدود بوده است.[۴۶] برخی گفته‌اند دامن زدن به شهرت علامه مجلسی به عنوان فقیهی متعصب و سختگیر، ریشه در آثار خاورشناسان دارد و ناشی از دلبستگی آنان به جریان تصوف است.[۴۷]

همکاری با حکومت و مدح پادشاهان

300px 674px %D8%B6%D8%B1%DB%8C%D8%AD %D9%85%D9%82%D8%A8%D8%B1%D9%87 %D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87 %D9%85%D8%AC%D9%84%D8%B3%DB%8C %28%D9%BE%D8%AF%D8%B1 %D9%88 %D9%BE%D8%B3%D8%B1%29 - محمدباقر مجلسی

ضریح مقبره علامه مجلسی (پدر و پسر)

همکاری کامل علامه مجلسی با سلاطین صفوی و نیز مدح پادشاهان صفوی که در مقدمه برخی آثار علامه آمده است، انتقاداتی را در پی داشته است. باید در نظر داشت که در عصر صفویان گروه زیادی از علمای شیعه با حکومت صفوی همکاری کردند. این گروه از علما به برقرای حکومتی شیعه با نگاه مثبت می‌نگریستند. از نظر آنان هرچند این حکومت، مشروعیت فقهی حکومت ائمه و معصومان را نداشت، دست کم می‌توانست زمینه‌ای برای آزادی شیعیان و برقراری احکام شرعی باشد. در این راستا علمای شیعه استفاده از فرصت تشکیل حکومت صفویان را ضروری می‌دیدند و به طرح نظریاتی در فقه سیاسی شیعه برای بازسازی مبانی نظری همکاری با حکومت‌ها پرداختند.[۴۸]

از سوی دیگر حمایت حکومت صفویان به نوعی تلاش برای تقویت این حکومت در برابر حکومت عثمانی بود که در همسایگی آنان به بازسازی خلافت سنی دست زده بود و همواره خطر غلبه آنان بر صفویان و در نتیجه آغاز دوباره سختگیری‌ها بر شیعیان وجود داشت.[۴۹] به هر حال حسن ظن بسیاری از مردم و حتی علمایی مانند علامه مجلسی نسبت به حکومت صفویان تا حدی بود که گاه این حکومت را زمینه ساز ظهور امام زمان(عج) می‌پنداشتند.[۵۰]

با این حال گروهی از علما نیز با استناد به نظریه عدم جواز همکاری با حکومت جائر که نظریه غالب در فقه سیاسی شیعه بود، از سیاست کناره گرفتند.[۵۱] در همان دوران حیات علامه، برخی از علمای شیعی رویه او را تقبیح کردند و به اقداماتی مانند برگزاری نماز جمعه -که آن را مختص زمان حضور معصوم می‌دانستند- به امامت وی اعتراض می‌کردند.[۵۲]

%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8 %D8%A7%D9%84%D9%81%DB%8C%D8%B6 %D8%A7%D9%84%D9%82%D8%AF%D8%B3%DB%8C - محمدباقر مجلسی

کتاب الفیض القدسی

کتاب‌شناسی

میرزا حسین نوری، کتاب «اَلْفیْضُ الْقُدْسی فی تَرْجُمَة الْعَلّامَة الْمَجْلِسی» را به زبان عربی و در شش فصل (سخنان علما، اهمیت آثار، اساتید و شاگردان، آباء و اجداد، فرزندان و خاندان، تولد و وفات) در شرح حال محمدباقر مجلسی نوشته که ترجمه فارسی آن از جعفر نبوی با نام «فیض قدسی» منتشر شده است.

روز بزرگداشت

در تقویم رسمی ایران، روز ۳۰ مرداد به عنوان روز بزرگداشت علامه مجلسی تعیین شده است.

پانویس

  1. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۲؛ مدرس تبریزی، ریحانة الادب، ۱۳۶۹ش، ج۵، ص۱۹۶.
  2. تهرانی، الذریعة، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۱۵۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
  3. کرمانشاهی، مرآت الاحوال جهان نما، ۱۳۷۳ش، ص۱۲۲؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵- ۱۴۳.
  4. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
  5. قریشی کرین، «خدمات علامه مجلسی»، ص۵۰.
  6. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۹۲؛ خوانساری، روضات الجنات، اسماعیلیان، ج۲، ص۱۱۹.
  7. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۰۵.
  8. افندی، ریاض العلماء، انتشارات خیام، ج۵، ص۴۰۷؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۳.
  9. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.
  10. روضاتی، ص۶۱.
  11. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۹.
  12. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۴.
  13. مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۷۶ – ۸۳.
  14. قمی، الکنی و الالقاب، ۱۳۶۸ش، ج۳، ص۱۴۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۳ق، ج۱۰۲، ص۱۳.
  15. برای فهرستی از شاگردان علامه نک:‌ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۲۴-۲۸.
  16. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۱۹-۱۲۰.
  17. نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۷۰-۷۱.
  18. جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره المعارفی»، ص۲۸-۳۰.
  19. جعفریان، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره العارفی»، ص۳۶-۳۷.
  20. امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳.
  21. نک: طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۲۲-۱۲۹؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵.
  22. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۸۹-۹۵.
  23. نک:امین، اعیان الشیعه، دار التعارف للمطبوعات، ج۹، ص۱۸۳؛ بلاغی، «شرح احوال علامه مجلسی»، ص۳۵-۴۰.
  24. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۸۰-۱۸۵.
  25. بهشتی،‌ اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۸.
  26. نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی»، ص۷۲-۷۳.
  27. بهشتی، اخباریگری، ۱۳۹۱ش، ص۱۴۹-۱۵۲؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۴۵-۲۴۹.
  28. کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۱۸-۲۳.
  29. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۰۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی»، ۷۴-۷۷.
  30. نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی»، ص۸۶-۹۵.
  31. نصیری، «علامه مجلسی ونقد دیدگاه‌های فلسفی»، ص۷۹.
  32. کدیور، «عقل و دین ازنگاه محدث و حکیم»، ص۴۴؛ نصیری، «علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی»، ص۸۲-۸۶.
  33. جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۹-۵۹۰.
  34. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ۲۱۸-۲۱۹.
  35. جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۹۵-۵۹۶؛ طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۲۳۸-۲۴۲.
  36. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۷.
  37. فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۵۲.
  38. مته، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ۱۳۹۴ش، ص۳۱۱.
  39. لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۳۰-۳۱.
  40. جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج۲، ص۵۸۶؛ فقهی زاده، علامه مجلسی و فهم حدیث، ۱۳۹۳ش، ص۲۶۹-۲۷۰.
  41. لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.
  42. لکهارت، انقراض سلسله صفویه، ۱۳۸۳ش، ص۶۲-۶۴.
  43. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۹۵؛ ۱۱۱-۱۱۴.
  44. قزوینی، فوائد الصفویه، ۱۳۶۷ش، ص۷۸.
  45. جعفریان، صفویه در عرصه دین، ۱۳۷۹ش، ج ۲، ص۵۷۷-۵۸۸.
  46. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۱۰۹.
  47. الگار، «علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان»، ص۷۰.
  48. رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت ها»، ص۵۴-۵۵؛ سلطان محمدی، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، ص۲۲۱-۲۲۲، ۲۲۸.
  49. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۵.
  50. طارمی، علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۳۰-۴۱.
  51. رجبی، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت‌ها»، ص۵۹.
  52. حائری، «علامه محمد باقر مجلسی»، ص۵۸؛ نیز نک: طارمی،علامه مجلسی، ۱۳۸۹ش، ص۵۸،۶۵-۶۹.

منابع

  • افندی، عبدالله بن عیسی، ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، قم، انتشارات خیام، بی‌تا.
  • امین عاملی، سیدمحسن، اعیان الشیعة، بیروت،‌ دار التعارف للمطبوعات، بی‌تا.
  • الگار، حامد، «علامه مجلسی از دیدگاه خاورشناسان»، در مجله کتاب ماه دین، شماره ۳۴، مرداد ۱۳۷۹.
  • بلاغی، سید عبدالحجت، «شرح احوال علامه مجلسی»، تصحیح علی صدرایی خویی، ‌در مجله میراث حدیث شیعه، دفتر چهارم، قم، دارالحدیث، ۱۳۷۸ش.
  • بهشتی، ابراهیم، اخباریگری، قم، موسسه علمی و فرهنگی دار الحدیث، ۱۳۹۱ش.
  • تهرانی، آقابزرگ، الذریعة، بیروت،‌ دار الأضواء، ۱۴۰۳ق.
  • جعفریان، رسول، «بحارالانوار از زاویه نگاه دایره‌المعارفی»، در مجله مشکاه، شماره ۸۰، پاییز ۸۲.
  • جعفریان، رسول، صفویه در عرصه دین، سیاست و فرهنگ، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹ش.
  • حائری، عبدالهادی، ملا محمدباقر مجلسی»، ابوالفضل والازاده، در مجله اطلاعات حکمت و معرفت، شماره ۲۷، خرداد ۱۳۸۷.
  • خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
  • رجبی، محمدحسین، «آراء فقیهان عصر صفوی درباره تعامل با حکومت‌ها»، در مجله تاریخ و تمدن اسلامی،‌ تهران، دانشگاه آزاد اسلامی، شماره ۹، بهار و تابستان ۱۳۸۸.
  • روضاتی، محمدعلی، دوگفتار پیرامون گوشه‌هایی از احوال و آثار علماء بزرگ خوانسار مهاجر به اصفهان و سیری در اجازه‌نامه‌ها، قم ۱۳۷۸ش.
  • فقهی‌زاده، عبدالهادی، علامه مجلسی و فهم حدیث (مبانی و روش‌های فقه‌الحدیثی علامه مجلسی در بحارالانوار)‬‏‫، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
  • قریشی کرین، سیدحسن، «خدمات علامه مجلسی»، در مجله درسهایی از مکتب اسلام، سال ۴۷، شماره ۷، مهر ۱۳۸۶.
  • قزوینی، ابوالحسن، فواید الصفویه، تصحیح مریم میرحیدری، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، ۱۳۶۷ش.
  • قمی، عباس، الکنی والألقاب، تهران، مکتبة الصدر، ۱۳۶۸ش.
  • طارمی، حسن، علامه مجلسی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۹ش.
  • سلطان‌محمدی، ابوالفضل، «همکاری با حاکم جائر در نگاه علامه مجلسی»، در مجله حکومت اسلامی، قم، دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری، شماره ۲۰، تابستان ۱۳۸۰ش.
  • کدیور، محسن، «عقل و دین از نگاه محدث و حکیم»، در مجله کیهان اندیشه، شماره ۴۴، مهر و آبان ۱۳۷۱ش.
  • کرمانشاهی، آقا احمد، مرآت الاحوال جهان‌نما، قم، انصاریان، ۱۳۷۳ش.
  • لکهارت، لارنس، انقراض سلسله صفویه، ترجمه اسماعیل دولتشاهی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳ش.
  • مَتّی،‌ رودلف (Matthee, Rudolph P)، زوال صفویه و سقوط اصفهان، ترجمه مانی صالحی علامه، تهران، نامک، ۱۳۹۴ش.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ۱۴۰۳ق.
  • مدرس تبریزی، محمدعلی، ریحانه الادب فی تراجم المعروفین بالکنیه او اللقب، تهران، خیام، ۱۳۶۹ش.
  • نصیری، علی، «علامه مجلسی و نقد دیدگاه‌های فلسفی»، در مجله علوم حدیث، شماره ۲۶، زمستان ۱۳۸۱ش.

پیوند به بیرون

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد