۱۳۹۵/۰۳/۱۸
–
۴۳۶ بازدید
آیا قرآن به تفسیر نیاز دارد با اینکه مخاطبان اولیه اش عده ای عرب جاهل بودند؟
بسم الله الرحمن الرحیمبا سلام حضور دوست بزرگوار و فرهیخته، و با سپاس از اینکه این سامانه را به عنوان پشتیبان علمی و معنوی خود برگزیده اید، و با آرزوی ایامی سرشار از یاد آرامش بخش پروردگار مهربان.
دوست عزیز! در پاسخ به سوال جنابعالی به برخی از دلایل نیازمندی به تفسیر اشاره میکنیم: (البته توجه داشته باشید تفسیر به این گستردگی که امروز سراغ داریم در صدر اسلام وجود نداشت. چون برخی از مطالب مثل معنی بسیاری از لغات، شان نزولها و … برای عرب آن روز واضح بود.)
قرآن اگرچه خود ، نور و روشنگر است، این هرگز بدین معنا نیست که شناخت و تحلیل صحیح مفاهیم و محتواى بلند آن بدون برخوردارى از ابزارهاى لازمِ شناخت، براى همگان ممکن است. درحقیقت تفسیر یکى از اصلى ترین ابزارهاى شناخت معارف قرآن است؛ تاجایى که خداوند به صراحت مسئولیت خطیر تبیین وحى را برعهده پیامبرگرامى( صل الله علیه و آله ) نهاده است:
وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ.(نحل/44)
و قرآن را به سوى تو فرودآوردیم تا براى مردم آنچه به سوى ایشان نازل شده است، تبیین نمایى.
قرآن در جایى دیگر نیز تلاوت آیات بر مردم و تعلیم کتاب آسمانى را ازجمله مسئولیت هاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) شمرده است. با عنایت به این حقیقت مى توان برخى از مهم ترین ویژگى هاى قرآن را که نیازمندى به تفسیر را آشکارتر مى کند، از این قرار دانست:
1. بیان اصول و کلیات
یکى از ویژگى هاى بیانى قرآن کریم این است که بسیارى از معارف هدایت بخش خود را در قالب اصول و قواعد کلى عرضه نموده و بدین وسیله محورهاى بنیادین و راه رسیدن به کمال را در اختیار آدمیان نهاده است. این ویژگى از یک سو متن قرآن را فراتر از زمان و مکان خاص قرار داده و از دیگر سو راهیابى به فروعات و جزئیات آن را به تفسیر روشمند وانهاده است. این تشریح در گام نخست برعهده پیامبرگرامى صلى الله علیه و آله و جانشینان راستین آن حضرت نهاده شده و در مرحله بعد نیز به تلاش، تدبر و اجتهاد روشمند آدمیان (با بهره گیرى از شیوه تعلیمى آن پیشوایان معصوم) موکول شده است.
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: «دستور اقامه نماز بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد، ولى کیفیت اقامه آن [/ تعداد رکعات آن ] مشخص نبود، تا اینکه پیامبر خودْ این فرمان را براى مردم تشریح کرد.»(الکافى، ج 1، ص 286.)
2. به کارگیرى سبک خاص در بیان مطالب
قرآن در بیان مطالب و ابلاغ پیام هاى خود سبک ویژه اى را برگزیده است؛ بدین بیان که مجموعه مطالب و پیام هاى مربوط به یک موضوع را در یک آیه یا سوره و یا در جزء معینى از قرآن به گونه اى متمرکز نیاورده است. از این رو، مطالب مربوط به یک موضوع مشخص را باید در لابه لاى آیات و سوره هاى متعدد کاوید و سپس به جمع بندى آنها پرداخت. از سوى دیگر، پاره اى از آیات قرآن با تکیه بر قراین- پیوسته و یا ناپیوسته- به بیان مقاصد خود پرداخته اند که بدون آگاهى از این گونه قراین نمى توان به گونه اى صحیح، معانى موردنظر این آیات را دریافت. درواقع تفسیر روشمند، راه را براى رسیدن به معارف قرآن- با توجه به این سبک ویژه- هموار مى سازد.
3. معرفى جهان هاى فراطبیعى
ویژگى دیگر قرآن این است که ذهن و ضمیر کنجکاو بشر را به جهان ها و موجودات فراطبیعى و ارتباط و تأثیر و تأثر میان آنها و جهان مادى معطوف نموده است. از این رو، تصویرى که قرآن از هستى و موجودات آن پیش روى انسان مى نهد، به مراتب گسترده تر و پیچیده تر از آن چیزى است که در قلمرو حواس محدود و جزئى نگر بشر قرار دارد. آیات قرآن در باره عرش، روح، فرشتگان، جن و عوالم ملکوت، امر، برزخ و قیامت از این دست اند. بى شک آگاهى صحیح از محتواى بلند این گونه آیات در گرو تشریح و تفسیر روشمند آنهاست.
4. ژرفاى نامحدود
ویژگى دیگرى که قرآن را از متون دیگر ممتاز مى سازد، ژرفاى پایان ناپذیر آیات آن است. قرآن افزون بر معارف ارزشمندش که در قالب ظواهر و ساختار ترکیبى جملات است، معارف و پیام هاى بسیارى را نیز در خود نهفته دارد که در بستر زمان و با اندیشه ورزى همه جانبه در آیات آشکار مى گردند.
پیامبرگرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) مى فرماید: «إِنَّ لِلْقرآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِه بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُنٍ:براى قرآن ظاهرى است و باطنى، و براى باطن آن [نیز] باطن دیگرى است تا هفت بطن.»
علاوه بر پیامبر (صل الله علیه و آله) جانشینان راستین آن حضرت نیز بر این مطلب تأکید بسیار نموده و ذهن مؤمنان ژرف اندیش را به این ویژگى مهم معطوف ساخته اند. تأکید قرآن کریم بر ژرف اندیشى و تدبر در آیات نیز درحقیقت آگاهى دادن به ژرفاى نامحدود این کتاب آسمانى است.
اساسى ترین رمز ماندگارى قرآن در بستر متحول زمان، ژرفاى نامحدود آن است و بى تردید آگاهى بر این ژرفا در گرو تشریح مستمر و تفسیر روشمند قرآن است.
5. جهان شمولى و ابدیت
اندیشه جهانى و جاودانه بودن فروغ هدایت قرآن، از اصول بنیادینى است که همه مسلمانان از آغاز ظهور اسلام تا به امروز بر آن متفق اند. مسلمانان همواره بر این باور بوده و هستند که قرآن در پهنه زمین و گستره زمان- تا آنجا که مرز بشریت است- کتاب هدایت همه انسانهاست. این باور- که در عمق جان و اندیشه مسلمانان خوش نشسته- پیش از هر چیز برخاسته از اعلام آشکار و بدون ابهام خودِ قرآن است:
وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ.(فرقان/1)
و این کتاب الهى جز ذکر براى جهانیان چیز دیگرى نیست.
تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً.
بزرگ [و خجسته ] است کسى که بر بنده خود، فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل ] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهنده اى باشد.
قُلْ یا أیُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً(اعراف/158)
بگو: اى مردم، من پیامبر خدا به سوى همه شما هستم.
با توجه به ویژگى جهان شمولى و ابدیت قرآن، لازم مى آید که آیات قرآن متناسب با نیازهاى معرفتى و معیشتى عصرها و نسل ها شرح و تفسیرى نوین بیابد تا بسیارى از زوایاى جدید زندگى بشر از پرتو قرآن محروم نماند.
6. فصاحت و بلاغت بى نظیر
قرآن گرچه پیام ها و معارف خود را در ساختار زبان و واژگان عربى عرضه داشته، در انتخاب، ترکیب، چینش و پردازش کلمات و جملات خود چنان ظرافت هایى را مورد توجه قرار داده که باعث شده متن قرآن در بالاترین سطح فصاحت و بلاغت قرار گیرد. زبان عرب که انواع مجازها، استعاره ها، کنایه ها، اشاره ها، تشبیه ها، رمزها و ضرب المثل ها را در خود دارد، اگر وسیله انتقال معارف ناب و ژرف وحیانى گردد و به اوج فصاحت و بلاغت رسد، به یقین سخن آن سرشار از دقت هاى واژه شناختى و ظرافت هاى مفهومى خواهد بود. افزون بر این، قرآن براى بیان معارف و معانى موردنظر خود، از بیشترین ظرفیت الفاظ و جملات بهره جسته است. بى شک راهیابى صحیح به معارف نهفته در چنین متنى، مستلزم خردورزى بسیار است که این مهم جز با تفسیر روشمند میسور نیست.
7. اشاره ها و نشانه ها
باآنکه قرآن پیام هاى هدایت بخش خود را آشکارا و به صراحت اعلام داشته، درعین حال معارف و مفاهیم بلندى را نیز در قالب اشاره هایى ظریف بیان کرده است.
اشارات تاریخى به سرگذشت امت هاى پیشین، اشاره هاى علمى به اسرار آفرینش هستى و همچنین چگونگى سیر تکوین جسم و جان آدمى و نیز اشارات اخلاقى به ظرافت ها و حساسیت هاى سیر و سلوک، همگى صدها نکته باریک تر از مو در خود جاى داده اند. دستیابى به مفاهیم نهفته در این اشارات، در گرو بررسى عالمانه آیات وحى و تدبر در آنها از یک سو، و برخوردارى از دانش هاى تاریخى و تجربى و اخلاقى از سوى دیگر است.
افزون بر این، گاه در آیاتى از قرآن واژه هایى به کار رفته که به یک عادت یا رسم جاهلىِ آن روز اشاره دارد؛ ازقبیل «نسى ء» یا «ورود به خانه ها از پشت دیوار». آگاهى دقیق از محتواى این گونه آیات نیازمند تحقیق و دانستن عادات و رسوم عصر جاهلیت است.
دوست عزیز! در پاسخ به سوال جنابعالی به برخی از دلایل نیازمندی به تفسیر اشاره میکنیم: (البته توجه داشته باشید تفسیر به این گستردگی که امروز سراغ داریم در صدر اسلام وجود نداشت. چون برخی از مطالب مثل معنی بسیاری از لغات، شان نزولها و … برای عرب آن روز واضح بود.)
قرآن اگرچه خود ، نور و روشنگر است، این هرگز بدین معنا نیست که شناخت و تحلیل صحیح مفاهیم و محتواى بلند آن بدون برخوردارى از ابزارهاى لازمِ شناخت، براى همگان ممکن است. درحقیقت تفسیر یکى از اصلى ترین ابزارهاى شناخت معارف قرآن است؛ تاجایى که خداوند به صراحت مسئولیت خطیر تبیین وحى را برعهده پیامبرگرامى( صل الله علیه و آله ) نهاده است:
وَ أَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیهِمْ.(نحل/44)
و قرآن را به سوى تو فرودآوردیم تا براى مردم آنچه به سوى ایشان نازل شده است، تبیین نمایى.
قرآن در جایى دیگر نیز تلاوت آیات بر مردم و تعلیم کتاب آسمانى را ازجمله مسئولیت هاى پیامبر (صلى الله علیه و آله) شمرده است. با عنایت به این حقیقت مى توان برخى از مهم ترین ویژگى هاى قرآن را که نیازمندى به تفسیر را آشکارتر مى کند، از این قرار دانست:
1. بیان اصول و کلیات
یکى از ویژگى هاى بیانى قرآن کریم این است که بسیارى از معارف هدایت بخش خود را در قالب اصول و قواعد کلى عرضه نموده و بدین وسیله محورهاى بنیادین و راه رسیدن به کمال را در اختیار آدمیان نهاده است. این ویژگى از یک سو متن قرآن را فراتر از زمان و مکان خاص قرار داده و از دیگر سو راهیابى به فروعات و جزئیات آن را به تفسیر روشمند وانهاده است. این تشریح در گام نخست برعهده پیامبرگرامى صلى الله علیه و آله و جانشینان راستین آن حضرت نهاده شده و در مرحله بعد نیز به تلاش، تدبر و اجتهاد روشمند آدمیان (با بهره گیرى از شیوه تعلیمى آن پیشوایان معصوم) موکول شده است.
امام صادق (علیه السلام ) مى فرماید: «دستور اقامه نماز بر پیامبر (صلى الله علیه و آله) نازل شد، ولى کیفیت اقامه آن [/ تعداد رکعات آن ] مشخص نبود، تا اینکه پیامبر خودْ این فرمان را براى مردم تشریح کرد.»(الکافى، ج 1، ص 286.)
2. به کارگیرى سبک خاص در بیان مطالب
قرآن در بیان مطالب و ابلاغ پیام هاى خود سبک ویژه اى را برگزیده است؛ بدین بیان که مجموعه مطالب و پیام هاى مربوط به یک موضوع را در یک آیه یا سوره و یا در جزء معینى از قرآن به گونه اى متمرکز نیاورده است. از این رو، مطالب مربوط به یک موضوع مشخص را باید در لابه لاى آیات و سوره هاى متعدد کاوید و سپس به جمع بندى آنها پرداخت. از سوى دیگر، پاره اى از آیات قرآن با تکیه بر قراین- پیوسته و یا ناپیوسته- به بیان مقاصد خود پرداخته اند که بدون آگاهى از این گونه قراین نمى توان به گونه اى صحیح، معانى موردنظر این آیات را دریافت. درواقع تفسیر روشمند، راه را براى رسیدن به معارف قرآن- با توجه به این سبک ویژه- هموار مى سازد.
3. معرفى جهان هاى فراطبیعى
ویژگى دیگر قرآن این است که ذهن و ضمیر کنجکاو بشر را به جهان ها و موجودات فراطبیعى و ارتباط و تأثیر و تأثر میان آنها و جهان مادى معطوف نموده است. از این رو، تصویرى که قرآن از هستى و موجودات آن پیش روى انسان مى نهد، به مراتب گسترده تر و پیچیده تر از آن چیزى است که در قلمرو حواس محدود و جزئى نگر بشر قرار دارد. آیات قرآن در باره عرش، روح، فرشتگان، جن و عوالم ملکوت، امر، برزخ و قیامت از این دست اند. بى شک آگاهى صحیح از محتواى بلند این گونه آیات در گرو تشریح و تفسیر روشمند آنهاست.
4. ژرفاى نامحدود
ویژگى دیگرى که قرآن را از متون دیگر ممتاز مى سازد، ژرفاى پایان ناپذیر آیات آن است. قرآن افزون بر معارف ارزشمندش که در قالب ظواهر و ساختار ترکیبى جملات است، معارف و پیام هاى بسیارى را نیز در خود نهفته دارد که در بستر زمان و با اندیشه ورزى همه جانبه در آیات آشکار مى گردند.
پیامبرگرامى اسلام (صلى الله علیه و آله) مى فرماید: «إِنَّ لِلْقرآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِه بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُنٍ:براى قرآن ظاهرى است و باطنى، و براى باطن آن [نیز] باطن دیگرى است تا هفت بطن.»
علاوه بر پیامبر (صل الله علیه و آله) جانشینان راستین آن حضرت نیز بر این مطلب تأکید بسیار نموده و ذهن مؤمنان ژرف اندیش را به این ویژگى مهم معطوف ساخته اند. تأکید قرآن کریم بر ژرف اندیشى و تدبر در آیات نیز درحقیقت آگاهى دادن به ژرفاى نامحدود این کتاب آسمانى است.
اساسى ترین رمز ماندگارى قرآن در بستر متحول زمان، ژرفاى نامحدود آن است و بى تردید آگاهى بر این ژرفا در گرو تشریح مستمر و تفسیر روشمند قرآن است.
5. جهان شمولى و ابدیت
اندیشه جهانى و جاودانه بودن فروغ هدایت قرآن، از اصول بنیادینى است که همه مسلمانان از آغاز ظهور اسلام تا به امروز بر آن متفق اند. مسلمانان همواره بر این باور بوده و هستند که قرآن در پهنه زمین و گستره زمان- تا آنجا که مرز بشریت است- کتاب هدایت همه انسانهاست. این باور- که در عمق جان و اندیشه مسلمانان خوش نشسته- پیش از هر چیز برخاسته از اعلام آشکار و بدون ابهام خودِ قرآن است:
وَ مَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِلْعَالَمِینَ.(فرقان/1)
و این کتاب الهى جز ذکر براى جهانیان چیز دیگرى نیست.
تَبَارَکَ الَّذِى نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلى عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیراً.
بزرگ [و خجسته ] است کسى که بر بنده خود، فرقان [کتاب جداسازنده حق از باطل ] را نازل فرمود، تا براى جهانیان هشداردهنده اى باشد.
قُلْ یا أیُّهَا النَّاسُ إِنِّى رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً(اعراف/158)
بگو: اى مردم، من پیامبر خدا به سوى همه شما هستم.
با توجه به ویژگى جهان شمولى و ابدیت قرآن، لازم مى آید که آیات قرآن متناسب با نیازهاى معرفتى و معیشتى عصرها و نسل ها شرح و تفسیرى نوین بیابد تا بسیارى از زوایاى جدید زندگى بشر از پرتو قرآن محروم نماند.
6. فصاحت و بلاغت بى نظیر
قرآن گرچه پیام ها و معارف خود را در ساختار زبان و واژگان عربى عرضه داشته، در انتخاب، ترکیب، چینش و پردازش کلمات و جملات خود چنان ظرافت هایى را مورد توجه قرار داده که باعث شده متن قرآن در بالاترین سطح فصاحت و بلاغت قرار گیرد. زبان عرب که انواع مجازها، استعاره ها، کنایه ها، اشاره ها، تشبیه ها، رمزها و ضرب المثل ها را در خود دارد، اگر وسیله انتقال معارف ناب و ژرف وحیانى گردد و به اوج فصاحت و بلاغت رسد، به یقین سخن آن سرشار از دقت هاى واژه شناختى و ظرافت هاى مفهومى خواهد بود. افزون بر این، قرآن براى بیان معارف و معانى موردنظر خود، از بیشترین ظرفیت الفاظ و جملات بهره جسته است. بى شک راهیابى صحیح به معارف نهفته در چنین متنى، مستلزم خردورزى بسیار است که این مهم جز با تفسیر روشمند میسور نیست.
7. اشاره ها و نشانه ها
باآنکه قرآن پیام هاى هدایت بخش خود را آشکارا و به صراحت اعلام داشته، درعین حال معارف و مفاهیم بلندى را نیز در قالب اشاره هایى ظریف بیان کرده است.
اشارات تاریخى به سرگذشت امت هاى پیشین، اشاره هاى علمى به اسرار آفرینش هستى و همچنین چگونگى سیر تکوین جسم و جان آدمى و نیز اشارات اخلاقى به ظرافت ها و حساسیت هاى سیر و سلوک، همگى صدها نکته باریک تر از مو در خود جاى داده اند. دستیابى به مفاهیم نهفته در این اشارات، در گرو بررسى عالمانه آیات وحى و تدبر در آنها از یک سو، و برخوردارى از دانش هاى تاریخى و تجربى و اخلاقى از سوى دیگر است.
افزون بر این، گاه در آیاتى از قرآن واژه هایى به کار رفته که به یک عادت یا رسم جاهلىِ آن روز اشاره دارد؛ ازقبیل «نسى ء» یا «ورود به خانه ها از پشت دیوار». آگاهى دقیق از محتواى این گونه آیات نیازمند تحقیق و دانستن عادات و رسوم عصر جاهلیت است.