طلسمات

خانه » همه » مذهبی » شبهه خلاف عقل بودن معجزات انبیاء در قرآن

شبهه خلاف عقل بودن معجزات انبیاء در قرآن


شبهه خلاف عقل بودن معجزات انبیاء در قرآن

۱۳۹۵/۰۳/۱۹


۸۴۶ بازدید

عده ای معجزات پیامبران را که در قرآن آمده را زیر سوال برده و آنها را غیرقابل تصور و برخلاف عقل و غیرممکن عنوان میکنند و نیاز به آنها را رد و برخلاف خرد و عقل میدانند لطفا توضیح دهید ؟ مانند: گلستان شدن آتش بر ابراهیم ، عمرطولانی نوح ، خواب اصحاب کهف ،یدبیضی عصای موسی ، شفادادن و زنده کردن مردگان عیسی ، یونس در دل نهنگ ، پیشگویی یوسف ، صحبت کرد با حیوانات سلیمان ، شق القمر و معراج پیامبر و غیره …

معجزات انبیا ع با اصول و سنت های حاکم بر عالم مانند اصل علیت و مانند آن منافات و ناسازگاری ندارد هر چند هر معجزه ای خرق عادت یعنی امری برخلاف روال عادی و طبیعی عالم است و گرنه معجزه نبود .توضیح اینکه هر پدیده ای دارای علتی است که آن را به وجود می آورد . قانون علیت و معلولیت از قوانین محکم و استوار عقل است که ابدا قابل استثنا نیست .بنابراین معجزه پیامبران که خود پدیده ای محسوب می شود، باید دارای علتی باشد که سرچشمه وجود آن به شمار می رود ؛ تنها تفاوت معجزات با دیگر امور این است که این قبیل کارها ناشی از علل ناشناخته عالم رخ می دهند .ممکن است برای پیدایش یک پدیده دو راه وجود داشته باشد. یکی از آن دو راه معروف و شناخته شده باشد و دیگری مجهول و ناشناخته باشد، ولی از آن جا که پیامبران با سرچشمه علم نامتناهی خدا ارتباط دارند، ممکن است از راه وحی به این قسم از علل آشنا شوند و پدیده ای را به وجود آورند.
همچنین ممکن است برخی از پدیده ها معلول تأثیر نفوس پیامبران و اثر مستقیم ارواح نیرومند آن ها باشند، یا ممکن است در پیدایش پدیده ای عوامل مجرد از ماده مانند فرشته مؤثر باشد. یعنی فرشته از طرف خداوند مأمور گردد که دهکده ای را ویران کند و یا پس از خواست پیامبر به دست او معجزه ظاهر سازد ،چرا که فرشتگان مظاهر قدرت الهی و مأموران تدبیر و جنود و سپاه حقدر جهان خلقت می باشند .
اگر بخواهیم مساله معجزات و امور قانون طبیعی عالم را مورد بررسی قرار دهیم باید بگوییم :
قرآن کریم براى حوادث طبیعى، اسبابى قائل است، و قانون عمومى علیت و معلولیت را تصدیق دارد، ، چون به هر موضوعى که متعرض شده از قبیل مرگ و زندگى، و حوادث دیگر آسمانى و زمینى، آن را مستند به علتى کرده است، هر چند که در آخر به منظور اثبات توحید، همه را مستند به خدا دانسته.
عقل نیز با حکم بدیهى و ضروریش این قانون را قبول داشته، بحث هاى علمى و استدلال هاى نظرى نیز بر آن تکیه دارد، چون انسان بر این فطرت آفریده شده که براى هر حادثه اى مادى از علت پیدایش آن جستجو کند، و بدون هیچ تردیدى حکم کند که این حادثه علتى داشته است.
در نتیجه وقتى سببى از اسباب پیدا شود، و شرائط دیگر هم با آن سبب هماهنگى کند، و مانعى هم جلو تاثیر آن سبب را نگیرد، مسبب آن سبب وجود خواهد یافت، البته به اذن خدا وجود مى یابد، و چون مسببى را دیدیم که وجود یافته، کشف مى شود که لابد قبلا سببش وجود یافته است
از طرف دیگر قرآن کریم در عین اینکه قانون علیت را قبول دارد، از داستان ها و حوادثى خبر می دهد که با جریان عادى و معمولى و جارى در نظام علت و معلول سازگار نبوده، جز با عواملى غیر طبیعى و خارق العاده صورت نمى گیرد، و این حوادث همان آیت ها و معجزاتى است که به عده اى از انبیا علیهم السلام نسبت داده است. در نتیجه باید دانست که این گونه امور خارق العاده هر چند که عادت، آن را انکار نموده، و بعید مى شمارد، اموری محال نیستند، و چنان نیست که عقل آن خلاف اصل علیت بداند .
البته تنها فرقى که میان روش عادت با معجزه خارق عادت هست، این است که اولا: اسباب مادى براى پدید آوردن آن گونه حوادث در جلو چشم ما اثر مى گذارند. ما روابط مخصوصى که آن اسباب با آن حوادث دارند، نیز شرایط زمانى و مکانى مخصوصش را مى بینیم، ولی در معجزات آن اسباب و شرائط را نمى بینیم،
ثانیا: در حوادث طبیعى اسباب اثر خود را به تدریج مى بخشند، و در معجزه آنى و فورى اثر مى گذارند.مثلا اژدها شدن عصا اگر بخواهد در مجراى طبیعى صورت بگیرد، محتاج به علل و شرائط زمانى و مکانى مخصوصى است، تا در آن شرائط، ماده عصا از حالى بحالى دیگر برگردد، و به صورتهاى بسیارى یکى پس از دیگرى در آید، تا در آخر صورت آخرى را به خود بگیرد، یعنى اژدها شود، ولى در مسیر معجزه محتاج به آن شرائط و آن مدت طولانى نیست، بلکه علت که عبارتست از خواست خدا، همه آن تاثیرهایى را که در مدت طولانى به کار مى افتاد تا عصا اژدها شود، در یک آن به کار مى اندازند.(1)
در معجزه نیز ، قوانین طبیعی نقض نمی شود، بلکه همان قوانین طبیعی که در صورت عادی محتاج علل و شرائط زمانى و مکانى خاصی بوده تا به تدریج اثر کند، با اراده خداوند این اثر تدریجی برداشته و اثر دفعی جای آن را گرفته و به عبارت دیگر زمان تاثیر گذاری این علت ها سرعت گرفته است.
پی نوشت :
1. علامه طباطبایی ، ترجمه المیزان، ج 1، ص 117، نشر جامعه مدرسین ، قم ،بی تا.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد