۱۳۹۵/۰۴/۰۸
–
۲۰۴ بازدید
منظور رهبری از اینکه باید هنرمندی را ارج نهیم که ارزشی باشد چیست؟ایا ازکسی طرفداری شده بود که در حقیقت هنرمند ارزشی نبوده است؟
با عرض سلام خدمت پرسشگر محترم
ضمن تشکر از ارتباط جنابعالی با این مرکز،قبل از بررسی دیدگاه مقام معظم رهبری پیرامون هنر و هنرمند(هنر دینی وارزشی وانقلابی و…) ابتدا به صورت کلی خدمت شما عرض نماییم که سالهاست موضوع فرهنگ در رأس تذکرات مقام معظم رهبری قرار داشته ست. مقام معظم رهبری بخصوص درسالیان اخیر و در فرمایشات خود پیرامون مسئله فرهنگ توصیه ها وهشدارهایی نموده ونگرانی ودغدغه خویش را نسبت به بی توجهی مسئولان امر به بحث فرهنگ ابراز داشته اند. که متاسفانه از سوی مسئولان مربوطه دولتی وغیر دولتی مورد بی مهری قرار گرفته ست واقدامات درخور توجهی جهت رفع مشکلات ومعضلات فرهنگی ورفع نگرانی و دغدغه های مقام معظم رهبری وعلما ومتدینین و… صورت نگرفته ست.
ایشان در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی(16/3/95) فرمود ند:در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید ، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. به کار بردن واژه «ولنگاری فرهنگی»، نشان از وخامت حال فرهنگ و عمق دردی دارد که علیرغم همه تذکرها و هشدارها در طی سالیان متمادی هنوزالتیام نیافته است. وضعیتی که در غفلت مسوولین اکنون به مرز هشدار رسیده.
درمدت کوتاهی رهبر انقلاب در دیدار خود با جمعی از اهالی فرهنگ، استادان شعر و ادب فارسی (31/3/95) به انتقاد از برخی اقدامات غلط در ترویج و تجلیل هنرمندانِ بدون اعتقاد و ولنگار، پرداختند و افزودند: از فلان هنرمند بیاعتقاد ولنگاری که نسبت به مفاهیم انقلاباسلامی و نسبت به اسلام یکذرّه از خودش گرایش در طول این ۳۸سال نشان نداده است تجلیل میشود [امّا] از یک هنرمندی که همهی عمرش را در این راه گذاشته، اصلاً هیچ تجلیلی نمیشود، هیچ احترامی نمیشود، اعتنائی به او نمیشود؛ این خیلی روش غلطی است؛ مسئولین ما باید توجّه کنند به این مسائل.
هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری
*هنر، زبان رسایی برای همه موضوعات و بخصوص موضوعات پیچیدهای مثل انقلاب است. هرچه امثال من درباره انقلاب بگوییم، نخواهیم توانست آن حقیقت عظیم را تشریح کنیم؛ مگر این که زبان هنر وارد میدان شود. زبان هنر است که می تواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح کند و ذهنها را روشن نماید. بنابراین، همانطور که اشاره کردید، کاملاً درست است؛ هنر چنین نقشی را دارد(بیانات معظم له در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر(روز انقلاب اسلامی و جوانان)13/11/1377).
*هنر، بهترین وسیله برای انعکاس مفاهیم و مسائل است. اگر انقلاب و جامعه ی اسلامی از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات قلبی خود را به مخاطبان خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار کند. هنر چیزهایی را منعکس میکند که بیان ساده و عادی نمی تواند آنها را منعکس کند؛ مخصوصاً به نسلهای آینده و همینطور به نسل کنونی(سخنرانی در دیدار گروهی از خانوادههای شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم01/08/1370
*مسأله ی هنر و هنرمند، جزو مسایلی است که هم وظایف است، هم به شدت حساس و دقیق است و مرزهای دشواری در این زمینه وجود دارد. اگر ما به این مرزها بیتوجه باشیم. ممکن است خطا کنیم و برخلاف آنچه که شایسته است، عمل نمایید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
* در واقع هنر یک موهبت الهی و یک حقیقت بسیار فاخر است. به طور طبیعی کسی که این موهبت از سوی پروردگار- مثل همه ثروتهای دیگر- به او داده شده است، باید بار مسئولیتی را هم برای خودش قائل باشد؛ یعنی دادههای خدا همراه با انجام تکلیفهاست. این تکلیفها لزوماً همه دینی و شرعی نیست؛ تکلیفهایی است که بسیاری از آنها از دل انسان برمیخیزد. وقتی شما چشم دارید، این نعمتی است که بعضی افراد آن را ندارند؛ اما این چشم بهطورطبیعی غیر از لذتها و برخورداریهایی که به شما میدهد، تکلیفی را هم بر دوش شما می گذارد- «چون می بینی که نابینا و چاه است»- این تکلیف به خاطر چشمی است که شما دارید. لازم نیست که دین به آدم بگوید، یا یک آیه قرآن درباره اش نازل شده باشد؛ این را دل شما میفهمد. یا هیچ کس در دنیا نیست که ثروتمندی را- ولو آن برخورداری، با کد یمین و عرق جبین خودش به دست آمده باشد- ملامت نکند، هنگامی که ببید او نسبت به مستمندان، بی خیال و بی تفاوت و طعنه زن است. در حالی که آن ثروتمند ممکن است به شما بگوید خودم این ثروت را به دست آوردم و مال خوردم است؛ اما شما از او نمی پذیرید. وقتی ثروت و موهبت و دستاوردی وجود دارد، در قبال آن تکلیفی هم خواهد بود(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ وهنر01/05/1380).
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد
* هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنر خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بی تلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنری خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسوولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند. البته ممنم است انسان یک وقت به جایی برسد که بیش از آن نمی تواند تلاش کند- بحثی نیست- اما تا آن جایی که می تواند، باید برای اعتلای قالب هنری تلاش کند. این تعهد در قبال قالب، بدون یک احساس شور و عشق و مسوولیت- البته این شور و عشق هم مسوولیت است؛ آن هم یک دست قوی است که انسان را وادار به کاری میکند و نمی گذارد که احساس تنبلی و تن آسایی، او را از کار باز بدارد- به دست نمیآید.
علاوه بر این، تعهد در قبال مضمون است. ما چه میخواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمیشود هرچیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف این که او نشسته و به حرفهای ما گوش میدهد. باید ببینیم به او چه میخواهیم بدهیم. محل کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را- به گمانم- از قول«رومن رولان» خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ یا احتیاطاً این گونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سوال کنند، من می گویم صد در صد هنر و صد در صد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلاقیت هنری ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالی و تعالی بخش و پیشبرنده و فضیلت ساز پُر کرد و انباشت. آن چیزی که دغدغه برخی آدمهای دلسوز در زمینه مسائل هنری است، این است که ما به آنها آزادی تخیل یا آزادی هنری، فضیلت سوزی و هتک اخلاق نکنیم. این بسیار مهم است. بنابراین هنر متعهد یک واژه درست است(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداند
*هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداد. آن حقیقت چیست؟ این که هنرمند در چه سطحی از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشی از آن حقیقت را ببیند و بشناسد، بحث دیگری است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانی بالاتر باشد، می تواند به آن درک ظریف هنری کیفیت بیشتری بدهد. حافظ شیرازی صرفاً یک هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندی نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمیآید؛ بلکه یک پشتوانه فلسفی و فکری لا زم دارد. باید متکا یا نقطه عزیمت و خاستگاهی از اندیشه والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقع هم نیست که چنین باشند. این در مورد همهی رشتههای هنری صادق است
*هنر ملتزم و متعهد، یک حقیقت است و ما باید به آن اقرار کنیم. نمی توان رها و یله و بی هوا و با انگیزه های روزبه روز و احیاناً پایین و پست و یا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ چون آن ابتهاجی که در هنرمند وجود دارد- هنرمند بهجت ویژه ای دارد که با شادیهای معمولی فرق دارد و در غیر هنرمند اصلاً دیده نمیشود- در صورتی حقیقتاً به وجود نخواهد آمد که بداند دنبال چه چیزی میرود و چه کار میخواهد بکند، تا با هنرمندی خودش احساس رضایت و بهجت کند که آن کار را انجام میدهد. در این صورت باید اخلاق انسانی، فضیلت ها و معارف والای دینی و الهی مورد توجه باشند.
*بعضی کسان میگویند در هنر متعهد، کلمه اول با کلمه دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهد، یعنی زنجیره شده؛ این دو چگونه با هم میسازد!؟ این یک تصور است؛ البته تصور درستی نیست. بحث مسوولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمی گردد. بالاخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمی تواند مسوول نباشد. اولین مسوولیت انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسوولیت بزرگ او در قبال انسانهاست. در عین حال هنرمند به خاطر ویژگی بسیار ممتازش، تعهد جداگانهای غیر از آن بیانی که قبلاً گفتم، دارد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
* هنر دینی
هنر دینی به هیچ وجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانه ی دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید. ای بسا هنری صد در صد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد. نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی- مثلاً روحانیت و غیره- صحبت کند. هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان- و بیش از همه، دین مبین اسلام- به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینی است. اینها حقایقی است که همه پیامبران الهی برای آوردن آنها به میان زندگی بشر، بارهای سنگینی را تحمل کردند. نمیشود ما این جا بنشینیم و تلاشهای زبده ترین انسانهای عالم را- که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند- تخطئه کنیم و نسبت به آن بیتفاوت بگذریم. هنر دینی این معارف را منتشر میکند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومی ندارد که در محاورات سینمایی یا در تئاتر، نام و یا شکلی که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینی باشد؛ نه. شما می توانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهای نمایش بیاورید. دراینصورت به هنر دینی توجه کرده اید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
آن چیزی که در هنر دینی به شدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویت انسان وجامعه قرار نگیرد.
جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویت کرد؛ یعنی شخصیت خودش را باز یافت، ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانی، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. در عین حال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380). (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
هنر از جلوههای زیبای خلقت الهی است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفته اند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغوای انسان و بی بندوباری انسان، این بد است؛ والا هنر اگر با روح دین، با جهتگیری دین باشد، از برجسته ترین پدیده های وجود انسانی است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشته های هنری ما، انسان وقتی نگاه میکند، میبیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالی دارد؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنری و تقویت هنری در اینجا داشته باشیم، با حفظ این جهتگیری درست، این خیلی خوب است؛ این هیچ ایرادی ندارد. از این استعداد عظیم در این جهت استفاده شود، خیلی خوب است(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسوولان اجرائی استان فارس18/02/1387).
هنر انقلابی
توقع انقلاب از هنر و هنرمند، مبتنی بر نگاه زیباشناختی در زمینه هنر است، که توقع زیادی هم نیست. ملتی در یک دفاع هشت ساله با همه وجود به میدان آمد. شما خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مرور کنید، ببینید برای یک نگاه هنرمندانه به حالت و کیفیت یک جامعه، چیزی از این زیباتر پیدا میکنید؟ شما در عالیترین آثار دراماتیک دنیا، آنجایی که به فداکاری یک انسان برخورد میکنید، او را تحسین و ستایش میکنید. وقتی فیلم، آهنگ، تابلوی نقاشی، زندگی فلان انقلابی- مثلاً ژاندارک- یا سرباز فداکار فلان کشور را برای شما به تصویر می کشند، در دل و باطن وجدان خودتان نمیتوانید کار او را تحسین نکنید. هنر میتواند از کنار این قضیه بیتفاوت بگذرد؟ توقع انقلاب این است و توقع زیاده خواهانهای نیست. می گویندد چرا زیبایی دیده نمیشود! کسی که به این مقوله بیاعتناست، نمی خواند این زیبایی را ببیند.
این توقع انقلاب است. آیا این توقع زیادی است؟ موسیقی و فیلم و تئاتر و نقاشی و سایر رشتههای هنری شما باید به این مقوله بپردازد؛ اینها چیزهای لازمی است. توقع انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقع زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بل مبتنی بر همان مبانی زیباشناختی هنر است. هنر آن است که زیباییها را درک کند. این زیباییها لزوماً گل و بلبل نیست؛ گاهی اوقات، انداختن یک نفر در آتش و تحمل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
درانتها بگوییم که چنانکه از بیانات رهبر انقلاب به دست آمد نگاه ایشان به حقیقتِ هنر از «جنس الهی» بوده و آن را دارای کارکردهای مهم، اثرگذار و کلیدی در روند پیشرفت کشور میدانند؛ چراکه هنری جذاب و اثرگذار (سبنما و…)در سطح اجتماع میتواند زمینهساز پرورش انسانهایی امیدوار و دارای اعتماد به نفس بوده یا بالعکس، افراد را زیر سؤال برندهی افتخارات بار بیاورد:
«شما [سینماگران] میتوانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهای اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور میتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهی افتخارات گذشته و زیر سؤال برندهی افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.» ۱۳۸۵/۳/۲۳ [۱۳]براساس این جایگاه مهم است که هنرمند در برابر انسان، معارف والای دینی و مضامینِ گرانسنگ مسئولیت پیدا کرده و نمیتواند بیتوجه به ارزشها و زیباییها به فعالیت و تولید هنری بپردازد و اگر کسانی با چنین درکی از هنر و…و براساس این جهتگیری به عرصهی هنر وهنرمندی ورود کنند فعالیتشان «جهاد» محسوب خواهد شد:
«شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزهکاری و ظرافت و زیبائی آئینه میشوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است.» ۱۳۸۸/۶/۲۴
اطلاعات بیشتر:
سینما؛ کلید پیشرفت کشور
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29053
ضمن تشکر از ارتباط جنابعالی با این مرکز،قبل از بررسی دیدگاه مقام معظم رهبری پیرامون هنر و هنرمند(هنر دینی وارزشی وانقلابی و…) ابتدا به صورت کلی خدمت شما عرض نماییم که سالهاست موضوع فرهنگ در رأس تذکرات مقام معظم رهبری قرار داشته ست. مقام معظم رهبری بخصوص درسالیان اخیر و در فرمایشات خود پیرامون مسئله فرهنگ توصیه ها وهشدارهایی نموده ونگرانی ودغدغه خویش را نسبت به بی توجهی مسئولان امر به بحث فرهنگ ابراز داشته اند. که متاسفانه از سوی مسئولان مربوطه دولتی وغیر دولتی مورد بی مهری قرار گرفته ست واقدامات درخور توجهی جهت رفع مشکلات ومعضلات فرهنگی ورفع نگرانی و دغدغه های مقام معظم رهبری وعلما ومتدینین و… صورت نگرفته ست.
ایشان در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی(16/3/95) فرمود ند:در مسئلهی فرهنگ، بنده احساس یک ولنگاری میکنم؛ در دستگاههای فرهنگی -اعم از دستگاههای دولتی و غیر دولتی- یک نوع ولنگاری و بیاهتمامی در امر فرهنگ وجود دارد؛ چه در تولیدِ کالایِ فرهنگیِ مفید ، چه در جلوگیری از تولید کالای فرهنگی مضر که کوتاهی میکنیم. به کار بردن واژه «ولنگاری فرهنگی»، نشان از وخامت حال فرهنگ و عمق دردی دارد که علیرغم همه تذکرها و هشدارها در طی سالیان متمادی هنوزالتیام نیافته است. وضعیتی که در غفلت مسوولین اکنون به مرز هشدار رسیده.
درمدت کوتاهی رهبر انقلاب در دیدار خود با جمعی از اهالی فرهنگ، استادان شعر و ادب فارسی (31/3/95) به انتقاد از برخی اقدامات غلط در ترویج و تجلیل هنرمندانِ بدون اعتقاد و ولنگار، پرداختند و افزودند: از فلان هنرمند بیاعتقاد ولنگاری که نسبت به مفاهیم انقلاباسلامی و نسبت به اسلام یکذرّه از خودش گرایش در طول این ۳۸سال نشان نداده است تجلیل میشود [امّا] از یک هنرمندی که همهی عمرش را در این راه گذاشته، اصلاً هیچ تجلیلی نمیشود، هیچ احترامی نمیشود، اعتنائی به او نمیشود؛ این خیلی روش غلطی است؛ مسئولین ما باید توجّه کنند به این مسائل.
هنر از دیدگاه مقام معظم رهبری
*هنر، زبان رسایی برای همه موضوعات و بخصوص موضوعات پیچیدهای مثل انقلاب است. هرچه امثال من درباره انقلاب بگوییم، نخواهیم توانست آن حقیقت عظیم را تشریح کنیم؛ مگر این که زبان هنر وارد میدان شود. زبان هنر است که می تواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح کند و ذهنها را روشن نماید. بنابراین، همانطور که اشاره کردید، کاملاً درست است؛ هنر چنین نقشی را دارد(بیانات معظم له در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر(روز انقلاب اسلامی و جوانان)13/11/1377).
*هنر، بهترین وسیله برای انعکاس مفاهیم و مسائل است. اگر انقلاب و جامعه ی اسلامی از هنر فاخر و برجسته برخوردار نباشد، نخواهد توانست مکنونات قلبی خود را به مخاطبان خودش برساند و با آنها ارتباط برقرار کند. هنر چیزهایی را منعکس میکند که بیان ساده و عادی نمی تواند آنها را منعکس کند؛ مخصوصاً به نسلهای آینده و همینطور به نسل کنونی(سخنرانی در دیدار گروهی از خانوادههای شهدا و جانبازان و اقشار مختلف مردم01/08/1370
*مسأله ی هنر و هنرمند، جزو مسایلی است که هم وظایف است، هم به شدت حساس و دقیق است و مرزهای دشواری در این زمینه وجود دارد. اگر ما به این مرزها بیتوجه باشیم. ممکن است خطا کنیم و برخلاف آنچه که شایسته است، عمل نمایید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
* در واقع هنر یک موهبت الهی و یک حقیقت بسیار فاخر است. به طور طبیعی کسی که این موهبت از سوی پروردگار- مثل همه ثروتهای دیگر- به او داده شده است، باید بار مسئولیتی را هم برای خودش قائل باشد؛ یعنی دادههای خدا همراه با انجام تکلیفهاست. این تکلیفها لزوماً همه دینی و شرعی نیست؛ تکلیفهایی است که بسیاری از آنها از دل انسان برمیخیزد. وقتی شما چشم دارید، این نعمتی است که بعضی افراد آن را ندارند؛ اما این چشم بهطورطبیعی غیر از لذتها و برخورداریهایی که به شما میدهد، تکلیفی را هم بر دوش شما می گذارد- «چون می بینی که نابینا و چاه است»- این تکلیف به خاطر چشمی است که شما دارید. لازم نیست که دین به آدم بگوید، یا یک آیه قرآن درباره اش نازل شده باشد؛ این را دل شما میفهمد. یا هیچ کس در دنیا نیست که ثروتمندی را- ولو آن برخورداری، با کد یمین و عرق جبین خودش به دست آمده باشد- ملامت نکند، هنگامی که ببید او نسبت به مستمندان، بی خیال و بی تفاوت و طعنه زن است. در حالی که آن ثروتمند ممکن است به شما بگوید خودم این ثروت را به دست آوردم و مال خوردم است؛ اما شما از او نمی پذیرید. وقتی ثروت و موهبت و دستاوردی وجود دارد، در قبال آن تکلیفی هم خواهد بود(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ وهنر01/05/1380).
هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنرِ خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد
* هنرمند، هم در باب فرم و قالب هنر خودش و هم در قبال مضمون تعهد دارد. کسی که قریحه هنری دارد، نباید به سطح پایین اکتفا کند. این یک تعهد است. هنرمند تنبل و بی تلاش، هنرمندی که برای تعالی کار هنری خودش و ایجاد خلاقیت تلاش نمیکند، در حقیقت به مسوولیت هنری خودش در قبال قالب عمل نکرده است. هنرمند باید دائم تلاش کند. البته ممنم است انسان یک وقت به جایی برسد که بیش از آن نمی تواند تلاش کند- بحثی نیست- اما تا آن جایی که می تواند، باید برای اعتلای قالب هنری تلاش کند. این تعهد در قبال قالب، بدون یک احساس شور و عشق و مسوولیت- البته این شور و عشق هم مسوولیت است؛ آن هم یک دست قوی است که انسان را وادار به کاری میکند و نمی گذارد که احساس تنبلی و تن آسایی، او را از کار باز بدارد- به دست نمیآید.
علاوه بر این، تعهد در قبال مضمون است. ما چه میخواهیم ارائه بدهیم؟ اگر انسان محترم و عزیز است، دل و ذهن و فکر او هم عزیز و محترم است. نمیشود هرچیزی را به مخاطب داد، فقط به صرف این که او نشسته و به حرفهای ما گوش میدهد. باید ببینیم به او چه میخواهیم بدهیم. محل کلام، اخلاق و فضیلت است. من مطلبی را- به گمانم- از قول«رومن رولان» خواندم که گفته بود در یک کار هنری، یک درصد هنر، نودونه درصد اخلاق؛ یا احتیاطاً این گونه بگوییم: ده درصد هنر، نود درصد اخلاق. به نظرم رسید که این حرف، حرف دقیقی نیست. اگر از من سوال کنند، من می گویم صد در صد هنر و صد در صد اخلاق. اینها با هم منافات ندارند. باید صددرصد کار را با خلاقیت هنری ارائه داد و صددرصد آن را از مضمون عالی و تعالی بخش و پیشبرنده و فضیلت ساز پُر کرد و انباشت. آن چیزی که دغدغه برخی آدمهای دلسوز در زمینه مسائل هنری است، این است که ما به آنها آزادی تخیل یا آزادی هنری، فضیلت سوزی و هتک اخلاق نکنیم. این بسیار مهم است. بنابراین هنر متعهد یک واژه درست است(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداند
*هنرمند باید خود را به حقیقتی متعهد بداد. آن حقیقت چیست؟ این که هنرمند در چه سطحی از اندیشه قرار دارد تا بتواند همه و یا بخشی از آن حقیقت را ببیند و بشناسد، بحث دیگری است. البته هرچه اندیشه و فکر و درک عقلانی بالاتر باشد، می تواند به آن درک ظریف هنری کیفیت بیشتری بدهد. حافظ شیرازی صرفاً یک هنرمند نیست؛ بلکه معارف بلندی نیز در کلمات او وجود دارد. این معارف هم فقط با هنرمند بودن به دست نمیآید؛ بلکه یک پشتوانه فلسفی و فکری لا زم دارد. باید متکا یا نقطه عزیمت و خاستگاهی از اندیشه والا، این درک هنری و سپس تبیین هنری را پشتیبانی کند. البته همه در یک سطح نیستند؛ توقع هم نیست که چنین باشند. این در مورد همهی رشتههای هنری صادق است
*هنر ملتزم و متعهد، یک حقیقت است و ما باید به آن اقرار کنیم. نمی توان رها و یله و بی هوا و با انگیزه های روزبه روز و احیاناً پایین و پست و یا ناسالم، دنبال هنر رفت و سرافراز بود؛ چون آن ابتهاجی که در هنرمند وجود دارد- هنرمند بهجت ویژه ای دارد که با شادیهای معمولی فرق دارد و در غیر هنرمند اصلاً دیده نمیشود- در صورتی حقیقتاً به وجود نخواهد آمد که بداند دنبال چه چیزی میرود و چه کار میخواهد بکند، تا با هنرمندی خودش احساس رضایت و بهجت کند که آن کار را انجام میدهد. در این صورت باید اخلاق انسانی، فضیلت ها و معارف والای دینی و الهی مورد توجه باشند.
*بعضی کسان میگویند در هنر متعهد، کلمه اول با کلمه دوم تناقض دارد. هنر، یعنی آن چیزی که مبتنی بر تخیل آزاد انسان است و متعهد، یعنی زنجیره شده؛ این دو چگونه با هم میسازد!؟ این یک تصور است؛ البته تصور درستی نیست. بحث مسوولیت و تعهد هنرمند، قبل از هنرمند بودن او به انسان بودن او برمی گردد. بالاخره یک هنرمند قبل از اینکه یک هنرمند باشد، یک انسان است. انسان که نمی تواند مسوول نباشد. اولین مسوولیت انسان در مقابل انسانهاست. اگرچه انسان در مقابل طبیعت و زمین و آسمان هم تعهد دارد، اما مسوولیت بزرگ او در قبال انسانهاست. در عین حال هنرمند به خاطر ویژگی بسیار ممتازش، تعهد جداگانهای غیر از آن بیانی که قبلاً گفتم، دارد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
* هنر دینی
هنر دینی به هیچ وجه به معنای قشریگری و تظاهر ریاکارانه ی دینی نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینی به وجود نمیآید. ای بسا هنری صد در صد دینی باشد، اما در آن از واژگان عرفی و غیردینی استفاده شده باشد. نباید تصور کرد که هنر دینی آن است که حتماً یک داستان دینی را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینی- مثلاً روحانیت و غیره- صحبت کند. هنر دینی آن است که بتواند معارفی را که همه ادیان- و بیش از همه، دین مبین اسلام- به نشر آن در بین انسانها همت گماشتهاند و جانهای پاکی در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینی است. اینها حقایقی است که همه پیامبران الهی برای آوردن آنها به میان زندگی بشر، بارهای سنگینی را تحمل کردند. نمیشود ما این جا بنشینیم و تلاشهای زبده ترین انسانهای عالم را- که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند- تخطئه کنیم و نسبت به آن بیتفاوت بگذریم. هنر دینی این معارف را منتشر میکند؛ هنر دینی عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفی میکند؛ ولو شما هیچ اسمی از دین و هیچ آیهای از قرآن و هیچ حدیثی در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومی ندارد که در محاورات سینمایی یا در تئاتر، نام و یا شکلی که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینی باشد؛ نه. شما می توانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهای نمایش بیاورید. دراینصورت به هنر دینی توجه کرده اید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
آن چیزی که در هنر دینی به شدت مورد توجه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویت انسان وجامعه قرار نگیرد.
جامعه ما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی احساس هویت کرد؛ یعنی شخصیت خودش را باز یافت، ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانی، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. در عین حال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380). (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
هنر از جلوههای زیبای خلقت الهی است در انسان. آنچه در هنر ایراد دارد و اهل بصیرت همیشه ایراد گرفته اند، جهت غلط هنر بوده است. هنر را کشاندن به جهت اغوای انسان و بی بندوباری انسان، این بد است؛ والا هنر اگر با روح دین، با جهتگیری دین باشد، از برجسته ترین پدیده های وجود انسانی است. امروز شاعر ما، نقاش ما، انواع و اقسام رشته های هنری ما، انسان وقتی نگاه میکند، میبیند غالباً با روح دین و تدین کارشان همراه است. چه اشکالی دارد؟ ما اگر چنانچه مرکز تربیت هنری و تقویت هنری در اینجا داشته باشیم، با حفظ این جهتگیری درست، این خیلی خوب است؛ این هیچ ایرادی ندارد. از این استعداد عظیم در این جهت استفاده شود، خیلی خوب است(بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسوولان اجرائی استان فارس18/02/1387).
هنر انقلابی
توقع انقلاب از هنر و هنرمند، مبتنی بر نگاه زیباشناختی در زمینه هنر است، که توقع زیادی هم نیست. ملتی در یک دفاع هشت ساله با همه وجود به میدان آمد. شما خاطرات هشت سال دفاع مقدس را مرور کنید، ببینید برای یک نگاه هنرمندانه به حالت و کیفیت یک جامعه، چیزی از این زیباتر پیدا میکنید؟ شما در عالیترین آثار دراماتیک دنیا، آنجایی که به فداکاری یک انسان برخورد میکنید، او را تحسین و ستایش میکنید. وقتی فیلم، آهنگ، تابلوی نقاشی، زندگی فلان انقلابی- مثلاً ژاندارک- یا سرباز فداکار فلان کشور را برای شما به تصویر می کشند، در دل و باطن وجدان خودتان نمیتوانید کار او را تحسین نکنید. هنر میتواند از کنار این قضیه بیتفاوت بگذرد؟ توقع انقلاب این است و توقع زیاده خواهانهای نیست. می گویندد چرا زیبایی دیده نمیشود! کسی که به این مقوله بیاعتناست، نمی خواند این زیبایی را ببیند.
این توقع انقلاب است. آیا این توقع زیادی است؟ موسیقی و فیلم و تئاتر و نقاشی و سایر رشتههای هنری شما باید به این مقوله بپردازد؛ اینها چیزهای لازمی است. توقع انقلاب از هنر و هنرمند، یک توقع زورگویانه و زیادهخواهانه نیست؛ بل مبتنی بر همان مبانی زیباشناختی هنر است. هنر آن است که زیباییها را درک کند. این زیباییها لزوماً گل و بلبل نیست؛ گاهی اوقات، انداختن یک نفر در آتش و تحمل آن، زیباتر از هر گل و بلبلی است. هنرمند باید این را ببیند، درک کند و آن را با زبان هنر تبیین نماید(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر01/05/1380).
درانتها بگوییم که چنانکه از بیانات رهبر انقلاب به دست آمد نگاه ایشان به حقیقتِ هنر از «جنس الهی» بوده و آن را دارای کارکردهای مهم، اثرگذار و کلیدی در روند پیشرفت کشور میدانند؛ چراکه هنری جذاب و اثرگذار (سبنما و…)در سطح اجتماع میتواند زمینهساز پرورش انسانهایی امیدوار و دارای اعتماد به نفس بوده یا بالعکس، افراد را زیر سؤال برندهی افتخارات بار بیاورد:
«شما [سینماگران] میتوانید این نسل را یک نسل پیشرونده، امیدوار، پُرشوق، معتقد به خود و معتقد به ارزشهای اسلامی و ملىِ خود بار بیاورید؛ و همینطور میتوانید این نسل را شرمنده، پشیمان، زیر سؤال برندهی افتخارات گذشته و زیر سؤال برندهی افتخار انقلاب و دفاع مقدس بار بیاورید.» ۱۳۸۵/۳/۲۳ [۱۳]براساس این جایگاه مهم است که هنرمند در برابر انسان، معارف والای دینی و مضامینِ گرانسنگ مسئولیت پیدا کرده و نمیتواند بیتوجه به ارزشها و زیباییها به فعالیت و تولید هنری بپردازد و اگر کسانی با چنین درکی از هنر و…و براساس این جهتگیری به عرصهی هنر وهنرمندی ورود کنند فعالیتشان «جهاد» محسوب خواهد شد:
«شما برای آن تابلوی پرشکوه و پر از ریزهکاری و ظرافت و زیبائی آئینه میشوید. خود این کار فرهنگی و کار هنری شما که روایت آن جهاد مقدس هست، جهاد است.» ۱۳۸۸/۶/۲۴
اطلاعات بیشتر:
سینما؛ کلید پیشرفت کشور
http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=29053