آیت الله العظمی سبحانی و وهابیت
۱۳۹۵/۰۵/۰۸
–
۳۳۸ بازدید
آیت الله سبحانی درباره توحید وهابیت چه مباحثی را مطرح کرد؟
او در بیان مراحل توحید ابراز داشت: اولین مرحله، توحید ذاتی است. توحید ذاتی را به دو شکل معنا میکنیم؛ الف؛ خدا یکی است و مثل و مانند ندارد، ب؛ خدا بسیط است و جزء نداد. در سوره توحید برای هر دو معنا آیه نازل شده است. برای معنای اول؛ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُوًا أَحَدٌ. برای معنای دوم نیز آیه؛ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ نازل شده است.
آیتالله سبحانی با بیان اینکه در توحید ذاتی با وهابیت اختلافی نداریم، افزود: با اینکه وهابیت توحید ذاتی به معنای دوم را درک نمیکنند با آنها مشکلی نداریم و روی آن حساسیتی وجود ندارد.
او در ادامه به مرحله دوم از توحید یعنی توحید صفاتی اشاره و تصریح کرد: ما معتقد هستیم که خداوند تبارک و تعالی صفاتش مانند قدرت و علم قدیم است و حادث نیست اما در این موضوع با اشاعره اختلاف داریم آنها میگویند؛ علم و قدرت زائد بر ذات است، ما میگوییم؛ علم و قدرت عین ذات است.
این مرجع تقلید افزود: نخستین فردی که توحید صفاتی را به این شکل به ما آموخت، علی(ع) است. ایشان در خطبه یک نهجالبلاغه میفرمایند: «وَ کَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْىُ الصِّفاتِ عَنْهُ، لِشَهادَهِ کُلِّ صِفَهٍ اَنَّها غَیْرُ الْمَوْصوفِ، وَ شَهادَهِ کُلِ مَوْصوفٍ اَنَّهُ غَیْرُ الصِّفَهِ» یعنی کمال اخلاص این است که صفات را از خدا نفی کنیم.
او در توضیح معنای ظاهری و معنای واقعی این حدیث شریف افزود: به عبارت دیگر صفتهای زائد را نفی کنیم نه اینکه تمام صفات را از خداوند جدا بدانیم. علم خدا عین ذات خدا است و به این شکل نیست که خدایی باشد و ما علم و قدرت را به خدا متصل کنیم. اگر علم جدای از خدا دانسته شود خداوند مرکب میشود در نتیجه به اعضایش احتیاج پیدا میکند و واجبالوجود نمیتواند احتیاج داشته باشد.
آیت الله سبحانی بیان داشت: در این موضوع تنها وهابیت با ما مخالف نیست بلکه اشاعره نیز مخالف ما هستند. آنها نیز صفات خدا را زائد بر خدا میدانند و برای این عقیده خود از آیات قرآن کریم دلیل میآورند که هیچکدام دلیل محکمی نیستند و میتوان آنها را رد کرد.
او به نکتهای که به شیعیان نسبت میدهند اشاره کرد و گفت: آنها به ما میگویند که (نفات صفات) هستیم یعنی هرگونه صفتی را از خدا نفی میکنیم. اینگونه نیست، ما نافی زائد بودن صفات هستیم. مگر مسلمانی میتواند صفات خدا را نفی کند! نفی کلی نیست، نفی اضافه و زائد است.
این مرجع تقلید به مرحله سوم از توحید یعنی توحید در خالقیت پرداخت و افزود: توحید در خالقیت یعنی در تمام هستی تنها یک خالق داریم و آن نیز خداوند متعال است. این توحید را تمام مسلمانان پذیرفتهاند و حتی مشرکان نیز بر این توحید باور داشتند.
او به اختلافی که در توحید خالقیت با وهابیت وجود دارد، اشاره کرد و گفت: آنها میگویند خالق یکی است، خالق اصلی و خالق فرعی فقط یکی است. بنابر این هر نوع خالقیت و سببیت و مسببیت را انکار میکنند. آنها میگویند تمام آثار به طور مستقیم فعل خدا است. اگر دارویی میخوریم به دلیل اراده خداوند است که آن دارو اثر میگذارد و فاعل اصلی خدا است و قرص کاری نکرده است.
آیت الله سبحانی در رد استدلال وهابیت برای توحید خالقیت گفت: باید خالقیت را درجهبندی کرد. درجه اول خالق اصیل است و به جایی تکیه ندارد که ویژه خداست. خالقیت درجه دوم، خالقیتی است که با اجازه خدای تبارک و تعالی صورت میگیرد و تمام موجودات خالقیتشان از این نوع است. اسباب و مسببات را نباید انکار کرد زیرا در قرآن کریم مصادیق زیادی برای خالقیت درجه دوم وجود دارد.
او بعد از بیان توحید خالقیت به سراغ توحید ربوبی رفت و اظهار داشت: چهارمین توحید، توحید ربوبی است. رب در تمام کتابهای وهابیها به معنای خالق آمده که اشتباه است. برای روشن شدن موضوع به این مثال توجه کنید؛ شخصی باغی را آباد میکند و به دست کارگری میسپارد آن شخصی که باغی را به وجود آورده است خالق آن است و آن فردی که به آبیاری و بیلزدن آن میپردازند تنها کارگر است. در عقاید، فرد کارگر همان رب باغ است.
این مفسر قرآن کریم در ادامه افزود: در آیات قرآن بعد از اینکه کلمه خالقیت میآید کلمه مدبر میآید، مثل آیه(اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ) که خداوند کلمه(یدبِّرُّ) را بعد خالقیت میآورد. این آیه میخواهد تذکر دهد که خالق و مدبر فقط خداست. خداوند در آیات دیگری از (مدبر)های دیگری نیز نام میبرد، این عمل باعث نمیشود تناقضی به وجود آید زیرا خداوند مدبر اصیل است ولی (مدبر)های دیگر اجازه داده شده هستند.
توحید ربوبیت اختلاف اصلی بین شیعه و وهابیت است
آیتالله سبحانی اختلاف اصلی بین شیعه و وهابیت را بر اساس توحید ربوبیت دانست و ابراز داشت: آنها ربوبیت را به معنای خالقیت میدانند در حالی که ما به معنای کارگر و مجری کار میدانیم البته ما رب را دوگونه میدانیم؛ اصیل و مأذون.
او در ادامه افزود: مشرکان با مسلمانها در ربوبیت اختلاف دارند. آنها رب را قبول داشتند اما برای هر کدام از کارهای شان به یکی از بتها پناه میبردند و او را کارگر آن نعمت یا عذاب میدانستند. در حالی که مسلمانها رب را خدا میدانند و معتقد هستند اگر شخصی کاری انجام میدهد با اجازه خداوند متعال است.
استاد درس خارج حوزه علمیه قم به تاریخچه ورود شرک به عربستان و بتپرست شدن آنها اشاره کرد و گفت: یکی از سران قریش به شام رفت و در آنجا مشاهده کرد که آنها بتی را عبادت میکنند. از مردم آنجا سوال کرد که آن بت چه نقشی در زندگی آنها دارد. در پاسخ به او گفتند که این بت بارانرسان است و اگر خشکی باشد با عبادت این بت باران میبارد.
او افزود: آن فرد قریشی بتی را از آنها گرفت و به مکه آورد و مردم را به عبادت آن بت دعوت کرد تا در هنگام خشکسالی به آن متوسل شوند. بنابراین بتپرستی نیز به دلیل شرک در ربوبیت به وجود آمد نه شرک در خالقیت.
آیت الله سبحانی با بیان اینکه وهابیت، زیارت امام رضا(ع) را باعث مشرک بودن شیعیان میداند، ابراز داشت: آنها میگویند چرا ما از ائمه معصومین(ع)، مانند علیبنموسیالرضا(ع) حاجتهای خود را درخواست میکنیم. شما نیز مانند بتپرستان هستید که از بتها حاجت میطلبیدند. این تهمت را تنها به شیعیان نمیزنند بلکه در کتابهای خودشان تمام مسلمانها را متهم میکنند که چرا از انبیاء و اولیاء خدا طلب حاجت میکنید.
او در جواب به آنهایی که این اشکال را به مسلمانها نسبت میدهند، گفت: بتپرستها، بتها را رب میدانستند، فردی که کاری از دست او بر میآید اما ما رب را تنها خدا میدانیم و ائمه اطهار(ع) را انسانهای پاکی میدانیم که اگر دعا کنند خداوند به دلیل پاک بودن آنها بندههای آلوده خود را مورد توجه قرار میدهد.
این مرجع تقلید به اشکال دیگری که وهابیت به ما میگیرد اشاره کرد و گفت: بتپرستها، بتها را شفیع خود میگرفتند شما نیز ائمه(ع) را شفیع قرار میدهید، بنابراین شما نیز مشرک هستید. جواب اول این است که بتپرستان دروغ میگویند و در واقع بتها را میپرستند و رب و خدا میدانند. این موضوع در قرآن کریم نیز آمده است. همچنین آنها بتهایشان را عبادت میکنند در حالی که ما ائمه(ع) را عبادت نمیکنیم.
او در ادامه به یکی دیگر از مراحل توحید پرداخت و افزود: توحید در حاکمیت یکی دیگر از مراحل توحید است. خداوند حاکم اصلی و اصیل است و پیامبر(ص) حاکمی است که از طرف خداوند اجازه گرفته است تا حاکم باشد. همان مسائلی که در ربوبیت مطرح شد در این توحید نیز مطرح میشود.
آیت الله سبحانی در ادامه به جنگ صفین اشاره کرد و گفت: آنهایی که در جنگ صفین به امام علی(ع) فشار آوردند که فقط حاکمیت باید دست خدا باشد آنها حاکمیت مأذون را نمیفهمیدند. حتی در قرآن نیز آمده است که اگر میان زن و مرد اختلافی پیش آمد حاکمی قرار دهید.
او به موضوع توحید در طاعت پرداخت و ابراز داشت: در این توحید نیز فقط یک مطیع بالذات وجود دارد و آن نیز تنها خداست. انبیاء و اولیای خدا مطاع با اجازه و أذن خداوند تبارک و تعالی هستند.
این مرجع تقلید به عنوان آخرین مرحله از مراحل توحید، توحید در شفاعت را مطرح کرد و گفت: شفیع نیز تنها خداست، یعنی حق شفاعت برای خداست.
او در پایان یادآور شد: تمام این موارد را ذکر کردیم و به این نتیجه رسیدیم که بیشترین اختلاف بین ما و وهابیت در توحید ربوبیت بود.