۱۳۹۵/۰۵/۰۳
–
۹۲۵ بازدید
تحقیق و تدبر در آیه۲۹ سوره معارج درباره حیا و پاکدامنی و آثار آن و بی حیایی و عدم پاکدامنی و آثار آن، حداقل به اندازه یک صفحهA۴.با تشکر
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما پرسشگر محترمدر آیات سوره مبارکه معارج، اوصاف 9 گانه ای که ویژه ی مؤمنان راستین و اهل بهشت ذکر شده است که یکی از آنها حفظ و کنترل غریزه جنسی از گناه است:مى فرماید: آنها کسانى هستند که فروج (جمع فرج کنایه از دستگاه تناسلى است) خویش را از بى عفتى حفظ مى کنند (وَ الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حافِظُونَ). مگر نسبت به همسران و کنیزانشان که در بهره گیرى از آنها هیچگونه ملامت و سرزنش ندارند (إِلَّا عَلى أَزْواجِهِمْ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُهُمْ فَإِنَّهُمْ غَیْرُ مَلُومِینَ). بدون شک غریزه جنسى از غرائز سرکش انسان، و سرچشمه بسیارى از گناهان است تا آنجا که بعضى معتقدند در تمام پرونده هاى مهم جنایى اثرى از این غریزه دیده مى شود، لذا کنترل و حفظ حدود آن از نشانه هاى مهم تقوى است و به همین دلیل بعد از ذکر نماز و کمک به نیازمندان و ایمان به روز قیامت و ترس از عذاب الهى کنترل این غریزه ذکر شده است. استثنایى که ذیل آن آمده نشان مى دهد که منطق اسلام هرگز این نیست که این غریزه به کلى محو و نابود شود و کسى مانند راهبان و کشیشان بر خلاف قانون خلقت گام بردارد که این عملى است غالبا غیر ممکن، و به فرض امکان غیر منطقى، و لذا رهبانها نیز نتوانستند این غریزه را از صحنه زندگى حذف کنند، و اگر به طور رسمى ازدواج نمى کنند بسیارى از آنها چون به خلوت مى روند آن کار دیگر مى کنند! رسواییهایى که از این رهگذر ببار آمده کم نیست مورخان مسیحى همچون ویل دورانت و غیر او پرده از روى آن برداشته اند. تعبیر به ازدواج همسران دائمى و موقت را هر دو شامل مى شود، و اینکه بعضى گمان کرده اند این آیه نفى ازدواج موقت مى کند، به خاطر آن است که نمى دانند آن هم نوعى ازدواج است. در آیه بعد براى تاکید بیشتر روى همین موضوع مى افزاید: کسانى که ما وراى آن را طلب کنند متجاوز و خارج از مرزهاى الهى هستند (فَمَنِ ابْتَغى وَراءَ ذلِکَ فَأُولئِکَ هُمُ العادُونَ) و به این ترتیب اسلام طرح جامعه اى مى ریزد که هم به غرائز فطرى در آن پاسخ داده مى شود، و هم آلوده فحشاء و فساد جنسى و مفاسد ناشى از آن نیست. البته کنیزان از نظر اسلام داراى بسیارى از شرایط همسر و انضباطهاى قانونى او هستند هر چند در عصر و زمان ما موضوع آن منتفى است. (تفسیر نمونه، ج 25، ص: 37)آثار و برکات عفت و پاکدامنی
1. درک لذت ایمان: «خویشتن داری» و ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ از مهم ترین و قوی ترین عوامل پیشگیری از شهوات و هوسهاست. شخص با ایمان، خداوند را همه جا حاضر و ناظر می بیند و باور دارد که همه کارهای او به وسیله فرشتگان الهی در پرونده ای ثبت می شود و روزی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و سرنوشت نیکوکاران، بهشت و کیفر تبهکاران دوزخ است. این تعبیر از امام خمینی(ره) را به خاطر بسپاریم که: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنیم. این اعتقاد، بهترین مانع در برابر فسادهای اخلاقی و اجتماعی است و هر قدر تقویت شود، مقاومت انسان در برابر شهوات بیشتر می شود. از سوی دیگر با ضعف ایمان، عفت و مقاومت در برابر شهوات کاهش می یابد. علی(علیه السلام) فرمود: «فعصم السعداء بالایمان و خذل الاشقیاء بالعصیان»(2) خداوند سعادتمندان را به وسیله ایمان (از خطر گناه) حفظ کرد و ظالمان را به خاطر عصیان و نافرمانی، ذلیل و خوار گرداند. از جمله آثار عفت و پاکدامنی درک لذت ایمان است و چشیدن این لذت در تمام عمر، بدون عفت و پاکدامنی غیر ممکن است. کسی که ایمان دارد به اینکه خداوند، ناظر اعمال اوست، هرگز تن به ناپاکی و بی عفتی نمی دهد. امام جواد(علیه السلام) فرمود: «بدان که از دایره دید خداوند بیرون نخواهی بود، اکنون ببین چگونه هستی».(3) امام سجاد(علیه السلام) فرمود: مردی با خانواده اش برای سفری عازم شدند. برای آن سفر تصمیم گرفتند از طریق دریا سفر نمایند. پس از اینکه سوار کشتی شدند، طوفان تندی آغاز شد، به گونه ای که کشتی و اهل آن همه غرق شدند، همسر این مرد به وسیله تخته چوبی خود را از مرگ نجات داد و به جزیره ای رسید: «تا وارد جزیره شد، فردی را دید خیلی خشن و تندخو، مرد تا او را دید از شدّت زیبایی به او خیره شد و سؤال کرد: آیا تو انسان هستی؟ زن جواب داد: آری. مرد با نگاه های تندش زن را به لرزه انداخت. مرد گفت: چرا نگرانی؟ زن گفت: مرا رها می کنی یا اینکه از او مدد جویم؟ مرد گفت: اگر رهایت نکنم. چه می شود؟ زن گفت: از او یاری می جویم. سخن زن، مرد را تکان داد و گفت: من باید بیشتر از خدا بترسم، زیرا من میل دارم نه تو. آن گاه از جا برخاست و سخنی نگفت و تصمیم به توبه و بازگشت گرفت. در حال رفتن، عابدی را در راه دید. گرمای خورشید هر دوی آنها را می آزرد. عابد گفت: بیا از خدا بخواهیم تا بین ما و خورشید سایه ای ایجاد نماید. مرد گفت: من کاری در خود سراغ ندارم تا زمینه این لطف (ایجاد سایه) خداوند گردد. شما دعا کن تا من آمین بگویم. عابد، خدا را خواند و از او خواست که سایه ای برای آن ها مقرر گرداند. مرد هم آمین گفت. بلافاصله قطعه ابری روی سر هر دو قرار گرفت و موجب شد که آفتاب آنها را نیازارد. بعد از مقداری که زیر سایه الهی مسیر را پیمودند، سر یک چند راهی خواستند از یکدیگر جدا شوند، که عابد دید ابر به طرف جوان می رود. رو به جوان کرد و گفت: تو از من نزد خداوند مقرب تری، زیرا، من قبلاً از خدا خواسته بودم ابری عطا کند که خواسته ام برآورده نشد، اما خداوند به تو عنایت کرد. جوان جریان خود را نقل کرد. عابد گفت: خداوند گناه گذشته ات را عفو کرد و این لطف ویژه را نصیبت فرموده است. مراقب اعمال خود باش، زیرا، این مقام بس والایی است که خداوند به تو عنایت فرمود و تمامی اینها به خاطر آن لحظه ای بود که از گناه چشم پوشی کردی.
2. آرامش روحی فرد و جامعه (بهداشت روانی)
با عفاف و خویشتن داری می توان از هرز رفتن استعدادها، توانها و امکانات جلوگیری کرده و برای بالندگی هنجارها و ارزشها یاری نمود: «از نظر اسلام، محدودیّت کامیابی جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از خبر روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند.»(4) همه غمها و افسردگی هایش از اختلال در شرایط جسمی و روحی انسان است، همان طور که گفته شد عفت و پاکدامنی، نیاز و ندای درونی انسان می باشد. بنابراین، با رعایت کامل آنها، از غم و آشفتگی رهایی می یابد. در مقابل بی عفتی جز احساس گناه و تنفر از خود و دچار شدن به جنون جوانی که باز دارنده از هرگونه فعالیت انسانی است اثر دیگری ندارد.(5) عفاف، سلامت جامعه را به دنبال دارد، زیرا، جامعه را افراد آن تشکیل می دهند و اگر افراد اصلاح شوند، جامعه نیز اصلاح خواهد شد. عفاف موجب مصونیت زن و مرد از آشفتگی های ذهنی، بزهکاری، آوارگی و بالاخره بیماری روحی و روانی می شود و از انحطاط اخلاقی جامعه و از هم پاشیدگی خانواده ها جلوگیری می کند.
3. سلامت جسمی
علم بشر به ارتباط سلامت روحی و روانی با سلامت جسمی اذعان دارد. پزشکان آثار بی عفتی مانند چشم چرانی را این گونه فهرست می نمایند: «1ـ دشواری در تنفس 2ـ درد اطراف قلب 3ـ تپش قلب 4ـ ضعف و خستگی عمومی 5 ـ سر درد 6ـ بی قراری 7ـ بی خوابی و کم اشتهایی 8 ـ خستگی فکری و دماغی.»(6) اینها علاوه بر عقده های ناگشودنی روانی است که بررسی و طرح آن از عهده این نوشتار خارج است.
4. استحکام بنیاد خانواده
خانواده اولین و بنیادی ترین تشکل اجتماعی یک جامعه به شمار می آید. استحکام خانواده که مرکز عشق و امید و بستر شکفتن آرزوهای جوانان می باشد، توانایی های فردی را افزایش و جامعه را استوار و پویا خواهد ساخت. بی شک نهاد خانواده، تنها با پاسداری از عفاف و پاکدامنی، درخشش و بالندگی لازم را پیدا می کند، زیرا اگر در جامعه ای عفاف و پاکدامنی به صورت کامل رعایت گردد و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود شود جوانان به ازدواج روی آورده و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند، ولی اگر بی بند و باری و بی عفتی در جامعه رواج یابد و بهره برداری های جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد، جوانان زیر بار مسئولیت های ازدواج نرفته و خانواده های تشکیل شده نیز متزلزل می شود. بنابراین، باضرس خاطر باید گفت: رعایت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسیب ناپذیر نگه می دارد.
5. عزت و سربلندی
انسان در سایه عفاف، عزت و اعتبار پیدا می کند و کسانی که هرچه می خواهند می خورند و آنچه می خواهند می گویند و پیوسته در پی هوسرانی اند، نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «من عفت اطرافه، حسنت اوصافه.» و نیز فرمود: «من اتحف العفة و القناعه حالفه العز». انسانهای پاکدامن، نزد افراد جامعه اعم از خانواده دوستان و دیگران مورد احترام و اعتمادند. این عزت و اعتبار در برخوردها و مناسبات اجتماعی پدیدار می شود؛ به گونه ای که حتی افراد متهتک، امانات و اسرار خود را به انسان های عفیف و امین می سپارند و در دل آنها را بزرگ و پاک می دانند.
6. عفاف منشأ فرهنگ و ادبیات
همه زیبایی و شکوه تمدن و فرهنگ انسان را می توان در «عشق» خلاصه کرد. استواری عشق به اسطوره ها کمتر دست یافتنی است. زبان عاشقان، زبان شعر است. زیرا، دل پرسوز عاشق، درون سوز است. زبان سرخ و آتشینی که تن نمی شناسد و سر بر باد می دهد. ولی مهربان و ترنم برانگیز است و حتی دل معشوق سنگ دل را می سوزاند و به تحسین وا می دارد. این بلندای شکوهمند فرهنگ و ادب شرقی، عرفانی و ایرانی، دست مایه یک نسل سرافراز اصیل، خویشتن داری و متمدن است که از منظر عفاف به یکدیگر می نگریستند. زن در حشمت جلال می زیسته است و مرد همواره در پی این حشمت و جلال می رفته است که به سادگی و آسانی، دست یافتنی نبوده است. کمتر بازیچه دست هوسران بوده و بیشتر ارزش و اعتبار داشته است. استاد شهید مطهری می فرماید: «آیا آنجا که سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوی بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوی در روح آنها حکومت نمی کند و اساساً چنین مقرراتی وجود ندارد، و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است.»(7)
پرتگاه ها و آفات عفاف
1ـ نگاه حرام
نگاه به نامحرم یا نگاه شهوت آمیز و از روی لذّت و ریبه (اعمّ از زن نامحرم یا دیگر مناظر حرام مثل عکس ها و فیلم های مبتذل…) نیز باعث تحریک بیش از حد غریزه شهوانی شده و مفاسد زیادی را درپی دارد، به همین جهت قرآن کریم، از اهل ایمان می خواهد که برای حفظ عفت و پاکدامنی خود و جامعه، نگاهشان را مهار سازند: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم».(8) امام صادق(ع) فرمود: «النظر برید الزنا» نگاه حرام، نامه رسان انجام کار زشت است.گویا نگاه متمرکز و آلوده با ارسال تلگرافی بسیار قوی، بیننده را به انجام روابط ناسالم دعوت می کند.
2ـ استماع موسیقی های مبتذل
موسیقی مطرب که در منابع روایی اسلام، از آن به «غنا» تعبیر شده، یکی از پرتگاه ها و زمینه های بروز آلودگی و از آفات بزرگ «عفت» است. چنان که رسول خدا(ص) آن را «افسون زنا» خوانده است: «الغناء رقیة الزنّا»(11) این تشبیه با رساترین تعبیر، تأثیر خطرناک موسیقی مبتذل را در آلودگیهای جنسی بیان می کند و نقش آن را در تحریک غریزه جنسی انسانها به ویژه در جوانان، همچون جادویی می داند که بی اختیار، آنان را به اعمال نامشروع و خلاف عفت می کشاند.
3ـ فکر ناسالم
حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها»(13) کسی که در اندیشه گناه باشد و درباره آن بسیار فکر کند، سرانجام همان افکار او را به گناه می کشاند.
4ـ بیکاری
یکی از اسباب آلودگی و افت عفاف، بیکاری است که در روایات اسلامی، از آن به شدت نهی شده است، امام علی(ع) فرمود: «خداوند شخص سالم و بیکاری را که نه در پی کار دنیا و نه در پی کار آخرت است، دشمن می دارد.»(15) این به خاطر مفاسدی است که بیکاری در پی دارد و اشتغال به کار، چه برای تأمین معاش دنیوی باشد و چه برای ذخیره اخروی، می تواند از آن مفاسد، پیشگری نماید
5 ـ دوستان ناباب
قرآن کریم از زبان اهل جهنم نقل می کند که می گویند: «یا لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا»(19) ای کاش، فلانی را دوست صمیمی خود قرار نمی دادم. رسول خدا(ص) فرمود: «المرء علی دین خلیله و قرینه»(20) دین و روش هر کس طبق مذهب و آیین دوست و همنشین خود خواهد بود.
6ـ خلوت با نامحرم
حضرت امام علی(علیه السلام) فرمود: «هیچ مردی با زن نامحرم در جای خلوت همراه نشود، زیرا، هنگامی که مرد و زن نامحرم در مکانی خلوت همراه شدند، سومین آنان شیطان خواهد بود، که در آنجا حضور خواهد یافت.»(22)
7ـ سخن گفتن با نامحرم
اگر چه سخن گفتن مرد نامحرم با زن نامحرم(بدون نازک کردن صدا و عشوه گری در سخن گفتن) و بر عکس حرام نیست، ولی سخن گفتن بی مورد(غیر ضروری) و شوخی کردن با نامحرم از نظر روایات اسلامی کار پسندیده ای نیست، در روایات آمده است: کسی که با نامحرمی شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا به او گفته، هزار سال در آتش دوزخ حبس خواهد شد.(26)
8 ـ اختلاط زن و مرد
شریعت اسلام در عین این که به زنان، اجازه شرکت در فعالیت های اجتماعی را می دهد، از اختلاط نهی فرموده است. در سنن ابوداود آمده است که: «رسول اکرم(ص) در زمان حیاتش دستور داد که برای زنان، در جداگانه ای به مسجد النبی بسازند.»(27) که هنوز هم به نام «باب النساء» وجود دارد. پیامبر(ص) دستور داد که: شب هنگام بعد از اتمام نماز، ابتدا زنان و سپس مردان از مسجد خارج شوند و در مسیر کوچه و خیابان، زنان از کنار، و مردان از وسط حرکت کنند.
9 – تماس جسمی با نامحرم
تماسهای جسمی بین زن و مرد نامحرم، هرچند اندک، از نظر اسلام حرام و گناه بزرگی محسوب می شود.حتی اگر فقط مصافحه(دست دادن)با نامحرم -هر چند فامیل آشنا-و بدون هیچ گونه قصد سوئی باشد. حضرت پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله)فرمود:من صافح امرأة حراما جاء یوم القیامة مغلولا ثم یومر به الی النار(30)،هر کس با زنی نامحرم دست بدهد،روز قیامت با دستهای زنجیر بسته وارد محشر شده و سپس به طرف جهنم برده خواهد شد. تمام مراجع عظام،مصافحه(دست دادن)با زن بیگانه را جایز نمی دانند.
منابع
1. سوره صف، آیه 4.
2. میزان الحکمه، ج 6، ص 344.
3. بحارالانوار، ج 78، ص 358: «اعلم انک لن تخلفوا من عین اللّه فانظر کیف تکون».
4. شهید مطهری، مسئله حجاب، ص 83.
5. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دکتر پاک نژاد، ج 16، ص 191.
6. همان، ص 15.
7. شهید مطهری، اخلاق جنسی،ص 84.
8. سوره نور، آیه 31.
9. ر.ک: مجله پیام زن، عسکری اسلامپور کریمی، نگاه آلوده و پیامدهای ناگوار آن، ش 142، ص 68.
10. مستدرک الوسائل، کتاب النکاح، باب 104، ح6.
11. بحارالانوار، ج 76، ص 334.
12. تفسیر نمونه، ج 17، ص 250.
13. غررالحکم، ص 664.
14. وسائل الشیعه، ج 14، ص 240.
15. نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17،ص 146.
16. همان، ج 20، ص 303.
17. سوره انشراح، آیه 7.
18. نهج البلاغه، کلمات قصار 333.
19. سوره فرقان، آیه 28.
20. وسائل الشیعه، ج 4، ص 207.
21. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 62.
22. مستدرک الوسائل، ج 2، ح 553، ص 323.
23. وسائل الشیعه، ج 14، ص 144.
24. همان، ص 553؛ بحارالانوار، ج 76، ص 334.
25. وسائل الشیعه، ج 14،ص 144.
26. بحارالانوار، ج 76، ص 363.
27. سنن ابوداود، ج 1، ص 109.
28. متفکر شهید استاد مطهری، مسئله حجاب، ص 237.
29. مرآت النساء، ص 140.
30 وسائل الشیعه، ج 14، ص 143.
تلخیص از مقاله نقش عفاف وپاکدامنی در زندگی انسان، عسکری اسلامپور، مجله پاسدار اسلام – اردیبهشت 1384 – شماره 281.
1. درک لذت ایمان: «خویشتن داری» و ایمان به خدا و زندگی پس از مرگ از مهم ترین و قوی ترین عوامل پیشگیری از شهوات و هوسهاست. شخص با ایمان، خداوند را همه جا حاضر و ناظر می بیند و باور دارد که همه کارهای او به وسیله فرشتگان الهی در پرونده ای ثبت می شود و روزی مورد رسیدگی قرار خواهد گرفت و سرنوشت نیکوکاران، بهشت و کیفر تبهکاران دوزخ است. این تعبیر از امام خمینی(ره) را به خاطر بسپاریم که: عالم محضر خداست، در محضر خدا معصیت نکنیم. این اعتقاد، بهترین مانع در برابر فسادهای اخلاقی و اجتماعی است و هر قدر تقویت شود، مقاومت انسان در برابر شهوات بیشتر می شود. از سوی دیگر با ضعف ایمان، عفت و مقاومت در برابر شهوات کاهش می یابد. علی(علیه السلام) فرمود: «فعصم السعداء بالایمان و خذل الاشقیاء بالعصیان»(2) خداوند سعادتمندان را به وسیله ایمان (از خطر گناه) حفظ کرد و ظالمان را به خاطر عصیان و نافرمانی، ذلیل و خوار گرداند. از جمله آثار عفت و پاکدامنی درک لذت ایمان است و چشیدن این لذت در تمام عمر، بدون عفت و پاکدامنی غیر ممکن است. کسی که ایمان دارد به اینکه خداوند، ناظر اعمال اوست، هرگز تن به ناپاکی و بی عفتی نمی دهد. امام جواد(علیه السلام) فرمود: «بدان که از دایره دید خداوند بیرون نخواهی بود، اکنون ببین چگونه هستی».(3) امام سجاد(علیه السلام) فرمود: مردی با خانواده اش برای سفری عازم شدند. برای آن سفر تصمیم گرفتند از طریق دریا سفر نمایند. پس از اینکه سوار کشتی شدند، طوفان تندی آغاز شد، به گونه ای که کشتی و اهل آن همه غرق شدند، همسر این مرد به وسیله تخته چوبی خود را از مرگ نجات داد و به جزیره ای رسید: «تا وارد جزیره شد، فردی را دید خیلی خشن و تندخو، مرد تا او را دید از شدّت زیبایی به او خیره شد و سؤال کرد: آیا تو انسان هستی؟ زن جواب داد: آری. مرد با نگاه های تندش زن را به لرزه انداخت. مرد گفت: چرا نگرانی؟ زن گفت: مرا رها می کنی یا اینکه از او مدد جویم؟ مرد گفت: اگر رهایت نکنم. چه می شود؟ زن گفت: از او یاری می جویم. سخن زن، مرد را تکان داد و گفت: من باید بیشتر از خدا بترسم، زیرا من میل دارم نه تو. آن گاه از جا برخاست و سخنی نگفت و تصمیم به توبه و بازگشت گرفت. در حال رفتن، عابدی را در راه دید. گرمای خورشید هر دوی آنها را می آزرد. عابد گفت: بیا از خدا بخواهیم تا بین ما و خورشید سایه ای ایجاد نماید. مرد گفت: من کاری در خود سراغ ندارم تا زمینه این لطف (ایجاد سایه) خداوند گردد. شما دعا کن تا من آمین بگویم. عابد، خدا را خواند و از او خواست که سایه ای برای آن ها مقرر گرداند. مرد هم آمین گفت. بلافاصله قطعه ابری روی سر هر دو قرار گرفت و موجب شد که آفتاب آنها را نیازارد. بعد از مقداری که زیر سایه الهی مسیر را پیمودند، سر یک چند راهی خواستند از یکدیگر جدا شوند، که عابد دید ابر به طرف جوان می رود. رو به جوان کرد و گفت: تو از من نزد خداوند مقرب تری، زیرا، من قبلاً از خدا خواسته بودم ابری عطا کند که خواسته ام برآورده نشد، اما خداوند به تو عنایت کرد. جوان جریان خود را نقل کرد. عابد گفت: خداوند گناه گذشته ات را عفو کرد و این لطف ویژه را نصیبت فرموده است. مراقب اعمال خود باش، زیرا، این مقام بس والایی است که خداوند به تو عنایت فرمود و تمامی اینها به خاطر آن لحظه ای بود که از گناه چشم پوشی کردی.
2. آرامش روحی فرد و جامعه (بهداشت روانی)
با عفاف و خویشتن داری می توان از هرز رفتن استعدادها، توانها و امکانات جلوگیری کرده و برای بالندگی هنجارها و ارزشها یاری نمود: «از نظر اسلام، محدودیّت کامیابی جنسی به محیط خانوادگی و همسران مشروع از خبر روانی به بهداشت روانی اجتماع کمک می کند.»(4) همه غمها و افسردگی هایش از اختلال در شرایط جسمی و روحی انسان است، همان طور که گفته شد عفت و پاکدامنی، نیاز و ندای درونی انسان می باشد. بنابراین، با رعایت کامل آنها، از غم و آشفتگی رهایی می یابد. در مقابل بی عفتی جز احساس گناه و تنفر از خود و دچار شدن به جنون جوانی که باز دارنده از هرگونه فعالیت انسانی است اثر دیگری ندارد.(5) عفاف، سلامت جامعه را به دنبال دارد، زیرا، جامعه را افراد آن تشکیل می دهند و اگر افراد اصلاح شوند، جامعه نیز اصلاح خواهد شد. عفاف موجب مصونیت زن و مرد از آشفتگی های ذهنی، بزهکاری، آوارگی و بالاخره بیماری روحی و روانی می شود و از انحطاط اخلاقی جامعه و از هم پاشیدگی خانواده ها جلوگیری می کند.
3. سلامت جسمی
علم بشر به ارتباط سلامت روحی و روانی با سلامت جسمی اذعان دارد. پزشکان آثار بی عفتی مانند چشم چرانی را این گونه فهرست می نمایند: «1ـ دشواری در تنفس 2ـ درد اطراف قلب 3ـ تپش قلب 4ـ ضعف و خستگی عمومی 5 ـ سر درد 6ـ بی قراری 7ـ بی خوابی و کم اشتهایی 8 ـ خستگی فکری و دماغی.»(6) اینها علاوه بر عقده های ناگشودنی روانی است که بررسی و طرح آن از عهده این نوشتار خارج است.
4. استحکام بنیاد خانواده
خانواده اولین و بنیادی ترین تشکل اجتماعی یک جامعه به شمار می آید. استحکام خانواده که مرکز عشق و امید و بستر شکفتن آرزوهای جوانان می باشد، توانایی های فردی را افزایش و جامعه را استوار و پویا خواهد ساخت. بی شک نهاد خانواده، تنها با پاسداری از عفاف و پاکدامنی، درخشش و بالندگی لازم را پیدا می کند، زیرا اگر در جامعه ای عفاف و پاکدامنی به صورت کامل رعایت گردد و تمتعات جنسی به محیط خانواده محدود شود جوانان به ازدواج روی آورده و خانواده های تشکیل شده نیز ثبات بیشتری می یابند، ولی اگر بی بند و باری و بی عفتی در جامعه رواج یابد و بهره برداری های جنسی در خارج از محیط خانواده میسر گردد، جوانان زیر بار مسئولیت های ازدواج نرفته و خانواده های تشکیل شده نیز متزلزل می شود. بنابراین، باضرس خاطر باید گفت: رعایت عفاف در رفتار و گفتار، خانواده را سالم و آسیب ناپذیر نگه می دارد.
5. عزت و سربلندی
انسان در سایه عفاف، عزت و اعتبار پیدا می کند و کسانی که هرچه می خواهند می خورند و آنچه می خواهند می گویند و پیوسته در پی هوسرانی اند، نزد دیگران اعتبار و ارزشی ندارند. امام علی(علیه السلام) می فرماید: «من عفت اطرافه، حسنت اوصافه.» و نیز فرمود: «من اتحف العفة و القناعه حالفه العز». انسانهای پاکدامن، نزد افراد جامعه اعم از خانواده دوستان و دیگران مورد احترام و اعتمادند. این عزت و اعتبار در برخوردها و مناسبات اجتماعی پدیدار می شود؛ به گونه ای که حتی افراد متهتک، امانات و اسرار خود را به انسان های عفیف و امین می سپارند و در دل آنها را بزرگ و پاک می دانند.
6. عفاف منشأ فرهنگ و ادبیات
همه زیبایی و شکوه تمدن و فرهنگ انسان را می توان در «عشق» خلاصه کرد. استواری عشق به اسطوره ها کمتر دست یافتنی است. زبان عاشقان، زبان شعر است. زیرا، دل پرسوز عاشق، درون سوز است. زبان سرخ و آتشینی که تن نمی شناسد و سر بر باد می دهد. ولی مهربان و ترنم برانگیز است و حتی دل معشوق سنگ دل را می سوزاند و به تحسین وا می دارد. این بلندای شکوهمند فرهنگ و ادب شرقی، عرفانی و ایرانی، دست مایه یک نسل سرافراز اصیل، خویشتن داری و متمدن است که از منظر عفاف به یکدیگر می نگریستند. زن در حشمت جلال می زیسته است و مرد همواره در پی این حشمت و جلال می رفته است که به سادگی و آسانی، دست یافتنی نبوده است. کمتر بازیچه دست هوسران بوده و بیشتر ارزش و اعتبار داشته است. استاد شهید مطهری می فرماید: «آیا آنجا که سلسله مقررات اخلاقی به نام عفت و تقوی بر روح مرد و زن حکومت می کند و زن به عنوان چیزی گرانبها دور از دسترس مرد است این استعداد بهتر به فعلیت می رسد یا آنجا که احساس منعی به نام عفت و تقوی در روح آنها حکومت نمی کند و اساساً چنین مقرراتی وجود ندارد، و زن در نهایت ابتذال در اختیار مرد است.»(7)
پرتگاه ها و آفات عفاف
1ـ نگاه حرام
نگاه به نامحرم یا نگاه شهوت آمیز و از روی لذّت و ریبه (اعمّ از زن نامحرم یا دیگر مناظر حرام مثل عکس ها و فیلم های مبتذل…) نیز باعث تحریک بیش از حد غریزه شهوانی شده و مفاسد زیادی را درپی دارد، به همین جهت قرآن کریم، از اهل ایمان می خواهد که برای حفظ عفت و پاکدامنی خود و جامعه، نگاهشان را مهار سازند: «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم».(8) امام صادق(ع) فرمود: «النظر برید الزنا» نگاه حرام، نامه رسان انجام کار زشت است.گویا نگاه متمرکز و آلوده با ارسال تلگرافی بسیار قوی، بیننده را به انجام روابط ناسالم دعوت می کند.
2ـ استماع موسیقی های مبتذل
موسیقی مطرب که در منابع روایی اسلام، از آن به «غنا» تعبیر شده، یکی از پرتگاه ها و زمینه های بروز آلودگی و از آفات بزرگ «عفت» است. چنان که رسول خدا(ص) آن را «افسون زنا» خوانده است: «الغناء رقیة الزنّا»(11) این تشبیه با رساترین تعبیر، تأثیر خطرناک موسیقی مبتذل را در آلودگیهای جنسی بیان می کند و نقش آن را در تحریک غریزه جنسی انسانها به ویژه در جوانان، همچون جادویی می داند که بی اختیار، آنان را به اعمال نامشروع و خلاف عفت می کشاند.
3ـ فکر ناسالم
حضرت امیر المؤمنین علی(علیه السلام) می فرماید: «من کثر فکره فی المعاصی دعته الیها»(13) کسی که در اندیشه گناه باشد و درباره آن بسیار فکر کند، سرانجام همان افکار او را به گناه می کشاند.
4ـ بیکاری
یکی از اسباب آلودگی و افت عفاف، بیکاری است که در روایات اسلامی، از آن به شدت نهی شده است، امام علی(ع) فرمود: «خداوند شخص سالم و بیکاری را که نه در پی کار دنیا و نه در پی کار آخرت است، دشمن می دارد.»(15) این به خاطر مفاسدی است که بیکاری در پی دارد و اشتغال به کار، چه برای تأمین معاش دنیوی باشد و چه برای ذخیره اخروی، می تواند از آن مفاسد، پیشگری نماید
5 ـ دوستان ناباب
قرآن کریم از زبان اهل جهنم نقل می کند که می گویند: «یا لیتنی لم اتخذ فلانا خلیلا»(19) ای کاش، فلانی را دوست صمیمی خود قرار نمی دادم. رسول خدا(ص) فرمود: «المرء علی دین خلیله و قرینه»(20) دین و روش هر کس طبق مذهب و آیین دوست و همنشین خود خواهد بود.
6ـ خلوت با نامحرم
حضرت امام علی(علیه السلام) فرمود: «هیچ مردی با زن نامحرم در جای خلوت همراه نشود، زیرا، هنگامی که مرد و زن نامحرم در مکانی خلوت همراه شدند، سومین آنان شیطان خواهد بود، که در آنجا حضور خواهد یافت.»(22)
7ـ سخن گفتن با نامحرم
اگر چه سخن گفتن مرد نامحرم با زن نامحرم(بدون نازک کردن صدا و عشوه گری در سخن گفتن) و بر عکس حرام نیست، ولی سخن گفتن بی مورد(غیر ضروری) و شوخی کردن با نامحرم از نظر روایات اسلامی کار پسندیده ای نیست، در روایات آمده است: کسی که با نامحرمی شوخی کند، به خاطر هر کلمه ای که در دنیا به او گفته، هزار سال در آتش دوزخ حبس خواهد شد.(26)
8 ـ اختلاط زن و مرد
شریعت اسلام در عین این که به زنان، اجازه شرکت در فعالیت های اجتماعی را می دهد، از اختلاط نهی فرموده است. در سنن ابوداود آمده است که: «رسول اکرم(ص) در زمان حیاتش دستور داد که برای زنان، در جداگانه ای به مسجد النبی بسازند.»(27) که هنوز هم به نام «باب النساء» وجود دارد. پیامبر(ص) دستور داد که: شب هنگام بعد از اتمام نماز، ابتدا زنان و سپس مردان از مسجد خارج شوند و در مسیر کوچه و خیابان، زنان از کنار، و مردان از وسط حرکت کنند.
9 – تماس جسمی با نامحرم
تماسهای جسمی بین زن و مرد نامحرم، هرچند اندک، از نظر اسلام حرام و گناه بزرگی محسوب می شود.حتی اگر فقط مصافحه(دست دادن)با نامحرم -هر چند فامیل آشنا-و بدون هیچ گونه قصد سوئی باشد. حضرت پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله)فرمود:من صافح امرأة حراما جاء یوم القیامة مغلولا ثم یومر به الی النار(30)،هر کس با زنی نامحرم دست بدهد،روز قیامت با دستهای زنجیر بسته وارد محشر شده و سپس به طرف جهنم برده خواهد شد. تمام مراجع عظام،مصافحه(دست دادن)با زن بیگانه را جایز نمی دانند.
منابع
1. سوره صف، آیه 4.
2. میزان الحکمه، ج 6، ص 344.
3. بحارالانوار، ج 78، ص 358: «اعلم انک لن تخلفوا من عین اللّه فانظر کیف تکون».
4. شهید مطهری، مسئله حجاب، ص 83.
5. اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، دکتر پاک نژاد، ج 16، ص 191.
6. همان، ص 15.
7. شهید مطهری، اخلاق جنسی،ص 84.
8. سوره نور، آیه 31.
9. ر.ک: مجله پیام زن، عسکری اسلامپور کریمی، نگاه آلوده و پیامدهای ناگوار آن، ش 142، ص 68.
10. مستدرک الوسائل، کتاب النکاح، باب 104، ح6.
11. بحارالانوار، ج 76، ص 334.
12. تفسیر نمونه، ج 17، ص 250.
13. غررالحکم، ص 664.
14. وسائل الشیعه، ج 14، ص 240.
15. نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 17،ص 146.
16. همان، ج 20، ص 303.
17. سوره انشراح، آیه 7.
18. نهج البلاغه، کلمات قصار 333.
19. سوره فرقان، آیه 28.
20. وسائل الشیعه، ج 4، ص 207.
21. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 62.
22. مستدرک الوسائل، ج 2، ح 553، ص 323.
23. وسائل الشیعه، ج 14، ص 144.
24. همان، ص 553؛ بحارالانوار، ج 76، ص 334.
25. وسائل الشیعه، ج 14،ص 144.
26. بحارالانوار، ج 76، ص 363.
27. سنن ابوداود، ج 1، ص 109.
28. متفکر شهید استاد مطهری، مسئله حجاب، ص 237.
29. مرآت النساء، ص 140.
30 وسائل الشیعه، ج 14، ص 143.
تلخیص از مقاله نقش عفاف وپاکدامنی در زندگی انسان، عسکری اسلامپور، مجله پاسدار اسلام – اردیبهشت 1384 – شماره 281.