۱۳۹۵/۰۳/۲۳
–
۳۹۵ بازدید
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در ارتباط با موضوع چند نکته را خدمت شما عرض نماییم: اولا اینکه قطعا توجه دارید که فتنه ی ۸۸ به تعبیر رهبر معظم انقلاب فتنه ی عمیقی بود که به مدت هشت ماه امنیت و نظم عمومی کشور را درگیر خود نموده و آسیب های زیادی به امنیت ملی کشورمان وارد نمود و مع الاسف تاثیرات مخرب آن محدود به سیاست داخلی نمانده بلکه در عرصه ی بین المللی نیز آسیب ها و خسارت هایی جدی به منافع ملی نظام جمهوری اسلامی وارد آورد. نذکر این نکته از آن رو بود که تصور ننماییم فتنه ۸۸ مساله ی کوچکی بوده و می توان به راحتی آن را فراموش نمود.
با سلام و تحیت و قدردانی از مکاتبه ی شما با این مرکز پرسشگر ارجمند، در ارتباط با موضوع چند نکته را خدمت شما عرض نماییم: اولا اینکه قطعا توجه دارید که فتنه ی 88 به تعبیر رهبر معظم انقلاب فتنه ی عمیقی بود که به مدت هشت ماه امنیت و نظم عمومی کشور را درگیر خود نموده و آسیب های زیادی به امنیت ملی کشورمان وارد نمود و مع الاسف تاثیرات مخرب آن محدود به سیاست داخلی نمانده بلکه در عرصه ی بین المللی نیز آسیب ها و خسارت هایی جدی به منافع ملی نظام جمهوری اسلامی وارد آورد. نذکر این نکته از آن رو بود که تصور ننماییم فتنه 88 مساله ی کوچکی بوده و می توان به راحتی آن را فراموش نمود. ظلم بزرگی –به تعبیر رهبر انقلاب- که در این ماجرا به نظام اسلامی وارد شد هنوز که هنوز است آثار خود را هر از گاهی نشان می دهد. بنابر این و با این توضیح به هیچ وجه قابل قبول نیست که در فضای دانشگاهی کشور ، بستری مساعد برای دفاع و طرح مجدد مسائل مرتبط با فتنه مطرح باشد. اگر مروری بر سخنان رهبر معظم انقلاب در طول سال های بعد از فتنه تا به امروز داشته باشید متوجه خواهید شد که محکوم کردن فتنه 88 و تنبه دادن افکار عمومی به ضرر های وسیع این فتنه همواره در طول این سال ها یکی از موارد مورد تاکید رهبری معظم انقلاب می باشد. بنابراین می بایست بین محکومیت فتنه و لزوم روشنگری پیرامون ابعاد آن و نقش خواص بی بصیرت در آن و لزوم ازاد اندیشی در محیط دانشگاهی تفکیک نمود. در پیوست پاسخ پیرامون کرسی های آزاد اندیشی از دیدگاه رهبری مطالبی بیان خواهد گردید. ثانیا می بایست بین جلسه ی مناظره و بحث و بررسی و جلسه ی سخنرانی تفکیک نمود. در جلسه ی سخنرانی جریان اطلاعات یک سویه و منطبق با عقاید و ارای سخنران است اما در مناظره هر یک از طرفین به نقد و تحلیل دیدگاه های طرف مقابل می پردازند و مستمع با ارزیابی تحلیل های ارائه شده نسبت به جمع بندی نظرات و تشخیص صحیح و سقیم اقدام می کند. با توجه به همین نکته به نظر می رسد مقوله ی کرسیهای آزاد اندیشی با مناظره سازگار است نه با جلسات سخنرانی. اینکه در فضایی منطقی و دو جانبه، صاحبان افکار سیاسی متعدد کشور با همدیگر به مناظره نشسته و پیرامون مسائل اساسی کشور با همدیگر به بحث و گفتگو بپردازند، مساله ای است که سابقه داشته و هم اکنون نیز در روال ماجراهای سیاسی دانشگاه ها در جریان می باشد. بحث و مناظره از یک سو برای پیشرفت های علمی و از سوی دیگر برای روشن شدن حقیقت و مفتضح شدن باطل ، از مقوله هایی است که همواره مورد تاکید مسوولان نظام اسلامی بوده است. اگر مروری به تاریخچه ی انقلاب اسلامی داشته باشید متوجه می گردید که در سال های ابتدای انقلاب اسلامی که فضای فکری کشورمان مملو از افکار و اندیشه های متنوع غربی و شرقی بود، اندیشمندان جهان اسلام با برپایی جلسات مناظره ی علمی با سران و مغز متفکر های جریانات فکری موجود در آن زمان ، به ابطال نظریات منسوخ شرقی و غربی پرداخته و در مقابل دیدگاه های مبتنی بر نظریات اصیل دینی پیرامون مسائل مختلف را ارائه می نمودند. قطعا شما نیز درباره ی حضور بزرگان و متفکرانی مانند آیت الله شهید دکتر بهشتی و آیت الله مصباح یزدی در مناظراتی با افرادی مانند کیانوری ( رئیس حزب توده ) یا احسان طبری ( نظریه پرداز کمونیست ) و … مطالبی را خوانده یا شنیده اید. بنابر این موضع جمهوری اسلامی ایران پیرامون جلسات مناظره به ویژه با کسانی که ادعای روشنفکری و دگراندیشی دارند، واضح و مشخص می باشد. بهترین شاهد بر این مطلب تاکیدات مکرر رهبری معظم انقلاب ( دام ظله العالی ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی در دانشگاه ها می باشد. احتمالا خود شما نیز با فضای دانشگاه ها آشنا هستید ، در حال حاضر نیز در اکثر دانشگاه ها ، جلسات مناظره اعم از علمی ، سیاسی و … بین افراد مختلف با دیدگاه های متضاد برگزار می گردد و هر دو طرف آزادانه دیدگاه های خود را بیان نموده و به نقد و رد دیدگاه های طرف مقابل می پردازند. ثالثا رهبر معظم انقلاب همواره مخالفت خود را با برخورد های چکشی و برهم زدن مراسمات اعلام نموده اند. در زیر به بخشی از چند سخنرانی رهبری در سالهای اخیردر این رابطه اشاره می شود ۱ – من یک توصیه هم در زمینهى سیاسى بکنم. عزیزان من! برادران! خواهران! در سرتاسر کشور، امروز ما احتیاج داریم به اتحاد و یکپارچگى. بهانههاى اختلاف زیاد است. گاهى در یک قضیهاى سلیقهى یک نفر، دو نفر با هم یکسان نیست؛ این نباید بهانهى اختلاف بشود. گاهى در کسى یک گرایشى هست، در دیگرى نیست؛ این نباید مایهى اختلاف بشود. آراء، نظرات، همه محترمند. اختلاف در درون، منازعهى در درون، موجب فشل می شود. قرآن به ما تعلیم می دهد: «و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم».(۱) اگر منازعه کنیم، سر مسایل گوناگون – مسایل سیاسى، مسایل اقتصادى، مسایل شخصیتى – دستبهیقه شویم، دشمن ما جرى می شود. یک مقدار از جرأتى که دشمن در سالهاى گذشته پیدا کرد، به خاطر اختلافات بود. سخنان در حرم رضوی در آغاز سال ۹۱ ۲ – ممکن است ما با یکى مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ دربارهى او چگونه قضاوت می کنید؟ اگر قضاوت شما دربارهى آن کسى که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزى باشد که در واقع وجود دارد، این تعدى از جادهى تقواست. آیهى شریفهاى که اول عرض کردم، تکرار می کنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا»(۲). قول سدید، یعنى استوار و درست؛ اینجورى حرف بزنیم. من می خواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهاى انقلابى و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، می نویسند، اقدام می کنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسى، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهى حق تعدى کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد. خطبههاى نماز جمعهى تهران در حرم امام خمینى (ره) – ۱۳۸۹/۰۳/۱۴ ۳ – زیادتر نگویید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره – به خیال ما و با تشخیص ما – کمتر است، حق داریم که دربارهاش هر چى که می توانیم بگوییم؛ نه، اینجورى نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را می داند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود. سخنان در دیدار اعضاى بسیجى هیات علمى دانشگاهها – ۱۳۸۹/۰۴/۰۲ ۴ – این حرفى که من امروز زدم و از بعضى از مسوولان و سران کشور گلهگزارى کردم، موجب نشود که حالا یک عدهاى راه بیفتند، بنا کنند علیه این و آن شعار دادن؛ نه، بنده با این کار هم مخالفم. اینکه شما یک نفر را به عنوان ضد ولایت، ضد بصیرت، ضد چه، مشخص کنید، بعد یک عدهاى راه بیفتند علیه او شعار بدهند، مجلس را به هم بزنند، بنده با این کارها هم مخالفم؛ این را من صریح بگویم. این کارهایى که در قم اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. آن کارهایى که در مرقد امام اتفاق افتاد، بنده با اینجور کارها مخالفم. بارها به مسوولین و کسانى که می توانند جلوى این چیزها را بگیرند، تذکر دادهام. آن کسانى که این کارها را می کنند، اگر واقعاً حزباللّهى و مؤمنند، خب نکنند. مىبینید که تشخیص ما این است که این کارها به ضرر کشور است، این کارها به نفع نیست. با احساساتشان راه بیفتند اینجا، آنجا، علیه این شعار بدهند، علیه آن شعار بدهند؛ این شعاردادنها کارى از پیش نمی برد. این خشم ها را، این احساسات را براى جاى لازم نگه دارید. در دوران دفاع مقدس اگر بسیجىها می خواستند همین طور بروند یک جایى، طبق میل خودشان حمله کنند، که خب پدر کشور در مىآمد. نظمى لازم است، انضباطى لازم است، مراعاتى لازم است. اگر چنانچه به این حرف ها اعتنایى ندارند، آنها که خب حسابشان جداست؛ اما آن کسانى که به این حرف ها اعتناء دارند و مقیدند که برخلاف موازین شرع حرکت نکنند، باید مراقبت کنند، از این کارها نکنند. سخنان در دیدار مردم آذربایجان – ۱۳۹۱/۱۱/۲۸ ۵ –در کشور آراء و عقاید مختلفی وجود دارد. اگر چنانچه یک عنوان مجرمانهای بر یک حرکتی، بر یک حرفی منطبق شود، این عنوان مجرمانه البته قابل تعقیب است؛ دستگاههای موظف باید تعقیب کنند و می کنند؛ اما اگر عنوان مجرمانهای نباشد، کسی است که نمیخواهد براندازی کند، نمی خواهد خیانت کند، نمی خواهد دستور دشمن را در کشور اجرا کند، اما با سلیقهی سیاسی ما، با مذاق سیاسی ما مخالف است، ما نمی توانیم امنیت را از او دریغ بداریم، عدالت را دریغ بداریم؛ «و لایجرمنّکم شنئان قوم علی الّا تعدلوا». قرآن به ما دستور می دهد و می گوید: مخالفت شما با یک قومی، موجب نشود که عدالت را فرو بگذارید و فراموش کنید. «اعدلوا»؛ حتّی در مورد مخالف هم عدالت به خرج دهید. «هو اقرب للتّقوی»؛(۱) این عدالت، نزدیکتر به تقواست. مبادا خیال کنید تقوا این است که انسان مخالف خودش را زیر پا له کند؛ نه، عدالت ورزیدن با تقوا موافق است. همه هوشیار باشیم، همه بیدار باشیم. این بُعد هم نباید ابعاد دیگر را در سایه قرار بدهد. سخنان در بیست و دومین سالگرد امام خمینی ۱۳۹۰/۰۳/۱۴ بنابراین مشاهده می نمایید رهبر انقلاب با هر گونه برخورد از قبیل برهم زدن جلسه ی سخنرانی مخالف اند. و اگر هم اعتراضی به برقراری نشست و برنامه ای وجود دارد می بایست از مجاری قانونی اعتراض خود را به گوش مسوولان رساند. پس با روشن شدن پاسخ قسمت نخست، پاسخ قسمت دوم نیز معلوم می گردد . رهبر معظم انقلاب هیچ گاه با برگزاری جلسات مناظره و … مخالفتی نداشته اند و دقیقا در نقطه ی مقابل آن، با تاکید بر رواج و گسترش کرسی های آزاد اندیشی گام مهمی در پیشرفت فکری کشور برداشتند. مجددا از مکاتبه ی شما با این مرکز قدردانی می نماییم. منتظر سوالات بعدی شما هستیم. پیوست : در پیوست پاسخ به نظر می رسد به مناسبت بحث، مروری بر بخشی از دیدگاه های رهبری انقلاب ( دام ظله ) پیرامون کرسی های آزاد اندیشی خالی از لطف نباشد. فلذا به منظور حسن ختام گوشه ای از آرای رهبری عزیز پیرامون این مساله را خدمتتان تقدیم می نماییم . یک. «کرسی های آزاد اندیشی» منظور از کرسى هاى آزاد اندیشى ایجاد فضایى مناسب در محیط هاى علمى از جمله دانشگاهها براى طرح اندیشه ها و دیدگاههاى مختلف در زمینه هاى گوناگون، در فضایى کاملاً علمى و بر پایه استدلال و منطق و فارغ از هرگونه تبلیغات منفى و بزرگ نمایى ها، سیاه نمایى ها، جنجال و هیاهو و سیاست زدگى و… است که بستر لازم را براى طرح اندیشه ها و دیدگاههاى مختلف فراهم نموده و قدرت استدلال، اندیشه، تفکر و تحلیل را در اختیار افراد قرار مى دهد که این مسأله در بالندگى و پویایى فضاى جامعه و مقابله با تبلیغات و توطئه هاى دشمنان نقش بسیار مهمى دارد و همین امر دلیل تاکید و پافشارى مقام معظم رهبرى بر بحث کرسى هاى آزا داندیشى است. در اینجا مناسب است به برخى از فواید و آثار مثبت کرسى هاى آزاد اندیشى دیدگاه مقام معظم رهبرى به اختصاراشاره مى کنیم 1 ایجاد جریان سیال فکرى در سایه کرسى هاى آزاد اندیشى «یکى از مسائل مهم که همت مضاعف و کار مضاعف مى طلبد، مسئله تولید فکر است کتابخوانى، افزایش معلومات عمومى در زمینه هاى گوناگون. این کرسى هاى آزاداندیشى که ما عرض کردیم، پیشنهاد کردیم در دانشگاه ها و در حوزه ها به راه بیفتد، مى تواند یک جریان سیال فکرى بسیار باارزشى را در جامعه به راه بیندازد.» (پایگاه اطلاع رسانى دفتر مقام معظم رهبرى، 89/ 1/ 1) 2 گسترش تولید علم و اندیشه در پرتو کرسى هاى آزاد اندیشى «تنها راه گسترش فرهنگ و تولید علم و اندیشه در کشور، ایجاد فضاى نقادى علمى در پرتو آزاداندیشى حقیقى در دانشگاه ها و حوزه ها است. آزاداندیشى در جامعه، نه به معناى تصور تلاش براى ایجاد زمینه به منظور حمله به بنیان ها و ارزش ها و نه به معناى لزوم حمله به بنیان ها و ارزش ها است، بلکه این دو تصور، ظلم به آزاداندیشى مى باشد. »(همان، بیانات معظم له در دیدار با اعضاى انجمن اهل قلم 81/ 11/ 8) 3 ایجاد فضاى اظهار نظر آزاد «بهترین زمینه براى ایجاد فضاى اظهارنظر آزاد، تسریع در راه اندازى کرسى هاى آزاداندیشى در دانشگاهها است.» (همان، دیدار مقام معظم رهبرى با جمعى از اساتید و اعضاى هیات علمى، نخبگان، و رؤساى دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى، 88/ 6/ 8) 4 آشکار شدن حقیقت و کمک به پیشرفت کشور «شما کرسى آزادفکرى سیاسى را، کرسى آزادفکرى معرفتى را تو همین دانشگاه تهران، تو همین دانشگاه شریف، تو همین دانشگاه امیرکبیر به وجود بیاورید. چند نفر دانشجو بروند، آن جا حرف شان را بزنند، حرف همدیگر را نقد کنند، با همدیگر مجادله کنند. حق، آن جا خودش را نمایان خواهد کرد. حق این جورى نمایان نمى شود که کسى یک انتقادى را پرتاب بکند. این جورى که حق درست فهمیده نمى شود. ایجاد فضاى آشفته ذهنى با لفاظى ها هیچ کمکى به پیشرفت کشور نمى کند. شما تجربه این پدر پیرتان را در این زمینه داشته باشید. آنى که کمک مى کند به پیشرفت کشور، آزادى واقعى فکرهاست یعنى آزادانه فکر کردن، آزادانه مطرح کردن، از هو و جنجال نترسیدن، به تشویق و تحریض این و آن هم نگاه نکردن.» (همان، بیانات در دیدار جمعى از نخبگان علمى کشور (6/ 8/ 1388، 5 سالم ماندن محیط اجتماعى از آسیب ها «اگر چنانچه بحث هاى مهم تخصصى در زمینه ى سیاسى، در زمینه هاى اجتماعى، در زمینه هاى گوناگون حتّى فکرى و مذهبى، در محیطهاى سالمى بین صاحبان توان و قدرتِ بحث مطرح بشود، مطمئناً ضایعاتى که از کشاندن این بحثها به محیطهاى عمومى و اجتماعى ممکن است پیش بیاید، دیگر پیش نخواهد آمد. وقتى که با عامه ى مردم، افراد مواجه مى شوند، همه نمى توانند خودشان را حفظ کنند. مواجهه ى با عامه ى مردم، انسان ها را دچار انحراف ها و انحطاط ها و لغزش هاى زیادى مى کند که متأسفانه ما شاهد بودیم. خیلى از افرادى که شما مى بینید در مواجهه ى با عامه ى مردم یک حرفى مى زنند، یک چیزى مى گویند، در اعماق دلشان اى بسا خیلى اعتقادى هم ندارند. به تعبیر بعضى ها جوگیر مى شوند این خیلى چیز بدى است. اگر در محیطهاى خاص، محیطهاى آزاداندیشى و آزادفکرى، این مسائل مطرح بشود ج مسائل تخصصى، مسائل فکرى، مسائل چالش برانگیز ج مطمئناً ضایعات کمتر پیش خواهد آمد.» (همان، دیدار مقام معظم رهبرى با جمعى از اساتید و اعضاى هیات علمى، نخبگان، و رؤساى دانشگاهها و مراکز تحقیقاتى، 88/ 6/ 8) البته باید توجه داشت که کرسى هاى آزاد اندیشى در عین حال که مى تواند اثار مثبت و ارزنده اى را براى کشور به همراه داشته باشد اما در عین حال با آسیب ها و تهدیدهایى روبروست که لازم است از آن ها جلوگیرى شود و فضاى آزاد اندیشى به فضایى براى تخریب ارزش ها تبدیل نگردد مقام معظم رهبرى در این باره فرمودند: «باید راه آزاداندیشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنى و شالوده شکنى و برهم زدن پایه هاى هویت ملى نینجامد، این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسى باید مدیریت کند؟ نگاه ها فورا مى رود به سمت دولت و وزارت علوم و… نه، مدیریتش با نخبگان است با خود شماست با اساتید فعال، دانشجوى فعال و مجموعه هاى فعال دانشجویى. حواس تان جمع باشد دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت مى کند در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل این ها با هم تفاوت دارد. این وظیفه اى است به عهده خود شماها.» (همان، بیانات معظم له در دانشگاه سمنان، 85/ 8/ 18) دو. بخشی از بیانات مقام معظم رهبری پیرامون کرسی های آزاد اندیشی سه کرسی متفاوت ولی در یک راستا • به نظر مىرسد که هر سه روش پیشنهادى شما یعنى تشکیل ۱) «کرسىهاى نظریهپردازى»؛ ۲) «کرسىهاى پاسخ به سؤالات و شبهات» و ۳) «کرسىهاى نقد و مناظره»، روشهایى عملى و معقول باشند و خوب است که حمایت و مدیریت شوند به نحوى که هر چه بیشتر، مجال علم، گسترش یافته و فضا بر دکانداران و فریبکاران و راهزنان راه علم و دین، تنگتر شود[۱]. آزادفکری در همهی رشتهها • من بر پیشنهاد شما مىافزایم که این ایده چه در قالب «مناظرههاى قانونمند و توأم با امکان داورى» و با حضور «هیأت داورى علمى» و چه در قالب تمهید «فرصت براى نظریهسازان» و سپس «نقد و بررسى» ایدهی آنان توسط نخبگان فن و در محضر وجدان علمى حوزه و دانشگاه، تنها محدود به برخى قلمروهاى فکر دینى یا علوم انسانى و اجتماعى نیز نماند بلکه در کلیهی علوم و رشتههاى نظرى و عملى (حتى علوم پایه و علوم کاربردى و …) و در جهت حمایت از کاشفان و مخترعان و نظریهسازان در این علوم و در فنون و صنایع نیز چنین فضایى پدید آید. • براى آن که ضریب «علمى بودن» این نظریات و مناظرات، پایین نیاید و پخته گویى شود و سطح گفتوگوها نازل و عوامانه و تبلیغاتى نشود، باید تمهیداتى اندیشید و قواعدى نوشت. • اینجانب با چنین طرحهایى همواره موافق بودهام و از آن حمایت خواهم کرد و از شوراى محترم مدیریت حوزهی علمیهی قم مىخواهم تا با اطلاع و مساعدت «مراجع بزرگوار و محترم» و با همکارى و مشارکت «اساتید و محققین برجستهی حوزه»، براى بالندگى بیشتر فقه و اصول و فلسفه و کلام و تفسیر و سایر موضوعات تحقیق و تألیف دینى و نیز فعال کردن «نهضت پاسخ به سؤالات نظرى و عملى جامعه»، تدارک چنین فرصتى را ببینند. • از شوراى محترم انقلاب فرهنگى و بهویژه ریاست محترم آن نیز مىخواهم که این ایده را در اولویت دستور کار شورا براى رشد تمامی علوم دانشگاهى و نقد متون ترجمهاى و آغاز «دوران خلاقیت و تولید» در عرصهی علوم و فنون و صنایع و بهویژه رشتههاى علوم انسانى و نیز معارف اسلامى قرار دهند تا زمینه براى این کار بزرگ به تدریج فراهم گردد و دانشگاههاى ما بار دیگر در صف مقدم تمدن سازى اسلامى و رشد علوم و تولید فنآورى و فرهنگ، قرار گیرند. بىشک هر دو نهاد از طرحهاى پیشنهادى فضلا دانشگاهى و حوزوى و از جمله طرح شما، استفاده خواهند کرد تا با رعایت همهی جوانب مسأله، جنبش «پاسخ به سؤالات»، «مناظرات علمى» و «نظریه پردازى روشمند» را در کلیهی قلمروهاى علمى حوزه و دانشگاه، نهادینه و تشویق کنند.[۲] جلسهی آزاداندیشی باید تخصصی باشد، نه عمومی • یکى از دوستان گفتند که اندیشه و علم، دستورى نباشد. من چنین چیزى سراغ ندارم. در جامعهى ما اندیشه دستورى نیست؛ نه علم دستورى است، نه اندیشهی دستورى است. کجا؟ مشخص کنند بگویند. کسى که با این قضیه مبارزه کند، خود منم. ما طرفدار آزاداندیشى هستیم. • البته من به شماها بگویم، آزاداندیشى جایش توى تلویزیون نیست؛ آزاداندیشى جایش توى جلسات تخصصى است. مثلاً فرض کنید در زمینهى فلان مسألهى سیاسى، یک جلسهى تخصصى دانشجویى بگذارید؛ دو نفر، پنج نفر، ده نفر بیایند آن جا با همدیگر بحث کنند؛ این میشود آزاداندیشى. • همین جور، بحث سر معارف اسلامى است؛ همین جور، بحث سر تفکرات مکاتب گوناگون جهانى است؛ همین جور، بحث سر یک مسألهى علمى است. بنابراین جلسه باید جلسهى تخصصى باشد؛ والا توى جلسات عمومى و در صدا و سیما دو نفر بیایند؛ بحث کنند، آن کسى که حق است، لزوماً غلبه نخواهد کرد. آن کسى غلبه خواهد کرد که بیشتر عیارى کار دستش است و میتواند بازیگرى کند؛ مثل قضیهى عکس مار و اسم مار. گفت: کدام یکى مار است؟ مردم با اشاره به عکس مار گفتند: معلوم است، مار این است. • بنابراین آزاداندیشى در جلسات تخصصى متناسب با هر بحثى باید باشد؛ در محیطهاى عمومى جاى آن بحثها و مناظرهها نیست. این هم معنایش این نیست که دارد تحمیل میشود؛ نه، بالاخره یک فکر حق مطرح میشود؛ «ادع الى سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتى هى احسن». این حکمت و موعظهى حسنه و مجادلهى احسن براى چیست؟ «ادع الى سبیل ربک». یعنى این قبلاً یک اصل موضوعى است، دعوت به سمت خداست. در همه چیز همین جور است. دعوت باید با زبان درست انجام بگیرد، اما جهت دعوت باید مشخص باشد. • معنى ندارد که انسان جهت دعوت را آزاد بگذارد؛ این موجب گمراهى مردم میشود. مردم را باید هدایت کرد.[۳] • بنده به معناى حقیقى و وسیع کلمه معتقد به آزادى بیانم؛ منتها برخى از حرفها جایش در منبرهاى عمومى نیست؛ جایش در مباحث تخصصى است. بله، چند نفر فقیه بنشینند، چند نفر حقوقدان بنشینند، چند نفر فیلسوف بنشینند، چند نفر جامعهشناس بنشینند دربارهى اساسىترین مسایل و دربارهى اصل توحید با هم بحث کنند؛ یکى رد کند، یکى قبول کند، یکى استدلال کند؛ بعد هم پخش بشود و جلوى چشم مردم قرار بگیرد؛ اما در محافل تخصصى این کار باید انجام بگیرد. • دربارهى بینات انقلاب هم همینطور است؛ دربارهى مسایل اساسى نظام جمهورى اسلامى هم همینطور است؛ در مجالس تخصصى بحث انجام بگیرد. این نهضت آزادفکرى که ما مطرح کردیم، براى همین است. • البته دانشگاهها و حوزهها اول حرکت خوبى از خود نشان دادند و تجاوب کردند؛ لیکن عملاً من در صحنه چیزى مشاهده نمىکنم. محافل علمى راه بیندازند و بحث کنند؛ اما اگر قرار شد یک نفر اغواگرانه مطلبى را که در حوزهى تخصصى باید به بحث و جدل و استدلال طرفینى گذاشته شود، براى عامهى مردم بیان کند، این آزادى بیان نیست. البته اینها اختلافات فکرى و سیاسى و اختلاف و شکاف بین ارکان حاکمیت نظام است که مىتواند به کشمکش نرسد. چند سال تلاش داشتند این کار را بکنند؛ یعنى بین ارکان حاکمیت اختلاف بیندازند. پیداست که وقتى بین مسؤولان اصلى کشور کشمکش و دعوا و اختلاف بود و همدیگر را قبول نداشتند و دایم به فکر ضربهزدن به هم بودند، کارها پیش نمىرود. خوشبختانه برخى از مسؤولان هوشیارانه زیر بار نرفتند و اجازه ندادند؛ و الا دشمن برنامهاش خیلى وسیع بود.[۴] *اجرای آزاداندیشی به عهدهی چه کسانی است؟ تولید فکر و علم، ارزش عمومی حوزه و دانشگاه • باید «تولید نظریه و فکر»، تبدیل به یک ارزش عمومى در حوزه و دانشگاه شود و در قلمروهاى گوناگون عقل نظرى و عملى، از نظریهسازان، تقدیر به عمل آید و به نوآوران، جایزه داده شود و سخنانشان شنیده شود تا دیگران نیز به خلاقیت و اجتهاد، تشویق شوند. • باید ایدهها در چارچوب منطق و اخلاق و در جهت رشد اسلامى با یکدیگر رقابت کنند و مصاف دهند تا جهان اسلام، اعادهی هویت و عزت کند و ملت ایران به رتبهاى جهانى که استحقاق آن را دارد بار دیگر دست یابد.[۵] آزاداندیشی، آرمان دانشجویی است • بدنهى دانشجویى هم بهطور غالب انسانهاى معتقدى هستند؛ اما من مىخواهم غالب یا بیش از غالب بدنهى دانشجویى کشور، مجموعهاى متعهد و داراى احساس مسؤولیت نسبت به آرمانهاى دانشجویى باشند. یکى از این آرمانها مسألهى علم است؛ دومى عدالتخواهى است و آرمان سوم، آزاداندیشى و آزادیخواهى است… • شما مىتوانید در سه زمینهى علم، عدالتخواهى و آزاداندیشى کار تئوریک کنید. این کار تئوریک را مىتوانید در زمینهى جنبش تولید علم یا در زمینهى عدالتخواهى انجام دهید. مثلاً در زمینهى عدالتخواهى، مىتوانید قانون اساسى را مطالعه کنید و ببینید اگر ما بخواهیم عدالت اجتماعى را با همان مفهوم متعارفى که همه مىفهمیم، تحقق ببخشیم، باید از کدام دستگاهها چه توقعهایى داشته باشیم.[۶] مدیریت صحیح کرسیهای آزاداندیشی با اساتید فعال و دانشجویان است • حرف اصلى ما امروز این است که نه با توقف در گذشته و سرکوب نوآورى مىتوان به جایى رسید، نه با رهاسازى و شالودهشکنى و هرج و مرج اقتصادى و عقیدتى و فرهنگى مىتوان به جایى رسید؛ هر دو غلط است. • آزادى فکر؛ همان نهضت آزادفکرى که ما دو، سه سال قبل مطرح کردیم و البته دانشجوها هم استقبال کردند؛ اما عملاً آن کارى را که من گفته بودم، انجام نشده است؛ نه در حوزه، نه در دانشگاه. من گفتم کرسیهاى آزاداندیشى بگذارید. البته حالا اینجا الان یادم آمد که در گزارشهاى مربوط به دانشگاههاى سمنان خواندم که خوشبختانه مجموعههاى فعال دانشجویى در سمنان با همدیگر مناظرات آزاد دارند. اگر این گزارش که به من دادند، دقیق باشد، بسیار چیز مثبت و خوبى است. • مسألهى آزاداندیشىاى که ما گفتیم، ناظر به این است. باید راه آزاداندیشى و نوآورى و تحول را باز گذاشت، منتها آن را مدیریت کرد تا به ساختارشکنى و شالودهشکنى و بر هم زدن پایههاى هویت ملى نینجامد. • این کار، مدیریت صحیح لازم دارد. چه کسى باید مدیریت کند؟ نگاهها فوراً مىرود به سمت دولت و وزارت علوم و…؛ نه، مدیریتش با نخبگان است؛ با خود شماست؛ با اساتید فعال، دانشجوى فعال و مجموعههاى فعال دانشجویى. • حواستان جمع باشد! دنبال حرف نو و پیدا کردن حرف نو حرکت کنید؛ اما مراقب باشید که این حرف نو در کدام جهت دارد حرکت مىکند؛ در جهت تخریب یا در جهت ترمیم و تکمیل؛ اینها با هم تفاوت دارد. این وظیفهاى است به عهدهى خود شماها. • امثال بنده که مسؤول هستیم؛ البته مسؤولیتهایى داریم و شکى نیست در این زمینهها؛ اما کار، کار خود شماهاست. گمان نکنید که نهضت آزاداندیشى و حرکت تحول و شجاعت در کارهاى گوناگون را، به جاى شما که دانشجو هستید یا محقق هستید یا استاد هستید، ممکن است مسؤولان دولتى یا بنده بیاییم انجام بدهیم؛ نه، من نقشم این است که بیایم بگویم این کار را خوب است بکنیم.[۷] آزادفکری آرمان جوان است با درجات متفاوت • آزادفکرى و تولید علم و امثال اینها آرمان جوان است و براى اینکه به این آرمان برسد، به علم و فعالیت سیاسىِ منظم و صحیح و کسب تجربه و دانایى احتیاج دارد. • جوان باید در خود دانایى را بهوجود بیاورد. دانایى، فقط علم آموختن نیست؛ دانایى به اندیشمندى هم ارتباط پیدا مىکند. • باید روى مسایل فکر کرد. عزیزان من! روى مسایل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزادفکرىاى که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، براى همین است. تریبونهاى آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شده بهوسیلهى جریانات سیاسى و احزاب سیاسى که فقط به فکر آیندهى کوتاه مدت و مقاصد خودشان هستند و براى انتخابات و امثال آن از جوانها استفاده مىکنند؛ بلکه براى پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن براى ادامهى این راه طولانى و دشوار، اما بسیار خوش عاقبت. • به واقعیت که نگاه مىکنیم، با جوانها که برخورد مىکنیم، گزارشها را که مشاهده مىکنیم، مىبینیم با وجودى که آرمانگرایى در جوانهاى ما موج مىزند و بدون تردید وجود دارد، اما درعینحال مجموعهى جوان کشور ما – که مجموعهى بزرگى هم هست – همه در برابر احساس آرمانگرایى یکطور نیستند و یکطور فکر نمىکنند. • بعضى دچار غفلتاند، دچار روزمرگىاند، سرشان گرم مسایل روزمره است و یادشان نمىآید که آرمانى هم وجود دارد. • یک دسته هم کسانى هستند که دغدغه دارند، اما مأیوس و غمگین و افسردهاند؛ نگاهشان بدبینانه است؛ مىگویند نمىشود کارى کرد؛ لذا از خیر حیات طیبه مىگذرند؛ اینها هم با اینکه دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگى مىافتند. انسان گاهى نشانههاى یأس و بدبینى و نگاه منفى را مىبیند: آقا! چه فایدهاى دارد؟ نمىشود، فایدهاى ندارد. البته در بعضىها این احساس سطحى است، در بعضىها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است. • یک دسته کسانى هستند که توسعه و رشد و پیشرفت علم و میدان رقابت و آزاداندیشى و امثال اینها را مىخواهند، اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهاى غرب جستوجو مىکنند؛ فکر مىکنند «ره چنان رو که رهروان رفتند.» رهروان چه کسانى هستند؟ فعلاً اقلیتى در دنیاى امروز، که عبارتاند از کشورهاى غربى؛ شامل اروپا و کشور ایالات متحدهى آمریکا و بعضى از کشورهاى پیشرفتهى دیگر. • یک عده هم کسانى هستند که خویش را در خویش مىجویند. • اینها فکر مىکنند که در مجموعهى اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانى بهقدر کفایت براى رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد. اینها هم کم نیستند. • از آن دو دستهى اول مىگذرم. دستهى سوم – که راه علاج را تقلید مطلق از غرب مىدانند – فکرشان درخور مداقه است. شما جوانها در این زمینه باید حقیقتاً فکر و کار کنید.[۸] جوانان هوشمند، سازوکار آزاداندیشی را بیابند • براى رسیدن به هر آرزوى بزرگ و هر هدف والایى، سازوکارى وجود دارد؛ این سازوکار را باید جوانِ هوشمندِ فرزانهى دانشجو پیدا کند. بحث جنبش نرمافزارى از همین قبیل است؛ بحث آزاداندیشى از همین قبیل است؛ بحثهاى گوناگونى که در زمینههاى مختلف اجتماعى مىشود، از همین قبیل است.[۹] فضای گفتمانی را جوانان نخبه به وجود بیاورند • فکر کنید، بگویید، بنویسید، در مجامعِ خودتان منعکس کنید؛ آن کرسىهاى آزاداندیشى را که من صد بار – با کم و زیادش – تأکید کردم، راه بیندازید و اینها را هى آن جا بگویید؛ این میشود یک فضا. • وقتى یک فضاى گفتمانى به وجود آمد، همه در آن فضا فکر میکنند، همه در آن فضا جهتگیرى پیدا میکنند، همه در آن فضا کار میکنند؛ این همان چیزى است که شما میخواهید. بنابراین اگر چنانچه این کارى که شما مثلاً در فلان نشستتان، در فلان مجموعهى دانشجویىتان کردید، فکرى که کردید، ترجمهى عملیاتى نشد، به صورت یک قانون یا به صورت یک دستورالعمل اجرایی درنیامد، شما مأیوس نشوید؛ نگویید پس کار ما بىفایده بود؛ نخیر و من به شما عرض بکنم؛ در این پانزده؛ شانزده سال اخیر، همین حرکت علمىاى که آغاز شده، همین جور آغاز شده؛ همین جور امروز علم شده یک ارزش؛ چند سال قبل این جورى نبوده. ما همین طور روزبهروز هى پیش رفتیم.[۱۰] مدیران دستگاههای علمی کشور باید پاسخگو باشند • دستگاههاى علمى کشور – که مدیران آن در دانشگاهها و حوزههاى علمیهى کشورند – مشخص کنند که براى تولید علم، آزاداندیشى علمى و تضارب افکار – که ما از دانشگاه و حوزه این مسایل را مطالبه کردیم – چه تلاش و کار بزرگى را انجام دادهاند؛ چهقدر پیش رفتهاند و چه کارهاى دیگرى را بایستى انجام دهند.[۱۱] نقش رسانه در نهضت تولید علم و اندیشه • وقتى پیشرفت علمى وجود داشته باشد، پیشرفت فنآورى را هم با خودش مىآورد و پیشرفت فنآورى هم کشور را رونق مىدهد و در جامعه نشاط بهوجود مىآورد. • اگر علم نباشد، هیچچیز نیست؛ و اگر فنآورى هم باشد، فنآورى عاریهاى و دروغى و وامگرفتهى از دیگران است؛ مثل صنعتهاى مونتاژى که وجود دارد. • علم را باید رویانید. • بهنظر من رسانه مىتواند در نهضت تولید علم و فکر و نظریه و اندیشه در زمینههاى مختلف – چه در زمینهى فنى و چه در زمینهى انسانى و غیره – نقش ایفا کند. • شما مىتوانید خط تولید علم و فکر و نظریه را برنامهریزى شده دنبال کنید؛ به بحثهاى منطقى و مفید دامن بزنید؛ کرسىهاى نوآورى را تلویزیونى کنید و چهرههاى علمى نوآور خوب را مطرح نمایید.[۱۲] آزاداندیشی، وظیفهی حتمی بخشهای فرهنگی دولت اسلامی • وظیفهى حتمى دیگر دولت اسلامى، گسترش علم و دانایى است؛ چون دولت اسلامى بدون گسترش علم و دانایى به جایى نخواهد رسید. گسترش آزاداندیشى هم مهم است. • واقعاً انسانها باید بتوانند در یک فضاى آزاد فکر کنند. آزادى بیان تابعى از آزادى فکر است. وقتى آزادى فکر بود، بهطور طبیعى آزادى بیان هم هست. عمده، آزادى فکر است که انسانها بتوانند آزاد بیندیشند. در غیر فضاى آزاد فکرى، امکان رشد وجود ندارد. براى فکر، براى علم، براى میدانهاى عظیم پیشرفت بشرى اصلاً جایى وجود نخواهد داشت. • ما در مباحث کلامى و مباحث فلسفى هرچه پیشرفت داشتیم، در سایهى مباحثه و جدل و بحث و وجود معارض داشتیم. اشکالى که ما همواره به بخشهاى فرهنگى داشتهایم، این بوده که به نقش خودشان به عنوان یک دولت اسلامى در صحنهى کارزار فکرى درست عمل نمىکنند. • کارزار فکرى باید باشد؛ منتها کارزار فکرى عملاً به این شکل درنیاید که ما به قول سعدى، سگ را بگشاییم و سنگ را ببندیم؛ حربه را از دست اهل حق و اهل آن فکرى که حق مىدانیم، بگیریم؛ اما دست اهل باطل را باز بگذاریم که هر بلایى مىخواهند، سر جوانهاى ما بیاورند؛ نه، او حرف بزند، شما هم حرف بزنید و در جامعه فکر تزریق کنید. • ما به تجربه دریافتهایم که آن جایىکه سخن حق با منطق و آرایش لازم خودش به میدان مىآید، هیچ سخنى در مقابل آن تاب پهلو زدن و مقاومت کردن نخواهد داشت.[۱۳] گلایهی رهبر انقلاب از حوزه: چرا کرسی آزاداندیشی در حوزه راه نمیافتد؟ • یکى از موضوعاتى که حتماً لازم است من عرض بکنم، مسأله ى آزاداندیشى است که در بعضى از صحبتهاى آقایان بود. چرا این کرسیهاى آزاداندیشى در قم تشکیل نمیشود؟ چه اشکالى دارد؟ • حوزه هاى علمیه ى ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمى بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار میکنیم و نظیرش را نداریم در حوزه هاى درسىِ غیر حوزه ى علمیه که شاگرد پاى درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنى و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال میکند، هیچ ملاحظه ى استاد را هم نمیکند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمیبرد و ناراحت نمیشود؛ این خیلى چیز مهمى است. خب، این مال حوزه ى ماست. • یک نفرى نظر فقهى میدهد، نظر شاذّى است. خیلى خوب، قبول ندارید، کرسى نظریه پردازى تشکیل بشود و مباحثه بشود؛ پنج نفر، ده نفر فاضل بیایند این نظر فقهى را رد کنند با استدلال؛ اشکال ندارد. نظر فلسفى اى داده میشود، همین جور؛ نظر معارفى و کلامى اى داده میشود، همین جور. • مسأله ى تکفیر و رمى و این حرفها را بایستى از حوزه ور انداخت؛ آن هم در داخل حوزه نسبت به علماى برجسته و بزرگ؛ یک گوشه اى از حرفشان با نظر بنده ى حقیر مخالف است، بنده دهن باز کنم رمى کنم؛ نمیشود این جورى، این را باید از خودِ داخل طلبه ها شروع کنید. این یک چیزى است که جز از طریق خودِ طلبه ها و تشکیل کرسیهاى مباحثه و مناظره و همان نهضت آزادفکرى و آزاداندیشى که عرض کردیم، ممکن نیست. • این را عرف کنید در حوزه ى علمیه؛ در مجلات، در نوشته ها گفته شود. یک حرف فقهى یک نفر میزند، یک نفر رساله اى بنویسد در رد او؛ کسى او را قبول ندارد، رساله اى در رد او بنویسید. بنویسند، اشکال ندارد؛ با هم بحث علمى بکنند. بحث علمى به نظر من خوب است.[۱۴] • آزاداندیشی جاری در حوزه، از قبل نیز بیشتر است اما این آزاداندیشی باید در سطوح مختلف گسترش و تعمیق یابد و اهل فکر، در همهی رشتهها، همه گونه آرا و افکار خود را، آزادانه بیان کنند.[۱۵] *آزاداندیشان حقیقی چگونهاند؟ آزاداندیشان سرباز انقلاباند • سربازان انقلاب فقط کسانى نیستند که در هنگام بروز انقلاب حضور داشتند و مىتوانستند سربازى کنند. جوانان مؤمن و نواندیش و آزادفکر و پاکدامن امروز ما و نسلهاى بعد هم سربازان انقلاباند؛ چون انقلاب یک حقیقت همیشه جاوید است.[۱۶] دوری از تحجر و بدعتگذاری • آزاداندیشى در جامعهى ما یک شعار مظلوم است. • تا گفته مىشود آزاداندیشى، عدهاى فورى خیال مىکنند که بناست همهى بنیانهاى اصیل در هم شکسته شود و آنها چون به آن بنیانها دلبستهاند، مىترسند.[۱۷] • آزاداندیشی خاصیت علمی بودن است و تحجر در میدان علم، اصولاً معنا ندارد.[۱۸] • عدهاى دیگر هم تلقى مىکنند که با آزاداندیشى باید این بنیانها شکسته شود. • هر دو گروه به آزاداندیشى – که شرطِ لازم براى رشد فرهنگ و علم است – ظلم مىکنند. • ما به آزاداندیشى احتیاج داریم. متأسفانه گذشتهى فرهنگ کشور ما فضا را براى این آزاداندیشى بسیار تنگ کرده بود.[۱۹] آزاداندیشی با چهرهی عبوس و ادبیات تکفیری میسر نیست • امروز شعار جمهورى اسلامى، آزادفکرى است؛ توسعهى علم و معرفت است؛ توجه به حقوق انسانها و اختیارات انسانهاست؛ مهربانى و مهرورزى میان افراد انسان است؛ اینها شعار و پیام اسلام است؛ دنیا دنبال اینهاست. • منطق امام بزرگوار ما، منطق عقل، منطق فکر، منطق عملِ روشنبینانه، منطق انسانیت و هنجار انسانى و اخلاق انسانى و فضایل اخلاقى بود؛ دنیا دنبال این است. • مظهر بیدارى اسلامى کسانى نیستند که با چهرهى عبوس و گرفتهى خود با همهى دنیا – حتى با مؤمنین و مسلمین – مواجه مىشوند؛ عدهاى را تکفیر مىکنند؛ عدهاى را با قومگرایى، عدهاى را با طایفهگرایى، عدهاى را به بهانههاى نادرست مورد تهاجم قرار مىدهند. وجود اینها به شدت مشکوک است، که اصلاً چنین کسانى هستند یا در واقع همان عوامل سرویسهاى جاسوسى اسراییل و آمریکا و انگلیساند که دارند این طور فعالیت مىکنند؛ چهار نفر آدم غافل را هم دستخوش فعالیت خودشان کردهاند. این هم واقعیتى است که نمىشود آن را انکار کرد.[۲۰](*) پی نوشت ها: [۱] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ۱۶/۱۱/۱۳۸۱ [۲] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه۱۶/۱۱/۱۳۸۱ [۳] بیانات در دیدار دانشجویان در یازدهمین روزماه رمضان ۳۱/۵/۱۳۸۹ [۴] بیانات در دیدار کارگزاران ۰۸/۰۸/۱۳۸۴ [۵] پاسخ به نامه جمعى از دانش آموختگان و پژوهشگران حوزه علمیه ۱۶/۱۱/۱۳۸۱ [۶] بیانات در دیدار جمعى از اعضاى تشکلها، کانونها، نشریات، هیأتهاى مذهبى و شمارى از نخبگان دانشجویى ۱۵/۰۸/۱۳۸ [۷] دیدار با دانشجویان ۱۸/۰۸/۱۳۸۵ [۸] بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههاى استان کرمان ۱۹/۰۲/۱۳۸ [۹] بیانات در دیدار دانشجویان بسیجى۰۵/۰۳/۱۳۸ [۱۰] بیانات در دیدار جمعى از نخبگان و برگزیدگان علمى ۱۳/۷/۱۳۹۰ [۱۱] بیانات در صحن جامع رضوى مشهد مقدس ۰۲/۰۱/۱۳۸۳ [۱۲] بیانات در دیدار رئیس و مدیران سازمان صدا و سیما ۱۱/۰۹/۱۳۸۳ [۱۳] بیانات در دیدار اعضاى هیأت دولت ۰۸/۰۶/۱۳۸۴ [۱۴] بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار جمعى از اساتید، فضلا، مبلّغان و پژوهشگران حوزه هاى علمیه کشور۰۸/۰۹/۱۳۸۶ [۱۵] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم ۱۳۸۹/۸/۲ [۱۶] بیانات در دیدار مردم قم ۱۳۸۱/۱۰/۱۹ [۱۷] بیانات در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم ۰۷/۱۱/۱۳۸۱ [۱۸] دیدار جمعی از اساتید، فضلا و طلاب نخبهی حوزه علمیه قم ۱۳۸۹/۸/۲ [۱۹] بیانات در دیدار اعضاى انجمن اهل قلم ۰۷/۱۱/۱۳۸۱ [۲۰] بیانات در دیدار مسؤولان و کارگزاران نظام بهمناسبت مبعث فرخندهى پیامبر مکرم اسلام ۱۱/۰۶/۱۳۸۴