مزایا و معایب ازدواج با زن شاغل
۱۳۹۵/۰۵/۲۷
–
۸۰۸۱ بازدید
ازدواج با زنان شاغل دارای جنبه های مثبت و منفی است و نمی توان یک حکم کلی در این مورد ارائه داد بلکه دختر و پسری که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید اولاً در مورد اشتغال زن در خارج از خانه به توافق برسند و ثانیاً بعد از به توافق رسیدن، جوانب مسأله را با دقت ارزیابی کنند و با بکارگیری راهکارهای مناسب و استفاده از تجارب خانواده هایی که در این زمینه مجرب هستند و مشورت با مشاورین خانواده برنامه ای را تنظیم کنند و راهی را در پیش بگیرند که این اشتغال زن، کمترین آسیب را برای زندگی مشترک آنها داشته باشد و از آسیب هایی که در آینده برای فرزندان آنها ممکن است پیش بیاید جلوگیری کنند.
طبیعی است که نفس اشتغال برای خانم ها گرچه از نظر اقتصادی و بعضی جنبه های دیگر ممکن است مفید باشد اما بدون تردید عدم حضور فعال زن در خانواده و زمین ماندن برخی از مسؤولیت ها از قبیل خانه داری و شوهرداری و تربیت فرزند از یک سو و خستگی ها و استرس هایی که برای خانم ها ایجاد می کند از سوی دیگر برای خانواده ضررهایی را به دنبال دارد و استحکام خانواده را با مشکل مواجه می کند. اما بکارگیری تدابیر لازم می تواند این آسیب ها را به حداقل برساند. در هر صورت اگر زنان اصل را بر حضور فعال در خانه قرار دهند و سایر مسائل از جمله اشتغال را فرع در نظر بگیرند و همچنین زن و شوهر علاوه بر توافق با یکدیگر، در اداره زندگی هر دو مشارکت فعال داشته باشند و با هم همکاری کنند تا حدودی می توان برخی از نواقص را جبران کرد.
نکته دیگری که توجه به آن ضروری است این است که نوع کار، مقدار زمانی که زن باید صرف آن کار کند، محل و نوع همکاران، همه اینها در تدابیر اولیه باید لحاظ شود.
طبیعی است اگر همکاران زن همه یا اکثر آنها مرد باشند می تواند در روابط عاطفی او با همسرش اثر منفی بگذارد و همچنین هر چه مقدار زمانی که باید صرف آن کار شود بیشتر باشد بیشتر باعث عدم حضور فعال زن در خانه می شود و نوع کار حداقل در برخی از دوره ها مانند دوره بارداری که زن بیشتر به استراحت نیاز دارد و همچنین او به آرامش بیشتر و محیط سالم تر و تغذیه مناسب تر نیاز دارد، بیشترین ضرر را برای خانم ها و فرزندشان دارد. اینها چیزهای مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد و الا ضررهای جبران ناپذیری را به دنبال خواهد داشت.
توجه داشته باشید که نمی توان به طور قطع و مطلق گفت مثلا خانواده با زن خانه دار موفق تر است و خانواده با زن شاغل توفیقات کمتری دارند و بالعکس؛ زیرا موفقیت و عدم موفقیت خانواده از یک سو بستگی به عوامل گوناگونی دارد که فقط یکی از آنها اشتغال یا عدم اشتغال زن می باشد و از سوی دیگر وضعیت خانواده ها و افراد، همسان نیست. خانواده هائی هستند که با توجه به مشکلاتی که دارند اگر زن شاغل نباشد اقتصاد خانواده با بحران مواجه می شود و خانواده به شدت آسیب می بیند؛ مثلاً دو جوانی که با هم ازدواج می کنند و از ناحیه خانواده هایشان هیچ گونه حمایت اقتصادی نمی شوند و در تهیه مسکن، مخارج زندگی و حتی مخارج عقد و عروسی با مشکل جدی مواجه هستند، اگر هر دو (زن و مرد) بتوانند شاغل باشند طبیعی است بهتر می توانند بحران اقتصادی خانواده را کنترل کنند و اگر بتوانند در انجام وظایف، تقسیم کار مناسبی داشته باشند و از طرفی در کار بیرون از خانه افراط نکنند (یعنی به گونه ای نباشد که بیشتر ساعات شبانه روز از خانه بیرون باشند و همدیگر را به ندرت ملاقات کنند آن هم با تنی خسته و بی رمق) قهراً چنین خانواده ای اشتغال برای زن مفید است و ضررهای آن کمتر است؛ در مقابل خانواده هائی هستند که اصلا نیاز به درآمد زن ندارد. اینگونه خانواده ها چند دسته اند :
1. بعضی از خانم ها از نظر اقتصادی نیازی ندارند ولی جامعه به آنها نیاز دارد مانند یک متخصص زنان و زایمان و یا یک زن ماما که می توانند خدمات شایسته ای به هم نوعان خود ارائه کنند. چنین خانم خایی باید در حدی که به زندگی خانوادگی شان آسیبی نرسد بخشی از وقت خود را صرف خدمت به جامعه کنند و این وظیفه آنهاست.
2. دسته ای دیگر از زنان هستند که نیازی به درآمدشان ندارند و شغل آنها نیز خیلی ضروری نیست و دیگران و حتی مردان به راحتی می توانند کار آنها را انجام دهند. به نظر می رسد این دسته از زنان اگر وقت خود را صرف خانه داری و شوهر داری و تربیت فرزندانشان بکنند بهتر است تا اینکه فرزندان خود را به مهد و کودکستان برده و بخش زیادی از وقت خود را صرف کار در خارج از منزل نمایند.
3. عده ای دیگر هستند که کارشان را می توانند در خانه انجام دهند؛ اینگونه زنان با اولویت دادن به کارهای خانه داری و شوهرداری و تربیت فرزند می توانند بخشی از وقتشان را نیز به کارهای دیگر اختصاص دهند. علاوه بر این، شغل مردان نیز در اشتغال و عدم اشتغال زنان تأثیر می گذارد. بعضی از مردان هستند که به تناسب شغل شان بیشتر وقتشان را باید بیرون از خانه باشند و حضور کمتری در خانه دارند؛ در چنین خانواده هائی حضور زنان در خانه ضروری تر است، زیرا اگر زن نیز بخشی از اوقات خود را بیرون خانه باشد، فرزندان این خانواده با آسیب های جدی و اخلاقی و روانی مواجه خواهند شد. در مقابل بعضی از مردان ساعات محدودتری را بیرون خانه هستند و وقت بیشتری را در خانه و کنار فرزندان هستند. در چنین خانواده هائی زن و شوهر می توانند با هماهنگ کردن برنامه های زندگی، زن نیز ساعاتی را مشغول کار خارج از خانه باشد. در هر حال ملاک برای اشتغال خانم ها وضعیت خانواده آنها است. باید خانواده، شوهر و تربیت فرزندان را اصل و اساس قرار دهند و برنامه های دیگر خود را به گونه ای تنظیم کنند که هیچگونه آسیبی به خانواده و اعضای آن نرسد و در صورت ناچار بودن برای اشتغال، حداقل کمترین ضرر را برای خانواده داشته باشد.
*** منابع بیشتر جهت مطالعه:
– اثرات اشتغال زنان بر خانواده، سید سعید آقایی (عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد)
– اشتغال زنان، احمد آملی، نشریه نافه، شماره 11 و 12.
– اشتغال زنان، ژاله ده بزرگی، روزنامه حمایت 84/1/26.
– اشتغال زنان، چالش ها و راهکارها، مهدی اسماعیلی، نشریه جام هفته، شماره 283.
– اشتغال زنان، پیامدها و راهکارها، فاطمه عطارد، نشریه بانوان شیعه، شماره 8.
– زن، علم، صنعت و توسعه، دفتر امور زنان در نهاد ریاست جمهوری.
– بررسی جنبش فمینیسم در ایران و غرب، احمدرضا توحید.
– زنان، تنوع و تعدد نقش ها، مرکز امور مشارکت زنان ریاست جمهوری.
نویسنده : گروه روانشناسی و مشاوره پرسمان